عجیل فرجم ارجمند رادیو معارف با احترام در خدمتون نسیم در بخش اول براموها پنشنبه 21 فروردین 1404 و 11 شبول المعظم 1446 انشاله در فرصت که به دستبیات فهرست و زمان پخش برامو رو خدمتون عرض خواهم کرد الان با اعلام ساعت 6 صبح دعوت بکنم شهرمنده ی برامی مبنا باشید درس کلان و جتول اسلام و المسلمین برنجکار اگر خدا فعلش قایت نداشته باشه غرز نداشته باشه عبثه و عبث کنه و از دقیقا بگیم افقال خوب و بد دارن عدل بگیم خدا هم کار بد دارن امامی و معتزمه یک طرف اشایره و عله حدیث یه طرف ممنون تبین قواعد بنیادین علم کلام عوض بالله من شیطان رجیم بسم الله شیطان شیطان شیطان قواعد خروج از حد این قواعد نفی صفات این قواعد رو قواعد کلامی توحید اسمش رو بذاشتیم نوع دوم قواعد قواعد افقال الهی بود که خود این قواعد به نوبه خودش به دو قسم تقسیم میشه قسم اول قسم اول قسم اول افقال خدا را از حیث وجود شناختی و از حیث واقعی مورد بررسی قرار میده در واقع قواعدی که کمک میکنه به ما که افقال خدا را توصیف میکنیم مثل قاعده فائدیت خدا مثل قاعده خلق لامشه که بحث گردیم این قسم اول قسم دوم به افقال الهی میپرداریم افقال اقراز از حیث عرض شناختی از حیث خوب و بد از حیث حسن قب از حیث باید و نباید مثل قاعده حسن قب عقلی مثل قاعده لطف مثل قاعده اصلح مثل قاعده معلن بودن افقال الهی به اقراز خب در این قواعدیت در این قسم دوم از نوع دوم قواعد افقالی رو بر خدا ما عقلن واجب کنستیم و این قواعد در واقع میتونن به منزله کبرای استدلال های قرار بگیرن برای اثبات وجوب برخی افقالی از افقالی از نوع دوم قواعدیت افقال برای خدا مثلا لطف واجبه به فرض میگیم خب ارسال پیانبر لطفه لطفم واجبه پس ارسال نبی واجبه یعنی این قواعد این قسم دوم از نوع دوم در واقع کبرا قرار میگیره برای اینکه برای خدا اثبات بکنیم بعضی افقال رو که واجبه بر خدا انجام دهیم برای اینکه برای خدا اثبات بکنیم بعضی افقال رو که واجبه بر خدا انجام دهیم خب این هم یک قسم در علم کلام از این سه قسم یعنی توی دو نوع که نوع دوم هم خودش دو قسم شد مجموعا از این سه نوع یا سه قسم این قسم سه ون بیشتر مورد بحث قرار گرفته مثل همین قواعده مثلا لطف و اصله و یا وقتی میگن قواعد افقال الهی به این نوع قواعد میگن قواعد افقال الهی البته حالی که بهتره همینطور اینه که ما به این قواعد سه بوم یا قسم دوم از نوع دوم بگیم قواعد عدل الهی چون عدل الهی عدل الهی یعنی تنظیح و الباری ان فعل قبیل و اخلال و الواجب عدل الهی در واقع به این معناست که فعل خدا قبیل نیست و واجبه رو خدا ترک نیم کنه و وقتی میگیم قواعد افقال الهی هر دو قسمWorld계 عدل الهی ب pista تم poder و اقاح, هر گروه از دو فئیل متاح نیست ادل الهی به خدا یعنی به افعال خدا میپردازه از حیث خوب و بد در واقع ما به این قسم دوم به این قواعد عدل الهی البته مناهی عام شامل اینم میشه مفصه مطلقه یعنی هر قاعده عدل الهی قاعده فعل الهی هم هست ولی هر قاعده فعل الهی قاعده عدل الهی نیست مثل قاعده خلق لامشه برحال حالا کاری به لفظ به اسم نداریم پس ما در واقع تا حال قواعدی که بحث کردیم از این سه نوع بود و اینجوری میشه قواعدی که به شناخت خدا مربوطه قواعدی که به شناخت افعال مربوطه قواعدی که به شناخت افعال مربوطه از حیث واقعی افعال الهی و قسم دوم از حیث خوب و بدشون خب ما تو کتاب اینا وقتی به صورت کتاب در اومد تو قواعد کلامی توحید شیش تا قاعده مربوطه به توحید بود دو تا قاعده هم مربوطه به افعال الهی از حیث واقعیتش اونا رو هم زنیمه کردیم به قواعد توحید گرچه نبود ولی خب اونا رو هم اونجا آوردیم مجموعه شد هشتا قاعده بعد قاعده حس بقب رو در یک جلد کتاب در واقع منتشه شد قاعده لطف و اصلح و قاعده جایگزین اینو عدل و فض این ستا هم در یک جلد مستقلی مطرح شد چاب شد و آخرین قاعده که قاعده معلق بودن افعال الهی و اقراز بود به صلاح این هم حالا شابه دیگه داره کارش تمام میشه منتشر بشه این ستا کتاب در واقع قواعد افعال الهی بود از حیث عرضشی یعنی قواعد عدل الهی تمام هم شد یعنی با با قاعده معلق بودن افعال الهی و اقراز و قاعده صلاح که ما اضافه کردیم این دوتا قاعده قواعد افعال الهی به معنی قواعد عدل الهی تمام شد یعنی اینو قواعد مهمی بود که به اصطلاح از خسنقوق شروع شد تا قاعده صلاح ختم شد توحیدم که اون قواعد که ششت قاعده که باز کردیم که کدابه کلامی مورد بحث نبود اینو در واقع ما از آیات و روایات در آبوردیم البته نشون دادیم که متکلمین هم از اینو استفاده کردن ولی اسمشو نیه بردن اسمشو نیه بردن مورد بحث قرار از قاعده لطفه اصلا نیست که بحثش کردن اما استفاده کردن ازش اون دوتا قاعده هم که مرد و افعال خدا از حسایت وجود شناختی بود اون هم که در اونجا بحث کنیم میخواییم دوتا قاعده رو بحث بکنیم حالا بدونیم چقدر طول دیگر این دوتا قاعده نه به شناخت خدا مردوده نه به شناخت افعال خدا از حسایت وجود شناختی مردوده نه افعال خدا مربوط از حیث به اصطلاح ارزش شناختیم این قواعد که دوتا قاعده است ما میخواییم دوتا قاعده رو بحث بکنیم یکی قاعده دفع زرر مختمه که شروع کردیم با این قاعده یکی هم بعد از این اگر توفیق باشه قاعده شکرمانه وجوب شکرمانه این به اصطلاح دوتا قاعده در واقع به افعال انسان مربوطه این دوتا قاعده مربوطه به افعال انسان گرچه این افعال انسان از حیث ارتباط که با خدا داره یعنی ما در این دوتا قاعده میخواییم بر انسان فعلی رو واجب بکنیم نه بر خدا که در اون قاعده افعال الهی اینجوری بود ما میخواییم بر خدا واجب بگیم مثلا خدا واجبه که فرض بکنیم به عد رفتار کنیم واجب میست به فضل رفتار کنیم مثلا اونجا بست نمونده اما این دوتا قاعده هیچ کدوم یعنی این دوتا داخل در هیچ کدوم از اون سه قسم قبلی نیست این قسم چهارومه این نوع چهارومی از قاعده که قاعده یکی در واقع مرموت به اینه که میخواییم واجب بکنیم افعالی رو بر انسان یعنی کبرا قرار میگیره این دوتا قاعده برای این که یه سغرایی بیاد کنارش یه فعلی بر انسان واجب بشه مطالع این فعل فعلیه که متکلمان متکلمان از حیث فعلهایی رو از این قاعده استفاده میکنن که یعنی واجب میدونن افعالی رو که بر انسان که در ارتباط با خدا است اما فی حد نفسه این قاعده توش الزامی نداره که حتما به فعلی به پردازه از انسان که در ارتباط با خدا باشه بلکه هم افعال همین زندگی عادی هم بر اساس این قاعده این دوتا قاعده چیزایی به هر حال بر انسان واجب میشه چه در ارتباط با خدا چه در ارتباط با خدا نباشه مطالعه در کلام از اون حیث بحث میشه از این قاعده که افعالی رو به انسان واجب بدونه در ارتباط با خدا اما از این دو قاعده این دوتا قاعده مختصب کلام نیست بلکه در علوم دیگه هم کار برداره ما بسیار بسیار برداریم از این به بعد کاری به قاعده شدید این نداریم بسیار برداریم قاعده دفع زرر محتمل این قاعده قاعده دفع زرر محتمل یکی از قاعده یکی از قاعده یکی از قاعده یکی از قاعده یکی از اصول زندگی بشر اصلا بشر انسان با این قاعده زندگی میکنه و در بسیاری از شعون زندگی فردی و اجتماعی انسان حضور داره این قاعده شما میخوایی بری از خونه بیرون مسافرت در خونتون رو غفل میکنیم چرا؟ به خاطر قاعده دفع زرر محتمل چون فکر میکنی اگر غفل نکنی ممکنه یه دوزدی بیاد برای اینکه این احتمال اومدن دوزد هست شما میخوایی این زرر دفع بکنی میگن کورونا اومده برید واکسن بزنین اونا که واکسن زدن برای چی زدن؟ برای قاعده دفع زرر محتمل جالبه اونایی هم که نزدنم به خاطر همین قاعده نزدن یعنی اینا میگفتن اگر واکسن نزنیم احتمال از که ما مختلا بشیم به کورونا پس بریم واکسن بزنیم اونایی هم که نمیزدن میگفتن واکسن مشکلاتی به حضور ممکنه بیاره اونا هم یقین نداشتن میگفتن ممکنه مشکلات پس ما نزنیم هر دو به خاطر قاعده دفع زرر محتمل بود که واکسن میزدن یا نمیزدن یا مثلا کمروند ایمنی مثلا پیشو میشین میگن خب این کمروند ایمنی شاید آدم از اول زندگی تا آخر زندگی هیچ وقت مسئله یعنی کمکی به انسان نکنه حالا پولیس رو بذارید که نه جرمی میکنه ولی اونم تازه هست پولم برخواه دادم اونم زرره دیگه پولو از دست میگه برای که پولیس نبینه یا برای که وقت خدای نکرد ترموزی بزنه تصادم بشه خب این اگه کمروند نزنه از ششه میره بیرونی برای بیرونی و مشکلی ممکنه براش پیش میاد کمروند نزنه برای دفع زرر محتمل قطعی که نیست قطعی که نیست که تصادم بکنه پس ببینید ما اصلا بر اساس این قاعده زندگی میکنیم و منشه بسیاری از رفتارهای ما چه بخواییم چه نخواییم چه توجه داشته باشیم همین قاعده هست قاعده دفع زرر محتمل حتی شاید بشه گفت که این قاعده رو حیگانات هم بلدن و حیگانات هم عرض به خدمت شما بر اساس این قاعده زندگی میکنن مثلا میبینن یه دررست نمیرن ممکنه اینجا من بیفتم مثلا یا اگر حدس بزنن احتمال بدن که مثلا از یک کاری یا یک عملی یک خوردن یک چیز زراری نمی کنن این کار این کاری مثلا میگن چایی که ما میخوریم اینو مثلا میگن که بردن به حیگانات مختلف دادن اینکه نخوردن حتی گذاشتن لای عرض به خدمت شما مثلا قضایی نونی چیزی به مثلا حیگانات دادن نخوردن چون اینا میفهمن که این چایی زرار داره مادهی داره یه حتی احتمال بیدن حالا برابر بعضی ها گفتن اصلا این قاعده نکه فطریه غریزیه یعنی حتی غریزیه اون چیزیه که مشترک بین انسان و حیوان فطرت اون چیزیه که اختصاص به انسان داره بعضی ها گفتن هالا ما با حیوانات کاری نداریم ما به اصلا تکتیف انسان ها رو میخواییم مشخص کنیم اما برابر بعضی حتی این رو هم گفتن که این از امور غریزیه که حتی حیوانات هم این رو در فطرتشون در اون غریزشون هست خب این قاعده از اسمش پیدا از وجوبه دفع زرر محتمل فرض اینه که یک زرر یه که محتمله حتی نیست محتمله حتی باشه که خارج از این قاعده هست اصل این قاعده برخلاف قواعد قبلی که حد دقل اشایری هیچ کدوم رو قبول نداشتن این قواعد افعاله به معنی عدل الهی هیچ کدوم از این قواعد اشایری قبول نداشتن اما این قاعده رو اشایری گفتن این یکی ما قبول داریم منطقه در مستندش اختلاف دارن اونا میگن الان عبارتشونو میخونم میگن عدلی معتزله امامیه اونا میگن این قاعده یه قاعده عقلیه دلیلشون عقل ما میگیم دلیلش اجماعه فقر رازی اینجوری میگه این دفع از زرر ان نفس واجبه به قدر الامکان دفع زرر از نفس واجبه به اندازه که ممکنه فهازا متفقن علیه بین الاغلا اما اندمن یقولو به الوصن و قبه الاغلیه این همه قبول دارن هر کسی آقله قبول دارن اما اونایی که وصن و قبه عقلی میدونن که کیاستن امامیه و معتزه فه انهو یقولو وجوب و هازا معلومون بی فی بداحت الاغل اونا میگن این عقلیه اونم بدیهی عقلیه و اما اندمن یون که رزاله اونایی که انکار میکنن پایده رسن و قبه مثل خودشون همی فخر و رازی یعنی اشعاره فه انهو یقولو وجوب و هازا ثابتون به اجماع انبیاء و رسول و به اتفاق جمیع الامم و دادیان آره ببینید اجماع اونم اجماع انبیاء و رسول نه اجماع مسلمانه اجماع مسلمانه هم قبول دارن ولی اینجا دیگه انبیاء و رسول و امتقا و قدیان چون اصلا خوبشه که قبول ندارن اما اجماع انبیاء و رسول و در واقع به یه منامیشه گفت نقلی این قاعده همونطور که اشاره کردم در علوم دیگه هم مورد استفاده هست در علم کلام البته جایباه ویژهی داره اولین مسئله کلامی حد دقل از نظر عدلیه امامیه و متزله خب بحثی متکلمان یه بحثی دارن ما اونی مقاله داریم نوشتیم فکر کنم شماره اول اولین واجه اولین شماره مجله مقاله اولین واجه ببینیم چی اونجا خب بعضی هم میگن اولین واجه معرفت الله اولین واجه اما مشهور علم ها میگن اولین واجه معرفت الله نیست اولین واجه تحقیق در مورد معرفت الله به اسطلاح میگن نظر اولین واجه به اله اگر شما اینو واجب ندونید اصلا افراد اصلا نمیرن دنبال پیدا کردن خدا تا خدا رو پیدا بکنن یعنی قبل از اینکه معرفت الله واجب باشیم تحقیق درمونه از باب وجوب دفع زرار مختلف این همه پس اولین واجب تحقیق چجوری این اولین واجب رو اثبات میکنن بر اساس دوتا قایده همین دوتا قایده چرا ما باید تحقیق کنیم چون میگن اگر ما تحقیق نکنیم ممکن خدایی باشه بهشت جهنمی باشه و ما دوچاری که زرار عظیمی بشیم جهنم عبدی پس بریم تحقیق کنیم و اگر تحقیق کردیم خدا رو یافتیم معتقد میشیم به معاد عمال ساله انجام بیدیم از جهنم خلاص میشیم اگر هم خدا رو نیافتیم خب خدا میگیم خدایی ما تحقیق کردیم نیافتیم لا یکل فر لا الا ما اتا اون کسی که قدرت نداره اون کسی که بهش داده ما بیگشتیم پیدا نکردیم پس باید تحقیق کنیم بدون این تحقیق اون اون اون کسی که بهش داده اون کسی که بهش داده اون کسی که بهش داده پس تحقیق کردن واجبیم غیر از این بحث خدا که مبدعه یعنی تحقیقی که باید مارد خدا را رسید در بحث معاد هم متکلمان به این قاعده استدلال کردن که الان ما این آثار قاعده در آخر بحث میاریم ولی الان فقط اشاره میکنم در لزوم نصب امامم به این قاعده استدلال شده یعنی از دو مسیحی یکی قاعده لطف یکی قاعده دفع زرمیم خب این ستا یعنی از هشته اصول دی ستاش یعنی خدا شناسی که محتنی به نظره از این قاعده اثبات میشه نظرش که بعدش خدا شناختی میشه در مورد معادم استدلال شده در مورد امامم این ستا در مورد وجوب توبه به این قاعده استدلال شده در مورد وجوب ام به معروف و نعی از منکر شما موجوب این از فروهه ولی از نظر معتزل از اصوله چون از اصول ما اینهایی گفتیم البته توبه هم متکلمین بحث میکنن راجعه توبه هم بحث میکنن ام به معروف و نعی از منکرن برحال اینا بحثاییه که علال حساب استفاده شده یعنی بحثایی مهم میکرد درخص ستا از این بحثایی بحثای اصول دینیه بنابراین ما میتونیم این رو یک قاعده کلامی بدهیم در علب اصول بیش از علم کلام خیلی بیشتر از علم کلام به این قاعده پرداخته شده و کاملترom پرداخته شده در علم اصول اصولیون به این قاعده بیشتر پرداختن و استفاده هایی خیلی بیشتری کردن در استمبات های احکام شریف خوب طبیعیه دیگه علم اصول به قواعدی میپردازه که در مسیر استنباط احکام شریع مربوطه به افعال انسان باشه این قاعده هم میخواد کبرایی به بابدی که افعالی رو بر انسان واجد بکنه. بنابراین کاملا سنخیت داره این بحث با علم و حسول. چون هدفشون یکیه این قاعده هم میخواد افعالی رو برای انسان اثبات بکنه علم و حسول هم میخواد در مسیر فقهی باشه که فقه میخواد احکامی رو واجباتی رو بر اصلا واجب بکنه لذا طبیعیست که سنخیت داره با علم و اصول از جمعه مباعثی که در علم و اصول از این قاعده بحث کردن و استفاده کردن قبح اقابه بنابرای به خصوص در شباهات بدوی تحریمی عرض خدمت شما و بحث بعدی حجیت زن حجیت مطلق زن که به این قاعده استنداد کردن بحث بعدی حجیت خبر واردی در بحث حجیت خبر واردی از این قاعده استفاده کردن برال بحث اونجا اینه که نسبت این قاعده با اون قاعده زرار محتمل چیه یعنی دفع زرار محتمل واجب میکنه بعضی از افرار رو این قبح اقابه بنابرای میخواد درداره یعنی بحث اینه که مثلا این موارد آیا میره در تحت قاعده دفع زرار محتمل که احتیاط لازمش باشه یا میره در تحت قاعده قبعه اقابه بنابرایی که واجب نیست اما در فقه فقه ها هم از این قاعده زیاد استفاده حالا غیر از اون قاعده لازرار که بحث جدایی ولی از این قاعده هم استفاده کردن مثلا در وجوب تقلید یا احتیاط برای غیر مشتهد وجوب غذاوت اخص به شفعه حرمت تدوین و نشر کتب زاله این هم مواردی که حالا فیلن حمل اصاف در این موارد به این قاعده تمسک کرده و موارد دیگه خب پس از به خدمت شما که این قاعده کاروردهای زیادی داره در سه تا علم کلام اصول و فقه و از همه بیشتر در علم اصول خب گفتیم که اصل این قاعده یک امر حالا عقلی یا بدیهی یا فطری و خب نیاز بست نداره حتی اشایرم که ما همیشه با اونا طرف بودیم تو این بحثا اونا همین قاعده رو قبول دارن اما در جزئیاتش بحث هست که حالا من به بعضی از اینا اشاره میکنم که اختلافاتی که در موردی این قاعده هست ایک از اختلافات اینی که اشاره کردم در بالا مستند این قاعده این قاعده هایی ها مستندش عقل یا فطرت این قاعده عقلیه یا فطریه یا اقلایه یا شریعه برای مستند این قاعده چیه دوم دوم که به بحث همه اول مربوطه معنای وجود در این قاعده چیه آیا وجود وجود عقلیه وجود شریعه وجود اقلایه بحث سه با معنای احتماله آیا احتمال خب احتمال وقتی ما میگیم کمتر از قطر شامل میشه که خودش سه قسم زن شک وهم وهم آیا این احتمال فقط زن رو شامل میشه وجود دفع زرار محتمل یعنی وجود دفع زرار زنی یا شامل زرار وهمی یا مشکوکم میشه چهارم گستره زرار نسبت به زرار اخراوی و دنیا آیا محد این قاعده مورد این قاعده فقط زرار اخراویه چنانکه در اثبات وجود نظر اونجا زرار اخراوی یا نه زرار دنیاوی هم میگیره بحث پنجوم گستره زرار نسبت به زرار به خود و به غیر خود و به دین و مذهب آیا فقط دفع زرار درفت زرار به خوده یعنی من وقتی احتمال میدهم زراری متوجه منه باید دفعش کنم یا نسبت به احساس کنم زراری متوجه شما هم هست یا دین و مذهب هست اونجا باز این قاعده میاد ازشیشون گستره زرار نسبت به زرار حاصل از فعل یا ترک فعل که امروزم خیلی مطرحه یه چند سه چار سالی خیلی مطرحه که آیا فعل فقط پیگیری داره یا ترک فعل هم هست خیلی مشکلاتی که به وجود میاد خاطر ترک فعله اون مسئوله یک کاری باید میکرده انجام نداده یه هم مشکل ما فقط به خاطر دوزدی و اختلاس نباید برخورد بکنیم باید باید برخورد بکنیم بلی ترک فعل هم برخورد داره شما باید این کار انجام دادید ندادید باید چون این هم مشکلات شده بنابراین دفع زرار محتمل آیا اینجا در واقع وقتی شما احتمال دفع زرار یعنی زراری از فعل یه فعلی انجام بدن این زرار رو داره یا انجام ندم ممکنه این زرار داشته بشه شامل این هم میشه یعنی این هم بازی بحثی که این بحث هم کردن آقایی که مثلا بعضی گفتن در فعل بعضی گفتن نه در ترک هم باشه این قایده جاریه مثلا اگه این کار نکنید احتمال داره یه زراری این قایده میگه که نباید بکنید اون نظر میگه نه این فقط راجب افعاله یعنی اگه این کار رو بکنید ممکنه یه زراره بس نباید بکنید اون نظر میگه نه هر دو طرفشون فرقی نمی کنید چه فعل چه ترکیب خب پس منوبری این وحسا برحال وجود داره و درسته که اصل قایده یه عمر عقلی و فطریه یعنی در دقیق بدیهیه و همه قبول دارن حالا عقلی هم قبول نداشته باشن نقلی قبول دارن اما برحال این مواهز راجب این قایده مطرحه و