که بر بندید مهمه ها شبت تاریمه با گردابی که نیرهایه کجا دانن حال ما سبک بانان سائرها حضوری کردن همی خواهی از اون قابل مش و حافل متاما تلقمن تهبا در دنیا و ملها ساعت هجده ششت از اینجا رادیو معارف از اینجا رادیو معارف از اینجا رادیو معارف و برطرف بکنیم و برطرف بکنیم و برطرف بکنیم از کدام یه حشتاره که حقیقتن اگر این حشتاره جناب بلیالله حضرت آقا امیر المومنی سلامالله علیه جان ما دنیا ما آخرت ما دار و ندار ما که اگر این حشتارشون رو ندیده بگیریم و از کنارش سرسری بگذاریم و بازیش بگیریم و هر ثبت که بازی من بگیره و ازش سرسری بگذاریم هدر میریم و حقیقتن تلف میشیم با همین جمرتون من الشیطان با همین غذب حالا قسمت راهکار ارز میکنم که آقا رسول الله صلوات الله و سلامه علیه فرمودن که نقل گذارش شده که در حال خشم بگید عوض به الله من الشیطان رجیم تا در اون تسخیر شیطان یه مقابله اتفاق بیفته و تسلط اتفاق نیفته و زودتر از این دعا که باید اون صلوک عملی جوری باشه که ما به غذب و خشم راه ندیم انشالله بحث راهکار برسیم اونجا خدمتون ارز میکنم هل غذب و جمرتون من الشیطان تبیر این حقیر اینه که یه فلاخن شیطانه وقتی انسان عصبانی میشه جنوبتوکی عزیز خشمش به یک گوی آتشین تبدیل میشه از دست عقل خودش خارج میشه و از درون خودش پرتاب میشه بینید علیه خودش پرتاب میشه خشم من علیه منه دیگه اتحاد آمده ملاعملم که بیشتر یاد کرد این فلاخن که داره آتش رو به صورت یه گوی آتشین پرت میکنه یا غذب رو به صورت یه گوی آتشین داره پرت میکنه داره کجا رو میزنه اول خودم به من میزنه به خودم میزنه جوریه که هر جا بیفته در غلم رو تربیتی منه از درون خودش پرتاب میشه و جلوی اون رو به خود بگیره خیلی سخته توقفش خیلی سخته براحتی باش هر سواد میشه هر چیزی رو که جون فلاخنه براحتی میشه باش هر چیزی رو که در مسیرش قرار میگیره نابود کن مثل یک فلاخن جنگی بفرمایید آدم حسوانی خودش نقدن یه گوی آتشین در دست فلاخن دشمنی خودشه و فلاخن دشمنی شیطانه که جمرتون منش شیطان که باش میتونه جمع و جمعیت اطراف و اطرافیان و لشگر و جامعه و جوامه بشری رو از بین ببره چرا که خودش رو از بین برده این استعداد رو داره که به بیرون از خودش هم این آتش رو تسریف بده خشم و حسوانیت تله شیطانه بفرمایید تله آتشین شیطان چون تله بدیم خدا کنه به محمد آل محمد به محمد آل محمد به محمد آل محمد از غزب و از این آتش برای همیشه دور باشیم و از آدم هایی که این خسلت و این خصوصیت رو دارن این جمله ای که آقا امیر المومنین فرمودن الغزب و جمعه تومن شیطان به ماهیت و حقیقت خشم و غزب اشاره داره دیگه خشم نه تنها یک احساس منفی و ویرانگر به حساب میاد بلکه یک ابزار در دست شیطانه که ازش برای تخریب روابط بفرمایید که اون امنیت درونی و باطنی ما و در همون چار رابطه رابطه به خدای متعال جهانه هستی هم نوع و خودمون این قدرت رو داره و این به جهت منفی بودنش و ویرانگر بودنش برای ما ناامنی ایجاد کنه ویرانی ایجاد کنه انحراف ایجاد کنه و ما رو از مسیر درست هر ثبت به بیراهه ببره آقا رسول الله صلوات الله و سلامه اهلک ازشون گزارش شده مرتبط با همین بحث جمرهی که یاد کردیم پار آتش که فرمودن حواستون رو جمع کنید و این الغذب جمرتون فی قلب ابن آدم عصبانیت خشم یه پار آتشه یه شرارست یه اخگره یه جرقه گداخته در قلب پسر آدم اما رهیتم الى همرت اینه مگه نمیبینید وقتی عصبانی میشه چشاش قرمز میشه و انتفاخ او داجه مگه نمیبینید رگاهی گردنش باد میکنه که تحبیر حقیر دمش شیطان شیطان از آتشه با دمش خودش اون راهی که ما بهش دادیم در ما میدمه و باعث میشه که اون برفروختگیه غذب و خشم در ما ایجاد بشه و تحبیر آقا رسول الله که رگاهی گردن من موقعی عصبانیت باد کنه آقا امانباغر سلام الله علیه اینه همین روایت از ایشون گذاره شده مستقل در روایت آقا رسول الله نیست اینه که به دخله شیطان نفی دیگه ما اگه پیشتر استفاده میکردیم که کسی شاید برداشت میکرد که ما داریم از خودمون میگیم الان نقدن سنت یاد میکنیم که آدم های عصبانی به شیطان در خودشون راه دادن و دخله شیطان نفی اتفاقی قبلن افتاده که الان میبینید چشاش خرمز شده و رگاهی گردنش باد کرد او دوری زده داره از او علیه او استفاده میکنه دخله شیطان و فی برای آفتن شیطان در انسان اشاره داره این فراز از روایت آقا امان باقی سلام الله علیه در واقع هر کسی با خشم و غذب خودش بفرمایید با اختیار خودش به نفوز و دخالت و تسلط و تسخیر شیطان در خودش راه داد خود کرده را تدبیر دیوانه را زنجیر نیست حقیقتن حالا گفتیم دیوانه بعدن هم میخونیم که آقا امیر المومنین برمودن خشم از جنونه بله میرسیم مشرف میشیم از روایات ناب اهل بیت علیه السلام از جمعه امیر المومنین جناب ارتباکی عزیز اگر راه بدیم و دخله شیطان و فی اگر راه بدیم در واقع دروازه ورود شیطان در درون خودمون را با خشم باز کردیم اصلا خود خشم نقدن پیشتر که گفتیم کلیده خب این کلید را بزنیم اول کسی که ورود میکنه پشت در منتظر تا درب قلب ما و باطن ما باز بشه تا در ما نفوز کنه خود شیطان پس میشه این برداشت را داشت و این جمله را ساخت که خشم دروازه ورود شیطان در درون آدم موقع خشم نیروی عقل انسانی ضعیف میشه بیاد حضور شیطان همان تضعیف قوای عقل هم چون شما شیطان را به عنوان یک سرکرده بزرگ در جفه جهل باید حساب کنید دیگه موقع خشم نیروی عقل انسانی ضعیف میشه به محض این که شیطان بیاد داستان شروع میشه داستان زفت داستان افراد داستان انهراف نیروی شیطانی به شدت یعنی به محض این که از اون ورد یعنی عقل انسانی ضعیف شد شما باید بفرمایید مقابل نیروی شیطانی داره به شدت قوی میشه و تقویت میشه وقتی فردی بفرمایید زنی مردی که عصبانیه و عصبانیت رو در خودش را بده و شیطان رو عملا دیگه نمیتونه خودش رو کنترول کن راه چاره اینه که اول شیطان رو بیرون کنه خشم غزم رو بیرون کنه بعد به تواندیه ترهی یه جفه یه سنگری برای مقابله و مجاهده داشته باشه وارد غلم رو به او بشه و در درونه او نفوز کنه و این راحتی ها نمیتونه نجات پیدا کنه میشه مستعمره یه شیطان تحت حکومت شیطان بله میشه مستعمره یه نفس اماره البته نفس اماره پیشتر تو اون موایس محرفتی گفتیم که نفس اماره یک ستون پنجامیه یه منافقه یک نفوزیه به فرمایدی یک وطن فروشه و یه انگرامیده به شیطان ماه رمزان که روزه میگرفتیم نفس اماره محار میشد شیطان از بیرون هیچ کار نمیتونست بکن آدم نداشت اینجا یعنی مورد نداشت که با او بتونه نیاتش رو بتونه عملی کنه اینجا هم همینطور توی تعالیم اینجوریه اگر کسی نفس امارش رو محار کنه برد کرد فقط نفس اماره رو محار نکرد محار نفس اماره مساویه با محار شیطان آدم دیگه خلاس میشه راحت میشه دیگه مخلص میشه مخلص ارتقا پیدا میکنه مخلص میشه خلاس میشه بستر بروز شیطان ازش میگیره بله دیگه آمل نفوزی ستون پنجامی که از اینجا گراه میداد و آدرس میداد و از روز مراکز ما رو میخواست بگه هسته ای کجاست و کجا نیست اگر این رو خفش کنیم و بشناسیم و به عنوان نفوزی جمعش کنیم املا اون عوامل بیرونی که موردی ندارن نمیتونن ارثبت که با خبر باشن و بر ما تسلط پیدا کنن و ارثبت که ما تسخیرشون بشیم و مسخرشون تکرار میکنم وقتی فردی زنی مردی عصبانیه نمیتونه خودش رو کنترول کنه شیطان از این لحظه به عنوان فرصتی برای نفوز بیشتر و تحریک بیشتر این زن و این مرد استفاده میکن و از این طریق تصمیمگیری های عقلانی این حد بفهم تصمیمگیری های عقلانی رو از طریق همین نفوز خودش ارثبت که به انحراف میکشونه و تصمیمگیری های درست رو و فرصت تصمیمگیری های درست رو از انسان میگیره به یقما میبره باعث میشه تصمیمات هجولانه گرفته بشه تو خشمه دیگه بله میخواد ببره دیگه قماروازه دیگه و در صدد اثبات خودشه دیگه در صدد این نیست که اون مورد دعوی شفاف بشه و معلوم بشه نه اصلا صحبت این نیست اون میخواد ببره پشت میز مذاکره میشه نمیخواد ببره چیزی دیگه براش مهم نیست نیست در نتیجه باعث میشه با اون غذابش تصمیمات هجولانه بگیری و به دیگران آسیب وارد کنه ولی بعضی وقتا دیگه نمیتونه جبران کنه حقیقتن همینطور از جمله وقتی که اون خشم بیاد بیرون به دعوا تبدیل بشه به یک دعوا و خشونت و به یک قد کشیده بشه که دیگه جمع کردنش حقیقتن خیلی سخته خب عنوان بعدی رو خدمتون ارز میکنم آتش افروخته الغذاب و نارون موغده این حدیث شریف هم به نظرم به نکته مهم میشاره داره میکنه و اون این که خشم جهنم نقده جنوبتا بایکی عزیز تشخخص جهنم در اینجا یعنی این مرتبه که ما هستیم الان و مرتبه نفس اماره همین زندگی و همین جهان مادی و طبیعت تشخخص جهنم در اینجا از جمله با غذابه با همه رزائل دو ساحت اقل و عقیده با کفر شرک در غلب با رزائل در ظاهر با تخلفات مثلا با ارتکاب حرام اینجور بروز میکن تجسد تشخخص جهنم در این مرتبه و نشعه از جمله با غذابه در واقع بفهمید غذاب جهنم خودمونه و جهنم ما با غذاب ما بروز بیدام میکنه جهنم ما همین غذابه جهنم خودمون و جهنم ما با غذاب ما بروز بیدام میکنه خب همه میدونیم بهش بالاست دیگه بله و جهنم پایین توی تعالیم هم اومده و نفس الامر همینطوره بهش درجاتی داره چون بالاست و جهنم درکاتی داره چون پایینه قبلن اگه یادتون باشه و عزیزان شنونده گفتم اگه جهنم و درکاتش رو از پایین بتونیم بیاریم بالا اینجا و معلومش کنیم از جمله به شکل غذاب در میاد جمله به شکل توی حوضه یه عقل و عقیده از جمله به شکل کفر شکل قلب از جمله به شکل رزاهل و اینجا هم تخلفات شرعی توی حوضه سبک زندگی و توحید عبادی و عملی تکرار میکنم قبلن او ارز کردم اگه جهنم و درکاتش رو از پایین بتونیم بیاریم بالا اینجا و معلومش کنیم از جمله به شکل غذاب در میاد پس غذاب جهنم نقد نقد صورتی از دوزخ در معتبه نفس اماره به حساب میاد جهنم یک جناب اطابکی عزیز همه ما باشه دتا زعف این جهنم رو داریم به طور ملموس توی دنیا خودمون داریم تجربهش میکنیم بلکه تجربهش کردیم و حواسمون نباشه باز این دستان اتفاق میفته و تکرار میشه جهنم در این نشه صورتهای مختلفی داره به شکل کفر ارز کردم شکل در میاد در سبک زندگی به شکل حرام در میاد یا به شکل رزائل اخلاقی و از جمعه به شکل خشم و قذب در میاد و وقتی میگیم جناب اطابکی وقتی میگیم عصبانیت یعنی جهنم و یعنی جهنم نقد جهنم خودمون خب وقتی میگیم جهنم نقده یعنی با عذاب مرتبط با عذاب نقد همین الان با خشم ما این جهنم با ما و در ما داره زوزه می کشه و بفرمایید در ما و با ما فوران داره هر کس هر چه عصبانیت شدیدتر درکات و شعله و اشتحال این جهنم بیشتر زوزش بیشتر فورانش شدیدتر عصبانیت ممکنه دائمی باشه که خلود دائمی در جهنم در میاد و ممکنه هم که عصبت موقعتی باشه که اونم به تناسب یک جهنم موقعتی رو حتما با خودش داره باز نکاتی دارم که انشالله برنامه بعدی خدمتون عرض میکنم خیلی متشکرم حواسون باشه قضب و جمرتون من از شیطان پاره آتشی از شیطان خیلی باید مناقب باشیم موقع خشم نیروی عقل زعیف میشه اما نیروی شیطان تقویت میشه و حقیقت دیگه خشم و قضب این هستش که قضب جهنم نقد به تعبیری عذاب نقده اصلا بحانه هاست که ما را می آورد با دادن بحانه بحانی داده شد سلالله علیک یا عبل حسن یا علی ابن موسر رزا م festa اطر preach astonishing صدیف سرس AAA آه it 진ظر استشلافه خلیق شهید سلاه کثیره تامه داکیه متواصله متواطره متراد خواهی چه از غلمات زلیت على احدا من اولیائه جرعه بیان احادیث کتاب کافی یک جرعه از زلال تو کافیست تاشبد لبریز از تراوت گل آشیانه ها لبریز از تراوت گل آشیانه ها لبریز از تراوت گل آشیانه ها بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض میکنم خدماتیم خدمت شما شنوندگان عزیز برنامه جرعه به حمد الهی رسیدیم به حدیث سیزده همه باب رفق کتاب ایمان و کفر کافی جلد دو صفحه صد و بیست از این کافی هایی هشت جلدی حدیث از پیانبر اکرم هست امام باغر علیه السلام نغل میکنند قال رسول الله صلی اللہ علیه و آله لوکان رفق و خلقه اگر رفق و رفاقت و همراهی و نرمیه با مردم یه جوری خلق میشد که دیده میشد مثلا مثل ما بود مثل یه گل بود مثل یه میز بود مثل یه درخت بود مخلوقی بود که قابل دیدن بود اگر اینجوری بود هیچ مخلوقی از او زیباتر و نیکوتر پیدا نمیکردی خیلی حدیث بالاست حدیث خیلی زیباست حدیث میفرماید مخلوق زیبای خدا بلکه زیباتر این مخلوق خدا رفقه یعنی اگر خدا به کسی این توانایی رو داد با همه بتونه رفیق بشه این خیلی حالت زیبایی داره ما داشتیم در روایات دیگه که رفق و رفاقت رو رو هر چیزی بذاری اون زیبا میشه زینت میشه براش دوست نبودن درشتی دشنامگوی ناسزاگوی خلاصه نرم نبودنم رو هر چیزی بذاری زشت میشه حدیث قبلا داشتیم ببینید شما توی فامیل خودتون نگاه بکنید یه پدر بزرگی که با همه نوه ها دوسته ولی از اون طرف یه پدر بزرگی خیلی روی خوشی نشون نمیده این پدر بزرگی زیبا تر و جذاب تر به چشمیان یا اون پیره مرده اصلا به قیافه ظاهری نیست پدر بزرگی که تونسته با اخلاق خوب با رفاقت با نوه هاش دوست بشه این به دیده اونها زیبا میاد این حدیث میخواد این رو بگه که رفق است که آلم رو زیبا میکنه رفاقت است که روابط ما رو نیکو میکنه رفیق بودن و سمیمی بودن و نرم بودنه که باعث میشه روابط میانفردی در اجتماع روابط درستی باشه حتی یک معمور شهربانی معمور نیستی نیروی انتظامی معمور شهرداری معمور مسادر انوال از سوی بانک اگر با نرمی اخلاق خوش منطقی سمیمیت رفتار بکنه این رفتار زیبایی باش خواهم داشت این که ما چگونه با این فرد با آن فرد در چه موقعیتی بتونیم نرمی بکنیم بار سختی البته ولی زیبایی ها نیکویی ها از همین معبر و دالان سختی ها عور میکنن نمیشه تحمل سختی ها نکرد و به نتیجه خوبی اندیشید من دوباره حدیث رو کتاه میخونم لوکان رفقو خلقن یرا ما کانمه ما خلق الله شیعون احسنمه اگر رف یه موجودی بود که دیدنی بود میشد دیدش مثل آن که تو زهن ما تو روح ما تو زبان ما تو رفتار ما هست اینجوری نبود تمثیل دیگه اگه خداوند رفقو یه کاری میکرد که دیده میشد میدیدید چقدر زیباست و هیچ چیزی از او زیباتر دیگه پیدا نمیکردید حدیث چهارده هم رو ما قبلن شبیهش رو خوندیم حدیث پونزده هم کافی گاهی وقت تکرار داره به جهت این که سند متغیره یا متنی تفاوتهایی کرده گاهی وقت هم ممکنه یادشون نبوده یا تو باب باید لازم میدیده هر دو جا بیاد تکرارهای اندکی داره کافی خب تو پونزده هزار و چارست پونستتا حدیث اونم با اون امکانات قدیمی این تکرار اصلا قابل ذکر نیست حدیث پونزده هم میفرماید قال رسول الله این رو هم دوباره امام صادق علیه السلام از جد بزرگوارشون نغم کنند قال رسول الله صلی اللہ علیه و علیه مصطحب اثنان الا کان اعظمهما اجرن و احبهما الالله عزوجل ارفقهما به صاحبه هر گاندون از این دو نفر با هم مساحبت کردن مثلا دوست بودن رفتن اینور اونور یا مسافر بودن توی اوتوبوس کناره هم قرار گرفتن این دو نفر اونی اجرو پاداشه بیشتری میبره و اونی پیش خدای عزیز جلیل محبوب تره که با رفیقش با همراهش رفیقتر باشد رفاقت بیشتریه رفاقت بیشتریه با اون نرمتر باشد ببینید این دقیقا همون انالله رفیقون یوهب و رفقه چرا خدا اینو بیشتر دوست داره چون خود خدا هم رفیقه و رفیقها رو دوست داره دوباره حدیث رو ترجمه میکنم دو نفر با هم همراه نشدن دوست و همسفر مثلا نشدن مگر از این میان اونی اجرش بیشتر و بزرگ تره این دو نفر با هم همراه نشدن و پیش خدای از دبجل محبوب تره که به اون دیگری رفیق تره هر کدوم از این دو رفیق تر و نرم تر بودن پیش خدا محبوب تره خب ما انشالله در برنامه آینده آخرین حدیث باب مدارا رو میخونیم و میریم به سراغ باب توازو و السلام علیکم و رحمت الله نگارا نگارا نگارا بی تو برگ جان ندارم نگارا بی تو برگ جان ندارم سر کفر سر کفر و قمعه سر کفر و قمعه ایمان ندارم ایمان ندارم سر کفر و قمعه سر کفر و قمعه ایمان ندارم سر کفر و قمعه ایمان ندارم سر کفر و قمعه کفر و قبع ایمان ندارم به امید خیالت میدم جان به امید خیالت میدم جان وگر نه طاقت اجران ندارم وگر نه طاقت اجران ندارم دلم در بند زنف تاشت فرمه دلم در بند زنف تاشت فرمه سر سودای بی پایان ندارم سر سودای بی پایان ندارم سر سودای بی پایان ندارم