اول کسی که متوجه میشه فاطمه زهره هست دیگه امیر المؤمنین و حضرت صدیقه تاهره فاطمه زهره سلام الله علیها ولذا حضرت زهره تاهره هم تا آج نازل شد همیشه میگفتن یا ابتا اسک نمی بردن همیشه میگفتن یا ابتا پدر که این نامی هم از این انوانی هست که خیلی آتفی هست و بعد هم از اوقات دیدم که مثلا بچه را یعنی زن خانه اسم شوهر را می آورد و همیشه به نام نام کوچه که او می آره بچه ها همگاه از اوقات همیتور می شند و نام پدر را می برند و او را با نام کوچه که او می خانند حضرت زهره تاهره سلام الله اره ها از آغاز اینطور نبودن فاطمه هست دیگه میگفتن یا ابتا ای پدر مخترم ای پدر بزرگوار ای پدر عزیز امثال ذالک که خود یا ابه آتفی هست اواتف افراد را زنده می کنه آیا که نازل شد حضرت صدیقه تاهرم دیگه روش را عوض کرد و وقتی می آمدن وارد بشن بر پدر بزرگوارشون مثلا می گفتن یا رسول الله السلام علیک یا رسول الله تا به آیه قرآن عمل کرده باشن و این برای همه ماها مخصوصا برای روحانیتی که می خواد بله حامی دین باشه مروج دین باشه درسی بسیار ارزنده است آیا نازل می شه برای اون مردم که تنها نبوده برای ما هم هست ما اولاییم به دیگران اولاییم به چی بین که بپذیریم آیات قرآن را اولا هستیم بین که تابع باشیم تا ای پدر من بابا جون اگر اینطور با من صحبت بکنی احیال القلب دل مرا زنده می کنی از هرچه بیشتر اصباب حیات دل من هست من جان می گیرم که تو به من بگی یا عبطا این کلمه کلمه یا عبطا خیلی پربار هست خیلی آتفه درش خابید هست اینها احیال القلب قلب مرا زنده می کنی با این کلمه ولذا دیگه نمی خواد شما مثل بقیه با من مواجه بشی مخاطبه بکنی و صحبت بنویریم مایی جمعه بعد شما همینجا و ارزال رب احیال القلب و ارزال رب حیات قلب مرا تامین می کنی و ارزال رب برای خدا رضایت خدا را بیشتر جلب می کنی خدا بیشتر رضا و خوشنودی داره از این که تو مثلا خطاب بکنی یا رسول الله یا رسول الله یا رسول الله نه این که بگی یا ابتا خدا رازی تر هست خدا خوشنود تر هست این کلام خیلی قابل توجه هست که چقدر رسول خدا لذت می بردن از این که فاطمه بیشون بگی یا ابتا ای پدر بزرگوار من ارز می کنم که خب این بحث تمام شد و با نتیجه گیری که باید بکنیم الاز ظاهر کردیم که مراعات این جهات بشه و این جهت هم روشبت تکیه کرد که عواطف رو از بین نبریم حتی برادر داداشتون مثلا امثال زانه خوهر عزیزم بهتر از آنست که انسان اسم اونها رو بیاره یعنی در محیط خانه عواطف را زنده می کنه در محیط خانه مهر و محبت را پخشیده و پراکنده تو دلها می کنه حتی در محیط خانه راجع به فرزندان انسان همون فرزند انسان هم انسان مراعات بکند که یک کلمات آتفی بکار ببره تا محیط خانه بشد کانون صفا و مهر و وفا و محبت و علاقمندی حالا بعد از این جمله ارز می کنم ما یک بحث دیگری داریم و اونم اشاره به مقامات آلیه دیگران و بزرگان دین مخصوصا که باز تکرار بکنم که اگر بشود این معنا در حوضه ها تعیید بشه که رفتارمون تعاملمون با علما بزرگوار بهتر بشد چون دیدم که از اوقات در بعض از جاها که نسبت به بعضی از علمای اعلام نسبت به بزرگان دین مخصوصا تو این وسائل روز که پیدا شده است که زودم می شه به همه جا برسه همه ببیننده و این بعضی ها خیال می کنند کمال هست برای انسان که نام بزرگان را کوچک بکنه شخصیت اونها را ملکوک بکنه مخدوش بکند نه آقا این طور نیست ولی این همه اشتباه هست همه این ها غلط اندازی هست زمانی مردیه هست زمانی مردیه هست ما می تونیم یک ملتی باشیم با فرهنگ و با سیادت و آقایی که حفظ احترام بزرگان را بکنیم و بزرگان در نظر ما مخترم باشن و ایک از آقایان که رحمت و رزوان و خدا برشون باد برای خود من ذکر کردن مرحوم آقایت الله آقای شب زنددار رزوان الله علیه که نشناخته از دنیا رفتن ایشون گفتن که رفتم منزل آقای گلپایگانی روزه وقت ایشون برخواستن رفتن من رفتم پشتی ایشون را که تکیه داده بودن بوسیدم از اونجا آمدم بیرون آمدم از در خانه مرحوم آقای بروجردی رد بشم در خانه آقای بروجردیم بوسیدم از اونجا رد شدم چنین کردن یاران زندگانی اونها اینطور عمل کردن تا خدا موفقشون داشت به مقامات معنوی رسیدن جاه جلال معنوی و قرب به خدا پیدا کردن و الاین منم منم کردن و خود را برهمه ترجیح دادن و دیگران را ندیدن و دیگران را کوچک دیدن و کوچک گرفتن که انسان را به جایی نمیرسانه انسان را سقوط میدعا و همینطور اسم مبارک استاد بزرگوار مندیر در شرح لومه مرحوم آیت الله آقاق سطوده قدس الله روه که هر کسیشون را ندیده نمیتوند درست بفهمد که چه بودند آقاق سطوده چقدر دلسوز چقدر مهربان و چقدر مسلط بر درس و این بزرگوار در درسشون خیلی از اوقات میشنیدم آقاق یا در درس اخلاقشون شاد بیشتر از آقاق برو جردی مطلم نه که آقاق برو جردی اینطور فرمودند آقاق حاج سد احمد اینطور میفرمودند آقاق خونساری بله فقیه اوهدی مرحوم آقاق خونساری به تعبیر آقاق حاج سد احمد آقاق حاج سد محمد رزا اینطور میگفتند نظرشون به آقاق گلپایگانی بود چون اون زمان که ایشون شرح لومه میگفتند پنجا شهست سال قبل شهست سال قبل بیشتر آقاق بله این بزرگواران به همین نام مشهور بودند حتی گاه از اوقات میگفتند آقاق مرتزا اینطور فرمودند از کلمات اونها از روش اونها از سبک زندگی اونها برای طلاب ذکر میکردند تا با این منش طلاب بار بیان وفقن الله و ایاکم المرازی و جنبنا و ایاکم ام مخالفتهی و مناهی و صل الله علیه و سیدنا محمد و آله الطاهرین از خرمن مکارم خوبا بری نسید گر بهر برز خلق خوش مصطفى شدید از خرمن مکارم خوبا بری نسید گر بهر برز خلق خوش مصطفى شدید دوستان شنونده همراه بودیم با مکارم خوبان با سخنان اخلاق آیت الله کریمی جهرومی صحبتون به خیلی باشه اینجا رادیو مورخ هست این خوشا این خوشا این خوشا این خوشا این خوشا دل که آزاری نمی آید از او آزاری نمی آید از او غیر کار عاشقی غیر کار عاشقی آشقی آشقی آشقی آشقی آشقی موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته موسیقی درسته این که زید قائم شد بر حیات زید مسئله این که الان سنش خمسون سنه شده اگر زنده باشه سنش بلان مقدار شده یا نبات لحیه یا بیاز لحیه که از لوازم عادیه است اگر خبر واحدی قائم شد به این که زید الان حیست ما تمام آثار لوازم منظومات ملازمات ولو به الف باسته بارمی کنیم این عنوانه بست وجیت مصبتات امارات ولو به الف باسته از نظر اقوال در واقع مسئله ذات سلاسط اقوال سئول داره مشهور و معروف همین است که مصبتات امارات وجهتی البته این که میگیم مشهور و معروف به اینه متخرین است چون این مسائل در میان قدمه و اصولیون قبل اصلا مترح نبوده اصل مصبت ولی به هر حال در بین متخرین مشهور معروف این است مصبتات امارات وجهت هم آثار شریعه خودش هم آثار شریعه من واسطه نقلیه اول آدیه همه این آدجت و اما قول دومی در اینجا است قول بعض اصاتیده که میفرمایند مصبتات امارات وجهت نیست منم مثل اصول هرچه در اصول گفتیم در امارات هم میگونیم و اما قول سووم است قولی که مختار ماست ما میگیم تفصیل باید قائل شد تا یه حدی مصبتات وجهت و در یک حد وجهت نیست حالا در چه حدی وجهته در چه حدی وجهت نیست انشالله اینو در موقع شرح قول مختار بیان خواهیم پهلان بریم سراغ قول اول که وجهت مصبتات امارات است مطلقا مطلقا در اینجا چهار تا بیان مختلف در عبارات علما و بزرگان رضوان الله تعالیه هم دیده میشه یکی بیان مرهوم آیا خونده است برای این که وجهت مصبتات امارات ثابته بیان این که ایشون دارد اینه یه فرماید اماره این الاماره کما تحکی ان المعدا اماره همون گونه که از معدای خودش حکایت میکنه و یشیر الیه کذارک یحکی ان اطرافه همون گونه که از معدا از حیات زید خبر میده از اطرافش هم خبر میده سنش اگر تابحال باشه سنش شده پنجا سال بیاز الهیه اگر تابحال زنده باشه بیاز الهیه پیدا کرده عادتا این الاماره کما تحکی ان المعدا و یشیر الیه کذارک تحکی ان اطرافها من ملزومها و لازمها و ملازماتها من زومشو ثابت میکنی این اگر اماره معلوله علتشم ثابت میشه لازمشم ثابت میشه یعنی معلول اماره هم ثابت میشه اماره ثابت شد علتش ثابت میشه که قبل از اونه معلولش که بعد از اونه ثابت میشه ملازمات شم که معلوله ی علت واحده هستن همه اینا ثابت میشه خلاصه کلام مرحوم آخوند در بهتر ایبارت تقریبا این چی نیست؟ تلخیصی درش نیست در جایی خب حالا که این طور شد ایشون میگه مقتضا اطلاق دلیل اعتبارها لزوم و تصدیقها فی حکایتها فی جمعی ازاده حالا که اماره حکایت از همه اینا کرد دلیل و حجیت هم که میگه صدق لاده بنابراین همه اینا رو تصدیق کنیم من اینو به یه عبارت دیگری خودونی در بیاریم که بقیه من روشندتره در واقع که هن نمرهوم آخوند میخواد بفهم یه خبر واحد منحل میشه به اخبار متردده وقتی خبر داد زیدون هیون الالیون تا امروز زید هیون این نوامه سه تا قبر به ما داده زید زنده هست زید پنجاز ساله شده زید بیاز لحیه پیدا کرده نوازم عقلیش خبر داده نوازم آدیش خبر داده خودشم خبر داده پس یه خبر واحد منحل میشه به اخبار متردده تجربه هم میگیر خب اندلی حجیت خبر واحد همه اینا رو میگیره صدق لاده همه رو میگیره در واقع این لازم این بیان به قول بعضی از محشین کفایه میگن دیگه از اصل مصفتی هم در میاد چون منحله به اخبار متردده میشه وقتی منحل شده هر خبر این برای خودش حجته دیگه اصل مصفت هم به یه معنی نیست نوازم هم نیست نوازم خودش مستقل میشه اون آدل خبر داده از منظوم از نوازم از ملازمات از این معده همه خبر داده منحل شده به چند خبر دیگه اصلا اسمش از مصفت هم نباید گذاشت به قول بعضی از محشین کفایه خب این بیان اول ما دونه دونه نقط کنیم این بیاناتو چهار بیان گفتیم هست برای قائلین به حجیت مصفتات امارات دونه دونه نقط کنیم بیاییم جلو آیا این بیان مرحوم های آخون قابل قبول است ما فکر میکنیم حد اقل دو اشکال داره ایران اولی به ایشون وارد میشه این از که این سخن در مورد خبر واحد درسته که حکایت میکنیم سلم نا سلم نا که در مورد خبر واحد که یکی از اماراته قبول کنیم چون حکایت داره حکایت از شهر حکایت از نوازنه ممثال زاده که اما همه امارات که اینطور نیستن ید یکی از اماراته لسان ید لسان حکایت نیست که بگیم ینحلو الى اخبار متعدده الى روایات متعدده ید بر چیزی بیدا کردی شارم گفته ید حجت امارت اما لعوازمش که دیگه ید بهش نیست ید از امارات هست سوق مسلمی از امارات هست ترجیح داری؟ خب اینا همه از اماراته اینا که دیگه لسان نداره که حکایت بکند و یه خبر واحد منحل به ده تا خبر بشه یه ید که منحل به ده تا ید نمیشه ید بر معده هست اما لعوازمش ملازماتش منظوماتش من میدونم اون چیزی که ملک زید هست اینی داشته زید اونی که مل لباسی که ملک زید نجست حالا از ید ثابت کردم این ملک زید لازمش هم ثابت کنم که این لباس ثابت به بولم کرده چرا؟ چون اون لباس ملک زید ثابت به بول کرده بود حالا که باید گفتم حالا ملکو لابد اینم ثابت کنم نه این لباسمش که دیگه حکایتی نداره ید لایت پس اگر قبول کنیم کلام مرغوم آخوندو در بعضی از امارات مثل خبر واحد که منحل به اخبار متعدده میشود در مثقیت نمیتوانیم در همه امارات نمیتونیم بعضی امارات اونا لباسم شریعه ید لازم اقلیه نیست بس لازم اقلیه است چیزی که ید برون قایم شد یه لباسم شریع داره اونا حجتیه حلیتشو نمیدونم چه با چه با این آثاری که داره مثل این از که من میدانم فرض کنین تمام گوزفندانین چارپایانی که زید داره است یقین دارم تمام اونا ها نر است ماده نیست حالا من به اصالت و ید ملکیت ثابت کنم بگم پس لابد این لازم هم داره که این نر هم هست و اگر یه آثار شرقیه مترتب بشه و دستدیت و حلمت و کذا و کذا و کذا من میام فرامو بار کنم نه ید دلیل بر ملکیت اما دیگه حکایتی چیزی که نداره که شما منحلش کنین به ده تا دلیل و همه اینها رو اطلاق عدلی حجیت شامل بشه و حاضر و اما ثانیان در خود خبر واحدم بخصه بعضی ها بیان دومی دارن میگن آقا حجیت عماره از باب زن نوعیه و زن به شیع زن به لوازه میشه زنی فیدا کردیم به این که اینجا آتشه هست زنی فیدا میکنیم احراقی هم هست زنی فیدا میکنیم لوازم دیگر هم هست زنی فیدا کردیم به حیات زد زنی فیدا میکنیم به سنش و نبات و بیاز لحیش مثلا زنی فیدا کردیم زن به شیع زن به لوازم هم هست و چون ما عماره از باب زن نوعیه حجت میدانیم بناانا ازاده باید لوازم و مصبتاتش هم حجت باشه این بیانه آیا این بیان قابل قبول هست نه چرا ببینی دروح مدلت کجا ما منکر نیستیم که زن بشه زن به لوازم بشه بس در این هست دلیل حجیت عماره آیا اینجا رو هم میگرفته یا فقط همون زن به خودشه رو میگرفته ما که نداریم کل زن نوعیه نوجه اگر اون باشه که اون زن مطلق میشه ما زن مطلقی نیستیم که بگیم کلو زنن حجه اینکه نمیگیم ما میگیم دلیل خاص قائمه بر حجیت این عماره شده ولو زن به شیزن به لوازم میشه ولی دلیل حجیت عماره لوازمو نمیگیره گفته ید حجته یعنی میگه کل زن نوعیه نوجه که میگی زن به شیزن لوازم میشه اگر کل زن نوعیه نوجه که این زن مطلقی میشهی و هر زنون این دلیلی قائم شده است که ید