موسیقی در باره نسب و ملیت این بزرگوار روایت مشهوری هست مرحوم صدوق نقل کرده مرحوم شیخ توسی نقل کرده شهرت همین هست که ریشه در روم دارد و در واقع نواده قیسر هست امپراتور روم هست روم شرقی در واقع که در جنگ های میان مسلمانان و رومیان در دهه درمانه دویست و چهل و اندی از برحال از کنم که سالهای هجری که در گیرهای که بود بین دویست و چهل و پنج در دویست و پنجه و پنج در اون سالها اشون اسیر میشه ها تبقیه تفصیلی که در نقل هست یعنی در آلم رویا میبیند شیزهایی رو و دعوت به اسلام میشه و از کنم که معمول میشه باید که خودش در بین اسیران این جنگ ها قرارده قرار بده تا بیاد به منطقه اسلامی و بعد فروخته میشه امام حادی علیه السلام کسی رو میفرسته در بازار برد فروشان این بانوی بزرگوار خریده میشه آورده میشه به خانه امام حادی و بعدشم به ازدواج با امام اسکری منجر میشه و بعد تحت تربیت اممه امام اسکری جناب حکیم خاتون که میشه دختر ممجاد و خوهر امام حادی علیه السلام بانوی بسیار بزرگواره که شاهد ولادت یعنی اون شبه ولادت امام اسرامون علیه ایشون یک از کسان بوده که شاهد اون جریانات بوده یک از شهود ولادت امام اسرامون علیه هست بانوی بسیار جلیل قدریست و جناب نجل ساتون تحت تربیت ایشون در اون خانه روش میکند و نهایتا موفق میشود به این که باردار بشود به مرحال وجود مقدس و مبارک مولا و سرور و برای ت همه امام اسر سلامون علیه در شب نیمه شبان سال دویست و پنجاه و پنج مخفیانه در سامر را در خانه امام اسرامون علیه اسلام و خب پنج سی سال که تا منجر میشه به پنج سال و اندیتا منجر بشه به شهادت امام اسرامون علیه ایشون بوده هست اما در این که کهی از دنیا رفته اختلافی وجود داره بعضی میگن قبل شهادت امام اسکر از دنیا رفت بعضی هم میگن خیلی بعد از شهادت امام اسکری سلامون علی بود و بعدش از دنیا رفته یه مادر ابهامی در این قسمت وجود دارد اما از این جهت که بانوی بزرگواری از روم برخواسته و با این طریق خرق آدت سر از بیت امامت در آورده و مفتخر شده به این که مادری شخصیتی مثل امام اسر سلامون علی رو داشته باشد پیداست که شخصیت شخصیت عادی نیست خیلی جلیل قدر باید باشد و خیلی هستن با توسط به ساعت مقدس اون بزرگوار و نظر برحال نسبت به اون بزرگوار احتاق آیاتی از قرآن و برحال خیلات و مبرات حاجاتی و بهش رسیدن و قضای حاجاتی براشون شده انشالله که ما هم جز اونها باشیم الهی آمین در زمن فرمایشات استاد جباری بزرگوار پاسخ بعضی سؤالات هم داده شد از جمعه این که بعضی ها این شبهر رو مطرح میکنن چرا افراد زیادی هنگام ولادت امام زمان علیه السلام نبودن یا چرا افراد زیادی ایشون رو در اون سنین توفولیت مشاهده نکردن و تعداد افراد کمی شاهد و ناظر بودن پاسخ این سؤالات هم در زم داده شد که به جهت اون شرایط خاص سیاسی و اجتماعی که بود و اون ترسی که بر جان امام زمان علیه السلام وجود داشت این اتفاقات به این صورت رقم خورده خیلی متشکرم سؤال بعدی سؤال پیامکی که به برنامه رسیده خانوم سادات من مطرح میکنم مستاد جباری پاسخ خواهند داد سلام علیکم حضرت زکریات چند سال عمر کرد و چرا دشمنان او را دنبال کردن هدف آنها چه بود با تشکر بله جناب زکریات که نام مبارک ایشون چند بار در قرآن شد شفت نوبت در قرآن نام جناب زکریات آمده که از پیامبران بنی اسرائیل هست که از کنم که در آستانه میلاد حضرت ایسا سلام علیکم ایشون نوبت داشت در در واقع بیت المقدس حضور داشتن و همسر ایشون خاله حضرت مریم سلام الله علیه بود مادر حضرت مریم و همسر جناب زکریات خوهر بودن شوهر خاله حضرت مریم احسنتون بله شوهر خاله حضرت مریم هست و صاحب فرزند نبود ایشون حضرت یهیا بعد از حضرت مریم متولد شد مادر حضرت مریم نظر کرد که اگر من صاحب فرزندی بشم شوهرش امراضیم امراضیم بود جناب امران و بعض احتوال نبوتم برای امران دادن نظر کرد که اگر من صاحب فرزندی بشم او رو خادم معبد بیت المقدس قرار میدم و تصور میکرد که فرزند پسر یه متولد خواهد شد و خادم اما بعد معلوم شد که دختر از حضرت مریم متولد شد و قرآن هم توصیف میکند که برای صدقه رو کل انفا در این حال چون نظر کرده بود همین جناب امرانیم جناب مریم رو از همون توفولیت در خدمت معبد قرار داد بعدی که کمی روشت کرد و برحال آباگه درامت در معبد قرار داد چون پدر جناب مریم از جناب امران از دنیا رفته بود کسی باید متکفل کفیل امر مریم میشد بزرگانی از علمای بنی اسرائیل بودن از جمعه جناب زکریه در اونجا خب به لحاظ این که دختری مقدس شمارده میشد هم اجهت ظاهر خیلی نورانی بود و هم اجهت نظری که مادرش کرده بود نوعی رقابت وجود داشت بر سر این که کی کفیل ایام یک فال مریم به تحبیل قرآن کی کفیل مریم بشه از یلقون اقلامهم یک شیوهی بود برای قرآن داختن با اون که قلم ها رو میانداختن داخل آب هر قلمی که روی آب قرار میگره پیدا بود که قرآن بنامه بود و قلم زکریه روی آب قرار گرفت و قرآن بنامه زکریه دار آمد و جناب زکریه متکفل امر مریم شد مریم در معبد عبادت میکرد و خدمت میکرد و زکریه مترسد رسیدگی به او بود و کراماتی رو مشاهده میکرد که قرآن هم زکم کل ما دخل علیها زکریه المحراب و جد عندها رزقا قاله یا مریم انالکهالا قارد هوا من اندلا هرگاه وارد محراب میشد یک رزقی تعامی میوهی خیلی تازه خیلی برحال میوه های آلی رو و تعام آلی رو مشاهده میکرد میپردی مریم این از کجا آمده در زمستان میوه تابستان در تابستان میوه زمستان قارد هوا من اندلا این رزق الهی از بهشت برسن برای من آورده شده و اینها از جانب خداونده متعال هنالکه دعا زکریه ربه وقتی که یک تفلی مثل مریم به چین جاگاهی میرسد که خداوند برش رزق و روزی مستقیم میفرسته در دلش آرزو کرد که ای کاش من هم صاحبش این فرزندی باشم هنالکه دعا زکریه ربه دعا کرد و خداونده متعال به همسر زکریه در سن بالا نصفتن بالا و در حال که عقیم بود یحیا رو عطا کرد یحیایی که از همون تفولیت نبوت رو خداوند باشه عطا کرد یحیا هم مثل حضرت عیسی از تفولیت دارای مقام نبوت بود و سرنوشت جناب یحیا و سرنوشت جناب زکریه هر دو شهادت بود سرنوشت یحیا شهادت بود چون که به هر حال حاکم زمانه قصد ازدواج با از شمایت که دختر برادرشو کردی که ازدواج حرامی خواست انجام بشود که حضرت یحیا مخالفت کرد اون دختر به تعبیر شرط ازدواجش رو سر یحیا قرار داد و منجر شد به شهادت جناب یحیا و لذا یک نوعی شباحت بین جناب یحیا و عبا عبدالله سلام الله علیه وجود دارد و لذا امام حسین یاد میکرد از جناب یحیا از این جهت که چنان که سر عبا عبدالله برای تاغوت زمانه در تشت آورده شد و هجه به تاغوت زمانه داد شد سر حضرت یحیا سلام الله علیه هم به همین ترتیب تشابه از این جهت وجود داشت حضرت زکریه که متکفل امر مریم بود نموزو بالله متهمش کردن به رابطه نامشروع با حضرت مریم خصوص بعد از این که ایسا متولد شد و اینها ولذا این اتحام رو توجه بکنن و تقیمش کردن سن نشن که حالا شنونده از این پرسیدن حضرت 99 سال قریب به یک قرن ست سالگی بود و حضرت زکریه فرار کرد از شهر در تقیبش رفتن و درختی امداد الهی باز شد و خود داخل اون درخت میگن پنهان شد و شیطان راه نمایی کرد اون تقیب کنندگان رو به مکان مخفی شدن زکریه و اومدن درخت رو قط کردن و با شکنجه به نحوی حضرت زکریه هم به شهادت دستید و ماننده پسر بزرگوارش حضرت یهیه سلام الله علیه ما خیلی ممنونم از حسنه استاد جبباری و شنوندگان عزیزمون خیلی ممنون استاد چقدر آلی همه ایمارا آگاه میکنید نسبت به این مسائل و مطالب استفاده میکنیم حقیقتن و ممنونیم از همراهی گرم و سمیمانه شنوندگان عزیز برنامه پرسومان تاریخی و همه عزیزانی که رادیو معارفی هستن تا برنامه بعد شما رو به خدابنده متعال میسپارم یا علی مدد خدا نگهدار موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی تغییرات ساعت پخش برنامه های رادیو معارف در سال هزار و چهار سد و چهار موسیقی موسیقی برکرانه نور درس تفصیل حضرت آیت الله جوادی آمولی موسیقی موسیقی موسیقی برکرانه نور شمبه تا چهار شمبه ساعت شش بامداد موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی مجله صبحگاهی رادیو معارف موسیقی موسیقی موسیقی شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه موسیقی موسیقی موسیقی برکرانه نور درس تفصیل حضرت آیت الله جای شما موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی شش والتان شادی ترش اوσιاش موسیقی اولیاب jsemبه تا که ترشی شامل پلش منونا Anything خƯاونه منونار idée يا رساه ماستم pads اوراじ esquez somoo تا جمعه زهور تا جمعه زهور هر جمعه ساعت نه و پنجاه دقیقه از برکت ما عصر جوانی مساوغه اصرگاهی رادیو معارض سرعت دقیقه هیجم عصر جوانی شمبه تا پنج شمبه ساعت هفته عصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت جرعه بیان احادیث کتاب کافی یک جرعه از زلالتو کافیست تا شبه لبریز از تراوت گل آشیانه ها لبریز از تراوت گل آشیانه ها لبریز از تراوت گل آشیانه ها بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض میکنم خدمت شما شنبندگان عزیز و فرهیخته خب الحمدلله به حدیث ده هم از بابوره رفق کتاب ایمان و کفر کافی رسیدیم عرض کردم باب رفق از معدود اوابیه که احادیث فرابانی داره در میان اواب اخلاقی بابور رفق مهم هست حدیث ده هم از عبل حسن علیه السلام هست که میتواند امام کازم امام رزا و امام حادی علیه مسلم باشن حالا به قرینه های اینجا به احتمال خیلی زیاده امام کازم یا امام رزا علیه السلام هستن شخصی به نام هشام ابن احمر با یه آدمی حرفش میشه همین به گومگوهای مثلا روزمره این میاد خدمت امام امام میگه که ارفق به قال علی و جرابینی و بین رجل من القوم کلامون قلامون و قالنی ارفق بههم خیلی شما دنباله کارو نگیر باشون رابیا بعد حضرت دلیل میارن چرا این کار باید باشه وَإِنَّ كُفْرَ أَحَدِهِمْ یا أَحَدِكُمْ فِي قَذَبِهِ وَلَا خَیْرَ فِی مَنْ کَانَ كُفْرَهُ فِي قَذَبِهِ باید از این به گومگو دست بکشی طرف این دعوه نشی باید با رفاقت حلش بکنی وگرنه اینقدر عصبی و خشبیین میشی که ممکنه به کفگوی بکشی یا ممکنه اون این گونه بشه حضرت برحال هر دورو میخوان نگه دارد چه شما چه ایشون ممکنه عصبانی بشید به حالت کفر برسی دیدید بعضی وقتا طرف انقدر عصبانی میشه به پیغمبر به قرآن به خدا قسمش میدی اصلا متوجه نمیشه و زیر همه چی میزنه پس یه علت و حکمت رفقم اینه که انسان با رفق و رفاقت و نرمی مراقب باشه کار به خشم نکشه خشمی که به کفر میانجامد خیلی باید مراقب باشیم پس رفق یه حکمت و فلسفه شمینه که انسان رو از خشمگیری بی اندازهی که به کفر بکشه باز میداره حدیث یازده هم دیگه میره صفحه صد و بیست جلد دوی کافی های هشت جلدی این هم از عبل حسن موسا علیه السلام اینجا دیگه عبل حسن امام کازم علیه السلام هست فرمود ارفق نصف الاش نیمی از زندگی رفاقت این رو قبلا یه اشارهی بش کردیم به طور خلاصه میشه اینجور گفت بخش مهمی از زندگی ما با رفاقت ها با ارتباط های اجتماعی نرم با ارتباط های اجتماعی معدبانه لطیف حاصل میشه خود شما شنوندگان عزیز بارها این تجربه ها رو داشتین حدیث دوازده هم در همین صفحه از پیانبر اکرم صلی اللہ علیه و سلم هست امام صادق علیه السلام از ایشون نقل میکنند اینو چندین بار تا حالا تو احادیس دیدیم خیلی جالبه اگه شما تونخوی بخوای بکنی دشنام بدی جواب هوروها بگی خدا کمک نمیکنه ولی اگه بیادرون در این صفحه هایی اون تندی کنه شما نرمی اون آسزا بگه شما کلمات معدبانه او خیلی خشن و با خشونت رفتار کنه شما خیلی مهربانانه اینجا خدا به شما کمک میکنه معلوم هم هست کسی که خدا کمکش بکنه چی میشه بعد حضرت یه مثال متابقه با همون عصر اون زمان میزنن و ازا رکب تو و دواب بل عجب ف انزلوها منازله ها ف انکانت الارضو مجدبه ف انجوان ها ف انکانت مخصبه ف انزلوها منازله ها ببینید میگه انسان اینطوری نیست که همیشه یه عصب قوی تنومند داشته باشه یه شطور مثلا خیلی بزرگ مثلا دو کوهان داشته باشه نه گاهی آدم ها عصبای لاغر دارن یا توی کاروانی سوار شطور زعیفی هن میگه وقتی شما سوار این عصبا و شطور های زعیف شدید همین جوری اینها رو نرانید اینا رو در هر جایی که فرود میاد تو اون منزلی که آب هست علف هست بیارید بارو بردارید بیاریدشون بینشونیدشون وایسونیدشون خودشون یه استراحتی بکنن همین جور که شما خودتونم استراحت و دوست دارید تو منزلی که فرود میاد اینا رو باید یه کاری بکنید استراحت بکنن حالا اگه دیدید زمین و اون مرتع اطراف این کاروان سرا این جایی که شما اتراح کردید و فرود آمدید خیلی علف نداره خب یه خورده که اینا علفی آبی خوردن اینا رو چه کار بکنن دوباره کوچشون بدید از اون جای سرزمین پاشید برید یه جایی که بهتره ولی اگه دیدید نه خیلی سرزمین سرسبزیه مرتع داره علف داره قشنگ اینا رو بذارید بخورن سیر بشن شما هم به جایی یه ساعت مثلا دو ساعت سه ساعت بمونید استراحت کنید تا اینا کامل سیر بشن ببینید رفق با هیوان رو هم اسلام سفارش کرده خب انسان کجا هیوان کجا وقتی ما موظفیم به این هیوانات با این حالت در نظر گرفتن وضعیت اون هیوان و وضعیت محیط رفتار کنیم آیا ما با یه کدک تبستانی یه نوجوان شهرستانی یک دانشجوی محاجر چگونه باید رفتار کنیم ما با همسایه جدیدی که محل اومده هیچگورو نمیشنسه باید چجوری رفتار بکنیم راننده ای که یه شخصی نشسته تو ماشینش و این رعایت برخی چیزا رو نمی کنه این باید چجوری رفتار بکنه باید در تاکسی و در اوتوبوس باز کنه بندازه بیرون اونو آیا ما اگر یه کسی حالا یه خورده شلحجاب شد یه جوونی یه خورده رفترف سیگار یه جوونی یه خورده رفترف بعضی کارهای آلوده فوری باید تردش بکنیم یا کم کم کم این رو بیاریم در راه این حدیث هایی که تا حالا خوندیم همه راه دوم و رفاقت و پیشنهاد میدن همه جمعه عزیزان رو به خدایی بزرگ میسورم و السلام علیکم و رحمت الله نگارا بی تو برگه جان ندارم سر کفر و قمعه ایمان ندارم سر کفر و قمعه ایمان ندارم به امید خیالت میدم جان به امید خیالت میدم جان وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم