خیلی خیلی زیادی بهش بودید نه فرم مناسبش یه غریبش اینه که اون پا تناسبهای زمان رو هم در نظر بیدید چیزهایی رو به مردم بگیم که برایشون جذابیت داشته باشه و مسادیشون در زمان خودشون بتونن پیدا کنن و انتباه بدن و اگر نه نقل صرف تاریخ هم که دردی از کسی دوانه میکنه سیره احلی به اینکه اسمت و تارد و پیغمبر اکسان اگر به درستی ازش استفاده بشه دلزدگی ایجاد نمیکنه اینی که ملال آورش میکنه اینه که ما بلد میسیم شکل اراعشون مهم اینه که شما اون اطلاعات رو انقدر سبوش بکنید راحت و هلقون بکنید به قول معروف که به صورت لقمهی کپسودی بتونید زیبا اراعه بدید اون زیبا اراع کردن و کتاه کردن اطلاعات خیلی مهمه این صدای نیست دای ماست برنامه پنجره رو از راژیو معرف میشنوید برنامه رو که خانم صفاییان برای شهادت امام جواد ساخته بود یادتون هست همونی که برای تحییه گذارشش به زندان رفت و با یه مجرم گفت و گوی کرد سؤال اینه که چرا این کار خوب در دهی هزار دنبالی به یک جریان تبدیل نشد آیا نمیشد برنامه های مذهبی امثال این برنامه رو الگو قرار بدن و از حالت کلیشه در بیان مجبور باشم اونقدر برنامه برام بگیزن که موظفیه هامو پر کنن دیگه دنبال فقط کلیشه های ذهنی میده که موظف هم پر بشه برنامه با دل و جان خودم نمیسازن بعدشم خب تحصیل خاصی داشتم توی گذار کاری خودم و دوست داشتم کاری که انجام میدن با تمام وجودم باشم اگر واقعا فرد برنامه سازه مذهبی رو تربیت کنن از اول گذینش درستی بکنن و اجازه بدن اون خلاقیت خودش رو در این حوضها به کار بکیره نه به روزمرگی بیفته نه برای پرکدن موظفی خودش فقط باری به هر جهت برنامه به سازه تحویل بده قادر هست برنامه متنظر و خلاق و جذاب ارائه بده اگر واقعا مدیران ما در حوضه تر و برنامه این وادی افتاده بودن و فکر میکردن و تشبیل میکردن ما امروز با کریش گرایی نخنما شده برنامه های مذهبی مواجه نمیشدیم بعضی وقتا واضح بگم این رو بدون تعارف ما آمار میگیریم درصد شنونده برنامه های مذهبی بجز شبکه معارف که شنونده خاص خودش رو داره از ابتدا کسی که میره پیچ رادیوش رو باز میکنه و رو گوش کدن معارف او دنبال یه گمشده مذهبی خودش میره بجز او برنامه های مذهبیشون در پایین تری سطح و نازل تری سطح احایم شد و آمارش بسیار پایین هم از حیث مخاطب هم از حیث رتبه و درجه بندیه که الان ما برای تعریف های سازمانی خودمون داریم چرا؟ چرا باید اینجوری باشه؟ به مرور وقتی خب این مسئله تکرار شد آرام آرام برنامه ساز به سمتی میره که دیگه بی آقا مذهبی دورش تمام شده ما بریم برنامه های جدید بسازیم رادیو وسیلهی برای تبدیل اندیشه به کلامه برنامه ساز مذهبی باید بدونه که چگونه از ظرفی به نام رادیو برای انتقال یک زاویه یک دید جدید و خوب استفاده کنه ماجرای وضوع گرفتن مردی در مدینه و شیوه امام حسن و امام حسین علیه مسلم در اصلاح وضوع او بدونه این که مخاطب رنجیده و ناراحت بشه یا قصه همراهی امیرال مومنین علیه السلام با یه یهودی و این که اون مرد نه در آغاز بلکه در پایان راه متوجه شد که همراه او امام مسلمین بوده نمونه های خوب است از هدف گذاری و توجه به مخاطب و ترراحی یک شیوه خاص برای رسیدن به هدف به نظر من این دوتا قصه دوتا منشور رسانیه که میتونه کمک بکنه به برنامه سازها که وقتی که دارن برنامه ای رو ترراحی میکنن مخصوصا برنامه دینی با توجه به معلفه هایی که در دین وجود داره سطوه مختلفی که از اخلاق، معارف و احکام هست ببینن که در کدوم سطح میخوان بشینن و اطلاع رسانی کنن مثلا در حوضه احکام ما رسالت رسانه ایمون اطلاع رسانیه در حوضه اخلاق تأثیر گذاریه و سوق دادن مخاطب به حوضه بهترین ها و در حوضه معارف طبیعیه، آگاهی بخشیه در حوضه معارف ما باید خرد مخاطب رو تحریک کنیم خرد مخاطب رو به مشارکت بگیریم که وارد این حوضه بشن و سؤالاتش رو جواب بده و به یک مشارکت برسیم تصمیم کنم این مثال خیلی بروزیه روزگاری که ماه مبارک رمزان در مساجد در جمع ها و حیعت ها سر صفره های افتار جمعی ما یه مناصقی داشتیم یا زیارت هامون یه مناصق خاصی داشته و الان به طبع شرایط خاص و روزگار ویژه این جمع ها این مناصق فیلن ممنوع شده اون وقت اینجا رسانه اینجا باید آملیت داشته باشه اینجا باید جذابترین برنامه ها بهترین و به شیوهی نوین نیاز مخاطبش رو رفت بکنه و احساس کنه مخاطب الان در این شرایط چه احتیاجاتی داره چه شرایطی داره سطح مخاطبش چیه آیا جزب آمه مردمه یا نه جزب خواسته این ستوه مختلفه مخاطب تعین کننده اینه که اون وقت خلاقیت اعتقاد و اختیارات برنامه سازی مثلا به هر حال حوضه اختیارات برنامه سازی هم حوضه خیلی وقتی و نامحدودی نیست اینها به کمک بیاد و بتونه یک برنامه خوب دینی رو بسازه من برنامه ساز دقدقه دارم هر دفتم هم صرفا کس به پول نیست بلکه میخوام پیام دین رو به مردم برسونم مخاطبم رو هم خوب میشنسم اما بازم کارم خوب در نمیاد بعضی وقتا شاید نگاه دم دستی به برنامه سازی گره کار من باشه تجربه ای که خانم دکتر صفایان اون رو به خوبی برام توضیح داد یه چیز جالب مثلا من ایام محرم بود مثلا برمه داشتن تو رادی جوان وقتی گزارشکرم میخواستن برن گزارش تقییم کنن همه میرفتن حوضه نیه چیز داره تهران اونجا از طلبه ها صحبت میده سلام ببینم گزارشکرم میگفتن حق نداری اونجا بری اون سال سال کلیشهیه حتی با خودش میرفتم میدون محسنی گفتم خانمه میدونی تو سرش اینجا برو با اون صحبت کن در مورد مانگورنه سالهای مذهبی رو از کسایی میگرفتن که شاید شمای شکلیشون شمای ظاهریشون خیلی رایت شمولات مذهبی هم نداشت گفتم اون جوان من الان من باید بتونم به اون سال اون آدم جواب بدم اگر این کار کردم بردم برنامه پنجره امروز به پایان رسید خیلی کتاه و مختصر به بررسی چالش های ساخت برنامه های مذهبی توی رادیو پرداختیم تو برنامه امروز از دیدگاه جناب آقای جواد سرکارپور از پیشکسوتان رادیو و خانوم ها دکتر جلالی و دکتر صفاییان از مدرسان و پجوهشگران رسانه پرداختیم اگر شما هم در باره برنامه های مذهبی در رادیو ها دیدگاهی دارید با ما در میون بگذارید سی هزار پانسد و پنجه و سه شماره پیام کتاه ماست خدا نگهدار این صدا همیشه هر جا که باشی میتونه هم دل و همراهت باشه بین دلهای قریب آدم ها میتونه اطره رفاق بباشه میتونه اطره رفاق بباشه این صدا همیشه هر جا که باشی میتونه هم دل و همراهت باشه بین دلهای قریب آدم ها میتونه اطره رفاق بباشه میتونه اطره رفاق بباشه بساله بساله بباشه از از خود بباشه بساله بباشه بباشه سектив میتونه سولّب امریکا gåهننده مجموعات و عقل تحت خرابش رمپوری اسلامی که تقریبا به بسیاری از کشورها میرسد این صدا باید ایک صدایی باشد که مردم را ارشاد کند و اسلام را معرفی کند نشاط و معنیت ایمان و معرفت دین و حکمت صدای فضیلت و فطرت رادیو معارف سرد زندان یار تنزک رو یاد خدا بود هیچی ایک از موارد قانونی که برای اصرا وزد شده در مورد اصرای ایران با چوبه های جبه مهمات میزدن نه پتوه خاصی بود نه آب خاصی بود که بخوان بچه ها خیلی غصم شد نه از شهادت شهادت واقعیت برای خودم امامون لازم افتخار بود اصلا از شهادت باید کشورهایی از مظلومیت بچه ها حکایت آزادگی از این وضعیت پرچم ازدت و افتخار ایران رو به احتزاز در آوردن سخن از آزادگان سرفرازه مردان و زنانی که سالهای طولانی از بهترین دوران زندگیشون رو در چنگال دشمن گذروندن اما هرگز تسلیم نشدن موسیقی در این برنامه میزبان آزادگی بزرگوار جناب آقای حسین خرشیدی هستیم آقای خرشیدی به همون بگین چه تاریخی و در چه عملیاتی اسیر شدیم بسم الله الرحمن الرحیم بنده آقای حسین خرشیدی از دشکر 27 محمد رسول الله که در سال 21 یازه 64 اسیر شدم خاطره زیاد دارم و بهترین خاطره که فراموشم نمیشه این خاطره از که شب تولد حضرت فاطمه زهران سلام الله علیها بود و تولد امام رحمت الله که به بنده گفتن که شعر بخوند و بنده شروع کردم یک شعری بود در باره صدام بود که شروع کردم بخوندن ست چار خطی که از شعر خوندم یه دفعه سرباز عراقی بشت پنجره رو زد و گفتی که این شخصی که داره شعر مخونه بگیم بیاد ایچی بچه ها ایچی نگفتن و ساکت شدن که از یه پیره مردی پرسید که آیا توی آساشکا کسی شعر میخوند فرمودن که نه کسی نبود که وقتی که صبح شد اومدن بازجوی کردن توی آساشکا کی بود شعر میخوند ما شدیدیم شعر در باره صدام میخوند هر کی بودی بیاد خوش معرفی کنه وگرنه مجازدش زیاد میشه که ما این صحبتهای که سرباز عراقی کرد به مسئول اردوگان اون که به نام حالی حسن انجیدنه بود گفتیم و گفتش که هیچ طوری نیست و میگذره بعد از سربازهای دیگه پرسید که پیگیر این مسئولی بشین کی شعر خونده اینا که بعدن ما رو لو دادن لو دادن به عراقی ها یعنی از صفحه رو بلندمون کردن و بعد گفتش که باید بیایی توی غرفه ما موسیقی بدون تردید آزادگان دلاور گنجینه های ارزشمندی هستن که با الهام از مکتب انسانساز اسلام و سیره اعمی اطهار علیه مسلم تونستن دوران دشوار اصارت رو پشت سر بذارن و شکوه مقاومت و سرفرازی رو بر صحیفه درخشان ایران اسلامی سبت کنن آقای خرشیدی فرمودین که سال شست و چهار اسیر شدین وضعیت شما در دوران اسارت چطور بود؟ زمانی که اسیر شدم خیلی ناجور منو عذیتم کردن و منو دنستون سرد بهمنما منو با تناب بستن روی اسکله و لباسم خیست بود پاهم همش باد کرده بود خیلی وضع ناجور و هر چی کاری کردم که با من بزرگ بلند شدم اینو هیچ اهمیت نمیدادم بعد حدودا 5 سایه 6 سایه منو با تناب بسته روی اسکله منو بستنم و هر کاری که منو بزرگ راحت بشم نزدشتم حتی یک پتو هم که میخواستم این اسکله اسکله البک بود که بعدن نیروهای قوی جمهوری اسلامی ایران تونستن که بزنن دربه داغان کنن اسکله رو هر کاری کردم که بزن منی خود آزاد باشن منو با تناب نبندیم هیچ کاری نکردم هیلی التماسیشون کردم هیلی میگفتن تو حرس خمینی پاسدار خمینی هستی اینا خیلی منو میترسوندن از این که تو حرس پاسدار هستی و من هیچی چی نگفتم که ساعت خوابم برد ساعت خوابم برد سرما عدبتی خسته بودم دیگه هیچی عالیم نبود که خسته کفته بودم خوابم برد و ساعت چهار صبح بود که منو بیدارم کردم و به طرف بسره منو بردم اونجام در ساواک ما رو بردن که بیس روز ما در اتاقی بودیم شیشتر چهار که هفتاد نفر ما در اونجا بودیم و بی غذایی و بی آبی خیلی مقصد مجرار عزیزی بودن که طرف از نایه کمر پا مجرو شده بود و اینقدر داد میزد که آب میخوام گرستمه ای وطن خاک تو شده به چشم من توتیان میهنم زمین تو به مهر و عشق پرست اقاقیان میدهم در رهنگ همه هستیم بمانی همیشه سر بلند و همیشه پرست فریاد شادی و آزادی آزادی در این فرصت از برنامه حکایت آزادگی کتابی در حوزه دفاع مقدس خدمت شما عزیزا معرفی میکنیم کتاب مربعهای قرمز به قلم زینب ارفانیان پیرامون زندگی و فعالیتهای حاج حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدسه شاید براتون جایی سؤال باشه که چرا این کتاب به نام مربعهای قرمز نامگذاری شده زینب ارفانیان میگه حسین یکتا مسئول آمار گردان بود که نامه همه بچه های گردان رو درون دفترش به سطح رسونده بود نام این کتاب برگرفته از همین بخش از خاطرات حسین یکتاست چرا که حاج حسین برای هر یک از بچه های گردان که شهید می شدن کنار اسمشون یه مربع قرمز قرار می داد نویستنده از زبان حاج حسین در کتاب می گه گاه که دفترم را باز می کردم مربعهای قرمز را می دیدم که داشتند زیاد می شدن کاش یک نفر هم جلوی اسم من این مربع را می کشید کتاب مربعهای قرمز داستان و روایتی جذاب و هدفمند برای جوانان و نوجوانان اسلامه و دارای رده سنی دوازده تا نوزده ساله این کتاب را انتشارات شهید کازمی منتشر کرده خوندن این کتاب را به شما عزیزان توصیه می کنیم موسیقی موسیقی همچنان میزبان جناب آقای حسین خرشیدی یکی از آزادگان سرفراز کشورمون هستیم در برنامه امشب حکایت آزادگی آقای خرشیدی در باره شکنجه های دوران اسارت بیشتر برامون میگین کار بدی که اونا کرده بودن شبا اگه یکی مریض می شود موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی ازیت هایی که از قبیل این که ما رفتیم کربلا نزداشتن ما اونجوری که باید میخوان قبر عبی عبدالله رو زیارت کنیم و در اون جان که بودن گفتن سلوات نفرستید سردون پایین باشه اگه شعاری میدادی سلواتی میفرستادی پشت علامت میگشیدن موسیقی آزادگان نماد سبر و استقامت مظهر ایمان و ایسار هستن ما باید یاد و خاطره این قهرمانان رو گرامی بداریم و از فداکاری های بی نظیر اونها همیشه سپاس گذار باشیم آقای خوشدی آیا سربازای اراقی شما رو شکنجه های روانی هم میکردن؟ از عذیت هایی که رژیم اراق بیشتر ما رو عذیت میکرد این بود که فیلم هایی میذاشتن در تلویزیون تلویزیون که خیلی خیلی بد بود و بعض وقتا خود سربازای اراقی میگفتن که تلویزیون بد روشن باشه و اجبارم گادم و تلویزیون روشن باشه ولی الحمدلله این روحیهی که در بین بچه ها بود اکسند بچه ها به تلویزیون نگاه نمی کردن و یک اخباری ورزشی بود اخباری بود که بچه ها از اون تلویزیون استفاده میکردن آزادگان عزیز در وضعیتی که هر لحظه امکان تسلیم شدن وجود داشت با همدلی و همزبانی به همدیگه امید قدرت میبخشیدن قصدهای درد و رنج رو به اشتراک میزاشتن و با به یاد آوردن خاطرات شیرین گذشته روحیه همدیگر رو تقویت می کردن هر کدوم از اونها داستان یک مقاومت بی نظیر بود یه نمونه بارز از پایداری در برابر ظلم و ستر خب جنب آقای خرشیدی تلخترین خاطرهی که در دوران اصارت داشتین چی بوده؟ از همه خاطرات تلخترین خاطرهی بود که وقتی که گفتن که امام از دنیا رفته و و ما خیلی ناراحت شدیم به مدت ده روز مراسم ما داشتیم در اونجا و به مدت یک ماه هم در آسیشگاه قرآن میخوندن و یک مسیبتی بود که آزاده های عزیز در عراق دور از خونواده و تونستن این مسیبتی و یعنی به یاری خدا از بین ببرن و راه خودشون رو ادامه بردن بعد از آزاده که مدت هایی در زندان عراق بودن ده سال، هیس سال، نو سال با مسیبت ها و رنج های فراغان دوچار بودن که الحمدلله، الحمدلله با پیروزی و موافقیت کشور عزیزمون برگشتن روزهایی رو بیاد بیاریم که آزادگان به وطن بازگشتن ازادی، فراموش نشدنی از شادی و عشق آغوش های گرم خانواده ها گریه های شوق مردم همه و همه نشان از عظمت و شکوح این پیروزی داشت بله دوستان به پایان برنامه امشب حکایت آزادگی رسیدیم ازتون میخواییم که ما رو از نظرها و پیشناتهای سازنده خودتون بی نصیب نذارید و برای ارتقای سطح برنامه مون ما رو یاری کنید شماره تلفنهای ما 329-10-551-2 با پیش شماره 025 و همینطور سامانه ی پیامکی راه های ارتباطی ما با شماست تا فرصتی دوباره خدا نگهدار، التماس دعا من که با خاطره تا جون میگیرم به تو مدیونم اگه با سد نمیرم به تو مدیونم و از ترو سفیدم بطن پرنده ها خاک شهیدم بطن پرنده ها خاک شهیدم ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران شما شما شما شما زاهره گم شده امام رزا تا ایران ایران ایران سرعت دقت حیجان در مسابقه اصر جوانی نشات شادابی و سرگرمی در مسابقه اصر جوانی مسابقه برای جوان شاداب ایرانی اصر جوانی شنده تا پند شنبه هر هفته ساعت هفته از راژیو معارف شما جوان عزیز برای شرکت در این مسابقه پرهای جان میتونید اسم و سن و تحصیلاتتون رو به شماره سی هزار پانسد و پنجابو سه پیامک کنید دانشگویگی صدا و سیما قوم با مجبز رسمی از وزارتیمه در این مجموعه محلت سبتنام تا پنجمه اردی بهشت هزار و چهارصد و چهار دافتربان شرکت در آزمون میتوانند جهت سبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به نشان