صداقت رو خیلی ها گفتین رازی بودن از خدا و رازی بودن خدا از ما اینا خیلی پر تکرارن که اینا واقعا مهم من چیزی مهم تر از اینا وجود نداره و من فکر میکنم که حالا همه اینا میتونه درست باشه من خودمه چیزایی یادداش کرده بودم مثلا دیگران از همون رازی باشن آرامش داشته باشی مردمداری خوش اخلاقی دل خوش اینا چیزاییه که شما هم خیلی بهش پررنگ اشاره فرموده اما الان جناب حجت الاسلام و المسلمین ناجای محمدیان شاهرودی عزیز با ما هستن ببینیم که حاجه ها چی برامون میفرماین در تکمیل این جمعه که هیچ چیز توی زندگی مهم تر از این نیست که سلام علیکم اجای محمدیان سلام علیکم و رحمت الله بسم الله رحمان رحیم حکمت احمدی شما حلو سلام دارم آرزای عزیز مخلص همه جوان سال جدید هم خدمت شما نرسیدیم آره آقا سال نوتو مبرک باشه سلامت بشین همسینی سلامت بشین همه ایما آقابت به خیلی سال انایت بکنیم خواهش بکنم ما خیلی چیزها ممکنه برامون بر اساس از این جهانبینیمون بر اساس نگاهمون بر اساس افقی که تعریف میکنیم مهمترین چیزها از نظر هر کدوم از ما میتونه متفاوت باشه ولی میشه یه شاخصی چه میدونه ماجا یه چیزی بگیم که همه جوابهای درست در بر بگیره نظر شما چیه یه نکتهی که در مورد دنیا انسان باید بدانه همه این جوابهایی که عزیزان دادن یک نوعی شاید درست باشه خب امیر المومنین علی علیه السلام میفرمایید یه نکته زیبایی میفرمایید آرزا باید ما اصالتاً باید زندگی در دنیا رو بشناسیم یعنی کسی که دنیا رو بشناسه جهدگیری هاش در مورد دنیا خیلی متفاوتیده اصلا ما باید بدونیم که هدف انسان از زندگی در دنیا چیه بله اینم راهی نداره بخیر از این تیگه تفکر واقعاً واقعی گرایانه داشته باشیم که اندازه اون انتظارتون براورده بشه آها از افراد دیدید مثلا میگن که ما بهترین چیز و مهمترین چیز برامون اینه که با آرامش برید یعنی انسان بعضی از واقعیتهای دنیا رو باید بشناسه دیدید اینها وقتی این حرف رو میزنن این عزیزان حرف درستی ها ولی باید بدونن که یه قاعده کلی هست که ما آرسایش و آرامش مطلق تو دنیا نداریم بله یعنی دنیا محل آسودگی بدون اندوه نیست آقا روزا خیلی عجیبه آها مطمئن باشید آیات و روایت همینو میگه راحتی ما در این دنیا با آسودگی مطلق هم رانیم یعنی شما هر آسودگی و هر آرامشی که دنباله شستید یه سختی حرف خوشت سرش یعنی یه تلاش باید باشه بله خداون هم میفرماید دیگه میگه من راحتی رو این حدیث خیلی حدیث عجیبیه که حضرت موسى علیه النبی اینو و علیه و علیه سلام با خدای مناجاتی کرد خدا فهمد که یا موسى من راحتی رو در بهش قرار دادم و این مردم تو دنیا دنبالشن بله اینجا محل آرامش برای انسانها نمیتونه باشه چرا؟ ما میتونیم یه کارهایی بکنیم که با آرامشمون خرچ بشه ولی بدونین این دنیا محل گذره اصلا همین نکتر رو که بدونید شد درست دنبال این نیستیم ما وقتی وارد زندگی میشیم یه چیزهایی برای خودمون تعریف میکنیم یه وقتی اصلا هر کسی زندگی خودشو بررسی بکنه مثلا از کودکی میرسه به سند بلوخ به سند بلوخ که رسید مهمان رو بسیار میگن مطمئن که باشه میگن اهل تکلیف اهل تکلیف میبینید چند وقت در درس میخونه بزرگ میشه باید ازدواج بکنه بازیز گرفتاری دنیای برای انسان بله از این ازدار میره جلوتر نبدار میشه زندگیدار میشه گرفتاری ها یکی پس از دیگری یعنی این به جهانبینی انسان خیلی کمک بکنه حالا جالب همینه که شما که شاهرود و اون طرف ها هستید احتمالا خط شما هم نزدیک میشه به 915 دیگه درسته گفتن 915 1895 گفتن که هیچ چیزی مهمتر از این نیست که بدونیم از کجا آمده هم آمدن هم بهر چه بود به کجا میرم آخر ننمائی وطن هم دو یعنی یک و دو یک و دو دو اراده خود را به اراده خداوند متعال گره بزنیم بله باقی همینه این حدیث امیر المومنین شهر برای صناعی غزنویه بله این حدیث امیر المومنین که بی فرماییت خدا رحمت کنه اون کسی رو که بدونه کجا بوده کجا هست کجا میخواد بره رحم الله امران علم من این و فی این و اله این اله این این نکتی دیگه من فقط توضیح بدم من نکتی دوباره میگم میخواد ارزو کنم اینه که ما به دنیا نیامدیم آرزا به دنیا آمدیم تا هنر و مهارت خودمون رو تو همه هنگ شدن با کشوقستای دنیا نشون بدیم یعنی اینجا کارگاه امتحانه بله سالات امتحان و باد آزمون به دلخواه ما تنین نمیشن بله که ما خواهیت به امتحانات پاسقا مصبت داریم آخرش هم کارنامه ببریم بله بسیار خوب جانم جانم جناخت هستی و معنای زندگی یکی از اوامل معصره در رضاحت در زندگی آها دقیقا خیلی جالبه که ما متاسفانه تو این بحثا کم وارد شدیم یا اصلا عزیزان دارن زحمت میکشن در بحث روان یعنی روان انسان ما عملیاتی واقعا چون من یه مقداری باید به این قضیه کلکاش دارم جستجو دارم کم وارد میشم ولی خیلی عجیبه که در کشورهای دیگه در مورد این اوامل رضاحت از زندگی به صورت خیلی محسوس اومدن کار کردن خیلی خوب یعنی در روان انسان اومدن کار کردن این نقطه که عرض میکنم به خاطر همینه درست شد میرسن به این نقطه که انسان باید بشناس اصلی خودش دارن یعنی جهانبینی داشته باشه آدم هایی که جهانبینی دارن آنها رضاحت از زندگی خوبی دارن بسیار عالی بسیار عالی ممنونم آجای محمد یان شاملی شما سلامت باشه ارادت داریم شمبه و هفته تون بر از برکت به امید دیدار خیلی زود دوباره فردا تو برنامه و خدا نگهدار خدا حافظ مزد میگیره دنیا با تموم غمهاش و ازیبه تا مهربونه کاشی آدم قدر عمرو توی هر لحظه بدونه آسمون یه بار دیگه شبو میخونه به خرشید قبو میخونه به شادید دلو میخونه به امید دلو میخونه به امید صبح یک رنگی درها شب آینه ها یه روشن وقت مهربونی تا وقت مهربونی من توی جد پا بذاریم کل بارمون توقع برسیم به ساحت دل برسیم به سایه گل فرصت پرند بودن نفت دل زدن به دریا ایدنه یه روز بهتر توی آینه یه فردا این لحظه هایی که با جای مارسیده از این موضوع همدیان شاهرودی حرف میزدم بازم سامانه 3553 رو نگاه میکردم خب خیلی پیام اومده خیلی حرف های جالبی دارید شما و واقعا ازتون ممنونم چون که ما میمینیم اینجا که از شما مردم یاد بگیریم دیگه و اصلا اعتقاد اینه نداریم که آقا ما میخواییم به شما چیزی یاد بگیریم خدا نکنه همچین چیزی تو زنمون باشه واقعا داریم ازتون یاد میگیریم و یه سؤال که مطرح میکنیم کلی به دانش ما در مورد اون موضوع و مسئله اضافه میشه و این جای تشکر داره وظیفه خودم میدونم ازتون سپاسگذاری کنم بخاطر جواباتون یه دونه از جوابهایی هم که این ثانیه پایانی اومد رو به انتخاب خودم اجزه بدید که تقدیم شما بکنم حالا من سامانه هم الان بستمش شماره یه تلفونی بود اسمم نداشت اون پیامکه اسم فامیل نداشت ولی گفته بود که هیچ چیز توی زندگی مهمتر از این نیست که شب که شد سر راحت رو بالشت بذاری و با وجدان راحت بدون این که مدیون کسی باشی بدون این که غصه بخوری آیا اونجا چرا این کار کردم چرا این کار کردم سرتو بگذاری و بخوابی واقعا خوبه شبا یه بار دوباره هر شب این موضوع رو برسی کنیم که واقعا آیا من میتونم سر راحت رو بالیم بذارم ظلمی بدی تلخی ترشی نسبت به کسی روزتون قشنگ و هفتهتون قشنگتر و با اجازتون تا فرداشش رو سی دقیقه از آفتام مرفت در جان ماست احبانی در کفه ایمان ماست تا دل ما روشن از یاد خداست جان ما میراست داره آلیاست اشتراک باشید موسیقی صبح شما عزیزان شنونده به خیر و نیکی باشه انرژی هاتون بالا باشه تنتون سلامت باشه هدفاتون دونه دونه روی کافه با قض نوشته شده باشه شمبه است اول هفته است بخش صبحگاهی رادیو معارف رو داریم تقدیم شما میکنیم امیدوارم تا پایان هفته هدفاتون رو و اون کارهایی که میخوایید توی این هفته انجام بدید دونه دونه علامت رسیدن و انجام شدن بزنید خواهش میکنم که همراهیتون رو حفظ بکنید با رادیو معارف و امیدوارم که مورد رضایت و پسند شما قرار گرفته باشه تا اینجا تا ساعت هفته و چهل و یک دقیقه میخواییم برامی بعدی رو براتون پخش بکنیم با عنوان گنج سعادت اخلاق توحیدی در این برامی برای شما توضیح دادی میشه با کارشناسی استاد محمد حادی فلا خواهش میکنم گنج تو سینده اما باید که پیداش بکنی یا عمل بشه بکنیم گنج سعادت آمده هم که تا ترا جلوه دهم در این سرا همچن دعای عاشقان فوق فلک رسانمت بسم الله الرحمن الرحیم سلام میکنم خدمت همین شما همروهان عزیز همه شما بزرگوارانی که در جای جای میهن عزیز اسلامی من هستید و برنامه گنج سعادت رو هر روز حوالی همین ساعت از شبکه سراسری رادیو مارف دنبال میکنید الان و امروز هم در حال شنیدن این برنامه هستید در خدمت شما بزرگواران هستیم تا انشاءالله و جتل اسلام و المسلمین استاد محمد حادی فلا با استانت از آیات قرآن کریم و روایات احلیبیت علیه مسلم نکاتی رو در اختیار همه قرار بدن که انشاءالله بتونیم در فضائل اخلاقی از اونها استفاده بکنیم چند جلسه هست استاد فلا برای ما در خصوص قذب این رزیله بسیار خطرناک صحبت میکنن قذبی که با غیز و سخت در خشم مشترک بودن منطقه قذب خشمی گفته میشه که همراه با سختی و سخت گیری هست خشمیه که یک فردی میخواد به کسی که از دستو عصبانیست زرری وارد بکنه دشمنی رو ایجاد بکنه اگر در خصوص خدای تورک و تعالی قذب به کار میره و این صفت رو به خدا نسبت میدن به این مناس که به جهت نافرمانی ادهی فردی جامعه گروهی اونها مستحق این شدن که عذاب پیدا بکنن این استحقاق عذاب اونها میشه قذب خدای تورک و تعالی در کنار اون سخت رو هم برای ما فرمودن خشمیه که همراه با مزمت و عیبجوی و عیبگیری و قرزدن و بد و بیرا گفتن حاجب فرده سلام میکنم خدمت شما بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت شما و همه ی عزیزان شنونده سلام ارز میکنم در خدمتون است خانش ماجب قیز مونده بود که میخواستید این درسته خب راجب سخت گفته بودیم که هم خشم خدای متعال استفاده بشه اون تعبیر و تعریف و معنی قرزدن رو نداره بلکه خدای متعال علاوه برای این که حکم رو از قبل گفته بود و تکلیف رو برای بنده مشخص کرده بود بنده تخطی کرد خدا خشمگی میشه به اضافه که عیبش رو هم بهش میگه بروش میاره نه مثل ما که مثلا بعضا با قرزدن همراه مطابق با اون روایتی که خوندیم از آقای مام صادق سلام الله علیه خب اما خیز جایی استفاده میشه که فرد پر از خشم حیجان داره عیبم میگیره قصد انتقام داره ایند فرمودید؟ حیجان و تب و همچنین فرمودن وفیه معنی زم مزمت هم داره نکویش هم داره خب در اون آیهی که بعدا استفاده میکنیم به عنوان راهکار تو بحث غزب و الکازمین الغیز اونایی که خشمشون رو جرعه جرعه فرو میبرن للغیزه انده امتلاه نفوس همه از بس که پر غزبند یعنی میان مبارزه میکنن مجاعده میکنن حریف غزب خودشون میشن خشم زیاد میشن میشه الکازمین الغیز پر غزب میاد که از غیز میکنه نهد بفرمایید و همون امتلاه رو جرعه جرعه مینوشه مثلا و داره دیگه توی سوره توبه آیه پونزده هست که خدای متعال ویوزه غیز غلوبه هم راجب مومنین میگه مال این بود که مومنین از بس که از دست کفار و مشرکین و منافقین ازید شده بودن خودشون خانوادهاشون جمعیت مومنین معمولا دل پری از اینو داشتن تعبیر قرآن اینه که اینا خیلی پره خشم و غزب بودن و خدای متعال برای این که مومنین رو در بهشت جای بده و ارتقا بده و اون اشتداد وجودی رو و اون نورانیت رو سهم ببرن راچاره این بود که اون غیز رو از قلبشون برداره و وعده خدای اینه در این آلی که از کفار مشرکین منافقین انتقام میگیره باید این غیز از قلب شما پاک بشه و شما شفا پیدا کنید که این یک سالت به حساب میرد و یوزهب غیز قلوبه هم خدای متعال اون غیز و غزبی رو که دلشون پر بود اون رو برطرف میکنه در واقع قلبشون رو شفا میده و فکر کنم تو بحث حقیقت بود گفتیم که یک مانه به حساب میاد یک حجاب به حساب میاد آیه 14 15 سورت رو برد و برای اینکه مؤمن ارتقا پیدا کنه و اشتداد وجودی پیدا کنه قابل لایق برای مراتب بالتر درجات بالتر نعمتهای بالتر بشه باید از این غیز و از این خشب که به عنوان یک رزیلت شاید بنشینه و مانه ایجاد کنه پاک بشه و از قلبش برطرف بشه اینو که ارز کردم تفاوت بود خب میخوام یه برگشتی داشته باشم به بحث من که عدودن سه سال پیش در باره قوای نفس داشتیم اونجا بحث شهوت رو ما مطرح کردیم مقابلشم به تناسب از غزب یاد کرده بودیم که وحده داده بودیم بشه که بعد سه سال شده آره دیگه وقتش تازه باز شده خب حکما از جمعه جناب فراوی انسان رو در یک نگاه از دو قسمت کلی تقسیم کرده و فرموده که تشکیل شده از یک منظر که یک قسمتی از انسان و حقیقت انسان که معلومه که میشه جسم که عوضهای معلومی داره چشم گوشم مثلا این قسمت ظاهرن جنابت و بکیه همه فهمه با احساس درک میشه اگه ما حقیقت انسان رو همین بود معلوم و خاکی انسان بدونیم انسان رو درست نشناختیم و قسمت دیگه ای داره که نامعلومه تکرار کنم حکما از جمعه جناب فراوی فرمودن به این که انسان در یک نگاه از دو قسمت کلی تشکیل میشه قسمتی که معلومه گفتیم جسم قسمتی که نامعلومه رو بفرماییدون خود حقیقی من این قسم قوایی داره مثل غذاب جایگاه غذاب بلندار معلوم میشه این قسم چه غذاب چه شهوت همه فهم نیست بله بلکه با تشریح و توضیحه که اونم برای بعضی ها بیشتر قابل فهمه اگر حقیقت انسان رو جنوب حتی بکی عزیز فقط همین بود نامعلوم بدونیم باز ما انسان رو درست نفهمیدیم نشناختیم و درست تشریح نمی کنیم اصلا حرف علمی نیست کسی بگه انسان همین روحه و حقیقت انسان همه انسان به حساب میاد اصلا حرف علمی و منطقی نیست چرا؟ چون چیزی رو که نامعلومه یعنی نشناخته با این که نشناخته تمام حقیقت انسان دونسته داره غذابت میکنه با چیزی که معلوم نیست داره در مورد انسان غذابت میکنه انسان نه فقط ظاهره و نه باطن فقط باطن نه فقط باطن بلکه ترکیبی از ظاهر و باطنه و همچنان انسان موجودی نشناخته همون سه سال پیش خدمت شما و عزیزان شنونده ازگردم از نظر علمهای اخلاق قوای اصلی در انسان چارت است قوی شهوت قوی غذاب قوی علمیه که همون علم و ادراکه و قوی تعدیل که احددار عدل و ادالت شهوت رو قبلن یادتون باشه ارز کردم قوی در انسان جلب منافعست ما کلیدواجه شهوت رو میشنبیم شاید این قدری اون حیای ما تحریک بشه که این کلیدواجه رو زیاد استفاده نکنیم اما با نگاه علمی قوی شهوت یک حقیقتیه به جا در ساختار و وجود انسان که برای جلب منفعته این حد بفرمایید معنای حقیقیش اینه چه منافعی منافع حقیقی یا اینجوری بفرمایید چه منافع حقیقی چه متوهم چه منافع درست چه منافع قلط چه مادی چه معنوی چه دنیایی چه آخرتی چه فردی چه گروهی و چه اجتماعی که اگر نبود قوی شهوت هیچ کس سراغه هیچ منفعتی نمیرفت انقدر مهمه و غذاب قوی در انسان که برای دفع زرره و برای دفع خطره چه زرر و خطر حقیقی چه غیر حقیقی که واقعا در متن بیرون یک منفعت واقعی هست یا اینجا یک خطر واقعی اونجا تو بحث شهوت یک منفعت واقعی نبود وهمش میومد برایش یک منفعتی درست میکرد این میرفت سراغش الان تو داستان محرمات کلن این داستان قابل پیاده کردنه داستان شراب روابط کذایی و همه محرماتی که شریعت کفت وهم میاد وسته یک منفعتی رو اونجا لاز میکنه و انسان رو تحریک میکنه انسان به خاطر اون حرکت میکنه تا به اون منفعت برسه اینجا قذب قوهیه در انسان برای دفع زرر و خطر چه زرر و خطر حقیقی و واقعی چه متوهم گایی قد بیرون خطری نیست و زرری نیست وهمش رو داره تاریکه خیال میکنه یه نفر داره مثلا دنبالش میکنه و اقع به سرش داره میاد و چه زرر و خطر درست چه خطر و زرر قلق چه مادی چه مهنمی چه دنیایی چه آخرتی و باز بفرمایید چه خطر فردی چه گروهی و چه اجتماعی و چون خطر لازمه لازمه اصلش به شدت لازمه که اگر نبود آدم ها از هیچی نمیترسیدن و کناره نمیگرفتن که سالم بمونن چه بسا همون وحله اول و وحده اول همه آدم ها از بین میرفتن به راحتی مرد استثمار قرار نیرفتن اصلش لازمه مثل قوه شهوت به فرمایی قوه مقدس در وجود انسان و اصلا رجی از وجود انسان در اون ساختار انسانی که اگر کسی بیاد نابلدی کنه بی احتیاطی کنه این قوه شهوت و غزب رو از اون بنای انسانی برداره کل انسان آوار میشه خب الان دعوا سر چیه شما که میگید مقدسه که دعوا سر افرات در شهوت دعوا سر انحراف در شهوته و اینجا دعوا سر افرات و انحراف در غزبه عدم مدیریت شهوت و غزب رها یله رها بی سواب همون جوری که ظاهر انسان همه جوره یک مدیریت میخواد با باطن او هم همینطور باطن او رو متمرکز بخواییم یاد کنیم میشه قوه شهوت قوه غزب این دوتا ساب میخواد اگر یله و رها باشه هیچ حدی نمیشنسه هیچ حریمی نمیشنسه حد و حریم خودش رو نمیشنسه الباقی حساب کار خودشونو بکنن یعنی هم نوعان در همه اون روابط چارگانه ارتباط با خدای متعال ارتباط با جهان هستی ارتباط با هم نوع ارتباط با خودش همه رو به هم میریز یادم این اون سالم گفتید اگر آمد تحت قوه عقلیه قرار گرفت برنده است اما اگر خدا اینه که تحت قوه نفس قرار گرفت دیگه بیاد رسیش کنه اگر زیل قوه عقلیه تربیت بشه ارتقا پیدا میکنه برای خودش عقلی میشه و اگر زیل نفس اماره قرار بگیره و شیاطین جن و انس همون جور در میاد که تحت سرپرستی اونا قرار گرفت و بعدن شاید استفاده کنیم مثل داستان قابل دیگه آره دیگه برادرش بود عزیزش بود تنش بود اومد این قذبش اومد میدان ببینید منافعی اون برادر داشت که میگفت منافعی او منافعی من رو در خطر میندازه علاوه بر منافعی که خودم داره منافعی او رو هم میخواه یا نه اصلا اون منفعت رو من میخواه خدای متعالی ترهی ریخ و اون تر هم پیاده شد باز قابل موفق نشد یعنی برنده نشد و انتخاب نشد خشمش و کینش اون قوه واهمش بفرمایی نفس امارش شیطان جن اومد وسط و تحریکش کرد با قوه قذب چه کار کرد؟ حد نشناسی کرد حق نشناسی کرد برادر نشناسی کرد برادرش رو از وسط برداشت جنوبتو وکی عزیز از جمعه داستانهایی که در اول آفرینش آدم اتفاق افتاد و خانوادش که خیلی مهمه تا گویی خدای متعال میخواد ما رو تنبه بده آگاهی بده که حواستون جمع باشه یکی از چیزهایی که به شدت تا پایان زندگیتون در دانیا بابتش صدمه میبینید همین قصب که اگر کنترول نکنید میشید قابیل و من دلم میخواد مهارش کنید کازمین الغیز بشید و بشید حابیل حابیل تجلیه تربیت الهیست که نفس اماره و قوه شهوت و غذب رو مهار کرد و قابیل بروز نفس اماره شیطان جن و شهوت و غذب مفرد و منهره لجام گسیخته لجام گسیخته بدون ساها خیلی مهمه دیگه هم ارز کردم در داستان حابیل و قابیل و اصلا پدر ما عزت آدم بر اساس اون منافع خودش نزدیک اون درخ شد دیگه لا تقربا جفتتون اصلا بلد که تو بهش دور بزنید ولی گناه نکنید با گناه کردن شما مشکل دارید لا تقربا حاضهشه بهش یعنی چی؟ یعنی همه امکانات مسکن میخواید اونجا خوراک میخواید اونجا پوشاک میخواید اونجا با امکاناتی که در وهم و خیال شما نمیگوند یعنی جنوبتا بکی احدی از ما نمیتونیم از منوی بهش یه تصوری داشته باشیم خیلی عجیبی انگلت خودم و تا دستمون رو بازگذشت این حد بفرمه آدم به خاطر توهمی که اونجا پیدا کرده رج خودش که نزدیک شدن به اون درخ براش منافعی داره داستان این شد که الان ما اینجاییم دیگه پدرم روزه رزوان به دو گند دو بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم و آخرین کتاب قرآن کریم به غزب پرداخته پس خیلی مهمه خیلی مهمه تکرار کنم خیلی مهمه که کتاب پایانی هدایت بشر زوم کرده روی و متمرکز روی غزب در آیات متعدد برس کرده و انسان تا انسانه باید به این مسئله توجه کنه چه که خدای متعار در آخرین کتابش برای همیشه دستور داده که مورد توجه همه باشه و ما هم انشاءالله انشاءالله خیلی متشکرم حواسون باشه غیز به غزب یا خشمی میگن که حیجان داره ایجوی داره قصد انتقام هم داره یا به تعبیری خشم خیلی زیاده سخت خشم همراه مزمت و عیبگیری و عیبجویی بود خود غزب خشم همراه با سخت گیری و وارد کردن زرهر بود یا تعبیری حالا بیجوی تلافی کردن غزب خیلی مهمه در وجود انسان کارسازه جایگاه مهم میداره ولی باید مدیریت بشه که انشاءالله تو برنامه آینده مستطلاح به ما یاد میدن چجوری او رو مدیریت بکنیم همراه ما بودید از همین شما سپاس گذارم و آخراده اوانا انرحمد لله رب العالمی موسیقی ای بلبلان بوستان من کیستم من کیستم دست و دهان و گوشتیستم لوش و اونو حوشتیست در حیرتم از جسم و جان من کیستم من کیستم این است دائم پیشم که از خیشتر اندیشم گشته من