شهرتون و سن و سالتون رو به این شماره ارسال کنید به اضافه اسم برنامه اصر جوانی تا دوستان اشاله ترتیب حضور شما در این برنامه رو بدن ممنون از همراهیتون ادامه میدیم برنامه ها رو با شنیدن گنج سعادت آمده ام کتاب خود گوش کشان کشان امد بیده رو بی خودت کند گنج تو سینه ده اما باید که پیداش بکنی یا عمل بشه بکنیم گنج سعادت آمده ام کتاب ترا جلوه دهم در این سرا همچن دعای عاشقان فوق فلک رسانمت بسم الله الرحمن الرحیم سلام میکنم خدمت همین شما همراهان عزیز همین شما هم بتنان عزیزم که در جای جای میهن عزیز اسلامی من هستید و برنامه گنج سعادت رو هر روز از شبکه سراسری رادیو معارف دنبال میکنید امروز و الان هم در حال شنیدن قسمت تازه این برنامه هستید تزجیت و تعذیت ارز میکنم خدمت همین شما عزیزان شما شیعان و محبین اهل بیتره ام سلام سال وقت شهادت امام جعفر صادق علیه السلام رو و امیدوارم که انشاءالله به معنای واقعی کلام ما جز شیعان و رهروان اون امام عزیز باشیم با تبعیت کردن از فرامینشون و فرمایش هاشون در خدمت شما هستیم تا انشاءالله حجتل سلام و المسلمین استاد محمد حادی فلا با استانت از آیات قرآن کریم و روایت اهل بیتره ام سلام نکاتی رو در اختیار ما قرار بدن که بتوانیم استفاده بکنیم در جنگ با رضایل از اونها و کمک بکنیم به خودمون که فضائل رو در زندگی خودمون در خانوادمون و در جامعه امون نهادی نبکنیم استحضار دارید از جلسه گذشته استادالله برای ما شروع کردن بحث قذب رو قذبی که چیزی در حدود سی و نه بار در قرآن تکرار شده قذب قیز و سخت با مشتقاتشون قریبه به سی و نه بار در قرآن زیق شده و ما با یه توجه داشته باشیم که قذبی رو استادالله میخوان برای ما مطرح بکنن که ریشه نفسانی داره موتنش نفس اماره هست و یک رزیلت به حساب میاد حاجه فعل سلام میکنم خدمت شما تصریحت عرض میکنم شهادت امام صادق علیه سلام و خدمت شما بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت شما و همه شنواندگان عزیز سلام عرض میکنم و سال وقت شهادت حضرته آقا امام صادق سلام الله علیه رو خدمت شما و عزیزان شنوانده تصریحت عرض میکنم در خدمتون است خواهش میکنم حاجه روزی شهادت امام صادق علیه سلامه و به نظر میرسی که امام صادق علیه سلام بیشترین احتمام رو داشتن نسبت به تربیت اخلاقی ما شیعان خب وچشم این بود دیگه در اون گذار سیاست و قدرت یک فتحه و یک فرصت تلایی بود از بنی امیه به ابن لباس که یک فرصت تلایی بود و حضرت سلام الله علیه استفاده تلایی کرده و امروز ما مدیون مرهون همین صفره تعلیم و معارف و زحمتهایی که حضرت صادق سلام الله علیه کشیدند و در این مسیر به شهادت رسیدن خب ارز کردم خیلی زحمت کشیدن و حقیقتن از جمله که مبادا شیعیانشون گرفتار و مبتلا به رضایل اخلاقی بشن و حقیق مراجعه کردم دیدم چه روایاتی از امام صادق صلام الله علیه خصوصا در باره همین قذب وارد شده و میخواستن شیعه جعفری تربیت کنن مبررا و کناره از رزیلت قذب و خشب اگه یادتون باشه پیشتر یاد کردیم تو اون تعریف که حضرت خودشون فرمودن هر رحمه و زده ها الغذب و و رضا و زده او از سخت و الهوب و زده او الباز که زده مهربانی زده محبت و زده خشنودی رو ازد قذب دونستن خشم دونستن خشونت و اگه یادتونم باشه از کردم دیگه نقدن اما اگر مبتلا شده باشم به قذب و بخوام درست بشم چاره ای جز این نیست که به تعالیم حضرت صادق صلام الله علیه از جمله برگردم و خودم رو جمع کنم در حوضه فردی مربوط به خودم باشه گروهی و کلان گروه های اجتماعی و کل جامعه کردن منگیتون باشه متاسفانه مبتلا هستیم در اون بیرون و در حوضه کلام و به فرمایی لحن مهوری حوضه رفتار با واسطه بی واسطه به اسمهای مختلف حولویت اول ما نقدن شده اصابانیت و خیلی بدتر و با تأصفه بیشتر به اسم عرضش های دینی ملی این رزیلت یقدری گستره پیدا کرده و بیشتر شده آقا امام صادق سلام الله علیه ازشون نقل شده که در حقیقت قذب فرمودن القذب و مفتاح و کل شر یه روایت مفصلیه تقریبا اگه اجازه بفرمایید اون رو خدمت قراعت میکنم توصیهی که حضرت صادق سلام الله علیه به جناب مفزل داشتن عزیزان اگر این روایت رو میخوان به انتهای کتاب توحف الهقول مراجعه کنن این روایت متنش کامل اونجا اومده که مفزل میگه یه بار با آقا امام صادق سلام الله علیه بودم که فرمودن یا مفزل کم اصحابوک مفزل یاراد چندتان چون مفزل اهل کوفه بودن و حضرت پرسیدن که کوفه چندتشی ای داره فقل تو غلیل آقا کم ظاهرن اهل کوفه ای اونجا نشسته بودن جباب مفزل رو شنیدن اونا زودتر حرکت کردن رفتن مثلا به کوفه از مدینه و مفزل با تأخیر بعدن به کوفه رسید فلم من سرفتو الال کوفه من از محضر حضرت ارسود پرگشتم و به کوفه برگشتم اقبلت علیه شیعه اونا خبردار شده بودن جباب من به حضرت صادق شیعه ایان به طرفم اومدن به جانم افتادن به جانم افتادن اقبلت علیه شیعه فمزقونی کلم و مزقن لباسم رو پارپوره کردن یعکلون لحمی گوشتم رو خوردن ایند به فهمی داره میگن پشت سر من خیلی غیبت میکردن این شروع شده بود دیگه توی کوفه و یشتمون ارزی آبروم رو بردن به هم فوش میدادن اصلا دقیقت نمی کردن جنبات ایند به فهمی داره میگن امام پرسید و من جواب امام رو دادم این چشیه یه که میگه میتونستی به امام دروغ بگی اجا اینجوری میشه دیگه میتونستی امام رو دور بزنی بگی احل کوفه اینجا اصلا گل و بل بل سابقه دور ددن داشتن آیا آیا بله بله اینه این کاره بود جناب مفضل میگه و یشتمون ارزی آبروم رو بردن به هم فوش میدادن حتی این نبهزه هم استقبلنی فوث بفی وچی حتی بعضی هاشون تو روم در اومدن و با گستاخی به ام حمله کردن و بعضهم غعدلی فیسه ککل کوفه و بعضی هاشون توی کوچه های کوفه کمین کردن که خلوت گیرم بیارن از خجالت هم در بیان که این چه جوابی بود که به امام صادق دادی یورید و زربی خلوت کمین کردن تو کوچه که منو بزنن و رمونی به کل بحتان اینا توی کوفه از هیچ تهمتی در حق من دریغ نکردن شیعه بودن؟ شیعه بودن مدعی بودن مدعی بودن که شیعه هستن حتی حتی بلغ از آلک عبا عبدالله علیه السلام تا این که این مسئله این داستان من در کوفه به گوش آقای امام صادق سلام الله علیه رسید خب گذشت من سال بعد رفتم هجاز و از جمعه مدینه محضر حضرت صادق سلام الله علیه مشرف شدم داخل پرانتز از مکنم قبلن جز رسومات بوده اگر می رفتن شیعه یان مکه زیارت برگشتنی می اومدن مدینه محضر امام و حجشون رو تعیید می گرفتن بر می گشتن به محل زندگیشون امداری امام او سال بعد فلما رجعتو علیه فسنت ثانیه سال بعد رفتم هجاز مشرف شدم محضر حضرت رسیدم همین که محضر حضرت رسیدم کان اول مستقبلنی بهی بعد تسلیمهی علیه تا حضرت منو دیدن بعد جواب سلام به من فرمودن قال رسید یا مفضل ما ها زلزی بلغنی داستان چیه که خبرش و گزارشش به من رسید انه ها اولایی یقولونه لک و فیک این حرف ها چیه که به تو و درباره تو زدند و پخش کردن قل تو و ما علیه من قوله آقا جان خودتونو ناراحت نکنید با حرفشون نتونستن به من زرری بزنن تا گفتم نتونستن به من زرری بزنن امام علیه سلام فرمود عجل البته که نمیتونن به تو زرر بزنن جنوبتو بکی من داخل پرانتز اینجور میفهمم من امام صادق نمیگذارم البته که نمیتونن به تو زرری بزن بلزالک علیهم اگرم میخواستن زرر بزنن این زرر به خودشون باید برگرده اینم من میخوام چون شیعه نیستن حالا یاد میکنم یغزبون بحث ما غزب و خشمه ببینید آیا اینا عصبانی میشن خشمگین میشن علیه تو خشونت به خرچ میدن بعثن لهم بدا نفرین نفرین خیلی باید شیعه حواسش رو جمع کنه به درسی نفرین کرد جنوبتوی قبلن هم یادواری کردیم داشتیم تو اون تذکره و تذکار خودمون که گوش استجابت آسمان مترستد که دهان مبارک انسان کامل به دعایی یا نفرینی باز شد رو هوا اون دعا و نفرین رو بقاپده عملیاتیش کنه از رتفعه مودن بدا به حالشون عصبانی میشن خشمگین میشن تو مگه چی گفتی؟ ما سحال کردیم به عنوان امام تو به عنوان یک شیعه و ملا و آلم به ما جواب دادی تو فقط جواب به ما جواب دادی و تو فقط گفتی اونجا اصحاب و یاران و شیعان واقعی کمن لا وللا ببینی جنوبتو بکی جلوتر اگه یادتون باشید تو برنامه قبل گفتم بخش موزمی از آیات الهی مربوط به خشم خداونده که بعضی ها با اغاید و کاراشون و اخلاقشون و رزائلشون اینجا هم ببینید اوقات امام صادق ترک شد فرمودن لا وللا ما هم لناشیه نه به خدا این آشیه ما نیستن ولو کانو لناشیه اگه این آشیه بودن ما غذابون صاحب داشتن روچه حسابی باید دستبانی بشن باید به من مراجعه می کردن از من می پرسیدن نه خود سهب ولو کانو لناشیه اگه شیه بودن ما غذابون من قولک نه باید از حرف دستبانی می شدن و مشمعزو من از حرف بدشون نمی اومد نه باید بدشون می اومد نه باید نراحت می شدن لقد وصفه لا شیعتنا به غیر ما هم علی خدای متعال شیعان ما رو با خصوصیات و ویژگی های معرفی کرده و توصیف کرده که اینایی که می خواستن تو رو بزنند و فوش دادند و کمین کردن اینا اونا نیستن این خصوصیت ها رو ندارند این خصوصیت ها رو ندارند و ما شیعت و جعفر حضرت دبید میار میدن شیعه جعفر نیست الا کسی که من کف و لسانم اولین میاریه شیعه جعفر کسیه که زبانش رو نگه داری ولی اینا اینجوری نیستن نبودن هرچی به ذهنشون اومد به زبونشون هم اووردن و عمل لخالقهی شیعه جعفر خصوصیت دومش برای آفریدگارش برای خداش کار میکن مفضل اینا برای خدا کار نمیکن و رجا سیدهو به سید و سرورش امید داره اینا اینجوری نیستن اینا چشمشون به دست و پول کسیفه و خاف الله حق خیفت شیعه جعفری کسیه که از خدا اونجور که باید میترسه ولی این از خدا نمیترسن که اگر میترسیدن نباید در حق تو این کارا رو میکردن و این حرفا رو میزدن ویههم وای بر اینا بوسن لهم نفرین قبلی ویههم وای بر اینا افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم افیهم از اینها کسی هست که روز گرفتن براش ملکه شده باشه از میانون اینا کسی هست اینا که ادعا دارن شیعه جفری هستن کسی هست که از ترس و خدا و از شوق ما اهل بیت خودش رو از لذتهای دنیا کناره کنه کنار بره و تعلق نداشته باشه خودش رو محروم کن از نعمتهای دنیا مفضل انا یکونون لنا شیعه اینا کجا و شیعه ما کجا اناد بفرمایید شیعهی که بی حساب عصبانی بشه ورود کنه به اسم عرضشا در حدود یک شیعه امام روزه رو عصبانی میکنه امام برفروخته میشه در دفاع حقیقی از عرضشا و یک شیعه واقعی ورود میکنه و میفهمد انا یکونون لنا شیعه مفضل اینا کجا و شیعه ما کجا کجا اینا شیعه ما به حساب میان و انام لیو خاسمون ادو و نافینا اینا جوری هستن خیلی مهم جنوبتو بگی بله از آخرم اینا جوریه اینا جوریه هستن که با دشمنهای ما خسومت میکنن ولی باعث میشن که دشمنی دشمنان ما به ما اضافه بشه اینا فقط بلدن دشمنان ما رو تحریک کنه حزینه برای ما درست کنه و این هم لایهرون حریر الکلب اوقات امام رو ببینی چقدر تلخه مفضل اینا با این حرفا و کارا مثل سگ سرمازه زده دارن زوزه میکشن ویتمعونت تمه الغراب و مثل کلاق حریس دارن تمه میورزن و اما مفضل حواست جمع باشه اینی لولا اننیت خوف و علیهم ان اغریه هم بگی من اگه ترس نمیداشتم که باعث تحریک و حمله اونا به تو بشم لعمرتو که ان تدخل بیتک و تقل غبابک به دستور میدادم باید درست دارم بری خونه در روبروی این جماعت شیعه تون رو میبستیم سممه اصلا شیعه چرا شیعه نبودن ازت تعیید نکرد سممه لا تنظره علیه ما بقید و تا زندهی بهشون نگاه نکنی ولی دستور من امام صادق اینه مفضل به اینا رحم کن بذار اینا بیان پیشت و ازت استفاده کنن هرچن لیاغت حقیقتن اگر در این خصوصیت اگر در این خصوصیت بمانند و پا فشاری کنند و اصرار کنند هرچن لیاغت معارف ما رو ندارن ولی تو بینا راه بده تا بلکه یک روزی سر ارمیان انشالله خیلی متشکرم یک بار دیگه تصریت و تحضیت هرچن میکنم سال وقت شهادت امام صادق علیه السلام رو خدمت همین شما همراهان عزیز از این که همراه ما بودید از همین شما سپاس گذارم و آخر دعوانا انالخامد لله رب العالمین اسمتون رمزه اوبورست همه ی درهای بسته مهرتون مثل ی خوشی به دل دنیا نشسته به جهان روشنایی و معرفت رادیو معرف صدای فضیلت و فطرند جرعه بیان احادیث کتاب کافی یک جرعه از زلالتو کافیست تاشبد لبریز از تراوت گل آشیانه ها لبریز از تراوت گل آشیانه ها لبریز از تراوت گل آشیانه ها بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت شنوندگان عزیز رادیو معرف صدای فضیلت و فطرند انوان سخن ما روایات کافی شریف هست کتاب الامان و کفر باب سی و سوام حدیث هشتم این باب امام سجاد سلام الله علیه داستانی رو نغمی فرمید راوی این داستان از امام سجاد سلام الله علیه شخصیت با عظمتیست به نام ابو همزه سمالی داستان از این قراره حضرت میفرماد این رجلن رک بل بحره به اهل این یه شخصی با خانواده سواره بر کشتی شدن اما حادثه ای برای این کشتی پیش آمد که تمام احالی این کشتی غرق شدن تنها خانواده خانوم این آقا نجات پیدا کرد بر یه تخت چوبی سوار شد و نجات پیدا کرد وقتی آمد کنار دریا در اونجا مستقر شد وقتی آمد یه آدم قطع و طریق به اسطلاح آدم راه زنی حضور داشت راه زنی که به تعبیر امام علیه السلام لم یدع لله حرمتن الان تهکه ها حرف اسق و فجوری انجام داده بود یه مرتبه دید که این خانوم استاده سرشو بلند کرد تعجب کرد یه مرتبه یه خانومی بلا سرش و تعجب گفت انسیتون ام جنیت از انسی جنی گفت نه من انسانی هستم دیگه حرفی باش نزد این مرد راه زن قصد بدی نسمت به این زن پیدا کرد دنبال فسق و فجور و گناه بود اما این زن به استراحید راب افتاد بدنش لرزید گو چرا می نرزی؟ گو به خاطر این که افرق و منهازا و اومد به یده های لسما من از خدا نگرانم اشاره کرد به آسمان به بالای سر خودش گو من نگرانم مرد از این سؤال کرد که فسنعت منهازا شیعن تا به حال آلوده به گناه شدی از این کارها انجام دادی قسم خورد که به ازت پروردگار نه من گرفتار چنین گناهی نشونم این حالتی که در این خانم ایجاد شد این طور مسترب شد این طور لرزید از این که این مرد قصد گناه داشت این حالت استرابش در این مرد یه تحولی ایجاد کرد گو عجیبه فانت تفرقین منهو هاز الفرق و لم تسنعی منهادا شیعان تو به عمرت گناه نکردی و این طور نگرانی این طور خواهفی این طور مستربی با این که من میخوام تو رو مجبور به این کار بکنم مجبور به گناه بکنم تو که پاک دامنی و به عمرت گناه نکردی اینقدر مسترب و نگران هستی من اولویت دارم از این که نگران باشم مرشد کردم در اول حدیث امام سجاد علیه السلام وقتی دارن داستان رو بیان میفردیم این راهزن رو این طور معرفی فرمودن که لم یدع لله حرمتن الا تهکه ها هر گناهی بود هر آلودگی و زشتی که بود انجام داده بود اما تعجب کرد یه خانم پاک دامنی که به عمرش هیچ گناهی نکرده اونم در یه جامعه که احدی اونها رو نمیبینه وقتی این مرد قصد گناه داشت و به طرف او رفت لرزید مسترب شده و اشاره به آسمان میکرد که من از خدا میترسم گفت انا والله اولا به هازه من اولویت دارم من باید بترسم منی که این همه گناه کردم نه تو که پاک دامنی همین حالت همین برخورد همین ایمان این زن باعث شد که این مرد از گناه فاصله بگیره بلند شد و هیچ گناهی انجام نداد و کاری نداشت برگشت بره به طرف خانه و زندگی خودش و به تعبیر امام لَيْسَتْ لَهُ هِمَّةٌ اِلَّا تَوْبَهُ وَالْمُرَاجَعَهُ تصمیم گرفت که دیگه گناه رو بگذاره کنار خیلی مهمه یه انسانی که به تعبیر امام هر گناهی در عمرش توانسته بود انجام داده بود با دیدن این زن پاک دامن تصمیم گرفت که گناه رو بگذاره کنار فَبَيْنَاهُ وَيَمْشِی همیطور که در مسیر میره با یه راهبی برخورد کرد همسفر شدن با این راهب فَحَمْیَتْ عَلَيْهِمَا شَمْسُ آفتاب داق بر سر اینها میتابید راهب به این جوان گفت که دعا کن که عبری بر ما سایه بیفکنه جوان گفت نه من کار خوبی نکردم که بخوام به خاطر اون کار خوبم دعا کنم و خدای متعال بخواد دعای منو مستجاب کنیم فَأَتَجَاصَرَ عَلَىٰ اَنْ اَسْأَلَهُ شَيْئًا نه من چنین جرعتی و جسارتی در خودم نمیبینم مَا اَعْلَمَا اَنْ نَلِي اِنْدَرَبِّی حَسَنَةً فَأَتَجَاصَرَ عَلَىٰ اَنْ اَسْأَلَهُ شَيْئًا من کار خوبی نکردم که به خودم جرعت بدم از خدا تغاظا کنم عبری بر ما بفرسته و سایه بر سر ما بیفکنه راهب گفت پس من دعا میکنم تو آمین بگید راهب دعا کرد جوان آمین گفت و عبری بر سر اینها سایه افکن فَمَشَیَا تَحْتَهَا مَلِیًا مدتی حرکت کردن تا تفرقت الجادت و جادتن مسیر دوتا شد جوان از یه طرف و این راهب از یک طرف جوان مسیر خودش را ادام میداد راهب در مسیر دیگری اما این عبر بر سر جوان ادامه پیدا کرد معلوم شد این دعا دعای مستجاب مال این جوان بود نه مال راهب راهب گفت که انت خیرون منی معلوم میشه تو از من بهدری لکستو جیبه بلم یستجبلی دعای تو مستجاب شده نه دعای من عبر الان در این مسیری که از هم جدا شدیم این عبر بر سر تو حرکتش رو داره ادامه میده خواهیم قبرنی ما قصت تو قصه تو چیه فاخبرهو به خبر المرأه داستان زن رو براش گفت که من در چنین موقعیت گناهی قرار گرفتم ولی این زن ترسید لرزید و تحولی در زندگی من ایجاد کرد راهب به این شخص گفت اغفر لکه مامذا حیثو دخلک الخوف تمام این داستان رو به این جهد مرحوم کل اینی رزوانو لالای در این باب آوردن این باب باب خوف و رجاست راهب گفت اغفر لکه مامذا خدا گذشته تو رو بخشید حیثو دخلک الخوف همین خوف و نگرانی که در تو بر قلب تو رسیده باعث آمرزش گناهانته فنزار کیفه تکون و فیما تستقبل ببین در آینده چه میکنی اینی در آینده خودت رو پاک نگهده اینم روایتیست که به خوبی نشان میدهد حالت خوف چجوری یه امسانی رو اولا نجات میده از گناه فاصله میگیره آدمی که یه عمری گرفتار گناه بوده و ثانی هم چه آقابت به خیری و پایان خوبی برای اون مقدر میکنه تکرار میکنم داستان در کافی مرحوم کلینی رزوانو لالای کتاب الامانه بل کفر باب سی و سه و راوی این داستان ابو حمده ثمالی از وجود مقدس امام سجاد سلامو لالای هست حضرت داستان رو بیان فرمودن برای اینکه ما بدانیم حالت خوف میتوانده که از مهمترین عوامل نجات ما باشید و السلام علیکم و رحمت الله و برکت نگارا نگارا نگارا نگارا بی تو برگ جان نداره نگارا بی تو برگ جان نداره نگارا نگارا نگارا نگارا نگارا سفر و قمل ایمان نداره سفر و قمل ایمان نداره سفر و قمل ایمان نداره سفر و قمل ایمان نداره به امید sotto نداره به امید توعتری نداره به امید توعتری نداره باب برگ در خانه نوشت بما برد د likelihood باب برگ در خانه نوشت امید خیالت میدم جان وگرنه طاقت اجران ندارم وگرنه طاقت اجران ندارم اصفتون به خیلی باشید عزیزان شنونده باز هم تصدیت ارزم کنم خدمت شما شهادت آقامون حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و این جمله و این حدیث شنیدنی آقا رو باز هم با هم تکرار کنیم که یادمون بمونه فرمودن در آخرین لحظاتشون و در وسیعت که به اطرافیانشون داشتن ارزنده ترین جمله و حاصل