مؤثرتر جانبخشتر روح افزاتر نه همینه ما وقتی که داریم بحث میکنیم معنویت و مادیتو از هم جدا نکنیم یا اگه جدا میکنیم حواسمون باشه معنویت هیچ چیز نیست جز رزت امیغتر برای وجود انسان درست فهمون دید؟ کاملا اینها در کلال هم دیگه خیلی زیباست خب پس اثر مدیریت زهن چی شد؟ دیدن آنچه که رسول خدا میبیند و شنیدن آنچه که رسول خدا میشنود و این لذت بخشتر میکنه حیات انسان رو اگر دیدید یه کسی انسانه به تعبیر نارسا معنویه فکر نکنید این خیلی داره یه کار شاقی انجام میده به نفعشه به نفعشه به قول هر روز کیفش و خودش کیفش و خودش اگر دیدید یه کسی داره ریاضت میکشه زهنش رو پرت و پلا نکنه مثل کسی که داره ورزش میکنه کسی که ورزش میکنه شما چجورش نگاه میکنید؟ چه حواسش به خودش هست؟ چه حواسش؟ در مورد آی بحجتن من همینو میگم چه حواسش به خودش هست؟ و نگیم که چقدر سختی به خودش میگه نه او آقله ما در مورد عرف ها عمومند در مورد هست دایت و لایلاز ما بحجت خصوصا اعتقادمون اینه برداشتمون از این شخصیت ها اینه مثل ایشون مثل آی بهادینی مثل مرحوم قاضی مثل آی حقشناس که نامش برده شد اینا خیلی باهوشن و حوشمندیشونو درست استفاده کردن خیلی اقلانی نگاه کردن آزاده ایشون میفرماد که یه بار دیگه خیلی از رفقا یکی از رفقا خیلی اصرار کرد که بابا رو یه بار ببریم باقیه تفریحی یکی خیلی اصرار کردیم ایشون حاضر شد بیاد یه بخچه کتابم آورد آقا بابا داری میدون باق دیگه تفریح دیگه دیدیم نمیشه با خودشون آوردن و خیلی رستیم به باق دو سه تا درخت که رفتیم جلو گفتم اینجا هم میشینم و کتاب رو باز کردن ایام نموشگاه کتابم هست که میفرماید کتاب خانه بوستان علماست شروع کرد لذت بردن نباید بگیم ایشون دست از دنیا کشید و از لذتها صرف نظر کرد ایشون هم باحوشی لذت بیشتر رو نمیذاره کنار به حاطه لذتی کمتر واقعا آقا بحجدان باحوشی بود یه وقت کسی فکر نکنه هرکی مقدس میشه به هر دلیلی همه حتی اگر آدم باحوشی نماشه آدم سادهی باشه این برای ما اصبه و الگو و رحبر و راهبره نه خودش آدم خوبیه ولی آدم سادهیه آخه آدم های سادهی هم هستن که در اصل سادهی به صفایی میرسن ولی کسانی نصفای بحجد خیلی باحوش بودن و به این صفایی باطن رسیدن شیطان خیلی سعی کرده اینها رو فریب بده حوشمندانه مقابل مد کردن اینها دنیا رو تکون میدن اینها استوانه های حیات بشر هستن آدم های بسیار باحوش ما اینجور عرف ها رو واقعا تقدیر میکنیم نامشون همیشه برصد زبان ها باقی میمونه این تعبیر درسته که امثال ارهوم از سایت الله و روزو بحجت و بزرگانی که اسم بردید و میبینیم و میشنویم با غراغ و سبزه و دشت و دمن و درخت و تفریح و همون فضا رو در خدمت اون لذت بیشتر قرار میدن نه این که پشت کنن و بگه آقاب درخته باش من کارم این درخته ندارم من میخوام کتاب بخونم اینجور منظورتون اینه دیگه همون فضا در اختیار لذت بالاتر و مندگارتر قرار میگیره حتی بله ببینید گفت به جهان خورم از آلم که جهان خورم از اوست آشقم بر همه آلم که همه آلم از اوست چه این افرادی رابطه شون با لذتهای کمتر قط نمیشه بله بازم آزاده آی بحجت میفرمودن که گاهی من از این جوجه ها میگرفتم برای بچه ها میدیدم بیشتر از بچه ها حاج آقا نگران این جوجه ها میشه قضاشون رو دادی میره سر میزنه میفرمود که آزاده شون به بنده میفرمودن من یه بار بشم همه جوجه ها رو فروختم گفتم که درد سر میشه برای شما بعد حاج آقا پیگیری میکرد چه کار کردی جوجه ها رو نگرانشون بود به جزئیات توجه داشتن مثلا یه بار من بهشون گفتم فلانی داره میگه مثلا پسرخاله همسایشون یه همچین مریضی داره دعا کنی چند روز بعد دیگه هم پیگیری میکنه مریضیشون خوب شد اون کسی که میگفتی آه ما خودمون یادمون رفته اون که واسطه بود یادش رفته ایشون همون داره پیگیری میکنه یعنی به جزئیات نگاه میکنه با آلم با همه جزئیاتش مهربانه رزت برتر رو ولی ترک نمیکنه دقیقا تو فرمودید مراقبت میکنه از ذهن خودش مراقبت از دل در واقع از طریق ذهن ممکنه که مبادر تو این فضاها بیفته خب من روایت زیادی آوردم برای بحث این رضایت یکی دوتا روایت دیگه بخونم بعد ببینیم که خداچی قسمت رو میکنه امام صادق علیه السلام میفرماید لم یکن رسول الله صلی اللہ علیه و سلم یقول لشه این قدمده لوکانه غیره هیچ وقت شنیده نشد رسول خدا بفرماید به چیزی که گذشته کاش اینجوری نمیشد کاش اینجوری نمیشد نداریم این قصه نداریم نقل کنم شاید تو این برنامه در واقع گفته باشیم امام باغی علیه السلام چند تا مهمان داشتن با نگرانی هی میرفتن نگرانی که آدم میدید که توجه به مسئلهی دارن میرفتن داخل اندرونی برمیگشتن پس دیدیم آقا چیه فرمود بچه تب داره مریضیش خیلی داره ناراحتش میکنه و من نگران سلامتیشم دارم برای مداوای او میرم میاد چند مرتبه حضرت رفتن اومدن بعد که نشسته بودن پیش ما یه دفعی شیوان اهل خانه بلند شد جیخ کشیدن حضرت بلند شدن رفتن ما گفتیم که برای بچه یه اتفاقی افتاد و بعد الان آقا چقدر ناراحت میشه چی میشه؟ دیدیم حضرت برگشتم برگشتن لباسشون رو هم حتی آراسته کردن و مثل یک حالت جشن و سرور اومدن بین ما نشستن ما گفتیم بچه خوب شد؟ فرامودن نه بچه از دنیا رفت گفتیم پس شما چرا به این آرامی؟ فرامود ما تلاشمونو میکنیم که بلایی سرمون نیاد ولی وقتی اومد رضاعت میدیم ما اهل به دخل آمونی جوریه پس راضی بودن به رضای الهی معناش این نیستش که ما هیچ تلاشی نکنیم راضی بودن به رضای الهی معناش اینه که یک نسبت به گذشته آرامیم الخیروفی ما وقع هر چه پیش آمد گذر گذشته پیش آمد ملاحظه اندازه هر چه پیش آید نه هر چه پیش آمد خوش آمد من تلاشمون کردم من خیالم راحتیه اون فلسفه ای که عرض کردم برای زندگی بدونیم که فلسفه زندگی امتحانه راضی باشیم به آن چه که گذشت دوم راضی باشیم به آن چه که هست و در حال رضایت تغییرش بدیم حتی دعا میخواییم بکنیم در حال رضایت باشه الان شما آقای مولایی چند تا خونه داریم؟ شما خونه داریم؟ شما خودتون مثلا یه خونه داریم یا مستعدری براخره شما راضی باش تا من یه دعا کنم همین وضع راضی باش خب راضی باش حالا دعا کنیم خدا یا دو تا خونه به اضافه یه خونه یه ایلاقی به آقای مولایی انایت بفرم آها رضایته به آن چه که هست باشد دعا بکن تلاشم بکن کنار این شغله نسبتا اداریه حالا اینجور شغله اداریه سعیم بکنیم یه شغل آزاد داشته باشید پول در بیارید بتونید بچهاتون رو برید تفریح یه باغی بیرون شهر خرید و وقتا هم که خودتون نمیرید دیگران برن بعضی راحت هم به جایی که خودتون برید دیگران برن ایسار کنید چیزی داشته باشه آدم ایسار کنید محبت کنید به دیگران تلاش مکنید با رضایت دعا کنید با رضایت نسبت به گذشته رضایت مطلق نسبت به الان رضایت کنارش تلاش و دعا نسبت به آینده رضایت و توقل باگذار میکنیم به خدا حالا در حالت نشات آدم به سمت نشات در اصل رضایت بدون استرسی که ذهن رو بخواد مریض بکنه ذهن رو بخواد بد جور درگیری بکنه هم مقمی ایجاد بکنه آدم به پیشرفت فکر میکنه تا ما بحث رضایت رو تو فضای دینی میگیم یه چوبهه مطرح میشه تو ذهن من هم همین سوالش بود الان آره حالا که یعنی چی؟ من میخوام بپرم، من میخوام بالا برم، من میخوام پیشرفت کنم دقیقا در بررسی های علمی کاملا این رو بهش رسیدن جوامعی توصیه پیدا میکنن و پیشرفت میکنن که مردمشون راضی و قانعه باشن خوبه؟ و بعد تلاش کنن برای خوبه، اوضاع خوبه و بعد تلاش کنن ذهنی که ناراحته از اوضاع خودش، ذهن دارای قدرت برای برروم ریزی آینده نیست ذهن دارای قدرت برای تغییر نیست باید راضی باشی و باید قدرت تغییر پیدا کنی جمع این دوتا جمع ازداده و هنر داشتنش بله، هنر این داشتنش جمع ازداده پس راضی بودن به رضای الهی معناش خمودی معناش بی تحرکی نیست مثل با توکل زانی و اشتربه بند که بهش اشاره شد که یه گروه نشسته بودن تو مسجد ما توکل میکنیم به خدا حضرت حمود این توکل نیست، تنبالیه راضی بودن به رضای الهی معناش این نیستش که آدم چیزی رو تغییر نده حالا اینجا انگیزه شما برای تغییر نارضاعتیه؟ چقدر موفق میشی؟ با این ذهن بیمار از نارضاعتی؟ خب معلومه دیگه کم؟ آره موفقت کم خواهد بود یه وقت شما راضی هستی، بعد انگیزت برای تغییر چیه؟ دستور خداست دیگه خیلی فرق میکنه رسته فرق میکنه خیلی خوب، ادامه داریم بس فکر کنم اگر وقت نداریم، پاسخ به این شبهه رو بگذاریم، در اصل بعد بیشتر بهش بپردازیم حالا میریم از ازر قرآن کریم با حضور شما برمیگردیم ببینیم اگر زمان داشتیم امروز یه بخشی دیگه شما بپردازیم، نشد دیگه حوالت به برنامه بعد میدهیم خیلی مدشک کرم حاجار پناهیان عزیز و سپاسگزارم از شما، همراهان عزیز و گرامی بریم ازر قرآن کریم سوره مبارکه صبح صفحه 431 رو با هم تلاوت بکنیم آیات 23 تا 31م، اللهم صل على محمد و آل محمد، معجل فراجم محمد رسول الله صلی اللہ علیه و سلم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و لا تنفع الشفاعت عنده الا لمن اذن له حتى اذا فزع عن قلوبهم قالوا ماذا قال ربه ماذا قال ربه بله آیه اما کلز realistic کلاه منی جار شده منی یه اولا انبمه قل الا قل لا تسألون عما اجرمنا ولا نسأل عما تعملون قل يجمع بيننا ربنا ثم يفتح بيننا بالحق وهو الفتاح العليم قل ارونی الذین الحقتم به شرکاء کلا بل هو الله العزیز الحكيم وما ارسلناك الا كافة للناس بشيرا ونذيرا ولكن مکرم اکثر الناس لا يعلمون ويقولون متى هذا الوعد ان كنتم صادقين قل لكم میعاد يوم لا تستأخرون عنه ساعة ولا تستقدمون وقال الذين قل لن نؤمن بهذا القرآن ولا بالذی بين يدهید ولو ترائد الظالمون موقوفون عند ربهم يرجع بعضهم الى بعض القول يقول الذين قل لن نؤمن بهذا القرآن ولا بالذی بين يدهید قل لن نؤمن بهذا قرآن ولا بالذی بين یدهید برای حاجه های پناهیان باشه ازاد افراد این شبههی که آخر سال مطرح شد خیلی اهمیت داره و من میخوام جلسه بعد در این باره انشالله خدافور صدات صحبت کنیم به بیجه نقش ما در باره به هم ریختن زهنه هم دیگه چقدر ما میتونیم کمک کنیم به تقوییت رضایت دیگران از زندگیشون آها چقدر خوبه و چقدر ما میتونیم به هم بزنیم رضایت آدم ها رو از زندگیشون از در کار بردی هم میشه بحث یه روایتم آخر سال حدیه کنم امام حسن مشتبه علیه السلام میفراد من زامن انا دامن من زامنم لمن لم یه جزفی قلبهی الا رضا برای کسی که خطور نکنه به ذهنش جز رضایت الهی لم یه جزفی قلبهی در واقع در ذهنش جز رضایت الهی خطور نکنه هر دعایی کنه مستجاب بشید خیلی متشکرم حاجه آقای پناهیان عزیز حاجه آقای روایت آخر حسن خطام برنامه رو از امام حسن مشتبه فرمودن ما هم همون الان عرض عدف کنیم محضر برادر گرامیشون آقا عبا عبدالله الحسین علیه السلام سلام علیک یا عبا عبدالله وعلى الارواح التي حددت بفنائی علیک منی سلام الله حسین حسین حسین حسین همه دیگه با من ماشه و بقیه الليل و مهار و خیلی دیگه امام حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین و علی ابنی الحسین و علی اولاد الحسین و علی اطحام الحسین حسین حسین حسین حسین غریبا حسین حسین حسین حسین شهیدا حسین حسین حسین حسین تغییرات ساعت پخش بررامه های رادیو معارف در سال 1404 برکرانه نور درس تفصیل حضرت آیت الله جوادی آمولی قرآن کریم برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه ساعت شش بام داد مهربان باشین مجلده صبحگاهی رادیو معارف مهربان باشین شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه گنج سعادت گنج سعادت هر روز ساعت 7 و چهر دقیقه گنج تو سینه ده اما باید که پیداشو کنی یا عمل ده زندگی زیباست زندگی شیرین هست زندگی تک تک این ساعت ها زندگی زیباست شمبه تا پنج شمبه شمبه تا پنج شمبه ساعت 9 و 9 تا جمعه زهور تا جمعه زهور هر جمعه ساعت 9 و 15 دقیقه عصر جوانی مساوغه اصرگاهی رادیو معارف سرعت دقیقه حیجه جمعه جمعه عصر جوانی شمبه تا پنج شمبه ساعت 11 عصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت شبتون به خیل هموطنان حزیز مخاطبان گرامی رادیو معارف ممنونم از همراهیتون برامه همنشین جنگ شبانه رادیو معارف در حالی که 22 و 15 دقیقه هست از این لحظات تقدیم شما میشه با موضوع سینما و هنر انقلاب شب نشسته پاگ صفت درخت و ما خشخش و صداگ برها ستاره ها شراغ آسمان سکوت مهمان زمین سی عزیر یک خود را خود راه دید ادامه خود را بخفه یک را خود راه دید یک وصوم یک نفس یست ما نمیدونیم استفاده ایو از از این آن حقشه نیاس دریافت شب me ح blew بخش ت canvas کبای ازش کوشک ایم رقی dams JOHN ليه بسم الله الرحمن الرحیم عرض شب بخیر و خسته نباشید خدمت همه همراهان عزیزم و شنوندگان برنامه هم نشین در راژیو معارف دارم من هنزلی تاجدینی مجری برنامه در خدمت مهمان عزیزم کارشناس برنامه استاد منتقل و کارشناس سینما جناب آقای دکتر میرحمید رزا قادری هستم وقت بخیر و خیر مقدم دارم خدمت همه شما عزیزم بوی گل از نسیم باد سباده پریزه است بوشه از آینه و نور دعاله پریزه است اشتد رات جهان را به دماشا خونده است صبح این قافله از عطر خدا نبیز است برنامه های گذشته ما رو اگر دنبال کرده باشین با موضوع سینما تاریخ سینما و دستاورت های سینما ایران به خصوص در این کارشناس همه همه هستم این چلاف سال پس از انقلاب بوده و برای من خیلی ویجه بود که ما جزب ده کشور برتر در سنعت سینما هستیم در هنر سینما هستیم برنامه هفته گذشته ما اختصاص داشت به توفیقات و دستاورت های ما در سینمای دفاع مقدس همینجا یادی میکنم از اساتید در گذشته این جانر بلخص استاد مسلم فن مرخوم رسول ملاقلی پور سینمای مستند جنگ مرخوم استاد شهید سید مرتزا آبینی امشب اما اجازه میخوام که بپردازیم به سینمای اجتماعی همینجا هم من تشکر میکنم باز به صورت ویجه از همراهان برنامه و از شنواندگان برای من خیلی عجیب بود که چند شب پیش بعد از پخش قسمت قبلی ایک از دوستان من از رفیقا و همسنفای خودم از رواننده های زحمت کش معسر و زحمت کش جامعه با من تماس کرد موقع پخش برنامه برای من خیلی عجیب بود که برنامه ما را از رادیو معارف در جاده داشت تونه تنگزا رد کرده بود با افهاش من زنگ زد صدای کابین ماشینشم میومد و من اصلا متعییر شدم گفتم که چی شد گفتش دارم صدا تو گوش میدهم خیلی برنامه خوبی دارید من پیگیرم خیلی برای من عجیب بود که رادیو معارف راننده ها همینجا جاده را یادی کنم از همه از ایزا افهاش سباره اسکانیا سباره داف سباره مایلر زی مایلر کسایی که اگر نباشن وقتی ما صبح از خواب بیدار میشیم بنزین توی پمپ بنزین ها نداریم لبنیات به دست ما نمیرسی یعنی شبیه که تا صبح ما خوابیدیم در تمام این کشورینا دارن با ماشین مکای قدیمی تبریزی ها دارن شهر کردیه دارن ماشین چل پنجه سال سندشه توی جاده تک و تنها داره میاد با هیچ امکاناتی و عجیبه که برام راژیو رو فیگیری میکنه راژیو مهاره فرنامه هم نشین موضوع سینما همینجا از همه شما سپاس گذارم از شادی واقعا در پوست خودم نمیگنجم که تونستیم این برنامه با این شا تأثیر گذار باشه در بین مخاطبین من خواهش میکنم که حال احوال و سرموله که هم حمید عزیز با شنوندگان برنامه ما داشته باشه و بریم وارد موضوع تخصیصی باشه بسم الله الرحمن الرحیم و بهین استنین خدمت شنوندگان این برنامه سلام عرض میکنم بذار منم یه پشتره بیام عزیزم یکی از بهترین کاراکترها و شخصیتهای ما در سریال قصه های مجید با بازی جامبخش سلطانی در قصه ایست به نام سفرنامه شیراز یک راننده کامیونته که خیلی آرف مسلکه و سکوته سکوته حالا کاشگی یه بار این سریال قصه های مجید دوباره پخش بشه و قشت زحمت کش راننده بره و بازی جامبخش سلطانی اسفهانی رو در نقش یک راننده کامیونته جادهی ببینه که وجه آرفانهی داره یک سکوت یک پذیرش جهان یک حس رواقیگری و یک جهانی بنشسته در کنجیه من گفتم من هم در ادامه ادای دین تو به این قشت زحمت کش با هات بیان خیلی ممنونم سپاس گذارم عزیزم خیلی ممنون حمید جان اگر که ما بخواییم برگردیم به بحثمون انقدر برا من عجیب بود قبل از شروع این برنامه فکر نمی کردم که ما انقدر کلیدواجی داشته باشیم باید تونیم راجبشون صحبت کنیم بلخص در بخش دستاوردهای سینما ای ایران و ای کاش که تحییل کننده مختلف برنامه زمان بیشتری رو برای باز کردن این مباحث اسم بردن از فیلم ها از فیلم سازا و افرادی که این فیلم ها رو خرد کردن قهرمان ها در اختیار ما قرار بدن اما به طور مشخص امشب رو بپردزیم به سینما اجتماعی پس از انقلاب ببینیم در این عرصه ما چقدر موفق بودیم چقدر توفیقات ملی و بینون ملالی داشتیم در خدمت دستم هنزر جان آرزم که ببین یکی از کارهایی که سینما از روز تبلدش تا الان انجام میده دهدن همه دنیا واکنشش به اتفاقها رخداتها و تغییرات اجتماعی بوده همیشه به خصوص فاصله طبقاتی تبعیز, ظلم, فقر, قنا همون چیزی که شعار ما هم هست که تا عبد نزا نزا بین کفر و شرک و اسلامه و فقیر و قنیه در سینما همیشه چنین چیزی وجود داشته حالا نه با منظر ما ولی همیشه سینما راوی نزا طبقاتی تبعیزها اختلافات اجتماعی قمها و اندوهایی بوده که بر آدمها در اجتماع رواد داشته میشه بخوابین یک چیزی به نام سینمای اجتماعی حالا چه بپذیریم جانر هست چه جانر نیست چون اختلاف بر سرشگاه چیزی به نام جانر اجتماعی در سینما داریم یا نه وجود داشته حالا با سبک و سیاغای مختلف هم افراد می نفتن سراغش و فیلم ها را می ساختن یعنی بعضی می نفتن یه جوری در باره اتفاقات اجتماعی فیلم ساختن که شبیه مستند بوده که حالا بهش می گفتن رالیزم ناترالیزم نورالیزم بعضی ها قصه گویانه تر سینمایی تر به فروشتر سراغش می نفتن ولی به هر حال به سوژه ها و اتفاقات اجتماعی سینما همیشه واکنش نشون می داده و حتی یک جاهایی پیشگویانه عمل می کرده همچنان در میان سی فیلم برتر تاریخ سینما نام فیلم سینمایی ویترو دسیکا یعنی دوزده دوچرخه وجود داره که در باره یک پدر و پسدیه که مرد سرغت قرار می گیرن و طبعات این سرغت رو در جامعه ایتالیای اون زمان روایت می کنه ایتالیای جنگ زده و بعد جنگ و اصلا سینمایی اجتماعی خیلی سینمایی پرسوه تفاهمی هم هست چون سینماییست که همیشه یا مردم پسش می زنن یا مسئولین پسش می زنن ولی همیشه هم در تیه زمان آروم آروم