اون امریکای دارای آزادی بیانش که گر یک کسی از فلسطینی هم باید بکنه اون باید حتما زندان بشه و اخراج بشه اینم الان فرعون زمانه دیگه اونو میگه ای که اصلا اگر شما موسارو راها کنی فساد میکنه فساد میکنه یعنی چی؟ یعنی به زرر من کار میکنه چون معیار او از فساد اینه که کسی نباید به زرر من و فرعون کاری بکنه این چقدر عجیب قریب دنیا خب این قصه فرعون در آیه 27 و قال موسا هسته موسا هم وارده صحبت میشه که نیستو به ربی من به رب خودم پناه میبرم و رب کم و به رب شما پناه میبرم من کل متکبرن این انسانها را انسانهای متکبر معرفی میکنه که یک از ویژگی های انسانهای متکبرین که ایمان به قیامت ندارن که لا یومن و یومل حساب اینا ایمان به یومل حساب ندارن خب رسیدیم به این سآلی که از این داشتن اینجای که بحث گفتگوست و محاکمه هسته موسا هست و فرعون میگه اون را به من رها کنید و باگذار کنید و من اون را به این ببرم اینجا یک دفعه یک انسانی بلند میشه و صحبت میکنه و از هسته موسا دفع میکنه و قال رجدون مؤمنون من آل فرعون یک مرد مؤمنون هم از آل فرعون نه از بنی اسرائیل از آل فرعون کار در بعضی از نقلا داره که پسر امش بوده بعضی گفتن نه پسر اموش بوده بعضی هم حتی گفتن که نه این ممکنه که از بنی اسرائیل بوده که خیلی از مفسرین گفتن نه دیگه وقتی میگه آل فرعون یعنی آل فرعون دیگه قلصه از منسوبین به فرعونه از قبتیانه از بنی اسرائیل نیست ولی در در ایمان داره در در ایمان داره چه ایمانی؟ همه رو گرفته این هم قلدوره اقتدار داره میخواد بکشه این تو اون خطر خطر میکنه تو اون موقعیت خطر میکنه به هنگام عمل میکنه در محضر فرعون در محضر فرعون که میگه انا رب بکماله علامن رب به علای شما من هستم که یکتومو ایمانهو این ایمانش رو کتمان میکرد با فعل مزعه تقیه میکرده بعد ایشون وارده صحبت میشه هرفش اینه که رب به من فرعون نیست رب به من اللهه اینه بکشید به این جرم فقط جاکم بالبینات من رب بکم در حاله که از حرف ربش بینا آورده موجزه آورده نه یک موجزه نه دو موجزه نه سه موجزه اصهایش یک موجزه هست دستش یک موجزه هست و موجزات دیگه بعد یک استدلال منطقی میاره به این یک و کالدبن فعلایه کذبو از اینجا به بعدش داره در اصل جدل میکنه چون قبلش برهانه دیگه بینا آورده دیگه موجزه آورده این نشانی حقیقت میگه اگه شما موجزه رو قبول نداری خب میگید نه این اصلا به خدا نیست خیلی خوب این یا راست میگه یا دروغ میگه اگه دروغ بگه این دروغ گویش آشکار میشه مشتش باز میشه اینم باز معلوم بوده پیشه اینا که کسانی که متنبیان متنبی دستش باز میشه این جزو سنت هایی داره یعنی کسی که نبی نیست و به دروغ میگه من پیانبرم مدعی پیانبر و این یک و کالدبن فعلایه کذبو پس بر اوست دروغ گویش بگردن خودش و این یک و صادقن اما اگه راست بگه و خدای صبحان با او باشه و شما را خدا بخواد عذاب کنه یوسف کن بعض و لذیعه ادو کنه بعضی از اون بعده هایی که مرک دنیاست به شما میرسه نابودتون میکنه درقات حشدار میده بترسید این الله لایه دین منو و مصرفون کذاب این کلمه مصرفم آی دکتور خیلی نقطه مهم میها اینه لایه دل مصرفین یا اینه لایه بل مصرفین در قرآن در آیت دیگه داریم اصلا خدا مصرفین رو دوست نداره اینه لایه بل مصرفین خب از اینجا میخواهم این داخل پرانتزه درست کنم ماها اگر بعضی دعاهمون مستجاب نمیشه یکی از علتاش احتمال قوی همین اسرافمونه که هیچ احساس گناه هم نمی کنیم آب رو زیاد باز میکنیم بر رو زیاد مصرف میکنیم گاز رو زیاد مصرف میکنیم در حال اینکه این مال ما نیست این مال بشره این مال نست های آینده است این زیاد مصرف کردن ها میشه اسراف و خدا مصرفان رو دوست نداره اینجا هم یکی از بیشگی های فرعون رو میگه مصرفه به حاطر اینکه توی کشتنش اسراف میکنه یعنی بدون دلیل میکشه خب به چه دردی شما در این شانه میکشی؟ در آیه 29 فهمت که یا قومه لکمول ملک که داره اینستو همچنان ادامه اینستو غنرانیه مؤمن آل فرعونه ای قوم الان شما ملک دارید قدرت دارید یا قومه یعنی یا قومی لکمول ملکو الیوم امروز شما قدرت دارید ظاهرین فرعرز در زمین قلبه دارید استیلا دارید فمن یعنی سرنا من بأس الله انجا انا حالا اگر بأس و عذاب الهی بیاد کی میتونه شماره نجات بیاد اگر موسا راست گفته باشه راست گفته باشه اون وعده هایی که میدهه که قال فرعون ما اوریکم الا ما ارام همینی که میگم همین حرف منه کسی حرف اضافی نزنه و ما اهدیکم الا سبیل رشاد اینم چی در جبهی از اون طرف به موسا میگه فاسد از این طرف به خودش میگه مرشد من به راه تعالیب تکامل شما را ارشاد میکنم این جا به جا که میشه جای حق و باطل وقتی عوض میشه اینجوری میشه دوباره جناب مؤمنه آل فرعون همچنان ادام میده و قال الهی آمنه از این که هم مورد سوالم بود بله الهی آمنه یعنی همون مؤمنه آل فرعون چی فرمودن گفتن که یا قوم اینی اخا و فعلای کن مثل یوم الاحظاب که سوال بعدی شد من بر شما میترسم مثل همون احظابی که برای یوم الاحظاب اتفاق افتاد به شما اتفاق بیفت حالا یوم الاحظاب چیه آیه بد داره اونو بیان میکنه مثل دعب قوم نوهن و آدن و سمود و لدین من بعدهم و ملا و یورید و ظلمن دل عباد یوم الاحظاب برمیگرده به همون روزی که قوم هرچی برد که نوه و قوم آد و قوم سمود مخالفت کردن با پیانبرانشان و همون باعث شد که با باد و با سائده و با زلزل نابود شدن من میترسم اون مسیبت و اون گرفتاری شامل حال شما بشه خدا به کسی نمیخواد ظلم بکنه خود انسان ها هستن که این ظلم رو پذیرن دوباره ادامه میده این سخنرانی ادامه میده یا قوم این نیخواد و علایکم یومت تناد یعنی میترسم از شما از روز قیامت چون که از نامهای قیامت تناده از همون ندا یعنی اونجایی که فریاد میزنه اما کسی به فریادشون نمیرسه بله دیگه تا آخر که الان ادامه داره خواستم ارش کنم که اون یوم الاحظاب یعنی فرم میگرده به همون روزی که قوم نوح و قوم آد و قوم سمود مخالفت کردن با پیامبرانشون و عذاب برانها نازل شد جناب مؤمنه آل فرعون داره اینها رو بیانه این افراد بیان میکنه تا اینکه اینها رو از کشتن از موسا منصرف کنه و عجیبه که و این سخنرانی ها اثر خودش را میگذاره یعنی جبه بگونه میشه که دیگه فرعون که میگه همینی که من میگم این از حرفش بر میگرده دیگه در واقع تحت تحصیل افقار اومده فشار افقار فشار افقار میگرده جماعه صد این توضیحات که فرمودید در آیات بیست و ششون به بعد سنواریک قافر راجبه مؤمن آل فرعون که حالا در آیات همچنین که اشاره هم فرمودید و در قرآن آمده ایمانش رو مخفی می کرده اما توی این بلاخره سخنرانی ها انگار این مظاهر ایمانش آشکار میشه خلاف اون تقییه نبوده که روشی این بوده یا دیگه اونجا دیگه چاره نبوده یعنی منتظر یک عملیات بوده چون به حضر موسا ایمان آورده به خدای موسا ایمان آورده اینجا دیگه جان حضرت موسا در حضر خطر هستن و اون منتظری که حضر موسا میدان زهور و بروز پیدا بکنه اون وقت وارده علنی وارده میدان بشه ولی الان برمان یک کسی که توی اون دستگاه قرار داره و میتونه به موقع و به هنگام از حضر موسا دفاع بکنه این کار انجام بیده که ما اینکه در قصده حضر موسا که اون قبتی رو زد و اون کشته شد خب تصمیم گرفتن که حضر موسا رو بگیرن دستگیر کنن و از بین ببرن خب اونجا می کسی آمد سریع خبر داد که حالا بنابرا نقلی حیب نجاره آمد خودش رساند به حضر موسا که سریع از این شهر خودتو دور کن که دنبال این هستن که شما رو دستگیر کنن یا خود حیب نجار حال وقتی که ایمان آورد و بعد اون رو گرفتند و شکنجه کردند و زیر شکنجه ایشون به شهادت رسید که آیه دستوری مورد که یاسین ای کاش می دانستن قوم من که این اطباعی که از آیاتیست که برای اثبات آلم برزخ به همجاشون تازه بارد قیامت که نشده میگه ای کاش می دانستن که خدای سپان چطور با من برخورد کرده و چه مثلا فضای درختیار من گرام گرفت جا ما یه بار در خدمت جاوه آی دکتر تیجانی بودیم مستفسر معروف ماشین داشتیم می رفتیم من همطوری ازشون سآل کردم که حالا شما که بلاخره سالهاست تشهیع و درامدید و اینا نسبت به افراد فامیل خودتون و نزدیکان خودتون چه احساسی دارید اینا شون بلا فاصله این آیه رو خوند کرد بله بله یا لیت قومی علمون به ما قفر علی ربی و جهلنی من المكرمی مكرمی این آیه رو خوندن خدا افسرش کنه مدت زیادیسته خیلی متشکرم از توضیحاتی که فرمودید فاصله از اتاق فرمان می گیریم و همچنان با برنامه پرسومان قرآنی در محضر شما هستیم برای از این آیه رو خوندن خدا افسرش کنید و همچنان برای این آیه رو خوندن خدا افسرش کنید متشکرم از همراهی شما با برنامه پرسومان قرآنی جماعه استاد ملکی سآل بعدی هم که مطرح شده مربوط همین سوره مالک قافر هست آیه سی و پنجم گفتن که مقصود از کذالک در آیه سی و پنج چیست اگر از فهمید این آیه هم به هم بشنویم بله از این آیه رو خوندن خدا افسرش کنید این آیه سی و پنجم سوره مالک قافر رو شنیدیم سآل کردن که مقصود از کذالک در این آیه چی هست بفهمید خب بر این ادامه فرمایشات مامن آل فرعونه دیگه این آیه سی و پنجم این هم ادامه همون قبلش هم که آیه سی و چهار باشه و لقد جا اکم یوسفو من قبلو بل بینات اونم راجب این که هستی یوسفو هم با بینات آمد امش منصد فرموشاتی شنم شک کرده چه کردید و تا میاد اینجا که این ها کسانی هستن که در باره آیات الهی موجزات الهی نشانه های الهی براهین الهی اه بدون دلیل اون آیات الهی که آمده ایشان را بدون دلیل در مقابلش میستن یعنی جدل به باطل این علازی نیو جدل نه باز ادامه قول مومن آل فرعونه که آره داره افرادی که در اقوام قبل و بعد که داشت اشاره میکرد احزاب اینها اونها همش باز شک و شعبه برقول کردن و حق را بر نتافدن به خدای سبحان اونها را گرفتار عذاب کرد شاید به نحوی تفصیل همون مصرف مرتاب آی قبل بله همین دیگه ادامه اونه دیگرس کردم که اون سی و چهار داره اون مطلب را بیان میکنه این داره اونه ادامه دیگه این گونه انسانها خداوند در مقابلشون قذب میکنه یعنی این گونه افراد در نزدو خدا خدا نصد به اونها قذب میکنه اونم قذب کبیر قذب بزرگ و همچنین به اندل لدینه این گونه افراد پیش انسانهای مؤمن مورد قذب هستند استعالیشون اینجاست که این کذالکه یتبه الله علا کل قلب متکبر جبار اینجاست که این کذالکه یعنی چی اینجا چون اینجا میفهمد که این چنین هست که خداوند بر مثلا قلب متکبر جبار مور میزند این چیزی قبلن بفته باشه اون قبلش این هست دیگه که حق و حقیقت میامد اینا در مقابل حق میستادن حضرت یوسف میامد بینات میابرد اما در مقابل بینات و چیزایی که روشن روشن بود اینا شک میکردن شبه میکردن این شک شبه هم از اون شک شبه هایی که معقوله نبوده ها یعنی اصلا از باب این که نمیخواییم بپذیریم دیگه من خب شک که دست آدم نیست که شک بعد انسان برای ارتباع شک میره سؤال میکنه تحقیق میکنه پیگیری میکنه نه این ها اصلا اهل شک بودن که حقیقت رو نپذیرن یعنی سر ناسازگاری در واقع داشتن اصلا از باب ناسازگاری نمیپذیرفتن نه از باب این که به صورت طبیعی براشن شده کشف حقیقت رو نبود شروعات در مقابل بینا بینا یعنی بینا دیگه شک توش معنی نداره که شک اونجایی که بینا نباشه حالا اگرم مثلا برای کسی تحرید پیش میاد دنبال کشف حقیقت بله دیگه میره سؤال میکنه برای شروع شن میشه خب پس اونها چی شد که بر قلب هاشون محرزده شد اونها این گونه شد که حقیقت رو دیدن اما حقیقت رو بر نتافتن موسا رو دیدن بینات موسا رو دیدن موجزات موسا رو دیدن اما موسا رو با من مفسد معرفی کردن و خودشون رو با من مرشد معرفی کردن اینها با دست خودشون قلب خودشون رو مکدر کردن تیره کردن که حق را بر نمیتابن این کدالکه یعنی یعنی در واقع هر کسی تکبر ببرزه در وقت حرف حق خدا هم به دلش محر میزنه همچی چیزی میشه گفت تکبر یعنی در فرایند رشد تالیه خودش تسلیم حق نشه حق ببینه اما حق را انکار کنه نه دنها انکار کنه بلکه اون رو با ممنون باطل با ممنون مفسد معرفی کنه و خودش که منفیه و خودش که مفسده با ممنون مسلح معرفی کنه خیلی خوب منتشکرم اینم از اون چیزهاییست که باقیم باید به خدا پناه برد یعنی رفتار فیرعونی ممکنه در وجود ما هم باشه که پناه برم به خدا از این که این گونه باشیم خیلی منتشکرم جامعه استاد از توضیحی که فرمودید یه فاصله بگیریم فکر میکنم یک سال دیگر رو بتونیم در محضرتون باشیم که پاسخ بدیم پاسخ به پرسشخاک قرآنی شما از همراهی شما با برنامه پرسمن قرآنی متشکرم جاست ملکی یک از ازان شهنده با شماله 918 0154 سؤال کردن که بفرمایید چگونه ممکنه در سه روز قرآن رو خطف کرد و به کنه مفهوم آن هم توجه کرد کارهای شخصی و فعالیتهای کاری رو هم انجام داد و امه چگونه چنین کاری میکردن بیشتر اقراق آمیز است چون اصل قصه میموندارید روشن نبوده برای این عزیز این سؤال براش پیش اومده یعنی قیاس به خودش کرده ماها وقتی میخوام آی قرآن رو بخونیم همش مراقبیم که اعرابش رو درست بگیم خود این کلمه رو درست ادا کنیم تجمیدش رایت بکنیم خوب خیلی تون میکشه یه جز بخونیم این گونه یک ساعت و نیم یک ساعت تون میکشه حالا اونا که خیلی قاری قهاری هستن یک ساعته میکنن خوب کسانی که نه قاری نیستن خیلی آیات قرآن براشون روان نیست اینا گاهی یک جز قرآن رو ممکنه تا دو ساعت هم تون بکشید برد پس امام ها چه کار میکردن که تازه با تربور و با تهمان و به کارهای دیگه هم میرسیدن اولا وقتی میگیم قرآن ناتقن اهل بیت اسمت و تهارد یعنی قرآن ناتقن این نیستن امام درگیر اعراب و این چیزها که نیست که ما توسط این الفاظ به معانی اگر برسیم به ترجمه یا یه مقدار به تفسیر ولی اهل بیت اسمت به تهارد به امق اینها علم حضوری دارن نه علم حسولی علم حسولی یعنی که من بخانم بعد این رو در ذهن خودم مستقر کنم بعد این رو تکرار بکنم تا این که این تو ذهن من بمونمونم تا چند علم حضوری مثل علم ها به خودمونه ما خودمونه حفظ میکنیم نه همیشه خودمون بیشتر خودمون حضور داریم حیاتمون زندگیمون بودنمون در ازا چون حجربه علم حضوری رو خیلی نسبت به خیلی چیزا نداریم فقط داجی به خودمون داریم اونم خیلی راجبش تعمال نکردیم که از این علمه با علمایی دیگه چه تبابتی داره بعد فکر میکنیم که محسومین هم مثل ما باید آرام آرام بخونن بله اهل بیتم قرارت میکردن از امام سجاد در اسامه هست که وقتی قرارت میکرد خیلی از این افرادی که میخواستن برن از چشم آب بیارن از صدای زیبای امام سجاد در اسامه هست که قرارت میکنن اینها مبهود میشدن میاستدن قرارت هم میکردن ولی مروری که اهل بیتم میکنن به سد و قرارت کرفتار لفظش نیستن اینا از لفظ عبور کردن به معارف و حقائق قرارت رو عبور میکنن و مرور میکنن این یک نکته نکته دوگم اگه یک قد پل هم از این بیم بپذیریم قصه رو اگه کسی حافظ قرار باشه وقتی داره کار میکنه قرار بخونه در روز 24 ساعته مثلا فرض کنه این کسی 8 ساعت کار میکنه چند ساعت هم که در اختیار خودشه فرض کنه میشه 15 ساعت کسی که حافظه هم میتونه کار انجام بیده هم قرار رو مرور کنه فرض کنه راهنده است مثلا فرض کنه راهنده است در حین کارش هم میتونه چقدر میتونه قرار خود امام رزبانتالالی یکی از چایی که میخونده همی که در ماه و که رمضان ایشون قرار رو چند بار خط میکرده هم امامتشو میکرده هم رهبریشو میکرده هم کارش انجام بیده هم قرار رفت میکرد یا مثلا رسط از تعمیر سلام علیک که در روز هزار رکعت نماز میخونده خب اولا نماز مستحب بیرون میشه راه بری این که حتما به سمت قبل باشی نداره این که حتما مهر داشته باشه نه نداره یعنی همین الان من یه وقت یه راننده من رو میبرد به شهری از فرودگاه شب بود گفت باجا من این رو که میگم ریانی میخوام بکنم ولی مادرم به من این رو یاد داده که شما پشت فرمان شبها نماز شبه ته بخوند من تا حالا یه بیاد ندارم که نماز شبم ترک شده باشه پشت فرمان روزو میگیرم میشونم و تو مسیر نماز شبه میخونم حالا شما بیشتر سوال میکرد که این کار درسته درست کنید ولی تو من درست یاد دادی خیلی درسته چرا درست نباشه پس مراورین حتی اگر ما به صورت معمولی هم حساب بکنیم میشه در روز هزار رکعت ویل زد و نماز خوند کار کرد و نماز خوند خوش آنان که دائم در نمازن خیلی مرچگرم حالا اینو که فرمودید از اهل بیت و اهمه جای خود داره من خیلی کتا سریم کنم یه خاطره یه ارز کنم من چندین سال پیش تیه کننده برنامه سهرهای موارک رمزان بودم در همین رادیو محارف خب به مناسبت این که مرمون باید شهید صدوق شهید محراب در رمزان شهادت دسیدن من از یکی از بستگانشون از سبیهشون خواستم که چند کلمه راجبشون صحبت کنم و من زد کردم صحبت ایشونو دختر شهید صدوقی من از خودشون شهیدم تو برنامه پخشم کردم باریکل ایشون گفتن که پدرم هر سه روز یک ختم قرآن میکرد هر روز ده جز قرآن میکرد من سؤال کردم در ماه مبارک ایشون گفتن نخه در تمام ایام سال اون وقت یک کسی مثل ایشون که فعالی های رالا عزیزان شهنده میتونن متعالیه کنن و جسدجو کنن را شهید صدوقی خیلی آرام اجتماعی بود و فعالیت های اجتماعی فرابانی داشت نداره اصطانی از وقت از این آجها جالبتر من به نوه ایشون گفتم که حاش خانم اینجوری گفتن که من رو شهید صدوقی در هر سه روز یا ختم قرآن میکرد در تمام ایام سال ایشون گفت حالا من یه سیز دیگه بهت بیم گفتم چیه گفتش که ایشون قرآن که میخون با تربورم میخون گفتم چطور گفت من همراه ایشون بودم مثلا تو ماشین داشتیم یه از میامدیم تهران یا برمیگشتیم اینا قرآن میخون ایشون بعد مثلا به یک کلمه که میرسید در انگوششون بذارشون قرآن قرآن میبست و اون کرمانه تکرار میکرد و فکر میکرد بعد از چند دقیقه دور قرآن ادامه میداد یعنی این شکلی روزی ده جور قرآن ایشون میخونده اینو من از بستکان ایشون از دو نفر ایشون شنیدم اینه که برال امکان داره یعنی از فعالیتش هم نمونه مثلا جاهای دیگه غیر از استانیه از همه شکلی پیش میومد ایشون پیش قرم بود در حل و مشکل مقصود اینه که حافظم اینه که حافظم و نیاز به این کتب من قرآن باش کنم بخونم نداری اینا خیلی سریع آیت قرآن رو میخونم و تمام میکنن قرآن خیلی متشکرم جامعه استاد من لکی فرصتی برای تحصیل سالی جدید نیست اگر ارتباط صدا دارم مثل همیشه سلامت باشید خیلی متشکرم همطور از عزیزان شهرانده که تا پایان برنامه پرسوان قرآنی ما رو همراهی کردن تا برنامه آینده التماس دعا و خودن یهدارست زندگی آینه ی دانستن است بر سرات آسمان پیوستن است تا بیا بی امره هم قرآن بخوا راه و رسم زندگی از آن بدان این که بی امره هم قرآن بخوا ارتباط صدا دارم مثل هم سلامت باشید خیلی متشکرم موسیقی سلامت باشید خیلی متشکرم موسیقی پار سایان موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی اللہ علیه و محمد و آله طاهرین سلام علیکم و رحمت الله دوستانیم سلامت با scored ولیم ورمون صدای زَنارون قرار نکهناریق شروع شما برنامه فعلا طرز رmpfen سیرش گهاش شاید احزارات ان از معایزه هایی که از مولا امام حسن اسکری علیه السلام نغل شده اینه که حضرت فرمودن اگر شخصی رو در پنهانی نصیحت کردی اونو زینت دادی اما اگر همین معایزه رو آشکار پیش چشم دیگران بهش گفتی اونو خار کردی