ممنونم که وقتتون رو به برنامه پرسماه خانواده دادید دوستان خوبم یادمون نره که اگر موضوعی رو به خدا می سپاریم و به خدا توکل می کنیم دلیلی برای استراب و دلشوره دیگه وجود نداره اگر استراب و دلشوره وجود داشت باید حتما در اون اعتقادمون یک تجدید نظری داشته باشیم فکر بکنیم بهش که ما چقدر در پناه خدا خودمون رو حس می کنیم شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم یا علی مدد تا هفته بعد خداحافظ نام او خانواده پشت ایمان کم از نه نام او خانواده سینه ها خانه شان دل به شادی نباده دل به شادی نباده دل به شادی نباده صفری صفز و صادق شهرهایی گوشانه سینه ها خانه شان دل به شادی نباده دل به شادی نباده شهرهایی گوشانه شهرهایی گوشانه در ره بزرگ ندارن حجت الاسلام وحیدی در ره بزرگ ندارن بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی اللہ علیه و سلم محمد و آله تاهرین سلام علیکم و رحمت الله دوستان عزیز همراه در برنامه پارسایان خدا به همون توفیق بده دستورات حضرات معصومین علیهم صلوات الله رو روی چشم بگذاریم و عمل کنیم انشاءالله پیانبر خدا صلی اللہ علیه و آله و سلم در روایتی از وجود نازمینشون نقش شده از رد می فرماید من یرغب و فد دنیا فطال فیها عملوه اعمله قلبهو علا قدر رغبتهی فیها پناه بر خدا کسی که در دنیا رغبت بکند دلبسته دنیا بشه آرزوهاش طول دراز می شه الان این انجام بدم اون کارو بکنم اینجوری بشه و اگر کسی آرزوهای طول دراز پیدا بکنه دلش کور می شه دیگه فهم نمی تونه بکنه اما در مقابل و من زهد فیها فقص رفیها عملوه اعتاه الله علمن به غیر تعلمن و هدن به غیر هدایتن چقدر زیباست کسی که نسبت به دنیا رغبت نداشته باشه زاهدانه زندگی کنه یعنی چی؟ یعنی دلبسته نباشه نکه از تهای خدا استفاده نکنه تهای خدا رو استفاده کنه دلبسته به اینها نباشه کسی که دلبسته نباشه آرزوهای طول دراز هم نمی کنه و وقتی آرزوهای طول دراز نداشت خدای متعال زمینه هدایت او رو فراهم می کنه علمی به او می دهد که نیازه به استاد نداره خدا به هممون توفیق بده که اهل این علمهای بدون استاد باشیم که اصول خدای خدای متعال به ما داده میشه که بر اثر روشنی قلبه یه روایت دیگری هم نقل بکنم از مولامون امیر المؤمنین علیه السلام حضرت فرمودن منزه هدف دنیا ولم یجز من ذله ها ولم ینافس فی عزه ها هداه الله به غیر هدایت من مخلوقه اینم همون تعبیره کسی که به دنیا بیرغبت بشه زاهدانه در دنیا زندگی کنه دلبسته دنیا نشه از ذلتی که در دنیا ممکنه پیش بیاد چون دنیا پستی بلندی داره بالا و پاینی داره از ذلتی که در دنیا ممکنه بره انسان پیش بیاد بیتابی نکنه از عزتی که در دنیا ممکنه پیش بیاد آدم خوشحالی نکنه اون وقت از که خدای متعال علمی به او میاموزد بدون تعلام حکمتی در سینه او جاری می کند و بر زبان او شنیده می شود هممون توفیق بده دلبسته به دنیا نباشه انشاءالله خدا رحمت کنه مرحوم آیتالله الازما حجت رحمتالله علی در احوالاتشون نقل می کنن که یه آقایی به نام حاج کریم بادامچی از تجار تبریز به خیلی هم ارادت داشته به این آنه بزرگوار می گه ما سه نفری نزدیک از آن زهر بود وارد منزل آیتالله حجت شدیم و می خواستیم ایشون رو ببینیم اجله هم داشتیم گفتیم اگر بشه قبل از زهر آقا رو ببینیم حرکت کنیم بریم خدمت ایشون رسیدیم خادم ایشون خب ما رو می شناخت می دونست که ما جز ارادت من دانیم مرتب خدمت ایشون می رسیم وجوهات می دیم برنامه هایی داریم با ایشون به ایشون گفتیم به آقا اگر ممکنه بگید ما اجله داریم سریع تشریف بیارن ما بریم مسئله همون رو بپرسیم و حرف همون رو بزنیم و زودتری بریم خادم ایشون می گه من رفتم در زدم قسمت اندرونی منزل آیت الله حجت و اطلاع دادم که این ستا تاجر تبریزی که از ارادت من دان و شناس هستند اومدن ایشون رو می خواهند ببینن یه مدتی کشید خب تشریف نی بردن دو مرتبه رفتم در زدم گفتم آقا اینا منتظرن مدتی طول کشید باز ایشون تشریف نی بردن دفعه سوام هم باز به خودم جرعت دادم و رفتم و در زدم و گفتم اطلاع بدید به آیت الله که این بندگان خدا اینجا منتظر هستند یه نیم ساعت چل دقیقهی طول کشید دیگه ساعت یازده و نیم شده که ایشون بالاخره تشریف او بردن معلوم شد که آیت الله حجت رحمت الله مشکول استهمام بودند حالا این بندگان خدا اومدند و سآل هاشون رو پرسیدند و این ها پاسخ دادند و کارشون رو انجام دادند و رفتند وقتی که رفتند خادم میگه من خدمت آیت الله حجت رحمت الله نهی ارز کردم آها چطور شما اینقدر دیر تشریف او بردید ایشون فرمودند که شعله پریموز هممام خراب شده بود من همینجور باید با ناسوس بات میزدم تا روشن بشه خاموش میشد آب سرد میشد دو مرتبه باید این رو روشن میکردم تا آب گرم بشه بتونم استهمام بکنم و بیان بیرون این شد که این هممام طولانی شد آب گرم نبود مجبور بودم هی این پریموز که حالا وسیلهی بوده که اون زمان آب رو باش گرم میکردن تو هی طولان ببزنم و مثلا این رو روشن بکنم تا بعد بتونم استفاده بکنم بعد فرمودن که خب حالا اگر که براد ممکن بود داخل اندرونی برید و این پریموز نفتی رو ببرید فلان تعمیر کار بگید که خوب تعمیرش بکنه خادم میگه من تا اون روز اندرونی آیت الله حجت رحمت الله علیه رو نرفته بودم همین که وارد شدم از سادگی وسائل خیلی تعجب کردم عجب مرجع تقلید این جور خونش ساده است داخل زیرزمین شدم که هممام اونجا بود با یک منظری مواجه شدم که اصلا نمیتونم توصیف بکنم یه زیرزمینی بود مانند اتاق سوخته که دود همه جاشو گرفته بود یک بشکه آب هم یک طرف یک پریموز از کار افتاده هم یه طرف دیگه من خیلی منقلب شدم که الان مرجع تقلید ما خونش از فقیر ترین ها اوضاعش فقیرانه تریه خیلی برام عجیب بود بالاخره اون پریموز رو اجاق نفتی رو برداشتم و بردم به اون دکان بنده خدایی که تعمیر میکرد رسوندم و گفتم که آقا اینو اصلاه بود او وقتی که نگاه کرد با تعجب گفت آقا این عمرشو کرده این دیگه به درب نمیخوره اینو ببرید آقا من گفتم اینو از منزل هستایت الله حجتو بردم اگه میشه درست کن دیگه تعمیر کار گفتش که به نظرم اینو باید دور بندازید یه دونه دیگه خریداری کنید گفتم بالاخره آقا فرمودن هر طور میشه تعمیرش بکنید من عصر میام و خدمت شما میگیرم برگشتم منزل خدمت مرحوم آیت الله حجت رحمت الله علیه گفتم آقا شما ماهیانه کمک حزینه تحصیلی به این طلبه های محترم میدید چرا خودتونو مثل ایکی از این طلبه ها حساب نمی کنید بالاخره مقلدین شما وجوه شرعی زیادی میارن برای شما شما یه خورده از همین پولهایی که به شما داده میشه برای تعمیر هممام خونه خودتون استفاده نمی کنید وقتی که حرف هم تمام شد مرحوم آیت الله حجت رحمت الله علیه یه نگاهی به من کردند و گفتند من پولی از خودم برای این خرجایی که میگی ندارم این پولایی که به من میرسه وجوه شرعی است برای امام زمان علیه السلام باید تو جای خودش مصرف کنن بله اگه یه پول خصوصی بیاد یه کسی نظری کرده باشه یه پولی باشه که وجوه شرعی بیتول مال نباشه بله تعمیر می کنم ولی اینها مال امام زمان علیه السلام و من خرج کردن این پولها در مسارف شخصی رو خلاف شرع می دونم اجازه ندارم اینجا خرج بکنم این خادم میگه حال من خیلی تغییر کرد وقتی دیدم مرجع تقلید ما که این همه پول در اختیار او هست وضع داخلی زندگیش اینقدر سر و ساده است و اینجور داره زندگی می کنه خدا به ما توفیق بده مراقب باشیم دلبسته دنیا نشیم علاوه بر اون اگر دستمون به بیتول مار می رسه در رعایت امانه مراقبت بکنیم امانت داری بکنیم انشاءالله چهید جمال روشنایی و معرفت رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت آه آه آه آه شدم از عشق تا شدم از عشق تا شدم از عشق تا شدم از عشق تا شدم از عشق تا کجاییم آه آه شدم از عشق تا شدم خواهیم کجاییم خدای شده خدای ملهمات خداه خدابن خداییم خدای ملَس خدا خدای ملکات خدای، از هلنی عن اقامت شکرک اتابع قولک و اعجزنی عن احسائه سنائی فیدو فذلک و شولنی عن ذکر محاوله از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید از این قولک و احساسی کنید