موسیقی موسیقی موسیقی بعد از اینکه فرمون اکثری اهل کتابه اهم از یهودی ها و مسیح ها از ایمان به جمیع ما جا به نبی استنکاف دارن فرمود کسانی که راسخین در علمن یا مؤمنین واقعین اینها به جمیع ما جا به نبی مؤمن خواهند بود. راسخین در علم اون که خودشون اهل تشقیزن مؤمنین واقعی کسانی اینکه اهل تشقیز شناسن کار شناس شناسن که اگر خودشون اهل تشقیز نیستن این دو مسلب را به خوبی میفهمن که باید به اهل تشقیز و خبره مراجعه کنن یک و خبره ها را خوب میشنسن به حرف اونا گوش میدهن دو این دو گروه به جمیع ما جا به نبی ایمان بیاورن این مسلب اول همه محفوظ بماند مطلب دومان است که خداوند پاداش چنین افرادی را هم عجل عظیم قرار میدهد خبر این مبتدا در زیل آیه نیست ولی که خبر مبتدا همون یؤمنون به ما انزل علیک است چون محور اصلی این است که اهل کتاب از ایمان آوردن سر باز میزنن ولی راسخان و مؤمنین راستین ایمان بیاورن اون مطلبی که کلام برای او سوق داده شد این است که راسخین و مؤمنین راستین ایمان بیاورن به قرآن سخن در این نیست که ما به راسخین و مؤمنین عجل میدهیم اون مطلب دیگر است مطلب اصاسی که مبتدا و خبر باید باشد و خدا باید گزارش بدهد در قبال این که اهل کتاب ایمان نمی آورن چون لجوجن اون مطلب مهم این است که راسخین در ایر و همچنین مؤمنان راستین به انبیاه سلف اونها به قرآن و پیغمبر صلی اللہ و سلم ایمان بیاورن بعد در جمعه دوم فرمود عجل عظیم اینها را خدا خواهد داد مطلب بعدیان است که بر اساس این تحلیل والمقیمین از صلاة والمؤتون از زکات تلیعه جمعه دوم است نمی که عطف بر راسخون و مؤمنون باشد دوتا سؤال در این جامعه دره است یکی این که چطور مقیمین منصوب است و قبلش مرفوب و بعدش مرفوب این یک سؤال سؤال دیگر نیست که چطور عمل قبل از ایمان ذکر شد فرمود والمقیمین از صلاة والمؤتون از زکاتم والمؤمنون بالله والیوم الاخر در قاله موارد قرآن کریم اول ایمان رزق میکند بعد عمل صالح را ولی چطور اینجا اول عمل صالح ذکر شد بعد ایمان این سؤال دوم را باید جدا جواب داد اون سؤال اول که چطور مقیمین منصوب است این سؤال مشترک است خواهیم والمقیمین تتمه جمعه قبل باشد یا تلیعه جمعه بعد باشد باید مرفوع باشد نمنصوب در حالی که منصوب است این سؤال را اول باید پاسخ داد این والمقیمین از صلاة که منصوب است شما میبینید گاهی در هنگام نوشتن یک کلمه را انسان درشتر می نویسد با یه حروف مشکی تر و یه حروف مشکی تر بزرگتر می نویسد در وسط صفحه تا جلب توجه کنند یا زیرش خط می کشد یا روش خط می کشد که جلب توجه کنند یا در موقع گفتن با صدای بلندتر او را ادام می کند که جلب توجه کنند پس از دره هنری گاهی نهوه خطاتی برای جلب توجه است گاهی خط کشیدن و علامت گذاشتن بلا پایین کلمه برای جلب توجه است گاهی در موقع گفتن آدم در حال سخندانی می بینید یه کلمه ای را خیلی بلند ادام می کند برای این که خیلی مهم است برای جلب توجه گاهی هم از در اعراب می بینید وضعش با گذاشت پرم می کند در اینجا این المقیمین نه درشتر نوشته شد نه درشتر خونده می شود نه بالاش خط دارد نه پایینش خط دارد ولی یه علامت نهوی دارد قرآن ذهن را متوجه میکند که چطور شد اینجا همه مرفوع قبل مرفوع به بعد مرفوع این وسط منسوب خب اگر یه چیزی مهم باشد انسان یا در موقع نوشتن او را درشت می رسند اون کشفال آیات سابر این کلمه ولی تلتفی که در سوره امبارکه که کهفه است ای را خیلی درشت می رویشتند چون این ولی تلتف وسط قرآن بود پونزده جز از اون طرف پونزده جز از این طرف این در وسط آغاز جز شونزده هم که بود که وسط قرآن بود این کلمه ولی تلتف را خیلی درشت می نوشتند که هر خاننده سآل میکرد که چرا این کلمه ولی تلتف به این درشت نوشته شده جواب می دادن برای که این وسط قرآن هم هست این گونه از علامت ها برای جلب توجه هست یا شما بینید در سخندانی وقتی انسان به ایک نکته حساس رسید سیدارا بلند می کند خب پس این گونه از علامت گذاری ها برای جلب توجه هست یه جلب توجه عدوی و نهوی هم همین هست که در یک آیه همه مرفوع هم دفعت هم می بینید یه فعل منصوب هست یا یه اسم منصوب هست این جلب توجه هم خورد که برای چی قبلی ها مرفوع بعدی ها مرفوع و این وسطی مرفوع نیست می شوده والمقیمی رساله وقتی که انسان به سراغی می روید می روید برای آن هست که چون سلات عمودی دیده هست سلات چیست که این قبلت قبل ماسواها این ردت رد ماسواها و ده ها حکمتی که رو نماز بار هست رو این جهت هست که این کلمه عمدن این چیم گفته شد نه این که معاذ الله اصلش بل مقیمون بود بعد اده اشتباه کردن و بر اثر قلبه از نویسی ای رو منصوب کردن یا به صورت جردر آرودن این چنین نبود توجهش هم همان هست و نماز یک نقش تعیین کنندهی دارد که اگر چون چه واقع نماز صحیحا خونده بشود بسیاری از مسائل حل هست ما مشکلاتیمون برای آن هست که این نمازمون نماز واقعی نیست تو سوره امبارک معارج اونجا که فهمید ازامستال شلوج از اوها به ازامستال خیر و منوعا بسیاری از رزائل را برای طبیعت انسانی زکمی کند و فهمید نمازگزار ها از همه رزائل مسئولند یعنی این به منظری شرح اون متن است اونجا که فهمید نسرات تنها عن الفحشا و المنکر در سوره امبارک معارج این رو بازی کرد که نماز کدوم فحشا را برطرف میکند و چجور فحشا زدائی میکند جزو بودن را منو بودن را حلو بودن را برطرف میکند این هم یه مطلب مطلب و عدیان است که اگر چنون چه این والمقیمین تلیعه جمعه دیست کماه و زاهر چرا بر خلاف اون روال امومی قرآن کمری خریم است روال امومی قرآن کریم بگیست که اول ایمان را ذکر میکند بعد امر ساله را این این این این در آیات همارو ساله هاییدنیم قرآن کریم فرابان است و برابر با نظام اغلی هم هست چون اول اعتقاد است بدعمل صالح حالا چطور اینجا اول مسئله نماز و زکات مطرح شد بعد مسئله ایمان جوابش این است که این گونه از آیات در قرآن هم هست نه این که نباشه اساس قرآن بر این است که اول ایمان را زیشت میکند بدعمل صالح را ولی گاهی اول عمل صالح را زیشت میکند بعد ایمان را اونجا که خطاب به مؤمنین است و میخواهد بگوید که مؤمنین تنها ایمان کافی نیست عمل لازم است در اون گونه از موارد اول عمل صالح را زیشت میکند بعد ایمان را نظیر آیه سور نهر که من یعنی صالحن من زکرن و انسا و هو با مؤمنون یا در همین سوره بارکه یه نسا و هو با مؤمن و اله هاییت خون یا جنته و یا یل لبون نغیره وقتی میخواهد در سطح جهان جهانی حرف بزند بله اول ایمان است و بعد عمل صالح این یه راه منطقی است و یه راه عومی است که بشر اول باید ایمان بیاورد بعد عمل صالح بود اما وقتی در فضای مؤمنین و مسلمین حرف میزند میخواهد بگده این که این ایمان که شما آوردید وقتی نافع است که عمل صالح به همراه او باشد اونجا اهمیت عمل صالح مشخص میشه وقتی اهمیت عمل صالح مشخص شد در این فضا این عمل صالح را قبل از ایمان ذکر میکنن برای اینکه شما که ایمان دارید اونی که ندارید عمل به ایمان است پس در اینجا اون عمل مقدم است اون که مؤمن نیست برای او اول ایمان است و بعد عمل صالح الان شما وقتی میخواید مؤعزه کنید و سخنرانی کنید در یه فضایی که همه شما مسلمانن اونها را که به اسلام وعوت نمیکنید که اول وحروف میکنید نهی از منقرم میکنید که واجب و مستحب را انجام بدن حرام مکرور ترک کنن شما حرفتون متوجه به اون اعمال امت است نه به اصل اعتقاد لذا از اعمال شروع میکنید و دنبالی سخنتون به اعتقاد میرسد پس اگر در آیه 124 همه سوره مبارک نسان که قبلن گذشت فمد به من یعمل من از سالهاته من زکرن اونتا و هو و مؤمنون سرشید است یا در همه آیه سوره نرکه من عمل ساله من زکرن اونتا و هو و مؤمن سرشید است در محل بحثم خطاب به مؤمنین است که حالا که شما ایمان آوردید وقتی ایمانتون به سمر میرسد بهشتی خواهد بود که اهل اقامه نماز به ایتای زکات باشید و المقیمین از سلاته و المقتون از زکات پس چون این و المقیمین تلیعه جمعه دومه است نه اینکه عکس بر جمعه قبل باشد و خبر در زیل آیه باشد که بخواهد بفرماید ما بناعج میدیم چون اون نکته مهمه که خبر بودن خبر رو تعمیل می کند این است که اکثری بنی اسرائیل به قرآن و پیغمبر ایمان نیابردن راسخین و مؤمنان راستین به قرآن و پیغمبر ایمان آوردن اون گزاره اصلی این است بعد برنامه پاداشم ذات اقدسی را مرحبت بکنم خب مطلع بادیان است که این انا او حینا به منزلی تعلیل و تحبیین این مدعای قبلی است چرا راسخون در عل به قرآن و پیغمبر صلی اللہ علیه وسلم ایمان می آورن برای این که یه برهان عقلی هست مشترک هست همه می فهمن یه سلسل عدل نقلی هست که این عدل نقلی هم انبیاء قدشتی ارائه کردن دلیلی ندارد که اهل کتاب اون قبلی ها را بپذیرن و فعیلی ها را نپذیرن و بگوین نعمی نبه بازنه بناکر و روبز اونا به چه دلیل تورات و موسیٰ علیه السلام انجیل و ایسا علیه السلام قبول کردن دو دلیل عقلی که بشر و وحی رسالت هست یک و معجزی آوردن و هر که معجزی بیاورد و تحدی کند و پیروز بشود پیغمبر هست دو لذا به موسیٰ علیه السلام به ایسا علیه السلام و همه دلیل قبلی ایمان ها بود خب همه اون مدارک و عدلی که در باره قرآن و رسول حسن صلی اللہ علیه و سلم هست دلیل ندارد که اونا ایمان نیاورد رضا فرمود انا اوحینا الی که کما اوحینا الانوهن و نبیگنیم بعده وحی یک ارتباط مخفیست خواه از درون خواه از بیرون یه وقت از درون و وسیل فرشته چیزی در قلب انسان رسوخ میکنند چون وحی های گرایشی و تستیدی و امثال زالک برای غیر انبیاء علیه و سلم هم هست اون وحی شریعت هست که مخصوص انبیاء علیه و سلم هست خب یا نه در یه سلسله جلس چه خوب همه این اعلام های مخفیانه هست یا از درون یا از بیرون اون که بد باشد و شر باشد منتو مخفی باشد خواه از درون خواه از بیرون مال شیطان هست که فرمود کذاره که یوهی بعضهم الى بعضن زخرفل قول قرورا یا انه شیاطینه لیوهون الى اولیاهم رای جادلوکم این مقالطه هایی که در ذهن یه عد بدندیش ظهور میکند و اونها را وادار میکند که در برابر حق بایستن این وحی شیطانیست یعنی اون آرام و آرام تزریق و تلقینی که در درون انسان پیدا میشد این وحی هست حالا یا بد یا خوب اگر بد بود که شیطان میابرد اگر خوب بود که فرشته میابرد و همچنین از بیرونم گاهی ممکنه از کسی در اثر رفاقت بد دیرگوش کسی را بخانند و او را از راه به در ببرند که یوهی بعضهم الى بعضین زخروفل قول غرورا پس چه از درون چه از بیرون چه حق چه باطل اینها وحی هست منطقه اگر چنون چه حق باشد به ذات اقدس اله و فرشته ها ارتباط دارد باطل باشد به شیاطین انس و جن ارتباطده اونا که یوهی بس به صوفی صدور ناس میل جنت و ناس اینجا حق قصد و به ذات اقدس اله ارتباط دارد حالا گای خداوند به یک زنی وحی میکند که زمین نجات یک پیغمبر را فرهام کند که اوهای نائلا امی موسا یا نه به اولیا الهی فعل را وحی میکند به اوهای نائله فعل الخیرات به اقام السلام و اینا هم مخصوص این مخصوص ایمه علیه السلام نیست اون مراحل آلیش مخصوص این هاست اون مراحل وستا و نازلش مال شاگردارین هم خواهد مسئله بعدیان است که ذات اقدس اله یه وحی مشترکی دارد که مال همه انبیاء و مرسلین هست یه وحی خاصی دارد اون وحی خاص که مال اولیل عزم هست و مال غیر اولیل عزم نیست که یه وحی جهانیست تقریبا حالا یا جهانیه امن از زمان و مکان یا خصوص مکان اون را به پنگ نفر بیان مکند در سوره امبارک شورا آیه سیزده هم میفهمد شرعالکم مند دین ما وستا به نوهن یک و لذی اوهینا الیک دو و ما وستاینا بی ابراهیم و موسا و ایسا این پنج اینجا دیگر سخن از انبیاء دیگر نیست اینه وحی وسیع تر و جامع تر است مال انبیاء اول از فقط این پنج پیانبر علیه مستل اما آیه محل بحث اهم از اون معناییست که مخصوصه به انبیاء اول ازم باشد است الوحی است لذا بسیاری از انبیاء غیر اول ازم هم در اینجا زک شدن مطلب دیگران است که این سوره امبارک نسا در مدینه نازل شد قبل از این سوره ای بودن که در مکه نازل شدن در مکه سوره امبارکی انعام نازل شد و این بیستوره پنج پیانبر علیه مسترام که اسامی شریفشون در قرآن آمده بسیاری از اونها در سوره امبارک انعام آمده جامعه ترین آیه که اسامی انبیاء را دارد نه هر بیستوره پنج نفر را ولی در حدود هفته هشته نفر را دارد همون آیات هشتاد و سه تا هشتاد و شش سوره امبارک انعام است که فرمود تلکه به تلکه حجتون آتین آها ابراهیم این یک و وحبنا لهو اسحاقه دو و یعقوب سم و کلن هدینا و نوهن چهار نوهن هدینا من قبل و من سوریت داود پند سریمان شش ایوب هفت یوسف هشت موسان نوه حارون ده زکریا و یهیا و ایسا و الیاس چهار ده اسماعیل و یسا شونزده یونس و لوت هیجده این هیجده پیامبر ریمون سرام رو در اون سوره امبارک انعام نامی برد آیه محل بحث در سوریه نساب به اون وسعت نیست فقط فرمود انا اوهینا الی که که ما رسول اترم سلالله علیه وسلم است کما اوهینا الی نوهن و نبیین این بعده و اوهینا الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباد و ایسا و ایوب و یونس و حارون و سلیمان و آتاینا دابود زهرورن و فمود برسولن قبل قسسناه و معلی که که قبلن ما برشما جریان اونها رو گفتیم چون بسیار از اونها در سوره مکیه نازر شد و شرحشون اونجا گذشت و رسولن نم نقصص و معلی که انبیایی بودن که ما جریان اونها رو برشما نگفتیم حالا نگفتیم یا اصلا نگفتیم یا بعضی از اونها رو بعدن خواهیم گفت چون این سوره امبارکه نسا آخرین سوره نیست اگر از اون 25 پیانبر در سوره مدنی که بعد از سوره نسا نازر شدن چیزی آمده باشد معنیش نیست که برسولن نم نقصص و معلی یعنی بعض از رسولن رو هنوز ما قصه شون نگفتیم ولی ظاهرن همه اون 25 پیانبر در سوره مکیه قصه شون گذشت این که پمود برسولن نم نقصص و معلی یعنی انبیای بودن که ما جریانشون برش ما شرح ندادیم برای این که شرح قصه انبیا هم برای توده مردم نافی هست هم برای شما و این باید آثار اونها در دست رست باشد این انبیای که ما شرح شارشون دادیم در همین محدود خواهر میان زندگی می کردن یعنی از نوح گرفته تا وجود امبارکه ایسا در همین محدود خواهر میانه همه زندگی می کردن اما خواهر دور برستد به چین و هن و همچنین باختر میانه و باختر دور برستد به اون طرف یعنی یانوسی اطلاس انبیای اونها کی بودن و چی بودن شرح حال اونها برای مردم هجاز در اون روز و همچنین تا اواخر این اصرها صدمند نبود برای اینکه دست رستی نداشتن که بفهمن چی بود فقط یه قصه بود هیچ راهی برای تحقیق نبود ولی قرآن بسیاری از اون قصه ها که شرح میدهد فهمت شما برید فحص کنید جستجو کنید مثلا جریان انتاکی و امثال انتاکی که شرح میدهد فهمت شما که از مکه به طرف شام میرید اینه سر راه شماست برید اصار باستانین ها رو ببینید که اینها کی بودن چی بودن ما چی بار کردیم در باره این ها و اگر ما اون چی که مربوط به اوگیانوس اطلاس باشد اون طرف یا اوگیانوس کبیر باشد این طرف یا مربوط به قطبین باشد مردم اون روز راهی برای تحقیق نداشتند خطوط کلی اونها هم که همین بود اما این ممکن نیست که هیچ ملتی در جای زندگی بکنن و پیام خدا به اونها نرسد این ممکن برهان اقلی میگوید ذات اقدس اله بشر را آفرید باید بپروراند هرگز بشر را رهانه کرده این برهان اقلی آیات فراوانی در قرآن بکریم هست که هرگز مشتکین اهل کتاب و مانند آن اینها بدون وحی رهانه میشود بعدم به عنوان موجب کلیه فرمود ما برای هر ملتی پیام بر فرستادیم حجت بالغ فرستادیم خب این معلوم میشود که اون طرف آسیای دور خواهد دور و این طرف باختر دور حتما پیام خدا رسید غیر از اون برهان اقلی ما چند آیی از آیات قرآن کریم بخونیم که دلالت میکنند برای اینکه وحی برای همه مردم است منطق باید این بحث رو باز کرد که پیام خدا چگونه میرسد در سوره بارکه بیل آیه اولی از که لمیه کنه لذین کفرومی احساسیه و المشکنه منفکینه تا تأتیه همه البیینه رسول من الله یتل و صحبه المتحرک یعنی چه مشک چه اهل کتاب پیام خدا اینها رو رهانه می کند اینها جدای از بیینه نیستند که خداوند اینها رو با حال خودشون رهان بکنه این ممکن نیست این در سوره بارکه یه بیینه بود در سوره نهل به صورت یک اصل کلی و سنوی ایمانت الهی در سوره نهل آیه 36 این است ولی قد بعثنا فی کل امتین رسولا اَنِ اَبُدُلَّا وَشْتَنِبُ اِبُدْتَاغُوت ما برای تمام امم پیام آوری فرستادیم که به اونها برساند که از تاغوت ببرهیزید و خدا را عبادت کنید اَنِ اَبُدُلَّا وَشْتَنِبُ اِبُدْتَاغُوت که دو تا جمله انشایی است احصول اونها همین لا اله الا الله است اَنِ اَبُدُلَّا وَشْتَنِبُ اِبُدْتَاغُوت این وشتنِب و تاغوت میشه لا اله اون اَنِ اَبُدُلَّا مشهود الا الله خب مطلب دیگر همان است که در سوره مبارکه اسرایه 15 بیان کرد که ما کننا مغذبین حتی نبعث رسولا و اخر اینها که حالا در خوبر دور یا بختر دور زندگی میکنند در قیامت یه حساب کتابی دارند در اینجا داره که خدا به بهشت نمیبرد اگر بخواهد به جهنم ببرد بدون اطماع محجت است فربود ما هرگز مدلتی را و شخصی را بدون اطماع محجت عذاب نمیکنیم چه اینکه در سوره مبارکه زمر اونجا وقتی بیان اهل آخرت رازعش میکنند اونا که به جهنم میروند وقتی که میخوان به جهنم بروند خزنه جهنم به اونها میگویند اگر انبیاء برای شما نیامد است در سوره مبارکه زمر آیه 71 این است که وصیق الذین کفرو الى جهنم زمرم حتی از آج جاوها فتیت عبابها بغال الهم خزنت و علام یعتکم رسولم میکنند خب از اینجا معلوم میشود که رسالت عمومی است چون که در پایان سوره مبارکه تاها هم به این اصل اشاره شده است و در سوره فاطر هم همین است آیه 23 سوره فاطر است که این انت الا نزیر انا ارسلنا که بالحق بشینم و نزیرن و این من امت الا خلافی ها نزیر هیچ امتی نیستن مگر اینکه راه نمایی دارن در سوره مبارکه تاها آیه 134 بفرمد به اینکه ولو انا احلکناهم به عذاب من قبله لغال ربنا لولا ارسلت الینا رسولن فنت طبع آیات که من قبلن ندل و نخزنه ما اگر قبل از ارسال انبیاء اینها را عذاب بکنیم اینها در قیامت حجت دارن الان بحثای محوری آن است که هیچ امتی نیست مگر اینکه پیغمبر دارد چینکه براهین عقلی هم دلالت بخواهد برن که هیچ امتی نخواهند بود مگر اینکه پیغمبر خواهند داشت اون برهان عقلیوی این برهان نقلی ولی از انبیاء خواهبر دور و باخدر دور چیزی در قرآن کریم نیامده است ولی اینکه بران دسترسی نیست حالا یه مسئله این است که آیا مگر عقل به تنهایی کافی نیست یکی اینکه اگر به همه شرق غرب رسیده است نهوه رسیدنش چیست؟ و الحمدللله ربنامه نقش نوز اطرهت پیام قرآن که این دو هرگز نگر در دست هم جدا بسم الله الرحمن الرحیم با بهین است این سلام عرض میکنم خدمت شما شرمندگان گرامی امیدوارم که چهار شمب شب خوب و آرامی داشته باشید به شب خوب و آرامی داشته باشید در خدمت شما هستیم با بخش سه باید برنامه های رادیو معرف سیوم آبان هجدام جمع در اولا به بیست و یک و پنج و نه دقیقه و سی و سه ثانیه میرسه خدمتون ارس کنم که این بخش از برنامه ها رو با روایت کتاب خط مقدم آغاز میکنیم بعد از روایت کتاب بیست و دو پانزده دقیقه سمت خدا پخش میشه ساعت بیست و سه و پنج دقیقه پرسومان اعتقادی رو میشنبیم که جناب استاد محمدی شاهرودی به سالات اعتقادی شما در این برنامه پاسو خواهند گفت بیست و سه و پنج و پنج دقیقه با کلام ایمان وارد روز پنج شمبه میشیم اول آزر ماه نوزده همه جمع در اولا بعد از اخبار سراسری در کنار شما بزرگوران هستیم در ادامه این بخش از برنامه های نوزده های شده تا شش بامداده فردا امید که تمامی برنامه ها مورد توجه و اناعت شما باقع بشه حتما با دیدگاه خودتون ما رو راه نمایی کنید برای ساختن برنامه های هر