مثل من کم ثبات یه حرف غلو آمیز بگه یه حرف غلو این که انقدر اهل ویت علیه مصطلح در این حالی که ارسکلیم ما نمیتونیم مقاماتشو بشنسیم ولی گفتن غلو نکنید الان گوشو با کنار میبینید تو پزا و مجید ای میفرستن هر که قشنیتر بتونه غلو بکنه چیزی بگه که ایمه علیه مصطلح ازش اعلام براعت میکنه خب این جوانی هم که نشسته اونجا جوانه دیگه اونم که تحصیلات علمی نداره که آقا خدا امیر ما و خدا امام صادق فرمود انا عبدون لیه ربون انلم عبدها عذبنی الله خدا منو عذاب میکنه ولی چون گروه های مرجع عوض شده رسیدیم به اینجا تو بحث مدده هیش همینه تو بحث سخنانیش همینه من خواهش همینه به هر حال ببینید ما باید برگردیم هم مدده های ما باید اطلاعات دینشون بالا باشی هم سخنران های ما باید اطلاعات به هر حال متعالیه میخواد زحمت داره کار کردن داره من عرضم اینه اگر میخوایم اون مسیر اعتدالی که ارسگم در این باز تکرار میکنم در این حالی که احلوی تلقیم استرام ما نشناختیم ولی نمیتونیم هم به خودشون فرمودن ولی موازه باشیم خود احلویت فرمودن محب و مفرد مبغز و مفرد نیست که همینجوری ادعایی بکنیم و یه حرف خوب و بد به یه جمله تمام آقا بسم الله اگر میخواید ولایی باشید راست میگید من راست میگم مثل اصحاب ایمه عمل کنید مثل عبان ابن تقلب مثل محمد ابن مسلم مثل زراره یه نموناهایی بگم خدا شاهده به هیچ مخاتبی نمیخوام بگم جسارت نمی کنم به خود روسی ها هم میگم همه انشالله روسی پیدم پیش احلویت هشام ابن حکم وار عمل کنید این عبان ابن تقلب آه ملایی روزی که از دنیا رفته ما چی کار داریم میکنیم جوون عزیز حالا یه سر و صدا درست میشه روزی که عبان ابن تقلب از دنیا رفته سال 141 از دنیا رفته امام صادق تو سالی به شهادت دستیدن اینه هفت سال قبل شهادت امام صادق عبان از دنیا رفته عبان ابن تقلب کسیست که سی هزار حدیث از امام باغر یاد گرفته بود 16 هزار حدیث از امام صادق میشه چند تا 46 هزار حدیث الان جوون های ما که فکر میکنن خیلی ولایین خیلی تو تولی و تبری قویین 16 هزار حدیث از هفت هستیم 46 هزار حدیث ما 46 هزار حدیث هفت هستیم فهم حدیث رو داریم به سر و صدا و حیاهو که درست آقا عبانوار ورود کنید روزی که از دنیا رفته روزی که از دنیا رفت امام حجت خداست امام نه دروغ میگه ما آزلان نه مبالغم امام صادق علیه السلام فرمود با مرگ عبان فرمود لقد اوجه قلبی موت عبان با مرگ عبان قلب من به درد آمد واقعا الان ما روزی که بمیریم امام زمان اروحان آفدا راجع به ما میفرموند من قلبم به درد آمد از مرگ این شیعه عبان یه آدم یه محدثیست که آمده روایه البته میدانی جز مشتهدین محدثی نیست دو جور محدث داریم یه نقل حدیث میکنه اشتهاد داشتن امام به همین شخصیت فرمود اجلس فی مسجد مدینه بنشی تو مسجد مدینه افته فتما بده یعنی قدرت رد فروب اصول لاشتن عبان بار عمل بکنی همین عبان جالب اینو بگم از دنیا انایت کنن زهبی تو این میزان و اعتدالش وقتی بررسی میکنه کتاب رجالیه وقتی بررسی میکنه میرسه به عبان میگه ما چطور عبان رو بپذیریم خب این با کمی هم تعصب داره با عبان اصحاب امام صادق را به تقییم نداره میگه میپذیریم صدوقن سدقتن لکن نهو مبدعن صدوقه نه صادقه صدوقه مورد بسوقه ولی مبدعه بدت گذاره جز اصحاب امام صادق را بدت گذاره خب آقا بس برای چی حرف بدت گذاره قبول میکنه میگه این عبارتش این میده تو میزان و اعتدال میگه اگه بخوایم روایاتی که عبان برامو نرد کرده بذاریم کنار اصحاب امام صادق نرد کردن بذاریم کنار میگه بخش بزرگ از آثار پیامه را از دست ما میره و این خیلی این مفسده هست با این که عبان صحابی پر و پا قرص امام صادق و ما قبولش نداریم ولی صدوقون سقتون مابدون با این که ما میگیم بدت گذاره ولی چون اگه حرفش را قبول نکنیم بسیاری از روایات از رسیلی جمعه تون منان آثار نببیه من میگم اینجوری عمل بکنیم مثل سلیمان احمشی داستانی را میدیدم جالبه این در منابع اهل سنت آمده من آدرس میگم فضائل ابن مغازلی وفاتش چهار سد و هشتاد و سه یعنی قرن پنجه حدود هزار سال پیش از دنیا رفته از علمای شافعیه فقیه شافعی ابن مغازلی این داستان را از این این نهایت کنیم اگه راست میگیم اینجوری عمل بکنیم مردیم اینجوری بیان به میدان سلیمان احمش منصور دوانیقه احزارش کرد خب میدونیم منصور دوران سحگیری عجیبی بود برای امام ساده سلام علیه سخیره فرابانی انجام داد این شب و روزها شنیدید از دیوار خانه امام بالا رفتن امامو تحدید کردن خیلی امامو عذیب کردن آخرشم امامو به شهادت رسندن این عالم اهل سنت هزار سال پیش این آقای ابن مغازلی تو فضائلش مینویسه منصور دوانیقه سلیمان احمش را احزار کرد گفت آمدم باید اتمام و حجت بکنم یه دونه روایت دیگه از امیر مومنان فضائل امیر مومنان نغل کنی سالت بالایی داره تمام فقط برای اتمام و حجت بهت گفت بعد یه سآل ازش پرسید خدا شاهده من وقتی میخونم میشنم و مثلا خجالت میکشم که من بگم مسلمانم بگم شیعه امیر المومنین اگه اینا شیعه بودن ما چیکاره گفت یه سآل منصور دوانیقه ویتمن حدیث علی ابن عمی طالب چند تا چند تا حدیث و کم فضیل من گفت از دیگران چقدر از امیر مومنان چقدر روایتو در فضائل امیر مومنان بلدی گفت من چیزی زیادی بلد نیست گفت نباید بگی نمیخواست دروغ بگی گفت راستشو قسمش داد راستشو بگو چقدر بلدی اجازه نمیدم نگه نقل بکنی ولی چند تا بلدی گفت خیلی کم گفت شیعانیسیر مقدار اشرت آلاف حدیث گفت ده هزارو خورده من همش بلد ده هزارو خورده بلده یه چیزی کمی بلدم شیعانیسیر من میگم عزیز من جوانای عزیز اگه میخواییم خدمتی بکنیم به امام ساده خدمتی به امیر و این خدمته اومده تحدیدش میکنه اجازه نداره دیگر را باید چقدر بلدی چیزی نمیدونم به ده هزارو خورده حدیث ما چقدر حدیث جوانیم چند تا کتاب خوندیم الان جوانای ما مذهبی های ماهیتی های ما اینه که ما روشن حساب میکنیم چند تا کتاب مذهبی متعلقه کرده اگه میخواییم کاری بکنیم زراروار چند تا برادر بودن زراره چار پنج تا برادر همه از اصحاب امام ساده ما تا زیگه اتفاقا این روایت رو میخوندم من فقط حدیث طولانی دو سنف هست یه جمله شو بخونم امام ساده علیه السلام به پسر زراره پیام داد پرمون به بابات بگو به بابات بگو گایی من پشت سرد یه حرفی میزنم ای با ایرادی بهت میگرم ناراحت نشو من این حرف ها رو میزنم که دشمن خیلی دو تو حساس نشه شکنه خیلی به من نزدیکی شکنه منم تو رو قبول ندارم کاری بدن داشته پرمون به پدرت بگو احب و ناس الی و احب و اصحاب ابی الی حیم و میت بهترین اصحاب من بهترین اصحاب پدرم در میان زنده ها و رفته ها و باقی مونده ها توی افزل و صفن زالک البهر قمقام زاخی تو بالاترین برترین کشتی این دریای مواج خروشان هست آقای عزیز من جبون عزیز به جایی که ما بیاییم بنشینیم بگیم آقا کاری با آلم دین نداریم و کاری به شیخ نداریم خودمون بلدیم و مثلا نیازی نداره از آلم دین سآل خودمون پیدا میکنیم هر کسی غلوبش بیشتر و سرسلاش بیشتر همون آقا را دعوت آقا راست میگی مثل زراره عمل کن حجت خدا امام بهت بگه افزل و احب تو افزل و صفون این دریای خروشان یا این داستان هشام ابن حکم که من گفتم شوخی نیست یه وقت مفصل اشاره کردیم آقا هشام ابن حکم این که امام صادق علیه السلام با حوصله جذبش کرده از هنرهای احل بیت که ما ها نداریم ما یک هزارومشون نداریم جذبه آقا قصه شوی وقت گفتیم اموی هشام آمد به امام صادق گفت آقا این پسر برادر من میخواد بیاد با شما بحث بکنه جذبه یه مکتب انحرافی شده بود هزارومشون بگو بیاد گفت میترسم خبیس اون از جز خبیسای این مکتب انحرافی بیاد به شما جسارت میکنه آقا فهمون تتخبف و علیه آقا با منه دیگه با منه نه ترس بذار بیاد رسته جلسه آمده آقا این حوصله امام امام از هشام ابن حکم این که اموش میترسید براش وقت ملاقات بگیره امام کاری کرده که شده شاگرد اوله اوله اوله اوله اول مکتب امام صادقانیستان توی جلسهی خواهش میکنم عزیزان من که رو این بحث اصرار دارم و واقعا دارم با همه وجود و نراحتی میگم با هشجو جوش دارم میگم جبون عزیز ببین هشام یک کاری کرد توی جلسهی مناظره میکرد بلد بودن الان جبون های ما دوتو سؤال رو جبه امامت بپرسید در یه وقت یه جایی بودم یه جوانی هم میلرزید گفتم چیه گفت یه جایی بودم یه هنجی شبههی برمطرح کردن شب تالا خوابم نبرده گفتم که خیلی ساده است تو چرا نباید متعالیه داشته باشید که در برابر یه شبهه بلرزید چرا دوتو کتاب نخوندید چرا تو مجلس میشینی چارتو معارفه دید وقتی گفته میشه دل نمیدی آقا هشام مناظره میکرده توی جلسه معمون پشت پرده گوش میکرد جمعون ها بیشتر ارزم کنم دقت کنن هشام ابن حکم همین آدمی که امام صدقی هنجی تحولی درش ایجاد کرده امام تربیت کرد فرستاد تو میدان مبارزه داشت مناظره میکرد مبارزهش مناظره بود مناظره میکرد در یه جلسه با مخالفین معمون معمون رشید پشت پرده گوش میکرد نیومده بود تو جلسه پشت پرده مستقیم گوش میکرد پشت پرده مناظره که تمام شد این شهادت دشمنه گوال فضل ما شهدت به اعدا او دشمن شهادت بده مهمه معمون گفت لسانو هشام او قفی نفوس ناس من الف سیف زبان این آدم از هزار شمشیر معسر تره فصل دوبام بحثم میخواستم راجب حیات اجتماعی امام صدق صلی اللہ علیه و سلام اختصاص بودم داستان های بسیار بسیار آموزنده که واقعا تو زندگی ما یه دونشو بشنمیم اثر داره این یه بخش از حیات امام صدق حیات علمی ازتشونه کردم تو حیات اجتماعی چقدر حضرت موازب بودن چقدر سفارش میکردن که به داده هم برسید مراقب هم باشید به فریاد هم برسید یه نمونش فقط یه داستان بگم تو کافی مرحوم کلینی یه شخصی میگه من در این منطقه زندگی میکردم که از شیعان دور بودم شیعان تو بسره بودن من دور بودم این وقت رفتم خدمت حضرت آقا فمدن چقدر راه داری بخوای برسی شیعان رو در بسره ببینی درسته ایجه تک افتادی چقدر راه داری گفتم آقا از راه دریایی بخوام برم ببینید تا این جمعه رو بود امام صادق ما اقرب و هازا این که راهی نیست به هم سر بزنید حیات زندگیتونه نخواهم این آخر جملات هم اینجوری باشه ببینید امام میگه مؤمن باید به هم تازه این راجب برادران ایمانیه ها همین امام صادق فرمود سر سنتین اگه شده دو سالی مسیر رو باید بری برو به پدر مادرت سر بزن یه سال اگه لازمه برو به امو و امه و ارهامت سر بزن و حالا نمیخوام بگم چه شهری بگم باز احالی اون شهر از من گله میکنن چندی پیش به من گفتن خبر خوبی هم نیست ولی نگیم هم فایده نداره بدونیم چه داریم میکنیم و امام از بانچه شنیدم یه مادر سال خوردگی تو خونه تنها زندگی میکرده تنها زندگی چرا باید یه مادر سال خوردگی تنها زندگی کنه صبح سکته میکنه سکته میکنه تنها پسرش میاد تو خونه مطورشو هر روز از اونجا برمیده شده با تو خونه خود جای پاک نبوده از اونجا نمی کنه چهار قدم بره تو اتاق بره ببینه این مادره بابا حسن سال یه حالی نمیره مطورشو برمیده ده میره زور که میاد جنازه مادر رو میبینه که دکتر میگه اگر صبح رسونده بودی نجات امام صادق میگه دو سال اگه شده برو به پدر مادرت سر بزن ما پنج قدم نمیریم جنازه مادرمونو تحبیل میگیرون ای خدا ای داد ویداد بر برخی رفتارهای ما حاجه ها خیلی ممنون افتماد بگیدیم بحثو هفته یه آنده پی بگیریم یا نه ممنونم از شما خیلی لطف کردین از شما هم خیلی سپاس گذارم آیات آغازین سوره مبارکه سجده صفحه 415 قرآن کریم پیش روی ما هست انشالله سبابش هم تقدیم به وجود نازنین امام صادق سلام الله و سلباتهو علیه سشن به حرم حضرت محسومر یادتون نره 14 به 20303 هم ارسالش برای مشارکتر غربانی ماهزی قده فراموشمون نشد ازذتتون مستدام تا فردا موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی قبل کلعلهم يهتدون الله الذي خلق السماوات والأرض وما بينهما في ستة أيام ثم استوى على العرش ما لكم من دونه من ولي ولا شفيع افلا تتذكرون يدبر الأمر من السماء إلى الأرض ثم يعرج إليه في يوم كان مقداره ألف سنة مما تعدون ذلك عالم الغیب والشهادة العزیز الرحیم الذي أحسن كل شيء خلقه وبدأ خلق الإنسان من طیب ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهید ثم سواه ونفرده ونفخ فيه من روحه وجعل لكم السمع والأغصار والأفئده قليلا ما تشكرون وقالوا اذا ضللنا في الأرض ائنا لفي خلق جدید بل هم بردن در این درسته نیستن بلقاء ربهم كافرون قل يتوفاكم ملك الموت الذي وكل بكم ثم إلى ربكم ترجعون اللهم صل على محمد وآل محمد اللهم صل على محمد وآل محمد شبکه معارف صدای جمهوری اسلامی ایران اینجا ایران است شبکه معارف صدای جمهوری اسلامی ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران ایران روی موج مهرمان سودای قضیلیت و فترعت سودای قضیلیت و فترعت سودای قضیلیت و فترعت سودای قضیلیت و فترعت برنامه ریزی دقیق و دلسوزانه با مسئولان بایستی حتما هم دولت و هم مردم با عزم و انگیزه فراغان سرمایه گذاریه برای تولید رو کدید بگیرن و دنبال کنن تا باز شبد گره های کور اقتصاد و جانی دوباره بگیرد ایران عزیز کار مردم هم این است که سرمایه های خورد و سرمایه های بزرگ خود رو بتوانند در راه تولید بکار بگرد و امسال سال 1404 شهار امسال سرمایه گذاری برای تولیده که این انشالله مایه گشایشی برای معیشت مدن خواهد شد سرمایه گذاری برای تولید رمز حیات ایرانی آباد ایرانی آباد ای چکاد سر فراز سر بلند آزاد ایران ایرانی آباد ایرانی آباد ایرانی آباد ایرانی رحمت الله علی سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی برگزار می کند هشتمین جشن واره عدبی هنریه طریق جاوید ویجه دانشجویان سراسر کشور محلت ارسال آثار بیسته اردی بهشت کسب اطلاعات بیشتر www.isojd.ac.ir تغییرات ساعت پخش برامه های رادیو معارف در سال 1404 برکرانه نور درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آمولی برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه ساعت شش بام داد مهربان باشید مجلده صبحگاهی رادیو معارف مهربان باشید شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه گنج سعادت گنج سعادت هر روز ساعت هفت و چهر دقیقه گنج تو سینه ده اما باید که پیدایشو بکنی یا زندگی دیباست زندگی شیرین هست زندگی تک تک این ساعت ها زندگی دیباست شمبه تا پنج شمبه ساعت نه و پنجا دقیقه تا جمعه زهور من شک ندارم میرسدان فرصت مورد تا جمعه زهور هر جمعه ساعت نه و پنجا دقیقه از برکت ما اصر جوانی مساوغه اصرگاهی رادیو معارف سرعت دقیقه حیجه اصر جوانی شمبه تا پنج شمبه ساعت هفته اصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت رادیو رسانه شنیداریه اما این به اون معنی نیست که فقط ما بگیم و شما بشنبید ما مشتاق شنیدن صدای شما هستیم دوست داریم از نیازهای رسانه ایتون از انتظاراتتون بیشتر بدونیم نظر شما برای ما مقتنم و محترمه باید با صلیغتون آشنا باشیم تا بتونیم طبق میل شما برنامه بسازیم هر جای این دیار که هستید کافیه با شماره 162 تماس بگیرید راه نمای ما باشید تا براتون برنامه های بهتری بسازیم ما به شوق شما اینجاییم شماره تلفون روابط امومی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را بگیرید ای که از کلام تو موزد نسیمه اش آمدی و باق جان پر شد از شمیمه اش ای که از کلام تو موزد نسیمه اش آمدی و باق جان پر شد از شمیمه اش آمدی و باق جان پر شد از شمیمه اش کلام امام سایبان اش بود دست مهربان تو یک هماس بود و هست نام جاودان تو سایبان اش بود دست مهربان تو یک هماس بود و هست نام جاودان تو با تو اهبسته ایم ای امام لاله ها رفته ایم و می رویم راه روشن تو را روز کارگر مبارک باشد در ملت ایران چنین جوانان متحدی در کارگاه ها مشغول فعالیت هستند دو قشر از ملت ستون فقرات کشور و انقلاب هست یک قشر قشر کارگر که با مجاهدات خیگیر خود قبل از انقلاب با اعتصابات دامندار خود انقلاب را به پیروزی رسندند و بعد از انقلاب هم اونها هستند که با کوششه خود و جهاد خود در راه اسلام این انقلاب را به پیش میبرند و من امیدوارم که کوشش اونها در بیشگاه مقدس خدای تبارک و تعالی مقبول باشد و سرفراز باشن در اینجا و در اونجا و قشر دوم که شاده از اینجا در اینجا برانده است کشاورزان و کارگران اساس استقلال کشورند و اگر این دقش به طور دلخواه انشاءالله عمل کنند گرفتاری های کشور ما انشاءالله رفت میشد و از این جهت هست که این دقش بیشتر مورد حجم مخالفین انقلاب اسلامی هستند بی جهت نیست که فعالیت قروح هایی که به خلاف جمهوری اسلامی هستند و وابسته به اجانب هستند به این دقش بیشتر توجه دارند و این دقش را بیشتر میخواهند به انحراف بکشانند در کارخانه ها اون چکن مورد نظر اونهاست در این حالی که مدعی هستند که ما طرفدار کارگر هستیم طرفدار زعفای کشور هستیم کاری انجام میدهند که این قش را به بیکاری کمکاری اعتصاب وادارند و این آمال قدرت های بزرگ هست که اگر چنانچه قش کارگر ما به وظیفه اسلامی انسانی خود عمل نداریم