حالا تا خونه گرمتر بشه مصرف گاز بره بالا تا خاله بطولی نگازشون قصب شه و بچه های خاله بطول سرما بخورن ببینم چی داری برای خودت میگی حالا گازی اونو قصب شده افتاده گردر من شما بهش یه چیزی بگید آقا جون ببین آقا جون ما باید غیر خودمون به فکر دیگران هم باشیم مثلا بجای این که درجه شفاش رو زیاد کنیم رباز های گرمتری بپوشیم یا دریچه ها رو خوب ببندیم پنجره رو باز نکنیم که دمای خونه کم بشه و با دود سیگار به اطرافیانمون آسیب بزنیم بله ای بابا آقا جون من دیگه قول میدم تو مصرف گاز سرف جوی کنم آخه خاله بطول و بچه های نازش چه گناهی کردن باش من قول میدم تا دیگه به خاطر یه نخه سیگارم دارم پای پنجره که دودش یعنی میخوایی سیگار رو ترک کنی نه میرم تو بارو کن درم محکم میبندم که دیگه شما عذیب نشه ماه 1403 شمسیه و ایام فاطمیان خدمت عمیر شما و بزرگواران تصدیت و ترزیت هزب کنم و از این دعوت میکنم تا ساعت 14 دوه بعد از ظهر با بنده سید سعید حسینی و همکارن بزرگورم آقایان سید محمد علی حسینیان تقیی کننده محسن محابادی صدا بردار و رهولده محسنی همه انگیه پخش همراهی بفرمایید دعوت میکنم برنامه برکرانه نور رو بشنوید برنامه این که امروز اختصاص داره به بیان بخشی از نکته های تفسیری آیات شریفه 159 تا 161 سوره مبارکه نساء توسط مفسر آنی قدر حضرت آیت الله جوادی آمالی حفظه الله موسیقی بر چراقه نور موسیقی بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم ظاهر روایات دیگر هم برمی آید که وجود مبارک از جد زنده است و آسمانه ها سفر کرده در زیل همین آیات در تفسیر شریف نور سغلین جلد اول صفحه 569 مسئله اروج وجود مبارک مسیح است که از ملای حضوره الفقیه نغل بکند که اون از زید ابن علی انعبیه سید الابدین سلام الله علی نغل بکند که فرمود و این لله تبارش و تعالی بقاء في سماواته فمن ارج بهی الى بغت منها فقد ارج بهی علی بعد به این آیه استشهاد مکند که تعرج الملائکت و روحو علی و یقول عزوجل في قضیه ایس ابن مریم بل رفعه الله علی که وزان رفعه الله علی وزان تعرج الملائکت و روح است که ظاهرش روجه الاسماست که این هیچ استعباد عقلی ندارد البته که از این در یک از این تو آسمان ظاهری زندگی بکند هیچ استعبادی ندارد منتصف سند باید معتبر بشد به حدی که در این گونه از مسائل بشود بنای اعتماد کرد خبر واحد صحیح اعلایم در این مسائل حجز نیست مگردم اصناد زنی بخواهد بودد چون امر فقهی و فرعی که نیست که بخواد عمل بکند بخواد اعتقاد پیدا کند با مزن نم اعتقاد حاصل نمی شود ولی اصناد زنی مویستر است بخواد گمانم این است که دین چنین می فرماید در همین هست در صفحه پونسد و هفتاد این چین آمد است که در جریان این نیم متوفی که و رافعو که علیه و متحر و که منالدین کفرو روایتی رو از رسول گرامی صلی اللہ علیه و سلم نقل میکنند که فلان بیقدر که احدی بر قتل و سلب او لانهم لوقدر و علا ظالکه لکان تکذیبند قولی تعالی ولكن رفعه الله علیه بعد انتبه فاهو از این حدیث برمی آید که اون ترتیب زکری ترتیب رتبی رو هم به همراه دارد این نیم متوفی که و رافعو که علیه گرچه با وابعت شده است فقط ترتیب زکری است و تقدیم زکری است لیکن از این حدیث برمی آید که این رفعو که علیه رفع بعد از توفیه است ولكن رفعه الله علیه بعد انتبه فاهو حالا یعنی اول او را رهلت داد یعنی جانش غبز کرد بعد جسمش هم گرفت که به بدنش آسیبی نرساند یا راه دیگری است به تقدیر رفع طبق این حدیث بعد از توفیه است روایت دیگری که از اصول کافی است در جریان رهلت وجود بارک است امیر صلوات الله و سلامه و علیه روز بیست و یکمه ماه مارک رمزان وجود مبارک امام مشتبه و سلامه و علیه سخنرانی کرد قام الحسن ابن علی فی مسجد الكوفه در روز اون شبیه که وجود بارک حضرت دهلت کرد فحمد الله و افنا علیه و صل على نبیه صلی الله و علیه و سلم سمغال ایوه الناس انهون قد غبزه فی ها زهی لیله رجلون ما سبقه ها الابرون لایدرکه الاخرون و الله لقد غبزه فی لیلت لطی غبزه فی ها وسیع موسایو شبنونو شب امیر المؤمن رهلت کرد که در اون شب وسیع موسا سلامه علیه رهلت کرد این یکی و لیلت لطی ارگه فی ها ایساب نماریم نفهمد غبزه این معلوم بشود که حضرت اروج به آسمان هایشه اون وقت یعنی اصر نزول این آیات و اصر نزول این حدیث حالا بعد رهلت کرده است ما که دلیلی نداریم که همین آیات تا اون اصر را نشون میدهد و همین روایات و لیلت لطی نزله فی های قرآن خب این حدیث البته محتوی بسیار بلندی دارد نفهمد روح وجود مارکه هسته امیر نزیر روح انبیا و آسمان میرود بدن شریفش که به قبر نازل شد مثل ظاهر قرآن است که به عالم طبیعت آمده است برنامه بدن امام به منزله آیات است یعنی ظاهر آیات وجود لفظی آیات است روح امام سلامالله به منزله محتوی و معارف آیات است خب این هم نشون میدهد که وجود مارکه مسیح عروجی داشت در صفحه پونسد و هفتادیه کم روایتی رو نقضی کند که انهل حسن ابن علی سلامالله علیه ما فرمود وجود مارکه مسیح عمرش سی و سه سال بود سم رفعه الله الى سما و یه به تو الى الارضه به دمشق و هول لذی یقت ردد جال این ظاهرش این است که وجود مارکه حضرت زنده است و الانم زنده است و تا ظهور است ولی از ارواه نافده هم زنده است اون وقت نازل میشود پس روایات باهم کند طایف است یک سلسل از روایات این است که اون وقت عروش کرده است رهلت نکرده اما حالا بعدن رهلت کرده یا نه دلالت ندارد ولی این روایات دلالت دارد که وجود مارکه مسیح اروج کرد و زنده است و وقتی وجود مارکه از تهرجه سلامالله زهور میکند اون هم نازل میشود و دلجال را به حلاکت میرسند روایات دیگر همان است که هم شیعهان عقل کردن هم سنیه ها منطقه با تفاوت یعنی هم زمخشری و پخرازین عقل کردن هم در جوامه روایی و تفاصیل ماست که حجاج گفت این آیه من را خسته کرد که من گاه یهودی یا مسیحی را میکشم اونا به ایسا ایمان نمی آورند و این آیه امن اهل کتاب اللالی و امنن نبی قبل موته اونگاه راوی میگوید به این که من از شهر ابنه و شب شهر ابنه و شب نقل میکند که حجاج این حرف زد گفت یا شهری آیه است در قرآن که من خسته کرده است نتوانستم بفهمم با این از که من گاه یهودی یا مسیحی را میکشم لب اینا تکون نمی خورد که اینا ایمان آورده باشند به مسیحی در حال مرد و با همون حالت غیر ایمانیشون میبیرند ایشون گفت که این چنین نیست که شما خیال میکنید بلکه منظور آن است که این ایسا ینزلو قبل یوم الغیامه الی دنیا فلا یبقا اهل ملت یهودی ولا غیرهو الا آمن بهی قبل موته و یسلی خلف المهدی از جلالله تعالی فراجه و شبیه قال ویه که انالکه هازا و من این جهت به فقلتو حدسن بهی محمد ابن علی ابن حسین ابن علی ابن عبید حالب سلام الله علیه و جمیل فقال جهت الله من این انصافیه اینی که در جوامه رباعی ماست غیر از آن است که در کتاب تفسیر اهل سنت است اونها میگوین که منظور آن است که در حال احتضار اونها وقتی وارد برزخ میشوند اون حالت دیگه حالتی نیست که شما زبان اونها رو ببینید حرکت میکنند یا نه دیگه با این زبان ایمان نمی آورند با اون زبان برزخیشون مؤمن میشوند اینو فهم کنید خب روایت دیگری که این زمیر بهی را به وجود وارد پیغمبر برگردن فهمید که این دیگه کامل از باب جریه تطویق است چون آیه هیچ ارتباطی با جریان پیغمبر ندارد و همچنین جریان هسته امین رای به اون وقت شعر حالس همدانی نم نه آن بکنند که مرحوم امینور اسلام در مجمعه میبود که این روایت اگر صحیح باشد معلوم میشود در صحت این روایت اشون تردید دارد روایتی که از تفسیر عیاشیست ان جابر ان عوی جعفر علیه مستلام اینست که به این من اهل کتابه الا لی امنن بهی قبل موته قال ليس من اهد من جمیع العدیان یموتو الا رعا رسول الله صلی اللہ علیه وسلم و رعا امیر المؤمینه علیه السلام حقا من الابولین و الاخرین این مطلب حق است به یه تطبیقیست یه برداشت تطبیقیست که نسبت به این آیه عمل شده وگرنه آیه در باره مسیح است دیگه کاری به جریان مجموع باره پیغمبر ندارد به هر تقدیر ظاهرش این است که زمیر به خود کتابی برمی گردد اما آیه بعد که فرمود در اثر ستمهای فراوانی که اهل کتاب کردن ما اینها را به کیفر دنیا و آخرت گرفتار کردیم حالا همه اینا محتمل هست هیچ کدام از اینها اگر روایتی داشتیم خلاف قرآن نیست که ما بگوییم مثلا فرون مطلب اروج الاسما یا قیبت مخالف قرآن است البته روایات مسئله اروج به تأیید میکنند قیبت را یا تعروض نکردن یا مثلا خیلی زعیف درارت میکنند و هیچ کدام از اینها مخالف قرآن نیست شادم اروج کرده باشد و امکان اغلی دارد و آیه هم نافی نکرده است خب فبظلم من الذین حادو حرمنا علیهم تیبات اوهد لطفهم اهل کتاب مخصوصا یهودیه جرائم فرابانی داشته به دارند فرمود خصوص یهودیه چون در ظلم کردن از دیگران جنوترند لذا به کیفر تلختری هم محکوم خواهند شد فمودفه به ظلم من الذین حادو حرمنا علیهم تیبات اوهد لطفهم این تنوین ظلمی من اون تنوین تفخیم است یعنی ظلم مهم و عظیمی که اینها کردن ما تیبات الهی را بر اینا حرام کردیم که وقتی مسیح سلام الله علیه آمد بعضی از چیزها را برای پیروان راستینش حلال کرده است اون فجایی که قبلن یاد شد یعنی نقض احدهای که کردن انبیارا کشدن در باره مسیح چنون حرفی زدن در باره مریم سلام الهی ها چنون بهتان عظیمی زدن اون باعث شد که اینها را خدا لعن کنند از اینها قرده و امثال زالک بسازد ولی این سیات مثل رواخوری و رشفگیری و امثال زالک باعث شده است که بعضی از محللات الهی بر اینها تحریم بشود که ایک اقوبت دنیایی است اقوبت اخربیشون هم که نار جهنم است و عذاب علیم در همین جامعت را است که اینها را خداوند هم به عذاب دنیا گرفتار کرده است هم به عذاب آخره فمودفه به ظلم من اللدین هادو که این تنوینش تنوین تفخی متعظیم خواهد بود حرمنا علیهم تیبات این اوهد لطلهم قبلن اون تیبات با اینا حلال بود انا با اینا تحریم کردیم ما که تحریم اون تیبات اشاره خواهد شد که چیست و بسقدهم عن سمیل الله کثيرن این کثيرن یا وصف است برای مسدود یا وصف است برای صد صد باساد یعنی سرف و منصرف کردن اینا هم ینسرفونه به انفسهم هن یسرفونه غیر هم یعنی هم خودشون منصرف از راه الهی هم دیگران را باز می دارن این صد یعنی بازداشتیgen از راه خدا هم خودشون منصرفن هم دیگران را مصرفن اگر چون چه هم خودشون را هم دیگران را و هر تقدیر این کسیرن میتواند وست باشد هم برای صد هم برای مصدوب صد انسبیل خدا هم چند جور است یکی تبلیغ سو است یکم تحریف کتاب که هر دورا یهودی ها داشتن برخی از این ها مخصوص علما این ها بود و اخزه مرربا و قدنه و قنهون ربا بر این ها تحریم شده بود این ها رباگیری را آغاز کردن بلکه گفتن این ها مبتکره در قنه ربا بودن دیگران یعنی ملتهای دیگر ربا خوری را از سهنگیستا یاد گرفتن و اکلهم انوالا ناسم الباطل مال مردم خوری را از راه باطل این ها ترویج کردن خودشون مبتلا بودن و دیگران را هم تشویق میکردن نحوه مال مردم خوری هم یا به نحوه رشاب و یا به نحوه تحریف کتاب بود به ماننده که اونها را هم آیاتش به حاست خدا خراعت میشن این ها کیفرهای دنیاییست و اعتد نال کافرین منهم عذاب ان علیما که عذاب اخراویست اما کارهایی که یهودی ها کرده بودن یه مقدار در سوره انبارکه بغره گذشت که آیه هفتاد و نه سوره انبارکه بغره است فرمود فوینون للدین یکتبون الکتابه با اینه این ها آیات الهی را تحریف میکردن کتمان میکردن چیزهای را خودنویس میکردن خودشون مینوشتن میگفتن این تورات است تورات یک کتابه نبود نزیر قرآن که در دسترس همه مردم باشد کتابه بود تقریبا انحساری انجیلم این چنین بود لذا اون مشروعه شایخ سو و علمای سو اشون به دلخواه خود تحریف میکردن تفسیره به رعی میکردن و مینوشتن میگفتن این حرف تورات و انجیل است فرمود از این را اینها دین را تحریف میکردن و درامدی داشتن توم یقورون حضام اند الله لیشتر و به ثمن قریلا فویلون لهم مما کتبت ایدیهن و ویلون لهم مما یک سبوب در سوره انبارکه ماعده بخش دیگری از حرام خوریهای اهل کتاب ذکر شده است و قهرن تحریف هایی هم که شد بر اساس هم حرام خوریهای این است آیه چهل و دو سوره ماعده این است که سماغون للکدبه اکارون للسوهد اصولا مال حرام را مخصوصا رشوه و امثال رشوه را سوهد میگویند برای اینکه سوهد کردن یعنی نرم کردن یعنی شما نرم میکنند مسهوت مثل مسهوق اون چیزای پودر شده است سحیق به سحیت همین است خب چون حرام وارد زندگی کسی بشود او را پودر میکند دیگر هر گونه استقامتی هم داشته باشد او را متلاشی میکند از این جهت حرام را سوهد گفتند چه اینکه حرام را هم حرام گفتند برای اینکه خدا انسان را معنی کرده محروم کرده و اون مال همه انسان را از سعادت و فضیلت محروم میکند باز در سوره بارکه معده گوشه از حرام خوریها یه اهل کتاب را ذکر میکند آیه شست و دو این است شست و دو سوره معده و ترا کثیر من هم یسارعون افر افمی و عدوان و اکلیمو سخت لبعث ماکانو یعملون مشایخ و علماشون هم مروجان این سخت خوری بودند و من لولا ینها هم ربانیون و احباران قولهم و عفو و اکلهم و سخت لبعث ماکانو یسناون چرا علماشون احبار ربانیشون اونها را از حرام خوری باز نقشتند این چرین گروه یعنی این احبار روحبان یا خودشون دستن در کار تحریف بودند یا یا آدم بی تفاوت لذا در سوره بارکه آل امران ملازه فرمودید سر این که خداوند مسیح ها را به مسلمان ها نزدیک تر از یهودی ها می داند این اشدن ناس عداوتن للدین آمن الیهود ولدین اشتکو و این اغرب ها مودتن للدین آمن الیهود ولدین قال و این نانسارا و علیه که به انه منهم قسیسین و روحبان و انه هم لایستکبرون برای همان از که احبار و روحبان یهود غیر از قسیس و روحبان مسیح ها بودند و در بین ملده مسیح ها به مسلمان ها نزدیک ترند مشرکین و یهودی ها در اثر اون قصاوت قلب شدید ترین دشمنی را نسبت به اسلام مسلمین دارند ولی مسیح ها به سه دلیل این ها به اسلام نزدیک هستند و این اغرب ها مودتن للدین آمن الیهود و این اغرب ها مودتن للدین قال و این نانسارا چرا؟ ولی که به انه منهم قسیسین و روحبان و انه هم لایستکبرون این ها طبعا یه آدم های مستکبر نیستند اگر درست تربیت بشوند حق پذیرند طبعا خشن نیستند این یکی علمای خوبی هم دارند این ها رو تربیت میکنند خب اگر یه ملدی طبعا خشن نباشد آلمان خوبی هم داشته باشند درست تربیت میشوند این آلمان یعنی قسیس و روحبان در یهودیت هم بود اون هم علمای دین داشتند منتها روحان همون ماده پرستی که در این قشب در این نجات بود این علمایشون هم به دام همین رزیلت افتادند شروع کردند به تحریف تورات از یک سم شروع کردند به رشبگیری از سمت دیگر لذا قرآن کریم نمیگوید این ها روحانیون داشتند این ها علما داشتند برای که علمایشون اصولا به همین دام افتادند و اگر نه از حرف آلم داشتند این یعنی آلم سوری کافی نیست قصیست به روحبانی که خودش کتاب الهی را تحریف میکند او فساد دامن میزند