بسلاواتی مرحبا بسلام برای سال تحصیلی 1404 از میان خوهران و برادران سطح دوی حوزه علمیه و فارق تحصیلان مفته کارشناسی محسسات آموزش آلی حوزبی از طریق آزمون اختصاصی در چهار رشده علوم ارتباطات اجتماعی، دین و رسانه، تولید سیما و عدبیات نمایشی در مفته کارشناسی هر شد دانجو میپذید محلت سبتنام تا پنجم اردی بهشت 1404 دافترابان شرکت در آزمون میتوانند جهت سبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به نشانی www.qom.ir.ibu.ac.ir مراجعه نماگند تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس تلفون تماس نظم به وجود میاد تا جلوی تزاهم ها و تزاد ها رو بگیره اما این که درجه این نظم و قانونگرایی چقدر باشه بستگی داره به درجات مدنیت و تمدن. این قانون که وحض شده که برای سعادت جامعه و نیل با اون هدف مشترک کافی نیست. صرف قانون خوب ما رو به اون هدف خوب نمیرسونه. باید یک مجریب وجود داشته باشه یک مرکز قدرت و خوبتی وجود داشته باشه که زامن اجرای این قانون باشه. این قانون رو اجرا بکنه. اولا قانون اون کاری که انجامه. این قانون میده اینه که اراده ها رو نظم میبخشه و تضاهمات و تمانعات رو برطرف میکنه. این نظمی برقرار میشه. این رانندگی مثلا تو خیابون اینجوری باید صورت بگیره. چراق قرمزی، چراق سبزی، چراق زردی، بعضی خیابون ها دو طرفه، بعضی ها یک طرفه. کجا میتونید توقف کنید، کجا باید حرکت بکنید، چقدر باید سرعت برید. تمام اینا میاد قانون اینا رو مشخص میکنه. جلوی تضاهمات و دواحاب و مشاجرات رو میگیره. ثانی هم افراد در فراتر از اون حد قانونی دیگه آزادن. حالا گر این مثلا فرد با اوتوموبیل خودش توی بیابونی رفت، اونجا دیگه آزاده دیگه. اونجا خیابون نیست، اونجا شهر نیست، اونجا محل سکونت انسان ها نیست. اونجا این یه آزادی عملی داره کجا بخواد توقف کنه، بغ بزنه، نزنه و همثال اینها دیگه. حالا جلوی بیمارستان نیست که بگیم اینجا مثلا بغ زدن ممنوعه. افراد جامعه که این قانون در باره اونها داشت اجرا میشد، در ماورای این قانون آزاد هستن. ولی ازا اینها شما تو جوامه لیبرالیستی وقتی بررسی بکنید. میبینید که کاری به بحث معارف الهی، مثل توحید و معاد، یعنی اصول دین و اخلاق اینا کاری ندارن. افراد به لحاظ اخلاق و رفتارهای اخلاقی آزادن، به لحاظ اعتقادات و بابرهاشونم آزادن. دیگه در چارچوبه در واقع قانون قرار نمیگیره. خب اینجا حالا رابطه سیاست با دین چی میشه؟ اینجا سیاست با دین، دینی که تو جامعه هست، بازی میکنه. یه روز به نظرش میرسه که منافعشون در تقویت دینه. یه روز به نظر میرسه که منافعشون مثلا در نادیده گرفتن دینه. اینها در جوامه متمندن که از اون جوامه دارای هر جمرج خارج شدن، از اون جوامه استبدادی و دیکتاتوری و اینها، اینهایی که سابقا بود خارج شدن، آمدن وارد فضای دولت مدرن شدن. اما فقط تکیه میکنن بر قانون. این که ما با قانون میخواییم تضاهمات رو از بین ببریم، ولی خاری به اخلاق و اعتقادات شهروندان نداریم. همه آزادن در ما و راه قانون همه آزادن. دکتر لکزایی، برخی از اشکالات نظریه ندارید، نظران نظران نظران نظریه نظریه نظریه نظریه بر قانون در تمدن فریبنده قربی را مطابق دیدگاه علامه تبا تبایی فهرست میکنند. این روش یه نخصی داره. این مدل وضع قانون، این مدل اداره جامعه، این مدل برقراری نظر و این نظریه نظر مبتنیه بر قانون و این که افراد فراتر از قانون دیگه آزاد آزادن. نه به اخلاق مقیدن، نه به معارف. این مشکلی که داره اینه که حالا این کسی که شما گذاشتینش در رأس قدرت اگر این از میزان و جاده ادالت خارج شد، این قدرت رو به جای این که برای تأمین منافع عموم مورد استفاده قرار بده به نفع خودش مورد استفاده قرار داد. اینجا کاری نمیشه کرد دیگه. یعنی چیزی نیست یه جلوی این فرد رو بگیره. حالا البته در ادامه این بحث مطرح میشه که ممکنه ما بگیم چرا؟ همون قانون جلوی این رو میگیره. مثلا تفکیق قوا درست شده به خاطر اینکه قدرت توضیح بشه و اینها همدیگر رو مثلا کنترل بکنن دادگاه ها درست شده و چه و چه و چه. مسئله اینه که وقتی شما جامعه رو میخوایید فقط با قانون اداره بکنید یه پوسته ای از قانون یک ظاهری از قانون میمونه. یعنی اینا شروع میکنن یاد میگیرن که چگونه مرتکب جرم بشن و به بحانه دست قاضی مثلا نیفت. یاد میگیرن و تمرین میکنن که چگونه میشود جرایم خودشون رو بپوشنند مثلا. حکومت هایی که مدعی مشروطه بودن از جمله در خود ایران مثلا میگو ما پادشای مشروطه هستیم. ولی خوب قدره ۲۸ مرداد اتفاق افتاد و کلا بکمک امریکایی ها و انگلیسی ها پهلوی قدرت رو کلا قبضه کرده بود. و در خیلی از کشورهای دیگه که امروز شما میبینید واقعا ولو اسمشون جمهوریه ولی یه دکتاتوری تمامیار در واقع برقرار میشه. این بحثیه که تو جامعه شناسی سیاسی ازش با عنوان چهره های دولت یاد میشه. دولت ها به خاطر اون خدماتی که به مردم باید بدن و وظیفه تأمین امنیت که دارن به ظاهر سه تا چهره عمومی خودشون رو برجسفه میکنن. یه چهره اجبار هست که مجرمین معمولا با این چهره آشنا هستن. که اگر کسی مرتکب جرمی شد کیفری پولیس دستگیر میکنه و میندازدش زندان مجازاتش میکنن. این چهره اجبار آمیزه که محصولش میشه تأمین امنیت برای جامعه. یه چهره فرهنگی دولت ها دارن که معمولا کار جامعه پذیری سیاسی رو انجام میدم و مشروعیت خودشون رو باست تولید میکنن. و یک چهره سوم دارن که تأمین خدمات هست برای مردم. راه می سازن بیمارستان می سازن مدرسه می سازن خدمات مختلف رو به مردم می رسونن اینم مثلا شهره خدمات عمومی هست اما مسئلهی که وجود داره اینه که وقتی شما فقط رو قانون تکیه بکنید و اخلاق و اعتقادات رو کنار بگذارید به مرور این آدم هایی که قدرت رو تصاحب می کنن سعی می کنن با استفاده از همین بحانه هایی که گفتیم با استفاده از همین سه تا ابزار منافع خصوصی خودشون رو تأمین کنن این توی عدویقی جامعه شناسی سیاسی ازش تعبیر می شه به چهره خصوصی دولت مثلا میان مخالفین خودشون رو سرکوب می کنن از اون چهره اجبار استفاده می کنن برای مثلا سرکوب مخالفین خودشون نه برقراری نظم امنیت برای آخاد جامعه از اون چهره فرهنگی و ایدولوژیک استفاده می کنن برای باقی موندن خودشون در قدرت و هست فرقیب نه این که فرهنگ عمومی جامعه فرهنگ سیاسی جامعه رو که به نفع همه مردمه بخوان تقویت بکنن و از اون چهره خدماتی باز به نفع حزب و جناح و گروه خودشون استفاده می کنن خدماتی خدمات رو به مناطقی می برن که به اینها بیشتر رعی دادن خدمات رو جاهایی می برن که پایگاه رعی اینها هست و به نوعی اون مراکزی رو که به اینها رعی ندادن تنبیه می کنن علامه می گه که یه نقص دیگر هم تا دو شما به این اضافه بکن و از الهاز النقص به این نقص اضافه کن نقصن آخر یه نقص دیگری اون چیه وها به خفا نقص الغانون علال قوت المجریه احیانا او خروجی هی انهامت قدرتی این نقص که اصلا خیلی وقتا نقص غانون بر دولت پوشیده می مونه اصلا قوه اجرایی اینجا قوه مجریه منظور به معنایی که تو فارسی می گیم نیست که شما قد شامل قوه غذایی نشه و شامل قوه مقننه اون نیست یعنی این مرکزیت این حکومتی که می خواد قانون رو اجرا بکنه منظور این هست اهم از قوه غذاییه اصلا بسیاری از نقص غانون ها بر اینا پوشیده می مونه خیلی از افراد قانون رو نقص می کنن اصلا قوه غذاییه متله نمی شه اصلا متوجه نمی شه باز همون مثال راه نام رانندگی رو بزنین خیلی راننده ها یه جاهایی که دوربین نیست پولیس نیست از مثلا سرعت قانونی بیشتر می رن این اصلا سفت و زفت نمی شه شنواندگان عزیز همچنان با برنامه اندیشه ها از رادیو معارف در خدمت شما هستیم برنامه امروز را به نقد نظریه اجتماعی قانون مهور ریبرالیسم بر اساس آراع علامه طب و طبایی اختصاص دادیم متابق نظریه اجتماعی اسلام نظم و عدالت اجتماعی هم بر قانون استوارست و هم بر اخلاق زیرا قانون حوضه های فردی را شامل نمی شود اما اسلام عزیز حوضه کنشگری فردی را با اخلاق پوشش می دهد از توی دیگر قانون زمانت اجرایی یا زمانت اجرای صحیح را ندارد اما این خلق در نظریه اجتماعی اسلام با اخلاق پر می شود بنابراین در جامعه دینی زمانت اجرای قانون در خلوت و زمانت اجرای صحیح و عادلانه قانون با توحید حجت الاسلام دکتر نجف نکزایی وزوهی اترمی دانشگاه بانکرال علوم خلاصه کلام اینه که این درسته این اجتماعات مدنی رو اون قایت واحدشون متحد می کنه اصلا سعادت هم در نظریه اینها همینه پیشرفت همینه که اینها تمتد دنیاویشون بیشتر بشه اما نظر اسلام این نیست جامعه اسلامی اینجوری نیست جامعه اسلامی چجوری من یه بار بگم تا اینجا چی گفتیم تا اینجا دونه جامعه رو به طور کلی تصور کرد یک جامعه دنیاگرا یک جامعه آخرتگرا جامعه آخرتگرا اسلام هست که الان خواهیم کنیم اما اون جامعه دنیاگرا رو هم در دو چهره تصور کرد یک جامعه هایی که جوامهی که هنوز جوامه همه جره ها هستن اصلا نیومدن به یک سطحی از قانون برسن استلاحا میتونیم بگیم جوامه پیش از قانون هستن جوامه پیش از سیاست هستن جوامه پیش از نظم و برنامه ریزی هستن که در این جوامه اون نظمی که برقرار میشه یه نظم استراریه بلاخره میبینم که یه تضاهماتی دواهایی یه جا پیش میاد یک کسی یه قدرت بیشتری داره بلاخره اونجا یه مطلبی رو میگه همون حاکم میشه تا حالا یه کسی رو دسته این بلنشه یه دستم نه جوامهی که وارد فضای قانونگذاری میشن منطقه اینا فقط میخوان جوامه رو با قانون اداره کنن همین جوامه در واقع جدید غربی ولی اخلاق و معارف سرکوب میشه میگن نه مردم در بخش اخلاق و معارف اونا مسئله شخصیه آزادن هر جور فکر کنن عمل کنن بیندیشن حالا وارد جامعه اسلامی میشی ایشون میفرماد در جامعه اسلامی فقط بر قانون تحکید و تکیه نمیشه بلکه رکن اصاسی در جامعه اسلامی توحیده معارف الهیه هست توحید باعث میشه که ما مسلمان ها احساس تعهد کنیم در برابر خدا یعنی وقتی من میگم لا اله الا من خدا رو میپذیرم در برابر خدا حالا متعهد میشم این اولین سرریزش در حوضه اخلاق خودش رو نشون میده یعنی توحید و موحد بودن من در اخلاق من باید خودش رو نشون بده قلب من میشه بیت الله یه از بیت و شیطان بودن در میاد قلب من که شد بیت الله من صفات الهی میگیرم خداگونه میشم منم میشم خدا متعهد حکیم نهربان غفور ودود کریم اهل گذشت این که گفتن که تشبهو به اخلاق الله سعی کنید خداگونه بشید خب بعضی از صفات مخصوص خداست اونا برای انسان نیست انسان نمیتونه متکبر باشه جبار باشه خب اینا برای خدا متعهد هست اگه جبار رو به اون معنایی که مخصوص خدا هست بگیریم پس توحید توحید در غص نزول به تبیریشون سرریز میشه در اخلاق اخلاق سرریز میشه در رفتار که رفتار ما هم میشود فقهی یا قانونی یعنی فقه دوره تبدیل میشه به قانون ما در سحن جامعه که میعیم متابق قانون رفتار میکنیم حالا در غص سعود اگه در نظر بگیریم میگیم ما از قانون میرسیم به فقه یعنی قانون ما نباید مقایر فقه باشه از فقه میرسیم به اخلاق از اخلاق میرسیم به توحید توحید یعنی یکی کردن خواستهای ما با خواستهای خدا انسان موحد کسیه که خواستهای خودش رو اراده خودش رو هم راستا میکنه و همسون میکنه با اراده خدا و چون یک منبع قدرت یعنی الله بیشتر قائل نیست دیگه گرفتار تشدد در زندگی هم نمیشه برابر نظریه ی علامه طب و طبایی نظم در جامعه دینی بر اساس توحید و اخلاق انسانیست به این مناه که در جامعه توحیدی کنشگران رفتار فردی و اجتماعیشان با هم تفاوت ندارد یعنی حتی در حوضه حریم خصوصی و انفرادی که از چشم نازران و مجریان قانون بدورست باز هم شهروندان جامعه اسلامی قانون و اخلاق و عدالت را رعایت می کنند دکتور لکزایی اسلام چون حیات انسانی رو وسیع تر از این حیات دنیاوی می دونه بلکه حیات انسانی رو در مدار حیات اخراوی تعریف می کنه و به تعبیر دیگه اصلا اصل حیات همون حیات اخراوی ما هست و ما چند روزی در رحم دنیا و عالم ملک داریم زندگی می کنی این نکته اول با توجه به این نکته که اسلام دایره زندگی را وسیع تر از زندگی مادی می بینه و حوضه آخرت هم گسترش می ده دو و با توجه به این که یرا انهازه الحیات لا تنفع فیها الا المعارف الالهیه التي تنحل به جملتها الاتوهی و با توجه به این نکته که زندگی زندگی انسانها سودمن نیست مگر در سایه و پرتوب معارف الالهیه که این هم اصل پایه و بنیادیش می شه توحید ملاحظه سوان و یرا انهازه المعارف لا تنحفظ الا به مکارم الاخلاق و تهارت نفس من کل رضیله و نظر به این که اسلام این نکته رو در نظر می گیره که توحید و معارفه الالهی دوام و استمرار پیدا نمی کنه جز با مکارم اخلاق و تهارت نفس از هر رضیلهی یا آدمی که مرتکب رزائل می شه این نمی تونه بگه که من موحدم اقای انسان موحد که مرتکب رزائل نمی شه اینا اگه کسی خوب دقت بکنه قابل جمع نیست از یک صوفر بگه که بله من لا الالهیهیه حیل الله گفتم من متعهدم در برابر خدا من متعهدم به این که بنده خدا باشم خب بنده خدا اخلاقشو باید درست کنه دیگه بنده خدا که نمی شه حسود باشه عوضو بالله خدا حسود نیست خب تو بنده خدا هستی خب نباید حسود باشی بنده خدا که نمی تونه دروغو باشه و خدا دروغویان رو دوست نداره خدا امسانهایی راستگور رو دوست داره بنده خدا که نمی تونه اهل غیبت و تهمت و خوردن حق و ناس باشه چون خدا که ظالم نیست وقتی خدا خودش آدله آدلان رو هم دوست داره کسی که میگه اشهد و الله اله الا الله متعهد می شه در برابر خدا اخلاقشو باید درست کنه تهارت نفس باید پیدا کنه این هم ملاحظه بعدی ملاحظه بعدی و یه را انها به الاخلاق اسلام ملاحظه بعدیش اینه که توهید تمام نشد جز با اخلاق اخلاق هم تمام نمی شود جز با این که سرریز بشه در حیات اجتماعی تاله و این هم متکیز بر عبادت خدای سبحان و خضوع در برابر روبوبیت خدای سبحان این در رفتار ما باید متجلج ما واقعا نظم من یک نظم تحت ولایت الهی باشه نظم در جامعه اسلامی بر اساس عبادت و خضوع در مقابل الله سبحانه و تعالی و روبوبیت او خواهد بود رب ما مربی ما خدا میشه در رفتار همون نگاه میکنیم خدا گفته چی کار کنید پس کل این شبکه دین اینجا به هم متصل شد یک شبکه شد پس تاامل بین مردم از نظر اسلام بر اساس عدالت اجتماعی باید صورت بگیره آیت جامعه چی بود؟ توحید بود توحید در اخلاق سرریز شد اخلاق در رفتار سرریز شد اساس جامعه ما شد عدالت اجتماعی عدالت اجتماعی شنوندگان عزیز از همراهیتان با رادیو معارف و برنامه اندیشه ها سپاس گذاریم برنامه امروز را به موضوع نقد نظریه اجتماعی قانون محور لیبرالیسم بر اساس آراع علامه تبا تبایی رحمت الله علی اختصاص دادیم اگر معفق به شنیدن برنامه های گذشته اندیشه ها نشده اید میتوانید آنها را از ویبگاه رادیو معارف یا نرمفضار ایران صدا دریافت کنید و اگر پیشنهاد یا انتقادی در باری این برنامه دارید از طریق دو خط ارتباطی 321-551-52 با پیش شماری شهر مقدس قوم تماس بگیرید یا به سامانه 3553 پیامک ارسال فرمایید تا برنامه فردا شما را به خداوند یک تا می سپاریم خدا نگهدارتان خیش پایند تویی در دامد شهر صبح نمایند تویی ای آن که به ملک خیش پایند تویی در دامد شهر صبح نمایند تویی یکی درباره زندگی در دامد شهر مقدس صبح نمایند تویی 小 jugbi خرج بھشتیده بال دو بيت تا پرست بیدELL��� ko JesupéRmikl الحاکار قشمدوری arrive eastlVarim یه بوشایند تویی سدایی مندگاه جلوی از جامعه دینی رادیو معارف یعنی چهید جمعانه روشنایی و معرفت رادیو معارف سدای فضیلت و فطرت تا قرآن تو به اهل به روشنگرمان اشلام همیشه شاید عشق و سر ماست پیامه بلاگت در خط محمد و حریق روح خدا نور دلگو حامد این رهبر ما نور دلگو حامد این رهبر ما نور دلگو حامد این رهبر ما پیشرفت متوقف نباید بشه قانه نباید بشه یه روزی فرض بفرماییم در مورد مثلا دقیقت موشک منبابه مثال یه چیزی رو یه حدی رو برای خودمون نظر گرفته حالا احساس میکنیم این حد کافی نیست کافی نیست باید بریم جلوتر باید بریم جلوتر این نکته همون باید پیشرفت ادامه پیدا کنیم نکته دو هم اگر میخواهید پیشرفت ادامه پیدا کنه باید نوعاوری رو هدف خودتون قرار بدید متمرکز بشید رو نوعاوری در ساز و کارهای اج متوقف نباد بشید ابتکار و نوعاوری حد یقف نداره نوعاوری لازم این کافی نیست که ما دستگاهی را که دیگران ساختن توانای اون رو پیدا کنیم که اون رو بسازیم یا تکمیلش کنیم یا یه خود مثلا پیشرفت ترش کنیم این کافی نیست باید بریم سراغ کاری که او نکرده او انجام نداده خیلی از چیزها وجود داره در عالم طبیعت خیلی از امکانات وجود داره که ما اینها رو نمیشنسیم یه روزی این قوه برغ رو مردم نمیشناختن این از ازل وجود داشت در دنیا تو طبیعت نیروی الکتریسه وجود داشت نمیشناخت انسان اون رو نمیشناخت باید کشفش کنیم میلیاردها طبان و ظرفیت از قبیل این در طبیعت وجود داره میبینید دیگه پیشرفت های علوم رو میبینید دیگه روز به روز یه روزی اینترنت نبود بعد به وجود آمد بعد انواع اقسام خصوصیات افضاینده اون وجود یه روز وجود مصنوعی نبود بعد به وجود آمد اینا حقائقیست اینا رو کسانی روی ایک چیزی اینا رو کسانی متمرکز میشن برقی در ذهنی زده میشه اون رو دنبال میکنن به نتایجی دست پیدا میکنن باید برید دنبالی نوعابری یعنی این نوعابری با تکمیل کارهای قبلی تباوت داره اگر میخوایید پیشرفت بنای واقعی کلمه انجام بگیره باید نوعابری کنید این هم نکته این هم نکته این هم نکته این هم نکته این هم نکته دوبوم البته در این حرسه نیروهای جوان مومن انقلابی با استعداد دانشمند باید به کار گرفته بشه نیروی جوان که توان داره ذهنشو داره میگی مومن چون ایمان به انسان قوت میده به انسان نیرو میده انسان رو در خط درست و سرات مستقیم باقی نگه میده بگیم انقلابی برای این که به این تحول عظیم باور