خدا ناامید نباشید ان الله یخفر و ذنوب جمیعا خداوند به ناه گذاشته که همی گناهان رو برگردونه و گناهان رو برطرف بکنه گناهان رو ببخشاید یکی از اسماع خدا تواب هست انهو تواب و رحیم اینی که به خدا میگن تواب یعنی خداوند نگاهش به بندگان هست بسیار زیاد اصلا کلمه توبه یعنی بازگشت روی آوردن میگن فلانی توبه کرد یعنی فلانی از گناه کردن رو برگردون به طرف خدا روی آورد توبو الالله توبت و نصوحا یعنی برگردید به سمت خدا توبه به این معنی هست آدم پشت دیگه با گناه کنه و روی به خدا بیاره خداوند هم تواب هست یعنی روی به مردم داره نگاهش به مردمه ببینه کی میاد طرفش حفظش کنه دستش بگیره امام باقر علیه السلام میفرماید که شما فرض کنید یک شخصی در بیابان زاد و توشه و راهله و مرکبش گم کنه تو بیابان و برهوت هرچی نگاه میکنه شنزاره هرچی نگاه میکنه بیابونه بیابان میخواد آب بخوره میخواد آب بخوره میخواد آب بخوره این شخص آب نداره غذا بخوره غذا نداره میخواد راه بره این رمراه پاشو میگیره مرکبشو از دست داده سروتشم از دست داده زاد و توششم از دست داده این دیگه انسان است که خودش بعد از یه مدتی آماده یه مرگ میکنه بگی این شخص اگر زاد و راهله و توشش و سروت و مرکبش از دور دید چقدر خوشحالیه ایست خوشحال میشه چقدر فرحناک میشه چقدر بشاش میشه یک خداوند از این آدم خوشحالتر میشه اگر یه بنده اش دست از گناه برداره به سمتش بیاد خدای این چنین رضا توابه یعنی روش به مردمه پشت نمیمکنه روش به مردمه که مؤمن و خطاکار و گناهکار و هر چیزی که است به سمتش بیان و بیش ازانه که اون انسان خوشحال بشه که خدا توبهش قبول کرده خدا خوشنوده که بندش به سمتش آمده یکی بازا بازا هران چه استی بازا یک کافر و گبر بودپرستی بازا این درگیره درگیره ما درگیر نومدی نیست درگیر خدا درگیر نومدی نیست بعد میفرماد با هر ویژگی با هر خصوصیتی هستی باز ازان خداوند خطاب میکنه یا ایها الذین آمن توبو الى الله توبت النصوحا لا تقنتو من رحمت الله ان الله یخفر و ذنوب جمیعا سفر رو پهن کرده گفته سابقی شما هر مقدار میخواد سیاه باشه هر مقدار میخواد مشکل دار باشه هر مقدار میخواد گناه روش باشه جای سپیدی نزشته باشی تو دفتر اعمال هر چیزی که هست گه بیایید بیایید که من آماده هستم من شما رو میخونم میگم بیایید توبو بکنید بایید سفره بنشینید خدا میگه بنده هم پس حتما قبول میکنه افسوس که عمر خود تباهی کردیم صد قافلی گناه راهی کردیم در دفتر ما نمان یک نکت سپید از بس بشه به روز سیاهی کردیم خدا میگه اشکال نداره هیچ اشکال نداره فقط یک لحظه به خودت بیا یک دم به خدا و ببین چه کسی به خودت بیا ببین چه به روز خودت آوردی به که دل بسته به که هم نفسی مستیز علاقه جسمانی رسوا شده ایو نمیدانی اینو بفهم بگو خدا دیگه بقیش با من من شما رو میبخشم و محبوب خودم میکنم این الله یحب و طوابین یعنی گذشته از میبخشم نازتونم میخدم محبوب خودم میکنم خب خدایی که این چنین از این طوری داره از انسان پذیرایی میکنه چرا استفاده نکنه انسان بنشینه حقیقتن از گذشتش چه اسیان چه نقصان از زبانش چیزی بیرون آمده قضاوت بیجایی کرده قیبتی کرده توحمتی زده عرف بدی زده استخفار کنه یه احد کنه که خدا میخوام خدایی زندگی بکنم همین میگه کفایت میکنه همین کفایت میکنه انسان بکنه بخشوده میشه میشه محبوبش این الله و انسانه ای که پاکن اهل تهارتن انسان از خدای زندگی کردن تا کنون زرر نکرده هرچی زرر کرده از بی خدایشه اونجا زرر کرده هرچی از خدا فاصله گرفته سیده بی خداها شده و هر مقدار چطر محبت خدا قرار گرفته محفوظ مونده یک روز یک سارقی بود در منطقه بین بسره و مکه مهمترین طریقه عبور ایران و عراق و ترکیه و آزربایجان و کشورهای آسیای میانه به سمیت مکه این راه بود دوزدی بود به نام عیاز این شخص سارقی بود که هیچ کاروانی از دستش غارج نمیشه کاروان و حجاج را سرقت میکرد اسم ایشون که می آمد تو اون سهره همه را برداشت می کنه همه با خودشون می لرزیدن یک شب در بسره قصد کرد به یک خانه حمله بکنه قصد سویی نسبت به دختری از اون خانه هم داشت از دیوار بالا آمد آمد توی حیات و باز رفت توی اتاقی دید گوشه ای پدر اون خانه ای خانواده در نماز شب بخونه و این آیره میخونه آیا دیر نشده که انسان از مسیر بدش دست برداره و قلبش خاشع بشه از ذکر خدا دیگه دیر نشده این به خودش اومد گفت نه امقدان بله دیگه دیر شده آمد توبه کرد اون اجناسی هم که داشت برگردون به صاحباش یه عمر اشون فقط نماز و روزه میگرفت و کفارای اون ایامش میداد میگه دیگه کار رم کن یک سارق جانی دیگه دیگه دیگه دیگه دیگه دیگه با این انایت خدا به این مقام میرسه اینه که انشالله استفاده بکنیم نه خودمون تنها دیگرانم رو هدایت بکنیم خانواده خود دوستان خود برادران اقوام خیشان از آن دیگه کار از خود گذشته دشمند زده به مردم ایران آمده این فرهنگ بیدینی رو گسترش بده هر کدوم از ما موظفیم هدایت بکنیم امیر المومنین میفرماد الله الله فالعمر بالمعروف و نهی ان المنکر و لا تترکو الامر بالمعروف و نهی ان المنکر و این تترکو و یوالله علیکم شرابه خدا را کنیم آدمهای بد امور دست میگیرد کار خراب میکنه اینه که انشالله کوشش بکنید این فضاها اول خودمون بعد فضاهای خانوادگی دوستان اقوام خیشان به سمت دینداری هدایت بکنیم و بگیم سابقه هرچی بوده بوده خداوند این صفره ایش رو گسترده برای همه انسانها خدا یا زور آقای ما دعا خیرش نصیب حال ما بگردان چشم ما را به جمال مبارکش روشن و منور بفرما دعا خیرش اندل قنوت نمازش نصیب ما بگردان طول عمر با عزت به صحابت حضرت محدی نصیب مقام و معظم رحبری بگردان ما به جامعه ما را قدان این ت بگردان شهداء ما از ادامه شهداء رفتگان این جمع علما غلیق رحمت و واسعه خودت بدار خدا یا هر چی به خوبانت میدهی به مؤمنین ما به شیعان ما به این جمع حاضر انایت بفرما و صل الله علی محمد و علی محمد بزرگ زندگوی بیشتر بر fearful نوزداد حسود favour برای Cal Ferguson featured in примین کختیدی واپس، اینروزیک تر stol lui ... hun ум ایدل قبوله محفلهامل بلا شریف YARHAM نوایخست دلیلی ندا شریف ... يعنی و دلم ... more analysis از خرمن مکارم خوبا بری نسید گرده به برز خلق خوش مصطفی شدید از خرمن مکارم خوبا بری نسید گرده به برز خلق خوش مصطفی شدید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید از خرمن مکارم خوبا بری نسید که کسی مال مردم رو برده یا چیز رو کسی رکور کرده میگیم صرف شبه کافیست برای درعه حد این فرق بین حقون الله و حقون ناس حکم الله و حقون ناس در مسئله حدود در مسئله دیاد در مسئله خمسو زکاة امثال زالد اینا یه فرقاییست که اسلام آورده در غیر اسلام این حرفا نیست اما خطوط کلی قضا بینه دعوی مقرار انکار و امثال زالد اینا امزاییات است مطلعه بعدی آنست که طرف این دعوی تا در محکمه اهل دعوی حرف اول رو قاضی میزنند تا دعوی است اگر شنون که در بین این محاکمه سلح و صفایی برقرار شد خودشون آسف کنند قاضی هی شق ندارد اینا برشون ثابت شد طبق شواهدی که اقامی کردن که دعوی مدعی درسته اون آقا یادش رفته بود دیگه دعوی تاوم شد خودشون پامشنن اسلام مکنند در اینجا قاضی هیچ حقی ندارد که بیشتید آقا بشنید من دعوی تاوم مکنم حکم مکنم نه دعوی مادام دعوی است که اینا در خسومت داشته باشند اما وقتی به سلح و صفا رسید کلن قاضی بی سمت است اینا بگن ما خودمون اسلام مکنیم طبق شواهد و گفتمانی که در محکمه پیدا شد برای ما ثابت شد که حق بای مدعی است یا حق با میکر است بنابراین تا دعواست حرف اول را محکمه میزند وقتی دعوا به سلح و صفا خد شد قاضی هیچ سمتی ندارد حق ندارد بگد تا باشید اینجا پروردن درست کردم تا آخر باید باشید امثال زاری اینا نیست بنابراین تا دعواست محکمه حق دارد قاضی حق دارد وقتی دعوا به سلح و صفا خد شد خار به خود طرف های نسل و با هم اصلا بکنند اما بله مسئله ادرال حدود به شباهات این رهاورد اسلام است بلاخیر و این که علم قاضی نسبت به دعوا حجت است یا نه نسبت به حق و ناس هست آیا نسبت به حق و الله هم هست یا نه این میدوند که او در فرق قسمت مثل معذر الله شروع خملی کرده این آیا موظف است که حجاری کند یا نه یه هر شبهی که او آورد این بپذیرد آیا علم قاضی نسبت به حق و الله و حق و ناس یکسان است نه آیا ادرال حدود به شباهات نسبت به حق و الله و حق و ناس یکسان است نه این ها را اسلام آورده اولا ادرال حدود به شبهات اسلام آورده ساره هور اسلام آورده فرق بین حق و الله و حق و ناس را در اینکه علم قاضی حجت است را اسلام آورده این امور البته اسلام آورده نه دو تا حرف است حدود است نه قصاص حدود یعنی حدود قصاص یعنی قصاص اگر حدود حرف میزنید دی قصاصی فکر نکنید اگر قصاص حرف میزنید حدودی فکر نکنید ادرال حدود به شبهات نه در اون قصاص به شبهات به هر تقدیر اینا خطود کلیست که باید شده امدان است که در محکمه قضا شیعت حاضی در اسلام نیست الا مسئله قسم و امثال زالک در مسئله کسانی که من را به امین میدن که بی اکسی بیدنید به یک کارگر میدن که این تکر درست کنید یا این لباس درست کنید یا این وسیله نقریه مثلا این اوتوبی خراب شد درست کنید اونا یک خسارتی هم وارد میکنند آیا این خسارت ها را اونا زامنند یا نه این طور رسوش ما و طور روایات ما هست که اگر این شخص امین است و موازب است و متخصص است و میدونید که این امینانه این اوتومیل را دارد درست میکند یا این وسیله نقریه شما درست میکند یه وقتی حالا آسیم میبیند او زامن نیست اما اگر نه به تخصصه و علمی و به امانت دینی اسمینایی ندارید این اوتومیل را دارید او درست بکنید که او جاش خراب کرده یا این وسیله را دارید او درست بکنید که او جاش خراب کرده لباس را دارید او به شوره یک جاش خراب کرده ولی میتوانید به محکمه مراجعه کنید و از او پس بگیرید فرق است بین اون جایی که این شخصی که عجیر است زامن هست یا نه اگر متخصص بود علمان و امین بود عملا شما میتوانید سرفه زر کنید یا باید سرفه زر کنید ولی خب این تو تضمت نکات کمال احتیاط را کرده ولی لازمه این کار یه قصارت نیست اما اگر نه مورد اسمینایی شما نیست میتوانید او را به محکمه برید و سوگند را بیدید حالا این روایت ها را قبلن هم شاید بهش اشاره شده در این قسمت ها میفرمون به این که استحلاف کنید یعنی ببرید در محکمه سوگند دیدید جلد 19 هم وسائل هست صفحه 144 و 145 روایت هاش از صفحه 141 شروع میدهد و این روایت هاش از صفحه 146 شروع میدهد و سفحه 146 اونجا هست و مجبوری مبارک امام ساده صلی اللہ علیه و سلامه علیه و سلامه اماما گفت لا یزمن و سائق ولل قصار ولل هائک الا ان یکون و متهمین قصار یعنی رخشوی، لوازشوی هائک این بافنده او اینا و اما اینا که کارای یدی انجام بیدند و وسیل نقلی شما را درست بکنند اگر زررنی به شما مال شمالیتی اینا زامن نیستند مگر اینکه متهم باشند متخصص نبود ولی وارد شد یا اجله کرد این خطر و زرر وارد شد اونگاه اگر متهم باشند اون بعد این بالبیینه او رو تحرید میکنید و یسته لفو بالبیینه او رو به محچه میبرید سوگند یاد کند لالهو یستخ رجومینهو شیعا شاد این آقایی که مال بخته است چیزی گیرش بیاد چون این شخص متهم است نه تخصص علمی داشت و نه تعهد دینی این دعاست در همه موارد لازم است از همون روز اول انقلاب که آیات تخصص بخواد نمست یا تعهد این آیات نورانی الهی خونده میشد که قرآن کریم دو نمونه را زیه کردید کشور را این دعاست اداره میکند چه انسان بخواد وزارت را بخده بگیرد و چه بخواهد چوبانی بیابان را دو نمونه را خدا در آران زیه کردید یکی آلی ترین شغل یکی نازل ترین شغل و بین همه ها متفصیل