خدا نگهدار ایسلام خیمش روی این پنج رکم استواره بر بال سخن شهر خنه که چرا را بلده برده دیشتنه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوه الا بالله العلي العزیم الحمد لله رب العالمين و سلاط و سلام علی سیدنا و نبینا عبیل قاسم محمد و علی آله تیبین التاهرین سیما بغیت الله فی الارزین و لعن علی اعدائهم اعدائ الله عجمعین اللهم کل ولی که الهجت ابن الحسن سلواتو که علیه و علا آبائه فی هازه ساعت و فی کل ساعت ولی و خافزا و قائده و ناصر و دلیل و عین حتی تسکنه ارض کتوه و تمتعه فی ها طویل امروز بیست سو سوم زی غعده است بنابر پاره از روایات ساله و ساله و ساله ساله و ساله و ساله و ساله سال روز شهادت امام رزا علیه السلام البته آخر سفر هم روایت دارد اما مثل بعضی دیگر از اعمه که شهادتشون چند تا روایت داره ایشونم امروز به عنوان سال روز شهادتشون در تاریخ ذکر شده روز زیارتی مخصوصه امام رزا علیه السلام است شما ملاحظه میفرمایید این جمعیت انبوهی که از جاهای مختلفی برای زیارت امام رزا آمدن انشالله زیارت همه تون قبول باشه اون سجایی که امام رزا وعده داده به فریاد همه من برسه و انشالله اون چه که حاجات مد نظر شماست خداوند انایت بفرماید یکی از ویژگی های امام رزا علیه السلام گره گشایی از کار مردم و راه انداختن کار مردم در زمان حیاتشون بوده البته امروز هم همینطوره فرقی نمی کنه چون امام حیومیت نداره در زندگی امام رزا میدانید ایشان حدود بیس سال از این کار روز شده بوده دوران امامتشون بوده ۱۰ سال در زمان حارون و رشید ۵ سال در زمان امین و ۵ سالم در زمان معمون حالا بیشتر زندگی امام رزا این سه سال اخر شما تو منبرها شنیدیم و مترح شده اون سالهایی که در مدینه بوده ایشون ۵۰ و ۲ سال ایشون در مدینه بوده اینها کمتر بیان شده چون خود امام علیه السلام ارز کردم از بیس سال دوران امامتشون پنج سالش در زمان معمونه اما بقیهش در زمان آرنور رشید و امین در مدینه بودن خیلی همونها بایشون کاری نداشتن لذا امام دستشون در تربیت شاگر در خدمت به مردم در پاسخکوی به سآلات باز بود حالا من امروز میخوام یه مقداری راجعه به همین موضوع صحبت کنم گره گشائی آقایان عزیز خوهران گرامی اولین حدیث رو از امام رزا بخانم فرمود من فررج ان مؤمنن فررج الله و ان قلبه یوم القیامه کسی که گره گرهی رو از کار یک مؤمنی باز کنه ازش بیاد مشکل یک مؤمنی رو حل کنه خداوند امروز قیامت مشکل او رو حل میکنه اینجا اگر یک گرهی گشود خدا هم در دنیا که خب روشنه اما در روز قیامت هم گره رو از او میگشایه و در واقع مسیر رو برای او ازش بیاد مردنی کنه این جمله در آیات قرآن هم اومده شما اگر ملاحظه بفرمایید قرآن میفرماید اونهایی که به مردم خدمت میکنن فَسَنُّ يَسِّرَهُ لِلْيُسْرَهُ عبارت و دقت کنید سَنُّ يَسِّرَهُ لِلْيُسْرَهُ مام تو زندگیشون گشایش ایجاد میکنیم آسانی ایجاد میکنیم کارشون راه میندازیم اما برعکس اونهایی که بخل میورزند کار مردم راه نمیندازند تیش روب خودند قرآن میفرماید فَسَنُّ يَسِّرَهُ لِلْيُسْرَهُ خیلی عجیبه کار اونها گره میخوره تو زندگیشون با سخدی مواجه میشن لذا روایاتی که ما راجع به گره گشایی داریم من چندتاشو براتون بخوانم مثل این حدیث که فرمود خدا میفرماید حدیث قدسی است الْخَلْقُ اَيَالی مردم خانواده منند چطور شما پدر ی خانواده خانوادهش براش مهمه زنش بچهش دخترش نوش مردم خانواده منند فَاَهَبُّهُمْ اِلَيَّا الْتَفُهُمْ بِهِمْ وَاَسْآهُمْ فِی هَوَائِجِهِمْ محبوب ترین آدم ها پیش من کسی هستند که به خانواده من برسند یعنی به مردم برسند بار از دوش مردم بردارند لذا خود همین آقا علی ابن موسر رضا یه وقت روز عرفه نشسته بودند خب معمون هم نشسته بود برا امام رضا هدیه می آوردند رسم بود سابق از جاهای مختلفی برای خلیفه برای مردم رضا همه بردارند هدیه می آوردند هدیه ها رو آوردند خیلی جمع شد زیاد شد وقتی تمام شد آقا فرمود کل این ها رو بدید به فقران هیچ چیشو نبردند خانه هیچ چیشو بلاخره همه رو دادند به فقران فضل ابن سهل که وزیر معمون هست خوب انایت بفرمایید گفت یبن رسول الله این فضل ابن سهل این فضل ابن سهل این مقرمه مقرم تو قرآن هم اومده سوره توبه آیه ۹۸ با غین یعنی قرامته زرره شما هر چی به دادن همه رو دادی به فقران قرآن در سوره توبه آیه ۹۸ می فرماید منافقین اینطورا وقتی به یک کسی انفاق میکنند میگن خسارت دیدیم از بین رفت مثلا یک گسفندی با کشه اگر دو سو بمشون بده در راه خدا میگه این از بین رفت کمش برا خودمون موند در صورت که برعکسه کمش رفت اونه که دادی موند فضل ابن سهل به امام رضا گفت این مقرمه مقرم یعنی خسارته غرامته شما هیچی از این حدایه رو نگه نداشتید امام فرمودن نه مقنمه مقنم با مقرم فرقشیه یه رو و نون فرقشه مقرم یعنی خسارت مقنم یعنی غنیمت یعنی برد یعنی سود فرمود این کاری که من کردم تمام این حدایه رو انفاق کردم مقنمه یعنی غنیمته سود کردم این برام موند امام بی فرماید اونی که در راه خدا میدهی این غنیمته برد کردی این منده اما اونی که برا خودت آوردی خوردی تمام شد غرامته این نگاه خیلی قشنگی است ولذا علی ابن موسی رضا علیه السلام شما زندگیشو نگاه کنید در طول زندگیش آقا صفره که میافتاد میفرمود یه سینی بیارید حالا ما همگاه این کار رو میکنیم منطقه بعد غذا خوردن قبل از غذا خوردن از گل غذاهای صفره انتخاب میکرد میزایش تو این سینی میگفت بدید در خونه فقره قبل از اینکه غذا دست بخوره مونده بشه وقتی آدم میخوره تموندهشو میده قبل از اینکه غذا رو بخوره بعد آقا این آیه رو میخوند که قرآن میفرماید قیامت گردنه های سختی داره الاغبه و ما ادراکم الاغبه بعد قرآن میفرماید کسانی روز قیامت راحت عبور میکنن که در دنیا فک و رقبه او اتعام فی یوم زی مصقبه برده آزاد کنن یا به مردم اتعام کنن غذا بدن و الان ما در آستانه عید قدیر قرار داریم در روایت داریم کسی روز قدیر اتعام کنه مثل اینکه تمام انبیار رو غذا داده چه ثوابی از این بالاتر آقا 124 هزار پیغمبر یه وقت شما خونتون دعوت کنید حضرت موسی رو حضرت ایسا رو حضرت ابراهیم رو چقدر مهمان آدم حضرت ابراهیم باشه رسول خدا باشه چجوری میشه فرمود کسایی که روز قدیر اتعام میکنن الان پویش اتعام قدیر چند ساله تو کشور البته آمار الحمدلله داره ملیون میرسه خب آدم دو نفر سه نفر آقا بچه خودش همسایهش برادرش بگه امرو نهار با من ظهر قدیر با من تو محله شون اگه فقیری هست اینها خیلی مهمه خیلی مهمه امام رضایی که از ویژگیهاش این بود گره گشایی از کار نه زمانی که زنده بود امروزم شما نگاه کنید مرحوم شیخ صدوق که کتابی دارد به نام ایون این کتاب ترجمه فارسی هم شده تو بعضی از قفصه های حرم من دیدم گذاشتن ترجمهشو گذاشتن سرچشمه حکمت رزوی این کتاب البته عربیه دو جلد قطوره ولی ترجمه کردن خلاصه کردن من دیدم تو بعضی از این قفصه های حرم بود بعضی جوان ها برمیدارن میخونن این کتاب رو ایشون هزار ساله پیش نوشته مرحوم ابن بابوی که قبرش در شهر ریه ایشون در اون کتاب نوشته این قصه مال هزار ساله پیش که اون موقع مردم میامدن زیارت امام رزا خب این حرما که نبوده یه جای ساده ای بوده ایشون در اون کتاب منویسد یک آقایی از بلخ بلخ افغانستان از عربابای اونجا با قلامش به قصد زیارت امام رزا علیه السلام آمدن خب اومدن وارد حرم شدن و عرض کردم یه حرم کچیکی بوده خلوت بوده مثل الان نبوده عرباب رفت ویسا جلو به نماز و دعا قلامم رفت یه گوشه برا خودش به دعا و نماز هر کسی برا خودش داشت زیارت میکرد و دعا میکرد وقتی زیارت عرباب تمام شد به قلامش گفت پشو بریم بلند شدن برن گفت سب کن من الان تو زیارت امام رزا که بودم به دلم افتاد که سه تا کار برا تو انجام بدم گفت بفرمایی گفت یک آزادت کنم دیگه قلام نباشی برا خودت آقا باشی هر باشی قدیم اینطور بود یه قلام و کنیز بود دو یه کنیزی دارم دختر خوبیست پیش منه اونم آزادش میکنم زندت بشه سوام یه باقچه ای هم بهتون میدم تو همون بلخ برید تو زندگی کنید هم کار کنید هم جا داشته باشی شروع کرد این قلام گریه کردن مرحوم شیخ صدوق نوشته عربابه بشکو برا چی گریه میکنی من که حرف بدی نزدم بهت که الان به هر جوونی بگی زندت میدم جاد میدم خوشحال میشه گفت نه گریه من علت یه چیز دیگریست منم دقیقا همین ستارو از امام رضا خواستم حالا اون برا خودش دعا میکردن برا خودش از دل هم خبر نداشتن خدا رحمت کنه مرحوم های فلسفی تو همین رواق که اون موقع رواق نبود اون موقع سحن بود من یادمه اینجا سحنی بود این سخفا نبود ساله مثلا که دارم میگم مثلا ساله پنجا و شیش پنجا و هفت من نوجوونی بودم پا منبر ایشون میامدم تو همینجا که اینجا بعدا سخف زدن و رواق شد آیت الله الازمه آسد عبدالله شیرازی نماز میخوندن تو این سحن و آقای فلسفی هم بعد از نماز ایشون منبر میرفت ایشون این جمله رو میگفت تو منبر میفرمود خدا دو جور حاجت آدمو اجابت میکنه دو جور اجابت میکنه سببسازی سببسوزی گاهی سببسازی میکنه یعنی به دل یک کسی میندازه کار شما رو را بندازه اینم خدا درست کرده مثلا شما دنبال دختر میگردی دعا میکنی کنار حرم امرزا میری بیرون یکی تو راه شما رو میبینه میگه راستی خبر داری فلانی یه دختر خوبی داره بچت مریضه شستی توی جمع ایدعا کردی یکی اونجاست میگه آه میدونی من یه دکتری میشناستم فلانجا این کار دست اونه خیلی از اوقات اینطوری میشه آه خدا آقای فلسفی من یادمه این مثال رو میزد میگو بچه تب کرده مریض شده تو خونه ماشینم نداری هیچ کاری ازت نمیاد همد میخونی دعا میکنی در میزنن داداشت پسر حمود اومده اون شب شب نشینی بهت سر بزنه ماشینم داره میاد میگه خدا پدرتو بیامرزه ما بچه همون مریضه اونم میگه منم قصد نداشتم بیام به دلم افتاد بیام این به دلم افتاد یعنی همون سبب سازی خدا به دل میندازه خیلی از اوقات حاجات افراد به دست دیگران انجام میشه از همین به دل انداختن این عرباب اون غلام گفت من هم این ستاره خدا خواستم ولی خدا انداخت به دل تو تو هم همین ستاره به من بدی بله گایی هم سبب سازی میشه مثل اینکه نابینایی شفا میگیره البته این دومیه کمتره شما الان تو این حرم امام روزا پنجاره پولاد مریضه های مختلف در سال برید متعلقه کنید دقیقا حالا من گزارش های نادرست و کار ندارم در سال چند نفر شفا میگیرن این اتفاق براشون میفته بیشترش از اون طریق اوله طریق اول که خداوند وسیل سازی میکنه سبب سازی میکنه به هر حال آقایان عزیز خوهران گرامی در روایات داریم اگر کسی رفع نیاز از مردم کنه عبادت نو هزار ساله نو هزار سال عبادت تو بعضی از روایات دارد کسی غدم برداره برای رفع نیاز مردم سواب حج داره امام مشتبه علیه السلام تو مسجد الحرام معتکف بود لیکن کسی اومد گفت آقا کدامی که اعتکاف میکنه نمیتونه از مسجد بیرون بره آقا من یه مشکلی دارم آقا رفتن بیرون دنبال ابن عباس میگه گفتم آقا شما در حال اعتکاف بودی فرمود بله از جددم رسول خدا شنیدم رفع نیاز از مردم از یک ماه اعتکاف بالاتره همین آقا علی ابن موسر رضا فرمود ببینید آقایون سروت داشتن اشکالی نداره اما انباشت سروت خوب نیست اسم الله الرحمن الرحیم اللهم تکاثر کسرت بد نیست تکاثر بده تکاثر یعنی فخر فروشی مال من خونه من و الا آدم پول دار باشه به دیگران کمک کنه من الان عزیزانی میشنسم تو همین مشهد مثلا برای ظاهر اولیه یه آقایی میگفت ما تو حرم کاغذ هایی که تو حرم میندازن باز میکنیم متعلقه میکنیم اونایشون که گفتن ما تو حالا مشهد نیامدیم تحقیق میکنیم بررسی میکنیم جا بهشون بدیم پنج رو بیان مشهد چه اشکال داره این پنجات هوتلم داشته باشه خدا بیشتر بهش بده چون داره کار مردم را بیندازه اونی که در اسلام بده غنا نیست استقنا هست فرقش چیه غنا یعنی سروت اما استقنا یعنی بینیازی آدم بگی مال خودمه بهالله ما تو انبیا هم سروتمند داشتیم سلیمان سروتمند بود هر شب با مساکین و فقرها غذا میخورد هر شب با همه سروتش سلیمان خیلی وضعش خوب بوده قارون هم سروتمند بود فرق قارون و سلیمان چی بود سلیمان میگفت هازام انفضل ربی خدا میبنداده اما قارون میگفت نه مال خودمه این روایت گوش بدید امام رضا فرمود مالی که دقیق کنید سروتی که از پنج طریق به دست بیاد به درد نمیخوره سروتی که اینطوری به دست بیاد لا یجتمع المال الا به خسال خمس این روایت از امام رضا است سروتی که با این پنج ویژگی به دست بیاد عرضشی نداره این سروت وباله این سروت ضرر داره یک به بخل شدید بخل آدم نده به دیگران بخیل ممکنه پول براش جمع بشه اما عرضشی نداره دو عمل طویل آرزوهای طولانی حالا خودم پیری دارم کوری دارم خرج نکنه برا آینده امیر الموانین فرمود من تعجب میکنم از آدم بخیل از چیزی میترسه که هنوز نایمده و الان برا خودش فراهم میکنه مثلا بخیل میگه آقا من در آینده نیاز دارم الان نمیخوره فرمود خودش اجله میکنه سروتی که با بخل یک آرزوهای طولانی دو هرسن غالب با هرس به دست بیاد و قطیعت رحم قطع رحم با برادرش قطع رابطه کرده سر یک مسئله مالی مادرشونه بره سر بزنه که یک وقتی خرج گردنش نیفته و بعدم فرمود ایسار دنیا علی آخرت کسی که دنیا رو بر آخرت ترجیح بده اینها در واقع با این حساب و الا در اسلام شما قرآن رو نگاه کنید خدا تو قرآن به سروت میگه خیره میگه فضله اگه بد بود که بهش نمیگو خیره خیره نگفته سروت شره انترکه خیرن الوسیه یا تو سوره جمعه میفرماید فعظا غضیت سلاتو وقتی نماز جمعه تمام شد فنتش روف الاز وابتقومن فضل الله این فضل الله یعنی ماله ما اگه دنیا بد بود که در قنوط نماز نماز نماز شده از این فضله میگفتیم ربنا آتنا فد دنیا حسنه و فالاخرت حسنه اگه دنیا میگیم حسنه یعنی میتونه این سروت وسیله نجات باشه این یکی از بیشگی های امام رضا علیه السلامه تو زیارت جامعه کبیرم میگیم عادت کمال احسان سجیت کمال کرم یه بند خدایی از حج آمده بود مدینه که رسید پولش تمام شد آمد خدمت امام رضا خب امام رضا هم دور شلوق بود شهر سه بودم گفت آقا من آدم محترمی هستم تو شهر خودم ولی پولم تمام شده دیگه نمیتونم به شهرم برسم حسنه الان نبود که امکانات باشه آدم پول دریافت کنه آقا دیدن این آدم محترمی برات بنشین نشست ای جلسه خلوت شد خلوت شد همه رفت امام رضا موند و ایشون با یه نفر دیگه به نام یسع ابن حمزه ایشون میگم یه امام رضا رفت یه پولی رو دیویس درهم توی یه کیسه ای این بند خدا اومد خداحافظی کنه بره آقا پشت دربش داد که شهرش توی شهره این نیفته من گفتم آقا چرا پشت دربش این پولو دادید فرمود نخواستم خجالت بکشه نخواستم نگاه بکشه که آقا هیچ تو نگاه من بیفته شرمنده بشه این امام رضا است یه شخصی میگه رفتم خدمت ایشون یه پیراهن ای از امام رضا میخواستم قای از اوقات پیراهن تبرکی میگرفتن از امام رضا دعبل خضایی هم از امام رضا پیراهن گرفت خیلی دلم میخواست آقا یکی از این پیراهن هایی که پوشیده به من بده تبرک نگه داره اون موقع چون آقا اومده بودن ایران ولی عهد شده بودن سکه به اسم ایشون زده بودن روز سکه ها هم نوشته بودن علی ابن موسر رضا الان بعضی نمونه هاش توی موزه هست خیلی هم میگه دلم میخواست یه چند تا از این سکه ها رو داشته باشه آمدم خدمت امام رضا عرضم رو گفتم و ولی روم نشد اینو بگم نه پیراهن رو گفتم نه سکه ها رو روم نشد دیگه نگفتم از خدمت آقایی که مرخص شدم اومدم توی کوچه ناراحت بودم گفتم دیدی نگفتم به امام رضا من یه پیراهن از شما میخوام یه چند تا سکه ای که اسم شما روش ضرب شده سرم انداختم پایین با ناراحتی میرفتم یه وقت دیدم پشت سرم یه کسی صدا میزن فلانی شمایی؟ گفتم بله وایسا آقا امام رضا اینو برا شما فرستاده میگه یه بخچه ای بود فورا باز کردم بگم یه پیراهنه با چند تا سکه بدون اینکه من بگم ما در مورد خدا چی میگیم؟ در مورد خدا تو ماه رجب میگیم یا من یعطی من سعله اونایی که اتو میخوان بهشون میدی یا من یعطی من لم یساله و من لم یه عرف اصلا تو رو نمیشناسه از تو نمیخواد این امام رضا است حالا نیت طرفم میخوانه هی و میت هم نداره اشهد و انکه تشهد و مقامی تسمع و کلامی و ترد و سلامی انشاءالله خداوند به آبروی امام رضا همه ما رو مشمول این صفره گسترده امام رضا قرار بده السلام علیک یا عبل حسن یا علی ابن موسی ایوه الرضا یبن رسول الله روی سنگ قبر امام رضا شعرهایی نوشته شده یکی از شعرهایی که نوشته شده این شعره سلامون علا آل تاها و یاسین این شعر خطاب به امام رضا یعنی سلام بر آقایی که فرزند پیغمبره سلامون علا آل تاها و یاسین سلامون علا آل تاها و یاسین سلامون علا آل خیر نبیین سلامون علا روزتن هل فیها امام یباهی به الملک و دین میدونید امام رضا امامیه که هم خودش برا خودش روزه خونده مسیبت خونده شعر گفته و هم قبل از شهادتش به خانوادش گفته براش گریه کنن وقتی معمورای معمون اومدن مدینه امام رو بیارن به ایران آقا اومدن کنار قبر پیغمبر زن و بچهشون رو جمع کردن امام جواد همسر امام هشتم خیزران برادر و خوهرشون زیاد داشته حضرت معصومه احمد ابن موسی اینا همه جمع شدن آقا فرمود برا من گریه کنید امر اهلهو به نیاهر گفتن آقا گریه پشت سر مسافر خوب نیست فرمود اون برا مسافریه که امید داره برگرده اما من از این سفر بر نمی گردم همین طورم شد غریبانه توی هجره عباسد میگه دیدم مثل مارگزیده به خداییم فرمود اینجا میپیشه یه تململ و تململ از سلیم گفتم آقا چی شده؟ شما چیزی تون نبود خانه معمون رفتید سالم بودید فرمود عباسد این زهر همه بدنم رو گرفته پاره پاره کرد نمیدونم چه زهری بود که شنیدید امام رضا رو به ندایی رفتید از فروز نزاش بکشه آقا رو به شهادت رسوند آه جان علی ابن موسی غریبانه جان دادید روی خاک جان دادید مسموم بودید اما دیگه خوهرتون معصومه نبود دیگه همسر نبود بستگان نبودن به بدنتون بعد از شهادت جسارت نشد چوب خیزران نزدن اسب بدن دفانیده لا حول بلا قوه الا بالله العلی العزیم سلام على آل طاها و یاسم سلام على آل خیر النبید سلام على روبه حل فیها امام يباه به الملك والدین سلام على روبه حل فیها امام صدیق رسول الله sock