بخاری بیاری، مجموع زواید بیاری، نمیدونم شواید تنظیل بیاری، هر چه کتاب بیاری این هست دیگه این پیغمبر این کار رو کرده از این وقت من برای سند دیگه نقل نکردم، اشاره کردم به عریش مسلم، سعی مسلم ولی حالا این دعا که پیغمبر کرد اضافه بر فعلش که آیه را که تلاوت کرد اضافه بر او دعا هم کرد دوتا روایت خدمتون اینجا یاد داشت کردم یک، از مصند احمد ابن هنبل است روایت را از ارمشاد که واصلت ابن اسقع داره واصلت سه سه نقطه است واصلت واصلت اسقع به سین هست واصلت ابن اسقع یکی از صحابه است ایشون مگوید که من دفتم خانه حضرت زهره به امیر الممرین کاری داشتم بعد حضرت زهره فرمود که ایشون نیستم رفتن پیش پیانبر کاری داشتن خب من منتظر موندم بعد امیر الممرین آمدند و با پیانبر و با امام حسن و امام حسین و همون قضیه واقع شد آیه را پیغمبر تلاوت کرد بعد عرض کرد به خدا اینجا اون دعای فعذه بانهم نداره و اهل بیتی احقه احق احقه به چه؟ ها هاولا اهل بیتی و اهل بیتی احق خب چی یعنی چیه احق بیتی؟ به اینی که خدای متار اراده فرموده است که پاک باشن تهارت ویجه همین اهل بیتی که احقه بینن اینا هستن یا لا یبعود از قرآن استفاده کنیم افمن یهدی الالحق احقوان یوزه اتبع امن لا یهدی الا ان یهدا فما لکن کیفه تحکم بله اصلا احق از در طبعیت اونو حقیقون یعنی اللهم خوب دقیق کنید نکه از نکاته لطیف استا اللهم هاولا اهل بیتی و اهل بیتی احق بالاتباع یعنی معصومند چون اون آیه هم دلیل بر اسمت است افمن یهدی الالحق احقوان یوتبعه آیه سوریه یونوز امن لا یهدی الا ان یهدا فما لکن کیفه تحکم اون آیه را اگر انشالله یه وقت وقت کردید المیزان را ببینید خیلی قشنگ تفسیر کرده اون آیه شریفه را احقن بالاتباع احقن به این که این تهارت ویجه را داشته باشن یعنی حقیق به این معنی هستن خب این این را داره المستد احمد هنبه شماره حدیث را میگم خدمتون شماره حدیث را که آدم داشته باشه جلد کم شد زیاد شد دیگه مشکل نداره یعنی که من دارم بیس جلدیه جلد هجده همشه یعنی که بنده دارم من مستدی که من دارم بیس جلدیه با حواشی و شرحیست از این احمد محمد شاکر و اینا خیلی خوبه حدیث را عرضیابی سندی هم کرده خیلی عرضش من المسند جلد سیزده سفه دویست و بیست و چهار حدیث شماره شونزده نوستد و بیست و پنج شونزده نوستد و بیست و پنج همین حدیث را المستدرک داره مستدرک حاکم جلد سه جلد سه سفههی سد و پنج و اونو حدیث شماره چلوهفت سفر شش چلوهفت سفر شش جناب زهبی هم همین را تعیید کرده ایشون هم در تلخیصش این حدیث را گفته است علا شرف مسلم آقای حاکم گفته است علا شرف شیخن آقای زهری آمده گفته که نه شرف شرف مسلم را داره قبول کرده یعنی سفهه از زهبی بس این حدیث بلاد و سند هم معتبر این یک حدیث بود از وافلت ابن اسخد حدیث دوام که میخوام برای تون راجع به همین قصه دعا بخانم باز المسند جل هجده سفه دویست و چل و چهار حدیث شماره بیست و شش سیستد و هشتاد و هشت این حدیث از اون مسلمه است که بیشتر روایات را از اون مسلمه نهار کردن ایشون میگوید که فاطمی زهرا سامولو علایه یه قضایی تحییل کرده بود حریره یا خزیره یا حریره یا چند جور توابیر داره آور برای پیام برای همسر و فرزندانتن بگو بیان با همین قضا را بخوریم اون را در وقت که قضا را خوردن بعد که قضا خوردن آیه نازل شد جبریل آمد این آیه را آورد که اندامون مقدمه بوده علال اعدادیه قضا آوردن و جمع بشن اعداد بوده تا یک جا بشن حالا که یک جا شدن آیه نازل شد حالا که آیه نازل شد پیغمبرمون جریان عوارا انجام داد این نماج را ایدالله این آیه نازل شد پیامبر عوای خیبری خود را عوای خیبری گفتم یک بساط بزرگی بوده میگرد که ما شبا روش میخوابیدیم ما روش میخوابیدیم بزرگ بوده پارچه لذا بعضی عوارا در حد از صوبه صوب داره عبا داره یک چیز عادی نبوده در حد این عواهای یک نفره بزرگ بوده ما روش میخوابیدیم اون عبا رو انداخت و گفت این عبارت خاصتی هم باز داره یعنی اون اهل بیت خاص میبینید این رایی تأکید میکنه اهل بیتی و خاصتی فعذهب اینجام دعا رو داره فعذهب انه مرسه و تهیران تتیرون اون مسئله من میگوید که من گفتم و انم معکم یا رسول الله منم هستم قال انکه الاخی اینم یک روایته اون وقتی جناب ابو جعفر تحاقی رو میخواستم براتون بگم عبارتش را لفتی نقل میکند این حدیث را اینجور میگه این عبارتی طولانیست اگه میخواید یاد داشت کنید این از همین حدیثی که الان خوندین که این دعا را پیغمبر کرد اللهم مها اله انو بیتی ان المراد به ما فی هاذه ال آیه هم رسول الله و علی و فاطمه و الحسن و الحسین ارهیم سلام کتاب مشکل الاثار جلد یک صفحه سیستد و سی و دو یه جایی دیگه ای دوباره ایشون همین آقای ابو جعفر تحاقی صفحه سیستد و سی و هفت این سیستد و سی و دو بود در صفحه سیستد و سی و هفت هم عبارتی داره که همینجا اون عبارت را مولا عرض میکنم مقید اینا قد احتنا علمن یعنی ما یک علم کاملی پیدا کردیم ان رسول الله صلی الله علیه و آله لما دعا من اهلهی اندن نزولها وقتی که پیغمبر اهل خودش را فرا خاند اندن نزولها یعنی نزول این آیه لم یمانیم من اهلها المرادین فیها احد سواهم میبینیم قشنگ فهمیده انسان میگه ما از این علم کامل پیدا کردیم احتنا علمن علم کامل پیدا کردیم که وقتی آیه نازل شد و پیام بر اینها را جمع کرد و این کار را انجام داد دعا کرد لم یبق من اهلها یعنی باقی نمانده از اهل این آیه اهلها یعنی اهل این آیه المرادین فیها احد سواهم مرادین فیها اونایی که مقصودن در این آیه احد سواهم هیچ کس دیگه نبوده و اذا کان ذالک کذالک اگر این طوریه که همه اونایی را که اهل بودن پیغمبر جمع کرده استحالت انیت خل معهم فی ما ارید بهی سواهم این هم که حالا برطول دسته سوام روایت داریم که پیامبر عوارو از دست او اما سرما گرفت و فرمود نه میگه ازا محال است وقتی که اینها اهلا به ازن الله تعالی مگه پیغمبر از کلش میتونه کاری بکنه بیار مثلا بگه حالا بذار دل این همسره اونم خوشحال بشه از دست ما نه اینها نمیتونه کار بکنه دیگه تاجر همونه بگه استحالت خیلی عبارت دقیقی داره استحالت انیت خل معهم فی ما ارید بهی سواهم این صفحه 337 بود همون کتاب مشکلول آثار گرده یه اینم راجع به این دلیل دوم هست تا اینجا دو تا وچ شد اصل عمل پیغمبر و تلاوت آیه و این دعایی که انجام دادن میرسیم به وچ چندام؟ سوم دو تا دیگه وچ مونده که جناب شرف الدین رضوان الله تعالی علیه چه مرد بزرگوار این شرف الدین خدا انشالله آیشان را که از انسانهای عالی و بالا مقام بوده می ایمانه ولی ویدیوی حضرت احمیل آبان خاتم زهر آرار بده انشالله اینجورم هست حادی بحث آن ناقص مان انشالله یک تتمی داره عمری باشه انشالله در جلسه آینده میخوانیم صلی اللهم علی محمد و آله تا فیلم اللهم صل علا محمد و آل محمد اللهم صل علا محمد و آل محمد اللهم صل علا محمد و آله محمد و اجل فرج مبنا برامی بود که تقدم تو شده اون در سی کلام اوجتولستان و المسلم ربانی گل پایگانی 23 و 5 دقیقه امشب یک بار دیبرتون پخش خواهد شد اما در این لحظه دعوت میکنم شرمنده ی تبیان باشید تفسیر روایی قرآن کریم توسط آیت الله سیفی مازندرانی و با اعلام ساعت 6 و 40 دقیقه تبیان اعوذ بالله من الشیطان الرجیم مسیح الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آل بیته طیبین الطاهرین المأسومین المكرمین لا سیما بقیت الله فی الاراوین ارواهنا و ارواه العالمين به طراب مقدم الفدا ما وارد نصوصی هستیم الان که این نصوص در تفسیر الرحمن و الرحیم و فرق بین هما وارد شد این نصوص دو طایفه هست من طایفه اول رو میخونم و بیان میکنیم بعد وارد اون طایفه مخالف میرسیم اون رو هم بیان میکنم حد بکنم خدمت شما که در این طایفه اول این نصوص رو که میخونیم یکی معتبره مربیه انتفسیر الاسکری معتبره اول هست به طریق صدوق نغل شده انبته دارد که الرحمن الذي يفسط الرزق علينا یعنی رزق هست این رزق خب همون داری تکمیلی هست خلاصه خلق رزق در واقع خلق رزق هست یکی هیچ جنبندهی به ما من دابتن فی الارض الا علالله رزقها بالاخره رزق از حیوانات انسانها نباتا حالا همه اینها دیگه بیشتر ظهور دارد در انسانها الان یعنی تمام انسانها مقصود این روایت اینه همه از کافر و مومن رزقشون میدن این شده رحمن توصیه بدیم بگیم جمیع مخلوقات پروردگار در این عالم هستی خدای تعالی به مختزای رحمت رزق اینها رو به اینها میرساند و خلق کرد بعد فرمود که الرحیم بنافی ادیاننا و دنیانا رحیم فقط به ما مربوطه یعنی مؤمنین یعنی ایمه علیه مسلم و مؤمنین به ولایت ایمه علیه مسلم هم در دینشان به اینها رزق داده که بالاخره توفیق حیات در زمانی یافتن که ایمهشان از ایمه اهل ویت دست و دینشان اکمل ادیان هست و و خدای تعالی ایمه رو بعد از نبی بعمور کرد که دین رو کامل بکنند برای اینها و این عرضه چنین دین کامله که خب این یک رزقیست از جهت دین از جهت دنیا هم که خدای تعالی بالاخره انایت خاصی به مؤمنین دارد نه اون گونهی رزق میداد که موجبه تغیانشون بشد و انا اون گونهی تقتیر و زیق که از ناداری به دینشان لطمه بخورد بالاخره خدای تعالی چون سعادت مؤمنین رو انایت ویجه دارد به گونه اینها رو رزق میداد که این با دینشان منافعات شیابا نداشته باشد و موجب شقابتشان نشد و موجبه سعادتشون بشد خلاصه در دنیا هم به مؤمنین انایت دارد از جهات دنیایی و آخرتنا و آخرت با هم خفف فعالین الدین دین رو سهل قرار داد تا اینا از نایه دین در مزیغ واقع نشند در زندگی اینم یک انایت خاصی که یورید الله بکمالی اصر ولا یورید بکمال قصر ما جعل علیکم فی الدین من حرج اینا ها هم که خب یک انایت ویژیست در مخصوص این دین که در عدیان گذشته خدای تعالی تکالیف شاق بر اونها تکلیف میکرد که اونها جبسا نمیتونست زیر بار اون تکالیف به خاطر سختیشون در برن درست انجام بدن لیکن این امت مرغومه نه چنین تکالیف شاقی رو از اینا برداشته است به شهادت آیات و روایات قرد میکنم که و جعله سهلا خفیفا و ها ویرحمونا به تمیزنا من اعدائنا و به ما رحم میکند این دمیر مستقبل آورده یعنی فردای قیامت به ما رحم میکند که ما رو از دشمنان ما تمیز میده و امتازو لیاو ایوه المجرمون آیه شریفه قرآن بسبب به فردای قیامت ندای تکلیفی ذات مقدس حق میرسد و همون میشود فردای قیامت چهرهشون برمیگردد ممتاز میشند نسبت به مؤمنین مؤمنین انایت بیجه خدای تعالی به تمیزشون با اعدائشون فردای قیامت براشون ایجاد میشد و ممکنه در این دنیا هم باز به یک نحوی قابل توجیح باشد و معتبره دوبون دارد که قال انتفصیل اسکری قال الامام الرحمانو العاطفو علا خلقهی بررزق اینم نظر برد به رزق مخلوقین خلق اومده اختصاص به انسان چیاغا ندارد اینجا لا یقتو انهم مواد در رزقه هیچ موجودی اعم از دابب و غیر دابب این از داببم اعم که در آیه دادن ما من داببت انفل عربه الا علالله رزقها اینجا اومده خلق ارتفاط فرمودید یعنی شامل انواع هیواناتی که دابب بر اینا صادق نیست و انواع نباتات هرچی که انوان خلق بر اینا صادق باشد رزقش رو خدای تالا در این دنیا این مختزای رحمانیتش هست رحمان هست و این انقطعو انتاعتهی ولی این که حالا از میان این خلق کسانی که مکلفن سرپیچی کنند اما رزقشون هست از کافار و فصاف باشند الرحیم به عباده المؤمنین فی تخفیفی علیهم تاعتهی و به عباده الكافرین فی رفق به هم فی دعاهم بله رحیم به عباده مؤمنین اینجا اومده که تخفیش داده اینها رو در تاعتشون قبول میکنه اینها رو سخنه کرده تاعتشون رو و همچنین به عباده الكافرین در این که اینها رو در دعایشون با اینها مرافقت میکنه یعنی به این معناکه که اونجور که از خواستهای دنیایی و فرانی مامر ندارن اینها رو اجابت میکنه وقتی که این استرار میفته و دعا میکنه خدای تعالی این حاجات دنیایی اینها رو در همین دنیا به اینها چیه آقا بده قال و این امیر المؤمنین قال الرحمنه و العاطف و علاقه بالرز قال من رحمتی انهو لما سلبت تفله قوتنهوز و تغذی و جعلتن کل قوفی امهی قالوان اینجور که چون که تفل قدرت نداره برای این که خودش بلند بشه خودش بری رزقشو تعیب بکنه پلان اینا به مادرش اطوفتی میدد که تا زمانی که او را نیفتده مادر بهش برسد و رزقشو بهش بدد و رققها علیه لتقوم به تربیتهی یه رققت قلبی میدد به او که اون رققها علیه یعنی مادر رقیق کرده نسبت به این رقیقالغلب کرده نسبت به این فرزند این بچه لتقوم اون مادر به تربیت این فرزند و حضانتهی فانقصا قلب امه من الامهات اگر بعضی از مادرها تقیان کردن مرققت قلبو نداشتن به هر دلیلی حالا بخاطر اعمال خودشون شدن خدایتان رو تکلیف کرده که از واجبات کفاییست که بیان ایتام و اینایی که مادر ندارن رو برحمد مومنی تکلیف کرده بیان این رو سفرستی بکنن این شده از واجبات چی آقا؟ کفایی بد دارد که ولی اما سلب و بعض حیوانات قوت تربیه لأولادها اینجاست که بعض از حیوانات رو اصلا قدرت این که بتونن بچه خودشون تربیت بکنن از این رو سلب کرده از مادر سلب کرده تکلیفا ولی مصاده و قیام به مصاده ها که سلب کرده از این مادر جعبت تلکلقابف الاولاد به تنها زهین طولت و تسیر الى رزقها المسبب لها مادر رو اینجا خدا اینچنین آمادگی و استعدادی تکلیفا نداده اون فرزن رو این استعدادی داده که بلا فاصله بعد از خروج از رحم بیا خودشون راه زندگی خودشون تلیب بکنه روپا خودشون خب اینو همه تا الان جا نتیجه گردیم که این رحمان به لحاظ دنیا است خلاصه رحمانیت و رحمیت هم دو قصد شده بعضی از آر رحمیت بودن رو سریان داده به حتی کفار رحمیت بودن رو معتبره بعدی دارد که باز اینو معتبره است و تفسیر قوله از زبجال الرحمانو ان قوله الرحمان مشتقم من الرحمه سمیت رسول الله صلی اللہ علیه و سلم یقول قال الله از زبجال انا الرحمان و هیه من الرحم یعنی اینجا رو حضرت فرموده که از رسول خدا شنیدم دارد که غالفی تفسیر فلان مظاهرن امام اسکری علیه السلام این رو از بعضی امن نغل میکند که اینجا حس شده چون در تفسیر امام اسکری موارد زیادی هست که امام علیه السلام از امام صادق علیه السلام نغل میکند ان امیر المؤمنین قال سمیتو این از اون قبیله که این بسط اینجا اون حس شده بله این قول خود امامه اصلا اسکری سلام نیست موارد زیادی داره همین کتاب هم زیاد شده باید خود میکنیم بعدن بله ویه من الرحم شققتو لها اسم منهیم اسمی اسمی از اسمام رو از این رحم گرفتم برگرفتم من وسله ها وسلتو هر کس این رحم رو هر کس این رحم رو وسل بکند سله بکند من هم با او سله میکنم من وسله ها وسلتو کلام خدای تاالاست و من غتاها غتعتو منم رحمت خودم را از او چی آقا قط بیکنم سم مقال علیون علیه السلام اینم شاهد ماست که اینجا اون حس شده توجه فرمودید سم مقال علیون علیه السلام او تدری ماها زهر رحم رابی گفت میدونی این رحم چیه که خدا فرمود اینجا من از اون گرفته شده اللتی من وسله ها وسله رحمان و من غتاها غتاها فقید یا امیر المومنین حفظ به هزا کل قومن علا ان یکرمو اغرباهم و یسلو ارهامهم که در مقابل اقتکاد سالکت اینجور بهش جواب داده که همین اغربا و فامیلا و خشابندان هست توجه فرمودید خب حالا تا اینجا را شما داشته باشید که در اینجا در ادامه روایت روایت بعدی که باست خود تفسیر راست تسلیه کرده که این راهم راهم قیمه حلبه ایتن توجه فرمودید اون جواب کسانی بود که حضرت از اینا سآل کردن اونها جواب دادن لیکن حالا این روایت را احتمال دارد که غتاها همینجوره چون تختی شده این روایت این روایت دنبالدار هست اینا اون جوابش نیومده در زیل این که حضرت خودش بفرماد بعدی در معتبر بعدی اومده که از همون تفسیر اسکری داره نغم می کند خب تا اینجا ارتباط لفظی هم بین رحم و رحمان خب از جهتی که مادش مشترک است بعده و مانعی نداره مثل همون بحث قبلی می شد که حضرت گفته که از رحم هم گرفته شده هیچ مانعی نداره که اصلش از رحمت باشه و رحم هم باشه رحم باز اینجا منشع همین رحمان باشد و منشع هر دو چی باشد آقا رحمت باشد هیچ منافعتی ندارد مثلا رحم رحم نامده شد واسه همین چون با هم دیگه رحم دارن توجه فرما دید رحمت دارن نصف بهم اصلا سنمی رحم بخاطر همین در معتبر بعدی دارد که این رحم در واقع جواب حضرت می شد با ملاحظه اون رواد قبلی اگر دقیق بکنید این علام می شد جواب اون یعنی ادامه کلام حضرت باید باشد این رحم این رحم التي اشتقهت الله عز و جل من رحمته بقوله انا الرحمن هي رحم محمد صددو علیه و علیه وسلم وعن من اعظام الله و اعظام محمد اللهم صل على محمد و رحمه و رحمه و رحمه اعظام رحم محمد صل الله علیه و علیه وسلم یعنی کسی که اگر به رحم پیامبر که اهل بیتش باشن اعظام و توقیر و من یعظم شاعر الله فانها من تقبل غلوب کسی که اهل بیت نبی رو اعظام بکند اعظام و اکرام و تعظیم اهل بیت پیامبر تعظیم خود پیامبر و تعظیم خدای تعالی و این کل مؤمنن و مؤمنن من شیعتنا هبه من رحم محمد صل الله علیه و علیه وسلم که شیعتنا خلقو من فاضل تینتنا شیعی ما هم ملحق هستن به رحم ما و این رحم معلوم میشد که دیگه توصیه پیدا کرده از جهت پیوند ایمانی پیوند اعتقادی پیوند در اتباع و طبعیت بعد تا این که فالغیلول من استخف به شیع من حرمت محمد صلی اللہ علیه و علیه وسلم و توبال من عظم حرمته و اکرم رحمه و وسلم خب عرض کنم که معتبره پنجم هم که دارد که تفسیر اسکریر سلام قال الامام و اما قوله تعالی الرحیم فان امیر المؤمنین قال رحیمون به عباده المؤمنین و من رحمتی انهو مئت رحمتیم صد رحمت یعنی صد شعبه دارد رحمت فروردار و جعه منها رحمت واحدتن فی القدقه کلهون این شعبه از صد شعبه تمام رحمت هاییست که در بین خلاق دنیا منتشر است یتراحام الناس و همدیگه این محبت رحمتیه تاجه فرمودید یعنی رحمت را ما صد درجه بکنیم یک درجه اشتازه بین خلاق هست و همدیگه رحمت بکنند و همدارن خب بقیه چی و ترحم الوالدت و ولده ها و تحنو الامهات بین هیوانات الو اولادها و غتوفت دارن هیوانات به اولادشون همه ناشه همه یک درجه است فا ازا کان ایام القیامه اضافه ها دهر رحمه الواحده الى تسع و تسعین رحمه فا یرحم به ها با اون نود و نه جز دیگر به اضافه این تمام رحمت رو خدای تعالی اختصاص میده فردای قیامت به امت محمد صدد و علی و علی و سلم سمه یشفعهم یعنی اونها رو شفی قرار میدن هر کس را که بخوان شیعه واغی احل بیت میتوند شفایت بکنند در روایت اومده یکی از شفا و مؤمن هست مؤمن یعنی مؤمن واغی به ولایت چی آقا احل بیت علی و سلم این میتوند از شفا باشه احل المله حتی انه الواحد یعنی یکی از شیعه ها میاد لیجیه الى مؤمن من شیعه فيقول اشفعه یعنی یک نفر میاد که خدمت مؤمنی مؤمنان شیعه ها فيقول اشفعه بمن شفایت بکن برای من فيقول و ایو حق لکه انی تو چه حقی داری که من برای شفایت بکنم حقی به گردن من داری فیقول اون شخص که میخواد با شفاعت از عذاب آخرت نجات پیدا بکند میگن من در دنیا یادت میاد تو فلان قیابون بیابون بودی و بتشنیت شده بود و من آب داشتم بهت آب دادم یه لیوان یه مقداری آب دادم سیر شدی سقیتو که یومن ماهن با یک دادن آب این حق شفاعت