همینجا حد منه تو برو پیانبر رفت دنافت دل لافکان قاب قوسین او ادنا فا او حا اله عبده ما پس انسانی چین زرفیت وجودی داره از طرف سقوط میتونه حیوان بشه اولاکه کل انان میتونه بدتر از حیوان از اون خطه مینیموم حیوانت هم سقوط کنه داره فایی تر برهوم ازه برهوم ازه از اون طرف میتونه از فرشترن باره بالاتر این زرفیت هیچ موجودی نداره این بخاطر اون روح الهیست که انسان داره که انقدر قدرت منو از منهای بی نهایت تا بالا به بی نهایت قدرت منو داره بلقوه الهیست این بزرهای خداگونگی در این نفس نهاده شده اگه این بزرها شکوفا بشه از فرشترن باراتر راست دارن این وجه هایی که بجاز خدا نبینن نبینن اگه این بزرها شکوفا نشه یا این که برعکس سو استفاده بشه از این استعدادهای الهی عقل مال همین بوده انسان هست مال همین بوده روحی انسان هست اگه عقل اومد در خدمت نفس قرار گرفت اون وقت میشه نتان یهو کم من عقل اصیر تحت هوا امیر چه بسا عقل هایی که همین بوده انسانی انسان هست اصیر هوای نفس شده چون عقل این قدرت رو به این هوای نفس میفیشه از هر حیوانی جلوتر بره و دست هر گرگی رو از پشت ببنده دست هر خنزی رو هر خوکی رو از پشت ببنده در کسافت و در شهوت و در بغیرتی این استعداد و این توانایی خاص انسانه پس انسان بالقوه این روح الهی رو داره اگر این استعدادهایی به ازرهای خداگونگی رو شکوفا کرد از ملک پردان شود اگر شکوفا نکرد از حیوان پستر شود اینهایی که شما میبینید که میگید روح خبیس این روح در واقع این استعدادها رو در خدمت شیطنت بکار گرفته در خدمت هوای نفس بکار گرفته شده اون روح خبیسی که اشاره کنید چرا؟ چون فقط ظرفیت بود فعالیت نبود این فعالیت چرا حالا اقتضای دیگه ای داره؟ ظرفیت بود ظرفیت هم هر دا اقتضا رو داشت هم اقتضای منفی رو داشت هم اقتضای مصبت رو 10-551 و 329-10-552 با پیش شماره 025 و از حامانه پیامکی از همین طریق عزیز شنونده ای این سال رو از برنامه پرسیدن میگن کسی که اجل دنبالش هست گیر و قرار نداره یکی از اقوام جوان ما زور خیلی صورت سیاه شده بود تجبب کردم گروب تصادف کرد از بین ما رفت آیا اجل دنبالش میکرده آیا این مسئله واقعیت داره راست هست نه اینجوری نیست صورتش مسئله فیزیکی باید پیزشکا برسی بکنه این از از فیزیولوژی چه مشکلی داشته صورت سیاه شده اونم که تصادف کرده خب میتونه تصادف نکنه میتونه یه صدقه بده تصادف نکنه یا دعای پشترش باشه که تصادف نکنه احتیاط کنه که تصادف نکنه اون تصادف علال و عوامل مادی و معنوی خاص خودشو داره هیچ ربطی هم به این کار از صورتش سیاه شده که باز این هم علال و عوامل خاص خودشو داره برسی میشود مشخص شد یا یه سی علال و عوامل مادی و فیزیولوژی هست که این خیلی قویه این احتمال یا ممکنه اون هم باز علال و عوامل معنوی باشه این کلن جدای از اون که بیم اجل دنبالش بوده اول صورتش سیاه کرده بعد هم اونو به تصادف کشونده نه اینجوری نیست اجل همراه انسان هست اون زمانی که خدا اراده کنه اون فرشته که معمول حفاظت انسانه از انسان فاصله میگیره تا فاصله گرفت اجل کار خودشو میکنه اما این که قبل از این که زمان اون اجل ها چه اجل معلق باشه چه مسمع قبل از این که اجل فرابرسه بخواد تغییری در وجود انسان بده اینجوری نیست پس این مطلب رو نه قبل نداریم ما که بگیم که اگر مثلا حالا سیاهی صورتش رو باید برسی بشه که افتاب سزنده نمیدونم بلند و عوامل خاصی داشته که اگر هم اون موقع برسی میکردن از نظر فیزیولوژی یا از عباده دیگه میفهمیدن که این سیاهی برای چیه زمین این که مجبور هم نبودیم به این جوان که حتما تصادف کنه میشود اون بیماری اون سیاهی صورت در طرف بشه و این هم تصادف نکنه ارز کنم اگر مثلا سفر نمیرد اگر صدقه میداد اگر احتیاط میکردن اون کسی که حالا باعث تصادف شده که مثلا بیشون زده خب اون اگر احتیاط میگرد این احتیاط نمیفتاد نه اینا با هم ارتباطی ندارد احتمالش هست جناب استاد مثلا شخصی چند ساعت قبل از این که اجلش فرا برسه به یه آگاهی نسبت به این قضیه برسه حتی ممکنه چند روز بعد چند ماه سالها قبلش مثلا پرانسال بهش الهام میشه پرانسال پرانتاری خواهی مرد یا اصلا بهش قبر میدن علی محمد سماریر امام زمان بهش فرمود که تو شش روز دیگه میمیری پس برای افراد خاصی برای افراد خاصی گاهی ممکنه الهام بشه چه میجهگی مثلا این افراد دارن این الهام بهشون میشن میجهگی خاصی نیست گرشه معمولا آدم های فرهیخت هستن اما نه آدم های معمولی همین اتباع براشون میفته که عمومیت نداره شواهدی پیش میاد که از اون شواهد خودش احساس میکنه که رفتنیست بله این که تو این سآلم گفته مثلا میگن کسی که عجل دنبالش هست آروم و قرار نداره اینم پس یه نشانه عمومی و ثابتی نیست اتفاقیه ممکنه بعضی از افراد مثلا قبل عجلشون یه همچه حالتی براشون اتفاق بیافته و این هیچ ارتباطی با اون عجل نداره و رابطه هم با هم نداره بسیار ممنون و متشکر از ازدادت آدی امیدواریم این عزیز شنونده پاسخه سآلشون رو شنیده باشن با برنامه پرسمن اعتقادی همراه شما عزیزان شنونده هستیم با ما همراه باشید پرسمن رادیو معارف لطفا سآلتون رو مطرح بفرمایید پرسمن پاسخگوی سآلات اعتقادی شما همراهان گرامی برنامه پرسمن اعتقادی از گروه فقه اندیشه رادیو معارف تقلیم شما عزیزان میشه شما گرامی هم میتونید از طریق پایگاه انترنتی ایران صدا و یا نرمفصار ایران صدا قسمت های قبلی این برنامه رو بشنوید در ادامه سآل تلفونی ایکی از عزیزان شنونده آماده پخش هست به اتفاق شما عزیزان میشنویم سوالی ساعت چهار و نیمه همیه همین تمام شد و داشتن کبار سآلات معارفتی و پاسخ میدادن دونه سآل داشتن میگید که این معارفی که ما اکثران برخورد میکنیم پیشون هم اینوز اشاره کردن میگیم که مثلا بحث جن و اینها بود میگه که یه اجده ها تو مجلو منبر و اینها من ندارم اجده ها یعنی چی اجده ها از کجا آمده یعنی یه مار یا اجده ها رو که نداریم که یه چیزی که مثلا بیاد از دهنش آتیش خارج شد یه همچیزی در روایات ما این معارف رو اکثران همینطوری شخص مار نمیگن یعنی اجده ها این اجده ها یعنی چی چون اجده ها ما نداریم یه مورد یه مورد دیگه قصد عادت ما خیلی تکرار میشه خیلی من تحجب می کنم مثلا این از امام یه سآده می کنم بعد امام میگه که نه وای به حال تو مثلا اینی که تو میگی نیست وای به حال تو یه عباراتی که مثلا همه اول مخاطب و توچار وحشت می کنم مورد اعتماد قرار می ده این مورد داریم به نظر اجد می رسیم ممنون و متشکر از شما شنونده عزیز و گرامی و دقیق نظرتون به برنامه های راژیوم عارف من لازم قبل از پاسخ جناب استاد محمدی شارودی به دوتا سال شما این نکتر رو خدمت عزیزان شنونده یاداوری کنم که برنامه پرسامان اعتقادی به صورت تولیدی تحییه و پخش می شه لذا ساعتهایی که بعضی موقع عزیزان شنونده در سآلاتشون و بیانشون می گن این مربوط به زمان پخش هست و تولید برنامه در زمانی قبل از این زمان اتفاق افتاده من ساعتهای پخش این برنامه را خدمت شما عزیزان اعلام می کنم روزهای سه شنبه و چهار شنبه این برنامه ساعت هشت و چلو پنج دقیقه صبح به صورت خلاصه و سی دقیقه تقریب حضور شما شنوندگان عزیز می شه کامل این برنامه در ساعت یک و چلو پنج دقیقه بام داد و شانزده تقریب حضورتون می شه به مدت چلو پنج دقیقه سالی که این شنونده عزیز پرسیدن جناب استاد فرمودن که تو روایات گفتید که اجداها اومده محضر امام این رو منظور از اجداها چی هست بفرمایی دخلیمتو هستیم خب کلمه ای که در وادار سعبان هست اصلا اون در مدت ها تحت امام بابو سعبان بود مابی اونجا یه فیل خابون مدت ها که این اجاز از بیمبر شد بابو فیل اسمشو از بیمبر که اجازم دیگه به خاطر نه اخیرن باز بابو سعبان شد بابو سعبانیه در اجداها چه در اجداها شد از این در اون اجداها وارد شد و چه نیچه نشد ازمو خواهم ببخشید ظاهرن منظورشو اران اجداها که گفته میشه در آمه تصور آمه ذهنیتش برساس تصاویر فیلمایی که میبینن یه چیز چند سر یا یه حیولای بزرگی از مار بزرگتر دهنش داره آتیش میده و میگن بیشتر یا به صورت پرنده هست اینها رو میگن یه تخیلی هست و موجودات نیستن که حقیقت داشته باشن این تصور رو داره آیا اون زمانی که اجداها گفته میشدن یه موجود خاصی بود که الان منقرس شده الان نیست یا این که نه به مار خیلی بزرگ در عدبیات عرب تو اون زمان حالا ما باید روجو به متن اون زمانم بپنیم دیگه در متن اون زمان اگر اجداها میگفتن منظورش مثلا مارهای بسیار بزرگی بود که وجود داشت مثلا مار پیتونی که میگن یا به چه صورت بود این برایش عجیب بودن این مفهوم و موضوع رو متوجه داریم اجداها به چه مرنست الان اجداهایی که ما میفهمیم با اجداهایی که اون زمان تو روایت آمده منظور چیه فرق نمی کنه اجداها وجود نداره تو دنیا یعنی به چه صورت مثلا اجداها که میگید سال همینه آیا مثلا موجودی ماری هست که از درنش آتیش داریم یعنی اون ماری که میتونه ببل هست یک مار داریم ما یک افعی داریم و یک اجداها داریم یعنی مثلا اون مارهای پیتونی که الان بل می کنن چم متری هستن اینو مثلا میتونیم بگیم مثال اجداها هست منطقه این که این کم و کیف فیزیکیش چجوریه اینو ما خبر نداریم درست ولی وجود داره حالا اونچه که در برد داره صوبان هست صوبان هم به فارسی میشه اجداها اجداها اما این که این اجداها چی بود درست کردیم جن این قدرت رو داره که به صورتهای مختلف متمثل بشه میتونیم چهره ها رو به خودش بگیره چهره مار به خودش بگیره چهره گربه به خودش بگیره جن در شرایط معمول دیده نمیشه مثل هوا متمثل بشه دیده میشه این تمثل به چه شکلی دست خودشه مقصد اون جنهای قوی به هر صورتی دلشون بهاد متمثل میشن این که از حکام جن بود از حاکمان جن بود به شکل اجده ها متمثل شد اومده وارد اونجا شده که در رواد داری این بعدم با حضرت صحبت کرد و حضرت هم جریان رو گفته بود نرس کردن حضرت هم اونجا اون در همون در هست بابا صحبان همون در هست تا این مدت بابا فیل بود اینها خب که از کار خوبی کردن بازو بار همون بابا صحبانی که اولش بوده این کار رو انجام دادن پس اینجا هیچ اشکالی بهش نیست رواد رو باید ما از دلالت برسیم بکنیم این خوبه از دلالت ببینیم هیچ اشکالی بهش بارد نیست جن قادر است به این شکل در بیاد و در اومدن و طول وقت هم زیاد داریم پس جن میتونه به این شکل در بیاد این قدرت رو داره اونجا به این شکل در آمده هیچ استبادی نداره بسیار ممنونم یه سال دیگه یه این شنونده عزیز داشتن گفتن بعضی اوقات افراد میرفتن خدمت حضرت احمده علیه مصطلح سالی میپرسیدن حالا بسته به اون نوع سآلشون حضرت اتاب میکردن به اون شخص میگفتن وای به حالتو میگن چطور از شعن احمده برایشون یه مدار استباد داشت که چطور با اون شعنی که احمده دارن اتاب میکردن در پسخ سآلات به افراد این موارد را هم اگر چیزی به خاطر اتون هست اینجا بس استلاحه ما استلاح را معنای لغوی میکنیم اصلا این قضیه را شما پرس میکنید فرابان داریم تو نحش و علاقه تو جای دیگه فرابان داریم حتی سکلت که امک داریم ویلک اینا را داریم منطقه مشکل اینه که ما یک استلاح را معنای لغوی میکنیم مثلا فرمایید که ما تو فارسی میگیم که خانه خرابی یا خانه آباد خانه تا آباد این چه حرفیه زدی چرا به خانه داره طرف اومد پیش مایی سآلی کردن خانه آباد اینه خب مرد حسابی همین خود مرد حسابی مرد حسابی این چه حرفیه میداریم میگی استلاح را باید استلاح معنای کرد و تو همون زمانه خودش و موقعیت که چه معنایی داشت این استلاح معنایش چی بود مادر اصلا مرد حسابی چه سآلی داری میپرسی مثلا نه اینکه وای بر تو پدرت در میاد کنی سآل رو پرسیدی مادرت به ازاد بشین ما معنی تحت لفظی میکنیم یه برنامه بود اون قدیما بچه های کچک داشتیم برنامه میدن ما هم مجبور بودیم ببینیم یه قولی بودی مادر بزرگی داشت مادر بزرگ این زربال مسئله ها رو میگفت و قولی ترجمه تحت لفظی میکن مثلا مادر بزرگ میگفت که خب هر کس خربازه بخور باید پای لرزش بینشینه بعد این شروع میگی مادر بزرگ مثلا خربازه که لرز نداره اصلا خربازه ما نخوردیم اینجا که خربازه موجود داره اینا توی نحج و علاقه اتفاق افتاده زربال مسئله رو ترجمه تحت لفظی کردن و خودی یه مشکل درست کرده مثلا فرسی که ازاد میپرمد که این ترجمه تحت لفظی میکنن بیان زن شرر هست و بعد تنشهت شده میگه که ناگذیری مثلا در حال این معادله همون زبون هست خودمونه که زن بلا هست و خانم بی بلا این تعریفه اما اون که ما اونجا ترجمه میکنیم تنقیصه اون بیانی که خانم سراسر شرره خب شیطان شرره چرا خانم شرر باشه بعد تحت لفظی معنان میکنیم باید استلاح رو باید استلاح معناه کرد زرب المثل باید زرب المثل معناه کرد در عربی ما حدیث داریم که نظر قرآن بی یا کعنی و اسم این یا جاره اگه بخونیم معنی تحت لفظی کنیم این میشه که قرآن بر اساس این که من منظورم تو هستی معناه تو هستی طرف حساب من تو هستی اما همسای تو بشنو ما تو فرس اینجوری نمیگیم در میگم دیوار بشنو همینو باید جاش آورد یعنی وقتی که این حدیث ترجمه میشه باید بگیم قرآن بر اساس در میگم دیوار بشنو هم نازر شده یه فرانسوی آمده بود ایران بعد که برگشته بود آده شده خب ایران وزده فرهنگشونی نشد گفت که یه آدات عجیبی دارن وقتی محالتو بپرسن از بینیت میپرسن این که بینیت گنده هست یا نیست میگفتن که دماغت چاقه قدیم بیشتر میگفتن این خیالی که دماغت چاقه یعنی بینی دماغو بینی ترجمه میکرد چاقه رو فربه معنام میکرد بینیت خیلی گنده خب این سردماغی نه این که بلای سردماغ بایستده که دماغت چاقه این سرحالی اشکال اینجا اینه حضرت نخواست تنقیص نخواست طرف رو بترسنه نخواست طرف رو برانه خواسته یه خوشدار بده خان آباد مثلا مرد حسابی مومن عزیز اینجایی که ما تو فارسی میگیم اینجوری باید معناه کرد بسیار ممنون و مدشک کردم بعضی اوقات هم استلاحات مربوط به همون شرایط و زمانه خودشون هستن و عرف اون زمان رو باید در نظر بگیریم که آیا این استلاح رو اصلا برداشت شاید الان ترجمه به قول حضرت حالی ترتولفسی ما دوتا اشکال داریم یکی این که داریم ترتولفسی منامی کنیم و دوباره این که زمانه خودم شاید در کسرت آلا زمان که گذر زمان تغییر معانی داده باشن این انفاظ و استلاحات حتی این استلاح اون زمان اینقدر معناش مثلا بد نبوده آمیانه بوده و تو عرف استفاده میشده این مدار ما قباحتی از این قباحتی که تو لفظش اون باید نمیفهمن الان شما به جوانان و جوانها بگید که دوزاریت کجه نمیفهمش چی میگی نه دوزاریت دیده نه کجه خب کج باشه چرا رفتی به اون داره مطلبو نمیفهمش چی میگید نمیفهمش دوزاریت کجه چی میفهمش که این معنات چیه چون یه استلاح بود یه زمان خاصی ساخته شده همون زمان هم از بین رفته الان دیگه اصلا مطرح نیست به هر استلاح رو نباید معنای تحت لفظی کنیم بسیار ممنون و متشکر از حضرت علی سفاس خوزاییم از این که مثل همیشه با سبر و حسله به سآلات شنانده بان عزیز پاسخ دادید و وقت عزیزتون رو در اختیار این برنامه قرار دادید ممنونم از حضرت علی از شما شنانده بان عزیز و گرامی که تا انتها با ما همراه بودید تشکر و قدرانی میکنم شما عزیزان نظر انتقاد و پیشنهاده خودتون رو میتونید با شماره تلفون 162 را اوتومی سازمان تماس بگیرید و مطرح کنید و یا به سامانه 30162 پیامک بفرستید تا ما هم از نظرات شما عزیزان شنانده استفاده کنیم تا برنامه آینده همه شما بزرگ باران رو به خدای بزرگ میسپاریم التماس دعا خدا نگهدار و پایان من تویی آرامش پس از شبه توفان من تویی حتی عجیب نیست که در آج شک و شد زیبا ترین بانه ایمان من تویی زیبا ترین بانه ایمان من تویی زیبا ترین بانه ایمان من تویی احساس هایی از متفاوت میان من آرامش پس از شبه توفان من تویی احساس هایی از متفاوت میان من وستا آباد از تو هم من وستا آباد از تو هم من و ویران من تویی ویران من تویی خب دوستان شنونده برامه پرسمان اعتقادی رو تقدیم شما عزیزان شنونده کردیم انشالله که مورد استفادتون قرار گرفته باشه و پاسخ سآلات اعتقادی خودتون از طریق این برامه دریافت کرده باشید ارز کنم که امروز پانزده همه روز از زیغده رو سپری داریم میکنیم در بین شخصیت های فراوان علمی عدبی نام عدیب نیشابوری مثل نگینی میدرخشه امروز همطور که ارز کردم نیمه زیغده مسادفه با سالگرد در گذشت اون عالم عارف و عدیب شاعر شیخ عبدالجواد معروف به عدیب نیشابوری اول در سال 1281 هجری قمری در نیشابور به دنیا آمد در چهار سالگی به خاطر بیماری آبله از یک چشم نابینا شد و از چشم دیگه به گفته خودش بجز ربعی باقی نموند اما به سبب داشتن استعداد و حوش سرشار از ابتدای کدکی به تحصیل پرداخت عدیب نیشابوری در 16 سالگی به مشهد رفت و با وجود زعف بینایی بیشتر اوقات خودش رو در اون شهر به متعالی کتاب گذرون چندی نگزش که مشهور شد و جویندگان علم از سراسر خراسان به محضر اون میرفتن عدیب نیشابوری در دو سطحه متوسط و عالی تدریس میکرد تسلط و مهارت عدیب در فنون عدبی و محفوظات نزم و نصر عربی و فارسی باعث تعجب همه میشد ایشون در علوم عقلی و نقلی مثل فلسفه، نجوم، ریاضیات، تب، فقه، اصول، رجال تاریخ و موسیقی نظری دستی داشتن عدیب به لفظ قلم حرف میزد و با یاری حافظه نیرومند همه دانسته های خودش رو به صورتی منسجم به شاگرداش منتقل میکرد و همین امر حلقه های درس او رو به قدری جذاب و شیرین کرده بود که گایی بیش از سی ست جویای علم در اون حاضر میشدن از آثار عدیب نیشابوری دیوان شعرشون هست که بخشی از شرح معلقات و رسالهی در جمع ما بین عروض و قافیه به یادگار مونده از ایشون سرانجام در چنین روزی در سال 1344 قمری عدیب نیشابوری دار فانی رو ودا کرد یاد و نامش گرامی باد از تو بگذشتم و بگذشتم اد با دگران رفتم از کوی طولی که نقبه سرنگران ما گذشتیم و گذشتان چه تو با ما کردی تو به مان و دگران وای به حال دگران تو به مان و دگران وای به حال دگران گل این باق بجاز از رت و داغم نفودون لال رویتو ببخشای بخونین جگران ره بی دادگران بخد من آموختانم وردانم تو کجا وره بی دادگران سه باشد همه بگذاشتن و بگذشتن که با ورد آموختان وردانمون در جهانی گذران ًای از نهر که تو این برای بیداری دیگران از نهر رای ترهای نور و برکت باشد ممنونم که رادیه معرف را همراهی میفرمایی کلام امام را بشنوید ساعت بیست و چهار هم خبر های ایران و سایر نقاط جهان موسیقی ای که از کلامتو ای که از کلامتو دیوه زد نسیم ای دیوه زد نسیم ای آمدی و باق جان پرشد از شمیمه اش ای که از کلام تو میوزد نصیمه اش آمدی و باق جان پرشد از شمیمه اش آمدی و باق جان پرشد از شمیمه اش کلام امام سایبان اشک و دست مهربان تو یک هماس بود و هست نام جاودان تو با تو عرض بسته ایم ای امام لاله ها رفته ایم و میرمیم راه روشن تو را روشن ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا ای خدا