خدا علم داره که اون کسی که شهید شد اگرم میمون مثلا چه راهی میرفت علاقا عده به خاطر اون راهی که نرفته خدا معاخضش نمیکن ولی علم داشت خدا که چی خواهد شد اونم که موندن باز خدا علم داره که اینها چه کار خواهند کرد و کجا خواهند رفت مهم اون بما بدل و تبدیل هست اونهای که رفتن اگر خدا میدونه که اینها تبدیل نمیشدن همون راه رو میرفتن تمام اون پاداشار به شون میده اگر غیر از این باشه مجازات سن نمی کنه چون فکر گناه گناه نیست ولی نیت سواب سواب هست اگر خدا میدونه که اینها اگر زنده میکنند چنین و چنان سواب میکردن انقاد کتاب میم gleamش کردن انقاد دفاع میکردن انقاد همه اون سواب ها بشون میده اما اگر خدا میدونه که اینها اگر زنده میکنند همکنون این کار رو انجام بدن در حد نیتی دیگه حتی نیت هم نداشتن نیت نداشتن نمیدونستن حالا فرض کن نیت هم داشتن بر اسم نیت خدا که بخاطر نیت که کفر نمیده پس اونا واسه اون خوبه شهید سنن واسه اون خوبه سواب هم که فرمودی سواب رو در صورتی میدن که نیت همون انجام اون اعمال رو داشته باشن همین قطعی خدا علم داره که این کار انجام خواهنداد میده توابشون خدا میدونه که این چه موقعیت براش پیش مده این سواب بودش اونم که موندن اگر واقعا جز اون مابدل و تبدیل ها باشن چون خب شمبرم زمانی مجاهد فی سبیر الله بود و در رکاب امیر المومین شمشیر زد اما مابدل و تبدیل ها نبود تبدیل شد تبدیل شد به خوارج برات هم شد از طرف داران پرافق و قرص بنیماییه آخرشم در کربلا اومد و جنانت انجام داد اگر اینها تو همون مسیر باشن همون مسیری که در جنگ احد بودن در جنگ برد بودن در جنگ سفین بودن اگر تو همون مسیر باشن اینا هم مثل شهده ها کارشون درسته صدق و معهد الله علیه آنچه که با خدا تعاقد کرده بودن رو تصدیق کردن اگر نه برگشتن منحرف شدن اون عجل اونشون سر جای خودش هست مگر این که کارشون از جنس حبت باشه مثلا مشرک بشن که دیگه اونم حبت میشه اگر مشرک بشه اون همش همون کار عادی که مثلا گناهانی که انجام میدن موزگیری های بدی که دارن در زندگیشون که محبت عام نیست اونها رو از بین نمیبرد مگر این که باز گناهشون از جنس خونسای کردن وارزاتیشون باشه اونجا جنگیدن که نظام محقق باشه و تقوییت بشه الان دارن بر زد نظام میجنگن این خونسای میکنه همینطور اونها رو از بین میبره این حبت میکنه اما این که نه جنگیدن حالا مثلا فرش کنید که یه گناهی انجام میدن خدا نیشه مثلا مشروب میخورن این دیگه اون چیزها رو از بین نمیبره اون ثواب شرکت در جبهه و اونها رو از بین نمیبره مهم اینه که محبت محبت عام نباشه گناه گناهی نباشه که همه اعمال کلن از بین میبره مثل شرک و گفت و این چیزها یا اون کارسی کردم که آثار اون عمل خوب رو از بین کلن ببره دیگه حبت کرده عملن حبت کرده نه بر حسبین میگه خب ایشون تو سآلشون فرموده بودن که اونها توفیق پیدا کردن شهید شدن ما شهید نشدیم اون هم باقی هستن و دران همون مسیر رو ادامه میدن همون ثواب شهادتی که به اون شهید دادن اون ثواب شهادت رو به اینا میدن یا نه ثواب رزمندگی رو دارن نه قصدن ثواب شهادت بشون داده میشه برای اینکه خودم بر اساس نیت ثواب میده اینکه نیت چی میبود که شهید بشه خب بر حسب همون نیت ثوابش دادن دیگه بگی ما هم میخواستیم شهید بشیم نشدیم اون نیت نوشته شد که این نیتش شهادت در راه خداست اون نوشته شد مطلب بعدی که از بخونم اینه که این سآل یک بود دیگه هم داره با اون این که خب این شهیدی که مثلا در 16 سالگی شهید شد در 15-16 سالگی شهید شد اگر زنده بود آثار و برکات فراوانی از وجودش میماند فرزندانی که از ایشون میموند که هر کدام ممکن بود منشه ای آثار خیلی باشن کتابهایی که مینوشت مسئولیتهایی که افتدار میشد میشد فرمانده لشگر میشد فرمانده میاد بانا و خیلی خدمت میکرد به دین و دیانت باز برحسبون که خدا میدونه که چه خواهد بود اون ثوابها رو بهش میده و دو در دوران رجعت برمیگرده این بقیه عمرش که کمبود استکمالی که اگر در دنیا زندگی میکرد به اون مقدار از کمال میرسید این در دوران رجعت اطفا میفته در دوران رجعت برمیگرده و اون کتابه که باید بنمیسه اون کلایی که انجام بده اون دوره انجام میده و اون کمبود کمال جبران میشه اینه که شهید شده و مجال این که اون کار رو انجام بده نداشته این رو در دوران رجعت میتونن انجام بدن بله از میخوام آیا امکانش هم هست اینها بعد از رجعت این افراد برگشتی داشته باشن یعنی از لحاظ موازه سیاسیشون و اعتقادی و فکریشون هم که فرمودید که مثلا اگر خدا میدونست این اگر میموند تغییر موضعی میداد نسبت به عمل کرده سابقش آیا افرادی که رجعت میکنن امکان این هست که در مورد این افراد بگیم که اینها احتمال برگشت موازه سیاسی یا فکری و اعتقادیشون هست نه ببینید رجعت کنندگان دو دست هستن که سرانو کفر و نفاق که بر میگردن که محاکمه بشن بر میگردن که چیفر و حد الهی در برشون اجرا بشن مجال این که حالا بخوام برگردن براشون فراهم نمیشه دوم کسانی که مؤمنینن اینها به سه هدف بر میگردن یک همین که دوران استکمالشون تیبشه دو کمک کنن به تحقق اون وعده الهی و سه مردم از دورتون بهره ببرن هیچ کنون سه هدف تناسب نداره با این که بخواهی اینها منحرف بشن بله این احتاف حرسش در جهت مصبته بنابراین اون احتمال اگر نگیم اصلا وجود نداره انقدر ضعیفه که قابل اعتناب نیست خب با ساده این شنونده گرامی سال دومی هم داشتن فرمودن که طبق آیه و دنفقت و فیامن روحی این روح انسان اگر از خداوند خست چطور هست که پلید میشه این روح به چه صورت هست این روح هم توضیح بفرمید چند تا نکته وجود داره از بخونم این نکته اول اینه که باید ببینیم این اضافه چه اضافه ایست آیا اضافه حقیقی هست یا اضافه تشریفی هست یعنی واقعا بخشی از خدا جدا شد به انسان اضافه شد یعنی که این بلفل یک نسبت حقیقی با خدا داره یا نه اضافه تشریفی هست چون این روح استعدادش از بقیه روح ها بیشتره زرفیتش از روح حیوان و از روح گیاه حتی از روح جن بیشتره به اعتبار این شرافتی که داره این زرفیتی که داره به خدا نسبت داده میشه مثل ما همارکه رمزان میگیم شهر الله چرا فضلت و شرفت و بخاطر شرافتش به خدا نسبت میدیم مثلا به خانه خدا میگیم بیت الله خدا که خانه نداره حقیقتن که خانه خدا نیست چون خدا که جا نداره به اعتبار شرافتش اول بیتون وزه علی الناس هست میگیم اینجا بیت اللهه به روز آشورا یا روز مقصد پیامر میگیم یوم الله بخاطر اون شرافتی که این روز داره نسبت به روزهای دیگه داره این روح هم در قیاس با سایر روح ها شرافت داره زرفیتی داره که روحای دیگه ندارن به اعتبار این زرفیتش به خدا نسبت داده میشه مثل همون یوم الله و بیت الله شهر الله و سار الله مثلا خدا که خون نداره حسین سار الله مثلا صلوات الله و سلامه علیه این نکته نکته دوم که از همین نکته به دست میاد که این روح بالقوه الهیست نه بالفعل زرفیت خداگونه شدن رو داره این زرفیت درش وجود داره اگه این زرفیت به فعلیت نرسه پس میشه از حیوان هم پستر میشه چون همین زرفیت باعث میشه که در جهت منفی هم بیشتر از حیوانت داره پایین این روح الهی باعث میشه که انسان قدرت منورش هم از حیوان بیشتر باشه هم از فرشته یعنی در جهت سقود به منهای حیوانیت سقود کنه در جهت سعود هم به بعلب ملکیت سقود کنه در اون اگر شما این محور مختصد رسپ کنید اون محور افقی این محور طول هارست جدیدید محور حیوانیت اون محور ارسامست میدونید محور انسانیت بعد منحنی انسان و حیوان و فرشته و برگی موجوداتی خواهید دید که مثلا حیوانات در یک سینوس بسته در یک فضای بستهی از یک خط بالاتر نمیرن از یک خط هم پایین تر نمیان فرشته هم همینطور در یک محدود خاصی از یک خطی بالاتر نمیرن از یک خط هم پایین تر نمیان همینموم هست هیچ فرشتهی به خط حیوانیت سقود نمیکنه امکان نداره از اون طرف به یه جای هم میرسه که دیگه از اون نمیتونه بالاتر برده مقامش همونجاست شبه مهراج جبرایی به جایی رسید که به پیانبر ارس کرد که لودنه اتو انمالتن لحترخت من یه بندنگوش بیان نزدیکتر میسوزم دیگه همینجا حد منه تو برو پیانبر رفت پس انسانی چین زرفیت وجودی داره از طرف سقود میتونه حیوان بشه میتونه بدتر از حیوان از اون خط میموم حیوانت هم سقود کنه بره پایین تر از اون طرف میتونه از فرشته هم بره بالاتر این زرفیت ریج موجودی نداره این بخاطر این روح الهیست که انسان داره که اینقدر قدرت منو منهای بینهایت تا بعلا به بینهایت قدرت منو بوداره بلقوه الهیست این بزرهای خداگونگی در این نفس نهاده شده اگه این بزرها شکوفا بشه از فرشته میباداتر رسات همین ویدیوی که بجاست خدا نبینه نبینه اگه این بزرها شکوفا نشه یا این که برعکس سو استفاده بشه از این استعدادهای الهی عقل مال همین بود انسان هست مال همین بود روحی انسان هست اگه عقل اومد در خدمت نفس قرار گرفت اون وقت بشه نتان یهو کم من عقل اصیر تحت هوا امیر چه بسا عقل هایی که همین بود انسانی انسان هست اصیر هوای نفس شده چون عقل این قدرت به این هوای نفس میده که از هر حیوانی جلوتر بره و دست هر گرگی رو از پشت ببنده دست هر خنزی رو هر خوکی رو از پشت ببنده در کسافت و در شهوت و در بقیرتی این استعداد و این توانایی خاص انسانه پس انسان بالقوه این روح الهی رو داره اگر این استعدادهایی به ازرهای خداگونگی رو شکوفا کرد از ملک پران شود اگر شکوفا نکرد از هیوان پستر شود اینهایی که شما میبینید که میگید روح خبیس این روح در واقعون استعدادها رو در خدمت شیطنت بکار گرفته در خدمت هوای نفس بکار گرفته شده اون روح خبیسی که شرکت چرا؟ چون فقط ظرفیت بود فعالیت نبودی این فعالیت چرا حالا اقتضای دیگهی داره ظرفیت بود ظرفیت هم هر دا اقتضا رو داشت هم اقتضای منفی رو داشت هم اقتضای مصبت رو بسیار ممنون و متشکر است عزیزت حالی امیدواریم این شنوانده عزیز و گرامی پسخه سآلشون رو شنیده باشن شما عزیزان شنوانده میتونید نظر انتقاد و یا رضایت خودتون از برنامه پرسمن اعتقادی رو به سامانه پیامکی 3162 و یا 3553 اعلام کنید از لطف و همراهی شما عزیزان سپاس گذاریم با ما همراه باشید 3552 با پیشماره و سامانه پیامکی از همین طریق عزیز شنوانده این سارو از برنامه پرسیدن میگن کسی که اجل دنبالش هست گیر و قرار نداره یکی از اقوام جوان ما زور خیلی صورت سیاه شده بود تحجب کردم قروب تصادف کرد از بین ما رفت آیا اجل دنبالش میکرده آیا این مسئله واقعیت داره راست هست نه اینجوری نیست سیاهی صورتش مسئله فیزیکی باید پیزشکا برسی بکنه این از از فیزیولوژی چه مشکلی داشته اون هم که تصادف کرده خب میتونیش تصادف نکنه میتونیش یه صدقه بده تصادف نکنه یا دعای پرسترش باشه که تصادف نکنه احتیاط کنه که تصادف نکنه اون تصادف علال و عوامل مادی و معنوی خاص خودشو داره هیچ ربطی هم به این کار از صورتش سیاه شده که باز این هم علال و عوامل خاص خودشو داره یه برسی میشود مشخص شد یا یه سری علال و عوامل مادی و فیزیولوژی هست این خیلی قویه این احتمال یا ممکنه اون هم باز علال و عوامل معنوی باشه این کلن جدای از اون که ببینیم اجل دنبالش بوده اول صورتش سیاه کرده بعد هم اونو به تصادف کشونده اینجوری نیست اجل همراه انسان هست اون زمانی که خدا اراده کنه اون فرشته که معمول حفاظت انسانه از انسان فاصله میگیره تا فاصله گرفت اجل کار خودشو میکنه اما این که قبل از این که زمان اون اجل ها چه اجل معلق باشه چه مسمه قبل از این که اجل فرا برسه بخواد تغییری در وجود انسان بده اینجوری نیست پس این مطلب رو نه قبل نداریم ما که بگیم که اگر مثلا حالا این سیاهی صورتش رو باید برسی بشه که افتاب سوزنده نمیدونم بلند و عوامل خاصی داشته که اگر همون موقع برسی میکردن از نظر فیزیولوژی یا از عباده دیگه میفهمیدن که این سیاهی برای چیه زمینی که مجبور هم نبودیم به این جوان که حتما تصادف کنه میشود اون بیماری اون سیاهی صورت بر طرف بشه و این هم تصادف نکنه اگر مثلا سفر نمیرد اگر صدقه میداد اگر احتیاط میکردن اون کسی که حالا باعث تصادف شده که سمکشون زده خب اون اگر احتیاط میگرد این اتفاق نمیفتاد نه اینا با هم ارتباطی نداره احتمالش هست جناب استاد مثلا شخصی چند ساعت قبل از این که مطلع جدش بشه حتی ممکنه شن روز بعد چند ماه سالها قبلش مثلا پلان سال مثلا بهش الهام میشه پلان سال پلان تاریخ خواهی مرد یا صبحش قبر میدن علی محمد سماری رو مادران بهش فرمود که تو شش روزی میمیری پس برای افراد خاصی برای افراد خاصی گاهی ممکنه الهام بشه که یا شباهی چه میجهگی مثلا این افراد دارن این الهام بهشون میشه اون بشه که خاصی نیست که رای این معمولان آدم های فرهیخته هستن اما نه آدم های معمولی همین اتفاق براشون میفته که امومیت نداره نه نه شباهی پیش میاد که از اون شباهی خودش احساس میکنه که رفتنیست این که تو این سآلم گفته مثلا میگن کسی که عجل دنبالش هست آروم و قرار نداره اینم پس یه نشانه این افراد از امومی و ثابتی نیست اتفاقیه ممکنه بعضی از افراد مثلا قبل عجلشون یه همچه حالتی براشون اتفاق بیفته و این هیچ ارتباطی با اون عجل نداره و رابطه هم با هم نداره بسیار ممنون مدشکن از ازدادتالی امیدواریم این عزیز شنوانده پاسخه سآلشون رو شنیده باشن با برنامه پرسمان اعتقادی همراه شما عزیزان شنوانده هستیم با ما همراه باشید همراهان گرامی برنامه پرسمان اعتقادی از گروه فقه اندیشه رادیو معارف تقریم شما عزیزان میشه شما گرامی هم میتونید از طریق پایگاه انترنتی ایران صدا و یا نرمفصار ایران صدا قسمت های قبلی این برنامه رو بشنوید در ادامه سآل تلفونی یکی از عزیزان شنوانده آماده پخش هست به اتفاق شما عزیزان میشنویم قسمت های قبلی این برنامه در ادامه ممنون و متشکر از شما شنوانده عزیز و گرامی و دقیق نظرتون به برنامه های رادیو معارف من لازم قبل از پاسخ جناب استاد محمدی شاردی به دوتا سال شما این نکتر رو خدمت عزیزان شنوانده یاداوری کنم که برنامه پرسمان اعتقادی به صورت تولیدی تحییه و پخش میشه لذا ساعت هایی که بعضی موقع عزیزان شنوانده در سآلاتشون و بیانشون میگن این مربوط به زمان پخش هست و تولید برنامه در زمانی قبل از این زمان اتفاق افتاده من ساعت های پخش این برنامه رو خدمت شما عزیزان اعلام میکنم روزهای سه شنبه و چهار شنبه این برنامه ساعت هشت و چلو پنج دقیقه صبح به صورت خلاصه و سی دقیقه تقریب حضور شما شنوانده گان عزیز میشه کامل این برنامه در ساعت یک و چلو پنج دقیقه بام داد و شانزده تقریب حضورتون میشه به مدت چلو پنج دقیقه سالی که این شنوانده عزیز پرسیدن جناب استاد فرمودن که تو روایات گفتید که اجداها اومده محضر امام این رو منظور از اجداها چی هست به فرمایی دخل منتوستیم خب کلمه ای که در وداره صعبان هست اصلا اون در مدت ها تحت امام بابا صوبان بود مابی اونجا یه فیل خابون مدت ها که این اجاز از بیمبر شد بابا فیل اخیرن باز بابا صوبان بابا صوبانیه در اجداها چه در اجداها شن از این در اون اجداها وارد شد و چنین چنان شد از میخوام ببخشیده ظاهرن منظورشون اران اجداها که گفته میشه در آمه تصور آمه زنیتش برسو سالا تصاویر فیلمایی که میبینن یه چیز چند سر یا یه حیولای بزرگی از مار بزرگتر دهنش داره آتیش میده و میگن بیشتر یا به صورت پرنده هست اینها رو میگن یه تخیلی هست و موجودات نیستن که حقیقت داشته باشن این تصور رو داره آیا اون زمانی که اجداها گفته میشدن یه موجود خاصی بود که الان منقرس شده الان نیست یا این که نه به مار خیلی بزرگ در عدبیات عرب تو اون زمان حالا ما باید رجوع به مطمئن اون زمان هم بکنیم دیگه در مطمئن اون زمان اگر اجداها میگفتن منظورش مثلا مارهایی بسیار بزرگی بود که وجود داشت مثلا مار پیتونی که میگن یا به چه صورت بود این براش عجیب بودن این مفهوم و موضوع رو متوجه نمیشه اجداها به چه مرنست الان اجداهایی که ما میفهمیم با اجداهایی که اون زمان تو روایت آمده منظور چیه؟ فرق نمی کنه اجداها وجود نداره تو دنیا یعنی به چه صورت؟ مثلا اجداها که میگید سال همینه آیا مثلا موجودی ماری هست که از دنش آتیش داره میاد؟ نه نه اون ماری که میتونه ببله پس یک مار داریم ما یک افعی داریم و یک اجداها داریم یعنی مثلا مارهایی پیتونی که الان بل می کنن چند متری هستن؟ اینو مثلا میشیم بگیم مثال های شاه هست منطقه این کم و کیف فیزیکیش چجوریه اینو خبر نداریم درست ولی وجود داره حالا اونش که در برد داره صوبان هست صوبان هم به فارسی میشه اجداها اجداها اما این که این اجداها چی بود درست کردیم؟ جن این قدرت رو داره که به صورتهای مختلف متمثل بشه میتونی چهره ها رو به خودش بگیره چهره مار به خودش بگیره چهره گربه به خودش بگیره جن در شرایط معمول دیده نمیشه مثل هوا بله متمثل بشه دیده میشه این تمثل به چه شکلی دست خودشه مخصوصا جنهای قوی به هر صورتی دلشون بخواد متمثل میشن این که از حکام جن بود از حاکمان جن بود به شکل اجداها متمثل شده اومده وارد اونجا شده که در برد داری این بله بعدم با حضرت صحبت کرده و اصلا جریان رو گفته بود اصلا اونجا اون در بابا صحبان بابا صحبان این کاری خوبی کردن بازو باره همون بابا صحبانی که اولش بوده این کاری انجام دادن پس اینجا هیچ اشکالی بهش نیست روایت رو بعد ما از راز سند برسیم بکنیم این خوبه از راز دلالت ببینیم هیچ اشکالی بهش وارد نیست جن قادر است به این شکل در بیاد پس جن میتونه به این شکل در بیاد این قدرت رو داره اونجا هم به این شکل در آمده هیچ استبادی نداره بسیار ممنونم یه سال دیگه ای هم این شنونده عزیز داشتن گفتن بعضی اوقات افراد میرفتن خدمت حضرت احمد علیه مصطلح سالی میپرسیدن حالا بسته به اون نوع سآلشون حضرت اطاب میکردن به اون شخص میگفتن وای به حالتو میگن چطور از شعن احمده برای اشون یه مدار استباد داشت که چطور با اون شعنی که احمده دارن اطاب میکردن در پسخ سآلات به افراد این موارد رو هم اگر چیزی به خاطر اتون هست فرمایی استباده میکنیم اینجا بس بس استلاحه ما استلاح رو معنای لغوی میکنیم اصلا این قضیه رو اصلا شما پیش میکنید فراوان داریم تو نحش و بلاغ تو جای دیگه فراوان داریم حتی سکرت که امک داریم مثلا ویلک اینا رو داریم منطقه مشکل اینه که ما یک استلاح رو معنای لغوی میکنیم مثلا فرمایید که ما تو فارسی میگیم که خانه خرابیه خانه آباد خانه تا آباد این چه حرفیه زدی چرا به خانه داره طرف مد پیش مایی سؤالی کردن خانه آباد اینه خب مرد حسابی همین خود مرد حسابی مرد حسابی این چه حرفیه میداریم میگی استلاح رو باید استلاح معنای کرد و تو همون زمانه خودش و اون موقعیت این استلاح معنایش چی بود مادر اصلا مرد حسابی چه سؤالی داریم میپرسید مثلا نه اینکه با آقایی بر تو پدرت در میاد کنی سؤالی سؤال رو پرسیدی مادرت به ازاد داشتی نیازد ما معنای تحت لفظی میکنیم یه برنامه بود اون قدیما ما بچه های کچک داشتیم اونا برنامه میدن ما هم مجبور بودیم یه قولی بودیم مادر بزرگی داشت مادر بزرگ این زربل مسلها رو میگفت و قولی ترجمه تحت لفظی میکن مثلا مادر بزرگ میگفت که خب هر کس خربازه بخور باید پای لرزش بشینه بعد این شروع میدی مادر بزرگ مثلا خربازه که لرز نداره اصلا خربازه ما نخوردیم اینجا که خربازه وجود داره اینا توی نحج و علاقه اتفاق افتاده زربل مسل رو ترجمه تحت لفظی کردن و خودی یه مشکل درست کرده مثلا پرس کنیم که از این پراموش که المرأت و شرون و شرون ها نهو لابودن منها اینا ترجمه تحت لفظی میکنن یعنی زن شرر است و بسنشت شمیده که ناگذیر مثلا در این معادله همون زربل مسل خودمونه که زن بلاست و خانم بی بلا این تعریفه اما اون که ما اونجا ترجمه میکنیم تنقیسه اون بیانی که خانم سراسر شرره و شیطان شرره چرا خانم شرر باشه بعد مردیم تحت لفظی معناه میکنیم استلاح رو باید استلاح معناه کرد زربل مسل رو باید زربل مسل معناه کرد در عربی ما حدیث داریم که نظر قرآن بیاکعنی و اسمعی یا جاره اگه پایان معناه تحت لفظی کنیم این میشه که قرآن بر اساس این که من منظورم تو هستی معناه تو هستی طرف حساب من تو هستی اما همسای تو بشنو ما تو پارسی اینجوری نمیگیم بگیم در میگم دیوار بشنو همینو باید جاش آورد یعنی وقتی که این حدیث ترجمه میشه باید بگیم قرآن بر اساس در میگم دیوار بشنو باید نازر شده یه فرانسوی آمده بود ایران بعد که برگشتی بود ازش ترد کنه خب ایران وزه فرهنگشونش گفت که یه آدات عجیبی دارن وقتی محالتو بپرسن از بینیت میپرسن این که بینیت گنده هست یا نیست میگفتن که دماغت چاقه قدیم بیشتر میگفتن این خیال میپرسن یعنی بینی دماغت بینی ترجمه میکرد چاقه رو فربه مرنامی کرد یعنی که بینیت خیلی گنده خب این سردماغی یعنی این که بلای سردماغ بایستده که دماغت چاقه این سرحالی اشکال اینجا اینه حضرت نخواست تنقیص نخواست طرف رو بترسنه نخواست طرف رو برانه خواسته یه خوشدار بده خان آباد مثلا مرد حسابی مومن عزیز اینجوری باید مرنامی کرد بسیار ممنونم و شکرم بعضی اوقات هم استلاحات مربوط به همون شرایط و زمانه خودشون هستن و عرف اون زمان رو باید در نظر بگیریم که آیا این استلاح رو اصلا برداشتن شاید الان ترجمه به قول حضرت حالی ترتولفسی ما دوتا اشکال داریم یکی این که داریم ترتولفسی مرنامی کنیم و دوباره این که زمانه خودم شاید در کسرت زمان که گذر زمان تغییر معانی داده باشن یه انفاظ و استلاحات حتی این استلاح اون زمان اینقدر معناش مثلا بد نبوده آمیانه بوده و تو حرف استفاده میشوده الان یه مدار ما قباحتی از این قباحتی که تو لفظش اومده هستن الان شما به جوانها نوجوانها بگید که دوزاریت کجه نمیفهمش چی میگید نه دوزاریت دیده خب کج باشه چرا رفتی به اون داره اطلاعا نمیفهمش چی میگید نمیفهمش کجه خب اون چی میفهم که این منابرای چیه چون یه استلاح بود یه زمان خاصی ساخته شده همون زمان هم از بین رفته الان دیگه اصلا متره نیست به هر استلاح رو نباید منابرای تحت لفظی کنید بسیار ممنون و متشکر از حضرت حالی سفاس کنیم از این که مثل همیشه با سبر و حسله به سآلات شناندگان عزیز پاسخ دادید و وقت عزیزتون رو در اختیاری این برنامه قرار دادید ممنونم از حضرت حالی از شما شناندگان عزیز و گرامی که تا انتها با ما همراه بودید تشکر و قدرانی میکنم شما عزیزان نظر انتقاد و پیشنهاده خودتون رو میتونید با شماره تلفون 162 راوتومی سازمان تماس بگیرید و مترک کنید و یا به سامانه 30162 پیامک بفرستید تا ما هم از نظرات شما عزیزان شناندگان استفاده کنیم تا برنامه آینده همه شما بزرگ باران رو به خدای بزرگ میسپاریم التماس دعا خدا نگهدار خدا نگهدار دوستان شنبنده پرسمان اعتقادی رو تقریم شما کردیم این برامه تکرار همدار امروز 23 موردی به اشما ساعت 16 در بخش اسقاهی برامه های رادی محرف مجددن تقریم شما خواهد شد از همراهیتون بسیار سپاس گذارد از همراهیتون بسیار سپاس گذارد پرواز کنه