ارزه سلام و عدب و احترام حضور شما شنوندگان فهیم و گرانقدر شبکه رو دیوی معارف انچهالله که هر کجایی که هستید و صدای ما رو دریافت میکنید انچهالله که دست حت و سلامت کامل باشید و ما هم در چون این روزی سه شنبه سیزده همه آزرمایی که زارو چار سد و سه شمسی اول جمعاتی و سانیه که زارو چار سد و چهل و شیشه قمری با شما دوستان عزیز به اتفاق و همکاران خوبه در این بخش آقای روح الله اسمایلی تیعیه کننده آقای مخسن محابودی صدا بردار آقای روح الله مخسنی همه هنگی پخش و من هم به نماندگی از همکاران مجید گلشیری گوینده این بخش در خدمت شما خواهیم بود و اون چی که ما حسن تلاش همکاران ما در گروه های برنامه ساز خواهد بود رو به تناوب تقدیم خضور شما دوستان عزیز و همراهان سمیمی خواهیم کرد موافق باشید به اتفاق برکرانه نور رو به مدت سی دقیقه که جنبندی مباحث مطرح شده در تفسیر سوره مبارک نسا خواهد بود تا از سود مفسر بزرگ قرآن کریم حضرت های تلاش جوادی آمونی بشنویم برخواهیم گشت و من فهرست و زمان پخش برموها رو تا اونجا که مقدور خواهد بود تقدیم خضورتون خواهم کرد موافق باشید به اتفاق برکرانه نور رو به مدت سی دقیقه که جنبندی مباحث مطرح شده در تفسیر سوره مباحث مباشید موسیقی بسم الله الرحمن الرحیم سوره مبارک نسا به همدلله تمام شد در پایان باید به جنبندی هم برسیم گرچه متفرقات این بحث در خلال آیات این سوره مبارکه مطرح شد ولی اصاره این سوره یک جازه که بشود مناسب است سوره مبارکه نسا در مدینه نازل شد و مفصل ترین سوره قرآن بعد سوره مبارکه بغره هم سوره نسا است این یک مدیر برای تشخیص این که این سوره در مکه نازل شد یا در مدینه اگر بحث هایی مربوط به تأسیس نظام است تشکیل حکومت است بیان احکام فقهی است مناظره با یهودی ها و مسیح ها است و درگیری تنگاتنگ با منافقین است این ها نشان میداد که این سوره در مدینه نازل شد است گرچه ریشه نفاق در مدینه نازل شد است گرچه ریشه نفاق در مدینه نازل شد است گرچه ریشه نفاق در مدینه نازل شد است و اصل اثبات رسالت و بیان معاقب ولی سخن از تأسیس حکومت شروع به تشکیل حکومت انتخاب افراد انتخاب جانشین انتخاب معاون و تأسیس مسائل نظامی فرمونده لشگر معاون لشگر مسئول گردان و تیپ و این ها اصلا در مکه نبود این ها در مدینه بود وقتی سخن از تأسیس حکومت تأسیس حکومت است و تشکیل حکومت است همه پیامت های یک حکومت را باید آیات مدنی به احده بگیرد در مدینه بنابراین بود که نظام اسلامی تأسیس و تشکیل بشود و استقرار یابد و از او دفاع و حمایت بشود این کار احتیاج داشت به برندازی نظام جاهلی در مکه مغرب دور نبود این ها در مکه در تحت پشار بودن یا در تقییب سرگیر بودن یا آسیب میدیدن یا مجبور میشدن که بعضی ها به مدینه محاجرت کنن بعضی به همشه محاجرت کنن بعضی ها به هر دو هجرت محاجرت کردن در مکه اون قدرت نبود که نظام جاهلی برانداخته شود و نظام اسلامی تأسیس بشود گرچه هدف بود ولی شراعت ایجاب میده در مدینه این موقعیت پیش آمد که نظام اسلامی مستقرم شد تأسیس به استقرار نظام اسلامی بدون براندازی نظام جاهلی ممکن نیست اینم بیمال نظام جاهلی از خانواده شروع میشد و قبیله و جامعه ختم شد در خانواده پدر سالاری حکومت میکرد مادر هیچ نقشی نداشت ایتام سهامی نمیبردن زنها مخصوصا دختران خوردسال بهره از ارس یا مسائل مالی نمیبردن به مانند خوردسالان یعنی ایتام محروم بودن چون زعیف بودن دختران که یا زنده به گور بشدن یا از همه مذایع محروم بودن زن در حکم کالان بود یعنی وسائل تجاری بود اگر شوهر میمود این زن را بازموندگان به ارس میبردن اگر مائل بودن که با او ازدواج میکردن اگر مائل نبودن که محری او را به دیگری تزویج میکردن و از محرش بهره بودن همونطوری که رسوم جاهلی الان یعنی رسوم 1500 سال 400 سال قبل الان زریفتر شد یعنی مسافرات ها که قبلن با اون وسائل کند انجام میگرفت الان دقیق تر شد وسائل ساختمانی زریفتر شد وسائل بافندگی دوزندگی به مالندان زریفتر شد وسائل کالا قرار دادن به تجارت مالی کردن هم زریفتر شد فرق نکرد یعنی زن اگر در 1400 سال قبل کالا بود به هیچ استقلال و حرمتی نداشت الان در نظام یاوه قرب و آلوده قرب در حد کالا منتها باید سبک زریفتری پس جاهلیت همون جاهلیت است منتها زریفتر اصلاح آمد اولا برای تشکیل خانواد زن و شوهر لازم است به زن بها داد به زن گفت تو کمتر از مرد نیستی به مرد گفت تو بهتر از زن نیستی یایوه ناس اول سوریه است که اتقوا ربکم و لذی خلقکم به نفسم واحده به خلق منها زوجه ها از یک اصل مرد و زن خواهد شدن هیچ زنی حق ندارد خود را کم ببیند هیچ مردی حق ندارد خود را بزرگ ببیند اگر زن خود را کم دید ما چار است که از مرد اطاعت کند مرد در مقابل زن نه مرد در مقابل همسر زن و شوهر در حکم خانوادگی حسابی دارند تو بحثای قبل هم ملازم فرمودید زن در مقابل مرد یه حساب دیگری دارد و اساس این نظام سور بلان است که غیره خدا احدی معبود نیست نسخان از مرد سالاری است نسخان از قبیل سالاری نسخان از زور سالاری هیچی نیست اول سوال است که یه حنی ناسوت تقو رب کم و لذی خلق کم من نفس و واهبه همه شما از یه اصلی اگر بدن شما است که از خاک و گل است و آب اگر جان شما است که همه من روح خدا است این چنین نیست که بدن مرد با بدن زن فرق کند یا روح مرد با روح زن فرق کند این چنین نیست که البته خصوصیت های یکی ایجاب میکند که کارهای محکم انجام بدد و خصوصیت های دیگری ایجاب میکند که کارهای زریف انجام بدد هر کدام در انجام وظاقف خودشون روشناخت موقعیت خودشون معفق تر بودن مغرب ترن این چنین نیست که اگر کار تقسیم شد فضیلت ها هم تقسیم شده باشد مثلا کارهای سنگین اگر به احده یه مرد است فضیلت های سنگین مال او باشد نه کارهای زریف اگر مال زن است فضائل زریف هم باز مال زن است دیگر خب پس از همون اول آمده است فرمود زن هیچ کمی از مرد ندارد مرد هیچ فضیلتی بر زن ندارد زن و مرد در مقابل هم نه زن در مقابل شوهر زن و شوهر برای این که در داخله نظام حرف آخر را یک نفر میذارد مسئولت تحییه مسکن مرد است تحییه حضیره مرد است تحییه کسبت و نفقه مرد است همه این مسئولیت ها به احده مرد است او هم باید حرف آخر را بزند چون مدیر داخله یک نفر است دیگر دو نفر که نمیتوانند مدیر داخل آمل باشند در یه منزل و برهان قرآن کریم هم این است که چون همه نفقات به احده مرد است پس او مسئول است مدیر آمده آمل او است و اما فضیلت ها و عرضش های معنوی هرگز مرد بر زن فضیلت ندارد چون هرگز زن هم بر مرد فضیلت ندارد میار معرفت است او تقواست و امثال است پس همون اول آمده حساب مرد و زن را مشخص کنید بعد همون به خلق منه ها زوجه ها یعنی از همون حقیقت واحد زن خلق شده است پس آفرنش زن جدای از آفرنش مرد است وقتی زن و مرد موقعیت خودشون را شناختند نه مرد احساس برطری کرد نه زن احساس زلت کرد این دوتا واقعا کف به همه این دوتا که کف به هم شدند خانواد تشکیل میدن باید این خانواد تشکیل دادن دریان مهر و امثال زالک مطرح است که در همه عوائل این سوره استقلال اقتصادی زن در مهر بازگو شد چنگ استقلال اقتصادی زن در کسپایی خواست خودم بازگو شد جریان بچه هایی که از این زن و مرد به دنیا میان اگر سرپرستشون را از دست دادن یتیم شدن قدم دوم را این نظام اسلامی برداشت قدم اولی بود که زن و مرد را همتا و کف به هم کرد قدم دوم این است که برای اینها اگر فرزنجی از اینها مندبی سرپرست شد جامعه را و نظام اسلامی را مطابقه اصول حفظ این اطفال بی سرپرست کند هم دیگران را فرمود در مال ایتام دخالت نکنید این حوب کبیر است هم به نظام اسلامی دستور داد که از حقوق مستضعفین و ایتام حمایت کنید و دفاع کنید خب پس اون رسوبات جاهلی را که زن و مرد را کف به هم نمیدانستن او را برنداخت با این یاییان ناسوت تقا ربکم و لذی خلق کن من نفسم واحده و خلق منها زوجه ها اون نظام زعیف کشی را برنداخت با وعات الیتاما انوالهم بلا تتبدل الخبیس به تیه اون هیله هایی که ادعی برای تملک انوال یتیم به کار می بردن افرادی که می مردن همسرهای اونها بی شوهر می شدن انوال از اونها به یتیم می رسید ادعی در جاهلیت با این زنهای بیوه ازدواج می کردن که به بحانه ازدواج با اون مادرها انوال ایتام را به غارت ببرن که جرو این را هم گرفت است اگر اون هنر را ندارید که انوال یتاما را به عنوان امانت حفظ بکنید با مادرهای اونها ازدواج نکنید با زنهای دیگر ازدواج کنید خب پس خانواده را از زن و مردی که کفه همان تشکیل داد بچه ها را هم اگر بی سرپرست بودن با سرپرست کرد و در باره ایرس اینها هم مبسوطن سخنگ گفت که بعضی از شمایون حالا یک نفر ممکن است ده نفر فرم کند یه رسالی در باره ایرس زن لازمیست خیلی مفصل باشد که بفرمد خسته می شدید یه رسالی داره من پنجا شهست صفیهی می توانید برابر همین بحث هایی که شده است نصوص و آیات و روایات که پنج قسمت ایرس زن را مشخص می کند بیان کنید که طبق فرون قسم آیه به فرون روایت در فرون جا مرد دو برابر زن ایرس می برد این یک طبق فرون دلیل فرون روایت زن مساویه با مرد ایرس می برد مثل پدر و مادر که به هر کدام یک ششون می برند به شبابه موارد دیگر این دو قسم در بعضی از موارد دخترها و زنها دو برابر مردها و پسرها ایرس می برند اینم سه قسم اونی که من یتقرب و بلعبه هست دو برابر ایرس می برد در دختر باشد اون که یتقرب و بلعمه هست یک برابر می برد درو پسر باشد گوهی هم زنها و مردها طوری هست که زن حاجب قرار می گرد یعنی کسانی که از راه مرد به میت مرتبتن ایرس نمی برند ولی کسانی که از راه زن به میت مرتبتن ایرس می برند اینم چار مورد گاهیست که برادر و خوهر یکسان ایرس می برند مثل کلاله امی کلاله امی فهم شرکا آفستروست حالا ممکن است غیر از این پنج مورد که آیه به روایت تأمین کرد مباردگان هم باشد یه رساله پنجاشستفیه یا فارسی یا عربی به خوبی می تواند این مسئله را مستدل کند که این چنین نیست که در اسلام همیشه ایرس مرد دو برابر زن هست گاهی ایرس زن دو برابر هست گاهی زن و مرد معادل هم می برند گاهی زن حاجب قرار می گرد نمی گذارد بستگانی که از راه مرد به میت ارتباط دارن ایرس می برند که از راه زن به میت مرتبطن ایرس می برند گاهیم برادر و خوهر یک سان ایرس می برند نه پسر و دختر که فهم شده که آفیستولوست خب این کار کار آسانی نبود حالا چند سال این رسوبات در جاهلیت بود روشن نیست ولی به دو دلیل مبارزه با این تأثیب جاهلی سخت یکی اینکی ایک فرهنگی که پذیرفته شده است مبارزه با اون سخت است دو هم اینکه اون زورمدارها که مساله خود را در این می دیدن کاملا سرسختی نشون می دادن پس در طود مردم این اماته بدعت جاهلی کار سخت است برای اون زورمدارانی که مساله اونها در خطر هستم خیلی سخت است لذا شما ملازم فرمید وقتی اسلام آمد این چه این نبود که اول فقراء دور پیغمبر جمع بشن اسلام یه حرفی آورد که فقراء هم با اون جنگیدن اغنیا هم با اون جنگیدن منتها تو اغنیا خدیجی آدمی با فهمی بود خوب درکرد از اون طرف هم بلاله بشی هم خوب درکرد یه حرفی را اسلام آورد که هم فقیر با اون جنگید هم قریب گفت این سنت بودپرستی بده خب فقیر و غنی هر دو بودپرست بودن این برای اونها یک سنت پذیروفته شده بود شما الان بخواید با جریان نهوستی سیزده مبارزه کنید با سیزده باید مبارزه کنید هم این طبقدار دست فروش یا کارگر ساده با شما مخالفت میکند همون سرمایدار مخالفت میکند بگوید سبر و جهد یه عمر خرافیست هم سرمایدار با شما بیجنگید هم گدا یک فرهنگ پذیروفته شده همه علیه او قیام میکنند بودپرستیدی چیز پذیروفته شده بود اگرچنون که شعار پیغمبر صلی اللہ علیه وسلم شعار مال بود که فقط حمایت از فقرها خب اولین بار فقرها درو جمع شدن میشنند ولی جمع نشدن که البته اکثری را کسانی تشکیل دادن که مانعی نداشتن یا مانع اونا کمتر بود ولی وقتی یک بدعتی پذیروفته شده تلقی بشود مبارزه با او سخت است رد المعتاد کلم اوجز خب این یه مسئله مسئله دیگران است که زورمدار هم با او مخالفات میکرد زورمداران هم با این کار مخالفت میکردن چون کلیداران کعبه با این مخالفت میکردن شما الان میبینید به نام اسلام نابترین و زریفترین حکم اسلام را در حرمین جلو گیری میکنند تاریخ طولیت کعبه را شما بخانید که این کعبه در جاهریت در تحت طولیت که کسانی بود کلیداران کعبه کی بودن این طولیت کعبه را با چی معامله میکردن گفتن ابو غبشان در طائف در کنار یک صفره مستانه با دو مشک شراب یا کم و بیش این کلیداری به طولیت کعبه را معامله کرد در کنار مجلس غمار خب روزی بر خانه ابراهیم چنین گذرده الان همانست به شکل دیگر اگر کسی بخواهد با این بطپرستی با این سبکی ها با اون سبک بارزه بکند بسیار دوشواره از لذاب وجود این باره که پیغمبر صلی اللہ علیه وسلم که آمد شعار حمایت از محرومین و مستضعفین سر نداد وقعا پابرانه ها زیاد بودن دورش جمع میشده یه حرفی زد که هم پقره ها مخالفت کردن هم اغنی ها گفت این بط ها رو باید بشکلید الان شما بگید سیزه به دری خرافات هست هم تاجر باشه ها مخالف هست هم دست فروش چون خرافات پذیرفته شده ردش مشکل هست سبر و جخت این چی نه از این خرافات زیاد خب ولی وجود این باره که پیغمبر صلی اللہ علیه وسلم نیمد از این زعف استفاده کند یه وقتی گفتن پسری داشت به نام ابراهیم و اون پسر که مرد اتفاقا در همون روز افتاب را زلی گرفت به ماه فاصله شد بین زمین و افتاب و شمس منکسیب شد ادی از جاهل ها و دوستان نادام گفتن که مرگ پسر پیغمبر در آسمون اثر گذاشت و افتاب را زلی گرفت حضرت تیب غیر نرکمود از سرات جامعه مردم و مسیح دعوت کرد وقتی دعوت کرد سخنرانی کرد حضرت انش شمس و القمر آیتان من آیت الله لا تنکسیبان را موت اخد اینا دو آیه از آیات اله آین برابر مسائل نجومی و ریاضی انخصافی دارن انخصافی دارن پسر من طبق گریان آدی مرد و این کاریم به آسمون ها ندارد اینه چیه؟ اگر معاذ الله بناش بر این بود که از زعف فکر مردم یا دوستان نادام سو استفاده بکند اونجا ساکت می شود ولی مبارزه با جهر مبارزه با خرافات این مهمترین رسالت انبیاء علیه و سلام است چون خرافات به عنوان یک بدعت باطل پذیرفته شده است جنگ با اون کار سخت است لذا در همین مسئله ادیه زیادی مخالفت کردن اما در این بخش حمایت از محرومان گروه کمتری مخالفت کردن یعنی محرومان اما این چیه نبود که مثلا حالا ده حمایتی بکنن زنها تظاهرات بکنن راه پیمار بکنن این طور نبود مردها یعنی همون زورمدار ها مخالفت می کردن تا این که بالاخره این آیات اونها را سر جا خودشون نشوند و فرمود به این که هم ارس می برند هم در ارس مستقلن هم در کس مستقلن نه تنها در مسائل ارسی مستقلن در مسائل کس می هم مستقلن لر جار نصیب و ممکتسب و بر نسائل نصیب و ممکتسب وقتی عقیده را تحریر کرد و اون بدعت شکنی را شروع کرد احیای سنت کرد مسائل خانوادگی را و مسائل ارس همسار زارک را تشکیل داد اومد ادعای جهانی بودن دارد دینی جهانیست که برابر با قسط و عدل باشه چون اون که را که برابر با فطرت هر انسانه است اون میتوانه جهانی باشه شما میبینید در این حال که بدترین گروهی که با اسلام و مسلمین درگیر بودن یعنی همین یهودیت بود که مثل مشکلین بدرفتاری میکردن و امسلمون ها این اشد در ناس اداوتن للذین آمن الیهود ولذین اشتکو یهودی ها و مشکلین نسبت مسلمون ها از دیگر دشمنان متسلبترن قرآن این را امزا کرده است که دشمنی یهودی ها بیش از دیگران است و کارشکنی یهودی ها در داخل مدینه هنگام تأسیس نظام اسلامی محسوس بود معذارک در دو بخش مستقیم قرآن قرآن از یهودی های مشخص حمایت کرد و دفاع کرد فرمود اگر اهل کتاب مثل یهودی ها از تو سآری کردن که کتاب بیا برید فقط سألو موسا اکبر منظالک اون نقط زعف های یهودی ها را شمود ولی اون علما متدینین متعهدین یهودی ها را با عظمت یاد کرد لیکن راسخون فی الالم منهم و المؤمنون یوغی منصره این یکی از اونها با عظمت یاد کرد نه تنها در سوره نسا که محل بحث است در سوره آلم را نه همینطور بود لئیسو سباون من اهل کتاب امتن قائمه این یکی دوم یک مسلمانی خیانت کرده مالی را گرفته و یک یهودی بیگناهی را متهم کرده دارین زمین همین سوره انباره که نسا آیاتی نازل کرد که نا انزل نا انکر کتاب لتحکم بین الناس بالحق ولاتکن للخائنین خسیما مبادا این یهودی بیگناه را متهم بکنی این یهودی گناهی ندارد اون مسلمان خیانت کرده فرار کرده یهودی را متهم کرده چنین دینی میتواند جهانی باشد بعد از این که فرمود محور اساسی قسط و عدل است از این مبارد جزئی هم نگذشت در باره محور اصلی فرمود به این که یایو هلزین آمنو کنو قوامین بلغس شهدال الله اولا اونجا که آیه رد امانت هست و حفظ امانت هست و تحریم خیانت آیه پنجا و هشت فرمود این الله یعمرکم انتعدل اماناته الى اهلها این عمر جهانی است دیگر مفتابه هم هست و آیه هم برابر همین آیه هست حالا اگر یک غیر مسلمانی یه مانوی را به عنوان امانت میگه مسلمان داد و خیانت در اون امانت حرام است دیگر این دیگر اختصاصی به حوضه اسلامی که ندارد حفظ امانت و وجوب رد امانت و حرامت خیانت این مطلق است خواه صاحب مسلمان باشد خواه غیر مسلمان و از این که در آیه پنجا و هشت این بیان را فرمود در باره مسائل قضایی این چنین دستور داد آیه 135 کون قوامین بلغیس شهدال الله ولو علا انفسکم اول والدین والاقربین یکن غنین او فقیرن فله اولاده با به ما این دیم میتواند جهانی باشد برای این که نه تنها قائم بلغیس باشید قوام بلغیس باشید برای حق شهادت بدید برای رضا خدا شهادت بدید و حق شهادت بدید اگر علایه خود شماست که اقرار بکنید اگر علایه پدر یا مادر یا بستگان است از اداع شهادت باز نمانید اگر اون مشهودون علایه یا مشهودون لفقیر یا قنیس شما فقر و قناعی اون را رایت نکنید حالا اگر یه فقیری همونطوری در خلال بحث اشاره شد در اثر رایت نکردن اصول رانندگی یا تنرانی مطور زد به یک کسی که وضعی مالیش خوبه اون را انداخت حالا شما خواستید شهادت بدید بگید چون این راننده یا این مطور سبار فقیر است من به نفع اون شهادت بدم و این مسلومی که به جدول پرد شده است من به علیه اون شهادت بدم فرموز اون کار را شما نداشته باشید خدا به حساب هر کدام علاهده میرسد نه توانگریه توانگران در قسط و عدل شما دخالت کند نه توهی دستیه توهی دستان این یکون قنیه او فقیران فرله او لا به ما این قابل قبول است در هیچ جای دنیا که اگر یک فقیری به یک قنی ستم کرد او رو با مطور زد از یک مسلمان که شاهد سهنبود شهادت طلب بکنن این باید به سود اون مطور سوار شهادت بده چون این فقیر است این قابل قبول است در هیچ جا چون در محکمه اقل و فطرت قابل قبول نیست و ذات اقدس اله بر اساس اقل و فطرت و کمبودش را با وحی داوری کرده است فرمود این دین دین جهانی است حق را بگو ولو علیه خودت باشی ولو علیه پدر مادرت باشی ولو علیه بستگانت باشی فقر فقرا و توانگری توانگرانم در احقاق حق به ابتال باطل نقشی نداشته باشه این دین میتواند جهانی باشد هیچ چیزی در این شهادت نقش ندارد متله بعدیان است که در جریان اطاعت از رحبری چون این گونه از آیات که مربوط به تأسیس نظام است اینها در محک نازل نشد در مدیر نازل شد مسئله اتی اولا و اتی اول رحمه رسول و اول الامر من کم آمد است که این اول الامر منظور ایمه رحمه سلام است البته به دستور ایمه در زمان قیبت جانشینان اونها ولایت امر را دارن ولی آیه در باره ایمه رحمه سلام است و اون عدلهی که فخر رازی و سائر متفکران و اصولی خواستن از این آیه استدلال کنن برای حجیت اصول عربه که در اصول مدرست یعنی کتاب و سنت و اجماع و قیاس به زعم اونها اونها خواستن بگوین این چهار دلیل اصولی از این آیه استفاده میشود یعنی حجیت کتاب حجیت سنت حجیت اجماع و حجیت قیاس شیعه بران است که حجیت کتاب حجیت اطرت معصومی علیه سلام که سنت معصومی علیه سلام هم 14 معصوم علیه سلام حتی سنت فاطمه زهره سلامت الله و شلام و علیه ها حجت است یعنی یه روایتی اگر حضرت زهره برستد هر فقیه میتواند تبقیه او فتوا بدهد چون معیار حجیت اسمت است قای خود استعمیر سلام الله