اتفاق همکارانه بسیار خوب هم آقایان علی اسماعیلی تحییل کننده علی مرزایان صدا بردار و اکبر شاه باروغی همه هنگی انشاءالله تا ساعت چهارده با شما خواهیم بود و حاصل تلاش همکارانمون رو برای شما پخش خواهیم کرد امیدواریم که شما فرصت داشته باشید و برنامه های مورد علاقتون رو پیگیری بفرمید طبق جدول پخش برنامه ها اولین برنامهی که تخطیم حضورتون میکنیم برکرانه نور هست که همراه میشیم با مفسر علی غدر حضرت آیت الله جوادی آمونی و تفسیر سوره مبارکه نسا آیه نورانی 176 رو میشنویم خواهش میکنم سی دقیقه همراه باشید موسیقی برکرانه نور موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی بسم الله الرحمن الرحیم موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی ولی از جواب روشن می شود که استفدا در باره کلاله است این کلمه فرکلاله متعلق به یفتی است نه یستفتی ولی معلوم می شود که استفدای اونها در باره کلاله بود مطلب سوم و چهارم هر دو قبلن گذشت ایکی این که فتوی یعنی حل مشکل خواه مشکل بربود مسئله فقهی باشد خواه غیر فقهی افتونی فی امری و ماننده ها که در قرآن با استعمال شد اینا اختصاصی به مسئله فقهی ندارد حل یک مشکل علمی فتوی در اون مسئله خواهد بود کلاله هم بستگان عرضی انسان رو می گویند مثل برادر، خاهر، امو، امه، خالد، دائی، امثال زاره پدر، مادر، فرزند را کلاله نمی گویند که اینا ارتباط طولی است منشه کلاله و مواد اشتقاق کلاله در آیه دوازده همین سوره امباره که این کلاله همیشه اینا ارتباط طولی است این کلاله همیشه اینا ارتباط طولی است کلاله همیشه اینا ارتباط طولی است کلاله همیشه اینا ارتباط طولی است اونا خواستن با روایت ای رو تخصیص بزنن به این تام نیست فرمود اینه مرا اون حلکه اگر کسی بمیرد و فرزند نداشته باشد لیسه لهو ولد خواه پسر خواه دختر نشانه این که فرزند هم بر پسر اطلاع مشود و هم بر دختر آیه یازده همین سوره امباره که نساز که قبلن موزشت یوسی کمول لهو فی اولاد کم لذکره مثل حضرت اونسی خب این اولاد شامل پسرها و دخترها خواهد بود چه این که در سوره امباره که مؤمنون آیه نودویک که فرمود متخز الله من ولدن و ما کان معه من اله اونجا که فرمود متخز الله من ولدن هم حرف های کسانی که گفتن از ایرور بن الله را نفی میکند هم حرف های کسانی که گفتن ایسا ابن الله هست نفی میکند هم حرف های مشکین را که میگفتن ملائکه بنات الله هست نفی میکند هم ابن را هم بنت را فرمود متخز الله من ولدن نه اوزیر پرزند خداست نه ایسا پرزند خداست و نه ملائکه پرزندان خدا هستن فراز آن از که ولد در قرآن کریم هم بر دوست دارده هستن و دختر هم بر پسر اطلاع میشود و این که در آیه محل بحث فرمود اینم رون حلک لیس لهو ولد یعنی پرزند نداشته باشد خواه پسر و خواه دختر پس این که بعضی از علمای اهل سنت یا بسیاری از اونها گفتن اگر کسی بمیرد و دختر داشته باشد خواهر او با اون دختر یک جا عرص میبرند و دختر حاجب نیست ولی اگر پسر برده هر داشته باشد پسر حاجب است و خواهر عرص نیست این برخلاف ظاهر آیه است ظاهر آیه این است که اگر کسی بمیرد و پرزندی نداشته باشد خواه پسر و خواه دختر در این حالت خواهر او یا برادر او عرص میبرند این هم یک مقدار اینم رون حلک لیس لهو ولد اما آیا زوجه داشته باشد یا نه در مسئله زوجه که یک ارتباط سببیست نه نسبی زن و شهر با همه طبقات عرص جمع میشدن چون این ها رو مسئله سبب عرص میبرند نه نسب اون آیه اون بارکیه سوره احزاق فمود اولو الارحامه و از اهم اولا و از این که طبقات سگانه برای عرص تنظیم شده است اون ها کسانی هم که از راه رحامت و نسب عرص میبرند نه اون ها که از راه سبب و اگر نه اون ها که از راه سبب عرص میبرند رو مساهره مثل زوجیت این ها با همه طبقات عرص جمع میشود و آیه در صدد بیان این است که از در عرحام کسی نباشد غیر از خاهر اما روایت مشخص کرده است که اگر پدر یا مادرم داشته باشد دیگه به خاهر چیزی نمیرسد پس دو شرط دارد یکی این که پرزن نداشته باشد یکی این که پدر یا مادر نداشته باشد اگر پدر یا مادر داشت خاهر یا برادر عرص نیبرند و این شرط را روایات احلویت مشخص کرده است اجماعی هم که در این مسئله ادعا کردن این نشانه آن است که این روایات متلقابل قبول است و گنه اجماع تعبدی نیست چون با بودن این همه روایات در مسئله نمیشه اجماع تعبدی منعقد شد این نشانه عمل به این روایات است پس اگر کسی بمیرد و فرزندی نداشته باشد طبق این آیه و پدر یا مادری هم نداشته باشد طبق اون نصوص که ادل قرآن کریم محصول میشود در این حال کن فرز است یک وقت است یک خاهر دارد حالا این میت خواه مرد باشد خواه زن عمده اون وارث است نموورست این میت خواه مرد باشد خواه زن بلاخره یا یک خواهر از او ارسید یا یک برادر یا چند خواهر یا چند برادر یا چند برادر و خواهر از این پنج فرز بیرون نیست بعضی ها به صورت سریع در این آیه آمده است بعضی به صورت زمنی روشن شد اونجا که کسی بمیرد و یک خواهر از او بماند پدر و مادر نداشته باشد فرزندم نداشته باشد یک خواهر از او مونده باشد و له اختون فله نصف ما ترد نصف را میبرد این نصف را بالفرز میبرد نصف را هم برهامه میبرد که میگن برد بر اساس اولو الارهامه و از اولا به بعض میبرد اون آیونی که از اهل سنت گفتن که نصف مال خواهر هست و نصف مال امو که غالب تأثیبن اون سخن تام نیست پس اگر کسی ده میرد و یک خواهر داشته باشد نصف مال بر اساس فرز به اون میرسد و نصف دیگر بر اساس اولو الارهامه و از اون اولا و بس که میگن برد به اون میرسد این فرعه اول فرعه دوبار اینست که اگر کسی بمیرد و یک برادر داشته باشد گرچه ظاهر آی اینست که اون میت زند باشد ولی نقشی ندارد در این جهت امده وارس است نموبرس اگر کسی بمیرد و یک برادر داشته باشد همه مال را ارس میبرد در صورتی که پدر و مادر نداشته باشد و در صورتی که فرزند امی از پسر و دخترم نداشته باشد و هوه یعنی اون برادر یرس و اون خواهر را در صورتی که اون خواهر فرزند نداشته باشد از اینجا معلوم میشود که چرا این آیه پایانی سوری نسا مانند آیه دوازده سوری نسا نیست در آیه دوازده سوری نسا اینچنین فرموند به انکان رجلون یورس و کلالتن اوه مرعتون وله اخون او اوخ یعنی برای اون میت برادر باشد یا خواهر فلکل واحد منهون اما در آیه محل بحث نفرمود مسئله اخ را از اخت جدا کرده است برخلاف مسئله آیه دوازده در آیه دوازده برد که یعنی اگر کسی بمیرد برادر یا خوهر داشته باشه اما در اینجا نفرمود اگر کسی بمیرد برادر یا خوهر داشته باشد نفرمود اگر کسی بمیرد خوهر داشته باشد حکمش آن است که نیست میبرد بقیه را مثلا برد و اگر برادر داشته باشد همه را ایرس میبرد چون حکم برادر و خوهر از نظر فریزه فرق میکند لذا نفرمود به لهو اخون و اختون مسئله اخت را جدا زه کرده مسئله اخ را جدا زه کرده خوهر را جدا برادر را جدا و اما آیه دوازده چون سهم برادر و خوهر یکی است در اونجا اونا چون کلاله مادری هست نه کلاله پدری و مادری یا کلاله پدری اونا برادر و خوهر مادری هست و سهم اونها مساوی همست کم و زیاد ندارد لذا فرمود به لهو اخون و اختون اونا آیه دوازده اونا آیه دوازده سوره نسا مربوط به برادر و خوهر مادری است و اون آیه هم در زمستان نازل شد جفتن اون آیه تو سیف است اون آیه که در باره کلاله نازل شد و آیه دوازده سوره نسا در زمستان نازل شد جفتن اون آیه تو شده است و این آیه که در پایان سوره نسا 言ها تو سیف است در تابستان نازل شد یکی ساره که اون آیه تو بایان سوره نسا این که بعضی هم گفتن این آیه آخرین آیه است که بر پیغمبر صلی اللہ علیه و سلیل نازل شد در حالی که ادی نقبه کردن آخرین آیه که بر پیغمبر صلی اللہ علیه و سلیل نازل شد آیه وطق و یومن ترجعون فیه الالله است نه این آیه پایانی اینها دو سه نکتب بود که مربوط به اصل آیه است یعنی شعع نزول که در باره جابر نازل شد یکی این آیه آیه تو سیف است یکی این که ادی گفتن این آخرین آیه است که بر پیغمبر صلی اللہ علیه و سلیل نازل شد اینها مسئولی بسیار مربوط به اصل آیه مربوط به فروع زمنی نیست خب بعد فرمود اگر اون خاهرها دو نفر بودن یعنی دو نفر و بیشتر مشابه این در همون آیه دوازده گذشت در آیه دوازده داد اینجا فرمود اگر دو نفر بودن یعنی دو نفر و بیشتر که طبق روایات این چیزی مشخص فرمود پس اگر کسی بمیرد یک خاهر داشته باشد خاهر پدری و مادری یا خاهر پدری حکمش آن است اگر یک برادر داشته باشد اونم فرع دوم حکمش مشخص فرع ثومان است که اگر دو خاهر داشته باشد فرع چارمون است که اگر سه یا بیش از سه هم داشته باشد اون رو با روایات میشه تشخیص داد پس این فرعه ثوم شامل فرعه چاروم هم خواهد بود یعنی اگر کسی بمیرد دو خوهر به بیشتر داشته باشد اونها دو ثوم مال را بالفرز میبرن بقیه را هم بر اساس اولویل ارهام میبرن تأثیب باطل است فرعه بعدیان است که و این کانو اخوهتن اگر اون ورسه اخوه بودن اخوه مجموع برادر و خوهر هست چه این که مجموع برادر ها را هم میگیرد اگر همه برادر بودن که به سبیه تقسیم میشود چه این که اگر همه خوهر بودن حکمشون همون سلسان است که گذشت ولی اگر برادر و خوهر بودن و این کانو اخوهتن رجالن و نسا اند در اینجا فلیز زکره مصدوح هزیر انسین برادر دو برابر خوهر سهم میبرد گذشته از شاهد خارجی یعنی روایات که تعییم میکند این مال کلاله یعنی برادر و خوهر پدری و مادری است یا برادر و خوهر پدری است و مادری را شعبه نمیشود و آیه دوازده همین سور نسا که قبلن گذشت مخصوص برادر و خوهر مادری است شاهد داخلی هم تعییم میکند شاهد داخلی این است که در اونجا فرمود اینها یک ششم میبرند در اینجا سهم بیشتری است چون برادر و خوهر از راه پدر و مادر به میت ارتباط برقرار میکنند و این ارتباط سجور است یه وقت از کسی فقط از راه مادر با میت ارتباط دارد یعنی برادر یا خوهر مادری میت است یه وقت از فقط از راه پدر با میت ارتباط دارد یعنی برادر یا خوهر پدری میت است یه وقت از عباوینیست یعنی برادر و خوهر پدری و مادری مگیت است هر کس از راه اون منیت غرب و بالمگیت از اون راه عرص میبرن در آیه دوازده یه سهام کمتری ذکر شده است معلوم میشود که اون از راه مادر عرص میبرن در آیه پایانی سور نسا سهام بیشتری است معلوم شد که اینو از راه پدر و مادر یا از راه پدر نمیت نزدیکن مطلب دیگران است که در خلال بحث عرص در همین سور مبارکه نسا مشخص شد که این چی نیست که سهم زن در اسلام همیشه کمتر از سهم مرد باشد یا نقش زن در عرص بری در اسلام همیشه کمتر از نقش مرد باشد بلکه ثابت شد که گاهی مرد بیش از زن میبرد همین جریان معروف که برادر دو برابر خوهر بیبرد گاهی زن بیش از مرد میبرد که فروع فقهیش در اون قسمت ها مشخص شد اونجایی که زن سهمش بیش از مرد است اونجا مشخص شد هر اسفه هم جاییست که زن و مرد معادله هم میبرد مثل پدر و مادر که لکل واحده منهم استویده سفر اونجا با شواهد مبسوطش بیان شد یعنی در بعضی از جاها مرد بیش از زن ارس میبرد در بعضی از جاها زن بیش از مرد ارس میبرد در بعضی از جاها زن و مرد معادله هم ارس میبرد این سفر با شواهدش در آیه یازده و دوازده سوره نسا هم عبسوتن گذشت نکته مهمی که مربوط به این آیه پایانی سوره نسا است آن است که گاهی نقش زن در ارس بریق مثل نقش مرد است این یک گاهی نقش زن در ارس بریق قوی تر از نقش مرد است این دو در اون آیه یازده و دوازده سه تا فر مطرح شده بود که یک فر روشن بود دو تا فر نیازه به توضیح داشت اون فر ای که روشن بوده این است که گاهی مرد دو برابر زن عیرس میبرد و این چیز روشنیست به همه میداند ولی خیال میکنن همه جا در همه شراعت اسلام برای مرد دو برابر زن عیرس قرار داد اون دوتا فرقی که محتاج به توضیح بود یه بحث مبسوطی در بار اونها به عمل آمد این است این بود که گاهی زن معادل مرد عیرس میبرد گاهی زن بیش از مرد عیرس میبرد حالا یا بیش از او عیرس میبرد یا نقشی دارد کسانی که بل ام متقربن بیش از کسانی که بل اب متقربن عیرس ببرن اونجا روشن شد گاهی زنها در بعضی از شراعت دو برابر مردها عیرس میبرن مثلا اگر پسنده دخترانی از راه مادر به کسی ارتباط داشته باشن و دخترانی از راه پدر به کسی ارتباط داشته باشن این دخترها دو برابر اون پسرها عیرس میبرن ولو اون واسطه یکی مرد است یکی زن اما میراست چی که بلفل تقسیم میشود به دخترها دو برابر پسرها میرسد پس این چنین نیست که همیشه مال در خارج نحوه توضیحش این باشد که مرد دو برابر زن ببرد این فرقی بود که اونجا گذشت این سفر اما اون چی که مربوطه به این آیه پایانی است اگر این آیه پایانی سوره نسا با آیه دوازده سوره نسا جم شد چه کنیم یعنی آیه دوازده سوره نسا مال برادر و خوهرهای مادری است depend on where the بعضی ها برادر و خوهرهای عبی بودن اینجا چی رو تقسیم میکنن در اینجا اون برادر و خوهرهای مادری و همچنین برادر و خوهرهایی که پدری و مادری هن عرص بیبرن اونها که برادر و خوهر پدری هن اصلا عرص نبیبرن اینجا باز نقش زن در حاجه بودن معسیر است گرچه این برادر و خوهرهای از راه مادر به میت ارتباط دارن اینا عرص بیبرن اون گروه سووم که فقط از راه پدر به میت ارتباط دارن عرص نبیبرن و اون گروه هم که از راه پدر و مادر به میت مرتبطن چون باز مادر اونجا حضور دارد عرص بیبرن پس اگر کسی این پنج مسئله را بررسی کند فروی هم مشابه این دارد اونگاه خواهد روشن شد که این تهمت به اسلام نمیچسبت که اسلام حق زن را همیشه کمتر از مرد دانه خب فرعه بعدیان است که اگر این اخوه همشون نسا بودن که حکمشون در فرعه قبل روشن شد و اگر همشون مرد بودن اونم جا برای تفاوت نیست که برادری بر برادر دیگر ترجیح داشته باشد این حکمشون روشن است لذا اینها را به صورت سریح ذکر نفرمود ولی اونجای که برادر و خوهر باشن البته این انتظلو یعنی لالا تظلو کراهت انتظلو نظیر اینه نظیر اینه یعنی مبادا این که کراهت انتظلو مبادا گمراه بشدید یه وقت است در مسئله ایرس انسان به خیال خام خود بر خیراب بر بعضی میخواد ترجیح بده در قرآن کریم فهمود لاتدرون ایهم اقرب لکم نفقا تریزتر منالله گرچه صدر آیات ایرس سخن از ایسا به سفارش است توسیع است ولی در پسیده ایرسیست در پایان آیه ایرس دارد تریزتر منالله این حکم ارزامی خداست بعد هم معلل کرد فهمود لاتدرون ایهم اقرب لکم نفقا شما نمیدانید فایده کدامی کسی شما بیشتر میرسند بگذارید علا کدا کدا بلا تقسیم بشد شما چه میدانید این مالیده که میخواد به این بیشتر بدید او در آینده از این مال چه بهری سو میبرد یا اون یکی را که میخوادی مال کم تر بدید چه میدانید که از او چه آثار خیلی در جامعه ظهور نمی کند چه میدانید لاتدرون ایهم اقرب لکم نفقا بنابراین بگذارید علا کتاب الله مال بین ورست تقسیم بشود اینجا هم بیان کرد حمود به این که یویین الله لکم انتظلو مبادا گمراه بشوید به دلخواه عمل بکنید بعد در پایان این آیه که در ایقاد پایان سورم هست حمود به الله و بکل شئین علیم هم به مساله و مفاسد عریم است هم به سودوزیان عریم است شما لاتدرون ایهم اقرب لکم نفقا اون میداند که کدام یک به حال شما نافی ترند و مسلط را همین تشکیل است بنابراین بسیاری از شعب فرعی ایرست روایات تعین کرده است چه این که در زیل همین آیه روایات ایست که گرچه ظاهر آیه این است که ولی روایاتی که مروم کورینی رزوان لاله و دیگران نقل کردن که در تفسیر شریف نورستقلن جلد اول صفحه 579 این روایات رو نقل کردن نشانه آن است که اگر کسی بمیرد و پدر یا مادر و همچنین پسر یا دختر نلاشته باشد جمیر ابن دراج از زورانه نقل بکند که حضرت طبقی نقل فرمود مثل این که روایات دوبون محمد مسلم از امام باغر علیه السلام نقل بکند ازا ترک رجلو امهو و اباهو و ابنهو و ابنتهو فه ازا ترک واحدن من الاربعه فلیس بلدی انالله تعالی فی کتابهی غلالله یفتی کن پل کلاله یعنی گرچه در این آیه دارد که ولیس لهو ولد این ولد اختصاصی به پتر ندارد دخترم شامل مشاد یک و باید اضافه کرد که پدر و مادر هم نداشته باشد برای اینکه حکم پدر و مادر قبلن بیان شده است پدر و مادر جز اطباقه اولم و بر اساس اولو ارهام بعضهم اولاب و از اینکه اولویه تعییه نیست نمی گذارن ارس به طبقه دوبوم یعنی کلاله برسد بنابراین این روایات دشون می دهد که لیس لهو ولد یعنی لیس لهو ولدون ولا والد ولا والد را از جای دیگر از آیات دیگر و عدل دیگری باید استفاده کرد مطلب دیگران است که این سوره بارکه نسا اوائلش با مسائل مالی شروع شد آخرش هم با مسائل مالی خد شد که این رد دل اجازه ارس صدر است و یک تناسوب بین صدر و زیل آیه است چون اوائلش این است که واطل یتام و انبال همراه تتبدل خبیف به تیب و در یان محروض در یان رعایت انبال یتاما و بعد بخش استقلال اقتصادی زنها و مردها و مسائل مالی و مسائل ارسی آخر سوره هم به همین قدر شد اینی مطلب مطلب دیگران است که اول این سوره با قدرت خدا شروع شد و آخر این سوره هم با علم خدا شروع شد یعنی در اول این سوره فهمود یعنی یعنی یعنی یعنی یعنی یعنی یعنی یعنی یعنی هم از قدرت خالقی خدا سخن گفت هم از قدرت مراقب بودن خدا که رقیب بودن البته یک نحو شهود و حضور علمی است در پایان این سوره فهمود به الله و بکل شه obraی خدایی که بکل شه قدیر است و بکل شه علیم است اول و آخر این سوره با این منح tous