موسیقی موسیقی اینجا صدای فضیلت و فتفت است رادیو معارف موجه اف ام ردیف 96 مگاهرد آمده ام کتاب خود گوش کشان کشان امد بی دل و بی خودت کند گرس تو سینه ده اما باید که پیداش بکنی یا عمل بش بکنی گنج سعادت بسم الله الرحمن الرحیم سلام میکنم خدمت همین شما هم روحان عزیز همین شما هم بطنانم که در جای جای میهن عزیز اسلامی منحصرون برنامه گنج سعادت رو هر روز حوالی همین ساعت از شبکه سراسری رادیو معارف دنبال میکنید امروز و الان هم در حال شنیدن قسمت تازه این برنامه هستید آدارم که انشالله هر کجای که هستید در سایی سر امن ایمان زندگی پرخیل و ورکتی رو پشت سر بگذارید و در مسیر سلوک اخلاقی یعنی نهادین کردن فضائل اخلاقی و رفت رزائل اخلاقی همه من موفق باشیم بران که انشالله زودتر و بهتر به این نتیجه برسیم حجت الاسلام و المسلمین استاد محمد حادی فلا با استانت از آیات قرآن کریم و روایات احلیویت علیه مصطلح در برنامه گنج سعادت نکاتی رو در اختیار ما قرار میدن که در سایی امن کردن به اونها بتونیم انشالله زودتر به این هدف برسیم استعزاد دارید چند برنامه هست استاد الله در خصوص دشمنترین دشمن ها برای ما صحبت میکنند در خصوص یک شر کامل و یک شر مطلق برای ما صحبت میکنند در خصوص کلید همه بدی ها و همه شر ها در خصوص پاره از آتش شیطان و در خصوص جهنم و عذاب نقد یعنی خشم و غذب برای ما صحبت میکنند غذبی که وقتی با مسلط میشه برای یک انسانی نیروی عقل و تضعیم و در عوض نیروی شیطان رو در وجود انسان تقوییت میکنه یک آتش افروخته ای که انسان رو گرفتار عذابی میکنه که هم در این دنیا و هم در قیامت هم خودش رو عذیب میکنه هم دیگران رو حاجه فرده سلام میکنم فدمت شما بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت شما و همه از ایزان شنونده سلام عرض میکنم در خدمت دونست خواهش موند حاجه آخرین عبارتی که فرمودید عذاب جهنم نقد یا به تعبیری عذاب نقده بله خب پیشتر هم یاد کردی مثلا عصبانیت و شهبت و منفع تلوی من و شما کلید جهنم بله جهنم نه تنها یک مکان بعد از مرگه بلکه یک وضعیت روحی روانیه که انسان در این دنیا ممکنه بهش گرفتار بشه و اونجا این گرفتاری فقط محلوهیه که این دنیا ممکنه اما عنوان جدیدی یه نوع جنونه آقا امیر المومنی سلام الله علی فرمودن الهدت و زربون من الجنون خشم و عصبانیت نوعی جنون به حساب میاد خب این حدیث شریف خیلی امیغ و جالب به رابطه خشم و جنون و دیوانگی اشاره داره خب یه حرف معمولی نیست مستحصری دیگه از آدم معمولی ساده نیست نشده بیان شریف امیر سخن آقا امیر المومنی سلام الله علیه که خشم و غذب از لحاظ روانی تأثیر بسیار تلخی در روح و روان و فکر و عقل آدم داره که او رو به جنون وادار می کنه خشم و غذب بفرمایید از لحاظ روانی یک وضیعت سالم شناخته شده نیست و اصلا یک وضیعت سالم شناخته نمی شه نمی شه لذا با نگاهه روان شناخته یک بیماری به حساب می آد آدم احسابانی آدم سالمی نیست حالت طبیعی نداره تعادل روحی و روانیش مختل شده این روایت و خیلی از گزاره های دینی فلسفی روان شناخته مساعد توضیحاتیه که الان نقدن خدمتون عرض می کنم جنون یک اختلال در ذهن و روح انسان به حساب می آد کلمه جنون با کلماتی مثل زنین، جن، جنت، جننه که سفره همخانواد است جنین رو جنین گفتن چون با زهدان مادر پوشیده است جن رو جن گفتن چون با چشم سر به طور طبیعی قابل رویت نیست بهش رو جنت گفتن به جهت این که با درخت پوشیده شده و جننه سفره بالا پوشه بدن پوشه که هر ثابت به همین خاطر بهش جن نگفتن و جنون را جنون گفتن چون عقل را می پوشونه وقتی جنون اینجا توی این روایت سرزده و درنزده وارد درون و سرسرای آدم می شه میره بالای مجلس بالای مجلس کجاست؟ عقل دیدید حتما بعضی ها که وارد یک مجلس رسمی و پر جمعیت می شند لجند و کجند الا ولا بود باید بالا بشین بالای مجلس بنشینن قضب اینجوریه اگر وارد درون آدم بشه لجه و کجه الا ولا بود می خواد بره همون روی تخت عقل بنشینه و نفقت روی تخت عقل که روی خود عقل چون بطمه بزنه و کل عقل رو ارسابت که بختک بار روش خیمه بزنه آدم ها موقعی اصوانیت بفرمایید موقعی خشم با همین خشم و اصوانیت از شناخت درست محروم می شن بفرمایید از تصمیمات محقول محروم می شن درک و ارضیابی درست و دقیق و منطقی از شرایط خودشون نداره به جهت این که گرفتار جنون شدن و غضب اومده و اغن رو پوشیده نمی تونن داشته باشن یعنی نمی تونن حتی ارضیابی درست و دقیق و منطقی از شرایط خودشون داشته باشن چون خرابه خشمشون هجابشونه جنوبت وکی عزیز وقتی انسان دوچار خشم شدید می شه با همین خشم و اصوانیت ادراکاتش رو در هجاب قرار می ده جوری که از حالت اقلانی و متعادل پوشیده می شه به فرمایی جدا می شه خارج می شه جوری که از شناخت درست و تصمیمات محقول خودش خودش رو محروم می کنه به محض این که به غضب راه بده این اتفاق می افته دیگه درک و عرضیابی درست و دقیق و منطقی از شرایط خودش نداره نمی تونه داشته باشه ارز کردم چون خشم و اصوانیت یه پوششه یه حاجبه یه مانه است و یک هجابه عملا این آدم به رزیلت خشم و غضب که راه داده به یک آمل و عمل و رفتار غیر اقلانی و هیجانی تبدیل می شه دیگه توانایی تفکر اقلانی و منطقی خوده رو از دست می ده و حالت منطقی و اقلانی ازش جدا می شه منفک می شه منفصل می شه به فرمایید منعزل می شه اینجاست که هر اتفاق و هیجانی از این آدمی که به غضب و رزیلت غضب راه داده محتمله و بعید هم نیست ممکنه نامناسب نابجاب خودش و اطرافیانش آسیب بزنه و بعدن غیر قابل جبران پشیمون بشه الهدت تو زرون من الجنون جا داره همینجا بگم که قبلن صحبتش رو کردیم که حدیث کسا سر جای خودش کسای حدیث رو جدی بگیریم سراغ حدیث کسا میریم چون زیاد به فکر و تعمل نیاز نداره سراغ حدیث کسا میریم زیاد به جایت این که راحته نیاز به فکر نداره سراغ کسای حدیث نمی آیم به جایت این که باید فکر کنیم بهش عمل کنیم در نتیجه تن نمیدیم به شدت مهمه فکر میکنم و غلبا همین عقیده رو دارم که الان عزیزان که گوش میکنن این روایت آقا امیر المومنین ما نقدن زیر سایه کسای حدیث آقا امیر المومنین سلام الله علیه هستیم هر حاجتی دارن در نظر بگیرن تا انشاءالله به حواهجشون برسن به شدت قدر بیان امیر المومنین الهدت و زربون من الجنون آدم به سینش بسپاره روبه قبله به قلبش و از خدای متوال به حرمت آقا امیر المومنین و سخن و بیان آقا امیر المومنین حاجت بخواد از جمله حاجتی که میخواد و باید بخواد اینه که غضب از قلبش و از وجودش و از ذهن و روان و زندگیش باید بره بیرون این حاجت نقدیه که سخت بهش نیازمندین باید مستجاب بشه و راه بدین به این روایات تا مستجاب بشه الهدت و زربون من الجنون خشم و عصبانیت نوعی جنونه خشم و عصبانیت به فرمایدی اختلال در ذهن و روح انسانه که معمولا در رفتارش بروز میکنه چون یه حالت درونیه بخواد خودش رو نشون بده باید بیاد در حوضه ی رفتار بروز کنه و بروز بشه حالا جنون ادواری جدا جنون اطباقی جنون داهمی مباشر وقت هر دوتاش ممکنه یعنی غذب این قدرت رو داره که این دوتا وخامت رو و این دوتا اقوبت رو برای ما به انمغام بیاره نکته دیگه که زیل این روایت شریف عرض میکنم اینه که خشم و غذب جدایی از این که با نگاه روانشناختی بیماریه با نگاه اخلاق توحیدی اشکال توحیدی با کفر و شرک نسبت داره یک رزیلت از جبهه جهل تاری که تاریکی مستحزر چیزی دیده نمیشه آدم عصبانی آدم تاریکی در میاد و در تاریکی خودشه و در تاریکی خودش خودش رو نمیبینه بماند بماند که دیگران دیگه جای خودش خودش رو که باید ببینه نمیبینه به تبیر قرآن کریم فی ظلماتن لایوب سرون سوره بغره آیه 17 در تاریکی نمیبینن راه چاره خروج از ظلمات هلن نوره که انشاءالله تعالی قسمت راهکار جاش بحث اونجاست همه اینایی رو که گفتم از حوضه فردی که الان داشتیم بحثش رو میکردیم بیشتر ناظر به حوضه فردی عرض میکردم همه اینایی رو که گفتیم از حوضه فردی به حوضه گروهی خانوادگی کلان جامعه عزیزان خودشون توصیح بدن اناد به فرمایید گروه های عصبانی خشم و عصبانیت مبتلا هستن به هر اسم به اسم عرضش و غیر عرضش خانواده گروه های اجتماعی احزاب سازمان ها و در دائره کلان جامعه اگه به رزیلت خشم و غزب مبتلا بشن در رج و دوز خودشون مطابق با روایت آقا میل المومنین مبتلا به یک دیوانگی شدن و مبتلا به یک جنون پس میبینید دیگه مطابق با روایت آقا میل المومنین یک دیوانگیه یک جنونه پس لزومن اولا که این ابتلا رو و این عقوبت رو مال دیگران ندونیم مال همسایه ندونیم مال اونهایی که شیعه نیستن ندونیم که ماها به این گرفتاری و این ابتلا مبتلا هستیم تفاوتی نمی کنه هرکس هرکس مبتلا به رزیلت غزب و خشم بشه سهمی از عقوبت جنون و دیوانگی حتما داره که بماند بماند که جز عقوبت های بیرونی و بعدی نیست که با خودشه و نرد حساب میشه من دارم راجع به حقیقت غزب عرض می کنم و عنوان ما این بود که حقیقتن غزب و خشم یعنی رزیلت غزب و خشم یک دیوانگی به حساب میاد مطابق بیان شریف آقا امیر المومنین سلام الله علیه عنوان بعدی که باز راجع به حقیقت خشم و غزب مرکب سبک مغزی و سبک سریع که آقا امیر المومنین سلام الله علیه فرمودن الغزب و مرکب و تش خشم مرکب دیوانگی به حساب میاد این روایت هم مستحضرید میبینید سه تا کلمه بیشتر نیست مختصر و مفید و برای کسی که طالبه بسیار حشدار مهم به حساب میاد به طور خاص به رابطه خشم و تش یعنی دیوانگی یا رفتارهای غیر آقلانه اشاره دارد بین این دوتا جناب امیر المومنین سلام الله علیه دارن ارتباطش رو بیان میکنن و معلوم میکنن خشم و حساب میاد یه عبزاره یه وسیله و به فرمایید یه وسیطه نقلی هست نه خودش سالمه نه هدفش به فرمایید ترموز بریده هست چموشه سرکشه زنه بدرفتاره و به فرمان راکب و سوارش نیست این مرکب از راه منحرفه به طرف در ریگ جهر مهمولا هرکت میکنه باش نمیشه این اکدودی زد و پوزداد چه مرکب باره این مرکب فرم میکنه باش نمیشه سفر و تفریح رفت و لذت بود به آدم حس خوبی این مرکب نمیده خستگی رو از تن آدم در نمیاره بلکه ایج وقت منبعه لذت و آرامش نبوده و الانم نیست کم و کان باش نمیشه سالم موند باش نمیشه به مطلوب و محبوب رسید اصلا باش نمیشه به کار و زندگی رسید و رسیدگی کرد بازم عرایزی دارم به نظرم باز انشاءالله یادتون باشه جلسه بعد این نکات رو دوباره یادواری کنم به همین مقدار در این جلسه و برنامه بسنده میکنم انشاءالله بقیه مطالب باشه برای برنامه بعد انشاءالله خیلی متشکرم تقید سخت شد غذب یک نوع جنون شد غذب یک مرکب سبک مقزیه خیلی زشته انسانی که اشرف مخلوقاته و ادعای اقل و اقلانیت داره یه جوری خودش کاری انجام بده گرفتار یک آرزه و رزیلهی باشد که خدای نکرد او رو همعرض مجانین و دیوانگانه قرار بده هر دل که زنده است به انفاس موسوی هم صحبت خدا است در این قطعه از بهشت سلالله علیکه یا عبر حسن یا علی ابن موسر رضا مرتبا موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی مدام کنتهم F auf als Co Schriegen Schriege Schriege paxe Lose will she become موسیقی در موسیقی درسته موسیقی در موسیقی درسته موسیقی در موسیقی درسته موسیقی در موسیقی درسته جرعه بیان احادیث کتاب کافی موسیقی در موسیقی درسته موسیقی در موسیقی درسته موسیقی در موسیقی درسته موسیقی در موسیقی درسته سلام ارز می کنم خدمت شما شنوندگان عزیز به حمد الهی در برنامه جرعه رسیدیم به آخرین حدیث باب رفق کتاب ایمان و کفر کافی حدیث شونزده هم در صفحه 121 جلد دوی کافی های هشت جلدی فضیل ابن عثمان می گه من شنیدم امام صادق علیه السلام می فرماید من کان رفیقن فی امره نالا مایورید و منن ناسد هر کسی که در کارهاش همراهی می کنه با مردم نرمی می کنه تندینه می کنه آنچه که از مردم رو می خواد بهش می رسه هر کسی رفیقن فی امره یعنی مثلا می خواد بره یه وامی درخواست بده با نرمی عدب مهربانی می خواد بره مثلا خاستگاری برای پسرش با نرمی راحتی می خواد بره طلبش رو بگیره حالا یکی به دهگار بشده اینم مدتی نداده حالا می خواد بره مثلا طلبش رو از او بگیره هرچی نرمتر باشه به آن چیزی که می خواد راحتتر می رسه این جمله حدیث کلیه در مورد امور مالی نرمی به خرج بدی به امور مالی و به اون سودت می رسه در روابط اجتماعی در روابط کاری با همکارات تو اداره با همکارات تو کارخونه حتی با روغبات تو میدان تجارت اگه شما رفاقت و سمیمیت و نرمی و داشته باشی خشونت و تندی و درشتی رو کنار بگذاری آن چی که از اونها می خوای بهش می رسی خب الحمدلله بابره بابره بابره بابره بابره بابره بابره بابره بابره 통 안رزوه تبازو فرو بودن ولی توازو یعنی آدم پست نیست پایین نیست ولی خودشو پایین نشون بده ما تو فارسی تمرز میگیم طرف مریض نیست ولی حالا میخواد سر اداره نره سر یک کاری نره باباش دنباله یه چیزی نفرستدش تمرز میکنه یعنی خودشو مریض نشون میده توازو هم خودشو وزیع نشون میده پایین افتاده نشون میده ولی نیست در واقع خیلی آدم بزرگی هم هست حالا این حدیث رو میخونیم ببینید همینطور هست یا نه جلد دو صفحه صد و بیسته که کافیه های هشت جلدی باب توازو شروع میشه حدیث اول رو هم از امام صادق علیه السلام اوورده قضیه راجب نجاشی پادشاه هبشه در وقتیه که حضرت جفر ابن عبی طالب جفر تیار با یه ادهی از مسلمان مهاجرت کرده به اونجا هر سلن نجاشی یویلا جفر ابن عبی طالب و اصحابهی فدخل و علیه نجاشی گفت برید این جفر و چند تا از مسلمان همراهشو بیارید کاخ اینا اومدن و هوافی بیتن لهو جالسون اهلت تراب اومدن دیدن اه نجاشی که پادشاه همیشه رو تخت مرسه و جواهر نشان میشینه حالا اومده رو خاک نشسته و علیه خلقان سیاه به اسطلاح لباس و پیرنجم کنه است یعنی چی؟ و قال جفر ما ترسیدیم مجازاتی میخواد بکنه میخواد تندی بکنه ولی نجاشی تا ما رو دید که اینجوری فلم ما را ما بنا یورب و جوهنا قاله الحمدلله دید که ما حالمون بهت چده ترسیدیم نارهد چدیم رنگ از صورتمون پریده گفت نه نه نه الحمدلله اللذی نسر محمدن الحمدلله چه نه چون خداوند حضرت رسول اکرم حضرت محمد رو یاری داده و پیروز کرده و اغر اینهو چشش رو روشن کرده به پیروزی قلا او بشه رو کم آیا این خبر پیروزی رو من به شما مجده ندم فقل تو بلا یا حلملک جهفر گفت چرا ای پادشان بفرمایید فقال نهو جانی از سامن نه برز کم اینون من ایونی هناک و اخبرانی انالله عزوجل قد نسر نبیه همین الان پسلم پیش پای شما پیکم جاسوسم از اون منطقه شما اومد به من خبر داده خب کشورا پادشاهای قدیم همینطوره در اطرافشون در کشورایی که باشون ارتباط دارن خبرچین ها خبرگیر ها جاسوس هایی میذارن که یه دفعه اون کشور خواست اخباری متوجه این بکنه کاری این ها خبر داشته باشن حادثه ای پیش نیاد این به من خبر داده که انالله عزوجل قد نسر نبیه هم محمدن صلی اللہ علیه و علیه چه کار کرده احلک ادو بهو و اسر فلان و فلان و فلان راجب جنگ بدره میگه ای جفر خداوند پیانبر شما رو پیروز کرده و مثلا فلانی و فلانی مثلا ابو جهل و اینا کشته شدن فلانی و فلانی هم باز از سران مثلا قرعش اسیر شدن چی بود قضیه التقم به بادن یوغال و لهو بدرون کسیر الاراک سپاه اسلام با سپاه قرعش کاریش در یه وادی به نام بدر با هم جنگیدن رودر رو شدن این بدرم خیلی درخت عراق داره درختی که ازش چوبه مسواکم تهیه میکردن لکعنی انظر علی حیثو کن تو ارال سیدی هناک اون ایون من اون جاسوس من میگه که من انقدر واضح دیدم که مثل اون وقتی که دارم مثلا چوبونی میگه که دارم که دارم گوستفندامو میچرونم اینها به همون شکل بزرگ دیدم این جاسوسم رجلون من بنی زمره خودش عربه خودش اونجاها رو میدونه یعنی جمله جمله درستیه و این حقیقت داره فقال لهو جفر خب ایوهل ملک پادشاه حالا اونا پیروز شدن شما چرا به این وزنش هستی فمالی عراقه جالسن علت درابه علیکه حاضل خلقان تو چرا روی خاک نشستی لباس کهانه بوشیدی فقال لهو یا جفر انا نجد و فی ما انزل الله علیه ایسا ما در این چه که بر حضرت ایسا علیه السلام نزل شده این را یافتیم انا من حق الله علیه اباده ان یهدسو لهو توازن ان ده ما یهدسو لهم من ه ما در اونجا این رو خوندیم اگر یه تی به کسی رسید از طرف خدا باید در برابر او فروتنی بکند این رو خاک نشستن علامت فروتنی من در برابر این ت فلم ما احتسالله عزوجلی تن به محمد صلی اللہ علیه و علیه وسلم احتسل الله حاضت توازو این توازو رو محسوسیم محسوسیم محسوسیم من در مقابل این ت جدید انجام دادم حالا حدیث میگه وقتی این خبر به پیانبر رسید پیانبرم یه فرمایشی داشت که انشالله در برنامه آینده اون فرمایش پیانبر رو هم میخانیم و السلام علیکم و رحمتون