و چین چیزی مقدوره و حل ترونه مودهن لقدرتن علاشه این طوری دونهو اصلا این چیزی که از ما میخوایی اصلا اینه عملی هست اصلا چین چیزی ممکنه بله یک قادسه بوده اتفاق افتاده نسنجیده بوده اتفاق افتاده و این لحاؤلاد قوم ماده اینا هنوز در قدرتشون باقی هستن ماده در اینجا یعنی اده و اده و این و این لحاؤلاد قوم ماده اینا هنوز در قدرتشون باقی هستن چیزی از قدرت اینا کم مکس نشده و بعد شما یه طرفی قضیه هستید که میگید مجازات کنن این مجازات کرده اینها مخالف هم داره انام مسلمانه در مورد حالا بیان حضرت میخونم فرموش سه دست هستن این ناسم منهاد الامر در مورد این قضیه مردم سه دست هستن حالا امور این فیرقتون ترا ما ترون یه ده مثل شما فکر میکنن که اینا خطای کردن باید مجازات کن و فیرقتون ترا ما لا ترون یه ده هستن موافق شما نیستن نقطه مخالف شما فکر میکنن و من آمدم این کار کردم تا یه طرفی قضیه گرفتم من آن خلیفه شدم خلیفه احمد هستم و فیرقتون لا ترا ها دا ولا داک یه ده هستن سه موضع مشخصی ندارن نه همراه شما هستن نه مخالف شما هستن پس چی کار باید کردن؟ پس این گروه شورشی در واقع یک اعتقادات و باورهای مشترکی هم نداشتن خودشون با همین اختلاف ندارن هم فکر داشتن ولی همه هم فکر نبودن هم فکر نبودن بله حالا راهش چیه؟ فسبیرو حتی یهد انناس سب کنید قضا آرام بشه ما بتونیم تصمیم بگیریم حتی یهد انناس و تقع القلوب و مواقعها و توخد الحقوق و مسمختن فهد او انی آرام باشید اوضاع آرام بشه تا من بتونم تصمیم بگیریم دروازی بگیریم شکاری کنیم بیان مشابه دیگه داره امیر الممنین علیه علیه السلام در تاریخ یعقوبیه حضرت به خلافت که رسید سه نفر از سران قورش و سران بنی امهی از کلگنده هاشون ممنون اروانه بن حکم و سیده بن امره بن آز و از کنم که و ولیده بن اقبه اینا ها آمدن با علیه علیه السلام گفتگو شردن اینا بیعت نشرده بودن تا اون روز گفتن یا علیه ما حاضرین با شما بیعت کنیم ولی به سه شرط یکی این که اموالی که دست ماست از ما نجیری اینا جزوی قارتگران بیت المال بودن اون انقلابیونم از این جور حیف میلا یکی از اوامل نارضاتی هم اینا بود چپابول کرده بودن بارشون رو بسته بودن گفتن که یکی این که اموالی که دست ماست کدوم اموال یعنی از بیت المال قارت کردیم اینا را از ما نگیریم یکی این که قاتلین و عثمان را مزازات کنیم و یه شرطی دیگه هم چه کردن حضرت جواب داد در مورد اموال فرمود که حق شامل شما میشه فرقی از شما از نظر با دیگر ندارید از شما میگیریم اگر به نوحق باشه همه باید بدن شما باید بدید در مورد قتل عثمان فرمود که اگر امروز قصاص و اونها واجب باشه فردا جهاد با اونها واجبه برمند پس فرقی نمی کنه یه خورده سب کنه تا اوزا آرام بشه این اجمال قضیه از اجمالا جنبندی میکنه گاهی جنبالی جنبندیش زحمت میکشه اجمالا و جوری بود گروه شورشی ها زیاد بودن تعدادشون خیلی زیاد بود همه کتاب مالک اشتر نبودن اصلا همراهان مالک اشتر هم چی بسه از مالک اشتر فرمان نمی بردن یه گروه هم از مصر آمده بودن اینا مجموعا چندین صد نفر بودن از مردم ناراضی مدینه به نا پیوسته بودن از بادی اطراف مدینه به نا پیوسته بودن یه گروه چند صد نفری بودن اینه گوش به حرف احدی نمی کردن و حضرت با اوزاق حال اون زمان قدرت اجرای قصاز اینا را نداشت و نهی هم که میکرد تأثیری نداشت بله بسیار خوب فرداراقم این که خیلی سعی کرد که کار برحال به مدارو بکشه اما با بی تدبیری خود اثمان و شیطانات دیگران نشد حضرت خیلی میانجیگری کرد یعنی تحلیل حضرت این بود که این تحلیل البته ما استنباط میکنیم تحلیل حضرت این بود که این بحرانی که به وجود آمده راه حلش کشته شدن اثمان نیست راه حلش کتاه آمدن اثمانه که او زیر بار نرفت و حضرت خیلی تلاش کرد باز این جمله کرد میکنم در نحضه بالاقص حضرت یه روز فرمود میخوایید کار شما را با اثمان خلاصه کنم در دو جمله فرمود استعفر فعصا الاسره و عصا اتم الجزه خلاص در دو جمله او استبداد کرد خودکامگی کرد بد جوری خودکامگی کرد از حدی خودش گذشت شما ناراضی شدید شکوه کردید شاکی شدید بد جوری شاکی شدید گوش بر به عدی نکردید کار اینجوری تو بود بسیار خوب از شما سباسکردار هستم جناب استاد پیشفایی شنوندگان گرامی همچنان با پرسامان تاریخی در خدمت شما هستیم تاریخ تاریخ آینه ابرت هست و در سامونسترین تاریخ تاریخ اسلام پیامه که به دست من رسیده از شماره 918 هست یو دو چلو پند چرا دختران امام کازی ملکی السلام ازدواج نکردند به تماچه رو سب پیشفایی در مورد ازدواج نکردن دختران امام موسیم جفر سلام لاله گاهی به صورت امومی سؤال میکنند مثل همین سؤالی که هست گاهی هم راجب خصوص حضرت معصومه سلام لالی ها سؤال میشه که چرا حضرت معصومه سلام لالی ها ازدواج نکرد سه جور جواب دادن برای این سؤال دو جوابش قابل پذیرش نیست جور نمیاد به نظر میرسه جواب سه بوم باید درست باشه اولا این که گفته بشه یا گفته میشه چرا دختران امام موسیم جفر سلام لالی ازدواج نکردن اینجوری نیست شباهیدی در دست داریم که حدیقل دو تا از دختران حضرت ازدواج کردن یکی از اینا بانوی بود نام امه سلمه که با پسر امویش قاسم امن محمد امن جفر صادق علیه السلام نبه امام صادق ازدواج کرد در مصر بوده و با هم رفتن مکه و باعث اختلاف شده این ازدواج خیلی خلاص ارز میکنم به قاسم محمد اعتراض کردن گفت من با این وصله نکردم مگرنه که محرم بشین با هم برین مکه پس امه سلمه ای که از دختران حضرت ازدواج کرده مورد دوم امام زادهی بوده که ارز کنم که الانم قبرش در خسروگرد سبزواره در خسروگرد سبزوار مدفونه به نام سید حسین ابن محمد ابن حسین ابن ایسا ابن زید ابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابن ابی طالب میگن همسر این هرچند اسمش برده نشده ولی همسر این ارز کنم که یکی از دختران امام سلم جعفر سلام علیه بوده پس دوتا از دخترهای حضرت ازدواج کردن خب حالا بگیم دوتا ازدواج کردن خب بقیه چرا ازدواج نکردم با سؤال نسبتن به قوتش باقیه اشاره کردم که سه جور جواب دادم یک جواب یک جواب را یعقوبی که از مورخان قدیمیه در دویست و نوید و دو بنابرا قولی فوت کرده و شیعه هم بوده یعقوبی در زیل زندگان امام موسیم جعفر سلام علیه می نویسد که امام موسیم جعفر وسیعت کرد که دخترهای او ازدواج نکنن خب این عجیبه جور نمیدونه میاد با تاجب توسیعی که به ازدواج شده رسول خدا این را ازدواج را جز سنت خودش معرفی کرده و جز آموزهای اسلامه و تجرد آفاد داره نه شده از مجرد موندن بنابراین این به نظر درست نمیرسه قابل قبول به نظر نمیرسه و خیلی هم ردش معونه نمیخواد جای بس نداره یه جواب اینه که دختران امام موسیم جواب سلام لیلی همشعن نداشتن یعنی کف نداشتن کف نداشتن یعنی افراد که در شنونه ها باشه در حد دونه ها باشه نداشتن نبوده از این نظر ازدواج نکردن این هم در تاریخ قوم آمده در تاریخ قوم که تحریف حسن ابن محمد ابن حسن قومیه که مروفه موظبی ها و دانشگاه هم میدونن از مطون قدیمی است و بعدا به فارسی ترجمه شده مفصل تر از این بوده ولی مقداری الان هستش به فارسی هم در قرن هشتون به فارسی ترجمه شد در این کتاب که هم از ترجمه فارسیش نقل میکنم در صفحه ارز کنم که دویست و بیست و یک در صفحه دویست و بیست و یک چنین آمده که من رو میخواد شیخ عباس قومی هم در متعلق حال این عبارتشون رو نقل میکنه مثلا به نوع قبول میکنه با ترجمه فارسی زمان قدیم اینجور آمده چنین رسیده که رضاییه یعنی نسل امام رضا سلام رضاییه دختران خود را به شوهر نمیدادند زیرا کسی را که همسر و همکف ایشان باشد نمیافتند و حضرت موسیم نجفر علیه السلام را بیست و یک دختر بوده است که هیچ یک شوهر نکرده اند و این مطلب در میان دختران ایشان آدت شده دنبالش اینه که امام جواب سلام علیه اوقافی برای اینا وقف کرد که از این را مثلا این دخترها زندگی کنند خب پس این قسمت کتاب تاریخ قوم که میگی بیست و یک دختر داشتند که هیچ کدام ازواج نکردند صحبت اول شما که حد اقل دوتاشون ازواج کردند این که اجتباس کردند اینم صحیح به نظر نمیرسه مگر بین این همه طالبیان این همه حسنیان این همه حسینیان مثلا کسی نبوده دیگه مثلا اینقدر قهدر رجال بوده و از طرف دیگه ما در فقه اسلامی و در فقه شیعه هست که همین تقوی کفایت میکنه و حد اقل شرایط خداشناسی و تقوی یعنی اینقدر چفه تقوی رو هم هیچی ایجاز این همه جوانان علوی حسینی حسنی نداشتند یه دونم پیدا نشد هیچی ایجاز ناازدوان اینم قابل پذیرش نیست و اما جوابی دیگه که جوابی تحلیلی شنیدم و همچنین خوندم که نظر مرحوم آیتالالعظمان مرشد نظفی هم همین بوده که بگیم که امام مصامل جعفر سلام علیه بشدد مورد غضب دستگاه حکومتی بوده حضرت یا در زندان بوده یا در تبعید بوده یا تحت نظر بوده و مردم جرعت ارتباط با این خانواده نداشتند چی برسته به این که بیان داماد این خانواده باشند چندین سال که حضرت از دستا حضور نداشت در زندان بود و خب الان از که خواستگاری کنند چجوری ازدوار صورت بگیره خیلی تماس و ارتباط خطرناش بود به نظر میرسه این جواب قابل قبول میرسه به عقل نزدیکتره با شواهد و قران تاریخی هم جور در میاد با شواهد و قران تاریخی هم جور در میاد علاقه مندانی که بخوان در این قسمت متعالیه کنند بهترین جا مجموعه مقالات کنگوره بزرگ داشت ازدفاتم سلاملالیها که چند سال پیش در قنبر گذار شد اون بحثا و اینا به صورت مجموعه مقالات در چندین جلد چاب شد ارز کنم که در جلد چهارم اون مجموعه بله هست این بحث صفحه 95 جلد چهارم مجموعه مقالات کنگوره بزرگ داشت ازدفاتم سلاملالیها صفحه 95 باز تقیه مقاله دیگه باز از همین مجموعه ارز کنم که در جلد اول تا اینجایی گفتیم جلد چهارم بود در جلد اول هم در یه مقاله دیگه آمده از صفحه 419 شروع میشه و این بحث اونجا مطرح شده هر سه نظریه مطرح شده و بررسی شده بسیار خوب از اون تشکر بیکنم جلوستات پیشبایی انشاءالله که شنمنده گرامی هم پاسخ سوالشون رو شنیده باشن از همراهی شنمندگان گرامی راژی محرف با برنامه پرسوان تاریخی سپاسگزار هستم فرصت به پایان رسید تا فرصت دیگر خداوندی ها رو نگه داریم مادر لبای بیرد آل محمدی آن بیردی که بر سر آلم چه رفت سرست بر بیروبان و امت احمد نبید بار مانا شفیه روز دیامت قیم برد مانا شفیه روز دیامت قیم برد قیم برد تدبیر آیتیست تدبیر آیتیست که در شکل اهل بید نازل زهب به سینه پاک قیم برد آمدید آلم زه نور آل محمد منور است آلم زه نور آل محمد منور است آلی آل محمد منور است آلی سرمشق نگاهی موضوعی به نهج البلاقه ای جنمات ذات تو جلوه کبری آلی ای به نگین محرفت خاتم غرسی آلی ای که گرفته از رخد شمس و قمرزی آلی ای ای که گرفته از رخد شمس و قمرزی آلی به بزن آشقان خود کرم کن و بیا انی بسم الله الرحمن الرحیم نخواهم این جهان و آن جهان را مرا این بس که دانم رمز جان را سجودیده که از سوز و سرورش به وجدارم زمین و آسمان را سلام و درود به شما همراهان لحظه های ناب زندگی با برنامه سرمشق دقایقی در خدمت شما خوبان هستیم امروز در این خلوت دلنگیز میخواییم در باره عبادت با شما صحبت کنیم عبادت در منظر مولای متقیان حضرت علی علیه السلام در نحج الملک در حلقه زکر تو نشستیم علی ما مسلمان شده ی روز روی تو هستیم علی دست از هرچه به جز توست در عالم شستیم به تو پیوسته و از خلق گسستیم علی شیر در کاسه ما نیست ولی عشق هست ما یتیمان همگی کاسه به دستی علی زندگی دنیا فانی و گذر است اما زندگی آخرت عبدی و جاودانه عبادت توشه ارزشمن برای سفر آخرته امام علی علیه السلام به ما یاداوری میکنن که باید برای آخرت خودمون تلاش کنیم و از پرسط های زندگی دنیا به بهترین شکل استفاده کنیم حضرت علی علیه السلام میفرمایند هرگاه خداوند برای آخرت خودمون تلاش کنیم بنده ای را دوست بدارد نیکویی عبادت را در دل او میافکند در این بخش از برنامه سرمشق سخنان کارشناس برنامه استاد جواد محدثی رو تقدمتون میکنیم بسم الله الرحمن الرحیم و بهی نستعین سلام و درود حدمت شما عزیزان شنونده در برنامه سرمشق هستیم و بحث عبادت و بندگی رو مطرح میکنیم در بحث عبادت افشناسیه که از محورهای مهمه باید به جهات و اوامل کمالاور و اثرگزار و سازنده توجه داشت به آسیبها و آفتها هم باید توجه کرد و اونها رو شناخت و از بین بود به چند آفت در برنامه امروز اشاره میکنیم که در نحچ البلاغه است یکی عجبه خودشیفتگی مغرور شدن به عبادت انتظار این که دیگران آدم رو تعریف و تمجید کنن عجب هم قروراوره که سبب تباه شدن عمال میشه هم مانع رشد عبادی و تقرب و نماز و بندگی بیشتره ابلیس چرا مترود درگاه الهی شد؟ چون گرفتار عجب شد و فکر کرد با عبادتهای فراوانی که داشته مناسب نیست بر آدمی که از گل و خاک آفریده شده سجده کنه در نتیجه رجیم و مترود شده این خطر بزرگیه در نهج البلاغین خطب 192 عزت میفرماید که از ابلیس و سرنوشته او ابرت بگیرید فعته به روبه ما کانم من فعل الله به ابلیس میفرماید ابلیس با اون سوابق دراز مدت مترود خدا شد حالا کیست که گرفتار همان درد و آفت بشه و از عواقبش مسون بمانه مولای من در حکمت سفره 167 میفرماید اعجاب یا همون حجب و خودشیفتگی جلوی ازدیاد و افزایش رو میگیره خودشیفتگی مانه رشد و افزایش در کمالاته چه کسف علم باشه چه بندگی خدا باشه چه کارهای خیر دیگر باشه جامی شاعر معروف میگوید نهر ایزد پرست ایزد پرسته چه خود را قبل سازد خود پرسته است خدا از بندگان آن را گذیند که در راه خدا خود را نبیند این موضوع رو باز هم خدمت شما ادامه میدیم یکی از سروده های زیبای استاد غلام رزا سازگار رو در متح مولا علیه السلام در این فرصت به شما عزیزان شنبنده تقدیم میکنیم علی دین را امام راستین است علی دست خدا در آستین است علی یعنی چراق اهل بینش علی یعنی پناه آفرینش علی آینه آین اسلام علی یعنی تمام دین اسلام علی میزان علی ایمان علی حق علی ایمان علی سر تا قدم توحید مطلق علی مولود کعبه رکن دین است علی آینه حق و یقین است علی حمد و علی ذکر و علی دم علی هجر و حتیم و بیت و زمزم علی حج و سلاط است و سیام است علی رکن و قعود است و قیام است علی در یاری حق ترک جان گفت علی در بستر ختم رسول خوفت ولی یالله اعظم رکن دین است علی الامر تمام مسلمین است که قرآن می کند وصف خضوعش زخاتم بخشی و حال رکوعش مسلمانم مسلمان قدیرم امیر المؤمنین باشد امیرمیم بود خاک در او آبرویم قلام یازده فرزند اویم ارادتمند زهرای بتولم قبولم کن قبولم کن قبولم مسلمانم مسلمان قدیرم مسلمانم مسلمان قدیرم امیر المؤمنین باشد امیر المؤمنین باشد امیر المؤمنین امیر المؤمنین باشد امیره آیات زیادی در قرآن کریم هست که در شأن عری بن عبی طالب علیه السلام هست که بعضی از غلمه آمه مثل ابن هجر می گویند بیش از سی سد آیه در قرآن کریم در شأن عری بن عبی طالب وجود دارد یکی از آیات در سوره مبارکه بیین است آیه هفته و هشته این فرماید به درستی کسانی که ایمان آوردن و عمل صادق انجام دادن اونا ها بهترین خلائقند صاحب کتاب غایت المرام از طریق آمه یازده حدیث و از طریق خاصه هفت حدیث به مزامین مختلف در باره شأن نزول این آیه ذکر می کند که تفایلیه و فصیل این آیه علی بن عبی طالب و شیعان او هستند تو از اول گلم را می سرشتن بران گل نام مولا را نبشتن بران گل نام مولا را نبشتن علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم شنونده برامیگ سرمشخ هستید از رادیو معارف عزیزان یک گیاه را تصور کنید این گیاه برای زنده موندن به نور خرشید، آب و خاک نیاز داره اگه این نیازها براورده نشن پجمورده و خوشک می شه روح انسان هم همین طوره برای زنده موندن و رشد و شکوفایی و کمال به نور معنویت نیاز داره عبادت همون نوریه که روح ما را تغذیه می کنه در این رابطه بخش دوم سخنان کاشناس برامه استاد محدسی را تقدیم شما بزرگ برام می کنیم در ادامه بحثیمه به سرمشق از آسیبشناسی عبادت خدمت شما می گفتیم بحث عجب را مطرح کردیم آفت دیگر سستی و سهلنگاریه کاهی بندگی خدا کردن کاهی بنده نفس بودن کاهی اهل نماز و خدا و دعا بودن کاهی از یاد بردن و قفلت کاهی اهل نماز شب و مجالس دعا و حرمها زیارتها بودن کاهی رهاکره کاهی از یاد بردن و فاصله افتادن از یاد بردن خدا و معنویات و مسجد و محراب و سجاده و نیایش در دعای کمیل می خانیم و دوامه فیل اتصال به خدمتیک پیوسته در خدمت خدا بودن قطع نشه چرا قرور و سرکشی چرا چنین فسردهال و مرد دل چرا جدا و قهر با خدای خیش آفت دیگر عبادت ریا و خودنمایی و تفاخر و فخر فروشیه آفت دیگر انتظار مد و ستایش دیگرانه به خاطر عبادتها و نیایشها آفت دیگر اینها رو سری رد می شم چون فرصت ما روبه پایانه در این هفته آفت دیگر توجه به ظاهر عبادت و قفلت از روح و مغز عبادته اگر عبادت خدا بردن بودن برای ایجاد رویه توازو و خاکساری است چطور می تواندید که یک خداپرست اهل مسجد و معبد گردنکشی و توقیان و برتری طلبی و سلطجوی داشته باشه حضرت امیر در توصیف حالات پیامبر عظم سلوات الله علیه و آله می فرماید و لقد کان یعکل و علل عرض و یجلس و جلست العبد خطبه صد و شست پیامبر اکرم ویدیوی زمین می نشست با این که اولین آبد آلم بود مثل قلامان و بندگان می نشست تبختر و قرور نداشت این نشان می ده که آن حضرت هدف را گم نکرده بود و مثل بنده می نشست و یعلم و انهو عبد می دانست که بند است یعنی نمایش هم نبود باور داشت که در پیشکاه الهی بندهی بیش نیست عصفه ما در فرق فروتنی و توازو خاکساری پیامبر و علی علیه مسلم که با آن مقام والا نزد خدا باز هم عبودیت داشتن و می فرمودن ما عبدنا که حق عبادتیک عصیر نفس نشد یک نفس علی ولی نشد عصیر