هر کسی حرفی نیتواند باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه باید مقاومت کنه اطاع میکند این هم مزید منفضل خدا است پس عجل هر کسی را برابر اون چی را که به او وعد داد اطاع میفرماید و بیش از عجل را هم مرحمت میکند و یزیده منفضله ولی در برابر سیعه جز همون کیفر مغرر نخواهد بود یعنی ممکن نیست بیش از اون اندازه یک کسی مبتراب کار قبیل شد خدا او را کیفر کرد چون جزا و سیعتن سیعتن مثل هایی این آیه هم نزیر آیات دیگر در کیفر فقط غبه فعیلی را میهید قرار داد خواه غبه فعیلی باشد خواه نباشد یعنی ملازف هر مدید که در بهش رفتن دو چیز رکن است و دو چیز شرط است یکی داشتن ایمان که حسن فعیلی است یکی کار شیر کردن برابر ایمان که حسن فعیلی است ولی در جهنم رفتن دو چیز شرط نیست یک چیز شرط است و اون کار حرام کردن است غبه فعیلی باشد خواه غبه فعیلی هم باشد یعنی شخص کافر باشد یعنی غبه فعیلی نباشد شخص مسلمان باشد البته در مخلط بودن دو چیز شرط است ولی در اصل جهنم یک چیز شرط است لذا در باری پاداش بهشتیان دو چیز را غیرده فرمود ویدر کیفر تبهکاران دو چیز را غیرده نکرد اگر کسی از عبادت کردن استنکاف بکند استکبار بکند گرفتار کیفر خواهد شد نماز را نخاند بی اعتنائی کند ولو مسلمان هم باشد فهم گرفتار عذاب می شود و امن لذین استنکاف وستکبرو ویبعذبه مغذا من علیمان استکبار مهمورن به شدید تر از استنکاف است دیگر بر اینکه استکبار آن از که انسان بداند در این حد نیست معذالک مدعیه که این حدی باشد فعله او حالش نمی شد اون استنکاف بود اما در برابر خدا به خدا ارز کرد که شما نظرتون اینه ولی من نظرم اینه خب این آل من آمدن چنین ترپیره می جنند برای اینکه خلقتنی من نار و خلقته و منتی اگر کسی مخلوق بود به ذات اقدسی اله رو بلوان خالق قبول داشت یقینا می داند به اینکه علم او به حکمت او بیش از علم به حکمت مخلوق است اون که بله اون رو شبههی بود که داشت متوجه نبود که این چنین نیست ملائکم همین رو داشتن منتا استفهام کردن در برابر خدا شیطان همین رو داشت منتا استکبار کرد در برابر خدا ملائکم گفتن نهنون و سبهو به همده که به نقد بسودک اتج الو فیها من یفسد و فیها و یسفه کدیما و نهنون و سبهو به همده که به نقد بسودک ما که اهل تسبیح و تقلیسین بهتر از کسیست که سفاک است و مفسد اونا همین سوال رو داشتن منتا معدبانه با استفهام ارز کردن شیطان مشابه همین سوال رو دارد منتا در برابر خدا میگود که نظر شما آن است ولی نظر من این است که من نوازه ایت بکنم و اگر که هنها شبهه شیطان این بود که من بالاتر از انسان هستم این سوال به شبههی بود که قابل حل بود ولی سوخنش در برابر این بود که تو نظرت این است ولی من نظرم این نیست این در اقل استقبال بر خداست لذا فرمود اما وستکبره به کانمر کافی و اما الذین استنکفه وستکبره فی عذبهم عذابا علیمه بعد فمود بلای جدون لهم من دون الله ولیم ولا نصیرام ذات اغلسه اله مستنکف و مستکبر را به عذاب علیم گرفتار میکنه و اونها برای رهای عذاب چاری ندارن ولا یجدون لهم من دون الله ولیم ولا نصیرام مشابهه این آیه قبلنم گذاشت ولی آن است که همه کارهای مولا علیه را بوده بگیرد نصیر آن است که متمم کارهای منصور باشد یه وقت است کسی هیچ کاری از او بره نمی آید مثل کودک نوزاد که هرگز توانه اداره خود را ندارد ولی او همه کارهای او را بوده میگیرد یه وقت است که نه نوجوانیست که بعضی از کارها را میتواند انجام بدهد و از انجام همه کارها آجز است در چنین شرائطی اون نصیر و ناصر ترات میکند که اون ناصر متمم کارهای او را بوده بگیرد که او را کمک بکند فرمود به این که در قیامت برای مستنکفان و مستکبران ولی وجود ندارد که همه کارهای اینها را بوده بگیرند و اینها را از عذاب برهاند ناصری هم نیست که بعضی از کارها را خود اینها انجام بدند برای رفع عذاب و تتمیم این کارها را اون ناصر به احده بگیرد و لا یجدون لهم مندون الله ولی گن ولا نصیرا این خلاصه بستن زمینه اما اون آیه مبارکه یا ایوهن ناصر قد جاکم برهانم من ربکم و انزلنا الیکم نورن مبینا راجب قرآن کریم است چه این که در آیه 177 نصا که چند روز غرب بحث شد این بود اون آیه مستقیمن نازر به رسالت پیغمبر صلی اللہ علیه و سلم بود به طور غیر مستقیم مسئله وحی و قرآن را دربرداشت این آیه به طور مستقیم مسئله وحی و قرآن را دربردارد به طور غیر مستقیم رسالت پیغمبر را الحمدلله ربنامه از شکوهت آیه آیه گفتن است مثل باب ای خزان سور سور کار ما شکفتن است چون بحار شوق ما از شکوهت آیه آیه گفتن است مثل باب ای خزان سور سور کار ما شکفتن است کار ما شکفتن است آیه آیه تو برای شکوهت آیه آیه گفتن است بهترین نشانه های روش