همین روایات نمیگن که ممنوع کنیز مسلمان هجاب داشته باشد ببینم براش واجب نیست حتی برخی میگن که در نماز براشون واجبه که هجاب داشته باشند اینها براخی از فقدرن نظرشون این هستش پس خوب چرا این روایات من کردن میگن که امر کردن که اینا هجاب نداشته باشند به کنیز مسلمان اگه ممنوع نشونن از هجاب چرا گفتن که هجاب نداشته باشید میگن این میگن نه روایت گفتن که هجاب نداشته باشن کنیز مسلمان این که گفته هجاب نداشته باشن پس برای اینو واجبه که هجاب نداشته باشن چرا فقه ها پس این برداشت نکردن میگن این امر بعد از منه چون زنان مسلمان از بی هجابی ممنوع شدن من شدن به اینها گفتن که شما خطر اهم شده که شما هجاب نداشته باشی به صورت امر عقیب حضر میگن به لحاظ فنی یعنی امر بعد از نهی دلالت بروجوب نمی کنه دلالت برجواز می کنه مثال می زنن میگن که وقتی شما میدی پیش پزش پزش بهتون میگه آقا این قضاها رو نخورید بعد از اینکه خوب شدید رفتید دوباره پیش پزش بهتون میگه این قضا رو بخور این امر دلالت بروجوب که نمی کنه که این دلالت برجواز می کنه اگر کنیز مسلمان امر شده بر بی هجابی بر هجاب نداشتن این دلالت برجوازی بی هجابی برانو می کنه نه این که اون ممنوع هست که هجاب داشته باشه دلالت بر الزام نیمی کنه حالا چرا این هجاب بر کنیز مسلمان الزام نشد خب اینجا بحث های رو مطرح کنن یک بحث این هستش که اینها چون تحت امر مولا هستن کارهای مشقتباری رو انجام میدن و هجاب بر اینها کار رو بسیار سختر می کنه ممکنه یکی از ممکنه یکی از فلسفه های عدم وجوب پوشش بر اینها این باشه که نخواسته که کار اینها طاقت فرسان بشه و اموری از این قبیل رو مطرح کنن لذا خلاصه عرض من اینه که این روایاتی که عمر می کنه کنیز مسلمان رو بر بی هجابی اینا دلالت بر منع از هجاب نمی کنه این میخواد الزام بر هجاب رو از اونها برداره لذا عرض کردیم برخص فقه ها میگن که مصطحب به اینها هجاب داشته باشن برخص فقه ها میگن در موقع نماز واجب هجاب داشته باشن و این عمر بعد از من هم دلالت بر الزام نمی کنه بلکه مطابق صناعت فنی این دلالت بر جواز می کنه بله بسیار خیلی مچکرم جنبه استاد محمدی بحث ما پیرانه در واقع این مسئله به سؤال هستش که آیا هجاب عمریست عرفی یعنی عرف در محدود در تعین محدود دخالت داره یا اینکه عمریست شریعیست که جنبه استاد محمدی اشاره کردن با توجه به آیت قرآن کریم که در جلسه گذشتن بهش اشاره کردن هجابی که عمریست شریعی اما خب اینجا هستن گروه های جریان های افرادی که مدعی هستن که هجاب عمریست عرفی و برای حرف خودشون در واقع ادعایی دارن عدلهی دارن یکی از این دلیل ها بحث پوشش کنیز هست آنچه که در روایت وارد شد این هستش که طبق ادعایی که میکنن این هست که هجاب برای کنیز ممنوع هست اما طبق توضیحیتی که جناب استاد دادن بحث ممنوعیت هجاب نیست روایات ما الزام هجاب را از کنیز برداشته حالا توضیحش رو هم جناب استاد فرمودن پیرامون همین مسئله خیلی دوست دارم تا نظرات جناب استاد داویدون را بشنم هم آیا معافق این عمر هستید یا اگر نکته اضافه برنی هم دارید میتونید برامون توضیح بفرم من یه تکمیلی رو بفرمایش استاد محمدی تکمیلی رو عرض بکنم ببینید همین که میان هجاب حره و عمه تفاوت هست شرط تفاوت بذاشته نشون میده بس هجاب عمر عرفی نیستی که اینو خود شریعت دقارت میکنه بله این که حالا عمه چرا برای او جایست شده او بحثی دیگه هست فقط هجاب نیست که مباحث دیگه در اعتبارات با کنیزان هم هست دیگه قرآن در سوره ی نسائی بیس پنگ در اعتبارات با مسئله اعتقاب فحشات توسط کنیزان داره که فعزا احسنن فعن اتعینه به فاحشتن فعلایهنن نصف ما علی محسنات مندر ازا در اونجا هم بحث حقوق کیفر یعنی بحث جزا حتی میرسی میگه اونجا نصف اونچه که برای زنان محسن یعنی زنان حره هست اینو نصف خیلی از احکام دیگه میان کنیزان عبید اما با احرار تفاوت وجود داره خب حالا الان که ما الان کنیز که نداریم اینو که اما اصلا آزادن پس در باره اینا بحث بکنیم که هجاب اینا چیه بس بنابراین این که اصلا اصل این که فرگذاشت شد نشون میدهی پس شریعت در محدود هجاب دخالت کرده امرو ارفی نیست من میخوام یه مقدمه اینو عرض بکنم چون گاهی که سؤال میشه میگن که امرو ارفی است یا شریعی علتش این است که در پاره از مواقع میبینیم که خود شریعت فهم یک مسئله رو یا مستاقشو به ارف باگذار کرد ولی پاره از موارد هست که نه شارع خودش اومده هم حکم رو گفته و همون موضوع درست تبگین کرده من برای هر کدوم مثال بزنم تا برسیم سراغ بحث هجاب ببینید مثلا شارع فرموده المسافر و قصر مسافر نمازش رو باید شکسته بخونه تقصیر در سلات نمازهای چارکتی رو درکت بخونه خب حالا مسافر کیه آیا مسافر رو این که این مسافر است یا نه این رو به عرف رو باگذار کرده نه خودش هم اومده محدوده رو مشخص کرده که هشت فرسخ شرعی رفت و برگشت وقتی کسی از وطن خودش خارج بشه هشت فرسخ شرعی رفت و برگشت بشه میشه مسافر خب بعد گفته که مثلا از کجا میتونه حد ترخص یا حد مسافت شرعی از حد ترخص که بگذره و هم میتونه روزش افتار کنه و نمازشون باید از همونجا قصر بخونه برای اینکه حد مسافت نرسیده برای قصر داره که از حد مسافت بگذره خب شریعت اومده گفته المسافر ممکن است عرف این آدم رو مسافر بداند یا نداند ممکن است که عرف بگه نه هشت فرسخ کافی نیست باید فرض کن که صد فرسخ بره ما به اون میگه مسافر یا نه ممکن است بگه نه هفت فرسخ رفته باشه ما میگه مسافر ببینید حکم چیه یقصره متعلق حکم چیه مسافره اما مسافر رو سفر رو آیه به عرف باگذار کرده نه خود شارع اومده تحدید کرده تحدید با هجمی یعنی محدودش رو مشخص کرده ولی پاره از موارد است که نه شریعت اومده باگذار به عرف کرده فرمود در ارتباط با معاشرت با زن و آشروهن بالمعروف با زنان به معروف معاشرت بکنید این حکمه حکم چیه معاشرت معروفه اما معروف چیه اینجا رو به عرف باگذار کرده رضا شما نگاه میکنه فقه ها در طول تاریخ این رو بحث کردن مثلا فرد به فرمود که در باید مسکن همسر یا در ارتباط تغذیه همسر یا لباس همسر یه وقتی ممکن بود در زمان نزول یا اوائل اگه در سال یه دست لباس ها برش میگرفتن میگفتن یه خراف معاشرت معروف نیست اما زمان فرق کرده این دفعه یعنی این زمان در این عصب ممکن است که نمتفاوت بشه نه سال یه بار بخواهد لباس بگیری کفاید نمیکنه این خراف معاشرت معروفه یا مسافرد رفتن یه وقتی شاد اصلا سالها مسافرد نمیبردن نمیگفتن میگفتن خالا اما هران نه با این امکانات اگر شما همسر رو سال یه بار مسافرد نبری میگن این مرد سخت گیره حتی عرف متشره همیگه سختیه مردی که امکانات داره پس نوع تقضیه نوع مسکن نوع برخوردها اینها رو به عرف ها گذار کرده معروف شیخ توبسی در مبسودی بحثی داره میگن آیا لازم است برای زن خادم بگیره مرد که کارو خونش انجام بده یا نه میگه اگر این خانواده از خانواده هاییست که این خانوم این دختر خانوم در خانواده خودش یه طوری زندگی میکرد که اونجا هم نوکران نفر داشتن کنیز داشتن خدمتکار داشتن اینجا لازم است برای او بگیره چرا میگه به همین آیه و آشروه نبل معروف بلنه او معتادن معروف شعن اونی بود شعن این زن این است که برای او گرفته بشه ببینی اینجا رو به عرف ها گذار کرده که کدو معروف و کدو معروف نیست اما در مثال مسافره یا قصر نه اینجا اومده خودش الان برای این حکم رو گفته موضوع رو و تحدید عرفی رو مشخص کرده حالا حجاب از اون کدوم قسم است؟ ما وقتی می آیات رو نگاه میکنیم و شعن نوزول رو همچنان که استاد محمدی اشاره کردن خب اون زن ها حجاب داشتن این که شریعت اومده دخالت کرده اصلاح کرده حد اقل دو مرحله در این آیاتی که در سوره اعضاب است آیه پنجانوی سوره اعضاب نودومین سوره است و نور صد دومین و این نشون بیده که ابتدایان سوره اعضاب بوده اعضاب هم میدونی جنگ اعضاب در سال پنجام اجری بوده سوره اینور که داستان افک مطرح است و تحمتی که به همسر پیانبر زدن ده هنگام برگشت از غزوه برنیر مستلق بوده که اون سال شیشم بوده خب اومده در دو مرحله اینها رو اصلاح کرده و اینه خب معلومه که مردم مردم مسلمان اون زمانه که مسلمان بوده نوعی حجاب داشتن پس شریعت این رو نپذیرفته اومده اصلاح کرده اولا من یه عبارت دیست که انشارا در نوبت بعدی میدونم اون عبارت رو هم خدمت شما بخونم بله خب بسیار عالی خیلی مچکرم این نکتهی که اشاره کردید خب باز تکمیل کرد به اصر و خیلی جلو برد این که شاره مقدس بین حکم و بین متعلق حکم در یک جای ممکنه هر دو رو خودش اعلام کرده هم حکم رو و هم متعلق رو اما در جای ممکنه حکم رو اعلام کرده اما متعلقان رو به عرف و فهم عرف واگذار کرده که تقرار میشه بود در بحث حجاب این گونه نیست با توجه به آیاتی که رای جلسه گذشته بیشتر پیرامون صحبت کردیم و نقاطی که امروز مطرح شد متوجه میشیم که حتی شاره این دقت رو داشته در مسئله حجاب اون چه که در جامعه بوده و در عرف امروز بوده رو اصلاح کنه و اون حجاب برتر رو بیاد و بیان کنه حالا بازم پیرامون این نکته در فواسل بعدی برنامه شلال صحبت خواهیم کرد ممنونم از شما شرمندگان محترم که همچنان ما را همراهی میکنید برنامه فقه پویار را با موضوع عرفی بودن یا شریف بودن حکم حجاب اینجا رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت و این برنامه فقه پویا که تقدیم شما میشه 3550 سم سامانه پیام کتای ماست اگر نسبت به موضوع برنامه نکته داشته نظری داشته میتونید با ما در این بگذارد خب جنب اصلا محمدی در خدمت شما باشیم ایک سوالی که در ذهن من هست و اگر سلام میدونید در فواسل بیانات خودم بهش پاسخ بدید بحث در واقع میشه اون نوع حجاب و پوشش هست و بحث بعدی هم محدوده و حد حجاب هست کدوم ایک از اینها توسط شارع تعین میشه و کدوم ایک از اینها توسط عرف با توجه به این که همین الان هم که به عرف جامعه خودمون نگاه میکنیم میبینیم که خلاصه در جامعه خلاصه لباس ها و پوشش های متعدد و متنوه وجود داره اینها نسبتش با حجاب چیه و کدوم ایک از اینها توسط شارع و کدوم ایک توسط عرف داره تعین میشه اشتفاده کردیم از فرماشات عزنده جناب اصطاد داودی من یه پاسخ کتایی به این سؤال شما میدم تفصیل این بحث رو با اوزار میکنم به جناب اصطاد داودی و بعد یک مثلا دلیل دیگر مدعیان عرفی بودن حجاب رو خدمت شما و پاسخش رو عرض میکنه ببین اون چیزی که از آیات و روایات به دست بیاد این هستش که شارع مقدس در سطح بیان حد حجاب اینی اصل حکم رو بیان کرده و حدود حجاب رو این که میفرماید ولایوبدین از زینت هن نه این که زینت خودشون رو آشکار نکنن بعدش در روایات ما اومده گفته که زینت کجاست گفتن که ما زینت ظاهر داریم زینت باطن داریم این نشون میده که حدود حجاب رو شارع مشخص کرده گفته که اون زینت ظاهر رو ایراد نداره شما نپشنید ولی زینت باطن رو نباید آشکار بکنید که روایات ما گفتن گفتن که مثلا دستبند زینت باطن هست گوشوار زینت باطن هست و منظور نه که خود گوشوار دستبند بلکه اون محلی که دستبند قرار میگیره و گوشوار قرار میگیره اینا محل زینته که نباید آشکار بشه این نشون میده که حدود حجاب رو شارع مشخص کرده حدود پوشش رو شارع مشخص کرده اما نوع پوشش رو شارع توش ورود نکرده اینها مطابقه عرف جامعه واگزار کرده حالا یه جا ممکنه مثلا از چادر استفاده بشه یه جا ممکنه از پیرانهای خیلی دیگری مثلا پوشش سر جوری دیگه باشه یه جا مغنه باشه یه جا شال باشه یه جا روسری باشه یا رنگ لباس اینها رو شارع توش ورود نکرده اینها رو واگزار کرده به عرف جامعه اما حدود رو بیان کرده لذا همه فقایی ما جناب استاد داودی در جلسه قبل من خاطرم هستیم مسئله رو فرمودن اینها در ارتباط با پوشش تمام بدن زن بر اساس همین مستندات قرآنی و روایی نظر دادن که زن باید تمام بدن خودش رو بپوشنه مگر صورت و کفین رو و بعضی هم قدمه این رو گفتم و بعضی هم نظر ثبوت رو هم ایشون مطرح کردن که میگفتن کل بدن رو باید بپوشنه حتی مشهور همینه که باید زن خودش رو بپوشنه مگر صورت و کفین رو اینها ولی خب دوتا نظر دیگه هم اینجا هستش اینها خدمتون رو عرض کردن پس شعره حدود هجاب رو پوشش رو مشخص کرده اما نوع پوشش رو باگوزارو به عرف کرده این نصر به سؤال حضرت علی یک دلیل دیگر مدعیان عرفی بودن هجاب حکم جاوی نسیش میگه اگر هجاب یک حکم شریعه چرا شعره در باره زنان اهل بادیه و اهل زمه در باره اینها گفته که هجاب واجب نیست خب وقتی که ما به روایات مراجعه بکنیم میبینیم که روایات در این باره ورود کردن بحث کردن اما به این شیوه بحث نکردن یکی از روایات مهمی که در این باره وجود داره روایت عباد ابن سحیب هست اشون میگه که سمعه تو عبا عبدالله علیه السلام میگه از امان صادقه علیه السلام شنیدم یقول لا بعثه به نظر الى رؤوس اهل اتحامه ولععراب و اهل سواد ولعولوش لِعَنَّهُمْ اِذَا نُهُو لَا يَنْتَهُن ببینید اصلا افرادی که اومده از این روایات استفاده کردن استفاده نادرست کردن این روایت در باره حدود حجاب نیست اصلا این روایت در باره حکم حجاب نمیخواد بحث بخونه این حجاب در باره حکم نظر میخواد بحث بخونه بحث بوده که آقا این خانومایی که حجاب رو عهل بادی هستن اینها هجاب را رعایت نمی کنن ما دانبال استاد داودی هم این مسئله را اشاره کردن ببینید اصلا بحث این که وجوب هجاب نبوده همیشه بحثات رو حد و مرزها بوده که کجا هم مثلا میشه نگاه کرد کجا هم میشه باید هجاب رعایت کرد اینجا بحث اینه که این در تعاملات اجتماعی این زنهایی که هجاب را رعایت نمی کنن باید چی کار کرد میشه با اینها معامله کرد نگاه کرد اینجا امام میفرماید لا و اصلا به نظر الان روح احل تامه ول اعرا و احل صواد اشکالی نداره اینایی که هجاب را رعایت نمی کنن شما در معامله با اینها به اینها نگاه بخونید چرا جالبه چرا میگه لعنه ازانهو لای انتهون چون اینا اگر نه ایشان بکنی گوش نمیدن اینا اطباعا این روایت اگر توش بخواد مفهومشو ازش بهر و برداری بکنی میخواد به هجاب واجبه میگه اینا واجبه هجاب بر اینا ولی اگر نه ایشان بکنی از بهجابی رعایت نمی کنن حالا چون رعایت نمی کنن اشکال نداره شما مثلا با اینا معامله بکنی به اینا نگاه بکنید اینها البته خب اونجا هم باز بحث هایی هست که بحث مثلا نباید مثلا خوف فتنه باشه خوف فساد باشه اینا ولی حکم کلیش اینه میگه که بحث نگاه کردنه بحث هجاب نیست اصلا بنابراین مستند اینها یک مدعی هجابیه که امروحرفیه مستند درستی نیست و اینا یک برورداری نادرستی از این روایت دارن انجام میده خب این در واقع تساهلی که داره روایت میکنه این آیا تساهل هست یا نه مثلا آیا میشه گفت اینجا تخفیفی داده بله ببینی اینجا میخواد به یکی من عرض کردن ببینی میخواد به یکی شما اینجا اولا که بحث روایت هجاب از طرف خانوم ها نیست بحث نگاه کردن از طرف این افرادی که تو روابط اشتماعی هستن میگه که این اشکال نداره شما نگاه بکنه چون اینا احل روایت نیستن مثلا شما الان میرید خارج کشور یا میرید تو یه مغازی یه خانومی هست هجاب نداره آیا خرید بکنم اونجا یا نکنم میگه که اشکال نداره خرید بکنم اونجا یه افرادی که صراحی هستن البته بعض فقوق ها گفتن اگه خوف فساد نباشه اگه خوف فساد باشه حتی اون خرید هم نباشه حتی اون محامله هم نباید انجام بده یعنی اون ارتباط را هم نباید به این ها بگیر اگه خوف فساد باشه این بخواد بگیر که اگر مثلا خوف فساد نباشه شما میتونین روابط اجتماعی رو داشته باشید نه اینکه بر اون پوشش واجب نیست بر اون واجبه میگه که اون اهل بادیه چون رعایت نمی کنه نهیشم بکنی رعایت نمی کنه برای شما ما اینجا مزیقی ایجاد نمی کنیم برای شما مشکل ایجاد نمی کنیم چون شما روابط اجتماعیشون دستاره اشکال بشه افراد به شرط این که شما خففساد برای شما نباشه این اصلا روایتی که اینا آمده استفاده کردن بحث هجاب نیست گفتم اگه بخواییم ما به مفهوم گیری بکنیم از این روایت برعکسه میخواد دیگه هجاب واجبه اونا با نهی از هجاب باید بشن ولی خب چرا نهی نمی کنیم چون اگه نهی بکنیم رعایت نمی کنن ازانهو لاین تهون درسته وقتی نهیشون میکنی گوش نمیدن اینا خب بسیار مچکرم زهن من اومد که نکته نکته دقیقی هست نسبت به این روایتی که شما بهش اشاره کردید اما شاید این برداشت رو هم شنونده محترمی داشته باشه که ممکنه ما در مسئله هجاب داریم قایلی به که تساوالی میشیم یعنی اگر کسی های هجابش خیلی کامل هم نبود ما حالا دیگه از کنارش عبور کنیم و خلاصی کاری نداشته باشیم این کار آیا واقعا این طوری هستش یا نه؟ خب نکته دقیقی رو اشاره کردید ببینید ما اینجا بحث ما این هستش که این مستندی که مدعیان عرفی بودن هجاب دارن بهش استناد میخونن مستند درستی نیست به کارون ها نمیدوند وگرنه بحث الزام به هجاب و دخالات در عمر هجاب کمان که ما انشاءالله در ادامه به این بحث خواهیم پرداز یک مسئلهی هستش که هم آهاد جامعه هم نهاده های مدنی و هم حاکمیت مطابق مستندات دقیقی که ما بیان بکنیم اینجا وظیفه دارن که ورود بخونن حالا به چی شیوه ورود بخونن در مسئله هجاب اونجا بیشتر توضیح خواهیم داد این طور نیستش که حالا مثلا بحث هجاب رو چون بگیم رایت نمی کنن ما راها بخونیم نه امام اینجا میخواهد بفرماد که شما در روابط اجتماعی از این جهت خودتونو در مزیغه قرار ندید حالا آیا ما باید امرو به معروف بخونیم نهی از منکر بخونیم یا نه این بحثی هستش که انشالله اگر وقت اجازه بده ما به تفصیل اینجا بحث خواهیم که تحت عنوان موزه سیاست جنایی اسلام در مسئله هجاب من این بحث رو بیشتر و کامل توضیح خواهم داد که هم آهاد جامعه و هم نهاده های مدنی و هم حاکمیت باید اینجا ورود بخونن در مسئله هجاب فرمایی به بیان دیگه ارزو کنم بسیار رای اتباقا میخواستم از نظر شما جناب استاد داودی استفاده کنم هم در بحث محدوده هجاب که هلا جناب استادم به ششاری کردن و هم بحث نوع انتخاب هجاب نوع پوشش من از این آخر شروع میکنم این ارنام شنواندو بوشی کنم چون این سؤال مطرح میشه که خب مورد روایت فرمود که اینا نه میکنن گوش نمیکنن بس شما تکریفی ندارید ببینید این که تکریف نداره یعنی تکریفی در نگاه کردن ندارید نگاه نکردن بحث نه ازمون کردن اینجا نیست بحث این که حاکمیت با اینا برخورد میکنن نیست شما جایی رفتید باید میبینید که اینا ها کسانی هستن که شما با شما حرف میزنید و گفتی گو می کنید گوش نمیکنن من میتونم نگاه بکنم میتونم معامله بکنم بگیرن مشکل ندارید وزیبه شخصی رو فرق دار میگید فرق اصاسی اینه فرق اصاسی اینست که شما گاهی یک بحث شخصی و فردیست گاهی بحث حاکمیتیست یعنی در این جایی که حکومت اسلامی تشکیل نشده باشه شما داره زندگی میکنید خب شما آیا نیاز است که هر کسی سیدی نهزمانکرش بکنید همون چار شرطی که در نهزمانکر برگرم شده و همه میدونیم یکیش اینه که اثرگذار باشه دیگه اون شرایطی چارگانه یکیش اینه دیگه که میگن نهزمانکر زمانی لازم است که چی باشه اثرگذار باشه مثلا تأثیر بذار بله اگه بگیم اثر نداری یا قبلن گفتی اثر نداشته یا رفیقتو گفتی اثر نداشته دیگه برشون تکلیفی نیست این عمر شخصی است تو عمر شخصی وقتی که شما میدونید اثر نداره لازم نیست که شما وارد بشید و بیایید اینجا این کار انجام بدید اما وقتی که بحث حکومتی که میشه اونجا ولتکم منکم امتون یدون ایل الخیر اون امه رو بحث کردندی مفسران اون مربوط میشه بحث حاکمیتی یعنی یه جایی نیاز دست که حاکمیت وارد بشه تو بحث های حاکمیتی اون وقت این که آیا اثر میکنه یا نمیکنه اون وقت این الان و به قولت ما طلب ها حلوم جر را هر جای دیگه بگیم و ما که گفتیم اثر نکرد پس فیل کنیم اونجا رو گفتیم اثر نکرد پس فیل بکنیم شما چطورت مسائل قبائن رانندگی و راه نمایی خب اول که میگفتن کبر بنده ببن گوش نمیکردن آیا حکومت حاکمیت راه کرد راه نکرد که اگه گفتن ما میگیم اینا گوش نمیکنن گفتیم گوشم نمیکنن راه بکنه اصلا نمیشه که در کشور قانونی اجرا بشه بنابراین یه بحث حاکمیتیست حاکمیت اگه اون چرا که تشریف صدقانون هست باید پیگیری بکنه یه بحث شخصی شما و بنده است رفتی به شهر یه رستایی یه بادیهی رفتیم توی ایلاتی دیده اونجا هستن داره میگه آیا لازم هست میگه نه شما وقتی که داری به اونا میگید گوش نمیکنن نگاه کردن اونجا بس نگاه کردن نگاه کردن شما اگر خوف فتن نباشد و خود گناه آلوده نشی اشکال نداره میخوایی معامله بکنه ایرادی نداره پس بنابراین عرصه این دو بنده متفاوتی که باید در جا خودش بحث کنه بنابراین ما ای بحث شخصی داریم توی این مسئله در بحث نگاه کردن هایی که شما تحبیل کردید و این که هم بحث حاکمیت داریم که الان ما برنامه بعدیمونو گذاشتیم بحث حاکمیت مفصل صحبت کنیم که آیا حاکمیت اصلا باید الزامی هست که ورود کنه به بحث حجاب اویا الزامی نیست که الان پیرانش بحث حجاب شرقی و عرفی هم که خواهیم بودید من خواهیم اون رکتر رو اولا عرض بکنم که تکمیل باشه عرضم این بود که اصلا قرآن اومده همچنان که در سایر حاکم تدریجیت وجود داشته به به تدریج جامعه رو اصلاح کرده توی بحث حجاب همین گونه بوده خب اصلاح کرده درست که مرحله آخرش آیه یه سی و یک سوره نوره اینجایی جمعهی داره فخر رازی که از مفسران معروف هست ایشون میگه قالن مفسرون میگه مفسران گفتن که زنان حجابش این گونه بوده که اینها میومدن یشتدن خمورهانه من خلفهنه این روسری رو پس روسری داشتن پارچه سرشون بوده ولی میومدن به پشت میبستن و ان جیوبهانه کانت من قدام فکانت ینکشف نورهانه و قلایدهانه اینها گردنشون گریبانشون آشکار بود الان هم دیدی بعضی جاستن روسری ها رو مثلا میگیم به پشت میبندن که گوش پیداه گردن پیداه قسمت از سیره گردن سینه ها پیداه اینا روسری سرشون بوده اما روسری رو درست نمیبستن به گونه میبستن که گردن و گوش پیدا بوده خب فعمرنن یزربن مقانه هنه الال جیوب لیتقدت به طالقه اناقه هنه و نوره هنه خداوند این آیه فرمود که نه شما مقنعه رو اون روسری رو به گونه ببندید و یزربن اونی که وقت جلسه قبلم عرض کردم ایشون هم میگی وفی لفظ زرب مبالغتون فرقه که زرب الان یعنی به صورت کامل و درست این رو بنداسید به گونه که گوشهاتون گردنتون سینهاتون سیره گردن مربوطه به زنها اینا هم پوشیده بشه بنابراین اگر عرفی بود که اینجا زنها عرفن هجاب داشتن ولی شعره اونچرا که عرف او را هجاب میدانست نپذیرفته خب نتیجه چی میشه نتیجهش اینه این که امروز اده میگن که ما باید ببینیم که عرفن چیز چیزی هجابه شما چی بار به شریعت دارید عرض کردیم که نه شریعت دخالت کرده سؤال بعدی اینه کدوم عرف عرف کدوم کشور کدوم جامعه الان کشورهای اسلامی با توجه به نفوز قهر به فرنگ غربی انواع اقسام پوشش ها رو دارن بعضی ها روسعی سرشون نیست بعضی ببینی که گردنشون پیداهی بعضی ببینی که لباسشون به گونه ایست که تا زانوی پاشون پیداهی ممکنه اونجا بریم میگیم اینا پوشیده هستن یا نه ممکنه مردم بگن بله اینا برهنه نیستن نه پوشیده آیا این آقایون یا این کسانی این هجاب شرعی میدونن یعنی اگر شما رفتید فرض کن مصر یا رفتید مثلا لبنان یا رفتید مراکش یا رفتید تونست اینایی که زنانی که مسلمان هم هستن برای رعایت نمی کنن خب اونجا آیا اگر عرفی جامعه گفت که نه اینا برهنه نیستن ما بگیم بله بله همین مدار پوشش کافیه یعنی برابر هر عرفی پوشش تعریف میشه برای خودش پوشش شرعی مشخصه ایلالوچه و کفین اما شکل لباس چگونه باشه من گاهی مثال میزنم میگم اینایی که مکه مشرف شدن دیدیدی که اونجا دیگه بینرمیرال اسلامیه دیدید از کشورهای مختلف میان از آفریقا میان از اروپا میان از شرق آسیا میان از ترکیه میان اما زنانی که میان اونجا هجامشون مشخصه یعنی همشون ایلالوچه و کفین را بعضی صورتشون هم نقاب زدن پوشیده هستن اما بقیه چی صورتشون که آشکاره یا کفین آشکاره لباسشون متنوعه لباس زن آفریقایی با زنی که از ترکیه اومده با زنی که از مالزی اندونزی اومده لباساشون متفابطه رنگاشون متفابطه ترهاشون متفابطه اما همه اینها میدانن که هجاب شرعی چیه تمام اندام زن ایلالوچه و کفین باید پوشیده باشه لذا اگه امروز پرسیده بشه که نوع لباس را شریعت یعنی شما دخارت میکنید میگیم نه چادر لازمه نه لباسی باید باشد که به تعبیر امام میفرماد زننده نباشه زننده نباشد باشد چون گاهی اوقات میه نوع لباس خودش زنندگی داره یک کودی داره میده یک فرمانی داره میده اینگونه نباشه اگه لباس متعارفی باشه یا منتوی درستی باشه مغنی درستی باشه که تمام بدن رو بپوشاند ادلال وجه فرکفهی میگیم این هجاب شریعست حالا رنگش مثل رنگ آفرقایی ها باشه مثل مالزی اندونزی باشه مثل اینگونه فرانکشور باشه مثل زنان مصری باشه اینو لباساشو مختلفه اما همه میدونن که این نوع هجاب شریعست و مشکلی نداره پس نوع پوشش یعنی نوع رنگ و تر لباس یا چادر باشه یا منند این باید دگونه باشد که اندام زند رو بپوشاند ادلال وجه فرکفهی و شریعت آمده در اینجا دخالت کرده ارز کردیم به این خاطر که خود زنهای مسلمان قبل از اسلام یا بعد از اسلام نوع هجابشو متفاوت بوده شریعت در چند مرحله اون هجاب شریع اصلی مندگاری که بعدها همه مسلمان رو مرات می کردن رو برونو بیان کرده بسیار عالی خیلی ما چکرم از توضیح جناب استاد داودی و همچنین نجاوی محمدی عزیز از این قبل زحمت فرمودیم به برنامه فقه پویت تشریف بابردید و این بحث بسیار مهم رو و این موضوع اجتماعی مهم رو در خیلی مدت شما بودیم که انشاءالله بازم توفیق این رو داشته باشیم که از بیانات شما در برنامه بعدم استفاده کنیم آنچه که دقنمه شما شد در این برنامه پیرامون این موضوع بود که آیا هجاب یک بحث عرفی از شرعی با توجه به آیات قرآن و روایات بحث شرعی بودن و رساتیل محترم روی اون تحکید کردن و مسئله عرفی هجاب رو در اونجایی دونستن که بحث هجاب در نوع انتخاب پوشش این مسئله به عرف رو گذار شده اما محدوده هجاب و بحث الزام هجاب خب بسیاری هستش که قایدتاً توسط شریعت انتخاب شده بروی اون تحکید شده و این نکتر رو هم رساتیل محترم بهش اشاری کردن که بحث هجاب ماند سایر اکام به صورت تدریجی آیات اون نازل شده و جامعه رو پیانبار بزرگ آور اسلام اون هجابی کالا در اون زمان عرف جامعه بوده اصلاح که