مشترکن فیها یک امری که موجود است در اینها مشترک است بین اینها اینجا رو اشتباه خوندم من بله این وصفه به حال متعلق است در واقع مشترکن فیها امرون یک امر موجودی درش شرکت دارد بین اینها شیخ اینها رو گفته که چنین کسی رو ملاقات کرده وقت در باره او میگوید قائلا این حالا حرف شیخ یعنی یه آدم آقلی فکر میکنه که حکم ها چنین اختلافی کردن که آیا واقعا انسانیت در خارج یکی سیادوتاست یا چندتاست هرگز هم چیز اختلاف نمیبینی شکی ندارم که کسیر هست و کان ذالک المر این اشتباه از اینجا ناشی شده که این شخص لماسم امن القوم شنیده بوده که حکم ها میگن که اینجا شنیده فتعذر علیه تحصیل و غرزه هم نتوانسته بفهمه که منظورشون چیه فستعمال لفظ الواحد این که میگن یه معنای واحدی موجوده از این نفهمیده واحد چه وحدتیست به خیال کنه یه وحدت شخصیست وحیدی موجوده از فسبق الى وهمهی انهم زهبو الى انه الحقیقت الواحده والمعنالکلی به صفت الوحدت والکلیه واقعتون فی العیان خیار کرده که یک حقیقتی به وصف وحدت و کلیت در خارج موجوده است و او فاسدون المعنالواحد والمشترک والکلی والام والنو والجنس الاغیر ذالک من الواحق قد یوجد وفی الواحدی اعیان لیکن لا به حاضر اعتبارات صحیح است که ما بگیم این هست در خارج اما لا به ما انهو کلیگان فحقیقت الانسان مثلا اینا عبارت شیخ ظاهرن نیست دیگه اینا توضیحاتیست که انداده شد مشابهش البته هست در کلمات شیخ ولی این تعبیرات دیگه ظاهرن مال منومه سرمت علی فحقیقت الانسان مثلا من حیثوه انسانون موجودن فی العیان منسبقن بالوجود لالاله منحیثو نوعیتیهی یک اعتبار نوعیت دارد یک اعتبار فردیت دارد به ما انهو فردون در خارج موجود است نا به ما انهو نوع بل منحیثو طبیعتیهی و ماهیت بر این ماهیت در خارج موجود است به وجود فرده وقد فرزل اموم لاهقن به هافی موتنن یلی قلوهو قوهو به هافی این که میگیم کلی هست نوع هست یعنی این صفت نوعیت در یک وعای آرزش میشود در اون جایی که صلاحیت دارد که منتصفه به نوع شود و همه با ذهن در خارج وقد نستر شیخ فی سائر کتبیهی به خصوص در شفا انهل انسانیت الموجوده کسیبتون بلعدد ولی سدزاتن واحدتن و همینطور حیوانیت لا کسرتون یکونو به اعتبار اضافات مختلفه اون شخص هم گفت که میگفت اید نسانیت واحدیست گفت اضافاتی دارد در اصل تعییراند مختلفی که به زمین ه pa پیدا میشه کسرت پیدا میکنه این معنیش اینه که اتصافش به کسرت بلعرز هست در حقیقت اون چه کسرت دارد اضافات هست تعییراند هست که اضافه دارد اعراض مشخص هست که کسرت دارد ولی خودش ذاتاً واحده این معنیش این بود که اتصافش به کسرت بلعرز هست در صورت که برعکسه اونی که در خارج هست اونی که حقیقتن کسیره هست همین هاست بلکه اگه متصف به وحدت شدن به اعتبار این هست که در ذهن متصف به وحدت می شود اگه در خارج هم بگیم انسانیت زید با انسیارت ام یکی هست بلعرض بگیم یکی هست یعنی این انسانیت همان هست که در ذهن وصف به وحدت رو داره این دوتا جا به جا شده وحدت ذهنی را به خارج نسبت داده کسرت بالعرض را کسرت که حقیقی بوده اون را بالعرض گرفته بل ذاتل انسانیت مقارنهت خواست زید یعنی وجود وجود انسانیتی که در زید هست غیرت وجود انسانیتیست که مقارنه با خواست امر هست فهما انسانیتان انسانیتن قارند خواست زید و انسانیتن قارند خواست اهم لا غیریتن به اتبار المقارنه نه این که غیریتی این که میگیم انسانیت با انسانیت فرق داره فقط به خاطر عوارزش باشن حتی یکونه به طوری که معناش این باشه که یک حیوانیت فصول مختلف را میپذیرد نه اینجور نیست حیوانیتی که در فرست هست غیر از حیوانیتیست که در امارت پس این اشکال وارد نبود و این دلیل را اشون تعیید میکنن که ما میتونیم از این را اثبات بکنیم وجود زهن را که معنای مشترک واحدی به وصف بهدت را درک میکنیم و این در خارج نیست پس باید در جای دیگری باشد و لیس الا زهن محمدیم تغییرات ساعت پخش بررامه های رادیو معارف در سال 1404 برکرانه نور درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آمولی قرآن کریم که اینها را توجیه کرد و راه را برای توبه از کف برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه ساعت شش بامداد مهربان باشیم مجلده صبحگاهی رادیو معارف مهربان باشیم شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه گنج سعادت گنج سعادت هر روز هر روز هر روز هر روز ساعت هفت و چهر دقیقه گنج تو سینده اما باید که پیداش بکنی اعمال بشی زندگی زیباست زندگی شیرین است زندگی تک تک این ساعت ها زندگی زیباست شمبه تا پنج شمبه ساعت نه و پنجا ساعت نه و پنجا دقیقه تا جمعه زهور من شک ندارم من شک ندارم میره صدا خرصت ما تا جمعه زهور هر جمعه ساعت نه و پنجا دقیقه از برکت ما اصر جوانی مسابقه اصرگاهی رادیو معارض سرعت دقیقه حیجم اصر جوانی شمبه تا پنج شمبه ساعت هفته اصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت اسلام برای نماز جمعه خیلی اهمیت قائلن از قول پیغمبر خدا صلی اللہ علیه و آله نقشه که فرمود من کانه یؤمنو بالله و یوم الاخر فعليه بالجموعه یوم الجمعه هر کس ایمان دارن روز جمعه نماز جمعه را نباید ترابوش کنن در یک روایت دارد که ملائکه الهی میستن و بیبینن که چی زودتر وارده سحنه نماز جمعه شد اما یا اما های یا تصویر سوال خدا رویوس خدا را سفر نوعده استانا های اما سوال درست چه�وشن من نعلم ب rapidement به جهان موسیقی اللهم سلاله و محمد و آل محمد و اجل فرجه هم ممنونیم از همراهیتون با نوبت کاری ثومه برنامه های شبکه رادیوی معارف زمن خداحافظی از شما همراهان عزیز دوت میکنم پای درس اخلاق حضرت آیت الله مشکینی رحمت الله علی در برنامه مکارم خوبان بنشینیم که به مدت بیس دقیقه تقدیم شما عزیزان میشه موسیقی ای دل اگر که محرم راز نهان شمید در برگاه حضرت دل میمان شمید در برگاه حضرت دل میمان شمید از جزمه بکارم خوبان روزگاه مکارم خوبان قاین زاری نفس آسمان شمید موسیقی آقایی نزاری از نفس آسمان شمید بسم الله الرحمن الرحیم شکر یکی از فضائل نفسانی است علماء اخلاق وقتی که علم اخلاق و فضائل نفس را می نویسند و صفات نفس را می نویسند و حالات و ملکات نیکوی انسان را می نویسند یکی از اونها شکر است یکی از مهمترین اونها شکر است منطقه های اینجایی نکته اخلاقی را باید توجه کرد با اون این که علماء شکر را از صفات نفسانی در علم اخلاق شکر را از صفات و حالات نفسانی ذکری می کنند صفات نفسانی ملکات نفسانی را می نویسند حالات نفسانی یعنی اون صفتهای ثابت روح و حالات نفسانی یعنی اون صفتهای سریع و زبال روح صفات ملکات و حالات هر دو از اصاف روحه از اصاف نفسه منطقه برخی سریع و زبال هست مثل حب و بوز برخی نه اینطوری نیست مثل ملکه عدالت و شجاعت و امثالین ها شک را هم از صفات نفسانی میشمارن ولی وقتی که آقایون مثال میزنن برای شکر همش از افعال مثال میزنن و کم منفرق بین افعال و صفات صفات و حالات از عبارز روحه از عبارز نفسه افعال مربوط به اندام و بدنه مثال میزنن شکر یعنی انسان در برابر یا خدا بگه الحمدلله نشکرو که یا الله یه چینی نباراتی بگه یا واجبات الهی را به جا بیارد اون خود شکر هست محرمات را ترک کند شکر هست بله اینا همه مساده یک شکر هست بی تردید بهترین شکر پروردگار عبارت از این هست که اون چی که دستور داده اون را به جا بیارد اگه شما بتوانید اون چی که واجب کرده از خدا انجام بدید شما انسان شکورید اگه بتوانید محرمات را ترک کنید اون چی را که گفته به جا نیاورید به جا نیارید شما انسانی شکورید شکر از افعال حساب می کنند همه این ها شکر هست پس چگونه می شد که شکر را افعال مثال می زنند بلکه شکر را به عنوان صفت نفسانی ذکری می کنند این مسئله در قالب صفات می آد قالب صفتها را وقتی که مثال می زنند از این سفات هایی بیارد از افعال مثال می زنند مراد آقایون اینه که شکر باید با افعال انجام می گیره ولی یک فعل و دو فعل کافی نیست باید به قدری شکر فعلی به جا بیاورید تا ملکه شکر در شما پیدا بشه مثل این که انسان به قدری ممارست بکند تا ملکه شجاعت پیدا کنه به اینه مثل مسئله عدالت عدالت در انسان به زوده این ملکه در انسان حاصل نمی شده انسان باید مبازبت کند به یک گناهی رسید ترک کند گناه دوم ترک کند واجب سوگم به جا بیارد مرتب مبازبت کند بر خودش تحمیل کند واجباتش به جا بیارد محرماتش ترک کند رفت رفته یک صفتی در انسان پیدا می شود به نام صفت عدالت پس عدالت از صفات انسانی ولیکن محسر صفات انسانی افعال انسانی هر فعلی را که شما تمرین کنید از اون یک صفتی در شما ایجاد می شود که اون صفت صفت فاضله است و ملکه است شکرم همینجوری شما وقتی که راجع به هر موضوعی انجام وظیفه کردید در برابر پروردگار هر تی را پیدا کردید شکر کردید واجبات الهی محرمات را این را مبازبت کردید در شما یک صفت و ملکه فرادید فاضله بسیار عالی پیدا می شود به نام این که شما می شود انسان شکور مرد شکور و خداوند شکر را برای همه لازم کرده است و از اون صفات فاضله بسیار عظیم است که باید توجه کرد و می شود انسان بگه واقعا همه ماها در این صفت یا قاسرم یا مقصد یعنی یا شکر خدا را وزائف الهی در شکر را یا به جان نمی آوریم می شود مقصد می توانیم و به جان نمی آوریم می شوجون مقصد یا نمی توانیم به جا بی آوریم و باید به جا بیاریم می شوجون قاسر همه ماها در مسئله شکر یا قاسرم یا مقصد هجزا پروردگار شکر را که ذکر میکنه خودش را متصفه به شکر خدا خودش را شکور مینامد شاکر می کنه می نامد پیانبرانش را که ذکر می کند شاکر می نامد مثلا در آیه این جمله مالکیه این عبارت مالکیه که خدا نغمی کنه حمد و سپاس و درود از آن خداییست که حوزن را و غم را از دلهای ما زدود الحمدلله بعد میگه همانا فروردگار ما آمرزنده و شاکرگزار است و شکور است مالکیه این عبارت خدا به ما نغمی کنه مال شماهای پسزانی که حتی سحن قیامت را تموم کردید و بارد خانه های بهشتی شدید نگاه به طول عرض خانه ها کردید به تهای فرابانی که لطفا لا عینون رد ولا قدنون سمعت ولا خطر علا قلب بشر وقتی که اونها را دیدید قطوفها دانی قطوفها دانیه را ببینید تمام میبه ها خودش میاد به طرف شما لازم نیست شما زحمت بگشید تمام این تها را که شما ملاحظه کردید اون وقت این جمله را اون وقت خواهید کنید کلام شماست مال اونجا حاله داره قدر نغمی کنید خواهید گفت الحمدلله لذیبی ارده و انل هزم دنیا کجا رفت اون زحمتها سبرو ایاما قلیله علی در اینجا یه جمله داره در نهج بلاهی خیلی قابل توجه سبرو بندگان خوب خدا را حساب میکنید سبرو ایاما قلیله فعقبت هم راحتا طبیله چند روزی رو چند روز که این چند روز اومر بگیرون دیگه انسان چقدر باید اومر کنه چقدر اومر پیمت داره چقدر اومر طولانیست سبرو ایاما قلیله فعقبت هم راحتا طبیله برای راحت همین شکیل اونجاست که شما این جمله را خواهید کنید از هبه انل هزم این ربنا لغفور و شکور خدای ما شکور شکر گذار شکر معناشون است که در مقابل نیکی اکسولا مالشون بیدیدید در مقابل اندک نیکی شما یکی این اکسول عملی خدا نشون داد خدا خودش را شکور میناد بندگان خودش را همگاه شکور میناد وقتی که بنی اسرائیل و از وضع بنی اسرائیل نغنه میکنه چون ها را ما ترخم کردیم در بیت المغدس چه کار کردیم بعد میفرماد ذریت من همه نامنه معنو این ها از اولاد کسانی هستند که ما اونها را با نوح در کشتی سوار کردیم انهو ود یه جمله پاداش یه جمله در باره حضرت نوح میدید خدا گاهی برای بعضی از پیانبران نمره میده دائن توجه کنید وقتی که قرآن میخانید ببینید یک پیغمبری را ذکر میکنید در مقام انهو لعباهمونی آهایی می کشیدید و انابها داشت انهو کان عبدن شکر را این بنده ما شکر گذارد حضرت نوح را تعریف می کنید علاق من این جمله را بهتون بگم علاق وفی ذالک فلیتنافس متنافسون اگه به چیزی میل دارید آقای تلده آقای انسان آقای مومن اگه به چیزی میخوای علاقه داشته باشید اگه میخوای یه چیزی گیرت بیاد واقعا محبوب پیدا کنید اینا سازد راه اینا برو انهو کان عبدن شکر را یه مدت انسان کامل باش یه مدت مواظب حال کدید باش یه مدت خود را تربیت کن این تفل نفس را تربیت کن این حیوان چموش را زیر نظر عقل بیاورد و او را لجام او را دست خرد بده لجام این هوای نفس را دست عقل بده مدتی به خود برست مدتی به خود برست مدتی خود را تزکیه کن مدتی خود را تشفیه کن تخلیه کن و تحلیه کن و یه وقت میبینید که ادبنی ربی اربعین سنه که چی گفتی بیون بریم ادبنی ربی اربعین سنه چهر سال تعدیبم کرد بعد نمره به من داد ثم قال انک لعلا خلق عظیم پیام بریم الان اخلاقت کامل شده معدد بشید تخلقو به اخلاق الله تعدب و ماداب الله تا انهو کان عبدم شکر اینجا جای تعدب هست مدارس علمی ما جای تخلق هست جای تعدب هست هیچ جای دنیا مثل اینجا که شما هستید نیست این ت عظیم را قدردانی کنید جوانهای شما بچه های شما با قرآن سر و کار دارن این دنیا امروز دنیا کسید دنیا خصافته دنیا فساده دنیا بدبختیه لگاهی به در تواریخشون در حالاتشون بکنید اینهو کان عبدم شکر امراهی این بنده ما خیلی شکر گذارید این بنده را کیه میگه شیخ المرسلین شیخ المظلومین حضرت نوب شیخ المرسلین میگه البته اون موقع شیخ المرسلین بوده اما حضرت عیسی بعدا آمد عمراشم از او بیشتره به هر حال این مسئله شکر فراموشتون نشبه اینهو کان عبدم شکر امراهی درباره حضرت موسی هم یه جمله عجیبی بگید من خیال میکنم این خطاب به حضرت موسی خطاب به بندگان صالح خدا و خطاب به شما هاست انشاءالله که متعلق این خطاب قرار بگید فرمود اینی استفیتو که به رسالاتی و به کلامی موسی اونجا پرسید از حضرت موسی اینهو که برسالاتی و به کلامی موسی اونجا پرسید از حضرت موسی و واطل کلیمینه که یا موسی دستی تو دست راسته چیه؟ قال هیا عصا اتوکو علیها خدا پرسید چیه اونکی تو دست راسته ده؟ خدا پرسید چیه اونکی تو دست راسته ده؟ قال فعصای من اتوکو علیها تکیه برگون میکنم و احش به ها علا غلمی برای گوسفندانم برگ میرزن و لیفی ها معارب و اخرایه حاجت های دیگری هم دارد قال علغا اَن داخت transformer م الذي مثبت بعد فرمود النستفیتو که علیها بررسالاتی و به کلامالم موسا دو متلب داده رسالت ها و کلامهم النستفیتو که علیها بررسالاتی و بكلام رسالت ها بردوشت هست لوه موسی Pop report روز تشنه تبلیغات توست رسالتها بر اهده توست استفاکن به رسالاتی و به کلامی هم بر اهده شما رسالت تبلیغه و هم کلامی در دستشونست این کتاب الله بردارید یا جابر یا جابر اعرض نفسک علا کتابه جابر تو رو خودت بنیشین گاهی کدت رو بر این کتاب عرضه بداری ببینین کتاب چه میگه اعرض نفسک علا کتاب الله این آینه تمام نمای انسان را مقابل خودت بگیر و خودت را درست در اون متعالیه کن اعرض نفسک من بارو ارز کردم دوستان متعالیه نفس بهترین کتاب است بقیه و انتر کتاب تو خودت کتابی و بالاترین کتابی و انتر کتاب و مبینون لبی به احرفی یزهر و مزبر تو خودت کتاب الله در خودت متعالیه کن مغزت کتاب است روهت کتاب است صفات نفس است صطره هاست فضائلت ابواب اون کتابه رضایلت ابواب اون کتابه افعالت ابواب اون کتابه خود در این کتاب متعالیه کن کتاب نفس را متعالیه کن و به جایی میرسی این استفیت و که علن ناصر به رسالاتی و به کلام خدا استفای کرده خدا برگذیده کلام خودش رو در دست شما قرار داده چه کلامی بالاتر از این باز کنید این کتاب رو متعلقه کنید استفیتو که علن ناسه به رسالاتی و به کلامی بعد میگد فخذ ما آتیتوک و کم منش شاکری بگیر اون چی که به تو دادن بگیرید اون چی را که خدا به تو داده علم داده فقه داده حدیث داده قال الباقر داده قال صادق داده قرآن عظیم داده تفسیرش میفهمید فخذ ما آتیتوک و کم منش شاکری و شکر گذار باش انجام وزیفه کن تخلق به اخلاق الله باش بارها این جمله رو نقل کرد از یک زنی آیشه برسیدن که اخلاق پیانبر چگونه بود قالت اخلاقه رو قرآن پیانبر وجود خارجی قرآنه پیانبر قرآنه قرآن ناتق هست و قرآن سامت در برابرگونه با هم یکی هست با هم مختلف نیستن نسخه هست یک نسخه از کتاب الله علم ازریه پروردگاره نسخه دوم در قلن مستور هست نسخه ثوم در لحما درج هست نسخه چهارم در قلب جبرایله نسخه پنجم در ذهن مبارک و قلب مبارک پیانبره نسخه چهارم در قلب جبرایله نزد به روح الامین و علا قلبک نسخه پنجم ذات این موجوده موجود ذات این موجوده اللهم انها به نسخت الاحدیت فلمون لابود این نسخه الهی شما هم همینجوری باشید فخود ما آتی توک و کن منش شاکره اون چه که انتها کردن توجه داشته باشید خوب درس بخوانید انشالله خوب ترقیب و تعالی کنید همه ی همتتون را مصروف کنید برای مقام علمیتون در جمع بشه همه چیز قرار بگیره علم علم علم شیطان از علم میترسه از عابد نیمیترسه از عالم میترسه عالم باشید اگر تو انگاه و عابد هم باشید شکر هر ت چیه؟ شکر هر ت شناخت اون ت شناخت وظائف انسان در رابطه با اون ت عمل به اون وظائف شناخت پدر شناخت وظائفی که در مقابل پدر و مادر انسان انجام بده است در برابرش بیستید در برابر پدر و مادر تون اگر داشته باشید اگر این ت را هنوز خدا از دست تون نگرفته من توصیه می کنم در برابر اونها بیستید دست به سینه بگید پدرجان عمر کن تا بردک امتصال کن کفشها مقابل پاهاش جفت کن دستهاش روزی چند بار ببوز ولو آیت لاهل ازما باشید بگوین یه چوپانی پیر مردم شد این تسلیم در برابر پدر شکر پدر اینه شکر رهبر رهبر را انسان به رهبری بشناسه قوامرشو امتصال کنه این ت بزرگ را قدردان باشه من اعتقاد به این روش دارم وزیفه دارم در حفظ این انقلاب و انشالله حفظ خواهید کرد شکر رهبر یه شکر است یه روایت اینجا دارد از شکر این معناه که بهتون ازگم روایت میگه لَمْ تَهْلِكَ اُمَّتُنْ وَلَوْ كَانَتْ مُصِيئَةً وَالِمَتًا مُصِيئَةً خدا هیچ ملتی را حلاک نمی کنی ولو آدم های بدم باشن ظالم باشن گناهگار هم باشن اِذَا كَانَتْ وَلَاتُهَا هَادِیَةً مَهْدِیَا وقتی که متولیان اُمَّتِی های بدم باشن