روزتون به خیلی باشه موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی بر بال سخن موسیقی موسیقی موسیقی بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین باره الخلائق اجمعین و الصلاة و السلام على عبدالله و رسوله و حبیبه و صفیه و حافظ سره و مبلغ رسالاته سیدنا و نبینا و مولانا عبدالغاسم محمد و علیه طیبین الطاهرین المعصومین آیا ایران و ایرانی در طول چهارده غرن به اسلام خدمت کرده است یا نه؟ و اگر خدمت کرده است این خدمت روی چه اصولی و روی چه آمل و انگیزه ای بوده است آیا علاقه و عشق و ایمان او را واداره به خدمت کرده است یا چیز دیگر؟ آیا زوغ ایرانی هنر ایرانی استعداد ایرانی نروی عقلی و سکری ایرانی نروی عقلی و سکری ایرانی نروی عقلی و سکری ایرانی نروی عقلی و سکری ایرانی نروی عقلی و سکری ایرانی نروی عقلی و سکری ایرانی یکی در این قسمت که خدمت ایرانی به اسلام از ناهیه تبلیغ و ترمیج اسلام چقدر است ما ایرانی ها خودمون اطلاع نداریم که هیچ قومی به اندازه ما مبلغ اسلام در جهان نبوده است و این خود به نیسترین دلیل ایمان عمیق ایرانی به اسلام است این مطلب که دامنه خیلی وسیعی دارد من روز مطلب را برای تن ارز می کنم یکی از چراغ ترمیج دین مسئله تحلیف کتاب های کلامی بوده است کتب کلامی وقتی که ما تاریخ علم کلام اسلام را می کنیم می بینیم بزرگترین کتاب های کلامی که در عالم اقلام نداشته شده است چه از نظر سنی ها و چه از نظر شیعی ها به دست ایرانی ها نداشته شده است الان معروفترین کتاب های کلامی ما یکی تجریب خاجل اصیر الدین است با ده ها اشاری و تده ها شرحی که داریم کتاب نداشته است یک ایرانی می بینیم کتاب مواقف و شروع و هباشی مواقف هست که ایرانی ها نداشته هست مقاصد و شرح مقاصد هست که ایرانی ها نداشته هست صحبت یکی و دوتانی ایه قلب ختبه و بوعاد این ها مبلغین و مروژین بودن خوشبختانه در تاریخ اسلام این ها زبط هست تاریخ بوعاد تاریخ ختبه هست کتاب هایی که در تاریخ اسلام تاریخ ختبه و بوعاد درشتان هست شما این کتاب ها را وقتی متعلقه می کنید می بینید اغلب ختبه و بوعادی که کارشون ترمید و تدلیق اسلام بوده هست در طول این شهر و قبل ایرانی بودن تاریخ به ما اینجور می گوید از صدر اسلام ایرانی ها تسبزد و تحصب بیشتری برای اسلام از احرامی در اقابلشون می دادند دو جرایان برای شما در اشاره عرضی کنند ورد می کند در همون قرن همول و دوم اسلام دو جرایان در عالم اسلام به وجود آمد که یکی اخلاق مسلمین را فاسد کرد و دیگری افکار و عقائد مسلمین رگیدر به نیجان متزلزل می کرد اونی که اخلاق مسلمین را فاسد کرد سیوع فوقل آمدید موسیقی و غنا در زمان اوموی ها بود. البته ریخه هم مغنی های ایرانی بودند. اینم یه تاریخه ای دارد حالا. یک مرسه در همون قرن اول اسلامی یه وقت بیدن که هجاز پر شد از غنا از لعب از موسیقی از خمیزه خانه به اصطلاح آوازخان. تاریخ مندیتد در این جرایان موازی یعنی ایرانی های مسلمان مخالفت بیشتر میشون دادن با این جرایان از احراب مسلمان. با اینکه روح ایرانی با موطیقی و با آوازخانی و با اینجور کارها عادت کرده بود. ولی وقتی که آمد بید اسلام با مسائل الله بروی خود رو برده بود. این روح نشون نمیدهد. اسلام طرفگار مسائل جدید و با اینکه عرب باید اینجور نبود ثوابق موسیقی اینها نداشت. دنی اومیه که موسیقی ها را در عالم اسلام رواج دادن اونهایی که بیشتر با این جرایان مخالفت کردن همین موالی به ایرانی ها میدهد. این خود نشون میدهد که ایرانی ها از احراب نسبت به مسائل اسلامی تأثبه بود. این ها بیشتری دستند. آقا ایرانی که خود و خویش با موسیقی خود گرفته بودند. شما الان هم باز میبینید در عالم شیعه علمای شیعه راجع به موسیقی حساسیت بیشتر نشون میدهند از علمای اهل سننان. این تأثیر اسلام هست. یعنی اینها مسئله طرفدار بودن اسلام را از جد در مقابل الله بیشتر گرفتند. جرایان دیگری که در عالم اسلام در همون صدر اسلام پیش آمد باز در اون جا هم ایرانی ها امتحان بهتری دادند جرایان زنادقه بود. اون هم تاریخ چی مفصلی دارد. زنادقه در ابتدای بندل عباس بود که پیدا شدند. یعنی افرادی بودند بندل عباس آزادی عقیده میدادند. و این افراد هم هر چی که دل خودشون میخواد علیه اسلام به اصطلاح بودند. به اصطلاح یا الیه شخص پیغمبر یا منکر خدا میشدند منکر وحی میشدند منکر قیامت میشدند. آزادی دستند. تاریخ به ما اینجور میگوید که به اغلب این زنادقه هم ایرانی و غیر ایرانی بودند. ایرانی هم تو اینها زیاد بود. نوشتند که ابو هنیفه و هنسیه چون ابو هنیفه ایرانی بود. و اکثر اتباعش هم در اون وقت عراقی و ایرانی بودند. تاریخ به ما اینجور میشدند که ابو هنیفه و هنسیه نسبت به زنادقه و علیه زنادقه حساسیت بیشترینشون میدادند از شافعیت خودشون عرب بودند. بگذریم از این. بحث ما راجع به تبلیغ اسلام بود. تبلیغ اسلام به انهای مختلف از طرف ایران و ایرانی ها. بکش میشه. من از روی مداریکی که الان برانده است. اگر همچنان از رو میخونند، تسلم میشید، یک قرده تحمل خواهید برمود، چون اینها را که از جای دیگر انسان نقل میکند، باید از رو بخونند. اسلام به هندوستان رفت، هندوستان قدیم که شامل پاکستان پهلی به هند پهلی. اسلام به اندونوزی رفت است، اسلام به چین رفت است، الان در حدود ۴۰ الى ۵۰ میلیون مسلمان در چین، در همین چین و کومونیس وجود دارند. در اینهایی که عرض میکنند اسلام کجا رفت؟ اونهایی که تبلیغ میکنند علیه اسلام، خیال میکنند، هر جا که اسلام رفته شمشیری بودند، بابا اونجایی که اسلام با شمشیر رفت، شمشیر به ملتها کار نداشت، به عقائد ملتها کار نداشت، حکومتهای ظالم مستبدی بود، سایه شومشون بر سر ملتها بود، خواری که مسلمین کردند سایه شوم این حکومتها را از سر مردم برداشتند. بعض مردم آزادی دادند، گفتند این سبا به این عقیده خودشون شما. در بسیاری از جاها این تصویر دارند، تا زیاده یک دهم کشورهای اسلامی است، با گوین یک اصل همین مقدار هم نبودند. چطور شد؟ پاکستان مسلمان شد، حتی افغانستان تیلی مسلمان شد، این همه مسلمان در هندوستان پیدا شد، در چین پیدا شد، در اندونزی پیدا شد. من برای همینها برای شما ذکر می کنم، در هنه اینها نتیجه امدمال ایرانی ها بودند. ما ایرانی ها بودیم که اسلام رد پاکستان بودند، اسلام رو به هندوستان بودیم، اسلام رو به چین بودیم، اسلام رو به اندونزی بودیم. حالا من قسمت اینجا از رو برای شما می خونم، تا ببینید این ایرانی چقدر به اسلام خدمت کرده است، و ببینید که آیا این خدمتها جز از یک ایمان بسیار بسیار قصیل و عمیق ممکن است تر چشمه بگیرد؟ کتابی اخیرا منتشر شد، به نام سرات مستقیل جادی جادی شد. این کتاب مجموعی از مذیبات است، مزاراتی که افراد مختلف، کشوره تشورای دارند که سمامی مختلف بودند، دربارهاز ایسلام نروشته است، مثلا یه نفر مصری بودند که از اسلام بزرگ نرد، یه نفر ایرانی نرده است، یه نفر پاکستانی نرده است، یه هندی نرده است، یه چینی نرده است، یه اندونوزی نرده است، هر کدام وضع اسلام رو در اونجا نوشتند از ایران خودمون آقای شهابی اصطاد محترم دانشگاه تهران ایشان یه مقاله ای نوشتند اینها مقاله رو هر کسی به زبان خودش نوشته است بعد برگردنده شده ظاهران به زبان انگلیسی خوشبختانه اخیرن این رو ترجمه کردن به زبان فارسی من قسمتهایی رو از اونجا نقل می کنم در اونجا یه مقاله هست به نام فرهنگ اسلامی در هند و پاکستان به قلم شخصی به نام مظهر الدین یا مظهر الدین صدیقی در اونجا اینجا می می سند اگرچه تجارت عرب ها با هند از طریق دریا انجام می گرفت ولی دیانت اسلام بیشتر از راه خشکی یعنی ممالک ایران و آسیای مرکزی بدون خطر راه یافت باز در جایی دیگر همون مقاله می گوید تأثیر اسلام در آین هندو به اندازهی بود که باعث بروز جنبش ها و نهدت های اصلاح طلب در میان خود هندیان شد اینم خودش یه موضوعیست تأثیرات غیر مستقیمی که اسلام روی آین های دیگر دنیا کرده است بروز این نهدت ها در اثر برخورد با مسلمینی بود با مسلمین اولیهی بود که به انابین سوداگر به هند به هند جنوبی مسافرت می کردن که اغلب این سوداگر ها هم ایرانی بودن تجار ایرانی یکی تجار ایرانی و دیگر در آویش ایرانی در پخش اسلام به کشورهای دیگر فهم فوق العاده ای دارن در اینجا که مبلغ رفته است باید بگم خوشبختانه که مبلغ رسمی نبوده است نه اینکه یک کسی را با عنوان مبلغ استخدام کردن که درود برای مردم اونجا منبر برود اگه اینجور نیبود خب باید یه جنبه تصنعی داشت مطلب نه خیلی جنبه طبیعی یه سوداگر تاجر ایرانی به هندوستان میرن به پاکستان میرن چون به دین خودشون ایمان امیق دارن دین خودشون حفظ می کنن و اونجا زن می گیرن خانواده های زن خودشون مسلمان می کنن تبلیغ می کنن ترویج می کنن اون نیروی معنوی هم که خود اسلام دارد کم کم روشت می کنند تا می رسد جمعیت به این جایی که رسیده است راجع به اندونوزی در کتاب رساخیز اندونوزی صفحه سی اینجور می گوید طلوع و نفوذ مذهب اسلام به وسیله دو تاجر عرب یعنی عرب زبان ایرانی نجاد به نام عبدالله عریف و برهاددین شاگرده بید که از بازرگانان مقیم کبرات واقعی در جنوب قربی هندوستان بودن انجام گرد این اندونوزی مسلمان بذرش را ایرانی ها کشتند وله هاها الان از رو می خونم قبل من خودم در جراید ایران خونده بودم بسیاری از آسانی این هر زبان فارسی الان در اندونوزی نفوذ کرده است مخصوصا در فرهنگ دینی اندونوزی برای اینکه اسلام را ایرانی ها از طریق هند از طریق جنوب هند اونها به اندونوزی بردند آقا کدام قوم توانست است یک ملتی را هشتاد میلیون مسلمان در یک جا به وجود بیاورد در همون کتاب شرح مفصل اینه بشه که دین بودایی در اونجا نفوذ داشت دین برهمایی در اونجا نفوذ داشت مسیحی ها چقدر پول خرد شدن در اندونوزی ولی اسلام که به وسیله این دوتا تاجر ایرانی به اندونوزی آمد تمام اونها را متباری کرد به طوری که الان از تمام جمعیت 90 درصد مسلمان 6 درصد برهمایی 4 درصد مسیحی اصلا در اون کتاب میلیون 200 بادرگانان مدبور که به جنوب شرقی آسیا رفت آمد می کردن معارف و فرهنگ و الجسته اسلامی را در اون منطقه عملا منتشر و توسعه دادن بعد در کتاب سرات مستقیم مقاله هست به غلم مردی به نام حسین جاجا دنینگرات در صفحه 366 اون کتاب اینجور میگوید به طار مسلم میتوان گفت اسلامی که در جاور رواج دارد از ایران به هند غربی و سپس به سومات را آمده است برای تعیید این مطلب مثال دیگر نیز میتوان آورد از این قرار که روز ده هم محرم شیعان به خاطر روز شهادت حسین ابن علی عزاداری می کنن و مجالس سوگواری ترکیب می دهن چون ایرانی ها اولین بدر اسلام را در اندونوزی پاشتن و در اردم اندونوزی مراسم محرم را که مراسم محرم میدونید مال شیعان است مرکزش این ایران است در اونجا انجام میدهند باز میگوید از دلائل دیگر که در اثبات نفوذ اسلام از راه ایران به اندونوزی میتوان ذکر کرد این است که در اندونوزی هنگام آموختن طرز صحیح قراعت قرآن برای نشاندادن حروف مصوت الف بای عردی اصطلاحات فارسی به کار میبرند نه عردی نشانه های آشکاری دیگری نیز از تاثیر فرهنگ ایرانی در ضمن مطالعه آثار اندونوزی میتوانید پس معلوم شد که نه تنها ما اسلام را به هندوستان و پاکستان بردیم بلکه اسلام را به اندونوزی هم ما بردیم ما ایرانی ها بردیم چین در چین چطور باز در همون کتاب یه مقاله دیگری به نام فرهنگ اسلامی در چین به قلم شخصی به نام داوود تیگی همچنین اسمی که من بگی نمیتونم بکنم اسمی چینیست را بود نوشته هست که در فاصله یه قرن و نیم یعنی از سال ستیب و یک تا سال شهر سد و هشتاد و چهار هجری در قرن اول و دوم هجری اده قابل توجهی از بادرگانان عرب و ایرانی از راه دریا به چین وارد میشوم و در بندر کومان کومان چو همچه اسمی اقامت میگذینن و از اون تاریخ به بعد رفت رفتد در راسته ساحل به پیش روی خود ادامه میدهد اسلام یعنی ادامه میدهد و به شهرهای مهم اونجا نفوز میکنند و بالاخره به اقصا نقاط شمالی چین و تا شهر هانگ چونی میرسند پس دبر اسلام را در چین اده مرکب از عرب و ایرانی کاشتن بودن و بعد میگوید استعمال اسلاحات و ارغام فارسی در داد و ستد غلاف دلیل بارزی بر تفوق گذشته مسلمین یعنی مسلمین ایرانی در اون نواهی باز در اونجا اینجور میگوید رئیس روحانیان در چین به رئیس روحانیان اونجا میگن آخوند پرانتز نداشته آخونگ شاید آخونگ میگویم که همین آخوند است و اونجا به تلفز آخونگ تلفز میشود که به معنی آلم و تعلیم دهنده احکام دینی چون ایرانی ها بودن که اسلام را بردن به ایرانی ها به ملای روحانی میگفتن آخوند چینی ها هنوز به ملای روحانی و خودشون میگن آخوند باز می نویسد شیوه تعلیم و تربیت سابق چین به طبعیت از روش های معمول ایران و عرب بود باز می نویسد اکثریه باز می نویسد اکثریه اما از اینجا شما بکوید به دهن اون کسانی که میگن خود ایرانی هم از اسلام نفذیرفتن من نمیدونم چطور ممکنه ملتی خودش به زور اسلام رو فضیرفتن باشد بعد ده برابر ده ها برابر خودش مسلمان در دنیا درست کرده باشد این یه قسمت قسمت دوبوم مسئله زور سنعت سنعت هنر استعدادی ایرانی من راجع به زوغ ایرانی چقدر به اسلام خدمت کرده هست سنعت ایرانی چقدر به اسلام خدمت کرده هست ایرانی از طریق کاشیکاری ها از طریق نقاشی ها از طریق خطاتی ها چقدر خدمت کرده هست از در صلاحیت من میدیم ایرانی اون بکرین آثار زوغی و هنری و سنعتی و فنی در طریق اسرام بخلص دادن. چرا ایرانی ها تمام زبغشون، هنرشون، صنعتشون را در ساختن مساجد و معابد و مقابر اسرامی بخلص دادن؟ نه رفتن سراغ یک آتش کده که اون آتش کده را از خرابی نجاتش بدن؟ آقا اگر ایمان نباشد، اگر عشق نباشد که شاکار به وجود نمیاد، اینها همه شاکار هست. شاکار یا پول نمیتونه به وجود بیاورد. چه برسه به زود؟ یکی از مظاهر زوق ایرانی همین مسئله عدبیات هست. عدبیات. آقا این عدب فارسی اگر بدونید چقدر به اسرام خدمت دارید؟ من خیال نمی کنم از زبان عربی کمتر خدمت کردم replaced. من خیلون خshots شما خیال نکنید زبان فارسی از نظر اسرام همین فارسی دری scissors بالطور اصطلاحی میگن هست، همین فارسی معمولی که از آن هست، همین فارسی ای که سعدی و مولدی و حافظ به اون تکلم کردن، این یک زبان غیر اسلامین. این زبان اسلامی هیچ نمایی نمیور زبان اصلاحیي نمی spins اندازه که به اسلام خدمت کرده است ایران خدمت نکرده است بعد زبان عربی هیچ زبانی به اندازه زبان فارسی همین فارسی دری به اسلام خدمت نکرده است اینی که شما می بینید ذر یعددی ذردشتی ها و ذردشتی معابها و در سر سر یهودیها الان به تحت عنوان این که لغAST عربی زبان بیگان است این را از زبان فارسی باید برم ببرید خیال نکنید اینها حامی زبان فارسی هستند خیلی قضیه به عکس هست اینها دشمن زبان فارسی موجود هستند دشمن این زبان هستند میخوان کاری بکنند این زبان فارسی موجود به کلی از میام دارند و یک زبان فارسی دیگری یک لغات مهجور مطروک چرمدی دیگری بیاد بکنند که نسل های آیندر رابطه شد با این زبان فارسی موجود قهت بشد چرا؟ چون این زبان فارسی موجود هر جایش که دست میگذارد میبین رنگ اسلامی دارد میبینن اطلاعا نمیشد این زبان فارسی باشد و شاکار های این زبان فارسی موجود باشد و با اصحاب بشود مبارزه کرد اشتباه اگر خیال بکنید این مبارزه مبارزه با زبان عربی چه؟ با همین زبان فارسی موجودند اونا بهتر از شما میدونن که این زبان یک زبان اسلامی و این زبان خدمتگذار اسلام بوده است و این زبان رنگ اسلامی دارد اون پیرگبر بی هیای بی شرم میگه اصلا سعی را از عدبیات ایران حفظ کنید چرا؟ برای این که زبان سعی خدمتگذار اسلام بوده است و به گبر توحیم کرده است گفته اگر ست سال گبر آتش فروزد اگر یک دم درو افتد بسوزد گفته از ای کریمی که از خزانه غیب گبر را ترسا و زیف خورداری دوستون دا کجا کنی محروم تو که با دشمنان ندرداری این دشمنی با زبان این زبان پارسی حفظش کنید یک زبان اصیل اسلامی ایرانیست هم زبان ایران است هم زبان اسلامی این زبان پارسی چقدر به نظر شما در مده خاتم پیغمبران شعر گفته است این جهت را من به طور جهت نمیگم ولی خیال میکنم به اندازه ای که در زبان پارسی در مده شخص پیغمبر اکرم تا که رسد به اهل به در مده اهل به که قطعی قطعی نه در مده شخص رسول اکرم به اندازه ای که ما در زبان پارسی قصائد در مده هون حضرت برید اون هم قصائدی که شاهکار است در زبان عربی ندارید به اندازه ای که ایرانی به زبان پارسی دری خودش پیغمبر اکرم را توصیف کرده است عرب به زبان عرب اینقدر توصیف نکرده است و ای کاش ای کاش یک کسی پیدا داشت قصائد درجه اول زبان پارسی را در مده رسول اکرم از اولی که زبان پارسیه موجود رائع شده است الان زبان این آهازه جمع آوری بکند و به صورت یک کتاب منتشر بکند تا بفهمید که ایرانی از طریق عدب و عدبیات چقدر به اسلام و تیغمبر اسلام خدمت کرده است و چقدر در راه اسلام خدمت گذار بوده است خدایا چرا قسم میدهیم که این سنت و روش خالصانه و مخلصانه ایم که نیاکان ایرانی ما در راه خدمت به اسلام پیموده ان این را از میان ما قعد نکن خدایا ریشه دشمنان اسلام که زمین دشمنان ایران هم هستن خودت ریشه اینها را قعد قعد جلتی فرج مولانا آینه ایمانی ایران آینه ایمانی ایران آینه ایمانی ایران