موسیقی بسم الله الرحمن الرحیم اله یا کنه عبود و یا کنه استنید سلام و صبح خیلی ارزم کنم محضر شریف و گرانگرد تک تک شما مخاطبین عزیز و بزرگوار هموطنان خوب و عزیزم امیدوار هستم که هر کجایی که هستید انشالله در صحت و سلامت کامل باشید و روز و روزگار برای شما پر از مهربانی باشه انشالله توفیقیست که امروز سه شنبه هشتومه آبان ماه 1403 شمسی بیست و پنجومه ربیوستانی 1446 هجی قمری به اتفاق دوستانم آقای روحلوی روحالله اسمایلی تهیه کننده آقای رزا رزایی صدا بردار آقای روحالله مخصنی همه هنگی پخش و من به نماندگی از همکارانم مجید گلشیری در خدمت شما دوستان عزیز باشیم و مجموع برنامه هایی که برای بخش اول برای شما دوستان عزیز از روژیو معارف محایر شده رو تقدیم حضورتون بکنیم اطلاعی کلام نکنم معتر کنیم و مزیعن کنیم فضا و شروع مجموع برنامه های بخش اول رو به تفسیر سوره مبارک آیات 141 تا 143 سوره مبارک نسا و مفسر بزرگ حضرت های توله جوادی آمودی در برنامه برکرانی نور دوت میکنم شنمنده باشی تا انشاءالله باسم خدمت برسم و عرض عدبی داشته باشم وما ما ارسلنا من قبلك الا رجالا نوحی ایلید فاسألو اهل دبر این کنیم تون لا تعلمون برکرانی نور بالبینات و الزبور و انزلنا ایلید کنیم و انزلنا ایلید کنیم و انزلنا ایلید کنیم و انزلنا ایلید کنیم و این ناسی با نفذه دیگه ایلید ولعلهم یدفكرون بسم الله الرحمن الرحیم الگینی تربسمون بکن فاین کان لکن فتح من اللہ قال و علم نكن نعکم فاین کان لرکافرین نسلیبون قال و علم نستهبض عليكم موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی در موسیقی در موسیقی موسیقی در موسیقی در موسیقی در موسیقی�فرامال کلیف موسیقی در موسیقی در ق worsh добت tor موسیقی در موسیقی در موسیقی در موسیقی در بنعنی موسیقی در موسیقی در مع surpass one الوهی imprisoned side continues with this الوهی Lieutenantahaha in infinity we are coming back to the book celestialetzung after the eve of islam الوهیotics having others прочه ز southrونده احساس scores how to blood test in Islamic religion اینا تحاول داشتن تساول داشتن سولتی داشتن حمله داشتن تا هر کدام دیگری را به کاسه مرگ سیراب کنن گاهی ما شهید می دادیم گاهی اونا کشته می دادم گاهی به سود ما بود گاهی به سود اونا تا این که خدا در آزمون ما با رو معافق دید دید که ما واقعا سابرین برای حفظ دین داریم تراش می کنید فلن ماره الله تعالی صدقنا اونگاه کبت و زلت را بردشمنان ما و نصر و اززت را برای ما مقرر کرده است پس این چنین نیست که در بد امر هر جا مسلمان با کافر گراویز شد پورا مسلمان پیروز بشد این امتحان الهی طلب می کند وقتی در امتحان اینها پیروز شدن اون وقت ایمان را ارائه کردن یقینا پیروز این نهایی از آن اینها خواهد بود و هرگز خداوند شکست را بر مسلمین تحمیل نمی کند که کافر بر مسلمان پیروز بشد و اگر در جریان اهود و امثال اهود مسلمین شکست خوردن در همه موارد اون جایی بود که مسلمین دستور اسلامی را اطاعت نکردن پیرنبه صلی اللہ علیه و سلم بینها دستور داد شما اون مقتر و اون سنگر را حفظ بکنین اون شکاف کوه اهود را حفظ بکنین و به فکر غنان نباشید سهمشا محفوظ است این را گوشت دادن خب وقتی که حرف پیغمبر صلی اللہ علیه و سلم گوشت دادن یعنی به فکر غنیمت بودن و برای غنیمت می جنگیدن نه برای قرآن خب که این گروه را خدا بعد نصرد نمی دهد هر جا مسلمین شکست خوردن تب ما کسبت عیدی کن بود و هر جا پیروز شنن با این که با دست خالی بود بر اساس این تنصرلا ینسر کم و یوسف بهت اغداوکم بود این اصاره بحث در ورن یجعل الله للكافرینه علی المؤمنه سبیل مطلب دیگران است که این که فرمود کافران ولی منافقینن و منافقین خود را در ولای اونها حفظ می کنن این نهر خدعی بشتیست این المنافقینن یخادعون الله و به خادعهم منافقین چون به هیچی معتقد ندارد نیستن و خودمهورن یهو و حوم نفسه نناقه مادی خود را می خواند و چون به خدا و قیامت معتقد نیستن کافرن و چون خودمهورن نه به مسلمین وابستن نه به کافران چرین گروهی هم با دین خدا دارن بازی می کنن هم با رحبر الهی دارن بازی می کنن هم با مؤمنین چه این که با کافران بازی می کنن هر سه قسمت در قرآن ذکر شد یعنی منافق با دین خدا بازی می کنن با رحبر الهی بازی می کنن با متدینین بازی می کنن این را در قرآن ذکر کرد و هد فرمود اینها گرفتار خده الهی اند نمی دانن نمی دانن که اینها را بازی می دهد الان چهار متلب باید بیان بشه ایکه اینها با دین خدا برای من بازی می کنند یعنی این که با رحبر الهی دارن بازی میکنن یعنی این که با مؤمنین دارن بازی میکنن یکی این که نمیدونه اینها بازی که دست کین اون خداست که اینها را بازی گرفته همون این را نمیدونن و ما هم یشعرو اما با دین خدا دارن بازی میکنن همین آیه مبارک است که اِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهُ چون ذات اقدس اله که مسئول از آن است که تحت خدعه احدی قرار بگیرد چون حقیقت نامتلاهی در دست رز کسی نیست خدعه اگر هست با دین است و ظاهرسازی است و امثال ظالک چین که در بخشای دیگر اگر گفته شد اینها دارن خدا را فرد میدهند در حقیقت دین خدا و کتاب خداست ممانندان چون آیات الله یستهزه و بها و یک برا به هست در آیه نوی سوره یه بغیر این است که يُخَادِعُونَ اللَّهُ این مال خدعه خدا که در حقیقت به خدعه دین اوبر میگرده چین که خدعه به رسول خدا را هم اینها در سر میپردارنده هست برابر اون که در سوره مبارکه انفال آیه شست و دو آمده است و این یورید و ان یخدعو که فی ان هست بکر لا که البته این خدعه اهم از آن است که منافق که کار بکند یا کافر این اِنَّ الْمُنَافِقِنَ يُخَادِعُونَ اللَّهُ میشود بر اساس اون خدعه با پیغمبر را خدعه خدا بدانند چین که بیعت با پیغمبر را هم بیعت با خدا میدانند یعنی قرآن میداند در سوره مبارکه فت آیه ده فَمُدْ اِنَّ الَّذِينَ يُبَایِعُونَكَ وَنَّمَا يُبَایِعُونَ اللَّهُ کسانی که با تو بیعت میکنند در حقیقت با خدا بیعت میکنند تو تون رسول خدایی و رسول خدا از اون جدگر رسوله است حرفی جز رسالت و پیام خدا ندارد با مؤمنین هم نیرنگ دارند و خود ایارند چین که در همون آیه نوه سوره بغره گذاشت که يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا اما که اینها را بازی گرفته که گاهی هم با دین خدا بدرفتاره میکنند گاهی با پیغندر خدا بدرفتاره میکنند گاهی با مؤمنین بدرفتاره میکنند اینها را بازی میگرند در همین آیه فرمود که یُخِنَّ الْمُنَافِقِنَم یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا از این طرف حیل با مفاعله را زی کرد مثل این که در نصاف با دین خدا است دارد دین خدا را بازی میگرد از اون طرف سراسی مجرد از این که یک طرف است وَوَ خَادِعُونَ یعنی تنها خدا است که اینها را بازی گرفت است اینه نمیدانند اینها و عذاب خدعه الهی گرفتار شدند سرگرم بازی هستند و نمیدانند خدعه الهی مثل ازلال الهی هرگز ابتدایی نیست اولاً به پاداشی و کیفری است و کیفرشن به نه به عدم است نه به نه بوجود همون دو مسئلهی که به عنوان یهدی من یشا و یوزل من یشا اما وما یوزل به ایلال فاسقین که گذشت که خدا جز فاسق احدی را گمراه نمی کند هم در آیه 26 سوری مبارکه بغره بود و مشابهش در همین سوری نسا گذشت که یوزل به ای کثیرن و یهدی به ای کثیرن وما یوزل به ایلال فاسقین ازلال خدا ابتدایی نیست اولاً برخلاف هدایت که هدایت ابتدایی است ازلال خدا فقط کیفری است و این کیفر هم به امر وجودی بر نمی گردد یعنی زلالت یه چیزی نیست که خدا به کسی بدهد وقتی خداوند لطف خود را از کسی گرفت او را به حال خود رها کرد اوست و جهل او و اهداف شوم او خب سقوط می کند مثل این که شما دست بچه را که رها کردید خودش می افتد شما او را نم داختید او توان رفتن ندارد یه موجود زعیف زلی همواره نیازمنده به حادیست این دعای نورانی امام سجاد سلام الله را در سعیف سجاد یکی لای انتل باقی و ان الفانی انتل هی و ان المید انتل قادر و ان الاجز نمهرشی نست که من در دوران پیری آجز می شمم بعدم می میرم و تو زنده ای همکنون من آجزم تو قوی استی همکنون من زلیلم تو عزیزی همکنون من مردم تو زنده ای و با حیات تو من زنده ام خب اگر لطف فعلای گرفته بشد این سقوط می کند نه این که زلالت یه عمر وجودی باشد خدا کسی را زلالت بدهد این طور نیست نزیر هدایت نیست خود ام بشه رای زن خود ای عمر وجودی نیست وقتی کسی را به حال خودش رها کردی وقتی جاهل باشد آجز باشد خب قهران سقوط می کند دیگر رضا فرمود به ما یخدهون الا انفسهم یعنی گرچه این سزیل قبلن زیر شد که گاهی با دین خدا گاهی با رحبر الهی گاهی با مؤمنین دارن خود امی کنند و این در هر سزیل این مسلس به ما یخدهون الا انفسهم اون چی که توتعه هست علای خود اونهاست این را نمی فهمند نزیر مکر مکر هم در قرآن به همین صورت ها بکار رفت که این ها با پیغمبر مکر می کردند با مؤمنین مکر مکر می کردند ولی در حقیقت با خودشون مکر می کنند و نمی فهمند نزیر آیه سد و بیست و سه سوریان بارکه انعام اینست که و کزالکه جعلنا في کل غریتن اقابر مجتمی ها لیمکرو فیها انا ونایمکرو لابنفسهم و مایشرو خب اگر کسی به این فکر است که مال کسی رو ببرد یا جان کسی رو از او بگیرد این در حقیقت دارد با حیات و سعادت خود بازی می کند و نمی فهمند پس در باره خودعه و در باره مکر هر دو بخش لسان قرآنی است که اینا با خودشون دارند خود او مکر می کند و نمی فهمند ونایمکرو لابنفسهم و مایشرو در بخشهای دیگر فهمود اینا قصد من یمکرو کرد چرا هم ممکور قرار بدند مرد مکر قرار بدند و مانندان یا مؤمنین را مرد مرد مرد مرد و در حقیقت به زیان خود دارند نقشی می کشند و نمی فهمند کیفر این در قیامت البته ظهور می کند اون که در قیامت ظهور می کند گفتند در سوره مبارکه حدید بیان شده است در سوره حدید مؤمنین و منافقین در قیامت با هم سر از قبر بر می دارند اینا که با هم بر می دارند دفعتن می بینند یک دیواری کشیده شده است که باطن و هفیده است در آیه سیزده بعد سوره حدید اینا با هم سر از قبر بر می دارند همونطوری که با هم در دنیا زندگی می کند با هم نشانه های رحمت را می بینند همونطوری که با هم نماز می خوندند ولی اونجا که سخن از دمتاز و یوم اجهل مجمون فرام می رسد دفعتن دیواری بین اینها رست می شود و کشیده می شود که بیرون از دنیا اش آتش از درونش رحمت مومین در درون اون دیوارن و اون داغن و اینها در بیرونن دارن می سودن بعد به مومین می گونند مگه با با هم نبودیم اونو جواب بگن که ظاهرن با هم بودیم اما این تربوس و فرصت تلوی شما این ارتیاب و تربیل و شکی شما اون فریبکاری شما شما را بیرون انداخت این بازده خودعی الهیست در یوم القیامه اما این که داره مکر و داره خودعی فبود اینا فقط دارن خودشون را فریب می دن این باید توجیه دنیایی هم داشته باشد توجیه دنیاییش این است که اینها که دارن علیه اسلام یا رحبر اسلامی یا مسلمین می کوشن در حقیقت علیه سعادت خود و کمال خود دارن توتعه می کنن و نمی فهمن این خوده مخلق بعدی روایت ایست که حالا در جرام روایی ما باشد یا نه باید فحص بشد داری در جرام روایی برادران اهل سنت هست که بجور وارد پیغمبر صلی اللہ علیه وسلم نشسته بود از خوابان در محضر اون نشسته بودن و یه صدای عظیم رو شدن ارز که در این صدا چیه این صدا بحشت نور فمو سنگی هفتاد سال قبل از لبه جهنم پرد شده است و همکنون به ته جهنم رسیده است به این صدای سمود سنگ است به ته جهنم توی نکشید که شیوان مرگ منافق از منزل و ببوش پیغمبر و اصحاب رسید که یک از منافقین مرد و عمر اون منافق هم هفتاد سال بود حضرت با این بلان فهمون به این که جهنم الان موجود است این منافق هفتاد ساله همون سنگ جهنم است که اینا حتر جهنم هست حسر جهنم هست و این منافق بر طول مدت و عام که در حرکت میکرد تو جهنم داشت حرکت میکرد و تو خون بینها و بین همین من آن که یه ده در مسیر آتش داره حرکت میکنند منتها نمیفهمند و الان که مرد و دیگر حرکت دنیا او تمام شد به ته جهنم رسید که این در منافقین فدر که رسفره میدن نار خب در حقیقت این کسی که دارد در مسیر حرکت میکند تو کانال آتش داره عور میکند اون آیات عوائل همی سوانباره که نسا که قبلن گذشت این بود که این های که مال یتیم میخورن همکنون آتش میخورن بعدم گرفتار آتش قیامت میشودن این یه آتش ایست که اولیای الهی این آتش رو میبینن و دیگران که تخدیر شدن به سکر دنیا ای رو نمیبینن یه آدمی که مسته است و تخدیر شده است او که احساس درد نمیکنن سختن احساس نمیکنن این کنی نیست که ما این گونه از آیات رو مجبور باشیم تعبیل کنیم یا خلاف زایر منتقب بشیم یا مزافر محضوف بکنیم مانند آن واقعا این ها در آتش میخورن و گناه واقعا آتش است و در قیامت هم اون آتش سر جاش محفوظ است و ظهور میکند این که دارد وجه الله و احمدن یدعون الان نار این ها به آتش دعوت میکنن این زمامداران کف آیا معناش حتما این است که این ها مردم را به کفر و نفاق و معصیت دعوت میکنن که نتیجه تلخ این کفر و نفاق و معصیت در قیامت آتش است که یدعون الان نار یعنی یدعون الالعقا ادل باطله والاخلاق ادل طالحه والاعمال الفاسدت التي توجب و دخول فی النار معناش این است یا نه معناش ظاهرشم قابل بابر کردن است به حق است این ها مردم را به آتش دعوت میکنن و دونه آتش است این ها که اهل کفر و نفاقن همکنون تو آتش دارن زندگی میکنن قرار از اون است که این المنافقینن یخادعون الله ولی وغوه خادعون این یک بیان نماز یک کار بسیاری بسیار مشکلی است فرمود استعینو به صبر و صلاه و به انحال کبیرتون الا علال خاشقین به ما در قرآن کریم ذات اقدس اله دستور داد وابتقوی الهل وسیله توسل بجوی توسل بسیار چیز خوبیست اما چی وسیله است اون را هم باید کتاب سنمت بیان کنن دیگر و در این که تمسک به هم در شبه مستقیه است ما بگیم فرمشیز خوب است و این که خدا فرموند وابتقوی الهل وسیله خب از کجا فرمشیز وسیله است به ما فرمود نماز وسیله است محبت احل به ایک وسیله است اقرار به گناه وسیله است این تو هم مراجعات شهبانی و مانند آب آمده است که اله انکان قد دن و هجلی برم یدنی من که عملی فرد جالتر اقرار به ذنبه اله ایک وسیلتی لاغل اقرار دارم که گناه کردم همین اقرار به گناه و اعتراف به وعد کردن وسیله است قرآن فرمود نماز وسیله خوب است هر مشکلی دارید درکت نماز بخانید و از خدا حل مشکل را طلب بکنید استحین و به سبر و سلام برات فرمود همین نماز برای مؤمنین آسان است برای دیگران خیلی سخت است وین نهال کریرتون الا علال خاشین چون سم باید پیشانوی خود و بینی خود را به خاک بماند چهره خود را خاکماری کند در پیشگاه خود این کار برای منافق سخت چون به خدا معتقد نیست لذا فرمود ازاقام و الاسطلاته قام و کسالا سخت براشون خیلی سخت همین درکت نماز براشون سخت اما اگر دیگران باشن نه این را با نشات انجام میدن یعاون الناس اون را جلب رضای مردم را طلب میکنن ریاکار دوتا کار میکند یکی این که به خدا معتقد نیست یکی این که به مردم نشون میدهد که من دارم برای خدا کار میکنم که اون کسی که به خدا معتقد است و برای خدا کار میکنن که هرگز به مردم نشون نمیدهد مراعی اون نیست که به مردم نشون بلهد بگوید من دارم برای خدا کار میکنم این نمیگن مراعی مراعی آن است که خدا را نخواهد و به مردم نشون بلهد که من دارم برای خدا انجام بدم از اون کاذب است وگرانه اون کسی که خدا مطلوب اوست چی دیگه مردم ارانه میکند که خب در این حال اینا خوشحالن مسرورن یراونن ناست در این حال دیگه کسی هم نیستن در جریان جبهه رفتن همون استاغلتو ایلالعرض مثل این که به زمین بسته شدید مثل این که زمین رو میخواید به همراه بیارید براتون سخت است احساس سنگیری میکنید در موقع نماز هم این چیزی فهم بود ازاقام و سراتقام و کسالا دو تا آیه که مربوطه به کسالاست در حال نماز است و هر دو برده منافقینه چون برخودشون یه تحمیل میدونن چون معتقیده به خدا که نیسته براشون تحمیل میدونن اونجا که رضای مردم مطرح است با نشات کار انجام بدن یراونن ناست بعد فهمت ولای از کونالله الا قلیلان اینا ممکن است که منافقان خیلم زک بگن خیلم در سجده عشق بریزن اما زکر اینها اندک است خدا به ما دستوده تاموی یا ویلزین آمنوس که رو لا زکر این کسی رو در باری منافقین فهمود اینا ولای از کونالله الا قلیلان لای از کونالله الا قلیلان منافقی نیست که اینا کم به خدا معتقدن یا بعضی از ذکر اینا برای خدا است اینا اصلا به خدا معتقد نیستن یکی از روایاتی که جز قرار روایات ماست به در زیل همین آینه اغل شده است این است که از هسته همین سلام اللہ علیه بگم شده که اینها در علن به یاد خدایم نه در سر و درون اون که علن است کم است برو زیاد باشه اون که در سر و درون است زیاد است برو کم باشه چیزی که مقبول خدا است که کم نیست و چیزی که مردوع خدا است که زیاد نیست لذا فرمود لای از کونالله الا قلیلان نه معناشی نست اینها واقعا به یاد خدا هستن منتا کم اینها اصلا به یاد خدا نیستن فقط در حضور مردم به یاد خدا هستن این هم قلیل است به قلیل هم بی اثر و قلیل چون با تقوی امراه نیست مردود است بی اثر است بگنه ذکر کم را برو مصدال زرده هم باشد این هم باشد این هم قبول میکرد در بعض از نصوص آمده است کیفه یا قلیل مایت قبل چیزی که مقبول خدا هست چونه کم میشه برد کم نیست پس این که فرمود بلای از کونالله الا قلیلان یعنی بلای از کونالله الا علنان بگنه در باطن اینها هرگز یاد خدا و نام خدا مسرح نیست و در قیامت که باطنها ظهور میکند پردها کنار میرود اونگاه این ها میبینند در نهانشون و نهادشون کیزی نیست بعد فرمود این ها مزبزبینه بین زارک لا اله ها ولا ولا الا ها ولا مزبزب که زبزره است فعله است و این حرف تقرار شده است اون رفت و برگشت مکرره را میگویند اگر یک کسی یه راه خاصی را داشته باشد میرود و دیگر بر نمیگرده و اما اگر راه برای او بسته باشد ناشار رده و مکرره میشود رده را میگن تردید اگر کسی راه بلد باشد در خروجی را بداند خب از مسجد به سمت در خروجی و از اونجا به فضای بیرون میرود این دیگه مردد نیست اما کسی نابینا باشد از این دیواری به دیوار مقابل میرود و دوباره برمیگرده این راه نیست این رد مکرر را میگن تردید که راه به جایی نیبرد این گونه از تردیدها را هم میگن تزبزب که راه خروجی نداره این را مرتب در حال این طرف اون طرف هست فرمود این ها نه در جمع مسلمین هستن نه در جمع کافران این ها در دور نهور منافع خود میگردن این ها در دور مسلمین هستن نه دور کافران ولی از در عقید کافران البته چنین کسی که به سوی خود حرکت میکند نه به سمت خدا چنین کسی کافر هست پس این کی فرمود نعناش این هست که نا این ها کافران چون فرمود و اصولا بین نفی اثبات منذیره این نیست انسان یا مؤمن هست یا مؤمن نیست پس هم برهان عقلی بری این هست که تزبز و مستحیل هست هم برهان اصول هست هم برهان مستحیل هست نقلی برمون