روح البیان جلد دو. روح البیان باقی حقی. روح البیان جلد دو صفحه ۲۴، ۲۵، روح المعانی داره. اینایی که من نگاه کردم روح المعانی تفسیر مراقی، تفسیر های متعددی نگاه کردم. از تفسیر خودمون هم مثل مجموع البیان. حالا مجموع رو خواستید ببینید. مجموع البیان جلد یک صفحه ۴۳۳. المیزان را دیدم مجموع را دیدم خیلی تفسیران نگاه کردم پس بنابراین مورد نظر همه مفصلین شیعه سنی هست که این آلی که در اینجا مطرح شده این آل ابراهیم مطلق آل ابراهیم نیست بلکه کسانی هم که از مقام اسمت برخوردار بودن پس تشکیح شده هست کما سلیفه علا ابراهیم و آل ابراهیم پس آل نبی هم که در این سلبات آمده همون را این که از مقام بالای اسمت برخوردارن این تا اینجا اما حالا کیان هستن دقیقا به لحاظ شخصی مستاقی این را الان تلگه وقت نیست و وقت گذشت اشاله تعالی در جلسی آینده اون را هم بیان خواهیم کرد و سلالله علی محمد و آلیه طاهر موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی صبح شما به خیلی شنوندگان عزیز و گرامی مبنا سخنان عرضش من دو جتورستان والمسلمین ربانی گلپانگانی در سه کلام تقدیم حضور شما شد از راژیو معارف خدمت گذار شما هستیم به اتفاق همکاران بسیار خوبم سید محمد علی حسینیان تایه کننده امید آقای روحی میزبانه میزه صدا و روح الله محسنی عزیزم همه انگی به بنده حامد قانی یک بار دیگه فرارستن سال روز ولادت با سعادت ربی اول انام حضرت صاحب از زمان اجلالله تعالی فرج و شریف رو خدمت یکایی که شما تبریک و شاد باشه ارز میکنم در روز جمعه اید المسلمین اید ولادت با سعادت آقامون قرار داریم و انشالله که این جمعه جمعه زخور باشه و جادار اشاره بکنم به شب گذشته که یکی از شبهای محکد شب زندداری و احیاء بود که انشالله تعالی و عبادات یکایی که شما شنوندگان عزیز و گرامی مورد قبول درگاه حضرت حق قرار گرفته باشه ما معتقدیم عشق سر خواهد زد بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد سوگند به زخمهای سرشار غرور سوگند به هر چهارده آگه نور آخر شب سرد ما سهر میگردد آشوب جهان فتن سر میگردد چشمان خدا زه اشق تر میگردد قائم به میان شیعه بر میگردد آشقان ایدتان مبارک سیدنها یا مهدی سبهای جمعه سر رادی عمره که نشستن خوب میدونی به غیر تو دل به کسی نبستن عصر یک جمعه دلگیر وجود تو کناره دل هر بیدل آشق به شبد حس کجایی گل نرگست بیا تا که ببینی نه که از شب هست بیا تا که ببینی نه که از شب هست بیا تا که ببینی دل هم خواب ندارد دل من در حوصه دیدن تو تاب ندارد قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد شب من روزن محتاب ندارد همه گوین به انگشت اشاره مگر این آشق بیچاره دل داده دل سوخ ته عرباب ندارد مگر این آشق دل داده بیچاره دل سوخ ندارد بگو اید بیاید گل نرگست گل نرگست گل نرگست چه جمعه خاصی شده امروز جمعهی که متعلق هست به قطب عالم امکان حضرت مهدی صاحب از زمان لحظه های اشق و انتظار لحظه های ندبه خانی و یک ندبه خاص امروز در سال روزه ولادت حضرت اشق حضرت اشق حضرت صاحب از زمان از زمان اجلالله تعالی فرجه و شریف به وسط جهان این ندبه سرداده خواهد شد و انشالله امروز روز معود خواهد بود و امروز به صورت بسیار خاص دعای ندبه یه مسجد مقدس جمکران که جاتون خالی بسیار زیبا و رؤیائی چراغانی و عظیم مندی شده بود و شاهد خیلی عظیم و آشقان و منتظران حضرت مهدی معود بودیم در مسیر سبز انتظار در طریق المهدی که قریب به 800 موکب در این مسیر خدمت رسانی میکنن به زائران و آشقان حضرت مهدی معود و اوج این اشق آشقی برمیگرده به شب گذشته ساعت صفر آشقی که بسیار زیبا آسمان مسجد مقدس جمکران نورفشانی شد جاتون سبز مراسم باشکوه شب احیا برگذار شد و همه مثل ایام اربعین که این جمله نمود پیدا میکنه حبالحسین یجمعونا شب گذشته و روزهای گذشته که منتعی شد به این جمعه خاص که ولادت آقامون هست حبالمهدی یجمعونا و از سراسر جهان آشقان و منتظران گرده نام حضرت ربی اول انام حضرت مهدی اروحاناله الفدا جم شده بودن مهدی جان جهانی در انتظار ظهور زیبای تو چشم بر افق دوخته هست و تو سرانجام خواهی آمد و پاکان و وارسان حقیقی زمین تومار ننگین حیات پلیدان را به یاری تو درهم خواهند پیچید و زمین آرام و قرار خواهد گرفت از سوالی سویزی از اینکه از اینکه در این بیشتر بیشتر نباشده است چرا لحظه باران نرسیدست و هرکس که در این خشکی دوران به لبشگان نرسیدست به ایمان نرسیدست به ایمان نرسیدست همه عشق به پایان نرسیدست بگو حافظ دلخست از شیراز بیاید بنویسن که هنوزم که هنوزست نرسید چرا دید صبح گم بگو زید از شرا کلبه احزان به گلستان نرسید بگو اید بیاید گل نرگست گل نرگست گل نرگست علایه ایوه المهدی مدام الوصل ناولها که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها سبا از نکهت کوگت نسیمی سوگ ما آورده نسیمی سوگ ما آورده زسوز شعله شوقت چطاب افتاد در دلها اللهم اجل ولی کرل فرج در نابترین و امام زمانیترین جمعه تقویم سال افتخار داریم در این لحظات شاد و مبارک و میمون ولادت حضرت مهدی اجلالا تعالی فرجا و شریف خدمت گذاره شما باشیم از رادیو معارف و باز هم هزاران هزار بار تبریک و شاد باش خدمت شما شنمندگره و همراهان عزیز و گرامی که بند بند وجودتون شاد هست به واسط مولود امروز اما همراه بشیم با نفس صبح و تنفس صبح و در این لحظه حال دلمون رو خوب بکنیم و صبحی اذا تنفس در دنیا با قرآن باشیم با قرآن زندگی کنیم با قرآن تنفس کنیم سوره مبارکی سانت آیات سی تا چهل و هشت اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و وحبنا لداود سلیمان العبد اینه اواب اذ عرض عليه بالعشی صافنات الجیاد فقال اینی احببت حب الخیر عن ذکر ربی حتی توارت بالحجاب ردوها علی فطفق مسحا بالسوق والاعناق به داوود سلیمان را بخشینیم خوب بنده ای بود بله خدا مهبر بود اصرگاهان از پای اسیل و تون رو را در برابر سلیمان نامیده بود و از این اصفه هایشان به نمایش گذاشتن گفت من این اصفه ها را به خاطر خدا و استفاده در جبه ها دوست دارم قرق تماشایشان بود تا از نظرها قایب شدند رجعه اصفه ها به قدری جالب بود که دستور داد پیش من برشان گردانید پس با دست کشیدن بر ساغ و یانهایشان شروع کرد به نوازششان و لقد فتن سلیمان را برشان گردانید و القینا على کرسیه جسدا ثم اناب قال رب اغفر لی و هب لی ملکا لاین بغیل احد من بعدی انک انت الوهاب در زن او را آزمودیم و جسد بچه اشرا روی تخت پادشاهیش انداختیم آن وقت رو به درگاه ما آورد و گفت خدایا مرا بیا مرس و حاکمیتی در اختیارم بگذار که جز من کسی مانندش را نداشته باشد تنها تویی بخشنده فسخرنا له الریح تجری بی امرهی رخاء انحیث اصاب و شیاطین کل بنائیو و غواص و آخرین مقرونین فی الاسفاد هده عطاؤنا فمن او امسک بغیر حساب و این لهو عندنا لزلفا و حسن ماب پس باد را در اخیار سلیمان گذاشتیم باز را در اخیار سلیمان گذاشتیم به فرمانش هر جا که او میخواست به راحتی میوزید همچنین جنیان زبروزرنگی را که بناب و غواص بودند و جنیان شروری را که به هم قل و زنجیر بودند این است عطای بیشمار ما به هر که میخواهی ببخش یا از هر که میخواهی دریخ کن سلیمان پیش من والا مقام است و خوش آقبت وذکر عبدنا ایوانی وذکر عبدنا ایوانی وذکر عبدنا ایوانی یادی هم بکن از بنده خوب من ایوب وقتی خدا را صدا زد شیطان مرا به رنج و بلا مبتلا کرده است گفتیم پایت را به زمین بزن تا چشمه ای بجوشد مناسب برای شستن و خونک برای نوشیدن ووهبنا له اهله و مثلهم معهم رحمتا منا وذکرا لعل الباب و خذ بیدک ضغفا فضرب بهی ولا تحنث انا وجهانیم از سر لطف من بچه های مردهش را زنده کردیم و تازه به همون تعداد هم به او بچه دادیم تا مایه ابرتی برای مردم آقل باشد در زم گفتیم دسته ای ترکه به دستت بگیر و همسرت را با آن بزن و قسم خود را نشکن بله ما دیدیم که او با این بچه را بزنن که او سبور بود خوب بنده ای هم بود چون که او خدا مهبر بود من المصطفین الاخیار وذکر اسماعیل و الیسع و ذا الكفل و کل من الاخیار از بندگان توانمند و با بصیرت من هم یاد کن ابراهیم و اسحاق و یعقوب ما با این ویجگی نابشان کردین بودن به یاد آخرت آنان در پیشگاه ما جزب خوبی هستن خوبان ممتاز بودند همچنین یاد کن از اسماعیل و یسع و ذا الكفل که همگی از خوبان روزگار بودند از اسماعیل و یعقوب و رجعه به محمد اللهم کن وليك اللهم کن وليك وليکن حسن صلواتك علیه و علا ابائه خاب موقع دوست دارید خدا، در ماههت حالتا نداره ال و حالتا نداره به این شس جاو decorating اقامه مدتееت مωςیادید او سه در حد ساتين امر میشه هفخب Jake Hie flight analysis آمان است. لس их اندد لست نداره خما قدومت او آمان ت distraction is a mistake و ضاید و ناصر و زلیل و عین حتی تزکنه او ارواک صوعان و تمتعه فيها طویلا امو امو امو امو امو امو امو امو امو امو امو تبیان و نزلنا علیک الكتاب تبیانا لکل شیع و هده و رحمتا و بشران المسلمین بسم الله الرحمن الرحیم و صد الله على محمد و آل بیته الطیبین الطاهرین الله عز و آل بیته الطیبین الطاهرین المأسوین المكرمين المأسوین المكرمين اللاهف العالمین لا سی ما بقیت الله فی الاراضین لآسیما بقیت اللا فی الاراضین ارواحانا و ارواح العالمین ارواح نا و ارواح العالمین لطراب مقدمه الفدا لطراب مقدمه الفدا لطراب مقدمه الفدا خب نکنم که یک نقطه که از قبلم از کردیم معانی که برای رب مفته شده سید متا مالک صاحب مصده مربب این معنای آخر همجور که خلیل گفته این احسن انسب المعانی از بسیارهای الحمدلله رب العالمین یعنی مرببی العالمین تربیت تدبیر اهل العالم و المخلوقات این خیلی امارت این معنای انسب هست کما این که شیخ توسی هم دارد که قول رب العالمین ایل مالک و لتدبیره مالک تدبیر غیر مالک اعیان هست و مالک خود مخلوقات هست نه مالک تدبیر یعنی باز همون معنای مربی میشه مالک تدبیر فسی که تدبیر میکنه امری را مخلصا اگر موجودات بشن مخلوقات بشن این را تدبیر بکند وجودشون را هستیشون را زندگیشون را بودشون را کفیت خیلیتشون را کفیت اصلا رشدشون را کمالشون را این تدبیر اینا میشه همون در واقع مربی این همه موجودات به تدبیر تکوینی و تشریعی هر دو تدبیر تکوینی در واقع به همین که طارطا تدبیر تکوینی جوهری هست که همون حرکت جوهری ازش تغییر میشد یعنی از اون حالت نطفه به عدقه و مصدقه و از حالت حیات نباتی و حیوانی و از حیوانی و انسانی و خود این مراهل یعنی بعد از تفولیت شباب شیوخ این ها که همینجور سیر میکند این میشه همون حرکت جوهری اختصار به انسان ندارد نباتات هم همینجوره یک دانه در نظر بگیرید تا اینجوری یک درخت باربر این که باشد که میبه بدد این همینجور مراهل دارد این میشه همون حرکت جوهری و حرکت عرضی هم خوب به اخره این حالاتی که بر انسان هست از تغییر شکلی که در ظاهر میده مثلا و رنگ های مختلف شکلی مختلف و این ها میشه حرکات عرضی به اخره چاب میشه لاغر میشه و این ها میشه به صورت حرکت عرضی اون حرکت جوهری که ارز کردیم گونه این حرکات که به حالات مختلف انسان هست این میشه چیه آقا حرکت عرضی اعراس از انتقال از عرضی به عرضی توجه برمونی و همچنین روبیت تشریعی این روبیت تکبینی بود که ربونه دی اعفا کل شیع ان خلقه رو سمهده و اخ روبیت تشریعی هم به این هست که رب آلمین هم هست هم از جهت تکبین و هم از جهت چیه آقا تشریع که اونایی از موجوداتی که قابلیت تکلیف دارن مثل جن و انس و ما خلقتو جن و انس ایلال یعبدون جن انس هر در تکلیف دارن خب اینها برایشون پیانبر فرستاده کتاب فرستاده حادی فرستاده این میشه روبیت چیه آقا اینم روبیته اینم ربه رب روبیت در جهات معنوی کمال روشت و روبیت در جهات چیه آقا جسمانی اون حرکت جوهری و حرکت عرضی که ارز کردیم اینا مربوط به جسمه اما این روبیت معنوی همون روبیت تشریعیه که از غبیر هدایت هست هدایت های تشریعی البته اونم روبیت تکبینی ازش به هدایت تکبینی هم چیه آقا تحبیل میشه سم مهدارو گفتن اصلا این مقصود هدایت چیه است آقا تکبینی هست به خلاف این نهده نخصبی و اده آخر از مواد هدایت واجه هدایت که فراوان لایب سادر قرآن آمده اکثرن به معنی هدایت چیه است آقا تشریعی هست رب بالعالمی رب به روبیت تکبینی هدایت تکبینی رب به روبیت چیه آقا معنوی که تشریعی هست هدایت معنوی هست خب از کدیم هر ربی اختضار دارد مربوبی را مربوب باید درش روش کمال فرض بشد تا این روبیت نتیجه به دست تبجه فرمودید حالا یا رشد جسمی مثل همین حرکت جواریی که میگید این تغییر تذیر هست از حالتی و حالتی دیگر از ازدینی از یک به اصطلاح مرحله از وجود که مثلا فرض کنید که نطفه باشه به علاقه به مزغه به انسان تفت بعد از تفت کمی همون آیه شریفه هم دارد که شما رو از مراهد توفولیت به شباب و بعدش به شیخوخه ما منتقل کردیم بعضی هم مثلا قابل تغییر نیستن مادیات کلن قابل تغییرن بلا استثنان و حتی اجنم همینطور ولی ایکن مثلا فرض کنید که این قانون تکبینی قدر ازش تحویل میشه قدر قدر مثلا فرض کنید که حالا جازبه زمین زمین رو خدا خل کرد با یک جازبه که اختزای این جازبه چی است آقا این از که هر موجودی در هوا معلق نمیمونه مادی میفته پایی به سمت بالا هم چی آقا نمیره و وزن ایجاد میشه برای همه اشیاء این به خاطر قانون چی است آقا جازبه توجه فرمونیم خب این قانون جازبه دیگه این ازش تغییر شدنی نیست یعنی خدای تالا ارادهش تعلق ارده که این تمام موجودا تغییراتشون بر اساس همین قانون باشد یا قانون علیت و معلولیت مثلا فرض کنید توجه فرمونید و قوانینی مثل خود حرکت جوهری که از یک حالی با آن دیگر رفتن این حرکت جوهری این هم یک قانون تکبیه نیست این حرکت جوهری هرگز قابل تغییر چی آقا نیست یعنی ایش کس اول پیر نمیشه بعد به صلاح شباب نمیشه بعد تفضل بشد اون همین ارزلالعمر از جهت سستی و فراموشی و ایناست و الا این حرکت جوهری این حرکت ایست که مثل قانون جازبه میموند هرگز قابل تغییر چی آقا نیست تغییر فضیر نیست اینست مقصود آیه شریفه سنت الله ولان تجد سنت الله تبدیل ها و از یه جده تحویل ها اینا مقصود هست یعنی اینجا دیگه این روحویت و معنای تربیت به اون معنای سایر موجودات نیست اینجا به معنای خالقه و یکی از معانی خود این رق صاحب بود دیگه یعنی کسی که خالق این قانون هست او صاحب این قبانین هست او صاحب این امر لایت خلف هست تمام قبانین تکمینی نشقه حسقه مادی این قبانین که لایت غیرن خالق این قبانین کیست اقا ذات مقدس هفت پس او صاحب هست صاحب این قبانین هست رب معنای صاحب یکی از این معانی ذکر شد به این معنای هست بقیه موجودات که مربوبیتشون اختزام می کند تغییر رو که از موجودات شو بشن اقا مادی بشن بله الا ای حالن قانون نظام خلقت که اینا تغییر ناپذیرن مگر اونچرا که از قبل اراده پروردگار باز به صورت یک قانونی که همون لعقلبن نهی که به نحل تأکید در آیه شریف آورده است مصداق این واقع بشن ارتفاط فرمودید بخط و الا مثل بقیه موجودات مادی نیست که این قابل تغییر بشه هرگیست میبینید هیچ قابل تغییر چی اقا نیست عرض بکنم که بحث بعدی راجب این آلمین هست ارز کردم ما در مجموع در آلم تعابیر و تفاصیل مختلفی شده که