این طلبه هست، فقیه که نیستی که این ورده که من نمیدونم، ثابت نشده بران، والله العالم علامه تواتبایی مفسر قدیعی هست، به صاحب علمنار اشکال میکنه، کجا اشکال میکنه؟ در قضیه هجر و لصفه آقای صاحب علمنار، حالا یا رشید رزا هست که مقرر هست، یا شیخ عبده هست، نمیدونه هرچی هست روایات مربوط به این که از بهشت آمده بود و نورانی بود و بد گنهکارا، دست مالی دندائی، سیاه شده اینا را همه را زیر سوال میبره آقای صاحب علمنار، علامه میگه ما چه حق داریم این را زیر سوالی نام، چه مشکل داره؟ اون آقا میبود که دین نیاز ندارد برای این که اینها را اینجور جذاب کنیم از این چیزا، مثل امه روشنفکره بایی میزنن میگن دین خودش دیگه جذاب است، نمیخوند، آقا به ما چه رفتی داره؟ اگر حدیثی آمده، از بهشت آمده باشه، میگن از بهشت آمده اشخالی مگه داره، آقا میزنم، یک چیزی از بهشت آمده باشه، مادی از افریقی ایسا، میگه از آسمان نیامد مگه برای حضرت مریم نیامد، مگه اینها مشکلی داره، دیگه این میشه خارقلاده اونجا میفهمند، شما ولی روایات را سند اینها را هم تمام ندانید، حق ندارید، لطف کنید، مذکره کنید اینها را را از سبک بگیرید، باید بگید نمیدانند ولی اگر هم باشه، هیچ کنه جمعه مشکل عقلانی نداره، اینها است، به این، اینجور دقیق بودن به مسائل، یلا رجوع بفرمایید، مرحوم علماء توا توایی، اونجا به صاحب علمانها را که نقضی میکنه، بله، اینها اینجوریه این قضیه حدیث کسای معروف، بله اگر از اینجان سندش به همین ترکیب ثابت نشد، میگه آدم میدونید، او وقت رجاعا، چون مفردات این مجموعه همه اج روایت داره، آسمان را برای شما قبل کردم، زمین را برای شما قبل کردم، بهتر از شما قبل نکردم، همه روایت داره، یعنی هیچی ساختگی نیست اگر همچنان کسی بگه سند نداره، این مجموعه با هم برای من سند ثابت نشده، بله، تک تک این معروف را برو برایش آیه هست، چیز روایت هست، آدیث هست، سند داره دیگه، مثل قضیه دعای ندبه است اگر کسی دعای ندبه را بخصند ازش برای من به این مجموعه تمام نیست، تک تک این جمله ها چیست، دعای ندبه روایات و سند داره دیگه، ثابته، ممکنه اگر این مجموعه بگیم کناره هم یک جا از لسان معصوم دلیل ندارم من که ثابت سادر شده و شده، اون متفرقه چی؟ از معصوم ثابت شده، این از این باب میشه، اینها مواظب باشین خب این بچه اول، خلی اینو از بفرمایید بچه دوم، خدا رحمت کنه از مرموش شرف و دین، اعلی مقامه شریف، خیلی قشنگ دقت کرده ومعظالکه، این ال بچه ثانی است، ومعظالکه لم یقتصر، صلی اللہ علیه و آلیه و سلم، الاغاذ المقدار من توضیح اختصاص الایه به هم، اکتفاه نکرد به همین مقداری که اختصاص ایه را برای آنها بیان کرد، چه کرد پس؟ الاغه بر این، حتی اخرج یده من تحت کسا، دستش را از زیر کسا بیرون عوض، پیغمبر، حالا نمیگن مثلا از آستینشا، اینجا میگن که متعارف نبوده، اینجا از آستینش بیرون عوض، اینجا از زیر کسا مثلا یک طرف کسا را زد کنار، دستش را عوض بالا فَأَلْوَا بِهَا اِلَى السَّمَا و با اون دستش به طرف آسمان اشاره کرد، یعنی اون دستش را که آورده بود بیرون به سمت آسمان بالا برد، چون این را در روایت آمده آینا فَقَالَ اللَّهُمَّ هَاُلَاءِ اَهْلُ بَيْتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَتَهْهِرْهُمْ تَتِهِرَا یعنی همون آیه ای که آمده بود، پیغمبر هم این را در غالب دعا دوباره از خدا درخواست کرد یقرر ذالک، یعنی حالا این تعبیر را هم پیغمبر این را تشرار می کرد و ام سلمت تسمع و ترا، که حالا از اینجا بشه وجه ثبت، فعلا توقف کنیم می شود وجه دوبت یعنی علاوه بر اون فعلش که انجام داد، این سخن را هم که هاولا اشاره کرد، اشاره کرد هل کلام، هل کلام، یعنی اون توضیحی که بنده اونجا عرض کرده هم اینجا میاد پیغمبر این جمله را برای چه فرمود؟ برای اینکه اون آیه را ابلاغ بکنه، مهموریتش را انجام بده آیا اشاره به دیگرانم کرد، هاولا، این کلمه هاولا که اسم اشاره است، به دیگرانم بود نخیر فقط به اونایی که در زیر عبا بودن اشاره کرد آیا در یک جلفه دیگری شبیه به این را انجام داد؟ اونایی که از این را اشاره بکند، بگوید اللهم حالا، نه پس این سخن پیغمبر هم با این قرائم که سنعه هاها، فعله هاها این کار را کرد برای چه؟ برای اینکه مهموریت الهی را انجام بده، یک و نظیر این کار را در حق غیر این بزرگواران هم انجام نداد، دو این قرینه میشه از برای اینکه دلیل بر اختصاص هست، این هم یک بیانشه این مطلب را آقای کتاب ابو جعفر تهاوی هم داره، کتابش هم آورده، این کتاب ابو جعفر تهاوی است مشکل الاثار، جلد اول، این افسد بیروت است، دار سادر بیروت است، ولی چاپ اولیش مال هند است به مطبعت مجلس دائرت المعارف النظامیت کائنف الهند، چاپ کتاب در هند چاپ شده، ولی بعدا در بیروت این را افسد کردند و تکثیر کردند مشکل الاثار، کتاب است برای اینکه اینشون نوشته است که روایاتی که خودش در مقدمه گفته است قال ابو جعفر، کنیه ایشونه فَاِنی نَذَرْتُ فِي الْآثَارِ الْمَرْضِيِّ عَنْهُ شَلَّى اللَّهُ عَلَىٰهِ وَعَلِىٰ وَسَلَّمِ بِالْاَسَانِيدِ الْمَقْبُولَةِ من نظر کردم در روایاتی که با صنده های مرد قبول از پیغمبر وارد شده الَّتِي نَقَلَهَا زَوَتْ تَسَبُّتِ فِیهَا آدم های موسق اینها روایات کردند بله فَوَجَدْتُ فِیهَا اَشْيَاءَ مِمَّا سَغَتَتْ مَعْرِفَتُهَا وَالْاِلْمُ بِمَا فِیهَا چیزهایی را یافتم که علم به اینا مشکله، بعضی ها به معرفت اینا دست پیدا نکردند از اکثر اناست فَمَا لَقَلْبِي اِلَى تَعَمُّلِهَا من نیل پیدا تردم به این که در اینا تعمل کنم، تدبر کنم وَتِبِيَانِ مَا قَدَرْفَ عَلَيْهِمْ مِنْ مُشْكِلِهَا اون مقداری که می توانم این را توضیح بدم بعد در این بحث ما همین آیه شریفه این شاید که تطیر است این است بَيَانُ مُشْکِلِ مَارُوِیَ اَنْ رَسُولِ اللّهِ صلی اللّه علیه وآله و سلم فِی الْمُرَادِ بِقُولِهِ تَعَالَى اِنَّمَا يُرِيدُ اللّهِ يُضِهِبَ اَنْكُمُ الرِّجْشِ اَحْلَ الْبَيْرِ وَتَهِرَكُمْ تَدْبِرُ این باب را منعقید کرده برای این آیه صفحه جلد اول سفر سی و دو یعنی از صفحه سی سه رو سی و دو این شروع میشه حالا روایات رو این شروع کلش نقل میکنه از امه سلمه از امشد استعده ابن عبید وقواس از افراد مختلفه این قسمتی که میبوید دلالت میکنه بله عبارت روایات اینجوریست لَمَّا نَزَلَتْ هَاظِهِ الْآَيَةِ دَعَ رَسُولُ اللهِ صلی اللّه علیه وآله و سلم علیًا و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام وَقَالَ اللَّهُمَّ هَاؤُلَا اَهْلُ بَيْتِهِ فَكْهَانَ فِی هَٰذَ الْحَدِيثِ از همین جمله ایشون استفاده میکنه فَكْهَانَ فِی هَٰذَ الْحَدِيثِ اَنَّ الْمُرَادَ بِمَا فِی هَٰذِهِ الْآَيَةِ هُمْ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله و سلم وَعَلَيُّن وَفَاطِمَه وَحَسَن وَحُسَن از همین جمله ها اولا اهل بیتی یک بچه اینه که ایشون هم به این استناد کرده که این دلالت میکنه که مراد از این اهل بیت در این آیه همین بزرگواران هستن اولین حدیثیه که ایشون نرکرده از از آمر ابن سعد ان عبیه یعنی سعد ابن عبیب اقاست که لما نظرت حاضر آیه اینجور این هم یک بچه این شد دوتا بچه حالا این اشخالات مربوط به حدیث شباهات و اشخالات هست که آیا این خدوسیه یا بقاییه تقریبا می فرمید استمرار هم طلب می خواهد اگر چیزی به ذات باشه خدوسن و بقاین طلب بردار نیست جعل بردار نیست اما اگر چیزی بلغیر باشه نه به ذات هم خدوسن هم بقاین جعل پذیره و طلب پذیره و زبال پذیره چی ارز کردم؟ دیگه این فلسفی شد دیگه یعنی هر اون چیزی که به ذات نباشد بلغیر باشد خدوسن و بقاین قابل جعله و قابل زباله ولی از آن میشه طلب کرد او را ولو داره ها همون چیزی که داره دوباره طلب میکنه چرا؟ چون به ذات که نداره که ایشه استعمال مثل اهد نصرات المستقیمه خود پیغمبر هر شبان روز این همه نماز میخوانه خب پیغمبر اصلا متن صراحه مستقیمه اما به ذات نیست هر چی هست از خدا سلزاهی باید بخواهد دقیقا میفرمایید منافعاتی نداره خب این شد دو تا وجه، حالا وقتمون تمام شد دو تا وجه باقی مانده وجه ثوم که از همه دقیق تره و خیلی روشن تره است این است که جناب امه سلمه یا شاید بعضی از ازواجی دیگر که بعد روایاتشون میخوانیم درخواست کردن، سؤال کردن اصلا گفتن که انا معکم؟ آیا من از اهل بیتم؟ ولی پیغمبر نعسی کرده دیگه در واقع اگر در این وجوهی هم که گفتیم کسی یک مثلا تعملی داشته باشه در این وجه ثوم اصلا جای تعمل نیست چون سریعا سؤال شده و رد هم شده که حالا روایاتشون اینها را بعدا ارز میکنیم البته انشاءالله تعالی خواهیم گفتیم که در بعض روایات جواب مصبت هم داره یعنی پیغمبر فرمود بند در روایاتی فرمود خیل در روایاتی هم فرموده بند اینها را باید بحث کنیم نظیر این حرف به قوم مسلمه به واصلت ابن اسقع هم هست واصلت ابن اسقع هم ایکی از کسانیه که ناظر بر این جرایان بوده او در خانه حضرت زهرا بوده که میگه رفتم امیر الممنون این کار را داشتم از تعمیر کار داشتم وزیرا فرمود نیست نشد رفته پیش پیغمبر گفتم فقط اجازه برید من اینجا میشینم تا برگرده نشستم منتظر ماندم تا امیر الممنون این برگشت دیدم که امیر الممنون این که برگشته پیانبر هم همراه هستن و حسین هم هستن با هم دارن میان آمدن رو وارد شدن رو بعد همون داستان عواب و اینها را انجام داد و پیغمبر این دعاها را کرد در چند تا رواد هستش که دیگه از واصله عرفی نیست اما در یک نقل هست که گفتم آقا من هم هستم در یک جا فرمود خیلی در یک جا فرمود بله این باز اونجا هم داریم هم در قضیه امه سلمه هم در قضیه واصله ابن اسفع جواب مصبت و منفی هر دو هست چی باید بگیم راجع به اینها انشاءالله خوبه امید پروردگار بیان خواهیم کرده وصل الله علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجل فرجهم درس کلام اوجت الاسلام و المسلمین ربانی گل پایگانی رو در برنامه مبنامه بیان خوبه امید بیان خواهیم کرده و از این برنامه مبنامه تقدیم شما عزیزان کردیم به عنوان اولین برنامه بخش اول مجموع برنامه های رادیو موارف در جمعه پنجامه اردی به اشما اما در ادامه این بخش در این لحظه با برنامه تبیان در خدمتون هستیم تفسیر روایی قرآن کریم توسط آیت الله صیفی مازندرانی به مدت حدوداً بیست دقیقه همراهی بفرمایید تبیان πیام ب quierید آمن بلای بلدان بلای بلدان وض veux ぎ individuals و حصو essentiel ارواقنا و ارواق العالمین ارواقی که پیامه هایی که مطالبی که از این روایات استفاده می شود رو خدمت شما عرض بکنیم شیشم اینست که تکلوه به حمدلله ربیل حمدلله ربیل عالمین در مقابل هر ت که به دست می ده انسان ت انسان قایی به دست انسان می آد دیگه بله بله انسان حاجته دیگه حاجات انسان خب قابل شمالش هم نیست خب در مقابل هر تی غذای حاجته که بر انسان بشد خب اینجا اگر عادت داشته بشد خودش تربیت بکند که در مقابل هر کتوم اصینامی که الحمدلله ربیل عالمین ای رو بگرد در طول عمر در این روایت معتبره امر ابن عب المقدام دارد که او وارد نور الله الاعظم می شد اون نور چیه؟ قب همون نوریست که آیات شریفه قرآن دارد که از کردم یوتکم کفلین من رحمتهی و یجعلكم نورا تمشون به این توجه بر بودید الى آخر که نور در آیات شریفه قرآن زیاد اومده دارد اون روزم کنده بودم در یوم تر المؤمنین و المؤمنات یسع نورهم بین عیدیهم در دارد که یقول المنافقون و المنافقال و لذین آمنون زرون و نخت بسم نور کن این نور هم در دنیا همین نور دنیاست که فردای قیامت مجسم می شد و روشن می کند برای او راه به اشراق در سحرای زلزلیه در زمانی محشر حضرت برموت کسی این رو بگرد وارد نور الله این شخی نیستی نه بله این روی حقائقیست تکوینی که اگر کسی عادت بکن خود بخود وارد نور هست وقتی که وارد نور شد دیگه بر بشورهای سیاسی و نمی دونم اختلافات قومی و قبیلهی و افکارها و مکاتب مختلف و و درگیری های قومی و غیرو و غیرو و غیرو او رو متحیر و گفتیده امراه و زال نمی کند یعنی در اون اثری ندارد المومن و ینز رو به نور الله وارد نور الله شده اتفاق فرمودید اینا حقائقیست که بالاخره ما اینا رو واقعا هم باید بدانیم هم کس بکنیم نور رو معناه این که بعضی موقع احساس بکنید که یک مطلب اعتقادی رو مطلبی رو بعضی تشکیف میکنن شما میدونید که اعتقاد این که واضح که روشنه ابحامی نیست معلوم روشنه همین میشه نور نور جسمی چطور روشن بیکنه سوزنی که در اینجا افتاده اگر نباشه آدم در پاش برو میره روشن بیکنه جسمی نور معنوی هم شک و شبه و تردید و شهبت و غضب و تاریکی های حیوانیت رو از انسان چی کار میکنه آقا بیرون میکنه بیرون میکنه اگر بکنم که بله علم شاخه از نوره علم در حقیقت شاخه از نور هست و نقطه هفته اینست که استحباب تکلم این دل اتاس اتسه خب این الان از این واضح فضیدت شدیم این روایت است که فضیدت الحمدلله رب العالمین رو میگر خب هشتم این که استحباب قول بحمد رب العالمین در قطام و اصنای تنابول غذا که در اون روایت بعد سیهه کلویب الاسدی و معتبره سکونی و دیر اینها چند تر روایتن اینا دارد که اگر کسی غذا همون خوره سر سفر نشسته بسم الله رحمه را می نگه این شیطان شریکش میشه این شیطان شریکش میشه خب بالاخره معانی مختلف داره میدونی که غذا برای تقویت انسانه بعضی از غذا هم بالاخره شهبت انگیزه توجه و برمونی و همجید تو قوت میرد از اون طرف هم غوای غراعز حیوانی انسان رو همچی آقا تقویت بکنه خب این آثار سیعات این غذا که بخواد اون رو خدای تعالی از بین ببرد و فقط تقویتی باشد که قبل علا خدمتیک جبارهی این الحمدلله رب العالمین این رو تزمین بکند توجه و برمونی خب این یکی از معانیش هست که آثار حیوانی این غذا رو از انسان مرد و آثار رشد و کمال رحمانی و الهی و معنوی رو در انسان زیاد میکنه یعنی این شریک میشه به یه معناه که شیطان خواستش نزدیک انسان رو اقوا بکنه دیگه از خدا خواسته که در موقعی که خدا تعالی او رو رانده از بهشت بفتی که خب من رو تا قیامت محلت بده که من بندگان تو رو چیفار بکنم اقا اقوا بکنم او خواستشه وقتی که ای خواستش اینجا اگر مانه نباشد او ورود پیدا میکنه اون چرای که او میخواد از این غذا حض خودشو میبرن حض خود شیطان از این غذا چیه آه ایناست بعد شریک میشه در آثار غذا البته بله ولی من به وجدان دارم شما هم وجدان داری بندن وجدان دیگه درسته ولی بندن هم به وجدان دارم بگم که در عمرم ده ها بار که خب صد ها بار اتفاق افتاد که اگر یک حالت شیطانی آرز میشد به محرم هم این چند زیف بود میخوندم اصلا متوجه نمیشدم که کهی بر طرف شده در وسط مطالعه هم میومد بله باید اسبابش براهم بشه من میخوام بگم چراعب دارد مقصود این بود که اینا چی جارد آقا اونم همین جور دیگه بله اونم همین جوره بسم الله نگرد اونم همین جور دیگه بسم الله نگرد اونم همین جور دیگه بسم الله نگرد اون تصورات شیطانیه یعنی عمل شنیعه به داخله با زن اجنبیهی در اونجا براش مجسم میشد و اون انگیزه های حرام در اون ایجاد میشد اون خداست که باید اون رو حفظ بکند که این در حال جماع اون انگیزه های شیطانی بر اون غالب چی آقا نشد بله بسم الله معجزه دارد بله قرد بکنم خدمت شما که باز همین جور کسی که مسیبتی برش وارد بشد الحمدلله گفتن در سیه داود ابن رزین روایت حسن ابن افتس و دیگران اومده که خب این استحباب دارد و آخرین نکتم من خدمت شما عرض بکنم این که استحباب و ذکر الحمدلله رب العالمین هنگامی که انسان تعجب بکند از هر چیزی اینجا هم باز وارد شد که هندما یعجب الانسان قضاء الله و قدروه که روایت جابر ابن عبدالله انساری دلالت بر این کرده و همچنین این که ذکر الحمدلله رب العالمین موجب ازدیاد رزق میشد این هم که در سیه مسنه ابن عبدالملک خب این ها از روایاتی بود که ما قبلا بیان کردیم خودش این حاصلش بوده وارد تفسیر الرحمن الرحیم میشیم لفظ الرحمن الرحیم هر دو سیغه مبارک هستن اجمال کلام اینه که الرحمن الرحیم گفتن رحمن اشد و مبالغتن هست از رحیم از مجموع کلمات اهل لغت و روایات برمیاد که رحمن اشد و مبالغتن هست او سع و رحمتن هست سعی نتاب و گستره بیشتری رو شامل میشد یعنی در دنیا فرق بین کافر و مؤمن ایسان و حیوان ندارد همه رو خدای تالا رحمت باستهش چی میشد آقا در تکوینیات شامل میشد و رحیم فقط اون رحمتیست که مخصوص مؤمنین هست شیخ توسی رو لگاه بکنید آقا دارد که شیخ توسی دارد الرحمن الرحیم هما اسمان مشتقان من الرحمه و این ه التي يستحق بها العباده یا يستحق بها للعباده باید باشد اینه حالا باید شنبا بکنم به هما موضوعان للمبالغه هر دو برای مبالغه هستن و في رحمان خاصتن مبالغتن یقتص الله به ها الى آخر این همین تعبیر و بیان در مجل بیان اومده الرحمن الرحیم اسمان وضع للمبالغه الى آخر ابو حلال اسکری عبارتی دارد در فرق بین الرحمن و الرحیم دارد که اینجور دارد دارد الفرق بین الرحمن و الرحیم ان الرحمن الى ما قال ابن عباس ارق من الرحیم یعنی اشد رقطن چون رحمت معنی رقطه دیگه توجه برمونید یورید انهو ابلغ فی المعنی لان الرقه و الغلظه لا یوسف به الله خدا را نمیتونیم رقیق و غلقه ولی الرحمن دلالت بر اشد رقطن دارد و الرحمه من الله علا عباده و ته علیهم فی وابد دین و دنیا مقصود هست در رحمه که اشد رقطن هست بعد اندارد که و اندنا الرحیم مبالغتون اشون میگرد لعدولهی و انر رحمن اشد مبالغتن لانهو اشد عدولن عدولن اینه برگشتن اینه قعد نمیشد به خاطر بدکاری های بندگان و کفر کافران و فسق فاصغان رحمت خدا لا یزال بر میگردد به اینها و عدول می کند عدولن بعد عدولن و شمولن بعد شمول لا ینقطع و لا یزال رحمت الهی متوجه اینها چی آقا هست و در رحیم هم همین جورت منطقه مراتب اون اشد و استمرارن هست خب بهترین بیان رو به نظر بند از میان همه کلمات احلی لغت مفردات راقب دارد که از همه جالبتر هست ایشون دارد که و لا يطلق الرحمن الا على الله تعالی من حیثو انه معناهو لا يصح الا له رحمان فقط صحیح است به خدا اطلاع بشه چرا اید هو الودی وسع کل شی این رحمتو او رحمتن اون است که رحمتش همه موجودات را میتوند بشه چی با نه میتوند که نصر ده همه موجودات عالم از اون زیر خاکها و خربارها و گل و غر زمین و کهکشانها و اینا همه رو بخواد شامل بشد این برای بشهر که ممکن نیست هیچ موجودی است فقط و فقط این اخصوصی کی است خدا اطلاع براد هو الودی وسع کل شی این رحمتن و رحمو و رحم چی رحم یستعملو فی غیرهی رحم مستعمل در غیر اللهم میگه هست ایشون میگه و هو ولدی کثرت رحمتو قال تعالی ان الله غفور و رحیم یعنی نسبت به حالا بندگان رحمتش زیاده جهت سعر و نه بلو نسبت به قوم خاصی رحمت بسیاری دارد جهت سعرش و همه مخلوقات نه بلو اینکه نسبت به بندگان خاصی رحمتشی بسیار دارد پس این رحیم معلوم شد که چه جهتی از کسرت مخاب بگرد و قال بله فی صفت نبی صلی اللہ علیه و علیه وسلم اللهم صلی اللہ علیه و علیه و سلم لغد جاکم رسول من انفسکم عزیزن علیه ماعندتن حریصن علیکم بالمؤمنین رعوف رحیم یعنی شاهده ورده که رحیم غیر خدا میشه توصیف چه اگه میشه و بعد دارد که وقیله این الله تعالی هوه رحمان دنیا و رحیم آخرت رحیم مرد آخرت این در بعض زبایت اومده و رحمان دنیا دنیا یعنی در دنیا رحمت بندگانی رحمان شده به لحاظ رحمت در دنیا و ذالکه ان احسانه فی الدنیا یعم المؤمنین و الكافرین و فی آخرت یختص بال مؤمنین ولی این حرف درست نیست در روایات نفشده یعنی به این معنی که در دنیا خدا تعالی در روایات اومده که به مؤمنین رحمت دارد یعنی دین برای اینا فرستاده احکام شریر برای اینا بیان کرده حدایت توفیقی دارن اینا و این حدایت توفیقی در این دنیا شامل غیر مؤمنین نمیشد این اختصاص به آخرت چی آقا؟ نداره در روایات اومده ایشون میگن نه دیده که اینجور اختصاص به آخرت داره نه دیگه رحمان است کن رحیم هم به مؤمنین هم در دنیا هم در آخرت بله در روایات اینجوری میخونیم روایات رو بعد ایشون میگد که و فی الآخره یختص بالمؤمنین و علا هازا و رحمتی وسعت کل شیئن فس اکتوبه هاللزین یتقون که رحمت من در دنیا شامل همه میشد مؤمنین و با به صلاح کافرین و غیره و همه مخلوقات به تعبیر بعضی بلی این رحمت رو در آخرت فقط مخصوص مؤمنینه این که در آخرت مخصوص مؤمنین دیگه تعدید نیست ولی در همین دنیا خدای تعالی رحمتی به مؤمنین دارد علا و رحمتی که به همه مؤمنین و کافرین دارد به مؤمنینم بالخاصه رحمتی دارد این در نسلس اومده بعدن بیان میشد انشاءالله و السلام علیکم و رحمت الله و رحمت الله موسیقی موسیقی موسیقی