قد کشید روشونه باد میتونی که چشم باشی رنگ آسمون بپوشی میشه حتی تو کبیرم از دل زمین بدوشی وقتی میرسی به فردا که عسیر شهر نباشی هر شکستی یه بهمون است بتونی دوباره پاشی بتونی دوباره پاشی زندگی امتحانه یه کاری کن که نوازی اتا با دستای خالی اتا با دستای خالی میشه فردا تو بسازی میشه فردا تو بسازی سوال بعدی رو خدمت شما میخونم که برسیم سوالات بیشتری رو پاسخ بدیم گفتن که شوهرم با پدرش رو ماشین کار میکنن الان قهرز بالا آوردن من هی میگم برو یه کار دیگه پیدا کن ولی عصبی میشه اصلا منو نمیفهمه من معلمم میاد از من پول میگیره اوائل بیچش داشت میدادم ولی الان فکر میکنم وابسته شده و اگر بهش پولی بدم قهرز میدم البته قهرزش رو پس میده البته به هم گفته که با بابا میخوای ماشین رو بفروشیم و یه ماشین دیگه بگیریم که بهتر بشه کار کرد من اینجا چی کار باید بکنم ببینید این که میگن وقتی به همسرم میگم کارتو عوض کن عصبی میشه اینجا نیاز به یک درک متقابل وجود داره ببینید این خانوم میگه من نگرانم بلخره برای زندگیم آیندم آینده زندگیمون اگه فرزند داشته باشن برای فرزندانمون مدیریت مالی برای شده دق دق درامدی خودش داره همسرشم داره از اون ور آقا میگه من با بابام کار میکردم احتمالا تو این کار تخصص دارم ماشین رانندگیه تو اون کار تخصص دارم عوض کردن کار برای مردها کار راحتی نیست دشوار ریسک داره از این ور تو درون خودشم میگه که بابامو تو این شرایط تنها بذارم حالا که غرض بالا آوردیم اون موقع که داشته پول میداده با هاش زندگیمون میچرخیده بودم الان نباشم یعنی این بعدم باید ببینیم این که میگن عصبی میشه احتمالا به این دلیل یعنی میگه چرا من رو مجبور میکنی تو این شرایط از پدرم جدا بشم تو کاری وارد بشم که تخصصش رو ندارم یه نکته زریفی وجود داره خدا رو شکر این زندگی دو طرف درامت دارن میگه همسرم غرض میگیره غرض رو پس میده و شرایط زندگیشون الحمدلله شرایط خوبیه معلومه که محبت جریان داره آره اینطوری نیست که مثلا بیمسئولیت باشه کار کردن غرض بالا اومده و نکته اینجاست برای برطرف کردن اون راهکاری دارن که با راهکار خانم فرمو کنه تو جمله آخرش میگه که گفته میخواییم ماشین رو بفروشیم یه ماشین دیگه کار بهتر یعنی خودشم دنبال حل مسئله هست ببینید بعضی ها که به درامت ثابت مثل کارمندی و اینها مدیریت مالی و ذهنیت مالیشون عادت کرده بعضی ها نه به کارهای فصلی مثل کشاورزی یک کار فصلیه مثل رانندگی بر روی بعضی از ماشین های سنگین فصلیه یه فصلیه هست درامت خوبی داره باید مدیریت کنن برای فصله دیگه ظاهرن این خانم ذهنیت مالیش یک درامت ثابت ولو کم هست ذهنیت آقا درامت فصلیه احتمالاً ذهنیت خانوادگیش همینه یعنی با این قرز و چالش ها اینا خیلی برایش جدید نیست فصلیه ای برایشون این نوسانه پیش می اومده ولی خانم بیسکر عقیدش به اون ثبات مالیه به این خانم پیشنهاد میکنم اولاً این که این پیشنهاد و تأکید روی راهکار خودشون میتونه چالش های دیگه ایجاد کنه برایشون اگر این خانوادشون جدا شدن پدر و پسر بعدن دوچار مشکلی بشن میگن این خانم این عروس این کار رو کرده الان اینا راهکار دارن اجازه بدید سراغ راهکارشون برن ولی شما اون دلنگرانیتون که ثبات مالیه است رو مدیریت کنید هم با درامد خودتون هم با همسرتون این یه بود یه توصیه دیگه دارم ببینید الحمدلله شما خانم درامد دارید این آغاز سختی کار شما رو معلمید پذیرفته چالشاش رو پذیرفته این اجازه شرعیه اش رو داده و این طوری نیست که خانمی که کار میکنه پولم مال خودم و تو باید همه چیز رو تهمین کنید اشونم باید شراکتی در این زندگی داشته باشه بحث قانونی و شرعیش که نفقه بر اختیه کهیه اونا جدا ما الان داریم راجعه مدیریت زندگی حرف میزنیم تو مدیریت زندگی این خانم من پیشنهادم اینه نه به صورت غرص یه بخشی از درامد رو به خونه اختصاص بده هرچند ما قبلن گفتیم که این درامد ها بیان یه جا منبع مالی یه جا جمع بشه حزینه بشه حالا اینجا یک راهکار دیگه پیشنهاد میکنیم برای این خانم و این آقا که این آقا وابسته شده ولی دنبال کار نشونه های نیست وابسته بشه ولی اگر نگرانه اینید بخشی از درامدتون رو بذارید برای خونه و در اختیار آقا یه بخشیش رو برای خودتون حزینه تو جیبتون باشه بخش کمتری و یه بخشیش این خانم نگرانه اینه چون فکرش ذهنیتش درامد ثابته آقا ذهنیتش اینه که تو همین کار آزاد با نوساناتش پیش برم به نظرم بخشی از سرمایه رو این خانم تبدیل به سرمایه ثابت کنه سرمایه ثابت کردن مثل تلا یا هرچیزی که ثبات بیشتری داره در واقع دارت مدیریت مالی و حوش مالی نیاز منده اینجا این رو مدیریت کنید خیال خانم راحت بشه آقا به ذهنیت درامدیش فصلیه خیلی این خانم نمیتونه تغییرش بده خانم احتمالا خانوادهی داشته که کارمند بودن ولی آقا میبینیم پدرشم به این گونه درامدها و چالشها روبرو بوده پس برای این که به اون نکته اشتراکه برسیم در حزینه ها با همدیگر حزینه کنیم بخشی رو خانم برای اون دلنگرانی خودش تبدیل به سرمایه های پایدار کنه فکر میکنم اینطوری بتونن بهتر همدیگر رو درک کنن بسیار عالی ممنونم امیدوارم این خواره بزرگبارمون هم به جوابش رسیده باشه استاد یک انتقاد شده از برنامه من گفتن که چرا همش میگید باید زندگی رو ساخت ساخت خواهم جدا بشم با وکیلم هم حرف زدم وقتی نمیشه زندگی کرد چرا باید بمونم همش میگین باید زندگی رو ساخت ولی گاهی باید گذاشت و رفت من سعی کردم با لحن خودشون بخونم واقعا با این لحن بوده فکر کنم هم خشب توش وجود داره هم غم وجود داره احتمالا خیلی توی زندگیشون تحت فشار بودن تو این ارتباط خانوادگیشون احساسات ناخوشایند زیادی رو تجربه کردن و الان احساس این که دیگه تحمل ندارم و میخوام برم ببینید ما نمیگیم به هر قیمتی باید زندگی باقی بمونه ما طلاق رو پیشنهاد نمی کنیم راهکار نهایی میدونیم و میگیم اگر حلال شده است یه جاهایی لازم بوده یک چاهایی بوده که باید این طلاق اتفاق بیفته اما راجب تصمیم طلاق من یه توصیهی دارم ببینید خوهر گرامی من توصیم اینه الان با این حیجان منفیی که در درون شما هست نمیدونم چه اتفاق افتاده نمیدونم چی رو مدت زیادی تحمل کردید نمیدونم چالشتون و مسائلتون چی بوده شرایط زندگیتون چیه من ولی میگم که در شرایط حیجانی تصمیم گرفتن درست نیست نمیگم جداشید برید نمیگم بمونید بسازید میگم الان وقت تصمیم گرفتن نیست زمانی که آدم ها درگیر حیجانات شدید منفی یا حتی درگیر حیجانات شدید مصبت هستن زمان تصمیم گیری نیست بذارید یه مثال براتون بزنم یه قاعدهی توی روانشناسی وجود داره میگه که وقتی گرسنهی نرو خرید نرو فروشگاه بیش از آن چیزی که نیازته خرچ خواهی کرد یعنی وقتی درگیره یک حیجانستی تصمیم خرید رو انجام نده حالا که شما زندگی تونه میخواید زندگی آیندتون رو با این تصمیم رقم بزنید اینجا که باید خیلی مراقب بود پس نکته اول من به شما اینه که خوهر گرامی تو این شرایط حیجانی تصمیم نگیرید بذارید یکم آروم بشید احساساتتون رو کنترول کنید نیازه با یه مشاور گفتگو کنید درد دل کنید نکاتتون رو در میون بذارید یا با یه دوست مطمئنی یه مقدار احساساتتون آروم بشه بعد تصمیم بگیرید آخه گفتن که با وکیلم صحبت کردن توصیه دومم به این رفت داره یعنی ممکنه که مشاوره نرفته باشن و فوری رفتن سراغ وکیل مگه میشه توصیه من اینه شنوندگان عزیز هر کسی صدای منو میشنوه و تو زهنش به جدایی فکر کرده راه اول و گام اول اینه که با مشاور خانواده صحبت کنید نبرید سراغ وکیل اون آخرین گامه وقتی کار به کارهای حقوق رسید باید رفت سراغ وکیل البته مشاور و وکیل رک بگم آیدارا بی اجازت بگم باید سراغ مشاور و وکیلی بریم که تاجر نباشه نباید با زندگی مردم تجارت کنید نباید با درد مردم نوم بخوریم نباید تو خون مردم تو درد مردم نوم بزنید اون وکیلی که سعیش به سازش نیست بلکه تازی یاد میده دعوارو بیشتر میکنه در مقابل خداوند پاسخگو خواهد بود اون مشاور حقوقی که فقط به فکر منافع مادیه سلامت روان رو نمیبینه حیثیت رو نمیبینه طرف مقابل رو نمیبینه در مقابل خداوند پاسخگو خواهد بود اون مشاوری که طرف مقابلش رو کارت بانکی میبینه اون مشاوری که درد مردم رو درک نمی کنه در مقابل خداوند پاسخگو خواهد بود آخرتی وجود داره و پناه میبریم به خدا خود من پناه میبرم همیشه قبل از این که به مشاوری وارد بشم به خدا پناه میبرم اولا برای رضایت مراجع یا رضایت اون مرکز که برن بگن این خیلی خوب بود کاری انجام بدم و بخوام از درد مردم رزق و روزی فراهم کنم جمبندی کنم یک هیجانی تصمیم نگیرید دو درگام اول سراغ وکیل نرید پیش از وکیل مشاور متخصص متعهد دین فهم چارچوب فهم فرهنگ ایرانی اسلامی فهم سراغ اون برید از اون کمک بگیرید اگر راه داشت حتی دقل آرومتون کنه مداخله در بحران طلاق کنه یه مقدار حالتون آروم بشه تو تصمیم گیری کمکتون کنه اگر به تصمیم رسیدید برید پیش وکیل بهش بگید من میخوام جوام مردانه طلاق بگیرم نه نامردانه خب انشاءالله که همه ی تصمیماتمون مورد رضایت خدا قرار بگیره و همه ی تصمیماتمون باعث رشتمون بشه و باعث بشه که حد دقل از اون حالتی که هستیم بهتر زندگی بکنیم نه از چاله در بیاییم بیفتیم تو چاله سن امیدوارم منونم از شما استاد گرامی وقتمون به پایان رسیده میخواییم با همدیگه خداحافظی بکنیم و همینطور با شنوانده های عزیزمون میخواییم خداحافظی بکنیم استاد عزیز اگر نکته این نیست دیگه با شما خداحافظی بکنیم امیدوارم زندگی همون پر از مهر و محبت باشه نور خدا در زندگیمون جاری باشه رابطمون تو خانواده ملکوتی منو تویی نباشه حتی مایی نباشه بلکه من خدا تو باشه این مامون با خداوند نور خداوند گره بخوره که تا عبد باقی بمونه انشاءالله ممنونم از شما ممنونم از شما عشق هدیه به تک تک همه تون الهی که عشق سرلوحه زندگی تون باشه و کانون خانواده تون هم گرم گرم باشه خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و پرسامان خانواده رو شنیدید سی هزار پانسد و پنج و سه سامانه ی پیامکیمون هست سوالات تون رو برای ما ارسال بکنید یا علی مدد خدا نگهدار ممنونم از شما زندگی را سرودی کنار من زندگی را سرودی همخونه سبورم ای پریزان ستار پوشت با تو آسمونم اگه نباشی قربت کبیرم کنار تو رود تران خونم تا آخرین نفس بهاییم خوبه کنارت روز و روزگارم عزیز هم قبیله هم تبارم وقتی تو با منی قمی ندارم وقتی تو با منی قمی ندارم یه عمره که به پای من میسوزی با غم و غصه های من میسازیم تویی که با قلب همیشه عاشق با غربت دنیای من میسازیم با غربت دنیای من میسازیم با غربت دنیای من میسازیم در محضر قرآن تلاوت یک جوز قرآن کریم هر صبح ساعت پنج سی دقیقه از حرم متحر امام رضا علیه السلام و از ها ساعت پانزده از رادیو معارف بسم الله الرحمن الرحیم هر شب که بود قاعده سفر نهادن ما رازشمهیم یاد تو بود روز گشادن در لحظه های معنوی افتار هر روز پای صفر افتار شماییم با دعوت دعوت هر روز ساعت هفته عصر جوانی مسابقه زنده و پویا هر شب ساعت نوزده قراعت دعای پرفیز افتتاح هر شب ساعت بیست و پانزده دقیقه مثل قطرهای باران من و تو ما می شبیم تا دریای از مهربانو بسازیم باران مهربانی باران مهربانی از تو خونه های این شهر از تو کوچه های شاد با نسیم اطفه سخابت اطفه همدلی میاد باران مهربانی هر شب ساعت بیست و چهل و پنج دقیقه فرصتی دوباره دست داد که من و تو ما بشیم وقتش تو جشن گلها دیگه هم صدا بشیم رادیوم عارف دریچهی به جهان روشنایی و معرفت خب خانم همه چی ردیفه دیگه بله در مراقب آره بسنم شدیم شروع آبم که کنترول کردی آره بابا عارفه برقمقام که میزونه خیالت را هستش پس را بیفتیم دیگه بله اسم الله رحمان رحیم خدایی به امید تو نه به تصادف فایمه جانم چایی داری؟ نه نادر جان تموم شد ای بابا تو که میدینه من با سرارندگی را برای چایی بخورم خب فلاسکو پر می کردی دیگه بله من فلاسکو پر کردم ولی مشاورستم تو امون نمیدی همه چایی ها را خوردی این وقت شما گمون نکنم جایی باز باشه بتونم آب جوش بگیرم ای بابا چطور چه خبرته؟ با منی؟ نه بابا با اون یاروی هم که پشت سرم مدام داره نوربالا میزنه خب بیا کنار بذار رد شه چی؟ بذارم رد بشه؟ آره امبران اره نشونش میدم چی کار میکنی نادر؟ تو تموم گردن ها و سربالای ها به جردم نرسید حالا که افتادیم تو سر و زیری روی زیاد شده بیا تا نشونت بدم نوربالا یعنی چی بیا اینجوری نکن نادر تو رو عربای خاک آقاد لجبازی نکن نادر به خدا تای دلم خالی میشه با این کارات یواشتر برو دیگه ای بابا نترس فهم حواس هم هستی که بیا بیا باری دیگه بیا رسی بیفته جلو نشونش میدم با رو تا نشونت بدم برو نادر داری چی کار میکنی؟ نادر همون کار که اون با من کرد اینقدر نوربالا میزنم تا چشش در میاد واقعا لجبازیت گل کرده تمومش کن دیگه نه خیلی خانم اینجوراننده باس یاد بگیرن بقیه هم بلدن نوربالا بزن باشه باشه باشه باشه آقا باشه یاد گرف بس کن دیگه اصلا یواشتر برو بزن اون بره عمران واسه من دست کن میدی؟ سخ فرلا خدای خودت به خیل بگذارون واسه من اصابه نیشدی چوچو نادر قلبم اومده تو دهرم از ترس اینقدر به اون باشی نزدیک نشد داری میزنی بهش بابا نترسی که نمیزنم بهش فقط میخواد اونجوری به ترسونمش که حساب کار بیار ترسش پایی من یا خدا خدای خودت رحم کن بخیر بابا سراتو نبایی پایی واسه من نور بالا میزنی هاره بس کنی خدای خدای خودت براقب باش براقب باش اصرتون به خیل باشه انشالله که مراقبت داشته باشیم در رانندگی و با این احتیاط ساده با یک احتیاط ساده مثلا وقتی خوابمون میاد استراحت کنیم بعد رانندگی کنیم جان خودمون و عزیزانمون رو حفظ کنیم تنتون سلامت باشه ممنون که رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت رو گوش می کنید یک شنبه است سووم فروردین سال 1404 و 22 رمزان 1446 هجری قمری و دوت می کنم با برنامه بعدی همراه باشید امیر جانها رو بشنوید با کاشناسی حجت الاسلام حسینی باغر آبادی امیر المؤمنین مولا علی علی هر مجلسی که جمع شدید فضیلت علی را بشنوید و گفتی ملائکه به شما احاطه می کند مروری بر اصاف حضرت امام علی ابن عبی طالب علیه مسلم در نهج البلاقه امیر جانها امیر المؤمنین مولا علی علی این برنامه فضائل امیر مؤمنان مولا علی علیه السلام رو بر اساس کلام خود اون حضرت بررسی میکنیم لطفاً با ما همراه باشید اگر جهان تار و تیره قدرمون تو دست مارا گرفته موران تو دست مارا گرفته موران توی نبیر راهم و از همه برتر و بر همه سرور توی نبیر همه مهنم و هنجت دابر و بر همه غندر توی امیر آدم و سرور ساقی گمسر و فاتح خیبت توی مسیح خاتم و همسر فاتم حضرت حیدت رسانه گرامی یکی از ویشگیهای امیر مؤمنان مولا علی علیه السلام اینه که در تمام فضائل و کمالات گوی سبقت رو از دیگران رو بوده بودن و در میان صحابه رسول خدا صلی اللہ علیه و آله کسی رو نمیشه پیدا کرد که در عرصه گسترده فضل و کمال با اونه اون وجود نازنین بشه مقایسش کرد لذا سخنان گوهربار اون حضرت در دل جویندگان حقیقت به شدت اثر گذار بود و در و دیوار مسجد کوفه خطبه های آتشین مولا علی علیه السلام رو که دلهای مشتاقان رو منقلب و عشقشون رو سرازیر میکرد از یاد نخواهد برد همراه نگرامی حجتالسام المسلمین دکتر خسینی باقرابادی در نخستین بخش از صحبت هاشون با استناد به خطبه های 139 و 175 نهج البلاقه به پیشتازی امیر مؤمنان علی علیه السلام در همه کمالات اشاره میکنه بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و عدب و احترام دارم خدمت همه شما خوبان و مهربانان شنرندگان خوب و عزیز برنامه امیر جانها خدا را شاکر ایم باز هم توفیقی یار شد و در محضر کتاب شریف نهج البلاقه زانوی عدب میزنیم از منظر نهج البلاقه برخی از ویژگی های امیر المؤمنین امیر جانها امام علی علیه السلام رو با هم مرور میکنیم توفیق بود در جلسات گذشته در برنامه های گذشته های متعددی از این امام همام پرداختیم امروز میخوایم به این ویژگی بپردازیم که از زبان خود حضرتشان مطرح شده امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند من در خیلی از کارها پیشتاز دیگران بودم پیشگام بودم پیشقدم بودم و در بسیاری از کارهایی که به شما توصیه میکنم ابتدا خودم اون کار رو انجام میدهم در خطبه سد و هفتاد و پنجم نهج البلاغه یه تعبیر بسیار حکیمانهی و بسیار زیبایی از این امام عزیز برای ما به یادگار مانده امیر المؤمنین سلام الله علیه میفرمایند ای مردم به خدا سوگند هیچ موقع شما رو به کار خوبی تشویق نمیدونید مگر این که ابتدا خودم بر شما سبقت بگیرم و لا انهاکم ان نعصیتن الا و اتناها قبلكم انها هیچگاه شما رو از کار بدی و کار زشتی باز نمیدارم مگر آن که قبلن خودم آن کار رو ترکش کرده باشم من در کارهای خیر پیشگام و شما هستم پیشتازم در ترک کارهای بد هم پیشقدم هستم در ترک کارهای بد هم پیشقدم هستم من علی اگر شما رو نصیحت می کنم اگر شما رو مؤذم می کنم که کار خوبی انجام بدهید یا کار بدی رو ترک بکنید قبل از آن خودم اون کار رو انجام دادم باز در خطبه 139 نهج البلاغ شریف تعبیر زیبایی دارد از امام هموم علیه السلام امیر الممنین فرمودن لن یسرع احد قبلی الى دعوت حقن و سلط رحمن ولا آعدت کرمن هیچ کس قبل از من دعوت حق را نپذیروفت من از همه اصحاب پیانبر در پذیروفتن دعوت پیانبر پیشقدم شدم حتی در سله رحم رفتن و سرزدن به بستگان و فامیل من از دیگران صدقد می گرفتم و آعدت کرمن در این که دست و دلبازی بکنم کرامتی به خرج بدهم به دیگران صدقت می گرفتم دیگران کمک بکنم هیچ کس بر من صدقت نگرفت لن یسرع احدون تحبیل لن یسرع یعنی هیچ گاه کسی نتوانست در این امور بر من صدقت بگیرد من علی بودم که زودتر از دیگران دعوت پیانبر به اسلام را پذیروفتم من علی بودم که زودتر از دیگران مسئله سله رحم را انجام می دادم و من علی بودم که زودتر از دیگران به نیازمندان کمک می کردم من علی بودم