پس چطور وقتی خدا اولیاء خودش را توصیف میبرموید در مده اونا میگه لا خوف و نله این براهم یه ازنو اینا کسانی هم که خوف و حوض نمیخواهند داشت اگه بده پس چطور یه همه ترقیب میشه که خوف که داشته باشید چنین و چنان میشه موجوب مغفرت و گناهانتون میشه خب این سآل کلیست جوابشم خیلی مبهم نیست ولی خب تشقیق بشه بهترین یه جواب کلی میشه داد که خوف و حوض فی حد نفسه بدون متعلقش نه مطلوب است نه مزموم نه مطلقا میشه گفت قوبه نه مطلقا میشه بگن بده بلکه باید دید خوف از چی و در کجا خوف از خدا و خوف از عذاب الهی در دنیا این مطلوبه چرا برای اینکه باعث این میشه که آدم بیشتر در مقام عبادت و اطاعت و اشتناب و از معاصی بر بیاد و راه خوب رو انتخاب کنه تا بشه بهش خوبیش ماده اینه که کمک میکنه به اینکه آدم به وظایفش بیشتر عمل کنه اما خوف از امور دنیاوی این چیز نامطلوب است خود اصل دنیا چیز مطلوبی نیست طبعا خوفشم مطلوب نخواهد بود یعنی بستگی داره به اینکه خوف و حضن از چی و بر چی باشه حضن علب دنیا یا حضن علل آخره خوف من الدنیا یا خوف منالله و من عذاب آخره باشه این یه مطلب جوابشم کما بیش روشنه یه مطلبی هم هست که زمنا اشاره کردم که خوف منالله در واقع برگشتش به خوف از خود آدمی خوف از اعمالیست که انجام میده که میشه ولی خدا خوفی ندهد از اون جهتی که خدای متعال شدید و اقابه است از اون جهتی که از هیچ کاری نمیگذره روی هر کاری حساب خواهد کرد از این جهت نجابه خوب برحال این ها چیز روشنیست نکته دیگری باز در همین جا اینه که خوف از خدا مراتبی داریم امثال ماها خوفمون از همون عذاب خدا از جهنمه خوب در این حد هم برای ماها خوبه داریم آدم خوف داشته باشه از این که مقتلاب و عذاب بشه و همین باعثیم بشه که معاصی رو ترک کنیم ولی این تنها خوف از خدا این نیست خوف از محرومیت از انعام الهی اونم یه جور خوفیست ترس این داشته باشه که آدم از تهای خدا محروم بشه یعنی از بهش محروم بشه خوف از محرومیت از بهش اونم یه جور خوفیست اونم کماویش در همین حد شاید اندرهید اگه باراتر ولی یه جور خوف از خدا هست از اینا خیلی باراتر و اون خوف از محرومیت از لقاء الهی و قرب الهیست خوف از این که مورد بیمهری قرار دهید خوف از این که اعتنابش نکنند اون کسانی که حنمت بلند دارند تنها این کسانی که حنمت بلند دارند تنها توجهشون به ثواب اقاب اخلاقی نیست ایچیزایی خیلی بالاتری را درک می کنند و دنبالشند برای تقریب به ذهن فرض فرمایید اگر شما از طرف مقام محظم نهبری حالا این زمان باید این جور بگید دعوت بشید که یه روز برید در خدمت ایشون و در حضور ایشون از تون پذیرایی بانه اگر ادنایی را دعوت کنند حالا به مناسبتی بار بگن همه طلا مثلا یکی ممکنه نگران این باشه که سر وقت نرسم و از غذا محروم بشه گروسه بمونه این یه جور خوفیه حالا که ما دعوت کردن برای سمیت روز راهار بدن اونجا ترسش از اینه که دیر برسه نهار نخوره گروسه بمونه یکی میگه که نهار نخوره اونجا که بریم امروز روز ایده مثلا بناس جوایزی بدن احتراماتی بکنن میترسه که اگر دیر بره از اون جوایز محروم بشید این یه خود از اون حمدش بلندتره حالا نبیست گروسنم موندیم بمونیم اما جایزه ای که از دست مرقام مرزمه را دریافت کنیم اون خیلی عزیزش ده مکنه اون از دستمون بریم ولی ممکنه کسی باشه که اصلا زیارت ایشون براش خیلی مهمه اونی که میخواد این که ایشون رو ببین اونها دیگه اصلا براش عرضشی نداره اونی که خیلی برای اون عرضش داره اینه که یه گوشه چشمه بهش بکنه یه لبخندی بهش بدن که حاکیه از رضایت و خصندی باشه این براش خیلی عرضش داره حالا یه سکهی بهش بدن یا ندن اینها براش اهمیتی نداره اگر احساسی احساس کند از نگاهشون از لبخندشون که از اون رضایت دارن این خیلی لذت کسانی هستن که از یه همچه حالاتی از محبوبشون اگر یه همچه چیزهایی ببینند ممکنه خیلی حالات عجیبی بشونده است برحال این مراتبیست که اشخاص دارن به حسب هممتشون به حسب معرفتشون حالا بلا تشبیه اینا رو گفتیم برای این مراتبیست که برای تقلیب به ذهن اونایی که از خدا میترسند یه وقت از جهنم میترسند فقط به طور که اگر خدایی هم در کار نبودد یازو بالله این جهنمه بود همون ترس رو داشته میشه و اگر همه چیز سر جای خودش بود و این عذاب جهنم ازشون برداشته میشد خاطرشون جمع بود این عذاب جهنم نبود بیش نگرانی نداشته این خوبه بلاخره ایمان بالله هست ایمان به قیامت هست ایمان به این که خدا چنین عذابی رو داره بندگان آسیب کافر رو معذر میکنه خب این ایمانیست اقتباطیست با خدا همین هم خوبه در مقابل کفر در مقابل بی ایمانی این خیلی عرضش داری برای این خیلی هممت کتاهیست تلکر عبادت العبید این برده ها هستم که از ترس کتاه که آقاشون کاری میگنن یکی خوف از محرومیت از ت هاست که مال مؤمنین بالاتریست ولو خاطرشونم جمع باشه که عذابی در کار نیست ولی انتظار تکریم دارنده انتظار انعام دارند خوف از این هست که از این انعام ها محروم بشه ولی کسی اگر نه بهشتی باشه نه جهنمی باز همونها خوف داره خوف از این که خدای متعال بشون اعتنانه کند اگر در آیات قرآن ملاحظه بفرمایید ایکی از بزرگترین عذابهایی که برای بدترین کفار ذکر شده متاسفانه ما درست به معناش توجه نمی کنیم اینه که میفرماد لا يكلمهم الله يوم القیام لا ينظرمهم الله يوم القیامه لا ينظرمهم الله يوم القیامه ولا ینظر ایلی از بدترین عذابهای روز قیامت اینه که خدا با یه همچنان هرف نمیزن این بی اعتنانی برای اونهایی کسی که بفهمن از هر عذابی بدتره شما اگر دوستی داشته باشید ازش توقعی انتظاری داشته باشید یا استادی پدری مادری بر مدتی فرض کنید از شهر تون رفتید دیدن پدری مادری در مادر وارد میشید ایشه اعتراف بهتون نمی کنید این از هر کتکی بدتره هست چی میگید اخوی چی شده چرا ناراحت هستید از جوابی هستید حاضر هستید ست ضربه شلاغ بخورید و بگن چی شده این اعتراف نمیدونید این بی اعتنانی از هر عذابی سخته ده کسانی اصلا از آتش جهنمش نمیترسته یعنی نمیترستن در مقابل اون خیلی باقیشون اهمیت ندارید میترستن که مورد بیمهری قرار بگیرند از رضایت الهی محروم بشند از رضوان محروم بشند این مقدمه رو گفتم برای این که جوابی بشه از سوالاتی در باره این اعتراف سلامانوالی مجمعی میشه که اونا که معصوم هستن چطور دیگه خوف از چی دارن از یک طرف میبینیم که خودشون فرمودن ما معصومیم و قسیم الجنبت و نار هستیم ما شفاعت میکنیم دیگران را و از یه طرف اینجور خوف داشتن خوف از قدا این خوف قدا چگونه میسازه با اونا با اسمت یک جوابش اینه البته این جوابی فامل نیست اسمت اینست که انسان ترک گناه بکنه ترک حرام کار حرام ازش سرمزد ولی این معناشی نیست که رزوان هم نصیبش بشه اون یه چیز دیگریست اون فوق این مرتبه هست همین کسی گناه نمی کنه خب جهنمش هم نمی برن جهنم مال گناه هست گناه نکردی خب جهنم نمی بشه اما خوفی از این باراتر وجود داری اگر اختیار جهنم دست تو باشه اما خدای متعال بهت احترام میکنه نگاه محبت هامیست به انسان نشه این خوفه این خوف بدتر از خوف از اعضا این که از کدامی جواب کامل نیست به خاطر این که جواب حقیقی در مورد انمیابای این امسومی سلام رو و این اولا در حد فهم ما نیست واقعا نمیتونیم بفهمیم که اونا چه روحیهی داشتن چی درک میکردن چی کار میکردن حالاتشون چه جور بود این حالات مختلفی که درشون زبور پیدا میکرد یک شواهدی هست یک توجیحاتی میتونیم بکنیم با مقایسهی که با حال خودمون کمها بیش انجام میدیم یک چیزایی در حد فهم خودمون اینا درست میکنیم حقیقت امرا اون چنان که در اونها بوده این حد فهم ما نیست این مراتب زعیفی شا بزرگان ما ممکنه بفهمن اجمالا میتونیم یک حدس زعیف کمرنگی معرفت زعیفی نسبت به وجود مقدس بیغمبر اکرام رای امهت ها سلامالله علیه و مجمعین داشته باشین که یک شبه کمرنگی از اون مقام جمع جمعیست که عرفا میگن انشالله اونایی که میگن خودشون رسیده باشند و درست در کرده باشند با اون اینه که این نفوس قریه در آن واحد میتونند مظهر اسما و سلطان مختلف الهی باشند یا بفرمایی توجه به رحمت پیدا میبنند از یک طرف سروف براشون پیدا میشه رجا براشون پیدا میشه از طرف یک توجه به عذاب و از کنن مجازاتای الهی پیدا میکنند و حالت خوف براشون پیدا میشه و هر دو هم با هم میتونه وجود داشته باشه منطقه چون ظرفیت طبیعت کنجایش هر دو را به طور کامل نداره بستگی داره به این که کدامش بچربه توجه به هر کدام را بیشتر کنند اون حالت جسمانیش بیشتر ظهور بیدا میکنند یا عشق ظاهر میشه یا لبخند این دست خودشونه که توجه به این بیشتر پیدا کنند و توجه به اون و هر حال امیدواریم خدای متعال به برکت این خاندان رحمه ما یک شمنهی از معرفت و ایمان و محبت به خودش و اولیاء خودش منحمت فتح میدونم سل على محمد و علیه الطاق رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین رسان یدین حرم سیدم بکنن دیگه موجود زنده ای در حرم واقعی نمیمانه این در واقع حفظ محیط زیست مکه است خب هنو میدیم اول سراغ مسئله پایان یافتن تحریم ها به جزون دوتا در اینجا مسئله مشهوره بین اصحابه غالبا قریب به اجماع فتوا دادن به این که این دوتا میماند بقیه حلال میشود کلامی از منتها بخانم که هم فتوای آمر داره هم فتوای خاصر و مرحوم علامه رزوان خدا بروباد در کتاب منتها جلد یافتن یازده صفحه سی سد و چهل و شش میفرماد ازا حلقه او قصر مقتی که حلقه تقصیر واقع شد حللهو کل شیعن همه چی حلال میشه همه چی بدون استثنا امره وقتی تمام شد این همه چیز برش حلال میشه میدانید احرام عمره تمتو نسا نداره توافه نسا نداره وقتی که تمام شد تقصیر کرد دیگه امره تمتو پایان پایانه دیگه همه چیز حلال میشه حالا حلقه در اونجا نیست تقصیره تقصیر که کرد همه چیز حلال میشود این در امره تمتوه که کارش نداریم فعلا وینکان لحج حالا اگر کسی قایل به حلق شد در اونجا اونجا هم بعضی ها قایل به حلقه شد این کانل حجیمیدید حلق شدن بله وینکانل حج یعنی اگر حلق تقصیر مال حج باشه فقد حل لهو کل شیعین الا اتیبو و النساؤو و سید اشون سید رو هم اضافی کردن زهبه الیه علما اونا شاهد من اینجاست زهبه الیه علما اونا عبارت عبارت ایست که بوی اجماع میدهد و بهی قال مالک از فقه های آمه مالک موافق ماست اما اون ستایی دیگه نه و قال شافعی و ابو حنیفه و احمد یحلو لهو کل شیعین الا نساؤ یکی از اینا که مالک باشه با ما مساویه الا تیب و نساؤ اما اون سه نفر دیگر از امه اربعی اونا تیب رو هم اجازه دادن فقط نساؤ اجازه ندادن تیب رو هم اجازه دادن ولی همین علامه رحمت الله علیه در مختلف از ابن عبی اقیل یه قول مخالف نقل میکنه یه قول مخالف نقل میکنه هلیت و تیب اونم هلیت تیب رو قائل شده فقط نساؤ رو قائل نشده اما گفته مکروهه اونم هلیت و تیب مکروهه یعنی مثل اون سه نفر از علمای امه هست که میگن تیب بعد از تقصیر حلال میشه صاحب مدارکم البته این در مختلف که از کردم جل چهارم دویست و نوود و هفت کلام ابن عبی اقیل در مختلف علامه جل چهارم صفحه دویست و نوود و هفته کلامی هم مرحوم صاحب مدارک داره فشرده ولی گویا مدارک در جل هشتم صفحه صد و دو میگه مختاره المسننه منظور از مسننف محقق در شرایعه محقق صاحب شرایعه مختاره المسننف رحمه الله منتحلل اقیبل حلقه اوه تقصیر من کل شیعین ایلتیبو و النسا و سید مرحب و اکثر الاسحاب علامه داشت زهب علیه علمان و ظاهر در اجماع بود اما صاب مدارک میگه اکثر الاسحاب ظاهر اینست که ابن عبی اقیل رو در نظر گرفته که مخالفه در نتیجه جنبنده این شنین مسئله از نظر اقوال شهرت داره شهرتشم شهرت قویه ایست مخالفه که نهر کردن ابن عبی اقیله اما بریم سراغ مدارک مسئله و اما مدارک مسئله ما دو طایفه روایت در این مسئله داریم عجیبه هر دو هم روایات کثیره هست هفتا رواد این طرف، هفتا رواد اون طرف و هر دو هم روایاتش فیها سخاه صحیحه داره، غیر صحیحم داره این دو طایفه رو باید بخونیم و بریم وجه جمعش چیه آیا وجه جمع داره یا باید بریم سراغ مرجحات اول طایفه اولا رو میخونم که موافق مشهوره این روایات در باب سیزدهم و چاردهم ابواب حلقه ششتای اول باب سیزده همش مربوط به مذهب مشهوره یعنی همه چیز حلال میشود علتی بوندسا به ترتیبم از یک و دو و سه و چار و پنج و شیش من میخانم اول روایت مواوییه فيمار سیحه است یه کباب سیزده از ابواب حلقه تقصیر از جلد دهوم وسائل روایت سیحه مواوییه فيمار عن عبی عبدالله علیه السلام قاله اذا زبه رجل و حلقه آمه باره این رواییه تعالیه گفته باشد و حلقه بعد از آنکه زب کرد و حرم کرد فقد احل من کل شیع احرممینه تمام چیزهایی که با احرام حرام شده بود حلال میشه الا النساء و تیب حالا اون بقیه شم راجعه مراهد دوم و سبومه حلیته حدیث دوم این باب روایت منصور ابن حازمه آل سالتون ابا عبدالله علیه السلام ان رجل رما و حلقه رمی جمره اقبه بعدم تقصیر ایا کلو شیعن فیه صفره آیا چیزی که درش زردی مراد زفرانه زفرانم معتره آیا چیزی که درش زفران باشه میخوره قال لا نه چیز معتر نه حتی یتوفه بالبیت وبین الصفا والمروه تا تواف بیت کنو تواف صفا و مروه سعی صفا و مروه سم قد حلله را برمیده کنه ایهو کلو شیعن الا نسا بعد همه چیز حلال میشه مگر نسا حدیث سوام که روایت علاست و اینم صحیح است حدیث سه حدیث علب نرزین علالا اینم صحیح است آل قلتل عبی عبدالله علیه السلام سوام تمتعتو یوم ذبحتو علقتو حج تمتع به جا بردم روزی که قربانی کردم و تقصیر کردم افعالت تخو رأسی بالحنا لتخه به معنی مالیدن و این هاست آیا سرم رو به حنا ملتخ بکنم افعالت تخو رأسی بالحنا قال عیبی ندار حنا که عطری ندار من غیر انتموس شیعن منتیب شرط این که عطریاتی قاطیه به این حنا نباشه بوی خوشی نباشه داره نسایم که معلوم