اینی خارجی ایجاد میکنه چیز نبوده رو بود میکنه و کاری که باید در اثر عوامل اینی تعقب پیدا کنه با همین اراده تعقب پیدا میکنه این مالی کسانیست که ریاضتهایی کشیدن یا در آیه کرامتهایی هستن اونها به اراده شون یک چیزی رو در خارج ایجاد میکنن بعض النفوس قد یبلغ فی القوت و شرف الهی سم یقوات تصوراتها وجودن و ظهورن نفسشون به اندازهی قوت پیدا میکنه که تصوراتشون از لحاظ وجود و ظهور قوی میشه حتی یقوم وجودها مقام الوجود را اینی که وجود تصور جانشین وجود خارجی میشه یعنی همون نقش وجود خارجی را ایفانی کنه فیوبر المریض و یوم رضل اشرار نسخه مسحه اینجا ندارید ها مریضش مثلا چون در مقابل اون جمع است اینجا مرزا بود مناسب تر بود اما اشرار همینجا خیلی مناسبتی ندارید شاید منظورشون این بوده که کسانی که دارای کرامت هستن بی خود آدم های خوب را مریض نمی کنن اشرار را مریضشون میکنن شاید به این مناسبت بوده ولی قایده این بود که بفرماد یوم رضل اصحا میمارا را بهبود میبخشند سالمه را مریض میکنند ولی اشرار گفتند به خاطر این که چون اینا آدم های خوبی هستند بی جهد نمیان تصرف کنند در دیگران اونایی که شریر هستند اونا را مریضشون و یقلب اون سرن الى اون سر آخر حتی یجالو غیرن ناره نارن جسمی را تبدیل به آتیش میکنند او یهرک اجسامن اجزتن تحریکه ها نفوس و ابناء نو دیگران نمیتونند چون این چیزی را به حرکت در بیارند سنگی را سخرایی را یا عکسش جلو حرکتی را میگیرند کاری که مرتضایی می کنند دست میگیرند جلو قطار قطار از حرکت ما میسه کل و ذالک به تزازن الویگن و تعییدن ملکوتیگن و طلبن معنویگن اینا همه ای آثار روحیست روح یک حالت طربی یک حالت احتزازی پیدا میکنه یا تعیید الهی پیدا میکنه پس همون تصورش منشه این آثار خارجی میشه نتیجه این که اینا همه معید این است که غیر از امور خارجی که منشه آثاری هست این اشیای یک نحو وجود دیگری هم در نفس میتونن داشته باشند که گاهی این اون آثار خارجی را و گاهی مراتب زعیفتری ازش را آثار زعیفتری را به بار میاره پس برحال وجود دارد یه اشکالی هست که وقت گذشته راجب همون دلیلی که برای علت غائزه کردن حقشون این قلت قلت هم به دنبال اون میابردن برای تأخیر انداخته انشاءالله سلامو مرحبا موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی خب از ازان شنونده برامه آین حکمت رو سی دقیقه به اتفاق شنیدیم درس فلسفه مرحوم آیت الله مصباح یزدی همچنان از پخش رادیو معرف در کنار شما هستیم موسیقی هماگش صدومین سالگشت باز تأسیس حوزه علمیه قوم و نکوداش آگت الله الازما حاج شیخ عبدالکریم هائری یزدی رحمت الله علیه موسیقی با هدف معرفی اهداف عملکردها دستاورتها و چشمندازهاگ حوزه هاگ علمیه و با شعار و شعار حوزه علمیه قوم ست سال شکوفای و خدمت دوازده قرن پیشینه برگزاه میگردن موسیقی هفته هم و هجده هم اردی بهشت ما شهر مقدس قوم موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی در سال گذشته ما شعار جهش تولید با مشارکت مدن رو بطرح کردیم که این برای کشور لازم بود بلکه به یک مناحیاتی بود ایرانی حیات ایران در گروه حضور توست امسال هم مسئله امده اما مسئله اقتصاد مشارکت و سرمایه گذاری با ایرانی برنامه ریزی دقیق و دلسوزانه با مسئولان تا باز شبد گره های کور اقساد و جانی دوباره بگیرد ایران عزیز و امسال ساوی 1404 شهار امسال سرمایه گذاری برای تولیده که این انشالله مایه گشایشی برای معیشت مدن خواهد شد سرمایه گذاری برای تولید رمز همین حیات ایرانی آباد ایرانی آباد ای چکاد سرفراز سربلند آزاد ایران ای حسار استوار با ستار همزاد ایران ای دیار خرم همار آباد ایران ای ستیغ سرکشید از کمند بیداد ایران ایرانی آباد ایرانی آباد ایرانی آباد ایرانی آباد ایرانی آباد ایرانی آباد ایرانی آباد الحمدلله و صلاة و سلام على رسوله عبیل قاسم محمد وعلى آله طیبین الطاهرین و اللان دائم على اعدائهم اجمعین اللهم اعطنا بصیرتن فی دینک و فهمن فی حکمک و فقهن فی علمک مقام دانش شامخ است دانش دارای فضیلت است و فضائل است بهترین زخیره انسانی دانش است بهترین سروت برای یک انسان دانش است علم است اسلام برای علم فضیلت و عظمت قائل شده است و برای معلم علم شرائط شرائط شرائط برای متعلم علم شرائط برای کیفیت فرا گرفتن علم شرائط اسلام برای استاد وظایفی تعین کرده برای شاگرد وظایفی و برای کیفیت تحصیل و تعلم از محذر استاد شرائط هر علمی که انسان او را میخواهد تحصیل کند که به یک بعدی از عباد جامعه اسلامی نافع باشد اون علم دارای فضیلت است اگر چنون چه علمی است که در بعد روحی و معنوی انسان دخالت داره علم دین است و کمالات انسانی و اجازه دارده است اگر چنون چه علمی است که در جامعه اسلامی بر جامعه میاموزد اون علم تحصیلش فضیلت دارد و اگر چنون چه از عباد دنیاوی هم جامعه را اصلاح می کند اون علم نیست فضیلت دارد هر علمی که در جامعه به درد بخورد اگر چنون چه متعلم و دانشتلب اون علم را برای این که خدا خواسته به انگیزه الهی تحصیل کند و تحصیلش توان با اجتناب از مهارم انجام وظائف باشد این بهترین عبادت هاست منتها اختلاف داشت مراتب علم و مراتب معلومات حال نکاتی را در این موضوع راجع به استادی که باید علم را بیاموزد عرضه می دارم استاد محترم است باید در پیشگاهش خضو کرد در روایت دارد که در مقابل هیچ کسی خاضع نشوید و زلت نشان ندهید جز در مقابل استاد و اون نراحتی که انسان خضوی که در برابر استاد انجام می دهد و برای تحصیل علم انجام می دهد اون خضو آنیست و موقته و اون زلت نشان می دهد به تعبیر روایت موقت است و اگرچنون چه او را انسان متحمل بشود برای همیشه عزت بیدا می کند و اما اگر متحمل زلت سؤال نشود زلت جهل را برای همیشه دارد استاد باید در پیشگاهش خضو کرد و باید احترام کرد استاد باید محترم باشد و شعونی را هم باید استاد کنند اونچه که از عادب اسلامی به دست می آید برای استاد چند چیز است که باید در نظر داشته باشید اولا کسی که درست می گوید و تدریس می کند این نکته را متوجه باشد که مطالب را خوب تنظیم کند برای شاگردها بیان کند مطالبی که می خواهد بیان کند همین اطلاعات را استاد باید کند تنظیم و تفهیم مطلب غیر از فهمیدن خود مطلبه استاد باید درست دقت کند که مطلب را طوری تنظیم کند شاگرد او را با سرعت و بدون زحمت بفهمد گاهی ما محل ابتلای من بود وقتی که مکاسب تدریس می کردیم اونجای متعالیه و مروری برای این که ببینیم شیخ چنی فرماید بر این داشتیم اما چند برابر او فکر می کردیم که من این مطلب را با چه مقدمه بیان کنم تا شنونده زود بفهمه مطلب را چجور تنظیم کنیم تا شنونده زود حالی بشه و گوشه های مطلب را هم بفهمد و مطلب نامفهوم نماند که وقت عزیز گوینده و شنونده طلب بشود پس این یکی از مطالبیست که باید درست مراعات کرد اما این مطلب را باید درست مراعات کرد استاد وقتی که مطالبی را می گوید باید زواعد مطلب را حضب کند یعنی مطالب غیر لازم گفته نشود و به مناسبت های مختصری مطالبی که برای شاگرد لزم نداره یا بحثش لازم نیست وقت او را محترم و مقتنم بشمارد و مطالبی که باید ضروریست گفته بشود آن را بگوید استاد باید در بیانه بیان مطالب ابتداعا با نام خدا شروع کنه هر کاری که او در خارج به درد می خورد و دارای اهمیته با نام خدا ذکر نشود اون امر مکتوع و عفتر و دنباریده می شه بنابراین در ابتدایات خدا باید با یاد خدا بلکه بتواند با یک دعایی وارد بحث بشه وقتی که شروع به تدریس می کند چه استادی باشد که تدریس علوم دینی می کند یا استادی که تدریس علوم دیگر در ابتدای یادی از خدا و توجه نفوس به الله باشد یعنی از ابتدای مطلب را تزریق کند به طرف که این نشست و این برخواست این سرک وقت و این نشست و این برخواست به الله باشد این نهبه مصرف کردن این زمان برای تحصیل رضای اوز در هر علمی باشه توجه به مبدع در وقتی این که انسان شروع به کاری بکند یکی از مهمترین اموریست که برای هر انسانی و مسلمانی لازم است امام صادق علیه السلام چنین می فرماید توبا لرجل لم یرفع قدم و لم یضع الا و هو یعلم انفیه رضا الله خوشا به حال آن کس که قدمی را بر نمی دارد و نمی گذارد مگر این که حساب شده قدم بر می دارد و قدم می گذارد می فهمد که این حرکت من مورد رضای پروردگاره می فهمد که این حرکت من را خداوند دوست دارد و اصولا چنین باشید در تمام حرکاتتون منظم کنید حرکاتتون را و عادت کنید به چنین مطلبی روایت می گوید تجربه می گوید الخیرو عاده هر کار خیری هر مقام والای را که بخواهید برسید با عادت کردن بر شما راحت می شود هر کاری را که می خواهید اقدام کنید در اون کار ابتدا توجه به معبود خدا می فرماید فعدا عظمتا فتوکل علالله هر گاه بی ایک چیزی تصمیم گرفتی اتقال به الله داشته باشید و توجه به الله داشته باشید اصولا کارها تونه اگر اینجوری کردید کارها تون همه برمی گرده عبادت می شود چسی که در ابتدای هر کار با این تصمیم که کار مرا خدا رازیست من انجام می دم ولو کار حلال و کار مباحشم باشه برمی گرده جز عباداتش می شود به اون وقت می بینید گاه یک بنده خدا از ابتدا تا انتها عبادت هست حتی تکون اعمالی و اورادی کلها بردن واحده شما در دعای کمین یکی از خواستهایتون از پروردگار اینه خدایا به جایی برسم به مقامی برسم در نزده تو که همه کارهای من همه وردهای من قضا خوردن من خابیدن من همه برگردد نماز بشود همه برگردد بردن من و یک ورد بشود تکون اعمالی و اورادی کلها بردن واحده بنابراین در ابتدا باید استاد خود متوجه باشد و شاگرد را متوجه کند که این درس از اول تا آخر برای اینها عبادت خواهد بود یکی از وظائف دیگر این که آقای استاد که تدریس می کند نگاه به قیافه تلامزه و گردها می کند هر کدوم می خواد اشکالی بکند اشکال او را با کمال امتنان و گشاد روئی بپذیرد گوش بدد کاملا مطلبش را بگوید به اون میدان بدهد که حرف بزند او را بپروراند در اشکال کردن اشکال او را تلقی کند اگر می بیند اشکالش را خوب نمی تواند ادا کند بیان کند خود اشکالش را بگیرد و توجیح کند اگر نیکوس با تشکر ازش بپذیرد و اگر اشکالش وارد نیست با کمال قدرت ردش کند یادم نمی رود مرحوم آیت الله ازمای برو جردی در همین حرم متحر بالای سرک تدریس می فرمود یکی از طلبها اشکالی کردن این مرد مقدار تعمل کرد و ساکت شد حرف او را اشنگه داشت فردا آمد مطلب او را با یک لباس بهتری با یک تقریر و بیان بهتری بیان کرد و تسبیت کرد که این آقا درست می گوید بنابراین یکی از فضائل استاد اینه که شاگرد را حرفش را خوب بپهمد خوب بپذیرد و اگر نه بپروراند و تقبل کند و تشویق کند و البته زمنا همه شاگردها هم بدون تعمل اشکال نکنند بنابراین باید شاگردها هم سنجیده فهمیده اشکال بکنند مطلب دیگر این است که استاد باید پس از آنی که درست تمام می شود یا قبل از درست مقداری از وقت خودش را صرف شنیدن بعضی از سؤالات اونها بعضی از مشاکل اونها بعضی از اشکالات بکند و نسبت به اونها پدری رحیم و مهربان باشد و اونها را حربیت کند از مربی بودن مطلب دیگر این است مطلب دیگر این است که استاد در زمن صحبتهایی که می کند در زمن تدریسی که می کند باید به مناسبتهایی مطالب آموزنده و منبه و موئزهای لازم که دل شاگرد را بیدار کند در خلال صحبتها به تناسب ذکر کند و فقط در درس درس علمی خشک و خالی نباشد باید درسها توعم با وز بشود به این رویه را از کلام الله مجید از خداوند آلم فرا بگیرد مگر نمی گوید تخلقو به اخلاق الله و تعدبو به آداب الله انسانها اخلاقتون را از خدا فرا بگیرید آدابتون را از پروردگار فرا بگیرید طرز بیانتون طرز گفتارتون طرز کردارتون اوصافتون اوصاف الله باشد افعال الله باشد خیال می شود به این که تربیت جداست تعلیم جداست وقتش جداست زمانش جداست نه در این حالی که دارد علوم را تزریق می کند تربیت را با همون در یک درس برای شاگل بیان کند که بنابراین باید روحیات شاگل با تدریس استاد فرق بکند مطلب دیگری که باید بگوید اینه که از تجربه های گذشته خودش نسبت به شاگردها بیان کند وقت تدریس تجربه هایی که گذشته است برای انسان وقتی که سنش گذشته و پخت شده مطالبی بر انسان گذشته که ذکر هر یک در روحی تلامزه یک آلم تأثیر داره مطالبی که برای او ثابت شده و تجربه شده نسبت به اونها بیان کند مطلب دیگر اینه که در ضمن صحبت ها نامی از اشخاص و کتاب ها ببرد و پس از آنی که اسم کتاب ها و اشخاص هم ذکر میکند اظهار نظر در اون اشخاص بکند نیکی و بدی اونها را هم بتواند متذکر شود نسبت به اونها هم توجه بدهد مطلب دیگر اینه که وقتی که سخن میگوید مطلبی نقل میکند مثالی میگوید جایی که از این اشخاص هم نامی از اشخاص هم نامی کند جای کتاب ها مطلب ها کتاب های متناسب با این موضوعات را برای اونها بیان کند که فلان مطلب را به فلان جا مراجعه کنید و فلان مطلب را از اون کتاب فرا بگیرید یک عالم اطلاعات عمومی و اطلاعات مختلف در ضمن تدریز برای تلامظه بیان کند هر یک از شما باید یک کارخانه انسانسازی باشید که در آینده انسان ها بسازید پیامبر گرامی ببینی چه می کرد توجه به روش او انسان را مبهوت می کند پیامبر می استاد گاهی می نشست بگین عرب های وحشی صحرایی هیچی ندیده و نشنیده می آمدند در حضورش گاهی می خوابیدند و می گفتند نام شخص حضرت را بدون تجلیل می بردند و می گفتند برای ما قصه بگو پیامبر گرامی شده بود پیامبر گرامی شروع می کرد با کمال خوش روئی و گشاد روئی شروع می کرد آیاتی از قرآن که مربوط مثلا به قصه حضرت موسی و عیسا بود بر اونها نغل می کرد و ضمن صحبت ها مطالبی می گفت او می شنید و تعجم می کرد و رفت رفته در قلبش رسوخ می کرد بعد می استاد و می نشست در مقابل حضرت دیگه نمی خوابید و پس از مدتی دوزانو می نشست و پس از مدتی اینجور افراد سلمان می شد و ابازر می شد و مقداد می شد و امار این روح تربیته مانند اون کارخانه ای که چوغندرهای اون رقمی را از یک طرف با کامیون میریزند و از طرف دیگر قند سفید خوشتهم و خوشترکیب درمی آیند انسان کامل باید راجع به انسانها چینین باشد افراد نفخ خوشترکیب موسیقی موسیقی موسیقی