جباری مهمی نکنه یا اکم یوسف من قبلو بالبینات اونم راجب این که اصلا یوسف هم با بینات آمد امشمان و صدفه و مشادیشان هم شک کرده چه کردید؟ و تا میاد اینجا که این ها کسانی هستن که در باره آیات الهی موجزات الهی نشانه های الهی براهین الهی بدون دلیل اون آیات الهی که آمده ایشان را بدون دلیل در مقابلش میستن یعنی جدل به باطل این علازی نیوجدل باز ادامه قول مومن آل فرانه که آره داره افرادی که در اقوام قبل و بعد که داشت اشاره میکرد احزاب اینها اونها همش باز شک و شعبه برقول کردن و حق را برنتافتن به خدای سبحان اونا را گرفتار عذاب کرد شاید به نحوی تفسیر یا تفسیل همون مصرف مرتاب آی قبل بله همین دیگه ادامه اونه دیگه از کردم که اون سی و چهار در اون مطلب را بیان میکنه این داره اونه ادامه دیگه این گونه انسانها خداوند در مقابلشون قذب میکنه یعنی این گونه افراد در نزدو خدا خدا نصد به اونها قذب میکنه اونم قذب کبیر قذب بزرگ و همچنین به اندل لدین آمنو این گونه افراد پیش انسانهای مؤمن مورد قذب هستن سوالشون اینجاست که این کذالکه یتبه الله علا کل قلب متکبر جبار ایشون سوال کردن که این کذالکه یعنی چی اینجا چون اینجا میفهمد که این چنین هست که خداوند بر مثلا قلب متکبر جبار مورد میزند این قایت هم برده چیزی قبلن بفته باشه اون قبلش ایناست دیگه که حق و حقیقت میامد اینا در مقابل حق میستادن حضرت یوسف میامد بینات میابرد اما در مقابل بینات و چیزایی که روشن روشن بود اینا شک میکردن شبه میکردن این شک شبه هم از اون شک شبه هایی که معقوله نبوده هایی یعنی اصلا از باب این که نمیخواییم بپذیریم دیگه من خب شک که دست آدم نیست که شک بعد انسان برای ارتباع شک میره سوال میکنه تحقیق میکنه پیگیری میکنه نه اینا اصلا احل شک بودن که حقیقت رو نپذیرن یعنی سر ناسازگاری در واقع داشتن اصلا از باب ناسازگاری نمیپذیرفتن نه از باب این که بسیار طبیعی براشن شده کشف حقیقت رو نبود چون از این باب در مقابل بینات بینات یعنی بینات دیگه شک توش معنی نداره که شک اونجایی که بینات نباشه حالا اگرم مثلا برای کسی تحریدی پیش میاد دنبال کشف حقیقت بلندگی میره سؤال میکنه برای شک شن میشه خب پس اونها چی شد که برقلباشو مح Training اینها با دست خودشون قلب خودشون رو مکدر کردن تیره کردن که حق را بر نمیتابن این کدالکه یعنی یعنی در واقع هر کس تکبر بورده در بار بار حرف حق خدا هم به دلش مور میزنه همچین چیزی میشه گفت تکبر یعنی در فرایند رشد تالیه خودش تسلیم حق نشه حق ببینه اما حق را انکار کنه نه دنها انکار کنه بلکه اون را به عنوان باطل به عنوان مفسد معرفی کنه و خودش که منفیه به خودش که مفسده با من مصلح معرفی کنه خیلی خوب منتشکرم اینم از اون چیزهاییست که واقعا باید به خدا پناه برد یعنی رفتار فیرعونی ممکنه در وجود ما هم باشه که پناه برم به خدا از این که این گونه باشیم خیلی منتشکرم جامعه از توضیحی که فرمودید یه فاصله بگیریم فکر می کنم یک شال دیگر را بتونیم در محضرتون باشیم که پاسخ بدیم پاسخ به پرسشخاک قرآنی شما بفرمایید چگونه ممکنه در سه روز قرآن را خط کرد و به کنه مفهوم آن هم توجه کرد کارهای شخصی و فعالیتهای کاری را هم انجام داد و امه چگونه چنین کاری می کردن بیشتر اقراق آمیز است چون اصل قصه می مقدارید روشن نبوده برای این عزیز این سؤال براش پیش اومده یعنی قیاس به خودش کرده ما ها بعدی می خواهیم آیه قرآن را بخونیم همش مراقبیم که اعرابش را درست بگیم خود این کلمه را درست ادار کنیم تجمیدش رایت بکنیم خوب خیلی تون می کشه دیگر یه جز بخونیم این گونه یک ساعت و نیم یک ساعت تون می کشه حالا اونها که خیلی قاری قهاری هستن یک ساعته می خونن خب کسانی که نه قاری نیستن خیلی آیات قرآن برایشون روان نیست اینا گاهی یک جز قرآن را ممکنه تا دو ساعت هم تون بکشه برد پس امام ها چی کار می کردن که تازه با تدبر و با تهمان و به کارهای دیگر هم می رسیدن اولا وقتی می گیم قرآن ناتقن اهل بیت اسمه در تهارت یعنی قرآن ناتقن این نیستن امام درگیر اعراب و این چیزها که نیست که ما توسط این الفاظ به معانی اگر برسیم به ترجمه یا یه مقدار به تفسیر ولی اهل بیت اسمه در تهارت به امق اینها علم حضوری دارن نه علم حسولی علم حسولی یعنی که من بخانم بعد این را در ذهن خودم مستقر کنم بعد این را تکرار بکنم تا این که این تو ذهن من بمونمونم تا چند علم حضوری مثل علم ها به خودمونه ما خودمونه حفظ می کنیم نه همیشه خودمون بیشه خودمون حضور داریم حیاتمون زندگیمون بودنمون در ازا چون حجربه علم حضوری رو خیلی نسبت به خیلی چیزا نداریم فقط راجب خودمون داریم اونم خیلی راجبش تعمال نکردیم که اصلا این علمه با علمهای دیگه چه تباوتی داره بعد فکر میکنیم که محسومین هم مثل ما باید آرام آرام بخونن بله اهل بیت هم قرارت می کردن از امام سجاد در اسلام هست که بعدی قرارت میکرد خیلی از این افرادی که میخواستن برن از چشم آب بیارن از صدای زیبای امام سجاد در اسلامتی قرار میخوند اینها مبهود میشدن میاستادن قرارت هم میکردن ولی مروری که اهل بیت میکنن نسبت به قرار کرفتار لفظش نیستن اینا از لفظ عبور کردن به معارف و حقائق قرار رو عبور میکنن و مرور میکنن این یک نکته نکته دوم اگه یه قد پدلم از این بیم بپذیریم قصد رو اگه کسی حافظ قرار باشه وقتی داره کار میکنه قرار بخونه در روز 24 ساعته مثلا فرض کنه این کسی 8 ساعت کار میکنه چند ساعت هم که در اختیار خودشه فرض کنه میشه 15 ساعت کسی که حافظه هم میتونه کار انجام بوده هم قرار رو مرور کنه فرض کنه روانده هست مثلا فرض کنه روانده هست در این کارش هم میتونه چقدر میتونه قرار خود امام رزبانتالالی یکی از چایی که میخونده هم که در ماه و که رمضان ایشون قرار رو چند بار ختمی کرده هم امامتشو میکرده هم رهبریشو میکرده هم کارش انجام میدهده هم قرار رفت میکرده یا مثلا رسط از تعمیر سلام علیک که در روز هزار رکعت نماز میخونده خب اولا نماز مستحبی رو میشه راه بری این که حتما به سمت قبله باشی نداره این که حتما مهر داشته باشه نه نداره یعنی همین الان من یه وقت یه راننده من رو میبرد به یک شهری از فرودگاه شب بود گفت آجابا من این رو که میگم ریانی میخوام بکنم ولی مادرم به من این رو یاد داده که شما پشت فرمان شبها نماز شبت بکن من تا حالا یه بیاد ندارم نماز شبم ترک شده باشه پشت فرمان وزون میگیرم میشونم و تو مسیر نماز شبه میخونم حالا شما بیشتر سوال میکرد که این کار درسته درسته ولی تو من درست یاد دادی خیلی درسته چرا درست نباشه پس مراورین حتی اگر ما به صورت معمولی هم حساب بکنیم میشه در روز هزار رکت بیل زد و نماز خوند کار کرد و نماز خوند خوش آنان که دائم در نمازن خیلی مرچگرم حالا این ها که فرمودید از اهل بیت و اهمه جای خود داره من خیلی کتا سریم کنم یه خاطره از کنم من چندی سال پیش تقیید کننده برنامه سهرهای مبارک رمزان بودم در همین رادیو معارف خب به مناسبت این که مرحوم به آیت الله شهید صدوق شهید محراب در رمزان شهادت دستیدن من از یکی از بستگان ایشون از سبیه ایشون خواستم که چند کلمه راجب ایشون صحبت کنم و من زب کردم صحبتهای ایشونو دختر شهید صدوقی من از خود ایشون شهیدم تو برنامه پخشم کردم باریکرده ایشون گفتن که پدرم هر سه روز یک ختم قرآن میکرد هر روز ده جز قرآن میکن من سؤال کردم در ماه مبارک ایشون گفتن نخیر در تمام ایام سال اون وقت یک کسی مثل ایشون که فعالی های رالا عزیزان شهرانده میتونن متعالیه کنن و جسدجو کنن را شهید صدوقی خیلی آدم اجتماعی بود و فعالیت ها اجتماعی فراوانی داشت نرهده اصطانیه از وقت از این آجها جالبتر من به نوه ایشون گفتم که حاج خانم اینجوری گفتن که شهید صدوقی در هر سه روز یک ختم قرآن میکرد در تمام ایام سال ایشون گفت حالا من یه سیز دیگه بد بیم گفتم چیه گفتش که ایشون قرآن که میخون با ترابورم میخون گفتم چطور گفت من همراه ایشون بودم مثلا تو ماشین را شدیم مثلا یز میومدیم تهران یا بر میگشتیم اینا مثلا قرآن میخون ایشون بعد مثلا به یک کلمه که میرسید در انگوششون میذارش قرآن قرآنو میبست و اون کلمه را تکرار میداد و فکر میکرد بعد از چند دقیقه دوار قرآن ادامه بداد یعنی این شکلی روزی ده جز قرآن ایشون میخونده اینو من از بستکان ایشون از دو نفر ایشون شنیدم اینه که برال امکان داره یعنی از فعالیتش هم نمونه مثلا جاهای دیگه غیر از استانیه از همه مشکل پیش میومد ایشون پیش قدم بود در حل و مشکل بخصو اینه که حافظن حافظن و نیاز به این کتمن قرآن باز کنن بخونن نداره اینا خیلی سریع آیت قرآن رو میخونن و تمام میکنن قرآن خیلی متشکرم جاو استاد من لکی فرصتی برای تحصیل سالی جدید نیست اگر ارتماع صدا دارم مثل همیشه سلامت باشید خیلی متشکرم همطور از عزیزان شهرونده که تا پایان برنامه پرسومان قرآنی ما رو همراهی کردن تا برنامه یا انده ارتماع صدا و خودن یهدارست زندگی آینه یه دانستن است بر سرات آسمان پیوستن است تا بیا بی امره هم قرآن بخواد راه و رسم زندگی از آن بدان این کتاب پرشکوه زندگی است حاصل آیات قرآن بندگی زندگی یک دوره بی انتهاست انتهای راه دیدان خدا آشنای صادق این راه شد با حدیث زندگی همراه شد زندگی آینه یه دانستن است بر سرات آسمان پیوستن است تا بیاییم تا بیا بی امره هم قرآن بخواد راه و رسم زندگی از آن بدان این کتاب پرشکوه زندگی است حاصل آیات قرآن بندگی زندگی یک دوره بی انتهاست انتهای راه دیدان خدا آشنای صادقی این راه شد با حدیث زندگی همراه شد با حدیث زندگی از آن بردید از آن بردید و راه را برای توبه از کف به توییزی شد ورکرامی نور شمبه تا چهار شمبه ساعت شش بام داد مهربان باشی مجله صبحگاهی رادیو معارف مهربان باشی شمبه تا پنج شمبه ساعت شش و سی دقیقه مهربان باشی شمبه تا پنج شمبه گنج سعادت گنج سعادت هر روز ساعت هفت و چهل دقیقه گنج تو سینه ده اما باید که پیداشو کنی اعمل بشی زندگی زیباست زندگی شیرین هست زندگی تک تک این ساعت ها زندگی زیباست شمبه تا پنج شمبه ساعت ساعت ساعت نه و پنجه ساعت نه و پنجه تا جمعه زهور من شک ندارم میرسدان خرستمو تا جمعه زهور هر جمعه ساعت نه و پنجه دقیقه از برکت ما اصر جوانی مسابقه اصرگاهی رادیو معارض سرعت دقیق حیجان اصر جوانی شمبه تا پنج شمبه ساعت هفته اصر جوانی رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت خدایا در بیابانی گرفتا شدم که خوش و سوزار است خدایا در بیابانی گرفتا شدم و در این اتش به دنبال جرعی آب میگردم تا اندکی سیراب شدم و در دور دست باقی میبینم که صدای سبز جنگ بارش نوید زندگی میدهد باقی که انرا خوشبختی نامیدهد و برای ورود به این بههیم باقی میبینیدهد که از درهای آین وارد شد همراه با کلیدهای خوشبختی خوشبختی به نام خدایی که اطر یاد و نامش آرامش بخش دلها و جان هست هموطنهای نازنین شنواندگان خوب رادیو معارف سلام روز و روزگارتون به خیر و نیکی برنامه ای دیگه از کلیدهای خوشبختی رو از رادیو معارف تقدیم شما مهربونه میکنیم موضوع این قسمت امنیت و آرامش در یاد خداست خوشبختی از آن کسیه که در فضای شکرگزاری نفس میکشه حالا این چندتاییمه در این روز دنیا به کامش باشه یا نباشه پس همیشه و همه جا به یاد خدا باش تا زندگی راحت تری داشته باشیم حتما شما دوست عزیز شنواندم تجربه کردین وقتی با انسانهای مؤمن و با خدا که همیشه توکلشون به خداست نشست و برخواست میکنیم یه آرامش خاصی تو نگاه و وجودشونه که گاهی حسرتش رو میخواییم وقتی علت رو ازشون میپرسی میبینیم خودشون رو سپردن به دریای امن یاد و نام خدا و توکلشون رو هیچ وقت از دست ندادن به نام خدایی که با نام و یادش تو امنیت و آرامشیم سلام و درود به شما شنونده های برنامه کلید های خوشبختی تو زندگی ماشینی و پرست فراز و نشیب امروزی خیلی از مواقع پیش میاد که احساس خوبی نداریم و حالمون خوب نیست یا این که ممکنه مشکلی برامون پیش اومده باشه به نظرتون تو زندگی روزمره چه چیزی میتونه ما رو به آرامش برسونه تو چنین مواقعی نام و یاد خداست که حالمونو خوب میکنه و باعث آرامش و امنیت برامون میشه نام و یاد خدا تو زندگی چقدر شما رو به آرامش میرسونه و چرا بعضی ها آرامش و امنیت رو تو نام و یاد خدا میدونن خب حالا بریم نظر مردمو بشنبیم که در این زمینه چی میگن به نظرتون چطور میشه تو این زندگی ماشینی و آرامش رسید به نظرم برگردیم به فطرت خداجوی که خلق شدیم اگه بخوام توضیح دادم یعنی که ما بر اساس پرستش خدا خلق شدیم و اون فطرت خداجوی در ذات همه ای انسان ها هست و به هر اندازه که نزدیکتر باشیم زندگی من برنامه ریزی ها من به این فطرت نزدیکتر باشه آرامش در زندگی من وایسر خواهد بود با یاد خدا خود قرآن به ما یاد داده با یاد خداست که دلها آرام میشه مطمئن میشه قرار میگیره وقتی به یاد خدا باشی به فکر خدا و هم باشی قطعا توی این زندگی هیچی دیگه برای دق دقه نمیشه این که به همه عباد زندگی به صورت مادی خیلی توجه نکنیم معنویت هم جزی از زندگیه و حدف کلی زندگی شاید معنویت باشه در کنار زندگی مادی یاد و نام خدا چقدر شما رو به آرامش میرسونه ما خب معمولا همچنین ایرانی ها از طریق روزه امام حسین وست میشن نگاه کنیم تو زندگی ما میبینیم هرچی که داریم از خدا و اهل بیت و ما حسین داریم بر اساس اون فطرتی که داریم همونطوری که در قرآن هم فهمده یاد خدا به ما میفهمونه که اگر خوشی هست گذراست زیاد دلبست نشیم غرور نگیرتمون چون غرور باز به اندازه خودش شکست و افسردگی خواهد آورد اگر هم تلخی در زندگی به وجود اومد قم و غصه و جزا و فضا وجود نداشته باشه چون اینم گذراست کلیدهای خوشبختی برای شما جوانهای ایرانی که فقط به خدا فکر میکنی عزیزان اساسا ارتباط با خدا آرام شاوره یعنی انسان ذاتا دوستدار و آشق خداست و وقتی آشق به معشوق خودش فکر میکنه قطعا به آرامش میرسه از طرفی هم خود خدا فرموده در مؤمنان سکینه و آرامش نازل میکنه حالا بهترین چیزی که روح انسان رو صفا و جلا میبخشه و حالت آرامش برای انسان ایجاد میکنه ایمان، توکل و ذکر و یاد خداست موسیقی موسیقی موسیقی یکی از راه های آرامشاییمه آرامش آقاییم اینه که انسان به خدا رفیق باشه علا ان اولیاء الله چی؟ لا خوفا نلای امولاهم یعنی حوض ندارن خوف ندارن آرامش دارن امیر المومنین فرمود چهار چیزو کچیک نشمورید یک آدم ها رو یه وقت میبینی همین آدمی که شما کچیک میشمورید از به اولیاء خداست چه میدونی؟ مگه اولیاء خدا درجه باید داشته باشه مگه اولیاء خدا عنوان باید داشته باشه اون شخصی که تو مدینه بودیم باران نمیامد مردم نماز باران میخواندن خبری هم نبود یه رو من دیدم یه قلام سیاه چهرهی از صف جمعیت جدا شد رفیق گوشهی سرشو بذاش به خاک گفت خدا یه سر از خاک بر نمیدارم تا بارون بیاد میگه من دیدم یه حتی به هوا متغیر شد و عبر تو آسمان فشرده شد فهمیدم کار این بود دنبالش کردم تحقیق کردم دم رفت تو خانه امام سجاد رفتم خدمت آقا بررسی کردم دم این کارش تو استبله اصفه اینا رو نگه میداریم یه قلام این که تو خونه امام کارش نگه داشتن اصفه است میشه جزبه اولیاء خدا اولیاء خدا علامت ندارن یه قبریست توی تبریز من رفتم معروفه آقای بود هممال تبریزی و میشهست بچه یه از بالا مسجد جامعه افتاد یه مرتبه گفت بگیرش یه لحظه افتاد ولی هیچیش نشد واقعا خدا گرفتش همه ریختن دورش تو از اولیاء خدا بودی چی کار کردی کاری نکردم شلوغش کردی یه عمر خدا من گفته بگیر گرفتم چشمتا بگیر گرفتم گوشتا بگیر گرفتم زبان شما وقتی این چیزایی که خدا میگه بگیر بگیری وقتی به خدا بگیر بگیر میگیره دلت رو برنگه خدا کن همیشه که بیش که بیش که بیش دنیا بهاری نمیشه میشینه رو دلها یه ماگرد ماتم اگه مهربونی نباشه تو عالم که بیش اما همه چیز توی زندگیمون داریم ولی آرامش و امنیت فکری و روحی نداریم وز امالی خوب خونه خوب شغل و حساب بانکی خوب وقتی ازشون علت رو سوال میکنی متوجه میشی سعادت و آرامش رو در مسیر غیر الهی جستجو کردن و امیدشون تو زندگی به غیر خدا بوده اما قافل از این که به قول معروف با خدا باش و پادشاهی کن چرا بعضی آرامش رو تو نام و یاد خدا میدونن؟ خب اینا قاعدتا همون هدف خلقت رو در کردن هدف آفرینش رو در کردن به طعمش رو چشیدن و دارن ازش استفاده میکنن چون حلاوت و شیرینی یاد خدا آرامشی که بهشون داده رو چشیدن و نمیخوان با هیچ چیزی در این دنیا عوضش کنن هر اندازه که اون شیرینیه رو چشیدیم آرامش داریم هر اندازه که دور شدیم اون آرامش رخت بر میبنده و یواش یواش افسردگی جاشو میگیره به خاطر این که من یه جوری دیگه از شما میپرسم مثال شما یه جوری دیگه جواب میدم چرا تو غیر خدا ما آرامش رو پیدا بکنیم همه چیز دست خداست چون که صد آمد نود هم پیش ماست یکی بالاتر از این ما نداریم بالاتر از یاد خدا ذکر خدا ذکر دوستان خود شما وقتی وسیلت خراب میشه این برش پیش تعمیر کاری که مختص اون وسیله است چرا آدم نباید بری پیش خدایی که خالقش بوده پس آرومترش میکنه دیگه چون همه اصحاب مادی آرامش رو نمیده و این تجربه همه ماست که تجربه کردیم اصحاب مادی رو ولی آرامش نهایی رو به دست نیو بردیم و این که باید نگاه خدا در زندگی ما جاری باشه کلیدهای خوشبختی هرچه آدم ها ایمانشون قوی تر باشه آرامش و امنیت خاطرشون هم بیشتره افسردگی بشر امروز به خاطر دوری از ایمانه و همه داروهای سنتی و سنتی آرام بخش های موقعتی هستن که تأثیرشون کتاه و زود گذره پس اگه میخواییم زندگی خوب و سنتی سعادتمندی داشته باشیم باید توکل و ایمانمون فقط و فقط به خدا باشه تو بینای منی من از تو کورم تو نزدیک منی من از تو دورم خطا دیدی اتا کردی هماره که لطف و رحمتت کرده جسورم که لطف و رحمتت کرده جسورم که لطف و رحمتت کرده جسورم که لطف و رحمتت کرده جسورم که لطف و رحمتت کرده جسورم که لطف و رحمتت کرده جسورم