نکه لا تهدی من احببت و لا که نالا یهدی من یشار خدا هم فرماید که تو هر کس رو بخوایید و دوستشوش یه درد نمیتونی بکنی لسته علیه هم به مسایطه تو سایطه رو نداری حالا اینم آیه 21 که فرمودید که اگر خطاب به پیانبر باشه این خیلی عجیبه که پیانبر میگه من هم حتی مالک زرر و روشت شما نیستم حالا دیگه تو برشت به دیگران که دیگه در برابرشون عددی نیستن یعنی ایشون هم اگر در زندگی ما تأثیر دارن هدایتگر ما هستن همش به فرمان خداست خیلی متشکرم سلام و سلامات خداوند بر نبی رحمت پیانبر مهربانی ها حضرت محمد مصطفى صلی اللہ علیه و آله اللهم صلی علی محمد و آل محمد و اجل فرجهم رحمان رحیم الحمد بالله لذین رحمان رحیم مالک یوم دینی یک نوع خورس مال مال مال پاسخ به پرسشهای قرآنی سامانه پیام کتاه 3553 خب اولین سوال عزیزان شمنده رو با هم میشنه عرض سلام دارم خدمت شما دستندر کنان برنامه پرسامان قرآنی مجری محترم نهمان عزیز برنامه دوتا سوال داشتن به نحوی دهم مربوطه یکی این که ما توی آیه شش سوره مبارک منافقون میخونیم که نالله لا یهد القوم الفاسقین عبارت جاهای دیگه یهد قوم الفاسقین این قرآن هم هست که خدا شبیه همین مطلب رو میفهمد که مثلا فلان قوم رو هدایت نمی کنیم واسه میرم چرا هدایت نمی کنن این اقبام رو این افراد رو آیا فطرت خداجوی توی همچین آدم هایی نیست یا این که مشکل جای دیگه هست که این را رو خدا هدایت نمی کن و سوال دوباره اینه که اگر که دین و قواعد دینی یک عمر فطری هست پس چرا این همه انسان فاسق وجوده داره خیلی ممنونم از لطفتون انشالله که سلامت باشید فعید شرافت هستم از قوم مزایده شد خیلی متشکرم از برادر بزرگوار جناب آقای سعید شرافت از قوم انشالله که اطاعت و عبادت شما هم مورد قبول خداوند قرار گرفته باشه جماعه مستاد دو تا سآل داشتن یکی راجعه به آیه ششم سوره منافقون بود که اگر از این فهمید این آیه رو با هم بشنبیم و پاسخ شما رو بعدا داشته باشیم برای آنها تفاوت نمی کند خواه استغفار برایشان بکنی یا نکنی هرگز خداوند آنان را نمی بخشد زیرا خداوند قوم فاسق را نمی بخشد و هدایت نمی کند و هدایت نمی کند این که خدای صبح هم فهمد که امنالله لا یهدل قوم الفاسقین نه این که بالاجبار اینها باید فاسق بمانند چون خدا ورشون کرده نه خودشون خودشون رو به اینجا رسوندن یعنی اونها فسق رو اختیار کردن خداوند هم سنتش اینه که فاسق رو هدایت نمی بود بله دیگه درست عرض می کند بله بله اره حال این قد افله من زکا و قد خواب من دستا خب کی رستگاره کسی خودش رو از آلودگی ها و گناه و بدی و نجاستخاری و شرابخاریون خودشون دور کنه خب این معلومه این انسان قد افله هست رستگار می شه پاک می ماند پاک زندگی می کند پاک وارده برزخ و قیامت می شوند یکی از دیگه هم خودش آلوده می کنه بقید خواب من دستا دستا اون کسی خودش آلوده کرد خب معلومه این ناامید شد این به حقیقت نمی رسه این که خدای صبح هم فرماید که خداون فاسقان را هدایت نمی کند یعنی فاسقان نمی خواهن هدایت بشوند این معنیش اینه این که در آیات زیاد داریم که یهدی من یشا و یا ولو من یشا خداون هر کسی بخواد هدایت کند هر کسی بخواد هدایت نمی کنه گمراه می کنه نه این که خداون خودش گمراه می کنه نه ابزاری بهش داده که یکش چشمه گوشه قلبه فکره عقله اختیاره انتخابه خب وقتی که از این ابزار خدابندشون سو استفاده میکنه خب این نمیخواد دیگه نمیخواد خدابند به وسیل این ابزارش او رو هدایت کنند خب این خیلی نکته مهمیه ولی ازش استفاده نمیبونه استفاده نمیبونه چشم و گوش دارن استفاده نمیبونه نه اینکه هیچی استفاده نمیبونه استفاده سو میکنن یعنی گوششون قیبت تومت مصری های حرام با چشمشون بهمیشون پس این یه قاعده است که خدابند هدایت میکنند هر کسی را بخواهد یا گمراه میکنند هر کسی را بخواهد نه بر اساس جبر نه بر اساس نوزبالله ظلم این یعنی که من ابزار بهش دادم او از ابزار من استفاده نکد بلکه بر علیه استفاده کرد یعنی مقدماتش در اختیار خود انسانه انسان بخواهد هدایت بشه یا بخواهد هدایت نشه این نگاه احلبیت اینه یعنی لا جبر ولا تفریز نه اینجوریست که اصلا کلان دیگه احلبیت و خدا و هیچ دیگه نقشی در زندگی انسان نداشته باشه نه بگونه ایست که انسان هیچ نقشی در زندگی خودش نداشته باشه همه اجبار باشه این گونه نیست و این را هم به تجربه می آورد انسان اگر فرزندش کار خلاف کنه خب دواش میکنه انسان دیگه گله میکنه دیگه ناراحت میشه اگر کسی خودش خلاف کنه خب مهمور میگیره و رو به زنده میاندازه اگر جبر بود که کسی نمیتونست کسی رو زنده میاندازه در باره انسانها ما قضاوت میکنیم مزمتش میکنیم خب معلومه که میتونست انسان خوب باشه نشده که داریم مزمت میکنیم یا اونایی که انسان خوبی شدن اونایی تعریف میکنیم پس این که اشون سؤال کردن که خداوند در آیه شیشه از سوره منافقون که فهموده ایندالله لایه دلقا و ملفاسدین و شبیه این آیه زیاده ظالمان را هدایت نمیکنه فاسقان را هدایت نمیکنه یعنی چون ظالمان و فاسقان خودشون نمیخواهند هدایت بشوند و نمیخواهند از ابزار هدایت استفاده بکنند پس فطرت خداجوی دارن اونطور این فطرت را آلوده کردن از بین نموردن از خیلی آیه غزنفری بودن که فاسق بودند و خوبه کردند و شما فوزیل امثال و فوزیل ما در حال توی تاریخ انقلاب افرادی داشتیم که اینها آدم های بد سابقهی بودن اما یک بار متحور شدن چپهی رفتن برگشتن شهید شدن بعدها شهید شدن احساساتی شد رفت چپه شهید شد این آدم اینکه عقبی بسیار بدی داشت تمام مشرکانی که به دست پیانبر عزیم و شن مؤمن شدن امارها دیگران دیگران خب اینا مشرک بودن تا دیروز دیگه خب خودشون خواستن که هدایت بشن من این آیه رو خیلی دوست میدارم این آیه 146 سوره مالکه عراف رو بله این خیلی آیه تکندهنده و روشن و سریهه که سعسرفو ان آیاتی اللذین یتکبرون فی الارده به غیر الحق من منصرف میکنم از آیات خودم از پیانبر خودم از امیر المومنین خودم از اهل بیت خودم از این همه آیاتی که در آلم هست این رو منصرف میکنم اینا این آیه ها رو نمیبینند که خالق آیه ها پی ببرند کیا رو منصرف میکنی؟ اللذین یتکبرون فی الارده به غیر الحق این هایی که روی زمین متکبرانه زندگی میکنند کبریایی میکنند در حال این کبریایی فقط مال خداونده خب اینا چه بلایی سر خودشون میارن؟ اینا این هست و این یراو کل آیتن لا یومنو برنن خودشون ایمان نمیارن نه این که خدا نمیگذاره این ها اگر هر آیهی و نشانه ای رو ببینن به اون نشانه ایمان نمیابرند و این یراو سبیل رشد اگر راه رشد و تعالی و عدب و آداب و تکامل و این ها رو نشونش بدی لا یتخذوه سبیل اون رو برمند راه برای خودش انتخاب نمی کنه اما و این یراو سبیل الغی اما اگر راه غی گمراهی دنبال ناموس مردم بودن گناه کردن این ها رو که نشونش بدی یتخذوه سبیل اون رو انتخاب میکنه بیران جاقا بحث بحث انتخابه خود یتخذوه دیگه منتصب به خود اون افراده دی اصلا اون بالا گفت لا یتخذوه لا یتخذوه سبیل رشد را انتخاب نگرد راه رشد را اما راه پسدی را راه گمراهی را انتخاب کرد چرا اینجوری شد؟ ذالکه به انهم کرده بود به آیاتنا تکذیب کردن خودشون با اختیار آیات ما را قرآن ما را پیانبر ما را نشانه های ما را تکذیب کردن و کانو انها غافلین و اونها از این آیات ما و نشانه های ما و زیبایی هایی که ما خلق کردیم از اونها غافل بودن این قفلت باعث شد که تکذیب کنن و این تکذیب باعث شد که ذائقه شون عوض بشه آقا زنفرین تغییر ذائقه یه چیز عجیب قریبی اگر انسان اهل آلودگی باشه حرامخور باشه و در محیط گناه رشد کنه تو محیط گناه زندگی کنه نفس بکشه اینها باعث میشه که انسان ذائقه معنویش و روحیش تغییر پیدا کنه دیگه در مسیر رشد قرار نمیگیره نمی کنه در مسیر رشد قرار بگیره با خوبان زندگی کنه با انسانهای متعالی زندگی کنه او همه اش دوست داره که با بد و بدان بشینه و اون رو هم بد نمیدونه ها لذت میبره از این زندگی و قصده میخوره برای کسانی که مثل اون زندگی نمی کنن در ایک از این کشورهای چی رفته بودن این بندی خدا آمده و طلبش بودن گرجستان این پدر مادرش گرجی بودن ولی این آمده بود توی مدرسه حوضه علمیه داشت درس میخوند مسلمان شده و شیعه شده بود من ازشون سوال کردم که زبان ترکی ولد بود گفتم که شما پدر مادرت گرجی هن یا نه مسلمان هند و آمدید تو گرجستان چون داده مسلمان هن آزرباجان خب در یه مسئله فرار کرده و نفتزند تو گرجستان خدمتون گرد کنم ایون گفت نه اینا گرجی هن گردنگم به شما خب چرا رفتی مسلمان شدی طلبه شدی خب نه هیچ از این کاری و کارم ندارن فقط یه قصدی سنگینی در شبه من میخورن وانه این که تو که شراب نیمیخوری چطور زنده ای تو شراب نیمیخوری چطور زنده ای چطور زندگی میکنی یعنی این طرف انقدر غرقه در این نجاسات و این حرف ها شده کسی که مثل اونیست مثل اون کرمی که توی گلولای داره زندگی میکنه یا اون داستان مولوی که طرف توی دباغی زندگی میکرد و این حرف ها باید از مسیر اتاری حرکت کرد این بوی اتر به نشامش خود به این بیهوش افتاد بعد برایش اتر و گلاب میابردن تبقیه اون شعری که مولوی داره امیختر میشد این از خال رفتگیش تا این که یکی از اون دباغا از دور دید که اینا نمیفهمن که اینو باید چی کار بکنه یه مقدار از پوس دباغی به بینی خودش گلیب یکی هم تو دستش آمد بالا سره از این بویه گندیده دباغی به مشامش که داد این زنده شد مشامش با اون عادت داره اون مشامش با اون یعنی زائقش این کنه شده بله من خاطرم میاد چند سال پیش با آقای دکتر تیجانی سماوی صاحب کتاب آنگاه هدایت شدم اینجایی میرفتیم تو ماشین من بهشون ارز کردم که شما که خب برال شیعه شدید و یه مسیر دیگه رو انتخاب کردید و اینا نسبت به خانوادتون چه احساسی دارید؟ چی میخوای بهشون بگید؟ یه آیه قرآن فقط خوندن گفتن که یالای تقاومی علمون به ما غفر علی ربی و جعلن من المکرمی ربیب نجار که یکاش خانواده من میدانستن که من به چه جایی رسیده؟ من به چه جایی های گرامی رسید خیلی متشکرم جماعه بسط راجب آیه سر چهل و ششمه سوره مورکه اعراف فرمودید من یه نکتهی میخوام اعض بکنم برداشت خودم از مسئله تون بپرسم درست هست یا نه در واقع نکته کلیدیه این که خداوند در واقع انسانها رو منصرف میکنه از آیات خودش همون کبر و کبریایی و تکبره یعنی این خیلی مسئله مهم میه و در انتهای آیه یه سبب دیگه یه هم زیخ میکنه که ظالکه برنام کذب و با آیاتنا یعنی این مجموعهی که انسان کبریایی داشته باشه و تکبر داشته باشه و بعد تکذیب کنه آیات الهی رو و غفلت کنه اینا باعث میشه که بلاخره این ها با هم تنیده هست آمده همه این ها غفلته یعنی همون غفلت باعث میشه که انسان احساس کنه که کسیه بله ولاتو سرخد دکه لناس چرا متکرم از شطور گردن کش داری متکبرانه داری زندگی میکنه ولاتمش فل عرضه نرها بله عباد الرحمن علدین یمنشون علدل عرضه هونا ببینید این چه زندگی داره عباد الرحمن به متکبران چه زندگی داره از این ها با هم تنیده هست غفلت باعث میشه که تکسیب کنی تکسیب و غفلت باعث میشه که انسان احساس کنه کسیه و در مقابل خدای سبحان گردن فرازی کنه بله اون وقت اینا سبب میشه که و این یراو کل آیتن لایع منو بهاه از آیات دقیقه برد نمیرن و ایمان نمیار و سبیل و راه روش رو هم انتخاب نمی کنن اگر از این فهمید آیه 146 سور مارک اعراف رو که دقیقه باش معنص بودیم با صدای استاد محمد صدیق منشاوی و همراه ترجمهش با هم بشنویم سأصرف عن آیاتی الذین یتکبرون پی الارض بغیر الحق و این یراو کل آیت لایع منو بهاه و این یراو کل آیت لایع منو بهاه و این یراو سبیل روش دیلا یتخذوه سبیلا و این یراو سبیل الغی یتخذوه سبیلا ذالک بینهم کذبو بی آیاتنا و کانو عنها غاطلین به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق تکبر میورزند از ایمان با آیت نمیرن به آیات خود منصرف میسازم آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانه ای را ببینند به آن ایمان نمی آورند اگر راه هدایت را ببینند آن را راه خود انتخاب نمی کنند و اگر طریق گمراهی را ببینند آن را راه خود انتخاب میکنند همه اینها به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردنه و از آن قافل بودند پرسیمان پاسخ به پرسش های قرآنی شما شنواندگان یرامی راژیو معارض خیلی متشکرم از همراهی شما عزیزان با برنامه پرسیمان قرآنی جماعه استاد سواله ازش همده اون یه بخش دیگری هم داشت که سوال کرده بودن که اگر قوانین دین و دین یک عمر فطری است پس چرا این همه فاسق و ظالم و این چیزا داریم در روی زن پاسخش درست داده شد دیگه ارز کردیم که اینها خودشون تغییر میدن زائقه خودشون رو با بد انتخاب کردن اتخاظ کردن بد انتخاب میکنن رفیق بد محیط بد قضای بد لقمه بد خب بدی آرت چرا بد میکنی؟ یعنی نتیجه انتخاب بد باعث میشه که انسان خوب را و خوبی ها را بر نتابه این که قوم لوت به این آدم های خوب چی میگفتن؟ گفتن میگفتن ویل کنید دارید این اصلا اخراج شما چرا آخری؟ اینا پاک هستن یعنی پاک بودن اشکال داره؟ آره دیگه اونا چون آلودن از آلودگی لذت میبرن فکر برن که پاکن از پاکی لذت نیبرن خیلی چیز عجیبیه یعنی اونا میگن ما با کلاسیم اصلا ما داریم زندگی میکنیم خب تو این برای تجربه نکردی که ببینی که این طرف هم زندگی میکنن چه زندگی مثل همون که فرمایید نگرانشونی که تو شراب نمیخوری خودشون در اصفتت خودشون رو آلودن و نتیجه جمع شده همون بد انتخاب کردن و بد بودن و بد خوردن و بله خیلی متشکرم به حال سوال از شهرونده اون جامعه شرافت توضیح مفصلی میتعلبید و در برای چند تا سوال بود نه دو تا سوال که جامعه استاد مفصلن توضیح دادن یکی از عزیزان شهرونده تفسیر و ترجمه آیه هشتاد و پنج سور امارک نساء رو بفرمایید آیا این آیه به تربیت فرزن ارتباط دارد اگر از فرمایید آیه هشتاد و پنج سور نساء رو با هم بشنبیم و بعد پاسخ شما از این از آن باید برداریم از این از آن باید برداریم از این از آن باید برداریم و کسی که شفاعت بکار بدی کند سهمی از آن خواهد داشت و خداوند حساب رست و نگه دارد آره هر چیز است آیه هشتاد و پنج سور امارک نساء بود که شنیدید سؤال کردن که آیا این آیه ربطی به تربیت فرزن دارد یا خیلی در خدمتون است آیا دکتر این آیه خیلی سؤال توش هست و جواب توش اگر تیعیه کننده اجازه میده که اینها رو چند تا سؤال رو خود از داریم در جریه هستیم ازم فرض کنید که ایکیش معنی شفاعت شفاعت اصلا یعنی چی شفاعت در اینجا به چه معنی است چون این آیه خیلی مطالب بلند و بالای توش وجود داره من یشف شفاعتن حسنتن یکن لهو نصیبون منها و من یشف شفاعتن سیعتن یکن لهو کفلون منها چه فرقی بین نصیب با کفله چرا اگر شفاعت حسنت داشته باشی برای تو نصیبه اما اگر شفاعت سیعت داشته باشی برای تو کفله مگر ما اصلا شفاعت سیعتم داریم حالا این کلیت سوال برای این که ذهنمون آماده بشه این نقاط تربیتی توش هست یعنی به تربیت فرزان میتونه ارتباط داشته باشی بله بله بسیار اصلا مستقیم مستقیم پاسخه کلیش اینه که بله این خاملا ارتباط دارد با مسئله یه تربیت آیه هشت و پنج نصا بله اجازه هستی برای توش وجود بدم آقای خانی اجازه میفرمونیم بله این شفع یعنی همون جفت یعنی زعیمه شده یه وقت انسان زعیمه میشه به یه کسی دیگری برای کار خیر یه وقت انسان زعیمه میشه به یه کسی دیگری برای کار شر بله این یک نکت پس این معنی شفع منیشفع شفاعتن یعنی زعیمه بشه به یه کسی که او رو به کار حسنه دعوت کنه درخواست کنه تشفیخ کنه تحریک کنه پس این مفهوم شفاعت در قیامت اینا نیست حالا چرا؟ چون ما شفاعت قبل الفعل داریم و بعد الفعل شفاعت قبل از عمل شفاعت قبل از فعل یعنی همون راه نمایی یعنی همون دستگیری یعنی همون تربیت اگر شما زعیمه بچهت شدی بچهت رو خوب تربیت کردی خدای سبحان برای تو هم نصیب میدهد بدون این که از او کم کنن یعنی این که بچه انسان اگر کارهای خیل انجام بدهد و یکی از اسباب این کارهای خیل تربیت ایست که پدر یا مادر روش اثر گذاشته یا معلم یا یک برنامه تلویزونی یا یک برنامه رادیوی یعنی بنده و شما اگر خدا ما توفیق بدهد حرفی کلامی از وحی رو بیان بکنیم کسی اون رو بشنود و برطبق اون عمل کند برطبق این آیه برای ما هم نصیبه انشالله نصیبه چقدر همون اندازهی که به فائلش میدهند به آملش میدهند بدونی که از اون چیزی کم کنند اصلا قوقاس این آیه خداوان هم زخایر بی پایانی داره هم بخیل نیست یعنی چنان صفره رو باز کرده و کار خیل و عمل صالح ریخته روی زمین و آسمان که کسی نیست این دارو برداره بله بابا فهمید که الان فرق است بین نصیب و کفر قسمت دوه هم که فرمایید مشخص میشه که فهمید نصیب یعنی بهره این همون بهره فائل و فلو به اون حادی خیر میدن به اون تربیت کننده بدونی که از اون کم کنند بله من یه روایی توی از پیانبر از این شنون نوشتم این خیلی خوب توضیح میده در زیل همین آیه است فهمید من امر به معروفه اونها انمان کرده او دل علا خیره او امره بعد آمدیم در جامعه پایین تر او دل علا خیره راه نمایی کرد او اشار بهی اشاره کرد فهوه شریک در اون خیر و من امره به سوئه او دل علایه او اشار بهی فهوه شریک ترجمه مختصره هم میفهمد خیلی واضح بود کارکاز امر کنه بله حالا از باب اینکه المومنون و المومنات یه امرونه به المعروفه یا هونه انمان کرد از اون باب امر کنه بگی این کارو بکن اون کارو نکن یا نه نمیشه بهش امر کرده خیلی رابطه نزدیکی نیست یه راه نمایی کنی یه کتاب بهش بگی یه اشاره بکنی یه قصه بگی یه داستان بگی غیر مستقیم این مطلب رو به اون طرف برسونه و اون شخص متعصر بشه از اشارهش از راه نماییش از امرونهیش متعصر بشه یعنی اثر بگیره بله یعنی بپذیر این حرف رو این شخصی که این راه نمایی رو کرده امرونهی کرده این در ثباب این شخص شریکه فعاله و شریک در بحث امر به سو هم همینطوره اگر یه کسی بیاد بگه فلان کانال برو فلان مثلا فیلم سینمایی ببین فلان چیز رو ببین فلان کتاب بخون که با اینها اون رو منحرف کنه منحرف کنه این هم در انحراف و شریکه یعنی اگر هر گناهی که انجام میده برای این هم نمیشه خب ازای قزنفرین این اصلا یه دنیا حرف توشه یعنی این که پدر مادرها بچه هاشون کارای بد انجام میدن این رو سکوت میکنن این سکوته یعنی همون دله این سکوته یعنی همون اشاره اینا هم صحیم هستن اصلا سکوت یعنی به این که تعیید باشد بلد بز موقع همون سکوت اصلا تر دریایی داشته باشد اگه مشکلی بود بابا میگفت دیگه اگه مشکلی بود مادر میگفت دیگه اینا چی نمیگن گفتن سکوت علامت رزاست سکوتی که علامت رزاست به بعضی سکوت ها که علامت رزاست رزاست نیست اون اصلا هزار تا دله توشه هزار تا عمر توشه اخمش تخمش سکوتی که ازش به قول شما رضایت کاملا فهمیده میشه حالا ما یه روایتی دیگه داریم بالاتر از این آجا این که خیلی برای من جالب بود این از امام ساده علیه السلامی که فرمود من دعا لعخیه المسلم به زهر الغیب پشت سرش مومنی دعا کنی خدای کارش درست بشه هچ بره مثلا کارش درست بشه کربلا بره بدونی کن به فهمه دعا کنه استجیبله این اجابت میشه به نفع اون برادر مومن و قال لهو الملک یعنی فرشته فلکم مثلاه دو برابر اون کار خیری که به خاطر دعای تو که مستجاب شد و اون انجام داد کربلا رفت مسجد ساخت بیمارستان ساخت کار خیر انجام داد که تو دعا کردی دو برابر به تو میدن بله بعد همونت فضاله که ان نصیب این نصیبی که در قرآن هست اشتره پنجه سوره نصیب این نصیبی که اینجا وجود داره معنیش اینه بر طبق قربایت امام استفاده دو برابر خاداش میدهند قرآن ناتق داره معنای قرآن سامت رو میده بیار میکنه پس نصیب اونجا میشه تازه دو برابر حالا اون تعریف اولیه که فرمودید اون شریکه بله در واقع شریکه که از اون طرفا کم نمی کنه اینجا میگه میفرمایی دو برابر این منابعات به اون نداره دیگه چون شریک معنیش نیست که نصف نصف شریکه یعنی این در سودش در اون ثوابش شریکه اینجا داره اونو توضیح میده که این شراکتش اینه که دو برابر دعوت کننده است راه نمایی کننده است اشاره کننده است یک برابر اون کسیست که در اون کار انجام میده