همه ی همکارانم در این بخش با شما دوستان عزیز خداحافظی بکنم سرکار خانم موسیقی تقیید کننده برنامه بودن آقای رزه رزایی صدا بردار آقای اکبر شاه واروقی همه هنگی پخش و من هم مجید بلشیری بنیمندی از دوستانم همکاران خوبم در خدمت شما بودم بسیار خوب مشق راه اخلاق توهیدی موضوع و حجت الاسلام و بعد مسلمین فقیهی هم کارشناس و برنامه به اتفاق بشنویم و من هم از همه شما دوستان عزیزم در این بخش خداحافظی میکنم دنیا راهیست پرپیچ و خم که دران از هر سو صدایی به گوش میرسد و آفریدگار اما ترا به راهی مستقیم میخاند هدایت دو مرحله داره یکی مرحله راه نمائی و نشوندادن راه و یکی مرحله رهبری یعنی ره رو را با خود در پراه مستقیم بردن به راهی مستقیم میخاند تا مشق کنی بندگی را مشق راه بسم الله الرحمن الرحیم به هین استعین مردم عزیز و شریف شنمنده های خوب و دوست داشتنی رادیو معارف همراهان همیشگی برنامه مشق راه سلام روز شما به خیل خدمتتون رسیدین در یک روز زیبای دیگه برای تقدیم کردن این برنامه و شنیدن نکته هایی عرضشمند از زبان مهمان و کارشناس بزرگوارمون که امیدوارم مورد استفاده شما هم قرار بگیره از زمان استفاده میکنیم و دل و جانمون رو منور میکنیم به نور سلوات بر پیانبر نور و رحمت حضرت محمد مصطفى و خاندان گرانقدر ایشون اللهم صلی علی محمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجیب محمد و عجیب محمد و عجیب فرجهم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجیب فرجهم بله مهمان و کارشناس بزرگوار برنامه مون مثل هر برنامه دیگه قبول زحمت کردن و در استودیو حاضر شدن جناب استاد حجت الاسلام و المسلمین سید احمد فقیهی از به محترم حیات علمی محسسه آموزشی و پجروهشی امام خمینی رحمت الله علی جناب استاد سلام به شما روزتون به خیر به برنامه خودتون خوش اومدین سلام و ملیکم بنده هم خدمت شما جناب آی حسینی همکاران محترم و شنوندگان عرضه سلام و عدب و احترام دارم سلامت باشید انشالله جناب استاد فقیهی بزرگوار اما شما عزیزان شنونده هم میتونید در طول پخش برنامه در کنار مون باشید هم تلفون بزنید و هم پیامک بفرستید و هم نکته هاتون در مورد برنامه خودتون مشق راه رو به همکار نخوب و منطلاع رسانی بفرمایید و هم در بحث همون مشارکت کنید و اگه سآلی هم در حوضه اخلاق توحیدی دارید در این برنامه مطرحش بکنید انشالله جناب استاد پاسخو هستند 329-10-551 و 329-552 با پیش شماره شهر مقدس قوم 025 شماره های تلفون ماست و 3553 هم شماره سامانه پیامکیمون اما طبق روال هر برنامه در این دقائق پیش رو با شما جناب استاد فرقی عزیز همراه میشیم و نکته های شما رو با محوریت اخلاق توحیدی میشنویم بفرمایید خواهش میکنم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمين و صل الله علی سیدنا و نبینا و بالقاسم محمد و علی آله تیبین التاهرین لا سیما علی بقیت الله افی عربینا در اخلاق توحیدی و یکی از راهکارهای اون که دعا بود این ارز شد که یکی از ارکان دعا منم که میخوام دعا بکنم و من که میخوام دعا بکنم میخوام یه توجهی به خدای آلم در خودم ایجاد کنم اصلا دعا اصلا سرش اینه مرحومه علامه تبا تبایی در علمی دان دارن میگن دعا برای جلب توجه مدعوه یکی از راه که صداش میزنم من قصدم اینه که اون برگرده به من نگاه کنه با اون توجه بکنه برن حالا من میخوام خدای آلم رو صدا بزنم و بعدم انتظارم اینه که خداوندم برگرده به من نگاه بکنه خب حالا من گفتم یا الله خداوندم برگرده به من نگاه میکنه حالا ببینین اولا ظاهر من چطوریه همین ظاهر من حالا باطن و قلب و اینا رو کاری نداشته باشیم فرض کنید مثلا خدای نخواسته یک کسی یه شیشه یه لیوانه مشروبی دستش گرفته و با همون دستی که مشروب دستشه بلند کرده در خونه خدا میاد خدایا یا الله حالا خدا به من نگاه میکنه میگه داخل تو دسته لیوانه مشروبه و از از آخره وضع ناپسنده حالا دیگه باطن من که بموند حالا نرای یکی یکی انشالله عرض میکنم اولین اثر دعا اینه که من دستم رو در خونه خدا که بلند میکنم توجه به این دارم که ظاهرم ظاهر مطلوبی باشه که دارد تو نماز که میخوایید بخونید به اخترین لباس ها رو نظیفترین لباس ها رو اثر بزنید هیچ کس هم نیست وقت منم رو خودمونیم خدا هم که جسم نیست برای چیت بزنم به اخترین و حتی محاسن و سر و صورت ها شونه بزنید منتب باشید خدا رحمت کند مرحومات الله بحجت یه شونهی تو جان نمازشون داشتن بین دو نماز صورتشون رو شونه میزدن خب این تأثیر رو در من میگذرد که الان دستم رو در مقابل خدا های آقلم بلند کردم این ظاهر من ظاهر بنده خدا بنده متیع خدا یا این ظاهر من ظاهر یه بنده معصیتکار و نافرمان خدا ها به من نگاه کنه خجالت میکشم یکی از اولیاء الهی که از همین معاصرین زمان خود ما بودند من حالا اص نمیبرم ایشون میفرمدن که قبل از انقلاب فرمدن تو محل ما یه جوانی بود این مشروب میخورد قبل از انقلاب حالا که انشالله نیست منتها میفرمدن یه خصوصیتی داشت که به سادات علاقه من بود مشروب میخورد میمد تو کوچه مست بود اما به سادات علاقه داشت احترام میگذارد ایشونم از سادات بودن منم هر موقع میدید احترام میکرد تعظیم میکرد میفرمدن یه روز صبح که از خانه اومدم بیرون دیدم این جوانم مست داره میاد منتها اومد چلومو و سلام و علیه کن نوکریم و هیم بگذار کاری ندارید حرد کردم که امروز یه کاری دارم گفت چیه گفتن بهش گفتم امشب که رفتی خونه آخر شب آخر شب که خلوت شد من یه حاجتی دارم رو به قبله میشینی دستاتم بلهم میکنی به من دعا بکنی گفتم تو همون حال مستی اما علاقهی به ما داشت گفت چه هشت حتما نوکر آزاقی گفتن رفت اون خود جوون بعدن نقل میکنه میگه من شب رفتم تو خونه و آخر شب و نشسته بودم و صفره مشروب و گناه و معصیت و گفت یه حتما یادم اومد که به حاج آقا قول دادم که دعا کنش بکنم گفت قول و قبله که اصلا نمیدونم از کدوم طرف اما دعا بخون بکنم بالاخره لعقل دستامو بلند کنم یه دعایی به حاج آقا بکنم گفت اومدم دستارو ببرم بالا دیدم اه جلوی من صفره عرق و ورق و شراب و معصیت و خدا و دعا و اینا با هم جور در نمیاد گفت همتون که دستام رفت بالا دستام شروع کرد لرزیدن لرزیدن لرزیدن و گریه افتادم و تمام شد گفت به همین یه دعایی که ایشون فرمدن به من دعا کن ای جوون برگشت اصلاح شد این تأثیر دعاست البته دعایی با توجه نه دعاهایی که همینطور صرف آداب و رسوم مجالسه که آقایی دعا میکنیم شما آمین بگید نه دعایی که خودم رو در محضر خدا میبینن حالا این دستارو در خونه خدا بلند کردم چقدر با این دستا گناه کردم چقدر با این دستا به دیگران زدم به مظلوم زدم مقابل من الان چیه سجاده یه نمازه مهر و تسبیح یا عبذار گناه و معصیته این جوون میگفت همین که دستامو بردم البته اینا زمینه هایی هم دارند این که میگفتن دل پاکی داشت به سادات احترام میکرد هیچ وقت بیعدبی نمیکرد همون گفت همین که دستامو آمدن ببرم بالا دیدم عجب خدا و دعا و عرق و شراب اینا با همجور همون یغزهی که جلسه قبل فهمو دید اینجا برش اتفاق افتاد بیداری تلنگوره اتفاق افتاد منظور این که در حالت دعا من خودمو باید در محضر خدا ببینم حالا که در محضر خدا میبینم ببینم آیا این ظاهر من همین ظاهر حالا با تنه انشالله برنامه یه بعد ارز میکنیم آیا این ظاهر من ظاهر بندگی خدا ظاهر ارتباط با خدا یا نه این ظاهر سروب از من ظاهر نیست که حالا مثلا خدا رو نمیبینیم اگه به من یه وقتی بگن که بیاین توی مجلسی وجود مقدسه امام زمان علیه سلام حسن خدمت حضرت برسی من ببینم با این وضع ظاهرم من میتونم مقابل امام زمان حاضر بشم خودم اصلا کاری به احکام دین و قانون و هیچی نداشته باشم فرقی هم نمیکنه مرد یا زن پیر یا جوان روحانی یا غیر روح فرقی نمیکنن ببینم با این ظاهر من ظاهر بندگیه ظاهر اطاعته یا ظاهر معصیته ظاهر من ظاهر یک کسی که در معصیت خدا میکند اما در خدا هم چیز میخواد امیدوارم که این دعا مارا به اون توحید و معرفت خدایی و اصلاح اخلاق برسوند انشاءالله نشانالله نشانالله نشانالله خیلی مهم و مفیدی بود خدا با شما خیلی به دوستان خب دوستان عزیز شنونده همچنان با شما این با ادامه برنامه مشق را فاصلهی بگیریم بپردازیم به سالاتی که شما در برنامه خودتون مطرح کردید امسان امسان در این دنیا یه راهی رو بخواد یا نخواد تیم کند یا ایوهال انسان این راهی شنونده که توصیح های اخلاقی ارفانی استاد سید احمد فقیهی هستیم اونطا این راه نیازه به راه نما دارد و همچنین نیازه به یک مردی در این دنیا و همچنین نیازه به یک مردی در این دنیا مشقی دارد که بشد مشق راه زندگی سعادتمندانه امسان در برنامه مشق راه , که با این بخش با ما همراه خواهند بود و پاسخگوی سآلات شما سی سد و بیست و نه ده پانست و پنجه و یک و سی سد و بیست و نه ده پانست و پنجه و دو با پیش شماره شهر مقدس قمصف بیست و پنج شماره های تلفون و سی هزار پانست و پنجه و سه شماره یه سامانه پیمکیمون رو خدمتتون یاداوری میکنم لطفاً از این شماره ها استفاده بکنید با بردن نام برنامه مشق راه سآلاتتون رو در حوضی اخلاق توحیدی بپرسید شنوندی عزیزی به نام آقا یا خانم صادقی اینطور پرسیدن که برای این که در زندگی احساس نیاز به خدا داشته باشیم چه کار بکنیم سآل یه مقدار کلیه و به نظرم میتونه راه گشت باشه برای کسانی که دنبال اخلاق توحیدی هستن بفرمایید اتفاقاً این مهمترین مسئله هست که آدم نیازهای خودش رو بتونه کشف بکنن اونطور این رو توجه داشته باشیم که ما گاهی میگیم بعضی ها فقیرند یعنی نیازمندند خب اون فقیری رو میشه درمان کرد با این که انسان نیازهای مادی خودش رو یه قدری کم بکنن الان یه بخشی از فقر تو جامعه به خاطر اینه که نیازهای مادی زیاد گسترده شده اگر بخواییم این فقر جبران بشن باید یه قدری بعضی از این نیازها رو محدود کنیم بعضی هاش زاعد تشریفات ضروری زندگی نیست با قناعت میشه کنترولش کرد مدیبیتش کرد حالا این یه مصر اگر این نیازهای مادیش رو آدم یه قدری محدود بکند اون مسئله فقر و تنگ دستی و سختی زندگی رفت میشه آدم راحت زندگی میکنن اما مشکل مهمتری که این نیازها ایجاد کرده اینه که این نیازهای متنوه و گسترده مادی و دنیایی اون نیازهای واقعی و حقیقی رو در انسان از بین برده یعنی من فقط همش نیازم به اینه که ماشینم رو عوض کنم خونم رو عوض بکنم فرشم رو عوض بکنم نون و گوشتم و حالا بعضیاش که واجبات و ضروریات زندگیه از بس به این نیازهای مادی و دنیایی خودم سرگرم شدم اون نیاز اصلی و واقعی که نیاز وجودی من به خداونده این اصلا قافل شده اصلا یادش نمیکنم پس من اگه بخوام نیاز خودم رو به خدا درک بکنم اول باید یه قدر اون نیازهای کاذب یعنی نیازهای خیالی اینها رو یه قدر محدود بکنم اون نیازها کم بشد تا جا برای نیازها پیده بشد تو قلب من دیگه جا نمونده قلب و دل من و همش این نیازهای مادی و دنیایی گرفته یه قدر اونها رو محدود بکنم این یک دومی که یه قدر آدم فکر بکنه ولی و خیلی کم که اصلا من تو زندگیم میشه که یه وقت گاهی هم نیازها به خدا پیدا کنم یه وقت یه کسی میگفت که یه کسی نماز نمی کنه گفتم ازش بپرسین که حالا ممکنه یه وقت نیاز منده خدا بشی حالا در این حد با این که ما دائم نیاز منده به خدایی ما اما آدم اینه بدونه که ما یه وقتایی نیاز منده به خدا میشم حالا انشاءالله خدا برای هیچ کس نیارد یه وقتی مریض میشم چقدر احساس نیاز به خدا میکنه یه وقت یه مشکلات مالی برام فراهم میشه چقدر احساس نیاز به خدا میکنه اونی که قرآن مثال میزنه یه وقت هم تو دریا چشتی شکسته با دریا توفانی و چقدر احساس نیاز به خدا میکنه حالا امروزه هواپیما سوار میشن اون بالایی وقت بگن مطار هواپه مواد کار افتاده این را آدم برای خودش یاد آوری بکنه چی تو تو اون شراعت احساس نیازه به خدا میکنم اما وقتی سالمم و خوشم و جیبم پر پوله اصلا احساس نیازه به خدا نمیکنم این تذکر این موارد که آدم نیازمندی خودش و به خدا لاقل توی قرآن میفرماد فرماد فلاولا افجاهم با اصنا تذره رو چرا حد اقل اون وقتی که جرفتاری اومده چرا اون وقت در خون خدا نمیریم اون وقتی آدم نیازشو درک میکنه اون وقت کم کم اگه توجه بکند این نیازو میبیند در همه یه وندکش به حضرت موسا خطاب شد موسا نمک تعامتو بند کف شدو علف گوزفنده دو این هارم نیازمنده منی یعنی من در جزئی ترین امور زندگی نیازمنده به خود یقدی توجه ها میخوام گایی ببینید یه کارهایی که خیلی ساده و روونه به نظر آدم مشکلش ایجاد میشه میر بکن زیاد پیش اومد بره همه فکر هم پیش اومد باشه فرابون معلومش هست تو ساده ترین کارها نیازمنده به خود پس دو تا راه کار حالا امروز عرض میکنیم فرابون یکی این که آدم نیازهای کازب و غیر ضروریشو کم کنه تا جا بموند تو دل برای نیازهای دیگه دومی که آدم یقدی فکر کنه توجه کنه ببینید یه جاهایی نیازمنده خدا هست و بعد کم کم اینا رو گسترش میدهد میبیند در همه زندگی نیازمنده خدا هست و از جهت عملی هم بیخترین کار نمازه تو نماز آدم نیازمنده خودشو به خدا خوب درک میکند میگد خدا یاکن عبادو تو رو عبادت میکند اما یاکن استقیم نیاز من به تو امیدواریم که خداوانی احساس نیاز رو در همه ما روز به روز افزون کند نیازه به خدا دوی خیلی مهمی همیدون که در حق همه مستجاب بشه فاصله بگیریم و پرنامه مشق راه رو همچنان با حضور جناب استاد فقیهی ادامه میدیم یه سوال میخواستم از پاشنوست برنامه رادیو معارف تقدیم میکند مشق راه برنامه ارفانی اخلاقی از گروه فقه و اندیشه رادیو معارف خوب دوستانه عزیز شنونده همچنان در کنار شماییم و جناب استاد فقیهی هم پاسخگوی سوالاتی که شما در برنامه خودتون مشق راه مطرح کردید جناب استاد آقای بهادوری اینطور پرسیدن که تفاوت علاقه به مطالعه یک درسی و علاقه به ادامه تحصیل با شهوت مطالعه در چیه من رشتم شیمیه و میخوام تا دکترها بخونم ولی میترسم که این شهوت مطالعه و شهوت ارتقاء مدرک باشه نه علاقه به درس و مفید بودن از کجا میتونم مطمئن بشم که نیتم چیه بفرمایید بله حالا تو سوال یکی شهوت و علاقه مطرح شده بود یکی نیت بله شهوت و علاقه اینا یه چیزه شهوت مطالعه داشته باشد یا علاقه به مطالعه داشته باشد این خوبه به لحظه آدم میله به یادگیری میله به خوندن این خوبه باید قدرشه بدونیم یه وقت آدم دوچاره سستی و کسالت و بیرقبتی نشه این در هر صورت مطلوبه که آدم بیکار نباشه بخونن منطقه سؤال اصل اینجاست که آیا انگیره من و نیت من از این که درس میکنم مطالعه میکنم آیا دنیا تلویه قدرت تلویه حالا استلاحن بهش میگن شهوت و حالا شهوت هم فردش استلاحه بدی نیم یعنی دنیا تلویه قدرت تلویه مال اندوزیه یا نه درس میکنم در این رشته که خدمتی به مردم بکنم خدمتی به مملکت بکنم نهایت رضای خدا را به دست بیارم خب این توجه خوبه و راهش هم اینه یعنی برای آدم سخت تشخیص دادن کار سختیه اما راهش اینه که آدم در ضمن این که مطالعه میکنند گاهی ذکر لا اله الا الله بکن ذکر لا اله الا الله اثرش اینه که آدم کم کم باورش میشد که غیر خدا کسی نیست یه ذکر ذکر لا حول ولا قوت الا به لا بگرد آدم باورش میشد که همه امور دست خداست و نتیجه این میشد که اگه بناست که من با این تحفیل علمم پولیم به دست بیارم بازم به دست خداست او باید بخود و الان یه وقت دانشمندیم میشم اما اونی که حالا به قولشون شهوت بود به شهوتم هم نمیرسم وقتی این ذکر لا اله الا الله ولا حول ولا قوت الا به لا هین مطالعه یا قبلش یا بعدش این توجه به خدا را در آدم ایجاد میکنه آدم کم کم توجهش بیشتر میشه و میخوند برا رضای خدا و خدمت به بندگان خدا خدمت به مملکت امیر المؤمنی و خداون خواسته های دنیایشم انشالله براورده میکنه انشالله پس میفهمد که این انگیزه این حیجان و این شوق به مطالعه را افسبو کنن در خودشون اما رنگ خدایی بهش بزنن بزنن با تفکر کردن بله سعی کنن که سمت و سو و جهت حرکتشون را الهی کنن بسات میشه قبلشم تشخیص داد که الان نیت من چیه آیا من میخوام که این کار را انجام بدن برای مدرک دوست داشتنم یا این که نمیخوام کاری بکنم که به درد مردم بخوره الان همیشه تشخیص دادیان که باید به مرور این ربند رو مشخصش کرد اون چه که من نگرانش هستم اینه که اگر تو این فکر را برم من این کم کم تبدیله به یه وسواس میشه شیطان اصلی ترین کارش وسواس هست وسواس ایجاد میکنه ادامه از کار را زندگی میدازد از متعالیه میدازد گاهی ممکنه ترک تحصیل بکنن اینه ادام در حالا دنبالش نباشد دنبال باشد که در ادامه قصد من اینه که به طرف خدا برم لا اله الا الله بگم در ادامه این را اصلاح بکنم و الا بگم همین الان میخوام تکلیفم را مشخص کنم به بیراه رفته شیطان اینجا نفوز میکنه ممکنه آدم ها از تحصیلم محروم کنم بسیار خوب خیلی متشکرم انشاءالله که شما شرمنده عزیز هم به پاسخ و سواره خودتون رسیده باشید جانب اصلا به پایان را برم رسیدیم خیلی متشکرم بابات حضورتون و نکته هایی که فرمودید اگه فرمایشی باقی نمونده از حضورتون مرخص میشیم امیدواریم که خداوند اخلاف در عمل رو رزق و روزی همه ما قرار بده انشاءالله خیلی متشکرم از شما عزیزان شنونده هم سمیمانو تشکر میکنم بابات همرایتون 162 و 3062 برای اصحار نظر کردن در مورد برنامه این مشغل را فراموش نکنید تا یک سلام دیگه همین شما بزرگواران رو به خدای متعال میسپرم التماس دا راژیو معارف جلبه ی از جامعه دینی راژیو معارف صداق فزیلت و فترک پیام بلایت درده اون خامه نیره فرمان از این بخش از ارتشو بردیم استفاده کرد ارتش این جدید بود یکی از اعتراض های امام رضوان را الله علیه در نطقی که در سال 43 ایشون کرد در اعتراض به کابتولاسیون همین بود همین بود که به ارتش احانت میشه در نطقی که یعنی واقعا کابتولاسیون همین جور بود کابتولاسیون معناش اینه وقتی شما یه دولتی کشوری با یه کشور دیگری قرار داده کابتولاسیون امضاب بکنن معناش اینست که نظامی یا شخصیت اون دولت اگر جرمی در این کشور کرد نباید اینجا محاکمه بشه این را امریکایی ها تحمیل کردن در نظام پادشاهی اون روز این اناثر زعیف ما از پادشاه گرفته تا عضو مکلس سنات و عضو مکلس شورای ملی اون روز تا شخصیت های برجسته دولتی امثال علم و حویده و امثال اینا همه امضا کردن که یک شخص امریکایی هرکی میخواد باشه در ایران اگر جرمی انجام داد نباید محاکمه بشه این معناش این بود که اگر یه گروبان امریکایی زد تو گوش یه افسر عرشد ایرانی توی گوش سرهنگ بزن این حق نداره حالا اون سرهنگه که حق نداره مقابله به سخونه اون که هیچ اما اینجام محاکمه نباید بشه این افسر رو باید ببرن امریکا اونجا یه دادگاهی رسیدی کنه ببینه ایشون کار بدی کرده یه کار رو خوبی کرده زلت از این بالاتر این رو امام اعتراض کرد امام در اون ند به این سلطه زلت آوره امریکا بر عرش ایران و بر حکومت ایران و بر کشور ایران امام اعتراض کرده انقلاب آمد به عرش حبیت داد عرش هم شایزی خودش نشان عرش شدی عرش سرفراز و مستقر اتفاقا تجربه اتفاق مقدس پیش آمد عرش در صفوف مقدم دفاع مقدس حضور بده کرد شهید داد مبارزه کرد فعالیت کرد که بنده در صحبت ها مکرر خاطرات زیادی از این قضیه نقل کردن امروز هزاران ستاره در اخشان از قبیل سیاد و بابایی و ستاری و امثالی اینها در عرصه تاریخ کشور ما می در اخشان شیر شاید دوست دارید نقل برسید اولوی بابایی اولوی سیاد و بابایی شیر شاید در خطره در اخشان شیر شاید در خطره در اخشان شیر شیر شیر شیر شیر