قبرهای سراسری از تهران جامعه جمع صدای جمهوری اسلام ایران پخش خواهد شد دوت میکنم در این لحظه با روایت عشق همراه باشید گفتگو با مادران و همسران معزز و مکرم شهده که تقدیم شما بزرگ بران میشه از محضر شما سر بران خداحافظی میکنم روایت عشق به نام خدا و سلام باز هم آشقانه دیگرم روایت عشق باز هم آشقانه دیگرم باز هم آشقانه دیگرم باز هم آشقانه دیگرم باز هم آشقانه دیگرم باز هم آشقانه دیگرم باز هم آشقانه دیگرم باز هم آشقانه دیگرم به من و شما هم پیغام میدن میدن که بدانید اینجا اگر از این راه بیایید در این سرمنزل نه غم هست نه نگرانی نه ترس هست و نه غض شو به یمن خون تندم از شهادت میزنی میدن شهادت قدم در جاده سفزه بلایت میزنی میدن مادرهای شهدا با عشق فرزندشون رو راهی قتلگاه کردن اونا کربلایی شدن و کسی که کربلایی شده هیچ وقت بیقراری نمی کنه نمی دونم مادرهای شهدا مادرهای شهدا چطور با این دلتنگی کنار میان و این مادر عزیز ما تا حالا چقدر از دلتنگی خودش عشق ریخته مثلا یه وقت تنهام مثلا اصلا از رو نمیاد که شگست گریه کنم یه وقت تنهام گریه کنم و ات میگم چه راه خوب رفتی قربونت برم مامان چون چقدر افتخارا فریدی اگر این راهو نمی رفتی که کسی به من احترام نمی ساشت چه حد خوبه خوبه چه حد فکر خوبی کردیم چه حد میگفتم جواد چون داری میریم میگفت ما باید بریم شما فقط باید دعا کنید ما راه من چه کارامون رو خوب انجام بدیم هر جا باشیم هر کجا باشیم باید کارمون رو خوب انجام بدیم بعد اون جام که اینم تعریف کردن دیده بودن گفته بودن که یه سری عملیات بود یه تانکر آبی رو داشتن میبردن بعد نیرای آقا جواد میخواستن بزنن گفته دست نگه داریم گفتن چرا آقا جواد گفته نه اون آبو بذار بشنا ب residents بخورن ما از نسل عبا عبدالله اون آبو داره میبریم بزنیم ا Ș نیمتونه آبو بذارن بخورن گفته که ما از نسل عبا عبدالله نماید اون آبو بذارم نزنیم فرمود حسن یار هر منام یر هر منام یر هر منام ای سینه زن غریب کربلا جز راه حسن نیست راه خدا در مسلخش جز نکورا نکشه رو بحث فتانه زشکورا نکشه گر عاشق صادقی زموردن نه راه ما مردان بومد هر آن که بود راه کشه هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل بل بسته یه عشق تسته یه جنگانه هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل هر رهیل کجا بود پیش اونجا که زن و بچه ها اونجا کشته بودن و چجوری بودن در به در شده بودن ای کبوتر سفید من ای برادر شهید من تو برای من پرند پر تو برای من ستارتر تو برای من ستارتر تو برای من سپیده ای سرفراز و قد کشیده ای تو برای من سپیده ای مادر از فرزند دوره مادر همیشه از آشقیهای فرزندش میگه مادر همیشه از آشقیهای فرزندش میگه مادر آشق پسرشه پسری که هر جا میره یه خاطره که خوش از خودش به جا میذاره حتی اگه سوریه باشه باز هم دست لطف و کرامتش برای مردم بازه اینجور مادرها لحظه به لحظه به خودشون میبالن که چنین فرزندی دارن به خودشون میبالن که با افتخار چنین فرزندی بزرگ کردن یه وقت میدیدن آها جواد نیست نیراش یه نفر رفته بود دنبالش دیده بود رفته تو بازاره همونجا مثلا تو سوریه چیز میز خریده میبره برای این کسایی دیگه اونجا که ندارن به اونجاها میرسونده زن بچه هایی که اصیر شدن و دربدر شدن و اینها بعد این کارار کرده بودن بعد خدا فهمد که بابا این چه کارهایی کرده بعد از آقام فرمودن که شوهده بعدن چیزاشون محلوم شد سخناشون محلوم شد اینها بعدن بعدن میگفتیم ایه آقا جواد این کارها رو کرده من اصلا نمیدونستم این کارها رو کرده این گفتیم نمیدونستم حتی اینجا مثلا بعد شهادتشون مثلا اینجا همسایی همون گفتن که آقا جواد به ما اینقدر داده بود نمیدونم اومدیم بدیم نگرف نمیدونم من پسرم زندان بود داشتم میرفتم پول بریزم گفت نه نه شما نه رو من میریزم گفتیم ایه بعدن به ما میگفتن دیدی ببین این کارها رو هم بعد قبلن میکنن و به قول شهید سردار سلیمانی میگن که شرط شهید شدن شهید بودنه ببین شهید زندگی کردی شهید میشه علاقه نیست که شرط شهید شدن شهید بودنه یعنی یه جور زندگی بکنیم که بعد خدا اینجور ما رو بخواد دیگه اینطوری شاهد هم اینجوری بودن که شرط شهید شهید بودن که پرنده درزه مور پرنده درزه مور مادر جواد الله کرم همچنان با سلابت حرف میزنه قطری عشق ندیدیم نالی نشنیدیم حتی گلیم از زبان مادر به گوشمون نرسید مادر همچنان با سلابت و با اقتدار حرف میزنه نمیخواد گریهاش رو مردم ببینند مگه میشه مادر باشی و از دلتنگی عشق نریزی اما این مادر همچنان آشقانه از خودش میگه و پسرش اصلا پیشه هیچ کس گریه نکردم یه وقت مثلا تنها باشم گریه میکنم ولی پیشه هیچ کس اصلا گفتم آدم باید مقاوم باشه خدایی نکرده حالا به هستی هم میبینی خیلی عقبیه بهشون نمیکشی میگن خب میخواستی نزدی بره وقت چپتیم در آفران میگن آه اینجورا مثلا چیز میکنن و اینو به شما گفتن تا آدم؟ نه نه گفتن من گریه نکردم که میگم یعنی میگن شما همه جور آدم هستید میدونین گریه نکنی میگن گریه بکنی میگن من تو مسجد که ایشونو آورده بودن یه سری تو مسجد خانم هم گفتن واه اصلا مادرشو دیدیم گریه نمیکردن اومدن به من گفتن آه گریه نمیکرد مادرش خدا اینجوری گفتن اومدن گفتن آه گفتم خوب کار گردم بهتر دشمن شاد بشه وقت بگن ای میخواستی نزدی بره نبا راه خوب رفته خدایی نکرده عجرم هست به این ببرم مدرشون هر جا که میرن میبرن بعضی هاشون هنوزن منتظره یک قبله مادرهای شگیر آیه آیه ای ساله مادرهای شگیر ساکن عرش یاره مادرهای شگیر گردن بره نکردن مادرهای شگیر آیه آیه ای ساله مادرهای شگیر آیه ای ساله اما بعضی مادرها جوری با سلابت و استقامت حرف میزنن و جوری از عشق به شهادت و فرزندشون میگن که شرمنده خودشون و شهید عزیزشون میشین خب بابا چه نارهتی نداری که اینا خودشون آگاهانه رفتن راه انتخاب کردن این راهو اصلا خدا شاهده من نارهت بشم همش خوشحال اون آیه به هم گفت بس قرآن ما بخونیم قرآن به همون آگاهی میده دیگه جلوتر ما رو آماده بکنه نوشته دیگه تو معنا نوشته که کسی که به قرآن عمل بکنه چیزایی که میخواد بشه جلوتر به آدم آگاهی میده که آدم اصلا نگریه کنم نه چیزی گفتم جواد که الان داشتن چند سالی میرفتن دیگه خب آخر آبادت به خیلی شدن دیگه خوش به سعادتشون خواسته خودشون بله خانمشون بارها میگفتن که خوش به سعادت آقا جواد که راه رفتن اصلا نه ناراحت بشم نه چیز گریه کنم گفتم نه خدایی نکرده نباید که مثلا ما ناراحت بشیم اینا این راه انتخاب کردن ما باید افتخار بکنیم بلاخره خودشون خواستن آگاهانه رفتن چقدر ما باید افتخار بکنیم که همچین بچهی داشتیم خدایی نکرده یه راه دیگر رو نرفته خیلی باید ما شاکر باشیم اینقدر باید شکر کنیم که خدا اینجور اولاداره به ما بده ما هم بلاخره تربیت بکنیم سروزایی ما هم زمان باشن دیگه انشاءالله سلامهای خدا بر دل سبور شما در این فرا که سخت است گفتنش حتی قیامت است که بعد از سکوت و بعد از آه تو عشق خیش به چادر نهان کنی آنگاه بیزدیم خدایی راه حسین خدایی راه حسین خدای پیر خمین خدایی راه حسین خدای پیر خمین خدای پیر خمین خانواده شهده همیشه حرفهایی رو از بعضی ها میشنوند که دلشون رو به درد میاره حرفهایی که یه لحظه قلب عاشقشون رو زخمی میکنه اما این مادرها اونقدر عاشقه این مادرهایی که عاشقن که حرف مردم براشون اهمیتی نداره قربون دل این مادرها که خیلی وقتا بعضی همون زخم به این دل عاشق میزنی حالا مثلا بعد جوادم من مثلا زنگی زدن میگفتن که شما ها رو یه ایت دیگه اینجوری کنیم میگفتم نبا با اونا نمیدونن چه خبره میگفتن مثلا یه ایت دیگه میگفتن که آره اینا چقدر فوم میگرن و اینا میگفتم ایت نداره بگرد اون بنده خداها نمیدونن آدم دو با هاشون صحبت بکنه خودشون میدونن چه خبره اونا نمیدونن که مثلا اونجا رفتن قرار ده که دایش بیاد ایران اینا رفتن که اونا ندارستن بیان او نمیدونن که ندیدن با هاشون صحبت بکنه قبول میبونن موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی سامانه ی پیامکی سی هزار پانصد و پنجاه و سه در اختیار شماست همچنین دو شماره تلفون سی صد و بیست و نه ده پانصد و پنجاه و یک و سی صد و بیست و نه ده پانصد و پنجاه و دو با پیش شماره که صف بیست و پنج حالا دیگه با این مادر شهید خداحافظ این کاری خداحافظ ای جوانی من شادمانی من یار نیمه را هم خداحافظ ای کسای صفت همچنان زپیت میدود نگاه خداحافظ خداحافظ مادر شهید چقدر سبور و آشغ بودی چقدر با سلابت حرف زدی و چقدر حرفات به دلمون نشست خداحافظ مادر عزیز من ما شرمنده شما هستیم شرمنده همه سبوری ها همه فداکاری ها خداحافظ مادر مهربون من شما مادر همه ما هستیم خداحافظ مادر عزیزم مادر مهربونم خداحافظ خداحافظ ای جوانی من شادمانی من یار نیمه را هم خداحافظ خداحافظ ای جوانی من شادمانی من یار نیمه را همین زپیت نگاه مرا کنون که روی برای خدا استهتر زه حسرت و سوز و ساز من نشان دارد ترانه یه جان گدازه من زه دستمه ی دل نوازه من چو میرمی باری به خاطر یاری آه استهتر Welcome to KFM ر되는 نور مادرو همینده به عگلت انکاری که مسئله سر آمی داد وبه به آدار شدن افر questa از از فوت بزرگ من reais مذکرام انگامی استاقب نوز روح خدا نور دل اون قامن این رهبر ما نور دل اون قامن این رهبر ما امروز مسادف است با سالگرد شهادت امام صادق علیه السلام یک رابطه میان حرکت امام صادق علیه السلام و به طور کلی حرکت امومی اعمه هدا علیه السلام به خصوص نه امامی که از بعد از حادثه آشورا تا زمان غیبت حضرت ولی اصر ارباه و نفدا این منصب رو داشتن رابطه امام صادق علیه السلام رابطه ای بین این رفتار و حوییت و حرکت بسیجی امروز ملت ما وجود دارد در تاریخ اسلام وقتی شما نگاه میکنید یک مقتعی رو ما میبینیم که در اون مقتع خلافت یعنی حکومت دینی حکومت مبتنیه بر پایه های دین تبدیل شده است به سلطنت که یکی از مقاطع بسیار خطرناک تاریخ اسلام همین مقتعه بعضی از صحابه بزرگ ویغمبر در همون اوقات برحذر میداشتن جامعه اسلامی را از این که این حادثه پیش بیاد و پیش آمد چرا پیش آمد علال و عواملش چی بود کیا بودن فعلا مورد بحث من نیست ولی این اتفاق افتاد نتیجه این اتفاق این بود که حکومتی و جامعه ای که بر اساس ارزش های دینی و اسلامی و در جهت سعادت و سلاح انسان و انسانیت پدید آمده بود مسیر خودش را به صورت فاهشی تغییر بدهد وقتی از نمده و نمده و نمده مرکز حکومت در یک جامعه تقوان تراوت سلاح و دین و معرفت و هدایت سرازیر نشود بلکه به عکس از رأس قلعه جامعه دنیا تلوی اشرافیگری مادگرائی شهبت فرستی سادر بشود و بروز کند معلومه که چه بر سر ارزش های اصیل و والا در یک چنین جامعهی خواهد آمد و این اتفاق در یک برههی سالها بعد از وفات نبی مکرم اسلام در تاریخ صدر اسلام پیش آمد خوب دلسوزان مؤمنان صادق چه وظیفه ای دارن این شرایط در رأس همه اون کسی که بیش از همه وظیفه دارد امامان معصوم هستند زیرا خدای متعال به اونها از علم خود از روح خود از هدایت خود نصیب وافری داده است اونها را عالم و معصوم و هدایت کننده و هدایت شونده قرار داده اعمه مالیه امامان مدرسه