موسوی صدابردار و اکبر شاهواروگی همه هنگی پخش بودید امیدوارم که برنامه ها ملت استفادتون قرار گرفته باشه اما حسن ختم برنامه های نوبت رو هم در ادامه تقریمتون میکنیم به مدت سی دقیقه میتونید شنونده برکرانه نور باشید که این برنامه امشب اختصاص داره به نکته های تفسیری آیات شریفه 103 و 104 سوری مبارکه ماعده در کلام مفسرانی قدر حضرت آیت الله جوادی آمونی حفظ الله دعوت میکنم بشنوید برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور برکرانه نور افاد جاهلی است ادعیا اکم ابنا اکم زالکم غولکم به افواه کم این حرفیست که همه از دهن در میاد حرفی نیست که اول عقل بررسی کرده باشد به زبان دستور بدد که بگوید حرفیست که همین فضای دهن در میاد مثل درخت باریشو بیریشه درخت بیریشه خب ریشه رو زمینه دیگه از زمین کنده شده از دلخواه کنده شده رو زمینه است دیگه آرام نیستیم این درختی که شجرت خبیسته نیست توستت من فوق العرض دیگه ریشه ندارد حرف خبیست که شجرت خبیسته نیست توستت من فوق العرض است یعنی اوقتول عد من فوق العرض ای از روی زمین جسته گرفته کار باطل و اما حرف حق از ام نشعت گرفته البته هر که حرف میزند با دهن حرف میزند اما یه وقت از که میفهمد و میگوید یه وقت نسنجیده میگوید ذات اقدس اله به مردم جاهلی فهبوش ما نسنجیده حرف میزنید این ها بخشی مربط مسئله خانوادگی در جریان جنگ و سلح به مانند آن این ها چون چهار ماه به عنوان اشهر و هروم از دیر زمان در بین اعراب بخشید هرومت شناخته شده بود این ها میخواستن نسبت به اون وفادار باشن میدن برشون مشکل است این هرومت چهار ماه را به میل خود تغییر میدادن این تحریفی بود در قانون گذشتگان آیه سی و هفت سوره مارک توبین است این نمن لسی او زیاده فن فلکفر یو ذل به هلدین کفر یو هلونه و عامن و یو هرمونه و عامن و یو بات او عدت ما هرمان لا فیوهلو ما هرمان لا زویان لانسو اعمالهن ولهو لا یهدلغومان کافرین ایران میخواستن چهار ماه نجنگن هر وقت سلاح به دستشون میامد طرف مقابل خلق سلاح بود به مانندان حمله میکردن میگفتن ما چهار ماه بعد نجنگیم حالا که پیروسیدیم اون چهار ماه دیگر نمیجنگیم این چهار ماه را به میل خود تغییر میدادن این یه تحریفی بود در سنان گذشتگان این مربوطه به مسائل جنگ و سو در باره مسائل دامداری و حلال و حرام و گوشتها به مانندان در سوره امبارکه انعام آیه 140 سو به مانندان بعد اینست که قل آذ بکرین حرم عمل اون ثایین اما اجتمالت علیه ارهام الانثایین نبعون به علم این کلوم صادقین و منال اولیت نین و منال بغریت نین قل آذ بکرین حرم عمل اون ثایین اما اجتمالت علیه ارهام الانثایین ام کندم شهدائل و ساکم الله به آزا بلاخره یا برهان قام کنید یا بیینه بیارید یا دلیل یا شاهد که خدا اینا را حرام کرده بعد هم فرمود به این که بیایید ما برای توم مشخص بکنیم که چی حرام است چی حلال در همون سوره امبارکه انعام آیه 140 حنج اینست قل لا اجدوفی ما اوهیه ایلی محرمان علا طای منیت عمهو الا یکون میتتن اون دم مصروحن اون لحم خنزیره فه اینه ریست و محرمات دیگر هم که حرمت علیکون میتت توبه دم و بلحم خنزیر نتیهه و متردیه و ما اکلستبو ما زبهه علنصب و ما لمیستر اسم الله علیه اینا را در سوره امبارکه ماده تحریم کرد خب پس در جاهلیت از در عقیده مششک بودن از در سنن و رسوم مبتلا به این خرافات بودن ذات اقدس اله هم در باری شرک و هم در باری این رسوم باطل از اونها برهان طلب کرد خودش مسئله توحید را تبین کرد بر اساس وحی حلال و حرام را مشخص کرد و از اونها برهان طلب کرد بعد فرمود به این که اصلا شرک برهان پذیر نیست و من یدعو مع الله الهن آخر لا برهان لهو به فنما حساب ربه این الهن آخر لا برهان لهو به این لا برهان لهو به در محل نست است تا صفت باشد برای الهن آخر یعنی اصلا شرک لازمه ذاتیش بی برهان است چون معدوم محص که شما نمیتوانید دلیلی بر اثبات او غام کنید همون طوری که واجب تعالی لازمه ذاتی او مبرهن بودن است برای اینکه همه جا آثار او است شرک لازمه ذاتی او بی برهان بودن است چون ممتنه است و معدوم است معدوم که دلیل بر نمیدارد و من یدعو مع الله الهن آخر کلا برهان لهو به فنما حساب ربهان دارد خب حالا مشتکین دارن برهان غام میکنن اینا دو دست هستن یه ده اکثریت دنبال رو هم یه ده اقلیتی هستن که رهبرین اکثریت رو بود دارن در هر جامعه همین طور است یه وقت از کلاه ما فیل جنب هست تاب و ول متبو فیل جنب هست یه وقت کلاه ما فیل نار هست اونجا که رهبری حق باشد کلاه ما فیل جنب هست کما در نظام های الهی به اسلامی اونجا که رهبری باطل باشد در نظام های جاهلی کلاه ما فیل نار که یقدم و غومه ها یوم القیامه فاورده همون نار به بیسل برد المورود حالا ذات اقدسه اله از اینها برهان طلب میکند اونام برهان اقامه کردن اکسری مردم برهانشون تقلید و حفظ سنت و آثار باستانی است این میراس فرهنگی ماست این آثار باستانی ماست این سالن گذشته ماست و ماننده این حرف اکسری اون خب اقلی اینها که جز محققین اینها هستن و اکسری به دنبال این اقلی ها عرکت میکنن اونا عرفشون چیه اون حرف های اونا رم ذات اقدسه اله در قرآن کریم نقل کرد و اقتال کرد چون اکسری حرفشون اکسر است مسئله تقلید و سنت های باطری در قرآن کریم زیاد آمده که فرمود هر وقت از اینا سآل بکنیم اینا جواب بدن که اینا وجد نابا نالام بره این حرف زیاد است چون گویندگان این حرف هم زیاد است اما چون محققین و مطبوعان کمن حرف های اونا اون در بخش از آیات قرآن کریم است نزیر اون چه که در آیه 148 سوره امبارکه انعام است اونا حرفشون اینه که خدا هست خدا را قبول داده خدا قادر هست آسمان زمین را او خرق کرده مرگ و حیات هم به اصل خوست و کل نظام را او میگرداند او حرف رب العالمین است اما امور جزیر و عربه به متفرق میگرداند برای دریا رب بیست برای سهرای رب بیست برای انسان یا رب بیست برای هیوان یا رب بیست برای ستار یا رب بیست و اون که مدیر کل این خانواده هست که رب العرباب است او خدا است اون که رب العالمین است اون خدا است اما برای این امور جزیر عربه به متفرقون سمتی دارند و این عربه به جزیر هم که میپرستن برای اینکه این عربه به جزیر اینها را به رب العرباب و رب العالمین نزدیک کنند میگن خدا هست قیامت را منکرند وحی نبوبست را منکرند ولی اصل خدا و روبوبیت مسلغه خدا و قدرت خدا را هم قبول دارند میگم اگر این کاری که ماها میکنیم خواه در بخش اقیده و اصول خواه در بخش احکام و فروع اینا خدا پسنده باشد خب خدا میخواد جلوشه بگیرد بگیرد اینجاست که بین تکبین و تشریح حرکت کردن آیه 148 سوره اموارکه ان آمین است اینا به پیغمبر صلی اللہ علیه و سلم گفتن که شما مرتب درباره اقیده ما و درباره سنن و رسوم ما اعتراض دارید ما یه اقیده داریم شیرک است که بطهاره میپرستیم یه سنن و رسومی داریم که جزئیات شما میدانید در مسئله خانوادگی زیهار برای شما برای ما حرمت آور است هر زن خوندن برای ما نسب آور است از در سلح و جنگ نسی برای ما قانونی است از در دامداری این گونه از تحریم بهیره بو سائبه بو وسیله بو هم برای ما حرمت آور است همین را میدانید ولی اگر خدا نمیخواست هم جلو شیرک را میگرفت هم جلو این تحریم ها را سیغول ولدین اشتکو لو شااللهو ما اشرکنا ولا آباؤنا این مربوط به عقیده ولا حرمنا من شیع این مربوط به رسوم و عادات ما تو چی میگی؟ اونگاه ذات اقدسی الافه بود کدارکه کذبال لذیره من قبله متا زاغ و بحثنا گول حل عینکم من عیل من پتو خود جوهولنا شما این حرف را طبق برهان میگید دلیلتون اقام میکنید شما در این به تشیع و تطمین خلط میکنید خدا اگر جلوی کفر هر کافری را بگیرد که میشه جبر جلوی اسیان هر آسی را بگیرد که میشه جبر میخواید خدا یه آلمی داشته باشد که درش کفر اسیان نباشد آلم فرشتا اینچین است بهش اینچین است از این عوالم خدا زیاد دارد میخواید بشر باشد رو زمین زندگی کنند تو آلای ماده زندگی کنند ولی اصلا گناه نکنند این که دیگه حیوان مرکب است شهوت و غزب و اینا نیست خدا جلوی اینا را بگیرد این که با اختیار و آزادی اینها موافق نیست شما چرا بین تشریع و تکمین خلص میکنید خدا جلوی اینا را اگر میخواید بگید تشریعا نگرفته کدوم پیغمبر آمده یه کتاب آسمانی بیارید دیگه یه کتاب آسمانی بیارید که این حرفا را تصیح کنند اگر میگید خدا قدرت دارد جلوی ما را چرا نگرفته خب همون خدایی که قدرت دارد شما را آزاد آفرید نظام نظام آزادیست تا انسان آزمون بشود شما چرا بین تکمین و تشریع خلص میکنید خب بس هر کسی تو عالم معصیت موند حتی در جاهلیت شما بالاخره قارتگریده که بد میدونید بلو در داخله خودتون با کسی که هم پیمان شدید قارتگریده بد میدونید اگر کسی نقضه احت کرد بر اساس قد افلحب یومان استعلا قلدوری او را تحریک کرد که قارتگرید کند خب او هم میتواند بگاد که لوشا اللهو ما اشتکنا ولا حرمنا ولا فعال اساینا ولا کفرنا چرا او را مضمون میدانید بنابراین حرف را یا باید برهان عقلی اثبات کند اون در مسئله توحید و شیرق همسر رضا بود یا باید وحی آسمانی تصویب کند فا بود یه کتاب آسمانی بیارید بالاخره این دین را میسازند شما باید مستحضر باشید که هرگز عقل در مقابل دین نیست عقل در مقابل نقل است گاهی معاذ الله میگویند دین نمیتواند مدیر جامعه باشد دین نمیتواند برنامه های زندگی را تنظیم بکند دین فقط عرضش ها را میگویند اون عقل است که این کارها را دارد مگر عقل غیر از دین است مگر دین ما روی این چهار منبع اصوار نیست ال کتاب از سنه العقل ال اجمام عقل در مقابل دین نیست عقل در مقابل نقل است مجموع عقل و نقل دوباله یک جامعه متدینه حالا اگر یه برهان عقلی قام شد برای این که خیانت در امانت حرام است ما حتما محتاجیم ببینیم که زراره در اینجا چه روایت از امام صادق صلی اللہ علیه و سلام نقل کرده نه همین برهان عقلی برای حرومت و مزمون بودن خیانت کافی است و اگر کسی خیانت کرد در قیامت به جهنم میرود همین دلیل شرعی است وجوب عدل این است حرومت ظلم این است وجوب رد امانت این است حرومت خیانت این است وجوب کذب این است بسیار از اینکه را عقل فتوان میدهد عقل در مقابل نقل است نه عقل در مقابل دین حالا اگر چیزی را عقل مردم میفهمد به شارع مقدس او را بلو با سکوت امزا کرده است این مجموع میشود دین و اداره امور و برنامه ریزی به دست عقل است و اقلا باید این کار انجام بدن این نشناختن دین است که از شهار منبع تقضیه میکنند برحق دست منبع تقضیه میکنند چون اجماع به سنت برمیگده اجماع که پایگذار دین نیست عقل یه مقدار از مسئول را میفهمد در اونجا نقشی ندارد مستمع خوب است یه مقدار از اصول است که رهابرد خود عقل است عقل خطوه میدهد و این است که خود دین فبود عقل حجت الهی است این لله علن ناس حجت این بر تقدیر انبیاه الهی امومن وجود مارک پیغمبر علیه و سلام خصوصا بینا فبودن به این که ایتونی به کتاب من قبلها و اطارت من علم این کتاب صادقی خب اگر راست میگید یه نشانی علمی یه صحیفه آسمانی اگر خدا گفت خدا از راه وحی میگد شما که وحی را منکری شما که نبوبت را تشریح را وحی را رسالت را ولایت را این امور را منکری از کجا خدا به شما گفت چی هر آلا چی هر آن این خلط است بین تکمین و تشریح شما اگر ببینید هر کسی هر کاری که خدا پسند است خب از اون روزی هم که به سر شما قارتگری را تحمیل کردن هم بگید خدا پسند است چرا اون روز پریاتون برمیان محرم شما قلدوری آزادانه در نظام تکوین ره هاست اما در نظام تشریح محرم است شرک این چنین است خب هر کسی میتواند ملحد باشد یا موحد هر کسی میتواند بدعت بگذارد یا متعبد باشد هر دو را آزاد گذاشته اما در نظام تشریح راه بسته است مردم بندن احدی حق ندارد حکم بگوید یا لا تو هر رک به هیدسانه که را تعذیبه اینه علینا جمعه و قرآنه قل فر الله الهجت البالغتو چقدر این قرآن نورانی است قل فر الله الهجت البالغتو فلو شائع لحداکو مجمعین و اگر با اراده تکوینی میخواست همه شما را هدایت کند میکرد ولی اون فایده نداشت این با اراده تکوینی شما را آزاد گذاشته با اراده تشریح از شما ایمان طلب کرده لیمیزل لالخبیره در چند جای قرآن ذات اقدس افمان خب اگر خدا میخواست همه مؤمن باشدن او فایده نداشت دو جور خدا میخواهد ولی اون جور برای جامعه انسانی سودمند نیست یکی این که همه اینا را فرشته کند خب کرد از این قبیل موجودات به مای عالم و جنوب دارد بکه الله و خدا زیاد دارد یکی این که اینا در حالی که انسانن موجوده ارزیان دارد شهبت و قذبن ملجهشون بکند به ایمان اما خب اون سودی ندارد قول ولی الله الهجت البالغتو فنو شاء لحداکم اجمعین ولی که نخواست شما را آزاد گذاشت فاون من شافل یومن و من شافل یکفر تا رو انتخاب آزاد انسان به جایی برسد چرا بین تکوین و تشریح قبط بکنید هر جا سخن محققین است حاسق محققان است که بین خشی و تکوین خبت نکنید هر جا سخن اکثری دنبال روی آثار باستانی پرست است اونجا تقلید را نکوهش میکند فبود آخه نیاکانتون هیچند یه وقت آدم خودش نمیداند از یه آلمی استفاده میکند یه وقت نمیداند و نمیپرسد فبود این نیاکانتون نه آلم بودن نه مهتدی نه خودشون چیز میفهمدن نه از چیز فهماش حال میکردن اولوکان آباؤب و یعلبون شیعان یک و لایحتدون دو بلاخره یه بلعرزها باید به ذات برسه انسان یا خودش مستقیمن باید از آلم بپرسه یا از کسی بپرسه که او از آلم پرسیده است که بلاخره به آلم ختم بشه که تقلید تقلید جاهل از آلم باشه نه جاهل از جاهل فبود این نیاکانتون نه آلم هستن نه از علما پرسیدن خب چه حرفان رو گوش بدید اولوکان آباؤهم لایعلمون شیعان که این نکره در سیاق نفی است اما اخو اینا هیچی نخوندن چیزی بلد نیستن شما چرا از جاهل ها تقلید میکنن اینانه تنها خودشون بلد نیستن از اون بلد ها هم سؤال نکردن بلایحتدون این گروه که به همون آثار باستانی اکتفا میکنن با گروهی که به علوم مادی بسنده میکنن هر دو زیر مجموعه اون عنوان سوره مبارکه قافران که فرهو به ما انده هم من العلم خواه علم جدید و پیشرفته سنعتی باشد خواه نیاکان پرستی به ما انده اون باشد که در سوره مبارکه قافر این چی ای آمده است که اگر از اونا سؤال بکنیم به معارف الهی تندر بدید و چرا تندر نمیدید فرهو به ما انده هم من العلم چه علمهای مادی پیشرفته و چه همین خرافاته گذشته به سنن گذشته بنابراین گاهی هم هست که انسان جاهلانه زندگی میکند آلم هست ولی جاهلانه زندگی میکند مثل که آلمی از آلم تقلید بکند خب اگر این که میگن تقلید مشتهد از مشتهد حرام هست برای همین جهت هست دیگر ذات اقدس ایلادش ما تی داد قدرت استنباد داد استقلال فکری داد خب چرا در کنار صفر دیگری جاهل از جاهل تقلید بکند حرام هست آلم حرف آلم مگوش بدد حرام هست اون برای پیروی بی جا باید پیرویش به جا باشد این پیرویه ها را جا به جا کرده هست و این یکی که آلم از آلم تقلید میکند بنابراین که استقلال خود را از دست داد خب تو که دارای قدرت استنبادی خدا این ت را به تو داد حق ندارد دیگری گوش بدی دین نمیگوید حرف کسی را همیشه گوش بده گاهی میگوید اصلا گوش نده گاهی میگوید حرف دانشمندان را گوش بده خب فقط تقلید آلم از آلم حرام تقلید جاهل از جاهل حرام تقلید آلم از جاهل که عوامها علمارا بگردونن این حرام فقط تقلید جاهل از آلم از که به جاست فرمود اگه اونا آلم بودن این تقلید آلم جاهل از آلم بود یا آلم نبودن ولی از علما سآل کردن باز تقلید معلواسته بود در حقیقت مثل کسی که حرف مسئله گو را گوش میدهد خب مسئله گو بالاخره مسئله را از روی رساله آلم مرجع دینی میگوید دیگر یک گوش دادن به جاییست فرمود نیاکانتون اون بودن نیست بخش از اینا در سوره مبارکه یونس هم آمده است که اونجا هم مسئله حرام و حلال را ذکر کرد و مشابه این تحبیرات اونجا آمده آیه هنجاه نوع سوره مبارکه یونس اینست شما که وحی را منکرید میشه افترا افترا برای کسی که منکره وحی است از همین راه نشعت میگرد که بین تشکیل و تکمین خلص بکنه اینا که منکره وحی و شریعت و رسالت و نبوبت و بلایتن میگن این گفته خداست یعنی تکمینا خدا را امزا کرده نه این که خدای پیانبری فرست داده چون اینا نبوبت و آمده را منکره میگن اگر بنا شد کسی از طرف خدا بیاید او باید فرشته باشد بشر نمیتواند پیغمبر باشد در جاهلیت معاد مرد انکارشون بود نبوبت آمده مرد انکارشون بود وقتی نبوبت آمده نیپذیر افتن نبوبت خواسترم قبول نداشته والحمدلله رب العالمين