نه اوم نداشته لیلا بود اشمش بله پس اوم لیلا در واقع در واقع لیلا ترقیب درسته بسیار خوب از شماره 935 82795 نوشتند آیا مسلمانان به روم و به مسیحیان حمله کرده بودند خب این نوشتند منظورشون کدوم مقته تاریخیه ولی حالا فرضو برای میذاریم که منظورشون زمانه رسول خدا سلالله حالی والی اون دوره اوائل سدر اسلام هست بفرمایید اگه جنگی رو اختادی گرنه بله جریانش خیلی مفصله چند بار مسلمان ها با رومی ها که در واقع مسیحی بودن جنگ داشتن و یکی از اون ها جنگ موته بوده جنگ موته که موته اسم اون سرزمینیه که جنگ در اون اتباع افتاد در سال هشتمه هجرت و الان جزه کشوره اردنه با تقسیمات سیاسی امروز جزه کشوره اردنه و قبور شهده جنگ موته در کشوره اردنه در زمان ما بله و اونجا جزه متصرفات روم شرقی بوده که مرکزشون قسطنطنیه بوده که استانبول امروز ترکیه باشه اینا مناطق متصرفی روم بوده و مقصود از روم روم شرقی بوده بله و جنگ موته که پیش آمد در سال هشتمه هجرت در سرزمینه به نام موته ولی این جنگ با رومی ها و مسیح ها بوده جنگ دیگه ای که با رومی ها پیش آمد و اسمش غزبه مونده اسمش جنگ مونده ولی جنگی روخ ندار جنگ تبوش بوده که سال نهون بوده به رسول خدا سلالله و آله گزارش رسید که رومی ها در تبوش تجمع کردن و میخوان حمله کنن به مدینه تبوش منطقه مرزیه بین عربستان و اردن ما در سال و پنجاف سفر عمره داشتیم و و از این پیش آمد که مجبور شدیم از کشور عربستان میخواستیم بریم سوریه از طریق اردن با ماشین رفتیم بنابراین از در تاریخ برای من جالب بود که یک روزه عصری رسیم به یه جا گفتن اینجا تبوشه قهوه خانه بود چند تا فروشگاه و تعمیرکاری و اینجوری جا بود الان منطقه مرزیه بین شهر عربستان و اردن حدود 600 کلومت فاصله داره تا مدینه به رسول خدا خبر رسید که گزارش رسید از طریق تجاری که انبال تجاری میبردن میابردن گزارش رسید که رومی ها اونجا تجمع کردن و میخوان به مدینه حمله کنن از تاکتیک های نظامی رسول خدا حمله پیشگیرانه بود یعنی اجازه نمیداد دشمن حالا حمله کنن تازه مسلمان دفاع کنن پیشتستی میکرد حضرت قوای فراهم کرد که سال سختی هم بود و هوا گرم بود مسافت تونانی بود مرشد به قدر کافی نبود با تمام سختی ها حرکت کردن و رفتن به منطقه تبوکی رسیدن هیچ اثری از دشمن ندیدن هیچ اثری از تجمع دشمن ندیدن و منطقه حضرت از فرصت استفاده کرد در رفت و برگشت با قبائل سر را پیمان عدم تجاوز بز پیمان دوستی بز از قبائل که از حمله اونا مطمئن باشن یعنی برکاتی داشت و یک برکت هم داشت این بود که هم مسافت طولانی رفتن حدود 600 کلومتر و هم 30 هزار نفر فراهم شد که سابقه نداشت در سپاه اسلام با تمام مزیقه هایی که داشتن با 30 هزار مرد جنگی 600 کلومتر را را تهی کردن به جنگ یکی از دو عبرقدرت اون روز دنیا رفتن دنیا اون روز دوت عبرقدرت داشت یکی ایران ساسانی یکی روم شرقی این یه زرب شستی بود برای مخالف این اسلام و مشتکین بعد از جنگ تبوی اینا را ماستارا کیسه کردن در واقع جنگی روخ نداد اما یک منور نظامی بود منور نظامی بزرگ که میگن بعد از جنگ تبوی که سیل حیعت ها عرب میگه وفد وفود آمدن اون سال را گفتن سنت و وفود سال حیعت ها حیعت های زیادی سرازیر شدن به مدینه سر قبائل مختلف اینا آمدن اعلام اسلام و تسلیم کردن بله عملی نبود همه قبائل بیرن این یکی از فواید جنگ تبوی این هم یکی از برخوردهایی که با رومی ها و مسیحی ها داشتن آخرین جنگی که قرار بود زمان رسول را اتفاقی اتفاقی افته که اتفاق نیفتد همکاری نکردن جیش اسامه بود بله رسول رسول رسول رسول رسول روزایی که کسالات پیدا کرده بودن آخرهای عمرشون پرچمی داد پرچم فرماندهی را داد به دست جوان مسلمان به نام اسامت ابن زید ابن حارسه و به محاجبان انصار فرمود که زیر پرچمو برن برن به جایی که جنگ موته اتفاق افتاده بود بله و سه تا فرمانده شهید شده بود یکی هم پدر همین اسامت ابن زید بله فرمود برید اونجا و جایی که پدر شهید شده و برید اونجا با اونا بجنگید که البته جریانش مفصله همکاری نکردن و تخلیف کردن از فرمان رسول خدا منتها بعد از اینکه ابو باید به خلافت رسید اسامه را به این جنگ اعضام کرد که بره را رفتن و پیروزمندانه برگشتن پس در واقع جیش اسامه اعضام شد اما بعد از دورت رسول خدا و دوره استقرار و اما در حد دو سه جمعه اما بعد از رسول خدا همچنان مسلمان ها با رومی شرقی و با مسیح درگیری داشتن چند سال به مدت هشت ست سال به مدت هشت ست سال متناببن با هم جنگ داشتن گاه اونا پیروز میشدن گاه اینا پیروز میشدن و امده هم مرکز اونها بود که استانبول بود قسطنطنیه بود که لازمش جنگ دریایی بود این باعث از دریا عبور کنن در حالی که مسلمان ها تجمعی جنگ دریایی نداشتن و از طرف دیگه اونجا سرسیر بود تا مسلمان ها قوه فراهم کنن در فصل مناسب و گرما برن به اونجا برسن فصل سرما میرسد و چند بار اتفاق افتاد تلفات در اثر سرما دادن درسته که مسلمان ها به تدریج فلسطین و اردن و اینجور مصر و اینا رو گرفتن ولی مرکز حکومت رومی شرقی به مدت 800 سال مقاومت کرد تا اون که بعدده هشت قرن سلطان محمد فاتح سلطان محمد فاتح اسمانی قسطنطنیه را گرفت و مرکز حکومت رومی شرقی سقود کرد بسیار خوب این که میفرمایید فلسطین و اینا اینجور بناتقم زیر مجموعه امپراتوری رومی شرقی بوده دیده اینا تو اون اوایل فت شد امدتا در زمان امروز خطا فت شد فلسطین و اردن امروز و مصر اینا در زمان استارتش در زمان ابو برگ زده شد یعنی زمان ابو برگ قوای احزام شد شهر دمشق در محاصره بود که ابو برگ فوت کرد بقیه را دی امروز ادامه دارد بله حالا ما معمولا اون بخش از فوتوهات رو که به اینا ایران مربوط میشه باش بیشتر عشنایی داریم اما اون طرف که حالا مثلا جنگایی مثل یرموک و اون جنگایی که منجر به فت دمشق قدینا شد رو خیلی عشنایی نداریم چون خیلی تو تاریخ سرزمین ما نیست بسیار خوب جنب استاد تشکر میکنم انشاءالله که شدن مندگی رمیان پاسخ سوالشون رو شنیده باشند جنب استاد پیشوایی در پاسخ به این سوال اشاره کردید به حضور زیده بن حارسه در جنگ با رومیان و این که فرزندش بعدن از طرف رسول خدا صلی اللہ علیه و علیه و علیه معموره این شد که دوباره به جنگ با رومیان بره سوالی هست که چون در بای زیده بن حارسه پرسیدن من همینجایی این سوال رو بپرسم از 913 0518 این سوال رو مطرح کردن در این شدن داستان زیده بن حارسه و همسرش چیست بفرمید این سوال جواب نسبتا مفصله ولی من سعی میکنم در حد امکان به صورت و خلاصه ارش کنم اجمال قضیه اینه که زیده بن حارسه پسرخاندهی رسول خدا صلی اللہ علیه و علیه و سلام علیه بود به این صورت که جریانش خیلی مفصله این یه روز با پسر بچه بود با مادرش به قبیله سفر میکردن به قبیله مادرشون و دوزده آمدن و به کاربان نه حمله کردن این را به اسیری گرفتن و در بازارا فروختن و دست به دستگش آمد منتقل شد به مکه و رسید به دست حضرت خدیجه کبرا حضرت خدیجه کبرا هم بعد از ازدوازشون داد به حضرت محمد سلاطل و سلام علیه و حضرت او را آزاد کرد و پسرخاندهی خودش قرار داد پسرخاندهی اون زمان محمول بود به طوری که مدتها و سالها میگفتن زیده بن محمد پسرخانده قرار داد و بستگانش ایناش در موسم هجومرا این را دیده بودن دنبالش گشتن و نیافتن پدرش مثل دیوانه شد در فراقه بچه بستگانشون خلاصه اینا دیده بودن بردن خبر چی کردن که بچه شما را ما در مکه دیدیم و در خانه یکی از افراد بنی حاشمه حضرت رسول را حضرت محمد صلی اللہ علیه و سلام نمیگفتن خلاصه اینا پدرش و اموهاش آمدن مکه و رفتن به خانه حضرت ابو طالب گفتن قصه اینه و یکی از بچه های ما اینجوری شده به اثیری گرفته شده حالا منتقل شده به دودمان شما آمده ایم تغازا کنیم حالا هرچی پول دادید هرچی شما بفرمایید بچه ما را به ما برگرد ابو طالب اطلاع داد به حضرت رسول اینا رفتن به خانه حضرت انوز مبوس نشده بود رفتن به خانه حضرت محمد صلی اللہ علیه و سلام قصه را گفتن حضرت فرمود که من قضیه را واقضان میکنم به خود زید اگر شما را انتخاب کرد با شما خواست بیاد من هیچی نمیخوام اگر خواست با من بماند اینجا بماند کسی که دوست داره خانه مرا به خانه پدرش ترجیم میده ما را به زور از خانه بیرون نمیکنه پرستادن زید بیرون بود یعنی بزرگ شده بود حضرت فرمود که اینا را میشناسه اینا چیه؟ گفت بله پدر من اینم اموی منه حضرت فرمود که اینا سراغا شما را گرفتن آمدن از شما ببرن صحبت ما اینجوری شده قرار شده اختیار را به خود شما بابذار کنیم حالا نظر شما چیه؟ گفت یا رسول الله یا محمد از کده احمد سزاد مبوس نشده گفت که این پدر منه خیلی هم دوست دارم اونم اموی منه خیلی دوست دارم اگر میل میل منه من اینجا میمانم اونم خوشحال شدن گفت خب الحمدلله برامه که اینجا جایی مناسب است برامه که ما به جایی رسیده که و این از عظمتهای حضرت محمد صلی اللہ علیه و سلام بحث بردگان بود برامه گذشته مثلا اینجور برخورده انسانی اینجوری شد که من در خانه حضرت محمد به نام پسرخانده حضرت محمد صلی اللہ علیه و سلام تا اون که به سن ازدواج رسید حضرت زینب بنت جش دختر امش را دختر امه حضرت محمد را بله حضرت برای او خواستگاری کرد و اینها با هم ازدواج کردن لیکن ناسازگاری کردن این ازدواج ازدواج موفقی نبود و از طرفی دیگه پسرخاندهی در اسلام لغب شد خداوند متعال در سوره احزاب لغب کرد اعلام کرد که پسرخانده پسر حقیقی نیست اون احکام را نداره اون احکام را نداره اعوذ بالله من الشیطان الرجیم در اوائل سوره احزاب میفرماید وما جعل ادعیا اکم ابنا اکم این پسرخانده های شما را خدا پسر شما قرار نداده ذالکم قولکم به افوایکم این حرفیه که شما دارد میزنه پسر شما واقعا حقیقی نیست در آیه بعدی فرمود ادعوهم لعابایهم و اقصتون دالا این پسرخانده با نام پدرشون بخانید و حضرت رسول بعد از نزول این آیه که از آیات اول سوره احزابه فرمود نه این را بعد از این دیگه بگید زید ابن حارسه دیگه نگید زید ابن محمد پس یه پسرخانده لغم شد حضرت ترتیب ازدواجش را داد و از کنم که متاسفان این ها با هم سازگاری نکردن کم بار در قرآن مجید آمده در سوره احزاب که خداوند تعریف میکنه که یا رسول الله تو گفته امسی زوجه کرد امسرت نگه دار حضرت وساطت کرد سرانجام وساطت ها به جایی نرسید و از هم جدا شدن از هم که جدا شدن برای این که یک سنت جاهلی لغم بشه خیال نکنن که زن متلقه پسرخانده قبلی را به حکم این که مثلا عروسش بوده پدرخانده نمیدونه نمیتونه بگیره امر آمد یا رسول الله شما این زن را تزویج کن که عملا این سنت لغ بشه حالا قبل از اسلام پسرخانده تو بود حالا که پسرخانده اصلا پسر نبوده شه و بنابراین رسول خدا سلوات الله و سلام علیه وقتی دیگه وساطت ها به جایی نرسید از هم دیگه جدا شدن به امر خداوند متعان این زینب بنت جهش را خودش تزویجده ولی از همسران حضرت رسول زینب بنت جهش دخترمه حضرت دخترمه خود حضرت بود و این نکترم اعز کنم که وقتی حضرت رب برای خواستکاری اون ابتدا خیال کرد حضرت برای خواستکاری برای خودش آمدی خیلی خوشحال شد ولی وقتی معلوم شد که حضرت برای زید امنه هارسه داره خواستکاری میکنه خیلی نراحت شد ما در جای خودش بحث کردیم که قریش در اون زمان خودشونو تافته جدابافته میدونستن خودشون از دیگران یه سر و گردن بالاتر میدونستن و مردان قریش از غیر قریش زن میگرفتن ولی به غیر قریش زن نمیدادن این عرفشون بود سنتشون بود خیلی برخورد حضرت این را برای زید خواستکاری کرد این البته در جای خودش که از شواهد لقو امتیاز نجاده طبقاتی در اسلامه حضرت یکی از زنان متخخص قریش را که دختر امه خودشه برای قلامی که دیگر حالا اون زمان میگودن پدر مادرش معلوم نیست معلوم از کجا آمده آزاد شده رسول الله چونی شخص خواستکاری میکنه گویی ها پسر دایی ها محمد دستش مادر نکنه آمده مادر یه زن قریشی هست مادر بری چی خواستکاری میکنه و مفسران میفرماد که شن نزول آیه شریفه که میخونم آیه سیوشیش سوره احزابه اینه میگم به این مناسبه نازه شده چون رسول الله اصراد داشت این دوست سرد بگیر این آیه جاهایدی هم کاربور داره امومیت داره خداوند امر فرمود وما کان لی مؤمنین و لا مؤمنتین اذا قضالله و رسولو امرن ان یکون اللهم الخیارتو من امرهیم وقت خدا و پیانبر یه چیزی را تصمیم گرفتن تصمیم کردن هیچ زن و مرد مسلمانه حق انتقام نداره خواست بکنه خواست نکنه نه امرو اراده خداوند متعال و رسولو هرچی شد باید اتحاد میگن این به این مناسبه آیه به این مناسبه نازه شد در هر صورت وقت اینها جدا شدن که ابتدا خیال میکرد رسولو برای خودش خواستگاری میکنه حالا که از هم جدا شدن رسولو خدا او را برای خودش تزویش کرد چرا تزویش کرد برای اون امر پسرخاندگی برای اون از بیندره املن پیشگان بشه و این سنت جاهلی لغب بشه شاهیدم اینه که آیه قرآن مجید میفرماید این ازدواج و امر خداوند متعال بوده دنباله همون آیه که خوندم آیه سی و هفت سوره احزاب قرآن مجید نغر میکنه میفرماید فلما قوا زید و مناوطرن زواجناکه ها خطاب به رسول هدا وقتی از همین ها جدا شدن یا رسول الله زواجناکه ها ما این زن را به تو تزویش کردیم بله زینب بنت جج افتخار میکرد به همسر رسول هدا میگفت در قرآن فقط اسم من آمده چون اینجا قصی بودن بله بله زواجناکه ها اون زن را برای تزویش کردیم چرا تزویش کردیم لیکیلا یکون عل المؤمین حرجون فی ازواج عدایی هاییم ایده قضا و منهون و ترا بله تا مؤمینان اگر خواستن زن متلقه پسرخانده قبلیشون را تزویش کنن مشکل برای اونا نباشه بله پسرخانده را خیال نکنن پسرخانده چون آدم عروس متلقه خودشون نمیتونه تزویش کنه در فقه اسلام بله نه زن متلقه پسرخانده را میشه تزویش کنه حکم عروس نداره حکم عروس حقیقی را نداره یا رسول الله ما این زن را ما برای تزویش کردیم تا مسلمان ها خواستن از این کار را بکنن مشکلی نباشه بدانن که جایز اشکالی نداره بسیار خوب خیلی مچکرم جنوب استاد از همراهی شنوندگان گرامی رادیو معارف با پرسومان تاریخی امروز سپاس بذارم و به اتفاق جنوب استاد پیشفایی و دیگر دستندرکاران پرسومان تاریخی با همیشه شما عزیزان خدافزی میکنیم و از شما التماس دعا داریم و حسین شهید و علی زیدی العابدی امیدوارم که برامه پرسومان تاریخی مرتوجه شما شنوندگان عزیز رادیو معارف قرار گرفته باشه این برامه امشب 23 و 5 دقیقه مجددن از رادیو معارف تقدیم شما بزرگواران خواهد شد در ادامه بخش دومه برامه های رادیو معارف خیابان برامه های رادیو معارف خیابان برامه های رادیو معارف فرهنگ رو تقدیم شما میکنیم خیابان فرهنگ خیابان فرهنگ خیابان فرهنگ یک برنامه فرهنگی اجتماعیه که تلاش میکنه در زمینه فرهنگ شهروندی و رسیدن به سبکهیمی کهیمی که این کاریه مقداریم. شاید این کار به واضح با علامات سه از فرهنگش resistance into responsibility to convert we instead of the analyses of the political norm. رسیدن به سبک زندگی اسلامی ایرانی نکاتی به ما یاداور بشه تا انشالله جامعه خوبی رو در کنار هم بسازیم خیابان فرهنگ ایسکاهای مختلفی داره مثل ایسکای مبدع ایسکای دانش ایسکای مردم و بخش ورود ممنوع انشالله مبایسی که در هر ایسکا ترخ میشه بتونه رضایت خاطر شما رو فراهم کنه با ما همراه باشید خیابانی به وسط قانون به رنگ کرامت خیابانی که دران هیچ ره بزری دست خالی بر نمیگردند اینجا مسیر مستقیم مودت و مهربانی زیر چطر قانون است خیابانی به زیبایی زیستن و دلنشینی دانستن و به حلاوت حقوق برابری و برادری است اینجا خیابان فرهنگ با من بیا تا آسمان تا آسمان ها یکی از شرایط و آداب مهمونی دادن یا مهمونی رفتن دوستان شنونده رعایت اخلاق و حسن خلقه که هم باید میزبان رعایت کنه هم میهمان یعنی مؤمن باید در وجود خودش روحیه مهمون نوازی رو تقویت کنه و چهره در هم نکشه و اخم نکنه در سوره مبارکه یهود این نکته اشاره شده که وقتی فرشتگان عذاب بر قوم لوت نزده حضرت ابراهیم علیه السلام اومدن حضرت اونها رو نشناخت و چون مهمون بودن پذیرای خوبی از اونها کرد و مهمونهاش رو تکریم کرد سوره مبارکه یهود آیه 69 سلاما قال سلام فما لبث انجاء بعجل حنید فرستادگان ما برای ابراهیم بشارت آوردند گفتند سلام اونیز گفت سلام و طولی نکشید که گوساله بریانه برای انها آورد شما برنامه خیابان فرهنگ رو از ایستگاه رادیوی معرف میشنوید دید و بازید و مهمونی دادن و مهمونی رفتن برای ارتباط برقرار کردن انسانها یه نیاز و عمر مهم تلقی میشه و میتونه در بالا بردن تعاملات آتفی بسیار مهم باشه چه بسیار کینه ها و کدورت هایی که با رفتن به مهمونی ها برطرف شده و مهر و محبت بین اعضای خانواده و بستگان به وجود اومده به نظر کارشناسان مسائل تربیتی همین دید و بازید ها و مهمونی دادن ها میتونه در افضایش تعاملات آتفی نقشه بسیار مهمی داشته باشه و بسیاری از گرفتاری های مادی و معنوی رو برطرف کنه هجت الاسلام قومی کاشناس مسائل دینی و اجتماعی بسم الله الرحمن الرحیم سلامون علیکم و رحمت الله عرض عدب و ارادت و احترام دارم خدمت شنوندگان محترم دوستان و بزرگواران و فرهیختگانی که برنامه خیابان فرهنگ رو دنبال میکننه مستحضرید که موضوع بحث ما در مورد عدب مهمان نوازی و عدب میزبانی بود که خب الحمدلله خدا رو شکر بزرگواران به این عداب معدب هستند اما از باب این که توی بعضی از موارد نیاز داره که دوباره شنیده بشه و دوباره بدانیم بعضی از مطالب رو خدمت دوستان ارز کردیم ایکی از نکات مهم اینه که وقتی مهمان به خانه ما اومد ما هم با مهمان همسان باشیم چی میخوام بگم ارزم اینه که مهمان به خانه ما اومده ما روزه مستحبی گرفتیم این درست نیست مهمان دیگه نمیتونه تو خونه قضا بخوره دیگه نمیتونه آب استفاده بکنه به تعبیر خودمون معذبه اگر واقعا روزه ما مستحبی است و میتونیم وقت دیگر این کار رو انجام بدیم و وقت دیگر این کار رو مکول بکنیم آقا رسول گرامی اسلام این گونه فرمودند که بر مهمان سزاوار نیست بدون اجازه میزبان روزه بگیره مواده برایش قضایی رو آماده بکنه و این قضا فاسد بشه این رو باید دقت بکنیم که میهمان و میزبان در روزه بودن یا در روزه نبودن با همدیگه متابق باشن این گونه نباشه که این اتفاق بیفته یکی دیگه از نکاتی که باید در موضوع مهمان نوازی مراعات بشه اینه که ما اگر مهمان رو میشناسیم محضورات اون رو میدونیم پرهیز قضاییش رو میدونیم طبق میل اون تا جایی که برامون ممکنه قضا رو درست بکنیم اگر مهمان خدایی نکرده مبتلایی به بیماری دیابت فشار خون، چربی خون هست این رو در نظر بگیریم یک قضایی رو درست بکنیم که او بتونه از این قضا استفاده بکنه و این قضا برای او دلچست باشه البته از اون طرف هم باید دقت بکنیم مبادا این اتفاق رغم بخوره و میزبان بعضی جاها بخواد به صاحب خانه خودش دستور بده رسول خدا اینگونه در وسیعت خودشون به امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند که ای علی هشت گروه اگر احانت شوند جز خودشون رو نباید سرزنش بکنند مهمانی که به صورت ناخنده به خانه میزبان آمده و به او دستور بده این رو هم باید دقت بکنیم یا یه خواهشی رو داشته باشه که برای او مقدور نباشه برنامه یه خیابان فرهنگ رو از رادیو معرف میشنوید در این لحظه بریم و از صحبتهای شما مردم نازنی رو هم در باره یه آداب مهمونی بشنویم و بهره ببریم از همکار گرامیمون سرکار خانم نوابی تشکر میکنیم بسم الله الرحمن الرحیم سلام بشما شنویم بسم الله الرحمن الرحیم مردم نواندگان عزیز فاطمه نوابی هستم گزارشگر خیابان فرهنگ امروز در ازگاه مردم خیابان فرهنگ میخواییم از فرهنگ مهمونی رفتن و مهمون اومدن بگیم حالا شما وقتی که مهمونی میریم چه آدابی رو رایت میکنید که میزبان ازید نشه و شما با عنوانی میزبان چه خواسته ی از مهموناتون دارین با گزارش من همراه باشید خیابان فرهنگ با موضوع حقوق شهروندین از راژیو سراسری معارف شما با عنوانی مهمون وقتی که مهمونی میریم چه آدابی رو رایت میکنید که میزبان ازید نشه ما مهمونیم