این خند سالی و در علوم باطن ملاسان غلی حمدانی که حوزه های شیعه تا الان مدیون این دو بزرگوار و امثال این دو هستند در این قرن اخیر خوبشون تا قبل از هفته سالگی در فقه و اصول و تفسیر و حدیث و کلام فلسفه منطق حتی ریاضیات، طب و پزشکی، علم تشریح، حیعت، نجوم و انگاه اقسام علوم جزء سرامدان حوزه نجف میشه خوب چار پنج سالی سید جمال در حوزه نجفه اونجا در جوانی مشتهت میشه مورد تعیید شیخ انساری و اخون ملاسان غلی حمدانیست بعد به خاطر هم بعضی موزعگیری ها و بعضی سنپاشی های مقابل و بعضی زیغ صدر ها و حسادت ها و از این قبیل یه جفت سازی های علیه سید در نجف انجام میشه از اون طرف هم ایشون قانع نبود به اون چی که میدید و میاموخت و معتقد بود که جهان کف بر جهان اسلام قلبه کرده و مسلط شده و ما این دشمنان رو قرب جدید رو نمیشنشیم اینا از علوم مختلف دارن استفاده میکنن بر ما مسلط شدن با این برنامه که بره هند که خب مستعمری انگلیسا بود اونجا نزدیکتر میشد با اونا آشنا بشه و ببینه چون انگلستان اون موقع هنوز بر ایراغ و ایران و ترکیه اثمانیان ها مسلط نشده بود بعد از جنگ جهانی اول و اینا کرده همه اینجا ها رو هم گرفت ولی اون موقع هند چرا؟ کلن در اختیار انگلیسا بود قرار بریم میشه که سید جمال بعد از اینکه شیخ انصاری درجه علمی و اجتهاد ایشون رو تصدیق میکنه و اجازه صدور فتوى به سید جمال الدین اصلابادی میده ایشون از طرف شیخ انصاری با این معموریت میره به هند که هم انگلیسا رو بشناسه بیشتر هم وضعیت پیشرفتای اونا رو خطرها و تحدیدهای اونا رو بشناسه و وضعیت اسلام و شیعه در هند رو هم تحقیقی بکنه و گزارشی بیاره بره ایشون زمینه که خود ایشون هم اونجا بره در مدارسی که انگلیسا اونجا دارن با علوم به اسطلاح جدید و ریاضی و اینها آشنا بشه از این طرف هم یه مقداری فضایی که بورانی شده علیه از در بین بعضی ها در نجف یه مقداری آرامش پیدا بکنه خوبشون میره هند و نزدیک یک سال و نیم کمتر بیشتر در هند میمانه و متعلاعات وسیعی میکنه خیلی نقش داره در او که با جهان غیر اسلامی حالا اهم از هندویزم و بودیزم و انگلیسی ها و اینا آشنایی ملموس و از نزدیک پیدا کنه بعد میره به هجاز هم برای حج و هم اونجا مدتی میمانه با علما و بزرگان هجاز جلسات و نشست و برخواستهایی که چه کنیم که مکه و مدینه حرمین شریفین دوباره بشه مرکز عزت و قدرت و وحدت اسلامی و آسف شناسی کنیم وضعیت رو یعنی ارتباط مذهب و حرم وقاع متبرکه را با هدف دین فلسفی مذهب که توحید و عدالت است معرفت و معنویت این ارتباط را برقرار میکنه و علما سنی اونجا رو عربستان رو مورد خطاب قرار میده و سران قبائل رو که این وضعیت که جهان اسلام از هم پاشیده و کفار دارن به سرعت جلومیان به بخشی از جهان اسلام رو انگلیسا دارن میگیرن یه بخشی رو فرانسویا گرفتن یه بخشی که که همیتو چه و چه شروع میکنه از همونجا به ویدارگری شما ببینید کاری که یک کسی مثل سید جمال انجام میده با اون امکانات و اون موقع بدون حمایت حکومت ها بلکه در زمن تحدید همه حکومت ها به هر کشوری هر سرزمینی سفر کرده یه انقلاب بپا کرده حلقه های بیداری و سیاسی که حالا دوستان برن ببینن که ایشون یک تنه چطور با راه اندازی این حلقه ها و ارتباطات و جلسات و مقالات و تدریس ها و منبرهاش کل جهان رو در هند در مصر و آفریقا شمال آفریقا در ایران در عثمانی همه جای انقلاب بپا کرد ما هزاران نیرو داریم وزارت خارجه صادمان ارتباطات کجا کجا این ها البته آدم های شریف خدمت گذار همه من جسارت به اونها ندارم میخواهم ارش کنیم این ساختار سیستم از خروجش چیه و چقدره نواب صفاوی یک طلبه نوجوا 26-27 ساله بود اون موقعی که رفت مصر سخنرانی کرد اردن سخنرانی کرد رفت تو الازهر این طرف اون طرف یه هر جا میرفت یه انقلابی بپا کرده دوتا سخنرانی اونجا کرده بنیانگذاری دوسته تا جریان قوی سیاسی و انقلابی و دینی گرده اونجا بیسه جمال گاهی تو بعضی از سفرها چلپنجا روز بیشتر نمیذاشتن توی یک سرزمینه بمونه توی همون چلپنجا روز بنیان یک تحول رو میگذاشت این سفرها حیعتها سمینارای بین المللی اینا شغل نیست حقوق و اضافه حقوق و فرصت سیاحت و تفریح و این حرف ها حتی فرصت متعلاعاتی هایی که تو دانشگاه به بعضی ها میدن اشتراتی دوی اینا اینو هم شده امتیازات مادی سنفی شده گاهی جنب باید اقا اون فرصت متعلاعاتی یک کسی مثل سید جمال اگر شیش ماه بهش فرصت متعلاعاتی یا یک خونه میدادن یه اتاق یه جایی توی هر کشوری هر قارهی ظرف دو ماه اونجا رو تکان میداد بعد از مدت کتایی که در هند هزینی کتایی یک سال و اندی در هند میمونه و بعد میده حج عربستان بعد در عربستان جلساتی با بزرگان و علما مذاهب مختلف سنی شیعه اینها در هجاز برقرار میکنه پیشناداتی میده راجب این که مکه باید بشه مرکز جهان اسلام همه اینجا بیان هر سال در حج همدیگر رو ببینن مسائل و مشکلاتشون رو با هم مطرح بکنن حج سیازی عبادی در واقع اینم از بنیانگزارانش پدرانش در اصفه جدید سید جمال و بعد میاد به ایران به خوراسان به زیارت حضرت علی ابن موسیر رزا سلام الله علی حالا جالب اونجا خبر بهش میرسه که این جریان بابی و بهایی و اینا فعال شده و خودش احب اونجا هم باز از اون سفر که میخواد از جنوب بیاد هم بره اسد آباد دیدنی از پدر مادر رو انها بکنه توقف کتاهی و بعدم بره به مشهد زیارت امام رزا علی سلام و بعد بره به افغانستان باز تو همین مسیر هم ایشون سیاحت و تفریح و اینا نیست هر شهری که انتخاب میکنه و میره با برنامه و هدف سر را مثلا میره بوشه و اون منطقه استان فارس و شیراز که یه مقدار جریان های بابی و بهایی بابی ها از اونجا شروع کردن و اینا با بعضی از کسانی که سرسل جنبان جریانات انحرافی بودن جلسات میگذاره اونایشون که سلیمون نفسن با یکی دو جلسه گفتگو و بحث با سید جمال مساعد براشون روشن میشه و تغییر مسیر میدن یه میزا باغرخان بواناتیست که دعوی یوهننایی داشته به امان یک فرقه مسیحی خب سید جمال با دو سه جلسه که با این شخص صحبت میکنه او رو باعث میشه او توبه کنه و برمیگرده و مسلمان میشه و جز موریدهای سید جمال میشه یا فرق فرمود وقتی سر را در تهران با سرسل سلیه سلسله زهبیه از سلسله های سوفیه چند جلسه با او میگذاره میزا بابای زهبی که این خود سرسل سلیه اون سلسله سوفیان زهبی هست دو سه جلسه در تهران باشه میگذاره به سالاتش جواب میده با رفتار اخلاقی و دوستانه و این شخص رو متنبه میکنه یعنی طرف سرسل سلیه قطب سلسله سوفیه است خودش میشه بعد جز موریدان سی جمال و میگه شما هر چی میگی من قبول دارم اینم باز نکته بعدی درس دیگه که یاد بگیریم ما رسانه های ما مبلغین ما علمای ما سیاسیون مدرسین همه یاد بگیریم که چگونه با حتی با جریان های انحرافی حتی با سران جریان های انحرافی مواجه بشیم که همون اول بدون سؤال و جواب و گفتگو و اینا هرچی به دهانمون میاد نگیم هرچی به ذهنمون میاد قضاوت نکنیم با اخلاق اسلامی با سعی صدر با عدب و منطق بریم بین شینیم سخنانشو بشنویم بعد جواب سؤالات شو بدیم اینم سی جمال از مکتب اهل بیت آمخته که اهل بیت علیه مسلم همه اینطور بودن استوار بر سر مبانی زرعی اهل التقات و اقب نشینی و باجدادن های عقیدتی اینها نبودن اما کاملا معتب و منطقی امثال سی جمال در طول تاریخ افراد بیدرد نبودن روشنفکر بیدرد با نوع بادرد فرم کنن مرفه بیدرد و مرفه بادرد فرم کنن مدیر و حاکم بیدرد و بادرد اینها فرم کنن ساید جمال سریع میگه من کل دنیا برام تنگه شما منو مخوای توی قفص اینجا نگه داری تکون نخورم من مخواهم اینطوری زندگی کنم زندگی کنن خودش هدفه زندگی باید هدفی وراع خودش داشته باشه زندگی خودش هدف نیست میگه من کل جهان رو تنگ میبینم برای خودم یه توی کشور سرزمین نمتونم بمونم اینجا که نمتونیم منو پاوند کنیم نکته بعدی وقتیه که اشون میره به افغانستان خب افغانستان دوران ایست که انگلیسی ها هی دارن نخشه میکشن گاهی میان جلو میگیرن گاهی میرن اغب که این رو میخوان از ایران کلن جداش کنن و یه سپری باشه در برابر به خصوص روسیه تزاری برای دفاع از مستعمری هند و نکات دیگری از این قبیل قبیل از این که خب خود افغانستان هم یه سرزمین مهم میست منابع مهم میداشته به داره حالا سید جمال افغانستان رو انتخاب میکنه این هم برای اونای که میخوان خدمت به اسلام بکنن دوست دارن هی برن لندن پاریس امریکا اونجا جاها یا بعضی کشورهای دیگه که از شرق مرفع راحتن خیلی دوست دارن اونجاها خدمت کنن به اسلام از این افراد ما میشنسیم حاضر نیست بره تو کورده ها تو بیابونا تو کبیر وسط بیابونا در خطر در مشکلات سید جمال میرفت سید جمال همه جا براش امکانات مادی فراهم بود به همه پشت پا میزد نگاه میکرد وظیفش کجاست الان استعداد انسانی کجا فراهم تره ولو خطر گرفتاری گرسنگی بیچاریی به لحاظ مادی مشکلات تحمل میگن و السلام علیکم و رحمت الله اللهم صلی علی محمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد و اجل فرجهم دقیقتون قرین سلامتی و آرامش باشه دوستان شنونده دو ده دقیقه هست و همچنان از رادی مارف با بخش سه بوم برنامه های این شبکه همراه شما هستیم ارزه میداریم السلام علی محمد و رحمت الله و رحمت الله ششم دل روشنی از مهر رو خط میگیرد نشان سو گم نکرده از تو را دیده که پیدا کنم از بررسی تحقیقی نشانه های مهدوی گرچه یک نظر جدا از تو نبودم همه عمر بازیم با از از شب به هر لحظه تمنا کنم اد با از از شب به هر لحظه تمنا کنم اد بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمين و صل الله علی محمد و آله الطاهرین اللهم صل على محمد و ارمحمد سیما امام زماننا حجت الله فی الهیم آل ع programmed از حالام در paddle به زوال آل عراضین به صحوب رحیم بعضها را در دوران زهر بودٓitel ۲hood که مطرح کردیم روایتیست که از حضرت سلمان فارسی نقل شده است از پیمبر اکرام و در کتاب های ما هم آمده اما طریقش آمیه از طرق آمه رسیده روایت بسیار نورانی بسیار پرمانه ولی تفسیرش بیر از اون تفسیریست که مورد بحث ماست روایت را نقل کردم که پیمبر اکرام فرمودن خدافنده عزوجل هیچ پیمبری را مبعوث نکرد نگر این که دوازده نقیب داشت تا به اینجا رسید سلمان فارسی عرض کرد که یا رسول الله نقبای شما رمود دوازده تا عجر و ثواب کسی که اینها را بشنست خب پرمودن که اونها با ما خواهند بود عرض شد که یا رسول الله میتوانیم ما معرفت به اینها پیدر کنیم بدون این که اسمه شونو بدانیم به نسبه شونو بدانیم بدانیم پیمبر فهمود نه گفتم که فَأَنَّالِ بِهِم من چطور میتونم باقیه بشناسم وَقَدْ عَرَفْتُ اِلَى الْحُسَيْن نُقَبَای شما وَجَانُ شنان شما تا امام حسین من شناختم میدانم اینها را بعد پیمبر اکم اضافه کردم فَمُدَنْ ثُمَّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ الی بن حسین ثم ابنه محمد الباقر بعد علم الاولین والاخرین باقر علم الانفلین من النبی و موسیلین ثم ابنه جعفر بن محمد لِسَانُ اللَّهِ الصَّادِقِ تعبیرات ربیلین ثم ابنه موسی بن جعفر الْقَاظُم الْغَيْفَ صَبْرًا فِي اللَّهِ ثم ابنه محمد الباقر علم الاولین و الاخرین اِن جَهَم الْقَاظِم الْغَيْفِ صَبْرًا فِي اللَّهِ بَرَایِ خُدَا كَزْمَ بَيْزِ ثم ابنه علی بن موسی الرضا علی بن موسی الرضا لأمر الله ثم ابنه محمد بن علی امام جواب ثم ابنه محمد بن علی ابنه علی بن محمد الهادی الى الله ثم ابنه الحسن بن علی الصامت الامین لسر الله ثم ابنه محمد بن علی ابن الحسن المهدی تعبیر دیگه اثمان نمی خانم بعده بامر الله ثم قال یا سلمان اِنَّكَ مُدْرِكُهُ انایت کنید سلمان تو امام زمان را درک فائی کرد وَمَنْ كَانَ مِثْلَكَ کسانی که هم فکر تو باشند هم اقید تو باشند وَمَنْ تَوَلَّاهُ البته باع در تقدیره بِهَاذِهِ الْمَعْرِفَةِ کسی که با این شناخت پیردی کند از امام خب یعنی چه اجاره به رجعته شکرت الله وَقُلْتُ وَاِنِّي مُعَجَّلٌ اِلَىٰ اَهْدِهِ یعنی همتون هستم من تا اون وقت پیمبر اکرم این آیه را خونده تمام حدیث را که ما خونده بخاطر این به ازمال این شاد و این فقر است فقر اقاویه از این شاد و این فقر است قرآ قوله تعالی فا اذا جاء وعد اولاهما بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادَنْدَنَا اُولِ بَعَثٍ شَدِيد اینجا دیگه تفسیر نه فرموده از اولاهما را اما بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ را اینو تفسیر کرده اشاره به رجعته عبادندن امثال سلمان فارسی است بعد می فهمد که سلمان گفت فشتد در برنامه ایمان با بکای و شوقی و قلت یا رسول الله اب احد منک یعنی شما متاهدید؟ کمان برگردن؟ پیمبر ثمود ای والله الَّذی ارسلنی بِالحق منی و من علی و فاطمه و الحسن و الحسین و التسعه و کل من هو منو این عهد هم اطرف خودمه هم اطرف امه است اطرف فاطمه زهرا است و اطرف کسانی که با ما بودن با ما هستن و مضام فینا مضام از میخوان یعنی منظم نه مضام یعنی مظلوم کسی که ظلم اردوزه این کسانی که در راه ما استادگی کردن اردوزه اینها همشون من از اونا تعهد میدونم که تو هم برگرد ای والله بعدی که هم تفصیلات رجعت رو باید میکنم لَيُعْذَرَنَّ اِبْلِيسِ لَهُ وَجُنُودُهُ همشون میاد وَكُلُّ مَن مَحَظَلْ اِيمَانَ مَحْظَلْ این روایت باید برگرد نداریم مَحَظَلْ اِيمَان و مَحَظَلْ اِيمَان این روایتش وَكُلُّ مَن مَحَظَلْ اِيمَانَ مَحْظَلْ وَمَحَظَلْ كُفْرَ مَحْظَلْ اینا برمیگردن ببینید آیه را که پیمبر اکرم اشاره فرمودن برچه تطبیق بدن؟ بر بحث رجعت دیگه در این آیه شریفه و بیانات پیمبر اکرم اشاره به تفصیلاتی راجع به جریانات یهود و سردمشون اشاره برای اخر با کمک روایت دیگه میشه اما این روایت به تطبیقش بر این مورد غیر از تطبیقات روایت قبله بعد فرمودن که حتی یوخذ لهو بالقصاص والاوتار جمعه وطره یعنی از این روایت به اصلاف فعر و مطالبه خون وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ اَحَدًا بعد فرمودن وَذَلِكَ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآیَةِ وَمُرِيدُ اَنَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اِسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ یعنی این یک روایت هست دو آیه در این یک روایت دو آیه که در ارتباط واسه مهدیس نه اقل شده هست یکی همین آیه اسرائه یکی هم نورید ان نمنو و نورید ان نمنو این آیه هست بعد فرمودن که قُمْتُ مِن بَيْنَ يَدَيْهِ بعد که این تعهدات را اصلا برکم شنیدم که من برنگردم در رکاب امام زمان السلام دیگه از یافا شدن و ما اوباری لقیتو ما و تاو لقیانی دیگه برام مشکل نبود سن شریفش را مدهش بوده کمترین مخبری که گفتن دیست پنجاه ساله دیگه بر من مهم نیست مهم نبود که خودم برن سراغ مرگ یا مرگ به سراغ من خب این چهار روایت در زین این آیه شریفه که روایت چهارم اشاره به رجعت هست و رجعت کنندگان و تفصیل رجعت و برخورد با شیطان و عبالثه و یاران شیطان هیچ تفصیلی اجمالی اشاره به جریانات یهود تو این روایت نشده حالا ما عجزه بدید در این محور دوم ببینیم مصادر و منابع این روایت کجاست اولین منبعی که این روایت نقل میکنه تبریه شیعی محمد ابن رسما تبریه در دلائل الامامه صفحه دویست و سی و هفت البته چاپ جدید که من ندارم چاپ جدید را و اگر باشد ما رفعه رو نیاز داریم چاپ جدید چهار سات و چهل و هفت شماره حدیثشم چهار سات و بیست و چهار این اولین مصدر مصدر دوم هدیت الكبره حضینی صفحه هفتاد و نو همون نص دلائل الامامه است اکتفاوت مختصر مصدر ثوم مقتضب الاثر احمد ابن آبیدالله جوهری متوفای چهار سات و شش مصدر پنجم مصباح و شریعه صفحه شست و سه هر کس اسم این کتاب را برده میگه مؤلف الامام جعفر الصادق علیه السلام حالا شما یک نگاهی هم بندازید به ذریعه و جاهای دیگر اولا انتصاب این کتاب به امام صادق ثانیا مقدار اعتبار این کتاب درش بحثه خب اگر از امام صادق باشد که دیگه جای حرفی نیست هر چیز صادر شده درست اگر صادر شده باشد مثل مسائل علی ابن جعفر مثل فرض کنید که عشق اصیات جعفر اینجوری گفتن دیگه بله امام اسکری مورد بحث اگر قطعا صادر شده باشد مخرفی نداره البته من نظرم نظر مرحوم آقای خوئی است نظرم به تفسیر امام حسن اسکری یعنی معامله میشود با این تفسیر معامله که با هر کتاب حدیثی میشود صحیحش را عقض میکنیم و غیر صحیحش را عقض میکنیم یعنی برای سنده میکنیم سندر را بررسه میکنیم اما بعضی خب دربس قبول کردن بعضی هم دربس رد کردن نه این هستیم نه هم بعد از اون کتاب المحتور ازدین الحسن بن سلیمان الحلی از علمای قرن نهومه صفحه 152 بعد از اون از صراط المستقیم نباتی بیازی جلد دو سطح چلدو بعد نوادر الاخبار صفحه 128 حدیث 26 بعد از اون اثبات الهدات جلد یک سطح 708 بعد برهان مرحوم صدحاشم بحرانی جلد دو صفحه 406 بعد از اونم حلوط الابرار جلد پنج چاپه جدید البته سی سطح پنجه و هشت بهار در سه جا نقل میکنه جلد بیس پنج صفحه شش جلد پنجه و سه صفحه چه ست چلدو و همین پنجه و سه صفحه چه ست چهار ما هم در معجم این روایت را نقل کردیم جلد هفت صفحه سی سد و بیست و یک تا برسیم به بررسی البته ما نیاز به بررسی سندی نداریم اولا اقرار است از عامه عامه این اقرار کردن چون سند سند عامیه بله این یکی یکی دیگه شاهد صدق دارد در اینکه عامه اسنا عشره هستند این متواتره بر همه همینه میگن و نسبت به اسماء عامه علیه مستلام اینم دیگه شده جزء ضروریات مذهب ما و روایت متعدد هست ولی در این حال یکی دوتر من بررسی خواهم کرد بعد از اینکه این روایت ها الان من ببینم بعد اونام بررسی خواهم کرد انشاءالله خوب اما در ارتباط با سند که از کردم نیازی به بررسی سندی نیست ما فقط یکی دو مورد را اشاره میکنیم صفحه چند بود؟ سی صد و بیست و یک بله ما فقط اجازه بدید یک دو نفر را ما بررسی کنیم یکیش زادان زادان یکش هم سلیمان عمش سنب دقیق کنید؟ تباریمی فرماید که عنهون یعنی ابو المفضل قال حدثنی حسن علی بن حسن منقلی کوفی اونام گفته حدثنی احمد بن زید الدهام اونام گفته از مکحول ابن ابراهیم عن رستم ابن عبدالله ابن خالد مخزومی عن سلیمان ابن عمش این دمابندیه از که نقل میکنه؟ از تاطری؟ من تاطری پیداش نکردم من نیافتم اونام از زادان اونام از سلمان فارسی قال لی رسول الله صلی اللہ علیه و علیه وسلم در ارتباط با سلیمان ابن مهران این شخصیت را پیدا کنم آقا صفحه این این شخصیت را فریقا قبولش دارم این کتابی که دست منه شذرات و ذهب فی اخبار من ذهب آقای ابن عماد حنبلیه هزار و هشتاد و نو هم فوت شده این تقریبا زمان مجلسی اول بود مجلسی دوم بود اینشون در کتابش یک بحثی را راجع به ایشون راجع به آقای سلمان ابن مهران دارد خوب اما از مامقانی مرحوم مامقانی بحث مفصل راجع به ایشون دارد جلد 33 صفحه 287 و انصافا محققش هم خیلی کار کرده شما وقت بگذارید شرحال این شخصیت را ببینید شخصیتی هست که مرتوجه هر دوست واقعا ولائیه شیخ ایشون را از اصحاب مام صادق می خواند ابن شهر آشوب در مناقب ایشون را بله از خواست اصحاب مام صادق می داند پیدا نشد ابن داود در قسم اول ایشون را ذکر می کند و نسب الى رجال شیخ که شیخ گفته است که من اصحاب صادق بعد گفته مهمل ابن داود گفته مهمل ولی مهمل معنیش اینست که ضعیفه مهمل که اینجا گفته است یعنی احمله اکبر رجالیه آه بسیار در اینجا مراد اینه بسیاری از رجالی اون را یاد نکردند و بلحسند اون را بسیاری از رجالی اون را یاد نکردند و بلحسند