از دست بدن ترفتار حق شدن ترفتار پیانبر و قرآن شدن و خدای سبحان هم عجرشون رو در نظر خودشون محفوظ نگهد داشته به اونها رو در روزی که خیلی افراد گرفتارن اینها کارشون خیلی سریع سرعت میگیره که در اون روایت داره به اندازه خوندن یک نماز اینها وقوف دارن بعدش بلا فاصله بارده بهشت میشه شاید در واقع کناهتی از این باشه که خداوان اینها رو بلاخره اینجور دیگه تحویل میگیره تحویل میگیره که دیگه خوشو کردن در برابر حرف حق و استقبال نواردیدن خیلی متشکرم انشالله که خداوان به ما هم توفیق بده که در برابر حرف حق خواشه باشیم و در واقع استقبال نواردیم پس این که تحبیل اهل کتاب در بره این افراد اومده در واقع به اعتبار مکانه دیگه اینها جمعه اهل کتاب بودن وقتی ایمان بیارن که دیگه در جمعه مسلمین داخل بشن ببارد دیگه کسانی که مسلمان شدن هم از مشرکان بودن که مسلمان شدن هم از اهل کتاب بودن که مسلمان شدن اینجا داره به برخی از این اهل کتاب که مسلمان شدن اشاره میکنه خیلی متشکرم از توضیحی که فهم بودید تا لحظاتی دیگر سوال دیگر یه از عزیزان شمندار مطرح خواهم کرد پرسمان قرآنی پاسخ به پرسشخاک قرآنی شما تلفنخاک سی سد و بیست و نو ده پان سد و پنجاب و یک و سی سد و بیست و یک و سی سد و بیست و یک و سی سد و نو ده پان سد و پنجاب و دو سامانی پیامکی سی هزار پان سد و پنجاب و سی همچنان با برنامه پرسمان قرآنی در محضر شما هستیم و جناب استاد ملکی به سوالات شما عزیزان پاسخ میفرماین جناب استادی که از عزیزان شمندار سوال کردن در مورد آیه سد و بیست و دو سوری امارک آل امران گفتن که در این آیه خداون میفرماید دو گروه از شما هممت کردن که سوستی کنن اگر از فهمید آیه رو بشنیم با همین آیه رو هم که ببینیم که تحبیل قرآن چی هست و ادامه سواله عزیز شمندار خواهیم خواهیم از هم قائفتان من کم انتفشلا و الله و لیوما و علا الله فلیتوکل المؤمنون و علا الله و نیز به یاد آور زمانی را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سوستی نشاندهند و از وسط راه بازگردند و خداوند پشتیبان آنها بود و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند و افراد با ایمان باید تنها بر خدا تبکل کنند الله به آیه سد و بیست و دو دوه سور مارکه آل امران رو شنیدیم سال کردن که تحبیل شده در این آیه که دو گروه از شما هممت کردن که سوستی کنند این به چه معناست اولا این کدام دو گروه بودن ثانیا سوستی کردن که هممت نمیخواد چرا میفرماید هممت کردن بله خب این آیه سد و بیست و دو ادامه آیات قبله دیگه که مربوط به جنگ احده این نکته اول نکته دوم که شما فهم بودن که خب این که دیگه هممت کردن ادهمت تا افتان من کم ان تفشلا یعنی دو گروه از شما ها تصمیم گرفتن که سوست بشبند و از حرکت به سوی جنگ باز بیستند اینجا همه هممت برای تصمیم گرفتن نه که هممت کردن با من خود مثلا تصمیم گرفتن برای که تحقق پیدا بکنه خود هممت میخواد هم میخواد اراده میخواد خب این همه سوستی کردن چجور با هممت تصمیم میگیره که دیگه نره این بجنون تصمیمی که انسان برنی میگرده از جنگ قصه جنگ با هدو دیگه که شهر نوزورشم به همین نکته ایست که ارز میکنم که وقتی که عباس اموی پیانبر با این که اون وقت در مکه بود و متره شد که از شبت که یک جنگ تمام ایاری بر علیه پیانبر عظیم و شن داره شکل میگیره که حرکت کنن به سمت مدینه خب تعداد افرادی که در جنگ او خود شرکت کردن به فرماندهی ابو سفیان سه هزار سواره و دو هزار پیاد نظامه پنج هزار در مقابل هفت ست نفر که حالا عرض میکنم چطور شد هزار نفر بودن شدن هفت ست نفر که این آیه به همین قسطه سی ست نفر هست که برگشتن از وسط راه حالا میکنم که خب حالا این خبر به پیانبر عظیم شن رسیدید پیانبر یک جلسه جنگی تشکیل داد از فرماندهان و هم از جوانها هم از محاجرین هم از انسار و این خبر رو بیا کرد که بناتی کمبری به ما سرد بگیره نظرتون چیه؟ خب این یکی از بجگیه پیانبر بوده که به شاور خونفد امر مشبرت میگرف از افراد دو گروه شدن یک گروه گفتن که ما چون جمعیت اونا زیاده و ما تعدادمون کمه ما در همون خونه هامون بمونیم و از بالای پشت بامو از پوچو پس پوچو راحتتر میتونیم دشمن اینجا رو نمیشنسته ما میشنستیم و اینا وقتی حمله میکنن ما تو همین پوچه بس پوچه ها از بالای پشت بام ها اینها رو محاصره کنیم حتی زن ها میتونن به کمک ما بیان این یک نگاه بود نگاه دو این بود که نه اصلا ما جنگ این چیزی رو خیلی جوان مردانه نمیدونیم جنگ باید در میدان باشه که بیشتر جوان ترها این رو نظر دوم رو تایید میکردن جنبندی بر همین شد که جوان ترها بیان میکردن از شرخالج بشن بر از شرخالج بشن حضرت دستور دادن که دیگه از آی قبل داشت همینه مطرح میکن آماده بشید برای حرکت که در تاریخ داره که بیان برازی میشن با یکی از یارانشون زودتر از همه رفتن اون میدان اخود را که کجا مستقل بشن اونجا رو دیدن اون کوه اینه اینی که حالا هم هست علامش وجود داره که باید اونجا پنجاه نفر از تیر اندازه اونجا مستقل بشن همه رو دیدن گروه که رسید سربازان که رسیدن پیانبر اونجا رو آرایش داد که شما در کجا مستقل بشید پنجاه نفر با فرماندهی عبدالله ابن جبهر کجا مستقل بشن حالا عرضم اینجاست که بر طبقی ایک از نغلها عبدالله ابن عبی که اکی از منافقینه در اون جلسه شعر نظرش این بود که ندر مدینه بمانیم وقتی که با نظرشون مخالفت شد و این وقتی آدم مریض باشه در مقاله پیانبر و خدا و همه چیز میزده این از وسط راه افراد رو منحرف کرد و گفت که برگردیم این جنگ جنگ شکسته و ما این نوع جنگ رو قبول نداریم ما باید در شهر میموندیم میجنگیدیم اینها حدود سی ست نفر برگشتن از برگشتن اینها برخی دیگر هم تصمیم بر برگشتن یا رفتن که خب خدا من توفیق بهشون داد و اینا موندن یعنی بر نگشتن این آیه داره این قسمت رو اشاره میکنه این دو گروه که میفرموندن این دو گروه اینا تصمیم گرفتن برگردن یک گروه اول اوبایب نکب بود با سی ست نفر که از دوستان و رفاق خودشون بودن و یک گروه دیگه که از اینا ها نبودن ولی از تصمیم گرفتن اینها اونا هم متزلزل شدن که برگردن یا بر نگردن که اونا مقامت کردن بر نگشتن پس از بیاد بیاور پیامبر اون زمانی رو که هممت تا افتحان منکم انتفشال ها تصمیم گرفتن از دو گروه از شما ها تصمیم گرفتن که از وسط این سست بشن اون اراده جنگی خودشون رو از دست بدهن اما و الله و ولیه ما خدای سبحان ولیه اون دو گروه ظاهرش اینه که این دو گروه از اون گروه اولم یه تعدادشون دوباره برگشتن یعنی اون برگشته ها و اونا که تصمیم گرفتن ولی به تصمیم شنن ولی نکردن خدای سبحان کمکشون کرد و اینا در جبه باقی موندن و برخدا توقل کردن و آخرش هم پیروزی از آن اونا شد حالا من نمیدونم این سؤالی که این عزیز مطرح کرده بود از کلمه خود هممت براش سؤال بود یا نصفت من هم اینجوری متعجه شدم که اینجوری ترجمه کرده بودن که توی خود سؤالم گفتن که هممت کردن که سوستی کنن که سوستی کردن که هممت نمیخواد تصمیم گرفتن دیگه تصمیم گرفتن که نرن توی این جنگ ولی خدا اون خوبا رو کمکشون کرد ولی اون منافقین اونا دیگه برگشتن بسیارت به اونا دیگه قرآن اینجا مطلبی نداره و در ادامه هم فرمد که بلقط نسرکمان لا به بدر همون خدایی که شما رو در بدر پیروز کرد همون خدا در اینجا هم اینها رو پیروز میکنه یعنی این واقعی مربوط به جنگ اوهده و خدا هم یادار بری میکنه پیروزی جنگ بدر رو که اونجا هم شما تعدادتون کمتر بود بلکه اونجا سی سد و سیزده نفر بودن در مقابل هزار نفر اینجا هفت سد نفر بودن در مقابل پنج هزار نفر در اقلیت بودن خیلی متشکرم از دوزی که فرمودید و همچنان با برنامه پرسمان قرآنی در منظر اززان شمنده خواهیم بود لقاد خالقان الانسان فی احسن تقویم پرسمان قرآنون ثم مردم مردم مردم پاسخ به پرسش ها که قرآنی شما این زعمتون من دونهی فلا يملكون کشف الظر عنكم ولا تحویلا بگو کسانی را که غیر از خدا معبود خود میپندارید بخانید آنها نمیتوانند مشکلی را از شما برطرف سازند و نه تغییری در آن ایجاب کنند اولئیک الذین یدعون یبتغون الى ربهم الوسیلت ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه این عذاب ربک کن محذورا کسانی را که آنان میخانند خودشان وسیل ای برای تقرب به پروردگارشان میجویند وسیل ای هرچ نزدیک تر و به رحمت او امیدونند و از عذاب او میترسند چرا که عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز و بحشت است آیات پنجه و شش و پنجه و هفته سوره مبارکه اسرا رو با هم شنیدیم سؤال عزیز شمانده ایم بود که به نظر میسه این دوتای با هم ربطی ندارن خب اطباقا ربطش از جنس ربط علت و معلوله چطور جنسه؟ بگیریند آیه پنجه و ششه از سوره مبارکه اسرا رو با هم شنیدید که قل پیانبر بگو قلوت اول لذین زعمتون من دونهی به اونها بگو که نسبت به اون کسانی که زعم و گمانتون اینه که اونا حقیقتن در مقابل خدای سبحان بله فلاییم لکون کشف زر انکم و لا تخویلا خاقی این خدایی که شما دارید میپرستید این هد دقل باید دیدیدید که یک مالکیتی قدرتی توانی داشته باشه که شما بتونید از اون وجود استفاده کنید مثلا دفع زرر کنه یا زرر خیلی زیادی میخواد یه مقدار اون رو کم کنه تغییر بدهید یه کاری صورت بدهید فلاییم لکون کشف زر انکم اونا قدرت این که کشف زرر انگار فرض کنید یک پرده روی یک جامعه کشیده شده که بیاد این پرده زرر و اشتباه و تباهی رو برداره نگذاره این خطر به این زرر یه حد دقیقا یه تغییر ایجاد بده اینا قدرت بلا تحویلا اینا قدرت تحویل و تغییر هم نداره خب این اولائکه داره تبیر میکنه که چرا چرا این قدرت ندارم چون خود اونها اولائکه لدین ید اونه خب اینجا تا اینجاش ید اون یعنی اینها هم کسانی هستن که خدا رو میخانن اینا بنده خدا هستن حالا اینو من فراموش کردم که قبلشم اون اللدینه چون اللدینه برای زبل اقول میاد دیگه اینجا معلومه که این افرادی که این بودها رو میپرستیدن یا خالا این بود غیر خدا رو خدا تلقی میکردن مثل فرشتگان و نمات های فرشتگان توی زمین یا این که پیانبران رو بودن من خدا که مثلا اوزیر رو خدا میدونستن یا هسته مسیح رو خدا میدونستن حالا بیشتر دارن اینها روشی میکنن یعنی افرادی که یا شخصیت هایی که اون شخصیت ها خودشون منفی نیستن نه ولی مورد پرستش قرار گرفتن در حالی که اونا خودشون خدا رو پرستش میکنن درسته اونا چرا پس به اونا بگویید که اونا ایک زعمگمان باطل از طرف شما هست که اون دارو میپرستید بخوادی این که اونا قدرت ندارن که بخواد دفع زراری کنن اونا خودشون اولایکل لدین ید اون اونا خودشون میخانند خدا را دیگه چی یبتقون الاربهم الوسیلته اینا برای رسیدن به خدا از وسیله استفاده میکنن از ابزار تقرارم استفاده میکنن که ایهوم اقرب که کدام وسیله اقرب اون رو پیدا کنن از اون استفاده کنن برای رسیدن به مقام قرب و یرجون رحمته و اینا امید به رحمت خدا دارن و یخافون عذابه اینا از عذاب خدا میترسن این عذاب رب که کان محضورا واقعا عذاب خدای صبحان جای ترس داره جای پرهیز داره به این خاطر میگم که به اونها بگو که شمایی که اوزر رو میپرستید شمایی که فرشته ها رو میپرستید شمایی که هست مسیر رو میپرستید بابا خود و اونها خدا رو میپرستن دارید نمیپرستید این یک نکته منطقه ها اینجا ممکنه این شعبه پیش بیاد که خوب پس چرا مثلا شیعان این همه سراغ اهل بیت و پیانبر عظیم و شعن و میرن اونها رو وسیله قرار میدن خوب خود انبیاء بر طبق این آیه و ملائکه دنبال وسیله تقرب میگردن وقت ما به جایی که دنبال همون وسیلهی که اونا میگردن بگردیم اینها رو وسیله قرار میدین پاسخ اولینه که اولا اونها میپرستن شیعه هیچ وقت هیچ کسی رو غیر از خدا نمیپرسته اینا مقالته میکنن من چون دیدم جایی از همین آیه استفاده کرده بود که بگه ببینید خدای صبحان چطور پرستیدن غیر خدا رو نحی میکنه نف میکنه انکار میکنه خب وقت ما چرا ما شیعه ها چرا پس در خونه غیر خدا رو میزنیم بگیم خیلی خوب اتفاقا اینجا کلمه وسیله هست و خود خدای صبحان این بزرگواران رو بنوان وسیله اصلایی که پیش خدا تقرب دارن و گفتن شما به در خانه کسانی که در درگاه الهی تقرب داره جایگاه داره او رو شفی قرار بدید این نکته اول نکته دوم هیچ وقت شیعه هیچ امامی رو هیچ پیانبری رو نمیپرسته بلکه او را عبد خدا میدونه هر روز در نمازش شهادت میده که پیانبر تو بنده خدای اول نکته در رأس همه نکته ای سه و شما زیارت نما ها رو بخونید میبینید کجای زیارت نما بوی پرستش توش وجود داره شما فقط زیارت جامعه کبیری میخواید بخونید اول باید ست تا الله اکبر بگید یعنی اول اعتقاد به وحدانیت الهی بعد از اون هر چیز از اون فرازخواه وجود داره که سلام میده تا انتها همش اینها رو بمانه بندگان متی خدا بندگان تسلیم دستورات الهی این گونه معرفی میکنه المستقرین فی امر الله خب شما اینها اون چی که خدای سبحان عمر میکند عمل میکنند یعنی بنده خدا هستند اینه چرا خلت میکنند من نمیدونم جالب اینجاست که اشاره فرمایید توی همین آیات هم به وسیله اشاره شده و تعیید خداوند هم قرار گفته در این آیات در قرآن دو تا کلمه وسیله داری میگیش اینه وسیله و اینه با وسیله دیگه خودش نشانی داده در قرآن که پرزندان یعقوب برن در خانه پدرشون و پدرشون را وسیله قرار بدن که پدر بزرگوارشون از خدای صبحان بخواد که خدا اینها رو درخشه حالا در ایک از برنامه گذاشته اشاره فرمایید که خود عبادت و دعا هم وسیله هست حالا میخوام درست پس بدم اینجا توی همین آیه چون زمیر هم در این آیه به کار رفته میشه گفتش که این هم بالاخره اشخاصی هستند که وسیله قرار میگیرند درست حضور میخونم بله دیگه بله منحسر در دعا و اینها نیست از کدام میفهمن ایه هم اغرب ایه هم اغرب یعنی هم به اشخاص برمیگرده همونجا از باب قلبه دعا و اینها رو هم شامل میشه نماز گفتن نماز یکی از وسیله های تقربه کل کارها عمل ساله در زیرش روایت داره به همین اساس عمل سالهی که انسان خالص برای خدا انجام میدهد میشه وسیله ما خودمون نماز که میخونیم نیت میکنیم دیگه نماز صبح جامعه برم غربتن الله یعنی نماز باعث تقربه در خانه اهل بهتراز زدن هم تقربه پیانبر رو واسط قرار دادن که ما اینکه پرزندان هست یعقوب هست یعقوب رو وسیله قرار دادن تقربه اینکه برن در خانه پیانبر و از پیانبر از میشن بخواهیم که پیانبر برای اونها طلب مغفرت کند این وسیله تقربه همین هم در قرآن زکر وجود داره دیگه خیلی متشکرم پس در واقع سال عزیزشن عونده و کلید پاسخش این بود که اون اولایکل لزینه در آیه پنجه و هفت مقصود افراد باطل و بوتانیستن افراد مقدس و در واقع مصبتی هستن که مورد پرستش قرار گرفتن تا سطح افراد منحرف خیلی متشکرم جمع استاد منه که به لحظات پایانی برنامه رسیدیم و فرصتی برای تحریف سالی جدید نیست مثل همیشه ازتون خواهش میکنم اگه کلام پایانی دادید بفهمید من توصیم برخودم برخودم برخودم اینست که بیشتر با قرآن معنوست بشیم دوره آخر زمان فهم بودن که علیکم به قرآن هرچی به قرآن پناه ببریم قرآن بخونیم به ترجمهش به تفاصیلش توجه کنیم بچه همونو به قرآن و قرآن خانی دعوت بکنیم اینا از این خطرات آخر زمان انشالله حفظ میشن قرآن هم که میگی میانه قرآن و اطرد قرآن یعنی هم قرآن ناتق هم قرآن سامت هر دورو با هم انشالله داشته باشیم تو آقابت به خیلی بشیم انشالله خیلی متشکرم از شما جماعه ملکی و همچنون از عزیزان شمنده که تا پایان برنامه پرسومان قرآنی این برنامه همراهی کردن تا جلسه دیگر که در خدمت شما باشیم همه شما رو به خدااند بزرگ مصباریم التماس دا و خدا نگهدارتون زندگی آینه دانستن است بر سرات آسمان پیبستن است تا بیا بی امر هم قرآن بخواد بر سرات آسمان پیبستن است راه و رسم زندگی از آن بدان این کتاب پرشکوه زندگی است حاصل آیات قرآن بندگی زندگی یک دوره بی انتهاست انتهای راه دیدار خدا آشنای صادق این راه شد با حدیث زندگی همراه شد زندگی آینه دانستن است بر سرات آسمان پیبستن است تا بیا بی امر هم قرآن بخواد راه و رسم زندگی از آن بدان این کتاب پرشکوه زندگی است حاصل آیات قرآن بندگی است حاصل آیات قرآن بندگی است زندگی یک دوره بی انتهاست انتهای راه دیدار خدا آشنای صادق این راه شد با حدیث زندگی همراه شد دریچهی به جهان روشنایی و معرفت جلوهی از جامعه دینی رادیو معرف صدای فضیلت و فطرت سرگشتگان کویت پروای سر نداند سرگشتگان کویت پروای سر نداند آشفتگان موید از خود خبر نداند آشفتگان موید از خود خبر نداند پار سایان بر درگه تو بحریست از آب چشم اوشان خلق جهان از آن رو در رب گذر نداند حجت الاسلام وحیدی در رب گذر نداند حجت الاسلام وحیدی در رب گذر نداند تبلیغ رسالتهای خدا رو می کردن و فقط از خدا می ترسیدن از هیچ کس جز خدا بیم نداشتن و همین که فقط خدا رو حساب می کردند خدای متعال برای اونها بس است پاداش دهنده اعمال اونها خدای متعاله خدا یاریشون می کنه و کفا بالله حسیبا خداوند حسابگر و پاداش دهنده اعمال اونهاست ما باید تلاش بکنیم در مسیر رساندن دستورات خدای متعال فقط و فقط از خدا بترسیم دفاع از حق بکنیم سینه سپر بکنیم از دشمن نترسیم اون وقت خواهیم دید که محاسبه با خدای متعاله و خدای متعال عجل کامل رو بما خواهد داد خدا هممون رو اهل دقت و اهل تبلیغ دین اونگونه که شایسته هست قرار بده انشاءالله موسیقی در زمان منحوم آیت الله الازمابورو جردی رحمت الله علیه پهلوی دوباره به بحانه این که رسمال خط فارسی در کتابت در چاب اینا موجه به اشتباه میشه خاننده ها و پجوهشگر ها و اینا مثلا سردرگم میشن و این رسمال خط ما تطابقه با زبان بین المللی و اینها نداره قصد داشت مثل ترکیه خط و عدویات فارسی رو تغییر بده اینی میگه به عدویات لاتین بنویسن فارسی هم که میخوان بنویسن به عدویات لاتین بنویسن همینطوری که در زمان آتا ترک مجبور کرد اون به طبع سیاست های انگلیسی که ترکی رو با خط لاتین بنویسن من امایتالازما بروژردی رحمتالله علی وقتی که متوجه شدن فرمودن که هدف اینها از تغییر خط دور کردن جامعه ایما از فرهنگ اسلامیه من تازنده هستم اجازه نمیدم این کار عملی بشه به هر جا که میخواد برسه محکم جلوی این انحراف ایستادند قرآن کریم میفرمود اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ اَحَدًا اِلَّا اللَّهِ یه انحراف میخواد تو جامعه دینی اتفاق بیفته و این انحراف برا دور کردن جامعه دینی از معارف اسلامیه یه مرجع تقریب انحراف رو تشخیص میده و محکم جلوش میسته نقل میکنن که خب موزه محیمی که این آله بزرگوار گرفت باعث شد که پهلوی دوم نتونه خط ایران رو به تقلید از ترکیه تغییر بده خدا رحمت کنه مرحوم حجت الاسلام سید محمد علی دائی الاسلام که خب شاعر بود عدیب بود پجوهشگر بود از علمای اسفهان در زمان آجار بسیار اهل مناظره با کشیش های انگلیسی مناظره های تعددی ایشون داره برای اثبات حق و اثبات اسلام در مقابل مسیحیت یه سفری ایشون داره به هندوستان و اونجا میمانه چرا؟ چون احساس میکنه که اسلام رو انگلیسی ها