ایشگونه سخنی گفت تو بیا وا این دختر را که به یقین برای تو نابینید و آینگی روشن به ارمغان خواهد آود به همسری خود برگذین باشد که کام روا گردی فرزده مرا پایی مانده نیست مادر تا لحظه دیگر معمور سرشماری املاک و معمور دخل و خرجم به این جامعه آیند فرصتی میخواهم تا به ردق و فتق امور بپردازم بسیار خوب من نیز میرم خوب است بسیار خوب چقدر نمایش قشنگ و زیبایی بود و تشکر میکنم از سازندگانش همچنین دوستانم در اتاق فرمان اما روز جمعه هست و همه با هم دعای سلامتی امام زمان اجلالله تعالی فرجه شریف رو زمزمه میکنیم بسم الله بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کل ولی کار حج ابن الحسن صلوات که علیه و علا آبائه فی ها دهه موسیقی در موسیقی درسته موسیقی در موسیقی درسته موسیقی درسته پرسمان پاسخ به پرسشخای تاریخ اسلام قل سیرو فی الارض فانظرو کیف کن عقیبت اللی نمی قبل بسم الله الرحمن الرحیم ارزه سلام و عدب و احترام خدمت همه شنواندگان محترم برنامه پرسمان تاریخی در راژیو خیلی خوشحالیم که امروز هم با یکی دیگر از برنامه های پرسمان در خدمت شما عزیزان هستیم ممنونیم از همه شما که لطف دارید نسبت به برنامه خودتون و سؤالاتتون رو هم با کارشناس محترم برنامه در میون میذارید خیلی مقدم و ارزه سلام خدمت استاد بزرگوارم و جتال اسلام و المسلمین جنابای دکتر محمد رزا جبباری استاد خیلی خوش آمدید و قبل از این که سلام علیک استاد رو داشته باشیم هفته مهدویت رو هم خدمت همه مهدی دوستان تبریک ارز می کنم خداوند متعال همه ما را انشالله جز دوستان و یاران امام زمان علیه السلام قرار بدهد استاد در خدمت شما هستیم خواهش می کنم بسم الله الرحمن الرحیم بنده هم ارزه سلام و عدب و احترام دارم حضور حضرت حالی و عزیزان شنونده هر جایی که شرفه حضور دارن و آرزوی بهترین ها و بهترین توفیقات و تعییدات و نصرت الهی برای عزیزان دارم برای در آستانه و هر حال مناصبت های بسیار بزرگی هستیم و یاد شعبانیه و هفته مهدویت انشالله که همه شنوندگان و همه ما مشمول انایات و توجهات حضرت حجر سلام علیه ساحب و ولی نعمت همه اون باشیم انشالله در خدمت هم هستیم الهی آمین خیلی ممنونم سؤال اول برنامه امروز پرسمان تاریخی رو در مورد امام زمان علیه سلام خواهیم داشت سؤال اینه جناب آقای محمد ارشادی از زیرا پرسیدن چرا مرحوم کلینی هیچ روایتی رو از طریق نواب عربعه از امام زمان جلالله تعالی فرجه و شریف نغل نکرده مگر معاصر این شخصیت ها نبودن بله این سؤال ایست که طبعا جا دارد مطرح بشه که با این که مرحوم کلینی معاصر دوری قیبت سقرا بودن دوری حیاتشون تقریبا منطبق هست بر دوری قیبت سقرا و وفاتشون هم همون سال آخر قیبت سقرا سی سن و بیست و نو هست و از توی دیگر در بغداد بودن امدتاً گرچه خاسکاهشون ریح هست و کلین ریح هست اما بخش موزمی هست حیاتشون رو یا اواخر حیاتشون رو براخره در بغداد بودن و نواب عربه هم در بغداد فعالیت داشتن دیگه هر چهار نائب چنانکه قبولشون هم در بغداد هست و طبیعتاً این سال پیش میاد که باید مرحوم کلینی روایات زیادی از اینها شنیده باشد و نقل کرده باشد پاسخ این هست که دو نکتر از میکنم اولا این تا نیست که در کافی هیچ اشاره ای به نواب عربه و روایات ایشون نباشد که نمونه ایشون عرض میکنم عرض گرش اندک هست شادم هم یک روایت که آره اشاره خواهم کرد اما نکتر مهم این هست که چون سآل شنانده عزیز این بود که چرا مرحوم کلینی از نواب عربه روایاتی از امام اسر صلی اللہ علیه و سلام نقل نکردنده پاسخ این هست که مرحوم کلینی محدث بودن از محدثان نقل حدیثه شعن نواب عربه شعن اجرایی بوده این ها هرچند جایگاه بلندی دارن هم به لحاظ علمی هم به لحاظ اجرایی اما این چیز نبوده که برطرین آلمان زمانشون بوده باشند و برخی از علما بودن حتی در زمان نواب عربه این که از جهت علمی برطر از این ها بودن و حتی مثلا در ارتباط با جناب حسین ابن روح نوبه از یکی از آلمان معاصر ایشون سؤال میکنند که چرا شما به نیابت برگذیده نشدید و حسین ابن روح برگذیده شد با این که از جهت علمی پایینتر از شما قرار دارد ایشون پاسخ خوب میدهد که من بعد علمی دارم و حسین ابن روح نوبه اونچنان هست که به طوانت مدیریت امور رو بکند و اگر اینطور تبیین میکند که اگر امام اصر صلی اللہ علیه و سلام در مثلا زیر عبای او پنهان باشد او رو با مقراز با غیچی تکه تکم بکنه حاضر نیست که مکان از نت رو آشکار بکند من معلوم نیست که چنین باشم از خود این پاسخ برمیاد که صرف مقام علمی بودن کافی نبوده اون بعد دیگری هم مدیریت و مدبر بودن و بعد اجرایی و رازدار بودن و کتبان امثال اینها ولذا نواب عربه چنین نبوده که شعن علمی داشته باشن و الزامن ازشون توقع براد که ناقل حدیث بوده باشن بیشتر شعن اجرایی داشتن و این یک نکته که خب طبیعتا نازل به همین مسئله از که ارش کردم و نکته دیگر این که معمولا شیعان میرفتن و پرسش هاشون در قالب مکتوباتی توقیاتی میدادن خدمت نباب و اونها هم خدمت امام میبردن و پاسخ رو میگرفتند و میرسندن به شیعان و و و و و و و و , این در واقع شعن اونها بوده پاسخ رو از امام میگرفتند مرحومه کل اینی در جلد یکی کتاب کافی صفحه سی سد و سی روایتی رو نقل میکند باب ارشاد که کافی در اونجا عنوان باب هم این هست این باب کافی عنوانش بابون فی تسمیت من رعاهو بابون فی تسمیت من رعاهو در برحال نامگذاره کسی که حضرت حجت سلام الله رو دیده و روایتی رو نقل میکند از عبدالله ابن جعفر همیری ارش کرده جلد یک صفحه سی سد و سی روایت اول از عبدالله ابن جعفر همیری نقل میکند که ایشون میگه من و اشتماعات و انا و اشتماعات و اشتماعات و خدمت جناب اصمال ابن سعید امری بودیم من خدمت ایشون بودم و احمد ابن اسحاق اشعری قمی همونجا حضور داشت فقه مزنی اشعری کرد خلاصه احمد ابن اسحاق به من گفت که از ابو امر یعنی از اصمال ابن سعید نایب اول سآل بکنم که ان الخلف راجب امام اسر سآل بکنم که برحال آیا او رو دیده اید شما دیده اید اون امام اسر رو و شاید که ارتباط با او دارید یا خیلی من هم به اصمال ابن سعید گفتن که میخوام چیزی از شما بکنم معناش این نیست که شک در امام اسر دارم اما میخوام اطمینان قلبی پیدا بکنم و این جناب احمد ابن اسحاق قبلن به من نقل کرده از امام حادی ان عبل حسن امام حادی سراغون لالایی که میگه احمد ابن اسحاق میگه به امام حادی ارش کردم که من عامل و من آخورد من مسئول دینم از کی برم بپرسم اگر دست دستی به شما نداشته باشم سخنه کیو بپذیر فرمود امام حادی همین اصطان ابن سید امری و معرفی کردن به عنوان وکیل و سقه و فرد مورد اطمینان شما اون چه که میگه از جانب امام در واقع میلساند و مجددن احمد ابن اسحاق همین سال از امام اسکری سراغون لالایی میپرسه به امام اسکری میفهمد العمری و ابنهو سراغون لالایی و ابنهو سراغون لالایی میپرسه اصطغطان امری و پسرش نایب دوم میشه هر دو مورد اطمینان هستن اون چه که اینها گفتن از جانب من میگند و فسم عله هما و آتعه هما سخنه اینها رو بشنو و اطاعت جنب کن فه اینه هما اصطغطان المعمونان منظورم از که این آقای عبدالله ابن جعفر حمیری این سال از آقای اصطان ابن سعید نایب اول میپرسه و هر شهر این پیشینه رو بیان میکند و این رو گفتم نایب اول به سجده افتاد و گریست گفتم این سخنه دو امام در باره شما هست میگه به سجده افتاد فخر ابو ام ساجدن و بکا و وقتی که میشه این میگه که حالا سالتو بپرس سلحاجتک میگه ایشون ارز کردم که آیا انحل فقلتو لها انتر ایتل خلف من بعد عبی محمد آیا بعد از امام اسکر جانشین ایشون رو دیده ای فقلتو لها ای والله و رقبتهو مثل زا بگه بره دیدم و اشاره به گردنش کردن که این روش کرده بود گردنش این اماده برحال به سن بلوغ و روش رسیده بود من اون رو دیدم و بعد ادامه دارد که سؤال میکنه آیا اسمشو میتونی بیان بکنیم که ایشون میگه نه به جهت این که برحال موجب تحریک جریان خلافت برزد شیعه و درحال امام سلام و دعلایی میشه ارزم اینجاست که مرحوم کلینی این روایت رو نقل میکند از عبدالله همین جعفر همیری در باره هم نایب اول هم نایب دوم و این نشون میده که جمعه برحال نقل روایت در باره نباب توسط مرحوم کلینی انجام گرفته اون چکار رو به دست ما رسیده در آثار دیگرش هم ممکنه که در کافی برحال اون چکار از این مقدار هست و پس حاصل ارزم دو نکته شد یک نکته این که شعن جناب نایب اول نایب دوم و سبوم و چهارم شعنشون شعن نقل حدیث و روایت نبوده شعن اجرایی بوده بیشتر رساندن طوقیات و پاسخها و نکته دوم هم این که این طور نیست که اصلا اشاره نکرده باشد چون بعضی تصور میکنن هیچ روایتی نقل نکرده شرا در این روایت کاملا نشون بده که ایشون نقل میکند از کسی که در حال این هم مرتبطه با نایب اول و دوم بودند و ارز کنم که از او سؤال کردن در باره حضرت حجر سلام الله علی و از شرط این پاسخها هم نقل کردن خیلی ممنونم استاد سؤال تلفونی برنامه رو بشنویم و در خدمت شما خواهیم بود سی سد و بیست و نو ده پان سد و پنجا و دو با پیشماری سفر بیست و پنج پرسمان تاریخی پرسمان تاریخی بفرمید شرما بکنم در مورد پرسمان تاریخی دو سا سآل داشتم پس من پاسخش رو بزنم یکی راجب قتل زوبیر هست بعد از جنگ جمل که چرا بعد از اینکه زوبیر خودش رو سکتیم که از اون اتفاق افتاد در اون باق هم ببینم خودتن قضاییش چی بوده و آیا احمالی صورت گرفته و هم اصلا نکته بعد این که آیا جناب مالک اشتر در قصد اثمان یعنی در باردابرزن زرباتی که موجب کشت شدن اثمان به صدا شده آیا دخیل بودن مستقیمن مباشرت داشتن یا خیلی خیلی منتشکرم از برنامه بسیار بسیار خوب و آموزنده شما خدا نگهترد ما هم ممنونیم از این شنبنده عزیزمون استاد در خدمت شما هستیم سؤال اول در مورد زوبیره و نحوه قتل زوبیر و سؤال دوم هم در مورد این که آیا مالک اشتر نخشی در قتل اثمان دارن یا نه پاسخ شما رو بشنید ارزم کنم در باره زوبیر این که فرمودن بعد این که خودش رو تسلیم کرد خیلی زوبیر تسلیم نکرد خودش رو بلکه از جنگ بعد از اون تذکر امیرون ممنین سلام الله علیه و اون جریانی که پیان برکه نمی سالاله علیه واله به زوبیر اشاره کردن که گفت من علیه رو دوست دارم گفت اما تو با او خواهی جنگی در حالی که در حق او ظالم خواهی بود امیرون ممنین یاداوری کردن این فرمایش پیان برکه نمی سالاله علیه واله رو و زوبیر متاسفانه بخشی از راه رو رفت بعد از این انزار امیرون ممنین طبیعتا باید تمام راه رو می رفت مثل هر می اومد و اعلام می کرد من تا با هر این مسیر آمدم اشتباه کردم من می خواهم جبران بکنم و طبیعتا به نیروهای بسره و کسانو که برهان اهل جمل بودن باید انزار و ابلاغ لازم رو انجام می داد و می اومد در جبه امیرون ممنین صرف کنار گرفتن از جنگ کافی نیست دامان خودتو ور بکشی جمع کنی و کنار بگیری گلیم خودتو از آب بکشی بیرون کافی نیست و لذا توسط امر ابن جرموز تقیب شد و در واقع اون شما هم شد به خاطر همین اعتراض که تا این ولوه رو بپا کرده حالا خودتو داره کنار می گیری اعتراضن به این مسئله او رو کشت برحال غفلتی زبیر رو گیر آورد و زبیر رو کشت و آمد خدمت امیر المؤمنی صلی اللہ علیه و سلام خبر داد این مسئله رو به حضرت و سر زبیر رو هم آورد دستار و ارز کنم که به حضرت گفتو حضرت فرمود که من اما از پیانبر صلی اللہ علیه و سلام شنیدم که فرمود بشه قاتل اپنه صفییته به نار قاتل فرزند صفیه رو بشارت آتش بده که مراد همین زبیر هستیه فرزند صفیه و این کار رو شنویده از این سآل کردن که حکم شرعیش چی هست زبیر طبیعتا برحال بخاطر این که یک بلوائی رو به پا کرده بود و مستحق قتل بود اما بحث در این هست که این امر ابن جروز بعد چه اصاسی او رو به قتل رسنده آیا بر اصال یک نیت الهی یا یک کینه شخصی و امثال اینها و این که به ازن امام این کار رو انجام نداده ؟ طبیعتا اگر بر از حکمم اجرا بشد باید با فرمان امام و ازن امام باشه اینها برحال احتمالاتیست که میده در باره این که قاتل زبیر اهل بهش نیست و روایت پیان بستاندان آنواله که باید خبر و بشارت جهنم رو داد اون شیست که در تاریخ نقشه در باره اعمال کرده زبیر و عرش کرده متاسفانه مسیر رو درسته نکرد ندر ارتباط رو راه انداختن جنگ جمل و نه بعدش تر ارتباط رو با کنار گرفتن و بهتر توبه کردن تاریخ تاریخ آینه ابرت است و در ساموزترین تاریخ تاریخ اسلام در خصوص مالک اشتر دو نکتر بعد گفت یک نکتر اصله حضور مالک اشتر زمن در جزء معترزان که قطعیست از جهت تاریخی این که مالک اشتر در اداد معترزین به عمال کرده عثمان بوده و حضور در نجا داشته این اختلافی در تاریخ وجود ندارد اما در این که او دخیل در قتل عثمان بود و شد خیلی از جهت شواهدی تاریخی قابل اثبات نیست که اسامه دیگری رو ذکر کردن که نیازی نیست من اشاره بکنم و نام مالک جزء کشندگان عثمان نیست اما برحال جزء کسان که معترز بودند و اینها اسمش آمده خیلی ممنونم پرسک از اتاق فرمان بگیریم و در خدمت شنمندگان عزیز و فحیم برنامه پرسمان تاریخی خواهیم بود 304 این کد شناسایی پرسمان تاریخی سمانه قیامتی رادیو معلوم ابتدا کد 304 را در متن پیامک وارد کنید و سپس پرسش خود را از کارشناس محترم برنامه بپرسید پیامکی رادیو معرف 3553 جناب آقای محمد قنبری از ساوه سؤال کردن استاد لطفا درباره فتح شهرهای ایران توضیح دهید آیا درست است که بعضی از شهرها بدون خونریزی فتح شده و مردم خودشان شهر را تسلیم مسلمانان کردن با این که در برنامه های مختلف به این سؤال و سؤالات مشابهین پاسخ داده شده اما از شبهاتیه که متاسفانه زیاد در فضای مجازی و در فضای حقیقی مطرح میشه و گاهی حتی پای مثلا فرزندان امیر المومنین رو هم به بعضی از این اقدامات میکشونن در خدمت شما هستیم استاد ارزم کنم که در ارتباط با فتوحات حالا سؤالشون ایران بود فتوحات خب شامل مناطق مختلف از شام و اراق و ایران و آزربایجان و خب مناطق مختلف بود اما حالا در باره ایران سؤال کردن در مجموع ببینید ما به دو نکته باید توجه داشتاشیم این که بگیم در تمام این فتوحات خوندیزی شد و جنایات شد و برحال افرادهای صورت گرفت در خوندیزی و مواجهه با مردم مناطق مفتوحه این چنین نیست قطعا چنین نیست و تاریخ به ایشه اش ما رو تأیید نمی کنه در این جهت این که بگیم همه شم گلو گلاب بوده و هیچ جنایتی صورت نگرفته همه مسلمانان رایت اصوله در حال اسلامی رو قرآنی رو سنت و سیده رو می کردن در فتوحات شهرها اینم قطعا نیست دلیلشم این هست که متاسفانه خب این فتوحات فتح ایران در زمان حاکمیت خلافه انجام گره زمان خریفه دوم و ثبت امدتا سولت گرفت و فرماندهان نالایق و ناسالهی به خصوص زمان اسمان به خصوص زمان اسمان فرماندهان نالایقی مثل عبدالله ابن آمر ابن کوریز مثل سعید ابن آس اینها کسان افراد ناساله و فاسق و نالایقی بودن که توسط اسمان انتخاب شدن نصف شدن و آمدن تا فتوحات حتی منطقه تبرستان منطقه خراسان پیش رفتن در زمان خریفه دوم امثال خالد ابن ولی ترمونده در بخشی از فتوحات مثل ایراغ و اینها بودن خب دیگه شخصیت خالد نیازی به توضیح بیشتر ندارد به جنایاتی که او انجام داد هم زمان پیانبر و هم در زمان خلافه بنابراین جمعه این که جنایاتی هم صورت گرفت و خلاف سنت پیانبر و اصول قرآنی امر شد اینم تردید درش نیست در گزارش های تاریخی و خصوص در اون چکه زمان اسمان اتفاق افتاد در فتوحات ایران شهرهای مختلفی هست که اینها به صلح فت شدن یعنی پیمانی بستن قراردادی بستن بنابراین شد وجهی پرداخت بکنن احالی اون شهر حالا به اموان جزی امثال اینها و شهر تسلیم شد در واقع بنابراین سآل شنانده عزیز که آیا شهرهای تسلیم شدند و با صلح فت شد بله شواهده مسرحی داریم در گزارش های تاریخی که چنین نبود که همه شهرها با جنگ و اینها بلیزا ارازی دو قسمت ارازی صلح و ارازی مفتوح انوطن در واقع استراحان مفتوح انوطن یعنی با جنگ فت شد ارازی صلح یعنی اونهایی که برحال قرار داده صلح بسته می شد حضرت علیه امشار فرمادید به این که گاهی پای معصومانو کشیدن وسط مثل شرکت حسن نین در گزارش تبری در واره فتح تمیشه از بناتر شمال ایران تبرستان خب اون در جای خودش مفصل بحث شده و این که اصلا همنام رهاز مبانی کلامی ما می کنیم به پذیریم که امیر المؤمنین سلام علیه از داده باشد که حسن نین در این فتح ها شرکت کنند یعنی حسن نین که دو پاره قلب پیانبر و فاطمه و امیر المؤمنین سلام علیه ام بودند اینها بیان تحت فرماندهی فرد فاسق فاجری مانند سعید ابن آس اوموی در فتح تمیشه شرکت کنند که اتفاقا تمیشه یکی از شرح هاییست که گزارش جنایت در بارش شده که حالا من دیگه اشاره نمی کنم جنایت عجیبی نقل شده داره اگر درست باشد اون نقل و اولا که دو فرد معصوم تحت فرماندهی یک فرد فاسق طبیعتا قرار نمی گیرند زمین این که خود این نقل هم از جهت سند ارشاد که مشکل جدی دارد یعنی یکی از راویانش متهم به جعل و کذب و اینها هست که به خصوص در بارش در کردن بنابراین اون جهت خب منتفیز این که حسنین علیه مستان در این فوتوها شرکت داشته باشه اما سآل شنانده از این پاسخش همین هست که نه چنینست که همه شهرها با جنگ فت شد و شد فرد جمع تعداد از اونها که در گذارش های تاریخی هم آمده اینها با قرار داده سلح و پیمان و اینها فت شدن خیلی ممنونم استاد 304 این کود شناسایی پرسمان تاریخی سمانه پیامکی رادیو معرف ابتدا کود 304 را در متن پیامک وارد کنید و سپس پرسش خود را از کارشناس محترم برنامه بپرسید سمانه پیامکی رادیو معرف 3553 آقای خانوم اسماعیلی سؤال کردن چگونه است که میگوین قبر حضرت آدم علیه السلام در نجف است و قبر حضرت حوا در جده عربستان با علم می این که در آن زمان امکان سفر به شکل امروزی فراهم نبوده از کنم در باره قبر جناب آدم سلام الله علیه و جناب حوا اولا این که قبر جناب حوا در عربستان باشد حالا بعضی سوال میکنن که وچه نامگذاری جده بخاطر همین جهت نه دیگر ها موجود دارد که اصلا معنای دیگری دارد جده یا جده به معنای منطقه ساحری امثال این ها هست ربطی به حضرت حوا ندارد این شهر ساحری در عربستان و شاهدی تاریخی هم نداریم روایتی که معییت باشد بر دفن جناب حوا در جده یا جده این در ارتباط اما در ارتباط قبر جناب آدم که فرمودن در عراق هست در نجف هست بله هم طول هست شاهد روایی داریم در ارتباط به خصوص اون زیارت امر المؤمنین سلام علیک روزای یک شم بخانده میشه سلام علیک آدم و نوح سلام بر تو و دو کسی که در کنار تو دف شده ان حضرت آدم و حضرت نوح و این که قبر آماده برای امر المؤمنین شبه بیستو یکم بردن حضرت دفت قبر آماده حضرت نوح تحتیم داده بودن برای امر المؤمنین و این که در آداب زیارت امر المؤمنین این که برحال برای زیارت آدم و نوح در اون جا هم نکات نقل شده این ها معییت هست برای این معنا و این که حضرت آدم سلام علیک طبعا بعد از حبوت در سرزمین مکه و برحال انجام مناسق و این ها طبیعتا سفر به منطقه ایراق و این مناطق آیا داشته یا خیلی برای آدم تاریخی شاید نتوان ثابت کرد که حضرت آدم سلام علیک به ایراق آمده باشد به نجف آمده باشد در نقطه مقابل گزارشی داریم که در روایت از امام باقیل سلام علیک در کتاب شریف کافی جلد چهار صفحه دویست و چهارده که اون حضرت فرمودن که بین رکن و مقام بین رکن و طبعا هجر الاسد و مقام ابراهیم در منطقه محدوده مقابل خانه کعبه مقابل در خانه کعبه انبیاه بسیاری از جمعه حضرت آدم سلام علیک دفن هستند این یک روایت که خب اگر بروی این حساب باز بکنیم طبیعتا این سآل پیش میاد که چگونه قابل جمع هست دفن آدم سلام علیک در نجف یا طبقی این روایت از امام باقیل سلام علیک دفن اون حضرت در مکه ممکنه بچه جمعش چنانکه برخی مطرح کردن این باشد که حضرت نوح سلام علیک منتقل کرد به اصطخانهای حضرت آدم سلام علیک رو به نجف که در این باره روایتی هم نقل شده البته سند زعیف هست منطقالا با امان وچه جمع بد نیست سندش رو سد نعمت الله جزائری یعنی روایت ایشون در کتاب که راجعه قصص الانبیاه دارد ان نور المبین فی قصص الانبیاه و المرسالین در اونجا نقل کرده به نقل از امام صادق سلام علیک حضرت نوح هر شراطی بدن حضرت آدم رو منتقل کرد به جریان توفان دیگه بله در توفان برد منتقل کرد به نجف و حالا اگر بخواییم این رو وچه جمع قرار بدیم در واقع به نحوی میتونم گفت که بشه جمع کرد بین روایت دفن حضرت آدم در مکه و از اون طرف هم وجود قبرش در نجف