تاریخیه ولی حالا فرضو برای میذاریم که منظورشون زمان رسول خدا صلی اللہ علیه و علیه و سلام اون دوره عبایر صدر اسلام هست بفرمایید اگه جنگی رو اختار دیگه نه بله جریانش خیلی مفصله چند بار مسلمان ها با رومی ها که در واقع مسیحی بودن جنگ داشتن و یکی از اونها جنگ موته بوده بله جنگ موته که موته اسم اون سرزمینیه که جنگ در اون اتباع افتاد در سال هشتمه هجرت و الان جز کشور اردنه بله با تقسیمات سیاسی امروز جز کشور اردنه و قبور شهده جنگ موته در کشور اردنه در زمان ما بله و اونجا جز متصرفات روم شرقی بوده که مرکزشون قسطنتنیه بوده که استانبالیه امروز ترکیه باشه اینا مناطق متصرفی روم بوده و مقصود از روم هم روم شرقی بوده بله و جنگ موته که پیش آمد در سال هشتمه هجرت در سرزمینه به نام موته ولی این جنگ با رومی ها و مسیح ها بوده جنگ دیگه ای که با رومی ها پیش آمد و اسمش غزبه مونده اسمش جنگ مونده ولی جنگی روخ ندار جنگ تبوک بوده بله که سال نهون بوده به رسول خدا سلالله و آله گزارش رسید که رومی ها در تبوک تجمع کردن و میخوان حمله کنن به مدینه تبوک منطقه مرزیه بین عربستان و اردن بله ما در سال پنجاف سفر عمره داشتیم و وضعی پیش آمد که مجبور شدیم از کشوره اردن بخواستیم بریم سوریه از طریق اردن با ماشین رفتیم بله بنابراین از در تاریخ برای من جالب بود که یه روزه عصری رستیم به یه جا گفتن اینجا تبوکه احوه خانه بود چند تا فروشگاه و تعمیرکاری و اینجوری جا بود الان منطقه مرزیه بین کشوره اردن بله حدود 600 کلومت فاصله داره تا مدینه بله به رسول خدا خبر رسید که گزارش رسید از طریق تجاری که انبال تجاری میبردن میابردن گزارش رسید که رومیه اونجا تجمع کردن و هم میخوان به مدینه حمله کنن از تاکتیکای نظامی رسول خدا حمله پیشگیرانه بود یعنی اجازه نمیداد دشمن حالا حمله کنه تازه مسلمان دفاع کنه پیشتستی میکن حضرت قوای فراهم کرد که سال سختی هم بود و هوا گرم بود مسافت تونانی بود مرشد به قدر کافی نبود با تمام سختی ها حرکت کردن و رفتن به منطقه تبوکی رسیدن هیچ اثری از دشمن ندیدن هیچ اثری از تجمع دشمن ندیدن و منطقه حضرت از فرصت استفاده کرد در رفت و برگشت با قبائل سر را پیمان عدم تجابوز بز پیمان دوستی و از قبائل که از حمله اونا مطمئن باشن یعنی برکاتی داشت و یک برکت هم داشت این بود که هم مسافت تونانی رفتن حدود 600 کلومتر و هم 30 هزار نفر فراهم شد که سابقه نداشت در سپاه اسلام با تمام مزیقه های که داشتن با 30 هزار مرد جنگی 600 کلومتر را را تهی کردن به جنگ یکی از دو عبر قدرت اون روز دنیا رفتن دنیا اون روز دو عبر قدرت داشت یکی ایران ساسانی یکی روم شرقی این یه ضرب شستی بود برای مخالفی نسره و مشرکین بعد از جنگ تبای اینا را ماستر کسه کردن در واقع جنگی روخ نداد اما یک منور نظامی بود منور نظامی بزرگ که میگن بعد از جنگ تبوک بود که سیل حیعت ها عرب میگه وفد وفود آمدن اون سال را گفتن سنت و لفود سال حیعت ها حیعت های زیاده سرازیر شدن به مدینه از سر قبائل مختلف اینا آمدن اعلام اسلام و تسلیم کردن بله عملی نبود همه قبائل بیرن نماندگان را برستاد این یکی از فواید جنگ تبوک بود این هم یکی از برخورده هایی که با رومی ها و مسیحی ها داشتن آخرین جنگی که قرار بود زمان رسول اطفا بیفته که اطفا نیفتد همکار نکردن جیش اسامه بود که رسول خدا سرات و سامله روزای که کسالات پیدا کرده بودن آخرهای عمرشون پرچمی داد پرچم فرماندهی را داد به دست جوان مسلمان به نام اسامت ابن زید ابن حارسه و به محاجبان انصار فرموت که زیر پرچمو برن برن به جایی که جنگ موته اطفاق افتاده بود و سه تا فرمانده شهید شده بود یکی هم پدر همین اسامت ابن زید فرموت برید اونجا و جایی که پدر شهید شده و برید اونجا با اونا بجنگید که البته جریانش مفصله همکاری نکردن و تخلیف کردن از فرمان رسول خدا منتها بعد از این که ابو باید به خلافت رسید اسامه را به این جنگ اعضام شد و پیروزمندانه برگشتن پس در واقع جیش اسامه اعضام شد اما بعد از راحت رسول خدا و دوره استقرار ابو باید و اما در حد دو سه جمعه اما بعد از رسول خدا همچنان مسلمان ها با رومی شرقی و با مسیح درگیری داشتن چند سال به مدت هشت ست سال به مدت هشت ست سال متناببن با هم جنگ داشتن گاه اونا پیروز میشدن گاه اینا پیروز میشدن و امده هم مرکز اونها بود که استانبول بود قسطنطنیه بود که لازمش جنگ دریایی بود این باعث از دریا عبور کنن در حالی که مسلمان ها تجمع جنگ دریایی نداشتن و از طرف دیگه اونجا سرسیر بود تا مسلمان ها قوای فراهم کنن در فصل مناسب و گرما برن به اونجا برسن فصل سرما میرسد و چند بار اتواب تا تلفات در اثر سرما دادن درسته که مسلمان ها به تجیج فلسطین و اردن و اینجور مصر و اینا رو گرفتن ولی مرکز حکومت روم شرقی به مدت هشت ست سال مقاومت کرد تا اون که بعدد هشت قرن سلطان محمد فاتح سلطان محمد فاتح عثمانی قسطنطنیه را گرفت و مرکز حکومت روم شرقی سقود کرد بسیار خوب اینجور بناتقم زیر مجموعی امپراتوری روم شرقی بوده بله روم شرقی بوده اینا تو اون اوایل فت شد اونده تن در زمان اومر امی خطا فت شد فلسطین و اردن امروز و مصر لبنان و مصر اینا در زمان استارتش در زمان ابو برش زده شد یعنی زمان ابو برش قوای احزام شد شهر دمشق در محاصره بود که ابو برش فوت کرد بقیه را دی اومر ادامه دارد بله حالا ما معمولا اون بخش از فوتوهات رو که به ایران مربوط میشه باش بیشتر عشنایی داریم اما اون طرف که حالا مثلا جنگایی مثل یرموک و اون جنگایی که منجر به فتح دمشق رو اینش شد رو خیلی عشنایی نداریم چون خیلی تو تاریخ سرزمین ما نیست بسیار خوب جنب استاد تشکر میکنم انشاءالله که شنواندگی رو میان پاسخ سوالشون رو شنیده باشند جنب استاد بیشوایی در پاسخ به این سوال اشاره کردید به حضور زیده ابن حارسه در جنگ با رومیان و این که فرزندش بعدن از طرف رسول خدا سلال حوالی واله مهموره این شد که دوباره به جنگ با رومیان بره سوالی هست که چون در بای زیده ابن حارسه پرسیدن من همینجا این سوال رو بپرسم از 913 0518 این سوال رو مطرح کردن داشتن داستان زیده ابن حارسه و همسرش چیست بفهمید این سوال جواب رسوطا مفصله ولی من سعی میکنم در حد امکان به صورت خلاصه ارز کنم این جمعه قضیه اینه که زیده ابن حارسه پسرخانده رسول خدا سلاله بود به این صورت که جرانش خیلی مفصله این یه روز با پسر بچه بود با مادرش به قبیله سفر میکردن به قبیله مادرشون و دوزده آمدن و به کاربان ناحمله کردن این را به اسیری گرفتن و در بازارا فروختن و دست به دستگیش آمد منتقل شد به مکه و رسید به دست حضرت خدیجه کبران حضرت خدیجه کبران هم بعد از ازدوازشون داد به حضرت محمد سلاطل و اسلام ملی و حضرت او را آزاد کرد و پسرخانده خودش قرار داد پسرخاندگی اون زمان معمول بود به طوری که مدت ها و سال ها میگفتن زیده ابن محمد پسرخانده و بستگاه نشیناش در محسوم هجومرا این را دیده بودن دنبالش گشتن و نیافتن پدرش مثل دیوانه شد در فراغم بچه بستگاه نشون خلاصه اینا دیده بودن بردن خبر چیردن که بچه شما را ما در مکه دیدیم و در خانه یکی از افراد بنی حاشمه حضرت رسول را حضرت محمد سلطان و اسلام نمیگفتن خلاصه اینا پدرش و اموهاش آمدن مکه و رفتن به خانه حضرت ابو طالب گفتن قصه اینه و یکی از بچه های ما اینجوری شده به اثیری گرفته شده حالا منتقل شده به دودمان شما آمده ایم تغازا کنیم حالا هرچی پول دادید هرچی شما بفرمایید بچه ما را به ما برگرده ابو طالب اطلاع داد به حضرت رسول اینا رفتن به خانه حضرت انوز مبوس نشده بود رفتن به خانه حضرت محمد سلطان و اسلام نمیگفتن قصه را گفتن حضرت فرمود که من قضیه را واگذار میکنم به خود زید اگر شما را انتخاب کرد با شما خواست بیاد من هیچی نمیخواد اگر خواست با من بماند اینجا بماند کسی که دوست داره خانه مرا به خانه پدرش ترجیم میده ما را به زور از خانه بیرون نمی کنم پرستادن زید زید بیرون بود یعنی بزرگ شده بود آمد زید حضرت فرمود که اینا را میشناسه اینا کیه؟ گفت بله این پدر من اینم اموی منه حضرت فرمود که اینا سراغ شما را گرفتن آمدن از شما ببرن صحبت ما اینجوری شده قرار شده اختیار را به خود شما بابذار کنیم حالا نظر شما چیه؟ گفت یا رسول الله یا محمد از کده همون سزرات مبوس نشده گفت که این پدر من خیلی هم دوست دارم اونم اموی من خیلی دوست دارم اگر میل میل من من اینجا میمانم بله اونم خوشحال شدن گفت خب الحمدلله بله اینجا جایی مناسب است بلکه ما به جایی رسیده که دیگه و این از عظمت های حضرت محمد صلی اللہ علیه و سلام بحث بردگان بود بله درمای گذشته مثلا اینجور برخورده انسان اینجوری شد که من در خانه حضرت محمد به نام پسرخانده حضرت محمد صلی اللہ علیه و سلام تا اون که به سن ازدواج رسید حضرت زیره دینب بنت جهش دختر امهش را دختر امه حضرت محمد را حضرت برای او خواستگاری کرد و اینها با هم ازدواج کردن لیکن ناسازگاری کردن این ازدواج موفقی نبود و از طرفی دیگه پسرخاندهی در اسلام لغب شد خداوند متعال در سوره احزاب لغب کرد اعلام کرد که پسرخانده پسر حقیقی نیست اون احکام را نداره این احکام را نداره اعوذ بالله من الشیطان رجیم در اوائل سوره احزاب میفرماید وما جعل ادعیا اکم ابنا اکم این پسرخانده های شما را خدا پسر شما قرار نداده ذالکم قولکم به افوایکم این حرفیه که شما دارد میزنه پسر شما واقعا حقیقی نیست در آیه بعدی فرمود ادعوهم لعابایهم و اقصتون دالله این پسرخانده ها را با نام پدرشون بخانید و حضرت رسول بعد از نزول این آیه که از آیات اول سوره احزابه فرمود نه این را بعد از این دیگه بگید زید ابن حارسه دیگه نگید زید ابن محمد خب پسرخانده هایی لغب شد حضرت ترتیب ازدواجش را داد و از کنم که متاسفان این هم با همسازگاری نکردن چند بار در قرآن مجد آمده در سوره احزاب که خداوند تعریف میکنه که رسول الله تو گفته امسی زوجه کرد امسرت نگه دار حضرت وساطت کرد سرانجام وساطت هم به جایی نرسید و از هم جدا شدن از هم که جدا شدن برای این که یک سنت جاهلی لغب بشه خیال نکنه که زن متلقه پسرخانده قبلی را به حکم این که مثلا عروسش بوده پدرخانده نمیتونه بگیره امر آمد یا رسول الله شما این زن را تزویج کن که عملا این سنت لغب بشه حالا قبل از اسلام پسرخانده تو بود حالا که پسرخانده اصلا پسر نبوده که و بنابراین رسول خدا سلوات الله و سلام ملی وقتی دیگه وساطت ها به جایی نسیده از هم دیگه جدا شدن به امر خداوند متعال این زینب بنت جهش را خودش تزویج کرد ولی از اینکه از همسران حضرت رسول همین زینب بنت جهشه که دخترمه ی حضرتم بود دخترمه خود حضرت بود و این نکترم اعرض کنم که وقتی حضرت رب برای خواستگاری اون ابتدا خیال کرد حضرت برای خواستگاری برای خودش آمدی خیلی هم خوشحال شد بله ولی وقتی معلوم شد که حضرت برای زیده منهار سیداره خواستگاری میکنه خیلی ناراحت شد ما در جای خودش بحث کردیم که قریش در اون زمان خودشون را تافته جدا بافته میدونستن خودشون از دیگران یه سر و گردن بالاتر میدونستن و مردان قریش از غیر قریش زن میگرفتن ولی به غیر قریش زن نمیدادن اصلا این عرفشون بود سنتشون بود خیلی برخورد حضرت این را برای زید خواستگاری کرد این البته در جای خودش که از شواهد لقوی امتیاز نجادی و تبایاتی در اسلامه حضرت یکی از زنان متخص قریش را که دختر همه خودشه برای قلامی که دیگه حالا اون زمان میگفتن پدر مادرش معلوم نیست معلوم از کجا آمده آزاد شده رسول رسول رسول برای چنین شخص خواستگاری میکنه گفت یا مثلا پسر ده یا محمد دست شما درد نکنه آمده مارا ماجی زن قرشی هست مارا برای چی خواستگاری میکنه و مفسران میفرماین که شهن نزول این آیه شریفه که میخونم آیه سیوشیش سوره احزابه اینه میگم به این مناسبه نازه شده چون رسول رسول رسول اصراد داشت این رسول رسول رسول سورت بگیره این آیه جاهایدی هم کاربور داره عمومیت داره خداوند امر فرمود وما کان لی مؤمنین و لا مؤمنتین اذا قضالله و رسوله و امرن ان یکون اللهم الخیارت من امرهی وقت خدا و پیانبر یه چیزی را تصمیم گرفتن تصمیم کردن هیچ زن و مرد مسلمانه حق انتخاب نداره خواست بکنه خواست نکنه نه امرو اراده خداوند متعال و رسول رسول رسول شد باید اطاعه میگن این به این مناسبه آیه به این مناسبه نازش شد در هر صورت وقت اینها جدا شدن که ابتدا خیال میکرد رسول را برای خودش خواستگاری میکنه خلا که از هم جدا شدن رسول خدا او را برای خودش تزویش کرد چرا تزویش کرد برای اون امر پسرخاندگی املن از رسول خدا املن پیشگان بشه و این سنت جاهلی لغب بشه شاهیدم اینه که آیه قرآن مجید میفرماید این ازدواج و امر خداوند متعال بوده دنباله همون آیه که خوندم آیه 37 سوره احزاب قرآن مجید نغل میکنه میفرماید فلم ما قوى زید و مناوه ترن زوجناکه ها خطاب به رسول خدا وقتی از هم اینا جدا شدن یا رسول الله زوجناکه ها ما این زن را به تو تزویش کردی زینب بنتجه افتخار میکرد به همسر رسول در قرآن فقط اسمان آمده زوجناکه ها اون زن را تزویش کردیم چرا تزویش کردیم لیکیلا یکون علل مؤمینا حرجون فی ازواج عداییه ایم ایده قضا و منهون و تره تا مؤمینا اگر خواستن زن متلقه پسرخانده قبلیشون را تزویش کنن مشکل برانه نباشه پسرخانده را خیال نکنن پسر چون آدم عروس متلقه خودشون نمیتونه تزویش کنه نه زن متلقه پسرخانده را میشه تزویش کرد حکم عروس نداره حکم عروس حقیقی را نداره یا رسول الله ما این زن را ما برای تزویش کردیم تا مسلمان ها خواستن از این کار را بکنن مشکلی نباشه بدانن که جایز اشکالی نداره بسیار خوب خیلی موشکرم جنوب استاد از همراهی شنوندگان گرامی رادیو معارف با پرسومان تاریخی امروز سپاس گذارم و به اتفاق جنوب استاد پیشفایی و دیگر دستندرکاران پرسومان تاریخی با همیه شما عزیزان خدافزی میکنیم و از شما التماس دعا داریم خدافز از خدام Charlesад خدمن والا…"ева فاطمة الزهرا و حسنی مجتبا و حسین الشهید و علی زین العابدین و محمد الباخر و جعفر الصادقين و سنه کاثم و علیه الرطا و محمد التفیق و علیه النفیق و حسن الزکیق و محمد المهدیق صلوات الله علیه صلوات الله صلوات الله صلوات الله علیه اجمعی اینجا ایران است شبکه معارف صدای جمهوری اسلامی ایران ای ایران ای مرز پرگوهد ای خاکت سر چشمه هند دور از سوهن میشه یه بدان باین دوانی و جا بدان روی موجه به روان صدای پذیرگت و فطرت خب خانم همه چی ردیفه دیگه بله درمراه قف آره بستن شده شرایه آبم که کنترول کردی آره باب آره برقمقام که میزونه خیالت رو هم کشه پس را بیابتیم دیگه بله اسم الله رحمان رحیم خدایی به امید تو نه به تصادف فایمه جانم چایی داری؟ نه نادر جان تموم شد ای بابا تو که میدینی من با سرارندگی رابراه چایی بخورم خب فلاسکو پر می کردی دیگه بله من فلاسکو پر کردم ولی ماشاله تو امون نمیدی همه چاییارو خوردی این وقت شما هم گمون نکنم جایی باز باشه بتونم برداریم آب جوش بگیرم ای بابا چه خبرته با منی؟ بابا با اون یاروی هم که پشت سرم مدام داره نوربالا میزنه خب بیا کنار بذار رد شه چی بذارم رد بشه؟ امم رن چی کار میکنی نادر؟ تو تموم گردن ها و سربالای ها به گردم نرسید حالا که افتادیم تو سرازیری روی زیاد شده بیا تا نشونت بدم نوربالا یعنی چی بیا اینجوری نکن نادر بای خواه که آقاد لجبازی نکن نادر به خدا تای دلم خالی میشه با این کارات یوشتر برو دیگه ای بابا نت هست فرین حواست هم هست دیگه بیا بیا باری دیگه بیا رسید بیفته جلو نشونش بیدم برو تا نشونت بدم برو نادر داری چی کار میکنی نادر هیچ کار همون کار که اون با من کرد اینقدر نوربالا میزنم تا چشش در میاد واقعا لجبازیت گل کرده تمومش کن دیگه نه خیلی خانم اینجوران اندا باس یاد بگیرم بقیه هم بلدن نوربالا بزن باشه باشه باشه باشه آقا باشه یاد گرفت بس کن دیگه اصلا یوشتر برو بزن اون بره امران واسه من عصبانی میشه واسه من دست کن میدی سخف رو الله خدای خودت بخیر بگذارون واسه من عصبانی شدی چوچو نادر نادر نادر قلبم اومده تو دهنم از ترس اینقدر اون ماشین نزدیک نشوند داری میزنی بهش بابا نترس دیگه نمیزنم بهش فقط میخوام اونجوری به ترسونمش که حساب کار بیار ترسش پاییمه یا خدا خدای خودت را هم کن بخیر بابا سدتون نبایی باسه من نوربالا میزنی باسه من نوربالا میزنی نادر بس کن نادر براقب باش براقب باش رسانه دین سداد سداد رادیو معرف سداد فزیلت و فطرت پرشد از شمیمه اش پرشد از شمیمه اش ای که از کلام تو میوزد نصیمه اش آمدی و باق جان پرشد از شمیمه اش آمدی و باق جان پرشد از شمیمه اش کلام امام سایبان اش بود دست مهربان تو یک هماسه بود و هست نام جامعه اش بود واقعی گرم نگرم را خونش هست Smooth رسک بدای جdoorج довاره لufc ądه الانه tofu اکرارا راجع به تمعهای اسرائیل تنبوه دادن که اسرائیل اونطور نیست که اکتفا کند به اون زمین هایی که قصب کرده است حالا دیدید که پایتخت خودش را در قدس قرار داده است و تمام این چیزهایی که از امریکا و از طرفدارهای حقوق بشر و از این محافل و مجالسی که در خارج هست اینها تمام یک شعرهای غیرموزون است ولازم میبینید که انکار میکنند و اسرائیل هیچ اطناه نمی کند تنبوه میدن اشکای اسرائیل اونها را محکوم میکند این برای این است که مسئله مسئله جدی نیست اینطور نیست اینطور نیست که امریکا جدن مخالف باشد با این که پایتخت اسرائیل در قدس باشد و معذال قدس اسرائیل بتواند یه همچه کاری بکند اینها همه ی مانورهاییست که میدند یا مثلا مجالس حقوق بشر و مجالس دیگری که از همین عباب هست در اونجا در اون ممالک هست اینها همه دستشون توی همه هست و برای چاپیدن ما مسلمین و کسانی که در آسیا در افریقا در اینجا هستند و معلق اصف مسلمین متنبه نمیشند ملت ها باید خودشون راجع به این مسائل قیام کند برای این که دولت ها هم غالبا الا کنی اگه اگر باشد اونها هم دستشون با همون اول قدرت ها تو هم هست و لحاظا میبینید که اینطور جنایاتی که از امریکا واقع میشد مسلمان ها یعنی دولت های اسلامی هیچ از خودشون یک گرایشی نشان نمیدند گاهی هم اگر یکیشون یک چیزی بگیرد یه حرفیست میشد یک حرف نیست الان شما دیدید که امریکا با این جوانهای عزیز ما با این دخترها با این بزرها با این دانشجوهای عزیز چه رفتاره وحشیانه کرد و اونها چه شجاعتی در مقابل پولیس امریکا از خود نشان دادند و در مقابل همه قدرت هایی که اونجا بود و همه پولیس ها و همه دستگاه های انتظامی اینها با مشته گره کرده استادند تحمل کتک ها را کردند تحمل جنایت های امریکا را کردند لیکن از اون مسئلهی که پیش اونا مسئله بود اصلا نگذشتند مسلمین باید از این جوان ها از این جوان هایی که از ایران در خارج هست چه در انگلستان و چه در اروپا و چه در امریکا هست تنبوه پیدا کنند که باید چه کرد ما دولت ها را اصول معیوست هستیم لیکن ملت ها میزند بسه باران بر از کرامتون از کرامتون شیبه اشتاقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی