عمل حالت نیست لذا در حدیث آمده افزل العمال انتظار الفرج خب هر عملی به یک انگیزه نیاز داره هر عملی به یک اراده نیاز داره اراده هم متأثر از انگیزه است و انگیزه هم به خوراک نیاز داره به امید نیاز داره اگر امیدی وجود نداشته باشه که عمل این نیت پیدا نمی کنه لذا امید نتیجه تربیتی انتظار فرجه نتیجه تربیتیشه یعنی مولد عمله یعنی شرایط رو برای یک انسان منتظر طوری ترسن می کنه که هر لحظه او انگیزه جدی و فعال برای رویش و شدن داره این خیلی نکته مهمیه عمل منتظرانه یعنی یک حرکت قانون منت در جهت انتظام بخشیه به زندگی بر اساس فرهنگ احلویت مثل همین شرمنده که همین الان پایمکشون اومد جلوی چشمه هم نوشتن در زندگی کاسبی تربیت و خانواده زمینه فرام کنیم برای ظهور حضور یعنی ما باید تو همه ارساهای زندگی ارسای سیاسی اجتماعی اقتصادی و حتی زیست محیطی مبتیاریه باید برداریم تنیه بر فرهنگ انتظار زندگی خودمون رو انتظام بدیم و مدیریت بکنیم اگه در غیر این صورت باشه مثلا بگیم تو بخشی از زندگی التماس داریم از حضرت هورجد ولی بقیه شو با عقل خودمون زندگی رو اداره میکنیم این اشتباهه بله عقل باید به صورت فعال در مسیر زندگی ما باشه ولی در استخدام منویات امام در حوضه زندگی اگر این نباشه قلط لذا من خواهشی که از شنواندگان عزیز دارم اینه اگر امید داریم به ظهور امام زمان علیه السلام این امید رو تجلی بدید در متن زندگیتون تجلی امید در متن زندگی برگشت داره به عمل صالح عمل صالح نتیجه امید واقع بینانه به آینده است چون میدانم که ظهور نزدیک است و میدانم که امام ظاهر خواهد شد و حقیقت جامعه رو تغییر خواهد داد و ادالت اصیل رو و بنیادی رو حاکم خواهد کرد من برای این که این ظهور به بهترین شکل ممکن آماده بشود که من در اونجا نخشافرینی بکنم خودم رو اینجا آماده میکنم بله امام نیاز دارن در حکومت خودشون به کارگزارانی من اینجا تمرین میکنم نخشی کارگزار رو خوب ایفا کنم صاحب تحلیل میشم صاحب متعالیه میشم صاحب برنامه ریزی میشم تخصص در مدیریت ها پیدا میکنم تا بکنم نخشافرین باشم هر دانشجوی هر حوزری هر فردی که در هر جایی داره کاری رو انجام میده کاسب باشه نظامی باشه معلم باشه کارمند باشه او بعد این رو بفهمه این جایی که من استادم نقطه کانونی حرکت منتظرانه من است و من در این نقطه باید خودم رو بسازم و طوری برخورد کنم که حضور امام رو باور کنم احساس بکنم که امام نظارگر زندگی الان من است و روز زهور از من میخواد که تو این کارها رو انجام دادی برای من اینم پاداشه میتونم بگم که اگر این طوری باشیم در واقع اصر قیبت هر چقدر طول بکشه من ناراحت نمیشم چرا که دارم به اون سمت و سویک باید هر کار به یک اعتبار اگر ما حضور امام رو در مکن زندگی خودمون جدی بگیریم بعضی ها میگن قیبت دیگه بر ما وجود نداره چون حضور او در زندگی ما فعاله اما چرا ما تلاش میکنیم که این حضور دائمی او ظهوری رو هم در برداشته باشه به استناد اون فروز آخر دعای احده که من در پایان این جلسه اون دعا رو قراعت میکنم اللهم نکشف هازه الامه ان هازه الامه به حضوره و اجلن از ظهوره میگه خداونده سختی ها بدی ها زشتی ها نابسامانی ها رو از امت بردار به وسیله حضور او یعنی حضور او اگر حاکمیت در متن زندگی من پیدا بکنه من به جد دنبال ظهور او خواهم بود که این الان متاسفانه دیده میشه که دوستان کم بهش توجه میکنن حضور امام رو به صورت جدی و فعال پیگیری نمیکنن خیلی ممنون هست شما جنب استاد صدقی از حضورتون از مطالب زیبایی که فهم بودی استفاده کردیم از شما دوستانی شنمدم تشکر میکنم که با برنامه تا جمعه ظهور همراه بودید و انشاله که بهره بردی تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی اندوه بزرگیست زمانی که نباشی اللهم اجل ولی یک کلفرج و خودن یه دار زنده کنه دقد ازو خبری قنچه اگر خند کنه دل اگر منتظری پیرو براهش باشی دل اگر منتظری پیرو براهش باشی اگر آین شبی محفل گاهش باشی دل اگر منتظری اگر آین شبیه من به نگاهش باشیم ای زبان فارسی نامت بلند آین سخن به جای کلمه بیگانه ایجنت بگوییم کارگزار ایجنت واجه بیگانه و دارای معانی متعدد است که در علوم مختلف کار بردارد به جای آن در هر موضوع و در جای مناسب خود معنی آن را به زبان فارسی بکار بریم در این صورت بگوییم کارگزار آمل واسطه مأمور مخفی و یا مدیر برنامه هر ایرانی نگهبان زبان فارسی شوراک پاسداشت زبان فارسی معاونت صدا پنجری روب لحظه های زندگی شما رادیو سراسری معارض موج افعالی ردیق 96 مداری پرسمان تاریخی بفهمیم منابع تاریخی که متبر هستن در رابطه با بیان در باره تاریخ هست جاهنیت یکی دو تا کتاب رو بهش اشاره میکنم در رابطه با شق و صدر در تاریخ یعقوبی ظاهرن نقل میکنه خوادسی که بر جامعه میگذرند که بعد از گذشته مدتی عنوان تاریخ پیدان پرسمانم پاسخ به پرسشخای تاریخ اسلام پرسمانم پاسخ به پرسشخای تاریخ اسلام قل سیرو فی الارض فانظرو کیف کان عاقبت الهین من قبل بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عدب و احترام خدمت همه شنوندگان محترم برنامه پرسمان تاریخی در رادیو معارف امروز هم خوشبختیم در خدمت شما عزیزان هستیم به همراه استاد بزرگوارم و جتولستان و بل مسلمین جنابای دکتر محمد رزا جباری که زحمت پاسخگوی به سؤالات شنوندگان عزیز رو خواهند داشت استاد خیلی خوش آمدید و برنامه خودتون در خدمت شما هستیم خواهش میکنم بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و عدب دارم حضور حضرت حالی و همه شنوندگان عزیز و گرامی این برنامه انشالله که هر جایی که هستن در هر حالیه هستن انشالله مشمول انایات خدامنده متعال به مولا و سرورو ولی ت من امام عزیز سلام و علیه باشن انشالله با کمال افتخار در خدمتون هستم شد اله یامین خیلی ممنون سؤال اول تلفونی برنامه رو میشنویم سلام خسته نماشید برنامه پرزمان تاریخی از استاد جباری خواستم سؤال کنم این که در ساوه چند تا امام زاده هست اینا همون همراهان حضرت معصومه سلام الله هستن که شهید شدن بعد خواستم از استاد بپرستن که حضرت معصومه در قوم که رهلت کردن از صافیانشون خادماشون اونا همون جا ماندن ساکن شدن و همون جا پود کردن و همون جا تو حرم خانم هستن چون میگفتن موقعی تعمیر حرم خانم سه سال های خیلی خراب نمیدونم زمان کدام مشتهد چند تا پیکره متحر دیده بودن اینو یا یه از غلوه ها میگفتی باشه خواستم بینم همون همون ها ماندن اونجا ماندن من عرض میخوام از این که مزایم شدم استاد جباری براتون دعا میکنم و برای استاد پیشاییم رحمت و آموزش میخوام از خدا خدا همه تونو نگه داره ملیهیم حمدان خیلی ممنونم از شنونده عزیزمون از حمدان و در خدمت استاد جباری هستیم برای پاسخوی به این سآل خواهش میکنم بنده هم عرض سلام و تشکر دارم حضور شنونده گرامی در خصوص سفر حضرت معصوم سلام الله علیه ها به برحال مقصد خراسان و از دنیا رفتن اون بزرگوار در قوم برحال دیدگاه های وجود دارد بعضا گفته میشه که اون حضرت حضرت جباری هستیم همراه با برادران و تعدادی از محارم خارج شدن در نزدیکی ساوه مورد حجوم نیروهای دولتی عباسی قرار گرفتن و بعضی از همراهان اون حضرت شهید شدن یا مجروح شدن و اون حضرت به قوم تشفیه بردن اما در نقطه مقابل دیدگاه دیگری وجود دارد که شاید اون چکه از تاریخ قوم توسط حسن ابن محمد ابن حسن قوم که از معاصرین مرهم شیخ صدوق بوده در قرن چهارم و اواخر قرن چهارم از دنیا رفته و الان پنج باب از اون کتاب ترجمهش باقی مانده اونجا در بحث خروج برخی از طالبیان که به ایران آمدن از سادات که به ایران آمدن جمعه اشاره به آمدن حضرت معصوم سلاموزو علیه ها می کند و این که به شوق دیدار امام رزا علیه السلام در سال دویست و یک هجری از مدینه خارج شد و هنگامی که نزدیک ساوه رسید بیمار شد و بس راه قم رو گرفت و فاصله تا قم رو و چون گفتند و فرمودن که من رو به قم ببرید و به قم آمدند و و مورد استقبال قمی ها قرار گرفتند اشعری ها از جمعه مصبن خزرج و در خانه او ساکن شدند و هفته روزم در غیر حیات بودند و سپس از دنیا رفتند و بعد در ادامه دارد که خواستند دفن کنند در یک باغی بود بابلان که محل قبر فیری حضرت هست متحیر بودند که چی دفن کند یعنی از اون نقل برمید که محرمی همراه حضرت نبود در اونجا و لذای پیرمرد خیلی مصنی رو بنابراین او بره به نام قادرنامی که حضرت دفن بکند و در همین هین از سمت بادی و بیابان دستوار نقابدار آمدند و بی این که سخنی با اونها بگند رفتند و متولی دفن حضرت شدند و دف کردند دوباره برگشتند به سمت بیابان که خب حد سده میشه که طبعا امام رزا علیه السلام باید بوده باشد با حال همراهش هر کس بوده و به خلق آدت طبعا حضرت از مرب تشفه وردند و خاهر گرامیشون رو دفن کردند طبعی هم هست یعنی فاطمی معصوم سلام الله علیه ها از مدینه به شوق برادر آمده وسط راه از جنگ رفته طبیعیست مثل امام رزایی علیه السلام بازدیدی به این شکل پس بده و بیاد به کمک خاهر و خاهر رو دفن کند در قوم از این شواهد برمیاد که چه بسا فاطمه چنانکه برخی این نظر رو دارن حضرت به صورت ناشناس با خادم و خادمهی نهایتا از مدینه خارج شده با کاروانهای که به سمت خلاصن میرفتن آمدن به این مقصد حرکت کردن و لذا همراه نداشتن اینو از این باب ارز میکنم که به هر حال اگر از برادران کسی بود طبیعتا باید هاونها با مان محرم در این جریان دفن اون حضرت شرکت میکردن و دیگه قمیه ها متحیر نمودن در بحث دفن بدن و تحر فاطمه محسن سلام الله علیه ها بعد از دفن بدن متحر اون حضرت تعدادی از زنان سادات حاشمیات و برخی از کسان که از وابستگان کنیز ها جاریه ها در اطراف یا کنار قبر حضرت محسن دفن شدن خود این نکته ایست که از مردان کسی اونجا دفن نشده خود این احترامی بوده که میگذاشتن در نزدیکی اون سردابی که حضرت محسن سلام الله علیه ها رو دفن کردن از بنات حاشمیات دفن شدن که ارز خواهم کرد که این کیا هستن و مردی در گزارش نمی آمده اگر مردانی از سادات و غیر اونها از بزرگان از شیعان دفن شدن در فاصله در اطراف قبر حضرت محسن با فاصله دفن شدن اینم نکته ایست که برحال اوج احترام نصد به اون حضرت رو توسط شیعان و قمی ها میرسانه اما در این که چه کسانی در جوار حضرت محسن سلام الله علیه ها در اون سرداب و سرداب های مجاور قبر مجاور دفن شدن از خود اون تاریخ قوم برمیاد که شش جنازه در واقع در اونجا وجود داره و اینم خوبه ارز بکنم که دو قبه در یک قبه بر روی قبر حضرت محسن سلام الله علیه ها و دو نفره که کنار حضرت دفن شدن و قبه هم در جوارش وجود داشت بازن حتی گفتن سه قبه بوده که بعدها در سال چهار سال چهار و هفت میره اول فضل اراقی اون قبه ها رو تبدیل به یک قبه میکنه که تا الان هم همینطور هست یعنی در نیمه قرن پنجم هست که اون دو یا سه قبه تبدیل به یک قبه واحد میشه مرحوم صاحب تاریخ قوم مدفونین در زیر قبه اول رو که با دیگه من با قبه ارز بکنم که دارد در همون تاریخ قوم که وقتی حضرت محسن سلام الله علیه ها رو دفن کردن ابتدا با حسیر و بوریایی یک سایبان و قبر اون حضرت قرار دادن و سپس زینب بنت الجواد سلام الله علیه ها یک اول قبه رو بر قبر حضرت گفتن زینب بنا کرد و برحال بعدش خب تبدیل شد دو قبه دیگر رو پر کنار اون حضرت بنا شد و قبه واحدی بعدها ایجاد شد در اون قبه اول بر سر قبر حضرت محسن سلام الله علیه ها خود اون حضرت دفن بود و ام محمد که یکی از دختران امام جواد سلام الله علیه هست و ام اسحاق که کنیز موسا مبرغه بود میدانی موسا مبرغه در عواست قرن سوام آمده به قوم و اونجا مقیم شده ساکن شده و بعدشم خوهرانش ستو دختر از امام جواد سلام الله علیه زینب میمونه و ام محمد آمدن به قوم که همون زینب قبه اولین قبه رو بنا کرد و بعد هم دختران خود موسا مبرغه آمدن پسرانش آمدند و برحال یکی تعدادی از این وابستگان موسا مبرغه در قوم ساکنش نیست که قبر خودشون در قوم در اون محله چلختران قوم هست و بستگانه در اونجا و بعضی هم از اون بستگانش در کنار حضرت معصومه سلام الله علیه ها دفت شدن بنابرا گفته صاحب تارخ قوم زیر قبه اول حضرت معصومه است و ام محمد بنتل جواد و ام از حق جاریه یا همون کنیز موسا مبرغه و در زیر قبه دوم اون قبه بنا شده بر ارشاد که روی قبر میمونه بنتل جواد دختر دیگر امام جماعه سلام الله علیه و ام حبیب که کنیز محمد ابن احمد ابن موسا مبرغه نبه موسا مبرغه کنیزی داشته ام حبیب او هم اونجا دفت شده و ام قاسم که دختر علی الکاوکبی از نوادگان سجا سلام الله علیه بوده این علی الکاوکبی و خب بعدها دخترش ام قاسم از دنیا میره و در اونجا دفت میشه از اونچه که در تارخ قوم گذارش شده این شش قبر که در زیر اون دو قبه بوده اند اما منابع متاخر تر کسان دیگری رو هم اسم بردن که در همون کنار ازت معصومه سلام الله علیه ها دفن هستن که شاید حدود در مجموع نه نفر یا ده نفر بانوان باشن که ستاش هم دختران امام جواد سلام الله علیه هستن یه میمونه و زینب و ام محمد و سه نفر دختران موسا مبرقع هستن ام محمد میمونه و برایهیه که مرهم اللهمجسی نقوم کنن این رو و همینطور ام اسحاق کنیز محمد ابن موسا مبرقع یا کنیز موسا مبرقع اخترافی در این هست ام اسحاق و ام حبیب کنیز محمد ابن احمد ابن موسا مبرقع که نویه موسا مبرقع بوده و ام قاسم که اشاره شد دختر از نمادگان موسجد و ام حبیب دختر احمد ابن موسا مبرقع این ها برحال کسانی هستن که کنار قبر حضرت معصوم سلامالله بانوان دفن هستن و سالیان اخیر دیدم که به همدلال در یک اقدام قابل تقدیری تولیت حرم حضرت معصوم سلامالله اسامی این بانوان که مدفون کنار حضرت معصوم سلامالله هستن رو هم بر در اون مسجد بالاسر و دیوار نوشتن و جا دارد کسانی که به زیارت حضرت معصوم مشرف میشن به یاد این امامزاده ها یا کسانی که برحال با واسطه به امام معصوم میدهستن یا هم کسانی که سالحاتی که از این کنیز ها و غیره اونها در کنار اینها دفن هستن که هر جمعه اون ستا دختران امام جواد اون هم امامزاده بلافست هستن گفته شده که اونجا دخت هستن به یاد اونها هم برحال نمازی و زیارتی و قرآنی ترابت بکنند و حمدی فاتحهی بخانند. اما نکته که شنونده عزیز اشاره کردن در ارتباط با تعمیر قبر حضرت معصوم سلامالله و اون آشکار شدن بعد این گزارشیست که شخصی به نام میرزا موسا فراهانی که ایشون نبه میرزا عبورقاسم فراهانی از رجال دوره ناصر الدین شاه بوده در کتاب اقامت البرهان نقل میکند از مرحوم آقا حسین مشتهد قمی این آقا حسین مشتهد قمی از شاگردان مرحوم شیخ انساری و صاحب جواهر بوده معروفه به کوچه حرمی و جد این آیان حرم پناهی مرحوم آیت الله حرم پناهی بوده جد مادری اشتاقی های قم بوده و متعفای قمریست و در همون سحن عزت محسن مقابل مقبره مرحوم شیخ فضلالله نوری مدفون هست ایشون از ایشون نقل میکند در اون کتاب اقامت البرهان که این مرحوم آقا حسین مشتهد قمی میفرموده که در زمان ناصر الدین شاه که خب خدا و متعفای 1327 قمریست هنگام این که کف حرم رو محاصلن به سنگ مفروش بکنن یک روزنه به سرداب مجاور اون سردابی که قبل از ازت محسن سلامالله درش قرار دارد روزنه به اون سرداب مجاور باز میشه و دو نفر از بانوان صالحه اون زمان با چراقی وارد اون سرداب میشن اونجا مشاهده میکنن سه جنازه رو که یکیش ارحال پیداس بانو مجلدالهی بوده سفید روتر بوده و دو کنیزی که میبودار چهرشون به سمت سیاهی بوده کنیز سیاه پوستی ظاهرم بودن با شواهدی که حالا اشاره کردم از اون وحس قبه هایی که بر قبر ازت محسن و قبور مجاور بوده حد زدن که قبر اون بانو مجلداله میمونه بنت الجواس سلامالله علیه بوده و بخیه هم گفتن میمونه بنت موسامو برقه ایشون بوده و دو کنیز یکی ام اسحاق که کنیز محمد اردن موسامو برقه بوده و ام حبیب که کنیز محمد ابن احمد ابن موسامو برقه و حرس جنازه مجیب این که سالم بوده بعد از قریب به هزار و اندی سال شاید درسته بشه و هزار و ست سال یازده قرن حدودن گذشته بود از دفن اینها قریب به این مقدار اما حرس جنازه سالم بوده و خب قبر تعمیل میشد و برحال حرم هم سنگ فرش بشه این گذارش که مشهور هست و سندش هم در حدی که بنده تطبع کردم در کتاب اقامت البرهان میزاموسا فراهانی به نقل از منحوم آقا حسین مشتاید قمی آمده خیلی متشکرم فرصتی از اتاق فرمان بگیریم و در خدمت شنواندگان محترم برنامه همون هستیم این کود شناسایی پرسمان تاریخی رادیو مان ابتدا کود 304 را در مطمئن پرسمان تاریخی پیامک وارد کنید و سپس پرسش خود را از کارشناس محترم برنامه بپرسید پیامکی رادیو معرف در خدمت استاد جباری هستیم آقای حسین از ساری سؤال کردن در کتاب مختلال حسین عبدالرزاق مقررم آمده که بنی اسرائیل در یک روز هفتاد پیامبر را کشتند آیا این مطلب سهت داره بله این مزمون فرمایش ابا عبدالله سلامالله علیه در پاسخ به عبدالله ابن عمر هست این رو مرحوم ابن نمای حلی در مصیر الاحزان صفحه 41 نقل میکنه و طبیعتا مرحوم مقررم هم از همجا نقل کرده خب عبدالله عمر در مکه بود ابا عبدالله سلامالله علیه در مکه و از اونجا حضرت وقتی که آزم اراق و کوفه شدن در هشتمه زلحجه یکی از کسانی که تلاش میکرد ابا عبدالله سلامالله رو باز دارد از این سفر و طبق حسابگری خودش سفری به مسلحت نبود و طبیعتا بر اساس مشی آقای عبدالله ابن عمر ابا عبدالله سلامالله باید بیعت میکرد با یزید آدم برحال سازشکار و مستحجوی بود این آقای عبدالله ابن عمر بعد در مذاکره ابا عبدالله با او امام حسین سلامالله فرمود یا عبدالله اما علم تأن من حوان دنیا علالله ان رأس یحیب زکریه علیه السلام اهدیه الى بغیه من بغای بنی اسرائیل در خلاصه بیوفایی این دنیا در پستی این دنیا حضرت مثال هایی میزنه و این که حالا تعجبی نیست که اگر الان کسانی ارشبت تعدی و تجاوز کردن بر خاردان پیانبر و ارشبت که مثل من و حسین رو در معرض خطر قرار دادن که یا بیعت کنم یا خونم رو بریزن تاریخ از اینها دیده مثل این که از پستی دنیا این که سر متحر جناب یحیب ابن زکریه علیه السلام که فرد ارشبت که زناکار از زناکاران بنی اسرائیل به خب معروفه به اون پادشاه و اون زنی که برحال بسیاری نامشروع ارتباط برقرار کرده بودن هدیه برده شد و بعد در ادامه از ذهن فرمد که اما تعلم ان بنی اسرائیل کانو یقتلونه ما بین طلوع الفجر الى طلوع شمس سبعین نبیین این بنی اسرائیل کسان بودن که یه وقتی بین طلوع فجر و طلوع آفتا بین طلوع این هفتاد پیانبر رو کشتند ثم یبعون و یشترون که انلم یسنعوشه ای آبد خیلی راحت رفتند و بسرات عادی مشغول تجارتشون شدن رفتند به بازاراشون و به خرید و فروش مشغول شدن فلم یعجل الله علیهم اینطور روی خدا و نوتال اجله کند در اخص انتقام از اونها بل اخلهم بعدلالک اخل عزیزن مقتدرن ز انتقام خداون خب بعد از اون برحال از اینها انتقام گرفت و ضربت علیهم و ذلت و المسکنه این بدبختی و عجز و بیچارگی و ارشود که سرگردانی در زمین در واقع اون عذاب ایست که خداون متوجه این بنی اسرائیل کرده این در واقع این فرمایش ابا عبدالله علیه السلام در قرآن هم در آیاتی منعکسه از جمعه در آیه شست و یک سنوارکه بقر و ضربت علیهم و ذلت و المسکنه واقعا انسان امروز هم این ارشود که آیه رو و مستاق این آیه در باره این اسرائیل رو بل ایان میبینه که اینها هیچ آبروی امروز در دنیا براشون باقی نماند هرچند در حال تعدی تجاوز سرکشی تغیان هستن و به خیال خودشون یک پیروزی ظاهری هم داره که بعضا نصیبشون میشه اما همطور که مقام محظم رحبری فرمدن کشتن زنان و کودکان بیگناه که این پیروزی هیچ جای دنیا این رو پیروزی نمیدانند و از بی آبروی اینها همین که همه دنیا و منصفین دنیا حقجویان دنیا علیه اینها قد علم کردن در واقع ازاب این که خداون متوجه تغیان اینها کرده و ضربت علیهم و ذلت و ول مسکنه ذلت و بیچارگی نصیب اینها شده خداون نوشته برای اینها و با او به غضب منالله مشمول قذب الهی شدن چرا ظالی که به انهم کانو یک فرون به آیات الله کافر نسبت به آیات الهی اینها بودن خب قرآن آمد نسبت و کافر بودن انجیل آمد نسبت و کفر برزیدن و یقتلون نبیین به غیر الحق و پیانبران رو به غیر حق می کشتن ظالی که به ما عصا و کانو یعتدون در آیه سد و دوازده هم باز همین مزمون حسگ الضربت علیهم و ذلت اینما اصطقفو الا به حبل منالله و حبل منالناس و با او