اینم تایی میشه یه پسری بود پدر رو میگفت که ارسیه بنابوده اینم من خودم شاید بودم پدر میگفت پسر اخو هنوز نواردن به تو ارسیه بدم گفت نه اونقدر پدر رو تحت فشار گذاشته بود آخرش معلم شد رفته با یه جنس مخالفی رابطه برقرار کرده اون شاسی بلند داره اینم میخواد برد در برابارو یه ماشین شاسی بلند بخنه یعنی حرمت پدر چقدر تنظیل کرد این باید یه حشداری باشه که چرا اینجوری شد؟ چرا همچه جسارتی در برابر یک حرمت قدسی که حرمت پدر مادر از پیده کرد؟ یعنی چی میشه که حساسیت های ما کم میشه؟ اون از اول اگر دردقه رو داشت کار به اینجا نمیرسید اون دردقه رو چون نداره به اینجا رسیده است در روایات ما رشوه در ردیف اجزت زن زانیه و سمن سک زید شده است خمیر و مومنی فرمود شب درزده شد دیدم پشت در آماده زنبیلش پرش حلواست ولی من رشوه برده است یه نگاهی کردم دیدم که خمیر این حلوا از زهر دهن مار گرفته شده است چه تعبیره رساست؟ یعنی این زهر رو آوردی خونه؟ نستت اتباع کردی؟ در روایات است که یک فرزندان روز قیامت آویزون میشن از پدر روز قیامت میگن خدایا انتقامو مارا از این شخص بگیر حق مارا از این شخص نمیگه حق مارا از این پدر بگیر چون پدری نکرده که حق مارا از این پدر بگیر بلاخره ما جاهل به حکام شریعت بودیم اون مارا تعلیم نکرد تعبیر نیست که غذای حرام ما خورند و ما آیهونید حالم به این نبودیم یه تعبیر بسیار خوب خسر و انفسهم و اهلیه یعنی روز قیامت میبینه خودشم از دست داده است کاری کرده که اهل بیتشت هم زایه کرده است چرا پدر از فرزند فران میکنه روز قیامت یوم یفرال مر اومن اخیف و امی و عبی و صحبتی و بنی میبیند که فرزند یکشه گرفته که یه روایت اگه به من میخوندید دست دست یه روایت اونقدر حشدار بزرگیست بچه که اولش اونو میشنوه چند تا دانشانمز بودن که الان رسیدن فارواد تفصیل دانشان اونها اون غصر اول نمازشونو سر اول میخونن همه اینها رو در دوران راه نمائی تشمه رسیدیم گیریم یه معلمی کاری کرد کاری کرده که تا در ماهید دانشگاه هم در حازمش حضن شده است اد دنیا سو گم رب حافی ها گم و خسر آخرون اد دنیا سو گم نگه میدان بازیست بازاره دنیا بره بازی نیست و مال لعب خلقنا ایکی از اعمه که تفت بود گریه میکرد کنار بایسته ده بود بچه بازی میکردن راوی میگرد من نیمیگنستم این فرزند امام خودش در آینده امامه رفتم گفتم که تو رو بازی نمیگیرن گریه میکنه گفت و مال لعب خلقنا برای بازی خرق نشدید اصلا پس از چی خرق شدید گفت للمعرفت و تا اول معرفت پیدا بکنی بعد در برابر محاضات ذات لایتناه قرار بگیری بقاصله عبودی شویشه از اون ترک میان بیرون رب حفیه قوم و خسر آخرون یک کدر رب تارن یک کدر تمام خسارت بعضی خسارت ها اینجوریست که هم خودش از دست داده هم اهل بهتش از دست داده حالا من شروع میکنم از این دقدقه ها یکیشو اجالتا بحث میکنم بعد وارد میشیم به دقدقه انبیا اولیا ملائکه اینهایی که تبیر اخوانه هر چقدر بزرگتر میشی دقدقه هاتم بزرگتر افرید اینکه محسن میگه اخوانه یعنی من دقدقه دارم که در این موضوع شما چطور میشه وزیر تون من یکیشی که وارد میشم اونم لزوم مدیریت آرمانی منابع انسانیست آهای شریعتی این اونقدر مهم است که هر ملتی با دقدقه داشته باشه یه مدیریت آرمانی در کشور حاکم میشه در تمام رده ها و من به مقام و حضور رحمتی از کردم آهان جان انقلاب ما آرمانیست خزینه هم که پرداخت کردیم آرمانیست و شما هم فرمودید که ملت ما باید آرمانی فکر بکرد و من هم ارزو میکنم که ما میخوام در تمام شعون جامعه آرمانی باشیم مثال زدن مثلا دمکورسی دمکورسی ما اگه آرمانی باشه باید بتونه نخبه ها رو بالا بیاره دمکورسی که نتونه نخبه ها رو بالا بیاره این دیگه آرمانی نیست در تمام عرصه ها در انتخابات مجلس باشه در انتخابات دیگه دستر چموری باشه این یکی از مظاهر مدیریت منابع انسانی این از که چه کسی در کجا میخواد نصب بشه پوست های حساس دسته چه کسی داده میشه یه ملت باید اونقدر به این حساس باشه حاکمیت ملی همین است یعنی ملت خودش برای خودش تصمیم بگیره مراکز حساس تصمیم گیری که دست خود ملت باشه این بالاتره تکیم یک ملت هست از این بالاتر ما تکیم نداریم که یک ملت خودش در حساس در مراکز حضور راشته باشه در روایت هست که کار که دست نا احل افتاد پوست ها منتظر باشه که قیامت شما پرگاه میشه یعنی جامعه زیرون میشه در همین جامعه مثلا ما اون قبل باید داریم که انا لا نستخت ما الا اولنا من یوریدو هر کسی بگرد که به من پوست بده حضرت فرمون ما به این پوست نمیگیم همین که خودش اینو واسطه اونو واسطه کن نشونده که این اصلا لیاقت این کار نداره خدا در این باب از ما سوال میکنه انا لا هی امروکم انتعد دل اماناته الا اهل ها دردقه گاهی دردقه شخصیه است اما در مثلا این که عبدیت خودش رو حساس است اما یه وقت دردقه دردقه اجتماعی است به سرنرشت جامعه خودش حساس است الان همه خانواده های ما از هر کس بپرسید میخویند که ما میخوایم یک آموزش و پردارش آرمانی داشته باشیم نمیخوایم آموزش پردارش ما جولانگاه سیاسیم باشیم نمیخوایم آموزش پردارش ما دست عرب و قدرت باشیم نمیخوایم سراحتا اعزیم کنم نمایندگان عزیز ما نصفت به آموزش پردارش دقالتی داشته باشم همه برای مدیریت آموزش پردارش که آرمانی باشه و برای تربیت فرزندان خودشون روشت علمی روشت تربیتی آموزش پردارش برای اطول استحلال میدونی که چیه تطیب در اول کار یه حرفی بزنه اول خطابه که معلوم بشه تا آخرین چی بخواید بگه اینو میگن برای اطول استحلال خدا هم برای اطول استحلال داره اقره بسم ربک اقره همون آموزش ربمون پردارش یعنی کتاب از اول تا آخرش کتاب آموزش پردارش هست یو علمه همون کتاب و یو زکیه و یو زکیه حالا آموزش پردارش در این باب احساس یک تمدن از همون جا اول اونجا رو باید دید یعنی باید یه انقلاب تربیتی کرد بعد یه انقلاب خیلی ها جا آموز پردارش مهمه آی خدا خیلی دونبه پایه های تربیت و رشده اکتامه است همینطور است یه صدر ازم یه کشور اروپایی که اسم شدی میبرن بهش گفتن که اینقدر از مسلمون ها مهاجر میگیری نمیترسی که اینا کشور مرا تصدیم بکنن و اصلا نمیترسن علتش این است که یه آموز پردارش بسیار قوی داره همه اینا رو در حاضر میگیر حاضر میکنه همه اینا با فرهنگ کشور من تربیت پیدا میکنن آنشارش اینجوری است حالا ما با تجربه چند ساله که داشتیم به نتیجه رسیدیم که باید یه فکری بکنیم که هیچ کس نزدیک نشه با آموزش و پردارش شایسته ترین فرد مدیریتش رو داشته باشه در مدرسه در استان اینی انتصابات تا موشت پردارش سیاسی و جناهی نباشه ای خدا خیلیتون بیده چه کار کنیم تماشاک نبت کرد دقدره قدسی همین است از سر دقدره اومدیم در شوره فرهنگ امومی تصدیب کردیم که باید مدیرانی که پنج سال سابقه دارن و بیشتر این مدیران باید جمع بشن بین خودشون جلساتون فصل بگذارن شایسته ترین فرد سنفرد انتخاب کنن این سنفرد رو به استاندار معرفی کنن بگن میخوای مدیر بذاری یکی از اینا رو بگذار و ما از همه بهتر میشنسیم افراد رو تو بدنه اومد پردارشن خدا خیلیتون بگن به وزیر فعیلی هم گفتم گفتم من بخوام به شما یک کمکی بکنم که برای همیشه اینو گفتم در کشور اجرا کن که برای همیشه هم از ستادی ها خلاص بشین اونو که سیاسیون اونجا نشستن سهن میکن هم از نواندلان اینا در شوره فرنگ اومدی تصویر کردیم که نهاد رسمیست مدیر رأسش نوانده ولی طبیعه و مابنش هم استانداره نهاد رسمی رأس اومدیم تمام مدیرانی که پنج سال سالوی بیشتر داشتن همه رو جمع کردیم اینا اونقدر جلست تا درسته جلستت گذشتن و بعد جلستت سه نفر رو انتخاب کردن در این افرادی که اونجا جمع شده بودن از هر دو جناح بودند یعنی تشکیلات تشکیلات جناحی نبود از هر مشتر فکری بود شایست سالاری برای شما مهم بود اصلا اینو که شما مردم سالاری میخواد بگید به نقل دمکراسی هم که بگید بهتر از این میشه تصور کرد برای بالاوردن اونو نخبه بیاد تصمیم بگیره این یه نمونه بود از اون ده تا دقدره پوکسی که میخواستم حضور کنم که یکیشون نمونه از کردم حالا نمونه بمونه ما از جلسه آینده دقدرهای مبارکی که رسول خدا داشته است خیلی آله نسبت به امت کچه ها میترسیده من از این نگرانم من از این نگرانم که ما از بزرگان یاد بگیریم که در زندگی چطور از چی باید بترسیده نگرانی داشته باشید نگرانی های مقدس بسیار عالی آقا خیلی ممنون و چکرم میگفت چطوری خیلی ها اونایی که اهل دقت هن اونایی که علم دارن از یه سیمی که لخت شده و به برق متصله حضر میکنند میگفت دنیا همین جوریه با همین دقت باید حضر بکنی و حواست باشه و دنیایی که میدان مینه و باید مراقبت بکنی و این دقدقه هاست که به ما جهت میده و نخشه میده و مسیر راه رو تعین میکنه حاجای آمدی سپاس گذارم از شما عزیزانم امروز صفحه 434 قرآن کریم رو تلاوت خواهند کرد به 17 همه هر ماه قمری هم که میرسیم یه قرار ثابتی رو که از سالها قبل با هم گذاشتیم رو باید یاد آوری بکنیم و اون هم تره فرزندان قدیره با هممت شما با عزم بلند شما و مهمتر از همه با دعای خیل شما اتفاقات قشنگی رقم خود امروز و فردا فرصت و محلت سبت نام هست هم میتونید مشارکت بکنید در این طرف برای کمک به زوجهای نابار ور و هم زوجهای عزیزمون اگر دوست دارن که در این طرف همراه بشن و از تسیلاتش بهرمند بشن میتونن به کانال و سایت ما مراجعه بکنن دوستان زیر نویس هم خواهند کرد انشالله که بهترین اتفاقات برای همین شما رقم خوره آیات رو بشتردیم در لحظات دقائق پایانی انشالله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما بفرمید اللهم صلی علی محمد و دانی محمد اللهم صلی علی محمد و دانی محمد اللهم صلی علی محمد و دانی محمد اعوذ بالله من الشیطان الرجیم قل جاء الحق وما يبدئ الباطل وما يعيد قل ان ضللت فانتون ما اضل على نفسی و این احتدیت فبما یوحی الي ربی انه سميع قریب ولو تر از فزع فلا فوت واخذ من مكان قریب اوه وقالون آمنا به وانا لهم التنامش من مكان بعید وقد کفروا به من قبل ویغذفون بالغیب من مكان بعید وحیل بينهم وابدائیم وقالون آمنا به من قبل وقالون آمنا به من قبل وقالون آمنا به من قبل بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله فاطر السماوات والارض جاعل المردم ورحمت الله فاطر السماوات والارض جاعل المردم ورحمت الله فاطر السماوات والارض جاعل المردم ful لله خبور عبود مردم الام ام 2006 محمد محمد مسلم محمد مسلم محمد محمد مسلم و انجل پردره هم خیلی خیلی خوش آمدید اینجا سمت خداست که سالهاست با عشق از تهران پای تخت کشور عشق و ایمان تبدیل نگاه پرمهر شما میشه خیلی ممنونم از لطف و نگاه پرمهرتون باید خداحافظی بکنیم و یاد اون کسی که همه ما چشم به راه آمدنش هستیم و با تزرع با خضوع با خشوع ارزم کنیم یا ایوهل عزیز مستنا و اهلن از زر و جعنا به بزاعت مزجات و اوفلنل کهل و تصدق علینا انالله یجزل متصدقین و حالا همه ما که چشم به راهیم و منتظر برای سلامت و آفیت شما دعا بکنیم خداحافظ تا سلام دوباره خیلی ممنونم از لطف و نگاه پرمهرتون بکنیم خداحافظ تا سلامت و نگاه پرمهرتون بکنیم خداحافظ تا سلامت و نگاه پرمهرتون بکنیم خداحافظ تا سلامت و نگاه پرمهرتون بکنیم برکرانه نور درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آمولی برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه ساعت شش بام داد مهربان باشیم مجله صبحگاهی رادیو مجلدیم مهربان باشیم شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه گنج سعادت گنج سعادت هر روز ساعت هفت و چهر دقیقه گنج تو سینده اما باید که پیداشو کنی یا عمل بشیم زندگی زیباست زندگی شیرین زندگی تک تک این ساعت ها زندگی زیباست شمبه تا پنج شمبه ساعت نه و پنجا دقیقه تا جمعه زهور من شک ندارم میرسدان خورستمو تا جمعه زهور هر جمعه ساعت نه و پنجا دقیقه از برکت ما عصر جوانی مسابقه عصرگاهی رادیو معارف زرعت دقت حیجان عصر جوانی شمبه تا پنج شمبه ساعت هفته عصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار از این لسانه دینی با افتخار اونقدر که ما ایران احتیاجی به مبلغ دارد ندارد حوزه ها ندارند اونقدری که قاضی لازم دارند حوزه ها ندارند حوزه ها تربیت قضات را نکردند یه دفیر مرد ها هستند لیکن اونها نمیرند سراغ این کارها ما الان نسل جوان را باید برای قضاوت برای تبلیغ تربیت کنیم برای قضاوت که واجب است واجب کفایی است برای همه باید تربیت کنیم که این واجب کفایی تحقیق پیدا بکنه و برای تبلیغ هم لازم است ما تبلیغ بکنیم اون هم جزه واجبات است که ما از اسلام تبلیغ بکنیم بسه باران پر از کرامتون شیبه اشتازهی ترابتون در مسیر پرانه برای از شکست فصول کوه بود و پرست قامتون موسیقی موسیقی سر سرم و خورده موسیقی سر سرم و خورده