که اینجا شخصیت مجرم رو مدنظر قرار میده و میگه ما علاوه بر این که باید به جامعه توجه داشته باشیم باید مجرم رو درمان کنیم و شراعت اجتماعی شدن او رو دوباره برای او فراهم کنیم بذاریم دوباره مجرم مثل یک انسان و شهروند سالم به آغوش جامعه باز بگرده روی کرده چهارم که دیگه در حقیقت راهی برای سیستم مجازات کیفری باقی نمیماند میگه ما ناتوانسازی کنیم یعنی پیشگیری فیزیکی از مجرمان محدودسازی فیزیکی آنها که حالا در غالب حبس یا مجازاتهای دیگه قابل تصور هست خب ما ابتدا باید ببینیم که این چاره روی کرد چه وضعیتی رو داره و در سیستم های دارای حوش مصنوعی کدام یک از این چار روی کرد بهتره کدام یک از این چار روی کرد مناسب تره و به اهداف مجازات نزدیک تره روی کرده اول که خب بحث سزادهی هست که بر ویژگی های جرم تمرکز میکنه که ما سزادهی کنیم تقریبا امروز طرفدارانه کمی رو در سیستم های حقوقی دنیا داره حتی در سیستم حقوقی کشور خود ما قانونگذار کیفری ما در قانون مجازات اسلامی 1392 اصلا به سمت نحات های رفت که این نحات ها نحات هایی هستن که به سمت بازپروری به سمت بازدارندگی و به سمت اصلاح جرم و مجرم دارن میرن بله قانونگذار ما برای اولین بار بحث های تخفیف مجازات معافیت از مجازات تعویق صدور و حکم تعلیق اجرای مجازات نظام نیمه آزادی نظام آزادی مشروط و حتی مجازات های جایگزین حبس رو آورد یعنی قانونگذار از اون نظر اولش که برای خیلی از جرائم حبس و زندان رو در نظر گرفت بعد از گذشت چند دهه از مجازات زندان که بازخوردهای موفقی نداشت به این سمت اومد که بریم سمت جایگزینهای حبس و در آخرین اراده خود که در قانون کاهش مجازات حبس تحضیری 1399 اتفاق افتاد باز یه تیفی از جرائم رو اصلا برد در جرائم قابل گذشت و اونها رو از جنبه امومی دیگه خارج شد البته خب دوباره قانونگذاریه بعد از این قانون کاری کاهش مجازات حبس تحضیری مواجه شد با سرغتهای خورد و کلاه برداریهای خورد که این دوباره اون رو وادار کرد به یه اصلاحی یعنی با قانون کاهش مجازات حبس تحضیری سرغتهای زیر 20 ملیون تومن شد قابل گذشت کلاه برداری در حکم کلاه برداری زیر 100 ملیون تومن شد قابل گذشت یک دفعه دید که با قابل گذشت شدن اینها در جامعه تعداد جراهم رفت بالا و برخی از مجرمین در ذهنشون این اومد که آقا ما دوزی خورد که میکنیم شاکیش رزعت شد میگیریم دیگه جنب اومی هم نداره و السلام تمام به خاطر همین دوباره قانون گذار اومد و از همین امسال خوردادماه یا تیرماه بود که این قابل گذشت بودن سرغتها و کلاه برداریهای زیر 100 ملیون و سرغت زیر 20 ملیون رو برداشت و کلن دوباره سرغت و کلاه برداری غیر قابل گذشت شد یعنی هم جنبه خصوصی داره هم جنبه اومی به هر حال حالا اطاله سخن نشه به هر حال قانون گذار ما از سال 92 بعد در ذهنش و در روی کردش رفت به سمت جایگذین های حبس اگر آرائه غذایی رو هم شما مشاهده بفرمایید از 92 بعد اکثر آرائه غذایی رفت به سمت نهاتای ارفاقی جایگذین حبس جزای نقدی و این چیزایی که در حقیقت نهاتای ارفاقی ما بهش میگیم که میاد و حبس رو در حقیقت تبدیل میکنه به مجازات جایگذین بنابراین حالا باید ببینیم که در خصوص سیستم های داره حوش مصنوعی کدوم یکی از این میکرده بهتر خیلی مدشکرم از تحریبه هستی که داشتید سلامه دکتر استخابتیان از ازار فرقی چه اصول و قبائدی برای صدور حکم سیستم های حوش مصنوعی وجود داره؟ قبل از این که به اصل مطلب پردازم یه پیشفرزی رو عرض بکنیم ما تا الان در جلساتی که گذشت به این پیشفرز رسیده بودیم که حوش مصنوعی مستقل از انسان امکان نداره لذا جرائمی که انجام میشه توسط حوش مصنوعی من تعبیر دقیق به کار بردم انجام میشود گفتم نگفتم که حوش مصنوعی انجام میدهد بلکه یک شخصی هست که به وسیله حوش مصنوعی جرائم رو انجام میدهد لذا همه این ها منتسب به اون ما قبل از حوش مصنوعی اون سبب اقوام منتسب به اون میشه بلی با این پیشفرز یعنی ما می آییم تسالم میکنیم میگیم که از باب جدال احسن میپذیرین که مثلا حوش مصنوعی جدای از انسان امکان پذیر باشد بله میگیم بلی با این حال چون میخوایم بحث علمی جدابره فرض میکنیم که چنین چیزی تحقق پیدا کرد حالا تحقق پیدا کرد چه باید کرد؟ مواسع ابتدایی رو که بردر عزیزم و جداب آقای دکتر اندلیب فرمودن بحثایی هست که در فلسفه حقوق هم در دنیا و هم در ایران بهش پرداخته میشه که اصلا وقتی که میخواییم مجازاتی انجام بدیم هدف و قرز از این مجازات چیست؟ این یک مرحله دوم روش این مجازات چیست؟ دوتا بحث جدا از همه اقراز و اهداف رو ما اگر بخواییم بهش بپردازیم در حقیقت مواسع مقاصد و شریعه رو باید اینجا بیان بکنیم که اصلا چرا میخواییم مجازات کنیم؟ غصت شارع از این مجازات چیست؟ این یک سوال مطلب دوم اینه که اصلا روش انجام این مجازات ها چیست؟ که ما در مواحظ فقی بحث حد و تعذیر رو داریم این دوتا از هم جدا میشن اقرازی که از مجازات وجود داره دقیقا هر چهار حالتی که جناب آقای دکتر فرموده قابل تصوره ولی این چهار حالت به دو دسته اصلی تقسیم میشن اقراز و اهدافی که روی کرد تنبیهی دارن اقراز و اهدافی که روی کرد تربیتی دارن بله این وسط گاهی اوقات هم جرائمی هست با روی کرد خسارته که عملا میشه گفت اقراز و اهداف جبران خسارت دارن که ما قصاص رو در این سنخ میتونیم جا بدیم دیگر رو در این سنخ میتونیم جا بدیم چه بسا هدف از قصاص تنبیه نباشه هدف از قصاص تربیتی نباشه صرفا جبران خسارتی باشه که به اون شخص وارد شد که اون شخص میتونه در ازش دیگر هم تعریف بکنه که این ها باز تو اون روش ها مطرح میشه و روی کرد های دیگر مثل سزادهی مثل بازپروری که آقای دکتور فرمودن همه این ها زیل همین دوتا بحث میگنجه ما میخواییم تنبیه کنیم تنبیه کنیم با چه شکلی میخواییم بریم بازپروری میخواییم بکنیم چرا میخواییم انجام بدیم این ها میشه اقراز و دقیقا همه این ها در فضای فقهی هست و حتی ما میتونیم اینجا بحث بازدارندگی امینیم برخی از مجازات هایی که در فقه تعریف میشه برای جرائم اصلا روی کرده بازدارنده داره میخواد این گناه و این اشتباه در جامعه شیوع پیدا نکنه حتی گاهی اوقات چشم پوشی از یک گناه خودش دلیلی هست برای اینکه اشتباه پیدا نکنه مثلا ما در باب زنا میگیم زنا در چه صورتی اثبات میشود زمانی که چهار شاهد عادل شهادت بدن باید باقی شرایطی که کنارش ذکر میشه خب سه تا شاهد عادل اومد زنا اثبات نمیشود چرا شاهد میگه اثبات نمیشود به خاطر اینکه میخواد غبهش در جامعه نشکنه گاهی اوقات هم ما وارد این فضا هم میشیم در بحث مجازات ها پس این دفاع از غب در حقیقت همون این غبی که وجود داره و جامعه نسبت به اون یه غبی داره این بیشتر اون روی کرده تربیتی مورد توجه واقع میشه ما اگر این غب رو بشکنیم با مجازات هایی که میشه برخورت هایی که میشه دیگه جامعه نسبت به این جرم اصلا احساس غب نمی کنه همون احساس غب خودش ایک نوع بازدارندگیه لذا برخی از مجازات ها رو میبینیم یا برخی از احکام رو میبینیم شاید این فضا نشه گفت مجازات چون مجازات نیست تبرعه شد برخی از احکام رو میبینیم که روی کردشون بازدارندگیه اما به چه شکلی؟ با تندیه یا با ایجاد یک غب ذهنی و حفظ اون غب و فرهنگ اجتماعی لذا همیشه مجازات های ما با روی کرد تندیهی یا تربیتی به این معنی نیست که اعمال خشونت بکنیم تا این غبش تو جامعه نشکرد این هالت های مختلفی که اتقاب میفته بله حالا ما تصور بکنیم بر فرض یکی از ترها و سناریوهای که در غرب مطرح میشه ما تا الان هشتا ترها و سناریو برای حوش مصنوعی مطرح شده در دنیا یکی از این سناریوها و ترها آرمان شرحوندی آزادی خواست در آرمان شرحوندی آزادی خواست نیا کنید من گفتم پیشورزشو قبول نداریم ما از باب جدال احسن داریم بحث میکنیم فرض میکنیم که تحقیق پیدا کنه در اون صورت این حوش مصنوعی یک شرحوندی میشه و در جامعه همانند ما میتونه خونه بخره میتونه ماشین بخره میتونه زندگی عادی شده شده باشه مثل ماها دوچار خطا و اشتباه ممکنه بشه این هم ممکنه دوچار جرم بشه یا هر چیز دیگه حالا بحث اینجا میشه که در این حالت آرمان شرحوندی آزادی خواه که حوش مصنوعی به عنوان یک شرحوند در جامعه حضور پیدا کرد آیا میتونیم باز هم جرائمی مثل حد تعذیر با روی کردهای تنبیهی و روی کردهای تربیتی رو براش بگیم یا نه یک دوام حوش مصنوعی با اون ظرفیتهایی که داره چون به یک کلام دادهی دست رسی داره که میتونه تشقیصهای خاص بده گفتم توی اون پیشورز اگر پذیریم تشقیصهای خاص بده حالا سؤال میپرسیم آیا تربیت به معنای انسانیش که توی تشقیصش دوچار خطا شد آیا باز در حوش مصنوعی با این معنا هم قابل تصور هست یا نه که این شما در تیه برس بهش خواهیم پردارم بسیار متشکر و ممنونم از توضیحات شما دقائقی رو از اتاق فرمان فرصت میگیریم و در خدمت شما عزیزان هستیم فقه تیوری واقعی اداره انسان از گهواره تا گور هست ولی فقیه در همه سوبر ولایت دارد فقه در عرصه حقوق اقتصاد سیاست فرهنگ و اجتماع در برنامه فقه پویا صدای من رو از رادیو معرف میشنوید با برنامه فقه پویا همچنان با شما خوبان هستیم و پیرامون بررسی فقهی و حقوقی عباد گناگون حوش مصنوعی با مهمانان محترمی که حاضر هستن در استدیو بحث و گفتگو میکنیم جناب آی دکتر اندلی و جناب آی دکتر استخابتیان مهمانان این برنامه هستن در بخش گذشته صحبت کردیم که چه اصول و زبابتی در صدور حکم برای حوش مصنوعی از جهت فقهی و حقوقی وجود داره چار روی کرد در باب مجازاد یا صدور حکم از نظر حقوقی بحث و گفتگو شد و گفتیم که روی کرد سزادهی روی کرد بازدارندگی روی کرد بازپروری و روی کرد ناتوانسازی چار روی کردی هستن که در باب حقوق پیرامون حوش مصنوعی صحبت میشه اما از در فقهی صحبت کردیم و گفتیم که هدف شارع از مجازاد چیه و روش این مجازاد چه خواهد بود و دو روی کرد تنبیهی و تربیتی رو برای اون ذکر کردیم جنابایی دکتر اندلیب پیرامون مباحثی که مطرح کردید و اون چار روی کردی رو که پیرامون مجازاد سیستم های حوش مصنوعی بیان فرمودید چه تطبیقی میشه برای حوش مصنوعی اراه داد؟ بله ما بران که بهتر این چهار روی کرد رو در خصوص صدور حکم برای سیستم های داره حوش مصنوعی ملاحظه کنیم و تعمل کنیم لازمه که این روی کرد ها و همچنین فراز و نشیب های که این روی کرد ها داشتند رو با هم بحث کنیم و مرور کنیم ببینید روی کرد بازدارندگی خب خیلی خوبه در واقع الان به همه انسان ها این موضوع رو ارائه کنید ولی اونکه حقوق دانم نباشن ازشون بپرسید آقا مجازات ها چی جوری باید باشه میگن یه جوری باشه که دیگه طرف مرتکب نشه یعنی همون بازدارندگی اما یه نکتهی داره بعض این موقع ها این مجازات های بازدارنده در دفعات اول تأثیر میذاره ولی در دفعات بعدی تأثیر نمیذاره یعنی تأثیر خودش رو از دست میده یعنی ممکنه یک مجرمی دفعه اول با این مجازات بترسه انجام نده ولی بعد یه مدتی به خاطر فشارها و اوامل اجتماعی ارتکاب جرم داشته باشه دوباره و دیگه براش این عادی میشه همین رو ما در سیستم حقوقی امریکا داشتیم دیگه میگفتند که این بیسرپناهان و این کارتونخوابا استلاحان در ایام سرد برای اینکه جای گرمی داشته باشن غذای گرمی داشته باشن از عمد مرتکب جرم میشن که بیان زندان از بارون و برف و سرمای زمستان نجات پیدا کنن پس اینجا مجازات شد تبدیل به منفعت جرم یعنی سیستم حقوقی و سیستم غذایی باید خیلی حواسش جمع ماشی که یه وقتی خودش اشتباهن یه زمینهی رو برای ارتکاب جرم فراهم نکنه این حوشمندی و این بروز بودن و پویا بودن سیستم جزادهی خیلی مهمه در سیستم باسپروری که خب در حقیقت از یک مفهوم مذهبی میشه گفت نشعت گرفته بود که آقا ما بریم به فکر اصلاح انسانها به فکر اصلاح مجرمان از 1895 تا 1974 یک سیستم در حقیقت میشه گفت مدر و نرخ روزی شد این سیستم باسپروری که بریم به سمت باسپروری مجرمان و خب نکته های خیلی خوبی هم داره در واقع کارهای خیلی مصبتی هم انجامه شد ولی باز هم این روی کرد در کشورهای قربی و اروپایی به این نشه استن که آقا صرفا باسپروری نمیتونه مشکلی رو حل کنه بعضی موقع ها باید مجازات کرد بعضی موقع ها باید سزادهی کرد این ها رسیدن به یک مودل جدید به نام ادالت استحقاقی که گفتن آقا ما ادالت اختزامی کنه که هم این را باسپروری کنیم هم مجازاتش کنیم یعنی هم باسپروری و هم مجازات که این هر دور رو در نظر میگرفت یعنی میشه گفت که در کنار مجازات باسپروری هم در شبه بله بله بله اینجا دو تا کار رو انجام میداد این سیستم میگفتش که ما اول بیان به کمک مددکاران اجتماعی علال به زهکای رو شناسایی کنیم که این خیلی خوبه یعنی واقعا یک روی کرده بسیار علمی و کارشناسانه است که ما به کمک مددکاران اجتماعی بیانم علال بروز به زهکایی و جرم رو شناسایی کنیم سعی کنیم علال رو برطرف کنیم این نگاه پیشگیران است خیلی هم خوبه دوم میگفت آقا ما در کنار مجازات بیان محارت اجتماعی بهش یاد بدیم این آقایی که سارغه چون حرفه بلد نبود اومدن در زندان ها تو خود کشور ما همین اتفاق افتادیه خیلی کارهای خوبی شد در کل کشور هم در کشور ما هم کشورهای دیگه و خب این خیلی کمک میکرد که این فرد هم بتونه کار رو یاد بگیره هم درامت زایی داشته داشته هم هم پس از تیه دوران حبس بره سراغ شغلی عملا زمینه به زهکایی رو ما در اون دیگه از برم برده بودیم میرفت یه کار رو یاد گرفت میرفت سرکار این خیلی روی کرده خوبیه همچنان طرف دارانی داره خب ما اینو بخوام در سیستم های حوش مصنوعی تطبیق کنیم همون چیزی که حضرت علی سؤال فرمان اینو چگونه در سیستم های حوش مصنوعی ببینید ما میتونیم در سیستم های حوش مصنوعی از طریق اون تطهیزات و ابزارهای که بر حوش مصنوعی تسلط داره و میتونه اونها رو برنامه نویسیش رو تغییر بده اینها رو ما مجه هست کنیم به یک سری برنامه های جدیدی که رفتارهای مجرمانه حوش مصنوعی رو اصلاح کنه این اطلاعاتی که به حوش مصنوعی داده میشه یه بار دیگه بازخانی بشه یه بار دیگه بررسی بشه یه بار دیگه تعمل بشه اطلاعات صحیح داده بشه به سیستم های داره حوش مصنوعی که اون سیستم داره حوش مصنوعی به سمت ارتکاب جرم نرد اینجا دقیقا اول اشکال ما میشه اگر این رو ما بپذیریم دیگه حوش مصنوعی قوی نیست حوش مصنوعی زعیف و حتی هم که حوش مصنوعی زعیف باشه باز دوباره بر میگردیم به همون اول یعنی ما همون پیشفرز خودمون اینجا خراب کردیم دقیقا بر طبق برخانی که شما اراعه کردید دقیقا این شد برعکس پیشفرز ما پیشفرز ما اینه که حوش مصنوعی قوی تحقق پیدا کرد ما اگر بخواییم دوباره برگردیم به مرحله اول اطلاعات جدید بهش بدیم باز پروریش بکنیم این اتفاق یعنی اینکه حوش مصنوعی قوی نیست یعنی ما اطلاعات جدید داریم بهش بدیم دستگاهیم یعنی همینجا یک ترراح یک اپراتوری اومده داره ورود میکنه بسه ممکنه بهشو گفت که این حوش مصنوعی دیگه اون حوش مصنوعی قوی نیست دیگه قوی نیست حوش مصنوعی جعیفه قوی هم نیست این فرض دیگه است این دیگه حوش مصنوعی قوی نخواهد بود ما گفتیم حوش مصنوعی قوی مستقل از ماست یعنی یک موجودی میشه در خارج مثل ما اگر من بخواهم دوباره بیام روی اطلاعات ذهنش دست ببرم اون پیشفرز اول رو خراب کردم ما اطلاعاتمون رو که تراحیم میکنیم یعنی شخصی میاد دیتاها و اطلاعات رو به حوش مصنوعی میده الگوریتپ ها رو دوباره تراحیم میده این میشه این مرحله مرحله حوش مصنوعی زعیفه حوش مصنوعی قوی توانایی یادگیری رو داره مثل انسان پس من نمیتونم اطلاعات رو دستگیری کنم اطلاعات کلانداده هایی رو داره باید بیام روی کردهای تربیتی بگیرم اگر اطلاعات رو دستگاری کردم میشه حوش مصنوعی زعیف دیگه نمیتونم دوباره این بحث ها رو بکنم حوش مصنوعی زعیف بشه که دیگه مستقل نیست از این جرم ناظر به این نیست ناظر به ما قبلشه حالا من این نکته ارز بکنم ببینید بلاخره حوش مصنوعی اول یه سازندهی داره یعنی ما که حالا برخص اون چیزهایی که متعالیه کردیم و بین این نشستیم حوش مصنوعی قوی هم امکان تحقیقش هست میگیم بلاخره همین حوش مصنوعی قوی هم سازندهش انسانه از آسمان که به زمین نمیاد سازنده انسانی داره اطلاعات داده میشه تراهی میشه بعد از اون دیگه خود حوش مصنوعی عمل میکنه مرحبا نتیجه شد دیگه مستقل از انسان وقتی مستقل میشه دیگه من نمیتونم اطلاعات حافظه شده چرا ببینید قابل تعمیر که هست قابل اصلاح هست شبیه یک خدروی اوتوماتیک حالا خیلی با هم فرق داره اصلا کلن قابل فرقه ولی شبیه یک خدروی اوتوماتیکه شما اینو اوتوماتیک تعریف گره درسته یه سه اطلاعات هم بشه خیلی فرق داره حوش مصنوعی قوی به خاطر اون کلانداده ها و اون الگوریتمایی رو داره اصلا بیماری یا خراب شدن یا هرچی میخوای بهش نسبت بدی برخلاف این تصور ذهنی که من و شما داریم چرا چون کلانداده ها رو داره الگوریتما هم که درست تراحی شده چون اگه الگوریتمایی غلط تراحی شده باشه باز حوش مصنوعی قوی نمیشه این حوش مصنوعی میشه بیارید یه بار دیگه یعنی این حوش مصنوعی دیگه انسانش هم قابل تعلیم و تعلومه حوش مصنوعی رو دوباره میارید و باسترهایی میکنیم نکاری دکتر جواب خودتونو دادید نکاری حوش مصنوعی انسان قابل تعلیم و تعلومه نه اینکه حافظش رو پاک کنی اطلاعات جدید بریزی تعلیم و تعلوم میر رو فرایند تربیتی اگر حوش مصنوعی تحقق پیدا بکنه اگر حوش مصنوعی قوی تحقق پیدا بکنه دیگه اون روی کرد اطلاعات و دیتا ها جواب نخواهد داد باید بیاریم روی کرد سایکولوژیکال روانشناختی باید بیاریم روی فضای تربیتی نکاری اینجا عوض میشه این که من بگم اطلاعات ذهنش رو دوباره اصلاح بکنم این دقیقا میشه حوش مصنوعی ضعیف خب قابل بازپروری و کنترولی هست دیگه حوش مصنوعی قوی از این محله عبور میکنه یعنی اونم قابل تربیت هم حتی نیست قابل تربیت هست نکاری تربیتی تربیت هم مثل اطلاعاته اون مخمشه کلاس های آموزشی یه سو کلاس های آموزشی میذاریم دیگه نمیذاریم این رفتار های اشتباهی که داشته چطور برای انسان ها کلاس های آموزشی کلاس های آموزشی دیگه حالا مثلا پاک کردن حافظه دلیت کردن این دیگه اینجا معرون هست خب بلاخره پس ما میکنیم روی کرد بازپروری رو در مورد اینها داشته باشیم روی کرد دیگه همون روی کرد ناتبان سازیه گفتیم بعضی موقع ما ناچاریم از این که اینها رو ناتبان کنیم یعنی چی؟ یعنی دیگه اجازه ارتکاب دقیقه شی نه اصلا اجازه فعالیت بشندیم بگیم با تا دیگه ممنون فعالیتی اجازه فعالیتیم شبیه همون هست حالا من انشالله در اعدامه اگر فرصت شد در این جلسه جلسات بعد در مورد خود نحوه مجازات هم ارس خواهم کرد که به چه نحوهی هست ولی به هر حال ما میکنیم چه با اون روی کرد تربیتی که آقای دکتر سخاوتی هم گفتن چه در حوش مسئولی زعیف با تراحی و بازتراحی الگوریتما بیاییم و اینها رو نسبت به ارتکاب جرم نتوانشون کنیم یعنی جوری تراحی بکنیم یا جوری تربیت کنیم حالا روشش متفاوت بر اون دو مبناه حوش زعیف و قوی جوری تراحی کنیم یا جوری تربیت کنیم که او دیگه نتواند جرمی را مرتکب شد بسیار مزشکر و ممنونم آقای دکتر سخاوتی هم پیرامون مبانی فقهی داشتیم صحبت میکردیم و روی کردهای تنبیهی و تربیتی برای حوش مصنوعی رو خواستیم از شما بشنبیم من قبل از که میمطلب پردازم یه نکتی رو با من تذکر بگم حوش مصنوعی قوی و زعیف رو اولین بار جانسل مطرح کرده بود و نظر شخصی بنده اینه که این اصلا یک مقالتهی وارد عرصه علمی شد که باید جای خودش صحبت بشه و جانسل یک عدبیاتی مطرح کرد رفت جلو ولی بعدها میبینیم که خود قربی ها از حوش مصنوعی قوی و زعیف عبور کردن به حوش مصنوعی عمومی و خبره رسیدن این فضاش عوض بشه و حوش مصنوعی خبره و عمومی خیلی خیلی دقیق تر از عدبیات حوش مصنوعی قوی و زعیفه ولی خب توی عدبیات علمی کشورما فیلن قوی و زعیف رایجه عمومی و خبره چندان رایج نیست هرچند بسیاری از اساتید و بزرگان امروز بحث عوش مصنوعی عمومی و قوی رو مطرح میکنن در زمن این که بحث عوش مصنوعی قوی و زعیف رو میگن در این حال خبره و عمومی رو هم میگن یعنی چنین چیزی هست الان ولی خب این بحث های فلسفیه باید مبنایی باید جای خودش صحبت بشه بعدها میپردازیم بهش اما نکته که ما این وسط داریم چون مباس فقیه اجازه بدید من بخش های از مقاصد و شریعه رو مطرح بکنم که اصلا ببینیم غرز ما از تنبیش چیزهایی هست و آیا همه اینها در حوش مصنوعی قوی که با پیشورز تحقق رخ داده میشه انجامش داد یا نه ما وقتی که صحبت میکنیم از این که شارع مقدس چرا جرمه اینگاری میکنه و مجازات براش تعییم میکنه اهدافی رو داره اولین هدف ادالت و حفظ حقوقه یعنی اگر من مجازات نکنم حقوق دیگران زایع میشه و ادالت در جامعه زیر سؤال میره حالا ما سؤالی که اینجا میپرسیم اینه که ادالت و حقوق در باره حوش مصنوعی چگونه تحقق پیدا میکنه نگاه کنید یک زمان یه نفری یه میلیون تومن مال داره پول داره و از این یه میلیون تومن ده هزار تومن صدقه میده یک نفری هزار میلیار تومن سرمایه داره و از اون هزار میلیار تومن سد هزار تومن صدقه میده شاید مردم عادی بیان بگن که این سد هزار تومن صدقه داد و بیشتر بوده ولی واقعیت امر اینه که اون درسدی رو که پرداختуки خیلی خیلی بیشتر از درصد اینه ما یا داده هایی تو زهنمون داریم بر اساس اون یه محاسباتی میکنیم دوچار خطا میشیم این یه سنخه اما حوش مصنوعی یه کلامداده ای داره که بر اساس اون کلامداده دوچار خطا میشه چه بسا دقیقا از همون کلامداده درست استفاده میکرد سودی چند برابر از این جرم در می آمید مرتقب جرم نمی شد سودی چند برابر هم به دست می بارد دقیقا از راه قانونی وقتی که اون میتونه از راه قانونی سودی چند برابر به دست بیاره و بلدم هست اطلاعات لازم رو هم داره دست به تخلف میزنه با اون کسی که این اطلاعات رو نداره اصلا کاملا متفاوته یعنی اصلا مجازات یک انسان با مجازات یک حوش مصنوعی اگر هر حیث ادالت و حقوق بخواییم صحبت بکنیم در یک نسبت نیست اینجا اصلا با تناسب جرم رو هم در نظر بگیریم این یک دوم تناسب جرم جایی دیگه یه هم مطرح میشه کجا هر جا که حقوقی باشد تکالیفی هست همیشه تخلف از حقوق به معنای جرم نیست گاهی اوقات تخلف از تکلیف هم به معنای جرمه خود به خود اونی که امکان بیشتری داره تکلیف بیشتر داره کسی که ماشین میخره نسبت ماشینش تکلیفش هم بیشتره درسته حق رانندگی هم داره ولی تکلیف رانندگی رو هم داره اینجا حوش مصنوعی به علت داشتن کلانداده ها درسته یک حقوق بیشتری ممکنه پیدا بکنه در جامعه در این حال تکالیف بیشتر هم پیدا میکنه اون وقت اصلا این عدم تخلف از قوانین امومی جامعه یکی از تکالیف خیلی مهم برای حوش مصنوعی میشه وقتی که تخلف میکنه برخلاف اون کسیه که اومده از چراق قرمز رد شد ساده بگم از چراق قرمز رد شدن حوش مصنوعی با از چراق قرمز رد شدن یک انسان عادی به یک معنا نیست اصلا اینجا باید جرم متناسب تعریف بشه چرا چون یکی از اهداف مجازات ها ادالت و حقوق اجتماعیه و این ادالت متناسب با اون اطلاعات ها داده ها و متناسب با اون حقوق و تکالیفی که نسبت به این اطلاعات و داده ها ترراحی میشه باید متناسب با این بیان بشه بعد یکی دیگرش اصلاع فردی و اجتماعیست خب کسی که کلاندادهی رو داره تمام نقاط قوت و زعف رو میدونه و در این حال از این کلاندادش استفاده میکنه تخلف میکنه برخلاف اون کسیه که این کلانداده رو نداره و دست به یک تخلف میزنه باید این دوتا رو دقیق نگاه کنیم لذا اصلاع فردی اون برخلاف اصلاع فردی ما خواهد بود من با یک مشاوره با یک فراید تربیتی شاید بتونم یک انسان رو اصلاع کنم اما اون کسی که شما تصور بکنه یک نفری واقعا میدونه این جرمو تخلفه دست به این جرمو تخلف میزنه اون غیر از کسیه که در یه جا شخص میشه متجرری وقتی که تجری سه داده کرد برای شخصی که متجری هست به این راحتی ها برابش های مختلف نمیشه اصلاعش کرد مثال عرفی مردم عادی که میزنه