کارنم در پخش رادیو معارف تقدیمش مهم روحان خوب و سمیمی که همچنان گرم و سمیمانه شبکه رادیوی خودتون صدای فضیلت و فطرت رادیو معارف رو در حال پیگیری کردن هستید دوستان عزیز به اطلاعاتون میرسونم حسن ختم مجبور برنامه های بخش دوم در این لحظه برنامه برکرانه نور هست در این برنامه تفسیر سوره مبارکه نسا آیات 141 تا 143 رو توسط دانشپنده فرزان از دوتو اطلاع جوادی آمولی تقدیمتون میکنیم به مدت سی دقیقه حدودن قبل از اینکه این برنامه تقدیمتون بشه بنده از حضور شما عزیزا مرخص میشم شب به خیل خداحافظ قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید قبلی که ایلا رجالا نوحید منافق یکی اینکی نمیدونه اینها بازی که دست کی هست اون خدا هست که اینها را بازی گرفته همون این را نمیدونه به ما هم یشعرو اما با دین خدا دارن بازی میکنن همین آیه مبارک هست که اِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهُ چون ذات اقدس اله که مسئول از آن هست که تحت خدعه احدی قرار بگیرد چون حقیقت نامتلاهی در دست رسی کسی نیست خود اگر هست با دین هست و ظاهرسازی هست و امثال ظالک چین که در بخشای دیگر اگر گفته شد اینها دارن خدا را فرد میدهن در حقیقت دین خدا و کتاب خدا هست به ما اندان چون آیات الله یستهزه او به ها و یک برا به هاست در آیه نمی سوره بغرین هست که یخاد در باره منافقین که یخاد اون الله این مال خدعه خدا که در حقیقت به خدعه دین او برمیگرده چین که خدعه به رسول خدا را هم اینها در سر میپر برونده هست برابر اون که در سوره مبارکه انفال آیه 62 آمده هست که البته این خدعه ام از آنست که منافق که کار بکند یا کافر این این منافقین یخاد اون الله میشود برمیگرده هست بر اساس اون خدعه با پیغمبر را خدعه خدا بدانند چین که بیعت با پیغمبر را هم بیعت با خدا میدانند یعنی قرآن میداند در سوره مبارکه فت آیه 10 کسانی که با تو بیعت میکنند در حقیقت با خدا بیعت میکنند تو تو رسول خدایی و رسول خدا از اون جدک رسوله هست حرفی جز رسالت و پیام خدا ندارد با مؤمین هستن اما که اینها را بازی گرفته که گاهی اینها با دین خدا بدرفتاره میکنند گاهی با پیغمبر خدا بدرفتاره میکنند گاهی با مؤمینین بدرفتاره میکنند اینها بازی میگرند در همین آیه فرمو که یخ ان المنافقینم یخادعون الله و به خادعه از این طرف فعله با مفاعله را زه کرد مثل این که در نصاف با دین خدا دارد دین خدا را بازی میگرد از اون طرف سلاسی مجرد زه کرد که یک طرف هست و به خادعه یعنی تنها خدا هست که اینها را به بازی گرفته هست اینه نمیدانند اینها به عذاب خدعه الهی گرفتار شدن سرگرم بازی هستن و نمیدانند خودعی الهی مثل ازلال الهی هرگز ابتدایی نیست اولا به پاداشی و کیفریست و کیفرشن به نفع عدم هست نه به نفع وجود همون دو مسئله بی که به عنوان یهدی من یشا و یوزلو من یشا اما و ما یوزلو بی الا الفاسقین که گذشت که خدا جز فاسق احدی را گمراه نمی کند هم در آیه 26 سور مبارکه بغربو و مشابهش در همین سوره نسا گذشت که یوزلو بهی کثیرن و یهدی بهی کثیره و ما یوزلو بهی الا الفاسقین ازلال خدا ابتدایی نیست اولا برخلاف هدایت که هدایت ابتدایی است ازلال خدا فقط کیفریست و این کیفر هم به عمر وجودی بر نمی گردد یعنی زلالت یه چیزی نیست که خدا به کسی بدهد و اخی خداوند لطف خود را از کسی گرفت او با حال خود را حاکد اوست و جهل او به اهداف شوم او قبصقوت می کند مثل این که شما دست بچه را که راه شدید خودش می افتد شما او را نمداختید او توان رفتن ندارد یه موجود زعیف زلیل همواره نیازمنده به حادیست این دعای نورانی امام سجاد سلام را داره در سحیف سجادی کلای انتل باقی و ان الفانی انتل هیو و ان المید انتل قادرو و ان العاجز نمهرشین است که من در دوران پیری عاجز می شدم و بعدم می میرم به تو زندهی همکنون من عاجزم تو قاوی استی همکنون من زلیلم تو عزیزی همکنون من مردم تو زندهی و با حیات تو من زنده ام خب اگر لطف فعلایی گرفته باشد این سقوط می کند نه این که زلالت یه عمر وجودی باشد خدا کسی را زلالت بدهد این طور نیست نزیر هدایت نیست خدا هم به شعر حیزه خده ای عمر وجودی نیست وقتی کسی را به حال خودش رها کردی وقتی جاهل باشد عاجز باشد خب قهران سقوط می کند دیگر ازا فرمود یعنی گرکه این سزیل قبلن زیر شد که گاهی با دین خدا گاهی با رحبر الهی گاهی با مؤمنین در این خود امی کنند و این در هر سزیل این مسلس اون که توته هست علی خود اون هست اینو نمی فهمند نزیر مکر مکرم در قرآن به همین صورت ها با پیغمبر مکر می کردن با مؤمنین مکر می کردن ولی در حقیقت با خودشون مکر می کنند و نمی فهمند نزیر آیه سد و بیست و سه سوران بارکه انعام اینست که و کزالکه اجعلنا فی کل غریتن اقابر مجدنی ها لیمکرو فیها اما ونایم کرون لا بانفسهم و مایشورون خب اگر کسی به این فکر است که مال کسی رو ببرد یا جان کسی رو از او بگیرد این در حقیقت دارد با حیات و سعادت خود بازی می کند و نمی فهمند پس در باره خوده و در باره مکر هر دو بخش لسان قرآن اینست که اینا با خودشون دارند او مکر میکنند برای این نمی فهمند ونایم کرون الا بانفسهم و مایشورون در بخش های دیگر فرمود اینا قصد رو یمکرو کرد چرا ممکور قرار بدن مرد نهر قرار بدن و مانندان یا مؤمین را مرد نهر قرار بدن و این در حقیقت به زیان خود دارد نقشه می کشند و نمی فهمند کیفر این در قیامت البته ظهور میکند اون چی که در قیامت ظهور میکند گفتند در سوره امبارکه حدید بیان شده است در سوره حدید مؤمینین و منافقین در قیامت با هم سر از قبر بر می دارند اینا که با هم بر می دارند دفعتن می بینند یک دیواری کشیده شده است که باطنه فی الرحمه و ظاهره منقبله العذاب در آیه سیزده و بعد سوره حدید اینا با هم سر از قبر بر می دارند همونطور که با هم در دنبال دنیا زندگی می کردند با هم نشانه های رحمت را می دینند همونطور که با هم نماز می خوندند ولی اونجا که سخن از دمتاز و یوم ایهل مرشده من فرام می رسد دفعتن دیواری بین اینها رست می شود و کشیده می شود که بیرونش آتش است درونش رحمت مؤمین در درون اون دیوارن و اون باقن و اینها در بیرونن دارن می سودن بعد به مؤمین می گویند اگر با هم نبودیم اونون جواب بگن که ظاهرن با هم بودیم اما این تربوس و فرصت تلوی شما این ارتیاب و تربید و شکی شما اون فریبکاری شما شما را بیرون انداخت این بازده خدعه الهیست در یوم القیامه اما این که در باره مکر و در باره خدعه فبود اینا فقط دارن خودشون را فریب می دن این باید توجه دنیایی هم داشته باشد توجه دنیاییش این است که اینها که دارن علیه اسلام یا رحبر اسلامی یا مسلمین می کوشن در حقیقت علیه سعادت خود و کمال خود دارن توتعه می کنن و نمی فهمن این خوده مخلق بعدی روایتیست که حالا در جلامه روایی ما باشد یا نه باید فحص بشد داری در جلامه روایی برادران احرس سنت هست که وجود وارد پیغمبر صلی اللہ علیه وسلم نشسته بود اسخاب هم در محضره اونو شسته بودن و یه صدای عظیم رو شیدن ارز که در این صدا چیه این صدا بحشت نور فمو سنگی هفتاد سال قبل از لبه جهنم پرد شده است و همکنون به ته جهنم رسیده است و این صدای سمود سنگ است به ته جهنم توی نکشید که شیوان مرگ منافق از منزل و ببوش پیغمبر و اسخاب رسید که یکی از منافقین مرد و عمر اون منافق هم هفتاد سال بود حضرت با این بلان فهمون به این که جهنم الان موجود است این منافق هفتاد ساله همون سنگ جهنم است که اینا حتر جهنم هست حسر جهنم هست و این منافق در طول مدت عوم که در حرکت میکد تو جهنم داشت حرکت میکد یا توفون بینها و بین همین منعام که یه اده در مسیر آتش دارن حرکت میکنن منتها نمیفهمده من و الان که مرد و دیگر حرکت دنیا او تمام شد به ته جهنم بسید که این در منافق اینه پدر که رسفره میدن نار خوب در حقیقت این کسی که دارد در مسیر حرکت میکند تو کانال آتش داره عور میکند اون آیات اوائل همین سویان بارک نسا که قبلن گذشت این بود که اللذین یک کرون انوالیتا ما زرمن انما یک کرون فی بوتونه هم نارا و سیاسنه و سقیره اینا که مالیتیم میخورن همکنون آتش میخورن بعدم گرفتار آتش قیامت میشوند این یه آتش ایست که اولیای الهی این آتش رو میبینن و دیگران چون تخدیر شدن به سکر دنیا ای رو نمیبینن یه آدمی که مسته است و تخدیر شده است او که احساس درد نمی کنند سختن احساس نمی کنند این چنین نیست که ما این گونه از آیات رو مجبور باشیم تعبیل کنیم یا خلاف زایر رو منتقب بشیم یا مزافر محضوف بکنیم مانندان واقعا این ها در آتش میخورن به گناه واقعا آتش است و در قیامت هم اون آتش سر جاش محفوظ است و ظهور میکند این که دارد این ها به آتش دعوت میکنن این زمانداران کف آیا معناش حتما این است که این ها مردم را به کفر و نفاق و معصیت دعوت میکنن که نتیجه تلخ این کفر و نفاق و معصیت در قیامت آتش است که یدعون الان نار یعنی یدعون الالعقا دل باطله والاخلاق تالهه والاعمال الفاسدت التي توجه و دخول فی نار معناش این است یا نه معناش ظاهرش هم قابل بابر کردن است و حق است این ها مردم به آتش دعوت میکنن و گناه آتش است این ها که اهل کفر و نفاق همه تون تو آتش دارن زندگی میکنن و از اون است که اینه المنافقینه یخادعون الله ولی وهب خادعون این یک بیان نماز ایک کار بسیار مشکلی است فرمود استعینو به صبر و صلاه و به انهال کبیرتون الا علال خاشعین به ما در قرآن کریم ذات اقدس اله دستور داد و ابتحوی الهل وسیله توسل بجوی توسل بسیار چیزونه خوب است اما چی وسیله است اون را هم باید کتاب سنم بیان کنن دیگر و در این که تمسک به هم در شبه مستقیه است ما بگیم فرمشیز خوب است با این که خدا فرمشیز و ابتحوی الهل وسیله خب از کجا فرمشیز وسیله است به ما فرمود نماز وسیله است محبت اهل بیت وسیله است اقرار و گناه وسیله است این په هم مراجعات شبانی و مانند آب و عباده است که اله امکان قد دن و هجلی برم ید منی من که عملی فرد جالتر اقرار به ذنبه اله ایک وسیلتی لاغل اقرار دارم که گناه کردم همین اقرار به گناه و اعتراف به ود کردم وسیله است قرآن فرمود نماز وسیله خوب است هر مشکلی دارید درکت نماز بخوانید و از خدا حل مشکل تلات بکنید استحین و به سبر و سلام برد فرمود همین نماز برای مؤمنین آسان است برای دیگران خیلی سخت است وین نه اونکه بیرتون الا علال خاشین چون سم باید پیشانوی خود و بینی خود را به خاک بمالد چهره خود را خاکمالی کنند در پیشگاه خدا این کار برای منافق سخت چون به خدا معتقد نیست لذا فرمود ازاقام و الاسلاته قام کسالا سخته برشون خیلی سخت همین درکت نماز برشون سخت اما اگر دیگران باشن نه اینو با نشات انجام میدن جراعون الناس اونو جلب رضای مردم را طلب میکنن ریاکار دو تا کار میکند یه شکلی که به خدا معتقد نیست یه شکلی که به مردم نشون میدهد که من درم برای خدا کار میکنم چون کسی که به خدا معتقد است و برای خدا کار بکند که هرگز به مردم نشون نمیدهد مراعی اون نیست که به مردم نشون بلهد بگوید من دارم برای خدا کار میکنم اینو نمیگم مراعی مراعی آنست که خدا را نخواهد و به مردم نشون بگرد که من دارم برای خدا انجام بدم ازا کاذب است وگرنه اون کسی که خدا مطلوب است که مردم ارانه میکند که خب در این حال اینا خوشحالن مسرورن یراونن ناست در این حال دیگه کسی هی نیستن در جریان جبهه رفتن همون استاغلتو بیلالعرض مثل این که به زمین بسته شدید مثل این که زمین رو میخواید به همراه بیارید برای تون سخت است احساس سنگیری میکنید در موقع نماز هم این چیزی فهم بود ازا قام و الاس سرات قام و کسالا دو تا آیه که مربوطه به کسالا است در حال نماز است و هر دو برای منافقینه چون برخودشون یه تحمیل میدونن چون معتقیده به خدا که نیسته براشون تحمیل میدونن اونجا که رضای مردم مطرح است با نشات کار انجام بدن یراعون الناس بعد فهمد ولای از کون الله الا قلیله اینا ممکن است که منافقان خیلم زک بگن خیلم در سجده عشق بریزن اما زکر اینها اندک است خدا به ما دستوده تامل یا اولزین آمنوس کن ولا زکر این کسی را در باری منافقین فهمد اینا ولای از کون الله الا قلیله لای از کون الله الا قلیله الناس نیست که اینا کم به خدا معتقدن یا بعضی از زکر اینها برای خدا است اینا اصلا به خدا معتقد نیستن یکی از روایاتی که جز قرار روایات ماست به در زیل همین آی نقل شده است این است که از هسته امیر سلام الله علیه برام شده که اینها در علم به یاد خدایم نه در سر و درون اون که علم است کم است بروز یاد باشن اون که در سر و درون است زیاد است بروز کم باشن چیزی که مقبول خدا است که کم نیست و چیزی که مردو خدا است که زیاد نیست لذا فرمود لای از کون الله الا قلیله نه معنیش این است که اینا واقعا به یاد خدا هستن منتا کم اینا اصلا به یاد خدا نیستن فقط در حضور مردم به یاد خدا هستن اینم قلیل است به قلیل هم بی اثر و قلیل چون با تقوی امراه نیست مردود است بی اثر است بگنه ذکر کم را برو مصدال زره هم باشد ذات قدسه لا قبول میکند در بعض از نصوص آمده است کیفه قلو مایت قبل چیزی که مقبول خدا است چبونه کم میشه برد کم نیست پس این که فرمود بلای از کون الله الا قلیله یعنی بلای از کون الله الا الانه بگنه در باطن اینها هرگز یاد خدا و نام خدا مطرح نیست و در قیامت که باطنها ظهور میکند پردها کنار میرود اونگاه اینها میبینند در نهانشون و نهادشون چیزی نیست بعد فرمود اینها مزبزبینه بین ذارک لا اله اولا ولا اله اولا مزبزب که زبزب است فعلله است و این حرف تقرار شده است اون رفت و برگشت مکرر را میگوین اگر یه کسی یه راه خاصی را داشته باشد میرود و دیگر بر نمیگرده و اما اگر راه برای او بسته باشد ناشار رد او مکرر میشود که این حالتو میگن تردید اگر کسی راه برد باشد در خروجی را بداند خب از مسجد به سمت در خروجی و از اونجا به فضای بیرون میرود این دیگه مردد نیست اما کسی نابینا باشد از این دیواری به دیوار مقابل میرود و دوباره برمیگرده و میگن راه نیست این رد مکرر را میگن تردید که راه به جایی نمیبرد این گونه از تردید ها را هم میگن تزبزب که راه خروجی نداره این مردد در حال این طرف اون طرف هست فرمود اینا نه بر جمع مسلمین هم نه بر جمع کافران اینا بر دور نهور منافع خود میگردن این نه بر مسلمین هم نه بر کافران ولی از در عقیب کافران البته چنین کسی که به سوی خود حرکت میکند نه به سمت خدا چنین کسی کافر هست پس این که فرمود مزبزبینه بین ذارک لا اله اولا ولا اله اولا نه معنیش اینست که مزبزبینه لا اله الاسلام ولا اله الکفر نه اینا کافران چون فرمود این نکه ازم مثلهم امنالله جانم منافقینه بل کافرینی فی جهنم جمعیان بعد دیگه نمیفهمه لا اله اولا ولا اله اولا به اصولا بین نفی اثبات منظره اینیست انسان یا مؤمن است یا مؤمن نیست پس هم برهان عقلی بر این است که تزبزب مستحیل است هم برهان نقلی فرمود امنالله جانم منافقینه بل کافرینی فی جهنم جمعیان و اما این که فرمود در سور انبارکه آلمرانم قبلن گذشت که اینها اصلا در روز خطر خطر کاملا به کفر نزدیکن هم یومعزن لکفر اقره و منهم لیمان یعنی وقتی خطر پیش آمد در همین دستو انبارکه آل امران آیه 167 این بود که ولی علم الذین نافقو بقیل لهم تعالو قاتلو فی سبیل الله عبد فهو قالو لو نعلم قتالن لقتباناکم هم لکفر یومعزن اقره و منهم لیمان این اقره به عقبت هایی نیست نزیده ولو الارهام نه اقره تفزیدی پس این چی نیست که این ها مزبزر بین الاسلام و الکفر باشن خب اینا با هم کافرن هم دلیل اقلی میگوید ما تزبزوی بین الایوان و الکفر نداریم انسان یا مومن است یا مومن نیست کسی اقرار نکرده باشد کافر است دیگر و هم این که در آیه قبل داریم انکه زن