این دوتا راه رو پیشنهاد کرده گاهی میفرماد یفلای انزرون علیل ابرکه و خلقا گاهی هم اولم یک رو براب بکننه و الان کل شهد شهید هر دو برای خدا شناسید یک مطلب دیگه که عرض بکنم که به همون بحث گذاشتن میتونه برگرده اینه که برای شناخت خدا و وحدانیت خدای متعال ما دوتا راه داریم یه وقته که از آیه پی به زل آیه میبریم از آیات الهی خدا رو میشناسیم آن رای سلام به ما مشتبهتون نامه سیخ نحشی ولاغه پرامد که پرزندم اگر خدای جز خدایتو وجود میداشت آثار ملکشو در آلم میدیدی و هم برای خودش پیانبرانی میپرستاد و هم برای خودش ارزندامی میشد هم از اونجای که همه پیانبران ساده سال دار پیانبر آمدن گفتن الله شما هم در نظام آفرینش جز اثر الله چیزی نمیبینی پس خدا یکیست این یک راه که انسان از سیر در آفاق پی ببره که خدایی که بیشتر نیست راه دوم که این دیگه راه صدیقین هست و این راه عرباب و قلوب هست که در دعاهای ما این راه بیشتر مورد توجه باقی شده اینه که انسان خدا را از خدا بشناسه در رواه تن داریم ایرفالا بلا خدا را با خدا بشناسید در دعای ابو حمزه سمالی که اطمان دوستان توی مهمورک رمزان خوندن داریم که تو رو به خودت شناختم اگر تو نبودی من تو رو نمیشناختم تو من رو به خود دعوت کردی و خودتو معرفی کردی در دعای سباه همینون داریم که یا من دل علا ذاتهی به ذاته و تن از هم مجانسته مخلوقاته ایک کسی که خودت دلالت بر خودت داریم ذاتت بر وجود و وحدانیت دلالت داره یا دعای عرفه امام حسین علیه السلام که اون بسیار بلند است اوج دارد که اونجا میگه که از تو آشکارتر چیه که من میخوام به اون تو رو آشکار کنم متاقبتر تو که نبودی که قایب بودی من میخوام تو رو ظاهر کنم از تو آشکارتر چیه از طریق دعاها میبینیم یه راه دوبومی پیشنهاد شده بشید از راه این و این راه گفتم مال صدیقین هست مال کسانیست که چشم دلشون جوشان هست و چشم دل بازه شاید خدا خداوند توفیق بده بتونیم وارد این کلاس هم بشیم ما و شنواندگان عزیز ممنون از حضرت علی امیدواریم این شنواندگان عزیز هم پاسخ سآلشون رو شنیده باشن با برنامه پرسمان اعتقادی از رادیو محارف در خدمت شما عزیزان هستیم با ما همراه باشید و شماره سامانه پیامکی سی هزار پانسد و پنجه و سه که از همین طریق شنواندگان عزیز و بزرگاری با شماره سف نو سد و شانزده بیست پنجه و شیش این سال رو از برنامه پرسیدن پسرم نوجوانه وقتی راجه به خدا و نماس صحبت می کنم میگه مامان اصلا کی از اون دنیا اومده که بگه همچین چیزی که شما میگیم وجود داره یا از کجا بفهمیم خدا هست و کجاست به نظر استاد من چگونه با این بچه صحبت کنم که غانه بشه ممنونم ما هم از شما شنواندگان عزیز ممنون و متشکریم که سال خودتون رو از برنامه پرسیدید چنان با استاد دخل بنات شما هستیم بفرمایید الان من تا این بحثی که الان ارز کردم خدا درستان گفتیم که انسان چهار تا راه برای معرفت داره بله این فرزندیشون خیال کرده که انسان یک راه بیشتر برای معرفت ندارن و راه عباسه با چشم ببینه با گوش بیشنبنه با دست لمس کنه و یکی از راهی معرفت سه تا راه دیگه هم وجود داره خود پدر و مادر باید بدونن که عبزار معرفت راه های شناخ برای انسان منحصر به حس نیست بله حواس همی که از راهی معرفت نتیجهش بشه علم ساینس به سلام اقل هم انسان داره اقل که دیگه چیزی نمیبینه که لمس نمی کنه نمی کشه که از بچه تون بپرسید که اگر به شما بگن که این ساختمانی که مثلا هر جا که هستید بهتون بگن که این ساختمان همی طوری ما شب خوابیدیم صبح دیدیم که این ساختمان سبسد بابر میکنیم چرا بابر نمی کنیم اگر میشه ساختمان بنا نداشته باشه از کجا بفهمیم اپارتمان سازنده ای داشته میگه نه من قبول نمی کنم که این ساختمان خودش هم یوریب خود به خود موجود اومده باشه چرا چون اقل من میگه که این بنا یک بنا میخواد خب شما چرا نسبت به کل عالم این حرفا نمیزنید ازش بفرزده اگر شما توی جزیر دروفتاده رفته باشید که نمیدونید توی این جزیر آدمی وجود داره یا وجود نداره قدم میزنید توی جزیره برخورد می کنید رد پای انسان چی میگه توی این جزیر انسان وجود دارد دیدی انسان رو خیر اقل شما میگه این رد پا یک فردی داره تردیدم ندارید باشم این همه رد پای خدا رو توی عالم میبینید بازم میگید از کجا از همین رد پاها این جیبش راه اقل که ما از این آیات پی به ذات باری تعالی ببریم آیات خودم یکی دستاکه نیست خود انسان این عقل رو که به انسان داده این شعور رو که به انسان داده خود پدر مادر رو که خلق کرده و همیتون این یک راه که پس ما از طریق عقل باشم صحبت کنیم دلائل عقلی رو براش بیاریم دلائل عقلی دیدن و شنیدن این ها لازم نیست این که از طریق نقل همیشه وارد شد از پرسیدی خب شما خستو پرویز رو دیدید لمسش کردید شنیدید که میگنه پس چرا میگید هست شما که ندیدید که شک دارید شما درد رو میتونید ما نشون بیدید وقتی اینکه سرم درد میکنه این درد رو میتونید ما نشون بیدید پس چرا میگید حتما درد وجود داره قابل رویت که نیست قابل لمس که نیست وقتی شما خواب میبینید این خواب شما اونچه که میبینید واقعا اونجا دیده بودید ندیدید که جایی میرید که قبلن ندیدید از طریق این چشم اونجا نمیبینید شما هرگز ندیدید ولی با چشم دیگه دارید میبینید پس غیر این چشم هم چشمی وجود داره اون آلم آلم دیگریست فرض اندم یعنی تو عقلت آگاهیت معرفتت از همه علما و همه امامان و پیغمبران و پدر و مادر از همه بیشتره همه این ها میگن هست و میگن نیست اونا فکر نهیدن که اونا با این که ندیدن چرا قبول شدن تو میخوایی راهی بری که ایش کس نرفته اون وقت تو تنها میخوایی که از راه های مختلف وارد بشن محتوی این همهش مسترزیمینه که خود پدر و مادر قبلا مستبر و خوب درک کرده باشن مثل این من گفتم که این راه های شناخت و ورد بشن از راه های مختلف برن به یک راه محدود نکنن از راه حواس هم میشه نظم آلم اون نظامی که در آلم هست و اون لطائف و زراعفی که در کل نظام آفرینش هست اونها رو دلیل بگیریم برای این که خدای حکیمی وجود دارد که این نظام رو اینجوری خلق شده بسیار ممنون و مستشکر از عزت حالی و پاسخ مبسوط شما امیدواریم این شنانده ازیز و گرامی هم پاسخ سآلشون رو شنیده باشن و بتونن پاسخ فرزندشون رو بدن شما عزیزان در هر ساعت از شبان روز میتونید با تلفنهای گویای رادیو معارف تماس بگیرید و سآلات اعتقادی خودتون رو بپرسید صدای شما شناندگان عزیز و محترم زبط میشه و در برنامه سآلاتتون مطرخ وز شد شماره تلفنها رو از نمیگم تا در گوشیهاتون زخیره کنید 329 10 551 و 329 10 552 با پیش شماره 025 در اختیار شما عزیزان هست از توجه شما عزیزان به برنامه خودتون متشکرین آیا در آخرت عذاب زمحری هست یا نهی کمکین چهار موت رو که در این دنیا برای انسان اتفاق میفته موت سفید سیاه سرخ و سبز رو برای ما توضیح بدن بعد در قرآن داریم که لا یران نپیها شمسن ولا زمحری را مومنین در بهش نه حرارت خوشید و گرما رو خواهند دید نه سرما رو زمحری بنایی سرمایی خیلی سخته در بعض از نداره داریم که از عذابهای جهنم زمحری ره همش فقط سختن نیست که سرمایی بسیار شدید باشه که بدن انسان تیکه تیکه میکنه اما غیر از این نقل هایی خیلی معتبر نیست تو قرآن ما راجب زمحری جاک گفتم که در بهش زمحری نیست دیگه ما آیه یا روایتی نداریم که گفته باشه که زمحری که از عذابهای جهنم هست مایی همه نقل های غیر معتبر که یه تقسیم بندی هایی شده بعضیش زوغیه بعضیش هم تو روایات داریم از جمعه اون که زوغی هست همین که گفتن که مرگ چهار نوم هست یکی مرگ سبز یا اخزر موت اخزر که مفهومش قناعته که انسان نه فقه بود نه اصراف که در حالت قناعت به سر ببره این یک مرگ مرگ دوبون مرگ سفیده یا موت عبیه هست که انسان نفسشو پاک کنه و روحشو پاک کنه از رضایل اخلاقی و اینها در دنیا این کارو بکنه که در واقع خودش نوعی تخلیه و پاک کردن هست سبوم مرگ قرمز یا موت احمر که جهاد اکبر یا مبارزه با نفسه که در نقطه مقابله جهاد اصخر که جنگ در میدان جهاد هست این جهاد اکبر هم جهاد با نفسه که خودش اکنون مرگه و باید انسان این مرگ را تیه کنه ورگ سیاه یا موت اسفت یعنی تحمل آزار و عذیبت دیگران زخم زبان ها و چیزی از این قبیل یک نوع هست که در رباط ما هم در بحثای قبل از ظهور حضرت وجه سلام علیه ما داریم از کنم که انواعی از مرگ ها اونجا هم ذکر شده که مثلا فرض کنید که موت سریع موت زریع یا در باره موت احمر و موت عبیز داریم که موت عبیز همون مرگ هاییست که با اپیدیمی ها تاون داره در روایت که تاون و همه این اپیدیمی ها گفته میشه قیل از اون تاون خاص پس مرگ سفید میشه تاون مرگ صف میشه مرگ با شمشیر و کشتو شدن باز هم تقسیم های دیگه داریم که دوستان مراجع کنن پدرم تازه به رحمت خدا رفت خواستیم براش خیرات بدیم اینا برادر کچی که هم گفتم که آره اونا محتاج هن ما بهشون خیرات بدیم میرسه به روحشون اینا راستش درست فراد نبودن براش توجیه کنم اینا بعد یه خورده فکر کرد به من گفت پس اون دنیا مثل زنده ها میمونه یعنی اگر ما بهشون بدیم میرسه بهشون اگر ندیم رعی میمونن من نمیدونم چی جایی باید جوابشو بدن اونجا که دنیا نیست اونجا برزخه تو برزخه گاهی اینا گرفتاری هایی دارن حالا تشبیه زندان درست نیست چون که در روای داریم امام تشبیه کردن به یک محفظه خفقانباری که انسان از نه اکسیجن وجود داره هوا گرم انسان داره خفه میشه یه حالت خفقان داره بعد یه روزنه باز میشه یک نسیم خونک و روحفظایی از اون روزنه به انسان میبذر چه حال پیدان میکنه خیراتی که شما میدید اینجوریه اونا به هر حال بجشون جا گرفتارن اینکه گرفتار نیستن چرا گرفتارن حالا زندان نه ولی به هر حال اون از جنس برزخ گرفتاری دارن بده کاره همیشه غصه میکنه همیشه غصه میکنه که حالا این حق و ناس که به گردن من هست من قیامت چی جا باشه بدم وقتی که بازماندگانش میرن این حقو ادام میکنن شاد میشه و اونم چی شادی که قابل وصف نیست نماز و غذا داره نخونده براش میخونن گرچه این جای نماز خودشون نمیگیرن اما به هر حال وظیفه از که انجام شده نه اینجوریه نیست که اونها متعصر نشن از کارهای ما صد درصد متعصر میشن اون تا تشبیه به زندان با تراجبون که ما از زندان خبر داریم تشبیه درستی نیست نخیر آلم ورزخ بعد از مردن اینا قبلش خب در دنیا خاک بودن و خاک تبدیل به نطفه شده و جنین و روح درشون دمیده شده اومدن به دنیا کدک بودن نوجوان جوان و سرانجام هم از دنیا که رفتن اون وقت حیات ورزخشون شروع میشه پرسیباز مجالی برای پاسخویی به پرسش های شما پاسخهایی کتا رو به اتفاق شما عزیزان شنیدیم با ادامه برنامه پرسیباز اعتقادی از رادیو معارف در خدمت شما گرامیان هستیم شما عزیزان میتونید از طریق پایگاه انترنتی ایران صدا و یا نرمفصار ایران صدا قسمت های قبلی این برنامه رو بشنوید سآل تلفونی یکی از عزیزان شنونده آماده پخش هست به اتفاق شما گرامیان میشنویم سآلی از خدمتون داشتم این که برای عمر ازدواج که خاصگاری برای فرزندمون میاد و به اصطلاح ما مردد میشیم برای این که آیا جواب بدیم یا نه نهایتاً بنار رو بر استخاره میذاریم آیا این عمل ما دوسته صرفاً به جواب استخاره اکتفاق کنیم یا این که نه اگه جواب بفرماییم متشکرم خدا نگهدارتون باشه ممنون و متشکر از شما خوهر گرامی که سآل خودتون رو از برنامه پرسیدید خدا نگهدار شما هم باشه جناب استاد بفرمایید آیا تو ازدواج باید به استخاره تقای کرد یا نکرد یا به چه صورت هست بفرمایید نه خیلی در ازدواج که از روایات برمیاد اون چی که عقل میگه علم میگه تجربه و وجدان میگه اینه که انسان بره تحقیق کنه باید فکرشو به کار بندازه باید مشفرت کنه با صاحب نظرها که آیا این مورد این گذینه گذینه مناسبه هست یا نیست این که انسان بخواد کار تأقل و تحقیق و تجربه و مشابه رو بخواد باگذار کنه به استخاره این کار درستی نیست استخار اونجاییست که انسان تو تحییل گیر کرده مثلا فرس کن دوتا گذینه از هر حیث با هم مساوی هست تحقیق کرده برسی کرده دیده هر دوشون خوب هست همه میار ها شکل مساوی دارن اینجا مردده بین این دوتا که کدام انتخاب کنه ببینید اینجا استخاره بگیری که این دوتایی که الان هستن به کدامشون مثلا جواب مصبت بده اما این که کسی که اصلا تحقیق نکرده نبیدونی که این که اخلاقی داره چه رفتاری داره این همه رواد ما داریم که مثلا فرس کن به کسی که این خصوصی داره زن ندید کسی این خصوصی داره زن بدید مرد مرد مرده که خصوصی داره احراز کنید دیگه گفته که استخاره کنه یه خوب من دیگه لازم نیست که شما ببینید این ویژگی دار یا نداره از این رواد زیاد داریم تو مسائل شیعه کتاب های دیگه ما جمع شد این روایات همه اینها حقیقت از این داره که انسان باید تحقیق کنه بررسی بکنه مشورت کنه احراز کنه اون شرایطی که در روایات و در قرآن و عقل و علم اونها رو بیان میکنه و بعد اونها رو احراز بکنه بعد از اینکه احراز کرد اگر باز هم دوچار تردید بود برای برون رفت از تردید خوب باشی با استخاره مسئله حل کنه بله بسیار ممنون و متشکر امیدواریم این خوهر گرامی پاسخه سآلشون رو شنیده باشن از طریق سامانه پیامکی سی هزار پانسد و پنجه و سه برادر بزرگوارمون جنابای مهدی میلو بخش از دیران این سال رو از برنامه پرسیدن آیا میتوان گفت حدیث امیر المومنین علی علیه السلام که میفرماید از ذکرو لیسه من مراسم لسانه ولا من مناسم الفکره ولكنهو اولون من المسکوره و سانن من الزاکره یاد خدا نکار زبان است و نه راه و رسم اندیشه بلکه نقطه آغازان خداوند یاد شده است و در مرتبه دوم شخص یاد کننده جایی دارد. با آیه چلویه که احساب که میفرماید از قرال لاه ذکران کسی را در تناقض است چرا که حضرت امیر علیه السلام یاد خدا از جانب انسان را از طرف خدا میداند و میفرماید تا خدا انسان را یاد نکند انسان توفیق یاد پروردگار را ندارد و این در حالی است که خدا در قرآن هم فرموده مرا بسیار یاد کنید و یاد خیش را از جانب انسان میداند. این شبه چگونه حل میشود. جنوب استاد بفرماید. فرماش مولا در واقع همون بحث توحید افعالی است که ما توجه داشته باشیم که هیچ کاری فعلی حولی قوهی نیست با یه از خدا. و حول ولا قوته لا به الله و حول الله و قوته اقوم و اقود این معنیش اینست که من نماز نمیخونم من بلند نمیشم. من نمینشینم معنیش اینست که این حول و قوه از خدا است معنیش اینست که علتی پشت این علت وجود داره در افق دیگری علتی وجود دارد که این حول و قوه و نیروی تو از اون علته این که میفرمایید به پیانبر میفرمایید سیبما رمیت از رمیت بلاکن الله رما مناشینی که پیانبر تیر ننداخت چرا پیانبر تیر ننداخته بود؟ خواهد بگی که نه اون اراده تو رو اون قدرت تو رو اون توانه رو خدا بهت داده پس فرمایش مولا بیان همین توحید افعالیست که لا معصرف وجود الا الله در نظام آفرینش معصری جز الله وجود نداره اما آیا این که از اون علت بعید سخن میگه نافی علت غریبه؟ ما میگیم که این آقاق در رو باز کرد فلانی در خونه رو باز کرد بله این معنیشی که کلید نداشت یا دستش کاره نبود یا سسیع اصابش نه این ها بودن این کلید بود دست بود سسیع اصاب بود منطقه همه این ها در ایک افاق دورتر به اراده اون شخص و خود اون شخص نداشت این فرموش حضرت اینه که در طول اون اراده شما اراده خدا هست پس این که شما زکر میگید اگر خدا شما رو خرم نمیکرد زکر نمیگفتید اگر اجازه زکر نمیداد شما زکر نمیگفتید اون راجاتو زاکرین همون سجاد از بین خدایی بهترین نعمتهای تو اینه که به ما اجازه زکر دادید اگر خداوند قدرت زکر نمیداد اجازه زکر نمیداد به ما یاد نمیداد چرا زکر بیدید ما زکر نمیکردیم پس زکر گفتن ما در یک افق بالاتر از خود خداست اما در اونجایی که اراده ما تأثیر داره اونجا باید ما زکر بگیم از اون استعداد خدایی استفاده کنید از اون عقل خدا داده استفاده بکنید از اینها استفاده کنید زکر خدا رو بگید این در اون فائل قریبه فائلی که بلافاصله با فلک تماس داره اراده خدا فائله و عیده که آدم رو خلق کرده زکر رو خلق کرده و اله آخر این دوتا با هم هیچ منافعاتی ندارن جنیست که بگیم دوتاشون در عرض همه اگه در عرض هم بودن هبایشون بودید خلاصه این زکر از خداست یا از ما پاسونی از هر دو منتا در طول هم بسیار ممنون و مدشکر از ازتالی شنوانده برنامه پرسمن اتابادی از رادیو معارف هستید با ما همراه باشید شما گرامیان میتونید رضایت خودتون از این برنامه رو به سامانه پیامکی 3162 ویا 3553 اعلام بفرمایید پیشا پیش از لطف شما سفاس گذاریم از طریق سامانه پیامکی 3553 شنوانده عزیز و گرامی با شماره 0915 1263 این سال رو از برنامه پرسیدند انسان در زندگی دنیا از زمان تولد تا زمان مرگ مراهل مختلفی از عمرو میگذرونه و پشت سر میذاره و همراه با گذاراندن مراهل مختلف زندگی و عمرو به صورت تدریجی احساسات گناگون و متفاوتی در روح و روان و درون انسان پیدا میشه احساساتی مثل وحشت ترس زیاد ویا خوشحالی و شادی ویا احساس عشق و غیره سال من از محضر استاد اینست انسان که در روح و روانش این احساسات رو میپروراند با مرگ انسان و جدا شدن جسم از روح و روان آیا این احساسات هم از بین میروند یا این که این احساسات همراه با روح و روان به عالم برزخ منتقل میشوند و در عالم برزخ همراه با روح و روان انسان است و زندگی جدیدی رو شروع میکنند و به پایان میرسانند چنان استاد به فرمایی درخواست شما هستی اون آثار وجود انسان به دو بخش شخصی میشه یک بخشش از خود نفس انسان هست مختصبات نفس انسان هست در اقتصابش هم ابزاری لازم نداره مثلا فرض کنید که خود نفس انسان اندیشه رو داره که هرچند ممکنه که گاهی از عقل استفاده بکنه گاهی هم نه از این اندیشه رو داره اونایی که مستقیمن خود نفس کسب میکنه اون همراه نفس هست هر جه نفس باشه اون هم هست اونایی که با سبب کسب میکنه با اسباب بدن با چشم و گوش و اونها هم تبدیل به مجرد میشه چی انسان میبینه میشه علم علم دیگه ماده نیست چیزی که دید اون گلی که دید ماده بود و اون تصویری که از گل تو زهن انسان ایجاد میشه اون دیگه ماده نیست ولی ازش ما میتونیم مثلا کوه دماوند رو تو زهن خودتون تصور کنید اون تصورش ما از کوه دماوند که کوه دماوند که نیست که تو کل انسان جا نمیگیره تو زهن انسان جا نمیگیره بنابراین اینها هم تبدیل به مجرد میشن همراه نفس هستن مختصبات گاهی میکنه کم و زیاد بشه تانقدر اینسان در دنیا هست وقتی از دنیا میره دیگه این بدن نیست که بخواد این مختصبات رو از این طریق به دست بیاره یعنی اون علوم و معارفی که با ابزار این بدن به دست آورده تو برزخت دیگه اونها رو نمیتونیم به دست بیاره اما بدن دیگری داره اونجا که از طریق اون بدن باز مختصبات رو به دست میاره اینها ازش جدا نمیشه که به دست آورده دیگه تو نفس انسان هست پس تقریبا میشه گفت که بله تمام مواردی که جز نفس شده در نفس ایجاد شده و از مختصبات نفس انسان حساب میشه تو برزخت همروش هست ادامهش دیگه نیست چون اون ابزار دیگه ازش گرفته شد ابزار که بدن ناسوتی باشه بدن خاکی باشه این ازش گرفته شد اما باز بدن دیگهی داره که با اون بدن هم باز مختصباتی داره اونا رو همراه خودش خواهد داشت منتا اینجا اون قدرت منور انسان خیلی بیشتره اون اختیاری که انسان داره اون توانمندی که این بدن که از طریق این بدن انسان چیزا به دست میاره که دنیا باشه این در برزخت محدودتر میشه با این که برزخت از لحاظ زمانی و مکانی از لحاظ وجودی هزاران بار میلیون ها بار از دنیا بزرگتره ولی با این بدن انسان کارهایی میکنه که این قدرت دیگه تو اون بدن برزخی نیست چنان که کارهایی در دنیا هست که در برزخت نیست مثلا شما در برزخت دیگه روزه ندارید پس اون آثار نفسانی روزه که بر نفس انسان نقش میبنده دیگه در برزخت نیست در برزخت شما دیگه نماز ندارید انفاق ندارید جهاد ندارید این آثاری که در دنیا انسان با همین بدنه دیده انسان با این بدن داره جهاد میکنه با این بدن داره روزه میگه، نماز میکنه اینا دیگه اونجا نیست این اختیار و این سعه ای که انسان در دنیا با این بدن داره، این در برزخ نیست اما اون بدن هم برای خودش مختصباتی داره، اون بدن هم غذا میکرده و نفس انسان لذت خوردن برزخی رو میبره اون بدن هم صحنهای زیبای رو میبینه و نفس انسان همون نفسی که در دنیا هم هست اون نفس از دیدن مناظر زیبا لذت میبره این اثر بر نفس میذاره منطقه اون با این که در دنیا هستم تکشه روی کردم چون در دنیا چیزهایی هست که در عبالم دیگر نیست شما در عبالم دیگر انفاق نمیتونید انفاق به کی؟ هرکس خودشه در عبالم دیگر جهادی نیست جهاد با کی؟ کسی نیست که بخواد انسان باش به جنگه همش تو دنیا هست دیگه این مقتصواتی که انسان از این طریق میتونه به دست بیاره این در هیچ عالمی نیست اولین عالم آلم برزخه بعد قیامت کبرست بعد انسان میره به بهشت این مسئله هیچ کنون جهانیست استکمال هست رشت هست منطقه راهی که انسان در دنیا در یک شب میتونه تیبه کنه در برزخ در هزاران سال هم نمیتونه تیبه کنه من معمولا تشبیه که میگونم میگم کاری که انسان در دنیا میتونه با یه قرص انجام بده بخواد در برزخ انجام بده باید هشتاد بار عمل جراحی بشه قاشلاش بشه تا اون نتیجه برسی یا نرسه پس اون چی که اینجا به سادگی انسان به دست میاره و نفس انسان به سادگی به دست میاره دیگه در عوارم بعدی به سادگی به دست نمیاره بله با توجه به این که سآل این شنونده عزیز خصوصا راجع به احساسات انسان بوده ورداشت عقیری از فرمایش از عزتالی این بوده که احساساتی که در این دنیا پرورش داده انسان همراه نفسش میمونه و منتقد میشه به آدم برزخ زمن این که اون بدن برزخی اونجا هم قابلیت اکتصاب احساسات جدیدی رو داره و یه احساساتی که اینجا کسب کرده رو پیدا میکنه. بله یه سآل خدمت عزتالی داشتم با توجه به مسادیقی که ایشون رو وردزه کرده وحشت، ترس زیاد، شادی، خوشحالی احساس اشق اینا همه اون حسهای مادی رو داره میگه. احساساتی که در انسان تغییرات روحیی که ایجاد میشه رو مدن نظرشون برداشت من بوده. نه این که انسان مثلا ترس داره اینهای که لزومن مادی نیست ورکه اصلا مادی نیست تغییرات روحیی که در شخص ایجاد میشه. ایجاد میشه. بله آملش اسبابش ممکنه مادی باشه. مادی باشه بله. منتها احساساتو ما توصیح دادیم. یعنی همه مقتصبات نفسو من در بارش صحبت کردم بله. نه فقط دیدن و شنیدن و نمیدون رزدت بردم. نه کل مقتصبات نفسو عرض کردم که در دنیا بیشتر است در برزخ کمتر است و همینطور ادامه داره. خب حالا اینه هم که کسب کرده همراهش هست یه سال اینه. اگر مقتصباتی که داشته مقتصبات نادرستی بوده و در جهت توحید نبوده آیا اینها اونجا اصلاح میشه و از بین میره یا نه این که مونده مندگار هست بله هست میگه باز اون چقدر قدرت داشته باشه. یه وقت مثلا اون مقتصبات شرکه کفره. اون بقیه خوبیهارو حفت میکنه. چیزی باقی نمیذاره. بله. یه وقت نه مثلا پرس کنید که خاطر یه گناهی ایک اثر سویی بر نفس انسان ایجاد شده یک ثواب میاد اون اثر سو رو پاک میده. یک کار خوب میاد اون اثر سو رو پاک میکنه یا ممکنه به تدریج در برزخ یا شیواش اون اثر یا در قیامت یا در جهنم اون اثر سو نفسانی که بر نفس انسان ایجاد شده بخاطر اون گناه ممکنه که به تدریج در عوالم دیگر پاک میشه. و یک وقت نه اون اثر اثر ایست که پاک شدنی نیست. مثلا این کوفرو و شرک و این چیزها که لعن اشراکته یه حبتن نعملو. مشکل همه اعمال از بین میره چه اعمال عقل باشه چه اعمال قلب باشه چه اعمال بدن باشه همه از بین میره بسیار ممنون و مدشکر از عزتالی که با سبر و حسله در این برنامه هم به سآلات شناندگان عزیز پاسخ دادید و وقت عزیزتون رو در اختیار این برنامه به شناندگان عزیز قرار دادید از شما شناندگان عزیز و گنامی هم ممنون و مدشکر ایم که با این برنامه همراه بودید اگر نظر انتقاد و یا پیشنهادی در مورد برنامه دارید رتفعا با شماره تلفون 162 روی اطمومی سازمان تماس بگیرید و یا به سامانه پیامکی 30162 پیامک بفرستید تا ما هم از نظرهای شما بزرگواران برمند بشیم تا برنامه آینده همه شما عزیزان رو به خدا میسپارم ارتماس دعا خدا نگهدار آغاز من تو بودی آغاز من تو بودی آغاز من تو بودی آغاز من تو بودی آغاز من تو بودی آغاز من تو بودی آغاز من تو بودی