روش نشستن، بعد که نشستن، گرفت پیغمبر دو طرفش رو و پوشود روی خودشون. از این افغانه بوده برنامه؟ حالا کسا هم خیبریگن بوده بلاخره، هر چی بوده بزرگ بوده. حالا این را اصلا دخته بودن، آماده کرده بودن. برای مثلا فرض کنید که یک استفاده های ویژه ای ما اطلاع نداریم از این تاریخی و عرفیات و اون زمان ما چه اطلاع داریم؟ قطعا نمیتوانیم با اون چه که امروز متداول متعارفه اینها را تفسیر کنیم. اشتباهه. باید برگردیم به خود روایات و قضایه های تاریخی بلاخره اونجا اینجور نقل میکنم. یک خیلی بزرگ بوده و نقش و نگار روش بوده. اونجا رسیق قبلم از کردن. مرتون مرحل. مرحل بوده، پاشیه داشته یعنی. مثل این چیزهایی هست که اصلا پاشیه اینوز هاشیه روش هست. روش می نوشته داره یا عکس داره. دالو از داره این که عواش چقدر بزرگ بوده که جامع شده عوائی خاص بوده. این یک. اگر شبه این هست که چطور پنج نفر جا شده. اگر میکن که حالا اصلا این کار چی فایلهی داره فایدهش خیلی واضحه. یعنی پیانبر می خواهد با این فعل خودش حصار بکشه. و اختصاص را عملن بفهمانه. که حالا بعدم تو. در اعدامه خواهیم گو مثلا آمد جناب ام مسلمه. پره اوارو که زد کنار رو داخل سرشو کرد داخل و گفت آقا منم با شما هستم. حالا بعد میگیم پیغمبرم اون نه. یا مثلا فرض آمده که اوارو گرفت یه فرشو کشید که بیاد داخل پیغمبر از دستش گرفت. اوارو گرفت کشید. حالا یاد را میگیم یعنی اینها حمد برای این گوزه که تأکید معکد باشه. برای اینکه این اختصاص داره. یاد را پیغمبر می خواسته اینها خوب حالی کنه دیگه. همیبسری. این داستان با هم داستان حدیث کثا که امیدواری بردن زورخواه تطبیق داره یا اینکه. در درام دور. خدمتون که این نزوله حالا این مطلب الان میرسیمشونم اشاره فرموده است. آیا آیه شریفه مکرر نازل شده یا نه این فیه اختلاف. اما در اینکه این واقع هم مکرر واقع شده اختلافی نیست. یعنی دلائل داریم روایات داریم حتی در منابع سنت که این واقع هم در خانه حضرت زهرا انجام شده. الان میخوانم روایاتش رو براتون نشان دارم. هم در خانه ام مسلمه شده و حتی روایات در خانه آیشه هم داره. یعنی مکرر واقع شده این واقع. و در همه این مواقع هم چهار بزرگوار رو پیام بر کنار خودش قرار داره. چه در خانه ام مسلمه، چه در خانه حضرت زهرا ساموال علیها. یه جا حتی زینب هم هست که از همسران پیغمبر. اونم حتی داریم. الان روایاتش رو میخوانم خدمتون اینها رو جمع کردم. بنابراین مشهور از خانه ام مسلمه هست در روایات اهل سندد. ولی اونها هم وجود داره. حالا آیا آیه هم مکرر نازل شده؟ ایشون میفهمند نه. مرحوم شرف بردین میفهمند آیه مرتبه واحده نازل شده. ولی پیامبر این کار رو چند بار انجام داده. تلاوت آیه. آیه رو تلاوت فرموده در هر یکی از این مواقع. نه اینکه دوباره آیه از بالا نازل شده بر ایشان. حالا هر دوی احتمال هست. نزول مکرر هم باشه مشکل نداره. چون ما آیاتی که مکرر نازل شده داریم در قرآن اتخان سیوتی. حالا اتخان سیوتی مراجعه بفرماییم. این هست. بلان واقع مکرر هست. ممکنه یه جای خصوصیت داره یه جای دیگه نداره. اگر روایات رو این وقت وقت کنه کسی که این را رجوع کنه میبینه. مثلا اونجایی که ات زهرا هست. یه قضایی درست کرده او تطور زهرا. برای پیغمبر مثلا آوردن. حریره ای. کسی بوده که آورد پیغمبر. پیغمبر فهم بود برو شوهرتم بگو بیاد بچه ها را بگو بیان باهم بخوری. مثلا یه جاش اینجوری هست. اینا تو منابعه هست و نه دستا. یه جا دیگه اینا نداره. مختلف بعض واقع شده هست. مثل قضیه چه بود که گفتی مکرر واقع شده. حدیث سغلت. حدیث سغلت مکرر واقع شده. ابن هجر هم گفت بخاطر اهمیت مسئله مکرر واقع شده. که یک کاری را پیغمبر مکرر انجام بده دلیل بر اهمیت مسئله هست. بنابراین اینجوریه. حالا لازم نیست تمام خصوصیت این با او چه باشه؟ یکی باشه. حالا ما که نمیتونیم حالا علمی که نداریم. ثابت نشدن صند دلیل بر نبود نیستا. نه. حواسمون باشه. یعنی ما نمیتوانیم نسبت بدهیم علل بالجز. اما رد هم نمیتونیم بکنیم. اینا دقیق داشته باشید. به لحاظ صناعت ثقاحتی اجتخادی. مشتهد باید محتاط باشه. یعنی اگر چنانش دلیل معتبر پیدا نکردیم. میگیم لا عدری. لم یسبت لی. نه اینکه ثبت انهو لا اسللهو. اگر دیدید کسی عدم و دلیل را دلیل بر عدم قرار داد. این فقیه نیست. این علکی میگه من فقیه هست. هر کس دیدید شما یه کتاب نوشت. مقاله نوشت. دلیل پیدا نکرده. میگن نیست. این عدم و دلیل را دلیل بر عدم قرار داده. این همون ابتداییت این طلبه هست. فقیه که نیست هیچ. این باید بگرد من نمیدونم. ثابت نشده بران. والله العالم. علامه تواتبایی مفسر قویی هست. به صاحب علمنار اشغال میکنه. کجا اشغال میکنه؟ در قضیه هجر و لسفت. آقای صاحب علمنار حالا یا رشید رزا هست یا مقرر هست یا شیخ عبده هست نمیدونم هر چه هست. روایات مربوط به این که از بهشت آمده بود و نورانی بود و بعد گنهکارا دست مالی دندائی سیاه شده اینا را همه را زیر سوال میبره. آقای صاحب علمنار علامه میگه ما چه حق داریم این رضی صاحب اینا با چه مشکل داره؟ اون آقا میبود که دین نیاز ندارد برای اینکه اینها را اینجور جذاب کنیم از این چیزها. مثل این همه روشنفکرها گاهی میزنند. میگن دین خودش دیگه جذاب است نمیخوند. آقا به ما چه رفتی داره؟ اگر حدیثی آمده از بهشت آمده باید اون همه روشنفکرها از بهشت آمده. اشخالی مگه داره؟ حالا زنم. یه چیزی از بهشت آمده باشه. ماهده ی حضرت عیسی میگه از آسمان نیامد. میگه برای حضرت مریم نیامد. مگه اینها مشکلی داره دیگه. این میشه خارقلاده. اونجا میفهمند شما ولی روایات را سند اینا را هم تمام ندانید حق ندارید وقت کنید. مذکره کنید اینها را واسه از سبک بگیرید. بعد بگید نمیدانند. ولی اگر هم باشه هیچکونه جمعه مشکل عقلانی نداره. اینها است به این اینجور دقیق بودنه به مسائل یعنی رجوع بفرمایید مرحوم علماء توا توایی اونجا به صاحب علماء چیز نقدی میکنه. اینها اینجوریه. این قضیه حدیث کسای معروف بله اگر احیانا سندش به همین ترکیب سابط نشد میگه آدم میدونیم. و رجاعا چون مفردات این مجموعه همه اج روایت داره. آسمان را برای شما قرار کردم. زمین را برای شما قرار کردم. بهتر از شما قرار نکردم. همه روایت داره. یعنی هیچی ساختگی نیست. اگر همچنان چه کسی بگه سند نداره این مجموعه با هم برا من سند سابط نشده. ولی تک تک این معارف را برو براش آیه هست چیز روایت هست آدیث هست سند داره دیگه. مثل قضیه دعای ندبه هست. اگر کسی دعای ندبه را گفت سندش برای من به این مجموعه تمام نیست. تک تک این جمله ها چه دعای ندبه روایت و سند داره دیگه. سابطه. ممکنه اگر این مجموعه بگیم کناره هم یک جا از لسان معصوم دلیل ندارم من که سادر شده باشه. اون متفرقه چیه؟ از معصوم سادر شده. از این باب میشه. اینها مواظب باشید. خب این وجه اول. خلی اینو از بفرمایید. وجه دوم. خدا رحمت کنه از معروش شرف و دین اعلل لامقامه شریف خیلی قشنگ دقت کرده. وما از ذالکه این الوجه ثانی است. وما از ذالکه لم یقتصر سلالله علیه و آلیه و سلم اله هاز المقدار من توضیح اختصاص الهایه به هم. اقتصاص نکرد به همین مقداری که اختصاص الهایه را برای آنها بیان کرد. چه کرد پس علاقه بر این؟ حتی اخرج یدهو من تحت الکسا دستش را از زیر کسا بیرون عبود پیغمبر. حالا نمیگم مثلا از آستلشا اینکه میگن که متعارف نبوده اینجوری از تاریون هست. نمیگم از آستلش بیرون عبود. اینکه از زیر کسا مثلا اینجوری از زیر کسا را زد کنار دستش را آورد بالا. فَأَلْوَا بِهَا اِلَى السَّمَا و با اون دستش به طرف آسمان اشاره کرد. یعنی اون دستش را که آورده بود بیرون به سمت آسمان بالا برد. چون اینو در روایت آمده آینا. فَقَالَ اللَّهُمَّ هَاُلَاءِ اَهْلُ بَيْتِ اللَّهُمَّ هَاُلَاءِ اَهْلُ بَيْتِ فَأَذْهِبْ اَنْهُمُ الرِّجْسَةَ وَتَهْهِرْهُمْ تَتِعِیرَا یعنی همه آیه ای که آمده بود. پیغمبر هم این را در قالب دعا دوباره از خدا درخواست کرد. يُقْتَرْ رِظَالِكَ یعنی الان این تعبیر را هم پیغمبر این را تشرار میکرد. وَأُمُّ السَّلَمَةْ تَسْمَعْ وَتَرَا که الان از اینجا بشه وجه سه بوم. فعلا توقف کنیم. این شد وجه دوم. یعنی ال آقا بر اون فعلش که انجام داد این سخن را هم که هاولا اشاره کرد. اشاره کرد. ال کلام ال کلام یعنی اون توضیحی که بنده اونجا عرض کردن اینجا میاد. پیغمبر این جمله را برای چه فرمود؟ برای اینکه اون آیه را ابلاغ بکنه معمولیتش را انجام بده. آیا اشاره به دیگران هم کرد هاولا این کلمه هاولا که اسم اشاره است. بی دیگران هم بود نخیر. فقط به اونایی که در زیر عبا بودن اشاره کرد. آیا در یک جلسه دیگری شبیه به این را انجام داد به اونا اشاره بکند و بفرماد که یا بگوید اللهم حالا نه. پس این سخن پیغمبر هم با این قراعن که سنعه هاها فعله هاها این کار را کرد برای چه؟ برای اینکه معمولیت الهی را انجام بده یک. و نظیر این کار را در حق غیر این بزرگواران هم انجام نداد دو. این قرینه میشه برای اینکه این دلیل بر اختصاص هست. این هم یک بیانشه. این مطلب را آقای ابو جعفر تهاوی هم داره. کتابش هم آورده. این کتاب ابو جعفر تهاوی است. مشکل ال آثار. جلب اول. این افسط بیروته. دارسادر بیروته ولی چاپ اولیش مال هنده. به مطبعه تل مجلس دایرت المعارف نظامیت الکائنه فی الهند. چاپ کتاب در هند چاپ شده ولی بعدن در بیروت اونو افسط کردند و تکثیر کردند. مشکل ال آثار کتابیست برای اینکه ایشون نوشته هست که روایاتی که خودش در مقدمه گفته. قال ابو جعفر. تی کنیه ایشونه. فَاِنی نذرتو فی ال آثار المردی یعنیه شال الله علیه و علیه و سلم بالاسانید المقبوله. من نظر کردم در روایاتی که با سندهای مرد قبول از قیغمبر وارث شده الَّتِ نَقَلَهَا زَوَتْتَسَبُّتَ فِيهَا آدم های موسق اینها رو روایات کردند بله فَوَجَدْتُ فِيهَا اَشْيَا مِمَّا سَغَتَتْ مَعْرِفَتُهَا وَالْاِلْمُ بِمَا فِيهَا چیزهایی را یافتم که علم به اینها مشکل بعضی ها به معرفت اینها دست پیدا نکردند. اَنْ اَكْثَرِ النَّاسِ فَمَا لَقَلْبِي اِلَى تَعَمُّلِهَا من نیل پیدا کردم به این که در اینها تعمل کنم تدبر کنم وَتِبِيَانِ مَا قَدَرْتُ عَلَيْهِمْ مِنْ مُشْکِلِهَا اون مقداری که می توانم توضیح بدن. بعد در این بحث ما که همین آیه شریفه شاید که تطیر است این است باباً بَيَانُ مُشْکِلِ مَا رُوِيَ اَنْ رَسُولِ اللّٰه صلی اللّه علیه وآله و سلیم فِی الْمُرَادِ بِقُولِهِ تَعَالَى اِنَّمَا يُرِيدُ اللّٰه وَيُضِهِ بَعَنِكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْعِ وَتَهِرَكُمْ تَدْلِيراً این باب رو منعقد کرده برای این آیه صفحه چنده؟ صفحه جلد اول تیستر سی و دو. یعنی از صفحه تیستر سی و دو این شروع میشه حالا روایات رو اینشون کلش نقل میکنه از امه سلمه از مشرق سعده بن عبید وفاس از افراد مختلفی این قسمتی که میبوید دلالت میکنه بله عبارت روایت اینجوریست لَمَّا نَزَلَتْ هَٰذِهِ الْآیَةِ دَعَ رَسُولُ الله صلی اللہ علیه و سلم علیًّا و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام و قال اللهم هاؤلا اهل بیتی فَكَانَ فِي هَٰذَ الْحَدِيثِ از همین جمله ایشون استفاده میکنه فَكَانَ فِی هَٰذَ الْحَدِيثِ اَنَّ الْمُرَادَ بِمَا فِی هَٰذِهِ الْآیَةِ هُمْ رَسُولُ الله صلی الله علیه و سلم و علیه و فاطمه و حسن و حسین و علیه و فاطمه و حسین از همین جمله ها اولا اهل بیتی یک لحظه اینه که ایشون هم به این استناد کرده که این دلالت میکنه که مراد از این اهل بیت در این آیه همین بزرگواران هستن اولین حدیثیه که ایشون نر کرده از از آمر ابن سعد ان عبیهه یعنی سعد ابن عبی بقاست که لَم مَا نَزَرَدْ هَازِلَ آیه اینجور بس این هم یک وجهه ایشون دوتا وجهه حالا این اشخالات مربوطه به حدیث اشخالات و شباهات هست که آیا این خدوسیه یا بقاییه تقریبا میخواهیم آیا استمرار هم طلب میخواهد اگر چیزی به ذات باشه خدوسن و بقاین طلب بردار نیست جعل بردار نیست اما اگر چیزی بلغیر باشه نه به ذات هم خدوسن هم بقاین جعل پذیره و طلب پذیره و زبال پذیره چی ارز کردم؟ دیگه این فلسفی شده ایه یعنی هر آن چیزی که به ذات نباشد بلغیر باشد خدوسن و بقاین قابل جعله و قابل زباله ولی از آن میشه طلب کرد او را ولی از آن میشه طلب کرد او را همون چیزی که داره دوباره طلب میکنه چرا؟ چون به ذات که نداره که ایشه استقیمه مثل اهده نصرات المستقیمه خود پیغمبر هر شوان روز این همه نماز میخوانه ای به خدا عرض میکرد اهده نصرات المستقیمه خب پیغمبر اصلا متن صراعت مستقیمه اما به ذات نیست هر چه هست از خدا سلوزهایی باید بخواهد دقیقا میفرمایید منافقی نداره خب این شد دوتا وجه حالا وقتمون تمام شد دوتا وجه باقی مانده وجه ثوم که از همه دقیق تره و خیلی روشندتر هست این است که جناب امه سلمه یا شاید بعضی از ازواجی دیگر که روادش رو میخوانیم درخواست کردن سؤال کردن اصلا گفتم که انا معکم آیا من از اهل بیتم؟ ولی پیغمبر نعفی کرده اگر در واقع اگر در این وجوهیم که گفتیم کسی یک مثلا تعملی داشته باشه در این وجه ثوم اصلا جای تعمل نیست چون سریعا سؤال شده و رد هم شده که حالا روایاتش و اینها را بعدا ارز میکنیم البته انشالله تعالی خواهیم گفت که در بعض روایات جواب مصبت هم داره یعنی پیغمبر فرمود بل در روایاتی فرمود خیل در روایاتی هم فرمود بل اینها را باید بحث کنیم نظیر این حرف به قومت سلمه به واصلت ابن اسقع هم هست واصلت ابن اسقع هم ایک از کسانیه که ناظر بر این جرایان بوده او در خانه حضرت زهرا بوده که میگه رفتم عمیر الممنون این کار داشتم او روایاتش بعد میخوانیم رفتم حضرت عمیر کار داشتم حضرت زهرا فرمود نیستش گفته پیش پیغمبر گفتم فقط اجازه بدید من اینجا میشینم تا برگرده نشستم منتظر ماندم تا عمیر الممنون این برگشت دیدم که عمیر الممنون این که برگشته پیغمبر هم همراه حسن حسین هم هستن با هم دارن میان آمدند و بالت شدند و بعد همون داستان عباو و اینها را انجام داد و بیخنبه این دعاها را کرد در چند تا درواد هستش که دیگه از واصله حرفی نیست اما در یک نقل هست که گفتم آقا من هم هستم خیلی در یک جفن مدبله این بازونجه هم جادیم هم در قضیه امه سلمه هم در قضیه واصله ابن اسفع جواب مصبت و منفی هر دو هست چی باید بگیم راجعه به اینها انشاءالله خوب امید پروردگار قیام خواهیم کرد و صلی اللہ علیه و برکاته و سلامتی و حسین هم اللهم صلی علی محمد و آقا و آقا محمد اللهم صلی علی محمد و آقا محمد اللهم صلی علی محمد و آقا محمد اللهم صلی علی محمد و آقا محمد الله همه شب امید intermediate مالیدیو ماهرخ سدای فضیلت و فطرت فضیلت و فطرت زمانای جامعه زمانای جامعه زمانای جامعه زمانای جامعه زمانای جامعه زهن ماهرخ زمانای جامعه زمانای ضکه ما باید دوباره نقاشی کنیم رنگای رفته دنیا رو ببین اگه هم دل اگه هم زبون باشیم میرسیم به فصل سبز زندگی من به شما پیشنهاد میکنم منتظر روخ دادن هیچ اتفاق بزرگی نباشین خاموش کردن یه لامپ اضافه بستن شیر آبی که چکه میکنه بغنزدن در جایی که اصلا نیاز نیست خاموش کردن ترویزیان وقتی نگاش نمی کنیم نریختن آشغال در طبیعت و کنار جاده ها و مهمتر از همه خوندن چند صفه کتاب یا دخالت نکردن در کار دیگران و حتی اندکی سکوت بیشتر در طول روز و کلی کاره یه دیگه هر کدوم از اینا گامی کوچک اما معسره فقط تصور کنین که هر روز هر ایرانی یه گام کوچیک و حوشمندانه برداره اون وقت روزی هشتاد میلیون کار خوب خواهیم داشت هشتاد میلیون قدم برای سرزمینمون ایران ای سرزمین عشق ای کشور خوبان ای خاک دامنگیر جان من ایران ای نامنگیر جان من ایران ای نام شورنگیست در دفتر تاریخ آینه ی فرهنگ در باور تاریخ اگه فکر میکنید انجام همین کارای به ظاهر کوچیک و توصیه به سایر همبتنان میتونه قدمی برای آرامش خانواده بزرگ ایران باشه این کار رو تبلیغ کنید من در تو میبینم خرشید فردا را من با تو میخواهم فردای دنیا را تا در تنم جانیست میخواهمت از جان هر لحظه میخانم پایند با دیران پایند با دیران پایند با دیران تغییرات ساعت پخش بررامه های رادیو معارف در سال 1404 و من و من و من و من و من میترابان باشین شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه آمده هم کتاب خورد گش کشان کشان گنج سعادت هر روز ساعت هفت و چهر دقیقه گرش تو سینه ده اما باید که پیداش بکنی یا عمل بشی زندگی دیباز زندگی شیرین هست زندگی تک تکیه زندگی باز شمبه تا پنجمبه ساعت نه و پنجام دقیقه تا جمعه زهور من شک ندارم میرسدان فرصت ما تا جمعه زهور هر جمعه ساعت نه و پنجام دقیقه از برکت ما عصر جوانی مساوغه عصرگاهی رادیو معارف سرعت دقیقه حیجان عصر جوانی شمبه تا پنجمبه ساعت هفته عصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت در سال گذشته ما شعار جهش تولید با مشارکت مردم رو مطرح کردیم که این برای کشور لازم بود بلکه به یک مناحیاتی بود ایرانی حیات ایران در گروه حضور تو است امسال هم مسئله امده ما مسئله اقتصاد مشارکت و سرمایه گذاری با من و تو برنامه ریزی در مجال ایرانی دقیق و دلسوزانه با مسئولان باید هم دولت و هم مردم با عزم و انگیزه فرامان سرمایه گذاری برای تولید رو جدید بگیرن و دنبال کنن تا باز شبد گره های کور اقتصاد و جانی دوباره بگیرد ایران عزیز کار مردم هم این است که سرمایه های خورد و سرمایه های بزرگ خود رو بتوانند در راه تولید به کار بگیرن و امسال سال 1404 شهر امسال سرمایه گذاری برای تولید که این انشالله مایه گشایشی برای معیشت مدن خواهد شد سرمایه گذاری برای تولید رمز حیات ایرانی آبا ایرانی آبا ای چکاد سر فراز سر بلند آزاد ایران ای حسار استفار با ستار همزاد ایران ای دیار خرم امار آباد ایران ای ستیغ سر کشیده از کمند بیداد ایران ایران آیات قرآن وهب کنید آیات قرآن وہی قیام هاش از تاثر آیات مناثر آیاتaros آیات ماهین آیات ماهین آیات مانان آیات كشور آیات كشور آیات کشور آیات تور دوست آیات تورت آیات مرد آیات تورط آیات مرد آیات soprattutto آیتولید آایتتر آیتتصور آیتتسور آیاتکاش آیاتکاش آیتكشور آیه ماهین آیتکاش کلام تو میوزد نصیب عشق آمدی و باق جان پرشد از شمیم عشق کلام امام سایبان عشق بود دست مهربان تو یک هماس بود و هست نام جامدان تو سایبان عشق بود دست مهربان تو یک هماس بود و هست نام جامدان تو با تو عرق بسته ایم ای امام لاله ها رفته ایم و می رویم راه روشن تو را اگر تا یک مدتی ما در این فشارها باشیم ایران بیشتر صبات پیدا می کند و مغزهای متفکر مکتبه طبیعه ایران بیشتر به کار می افتد و ایران را خودکفا می کند اونها حتی کارمندان دولت را کارکنان در کشور اونهایی که در کارخانه ها کار می کند و کارگرانی که در مزار مشکول زراعت هستند در یک رژیم اسلامی نشناختند اونها مقایسه کردند اینجا را یا به بعض کشورهایی قربی و بردرن شرقی است و در اینجا بردارد که در اینجا وارد می شود این هربه ای که در دست ایران هست پیش اونها هست و اونها نمیشه این هربه را اون هربه ایمان هست هربه توحید هست هربه اسلام هست هربه قرآن مجید هست که در تحت دیراغه یک همچنین اسلام و قرآن هست ایران و توحید همه مجتمع هستند و اونها تعداد قیدی الهی را منکر هستند. نمیتونند به فهمند. اینها نمیتونند چشمشون را باز کنند و ببینند که در هر گوشه از ایران یک امور خارقل عاده واقع میشد که با دست عادی بشر نمیتونند واقع بشد. اونها در توس آمدند و گمان کردند که میتوانند میروت یاده کنند و میتوانند بیایند و به بحانی خارج کردن گروگان ها ایران را قفزه کنند و خدای تبارک و تعالی شنها و بادها را فرستاد و اونها را شکست داد. اینها نمیتونند به فهمند و نخواهند توانست به فهمند که سربازای ایران از نظامی و پاسدار و سایر قوه مسلح با ایمان از که دارند پیشیرند. تمام قدرت ها یک طرف استادند و یک قدرت ایمان هم در مقابل اونها یک طرف و قدرت ایمان بر اونها قلبه کرد و قلبه میکنند. اینها جامعه ای که اسلام در اون وجود پیدا کرده است و پیاده شده است. این جامعه را ندیدند تا بفرادند. در کتاب هم هم که جامعه ای را نخوندند تا بفهمند. افکار پوتاه اونها نمیرسد به این عمر که بتوانند بفهمند جامعه اسلامی یعنی که در تاریخ در این حالی که خوندند که اده های بسیار کم و ارتش بسیار کم اسلام و دولت های تاغوت بسیار قدرتمند مثل ایران. این جامعه سابق و مثل روم قلبه کردند و این قلبه قلبه ای ایمان بود. موسیقی موسیقی