برکرانی نور رو ترقی میتونیم کنیم به مدت سی دقیقه خواهیم شنید که امروز اختصاص داره به بیان بخشی از نکتهای تفسیری آیات شریفه 90 تا 93 سوره مبارکی ماعده توسط مفسر آنی قدر حضرت آیت الله جبادی آمونی حفظه الله موسیقی برکرانی نور موسیقی برکرانی نور برکرانی نور موسیقی موسیقی این باره که ماعده شروع می شود تا نبا دو سه درباره خمر است و متعلقات اون خمر و همچنین درباره قمار و پرستش اسلام یا بازی کردن به ابزار قماری دیگر نزید ازلام فرمود یا ایوهالدین آمنو خطاب به مؤمنین است خطاب به مؤمنین معناش این نیست که حرمت خمر و میسر و مانندان مخصوص اهل ایمان است بلکه برای آن است که چون مؤمنین هست که از این خطاب ها بهره می برند نظیر این که می فرمود موعزه است للمتقین یا هدن للمتقین و مانندان با این که قرآن هدن لناسه است معذاره فرمود هدن للمتقین چون متقیان بهره می برند اینجا هم با این که قرآن هدن لناسه است معذاره مؤمنین مخاطبند پس خطاب به مؤمنین نشانه اختصاص نیست بلکه چون اونها از این بهر خطاب منتقین به اونها خطاب شده فرمود یا ایوهالدین آمنو وگه نه بر حقیقت یا ایوهالناس مراد است مدت دومان است که فرمود اینم از خمر و میسر و انساب و مانندان و ازلام و رکسون این امور چهارگان را تحریم کرده است قهرن بحث در چهار امر خواهد بود ایکی خمر دیگری میسر سه ومی انساب و چهارمی ازلام که معانی این چهار امر چیست و حکم فقهی اونها چیست فیلن بحث در خمر است خمر گرچه لغتن به معنای پوشندن است و اون که را که نو پوشاند او را هم خمار میگوید رو پوش را که روی زن را میپوشاند خمار میگوید و پوشندن روی زرف را که تقطیه است تخمیر هم میگوید خمر طول انا ازا قطعیتو و سترتو اما استلاحا خمر به اون ماده اطلاع میشود که عقل را مستور شهوت و غذب می کند عقل باید طبق بیان که از پیغمبر صلی اللہ علیه و سلم و علیه و سلم نقشه دست باید زانوی این شهوت و غذب را اقال بکند که از را تماد عقل را عقل میگویند برای این که قرائز سرکش را اقال میکنند همونطوری که زانوهای شطر جمع به سرکش را میبندن و اقال میکنند تا او از چموشی بیستد عقل که نور اله هست از اون جهت اون که نور اله هست را عقل گفتند برای این که زانوهای این شهوت و قذب سرکش را تعدیل می کند می دندد اقال می کند و اگر شهوت بسیخته شد یا قذب بسیخته شد و عقل را پوشند عقل را مخمور کرده است مستور کرده است و چون این ماده عقل را می پوشاند زیر پوشش شهوت و قذب در می آورد و اگر شهوت در اون حال غالب شد انسان از هر کار قویهی رو برگردان نیست از هیچ کار قویهی رو برگردان نیست و اگر قذب غالب شد انسان از هیچ کار شر رو برگردان نیست از این جهت این ماده را و این مایه را می گویند خمر گاهی ممکن است این عقل یعنی این مایه که نورانی است ما و روشن جای اندیشه و فکر است با شهوت و قذب پوشیده بشه و این را هم می گویند خمر و این خمر دنیاست و محرم است گاهی این عقل یعنی همین این مایه فکری و اندیشه این زیر پوشش بالاتر از خود قرار می گیرد اون چی که این عقل را مستور می کند و عقل را زیر پوشش بالاتر از او قرار می دهد اون هم لغتا خمر است منطقه اون دیگه در دنیا نیست اون در بهشت است و انهارن من اثر مصفا و انهارن من خمر این کذا و کذا که چهار نهر در بهشت است این نهر خمر است این چیه این نیست که اطلاق خمر بر اون نهر بهشتی مجاز باشد یا مشترک لحظی باشد اون معنای جامعه خود را دارد ولی یک وقت اندیشه تحت محبت پوشیده می شود این نهر خمر بر این نهر بهشت است این خمر ممنوع است که در اون سوره انبارکه 47 است این انهار چهارگانی که در بهشت است یکی از اونها خمر است نهر خمر است اون هم عقل را می فوشاند اما تحت ولای محبت حق در دنیا با این ماده عقل پوشیده می شود اما در تحت سیطره شهوت و غذاق قرار از آن است که اطلاق کلمه خمر بر انهار و من خمر لذت مشاربین این مجاز نیست مشترک لفظی هم نیست خب فعلا بحث در خمر دنیا است و اون هم حکم فقهیه اش اون هم حرامت نه نجاست چون بحث نجاستش را باید از عدلی دیگر استفاده کرد و چون خمر یعنی اون مایی که عقل را می پوشاند این محبر حرف قرار گرده و تحریم شد اختصاصی به اون خمر راهج صدر اسلام ندارد که فقط از انگور و خورما و امثال اون می گرفتند هر مایی که محص خوننده باشد و عقل را زیر پوشش شهوت یا غذاب در بیاورد خمر است لذا هر چه که غرفان خمر برو اطلاق شد این محرم است ولو از انگور یا کشمش به مانند اون گرفته نشده باشد از چیزی دیگر گرفته شد باشد این هم مطلب درمون مطلب سیف اومان است که حرمتی که برای خمر و مانند اون ذکر شده است با چند تحکید و با چند تعبیر تثبیر شد بعضی ها تحکید عدبی است بعضی ها ظهور اصولی است تحکید عدبی آن است که با امنما شروع شد این امنما برای آن است که خمر جز پلدی چیزی دیگر نیست چین که در اون امور درستگانه دیگر که میسر و انصاب و ازدان باشد اون هم جز پلدی چیزی دیگر نیست اینمال خمرو رکسون اینمال میسرو رکسون امانند اون این امنما که مفید حسر است با اون تحکیدی که دارد احرمت را به طریق قطعی تثبیت می کند از راه دیگر فرمو این رکس است این حکم را با اون امنما که تحکید و حسر است شروع شد فرمو این پلید است رکس ها هم مثل رکس رجاست همون نجاست و غذارت است که باید از اون پرهیز کرد پس انما به تعبیر رکس اینها نشانه ممنوع بودن است منطقه محکدن گذشته از این که فرمو رکس است فبود منعمل شیطان است این کار شیطان است البته نه خمر از کار شیطان باشد این ذات وقتی رکس شد یعنی همه مردم منافع او مخصوصا منافع متوقع او پلید است و هر گونه بهره از او منعمل شیطان است خمر با میسر این فره دارد که خمر اسم ذات است میسر وست است اون فعل است میسر یعنی قماربازی اسم اون نرد یا اون ابزار نیست اما خمر اسم اون ذات است اسم اون مایه بالاسال است این که فبود منعمل شیطان است این ذات منعمل شیطان است یعنی خوردنش ساختنش خید و فروشش همه منافعی که از این ذات متوقع است مخصوصا منافع ظاهر و بارزش این منعمل شیطان است پس رئیس بودن از یک ناهی دلالت بر ممنوعیت او دارد منعمل شیطان بودنم از ناهی دیگر دلالت بر ممنوعیت او دارد امر به اجتیابم از ناهی دیگر دلالت دارد فبود فشکنه بوهو خب امرم برای بجوب است در بحثای قبل ملازه فرمودید که اجتناب یعنی شما در یک جانبی قرار بگیرید که خمر در اون جانب نیست وقتی گفتن از پر اون کار تجنب کرد و زید یا اجتناب شد یعنی اون کار در یک جانب قرار گرفت این شخص در جانب دیگر این حالت رو میگن اجتناب کردن یعنی در یک جناب قرار نگیرند در دو جانب قرار بگیرند لعلاکم طفله اون هم ناظره به آن است که اگر کسی با خمر سروکار داشت خواهد ساختنش خواهد فروختنش خواهد خوردنش این اهل خلاه و رستگاری نیست بعد هم گذشته از این که این حکم فقهی را بیان کرد و اشاره ای به اون حکم کلامی داشت به این مسئله اجتماعی هم به اون مسئله اخلاقی هم توجه داد فهم اینسان باید این دو رابطه را همیشه حفظ بکنند هم رابطه انسانی را هم رابطه الهی را هم رابطه انسانی را باید حفظ بکند نسبت به دیگران بقیه و ظلم و امثال ذارک نداشته باشد کسی را نیاز دارد تعدیب حریم کسی نکند رمان اندامان نسبت به ذات اقدس اله هم باید رابطه الهیش حفظ بکند سلوک بندگی خود خارج نشود به ربوبیت حق تعالی آسیبی نرساند میگساری به هر دو وظیفه آسیب میرساند هم رابطه انسانی را به هم میزند هم رابطه الهی را لذا به عنوان طبیین و تعلیل در آیه 91 اینچنین بنایید فهمود انما یورید و شیطانو ان یوقع بینکم ول عذابت ول بغضا فل خمره بر سلوک ول میسر چون بحث فعلا در مقام اول است یعنی در باره شرابه است این آیات باید به پایان برسد مجددا در باره اون سه انوان دیگرم باز این آیات بازگو خواهد شد پس شیطان تنها هدفش این است که هم رابطه مردمی را به هم بزند جامعه را فاسد کند هم رابطه الهی را به هم بزند جامعه را از دین و پرستش خدا منسرف کند اینما یوریدو شیطانو ان یوقعه بینکمو العداوت ول بغلا فل خمره ول میسر در حال شما مبذفید اینما المؤمنونه اخوه برادر یک دیگر باشید رو همه او بینهم باشید به مانند او او این رحم را به قهر تبدیل میکند او محبت را به عداوت تبدیل میکند این تولی را تبری میکند تبری را تولی میکند شما نسبت به اولیای این آیات او اولیای اولیه شما نسبت به اولیای الهی مردان با ایمان باید تببی داشته باشید رو همه او بینهم باشید اینما المؤمنونه اخوه باشند اینمی گسارید بین شما عداوت و بغضا ایجاد میکند و این رابطه اجتماعی به مردمی را غط میکند اینما یوریدو شیطانو ان یوقعه بینکمو العداوت ول بغلا فل خمره ول میسر در حال شما مبذفید بر قراری محبت و رحمت و یسود بکم عن ذکر الله و عن اصطلاح در حال شما مبذفید به ذکر قدا یا ایوها الازین آمانوز قرار الله ذکر ان کسی را چه اینکه مسئله اقامه نماس بمانند اون جزه برنامه های رسمی شماست شیطان به وسیل مئی گساری ساختن مئی و فروش مئی و مانند آن شما را از یاد خدا باز میدارد صد یعنی مردمی او اینکه از اینکه شیطان برنامه های از اینکه شما را از یاد خدا باز میدارد صد یعنی منصرف کردن صاد یعنی سارک شما را از یاد خدا منصرف میکند و از نماس که بارز ترین مصداق برای یاد خدا است شما را منصرف میکند چون گرچه نماس مصداق ذکر است ولی چون خصوصیتی داشت از باب ذکر خاص بعد از آم یاد شد اقم اصطلاح لذکری نماس ذکر خدا است اما چون از اون از کار مهم است علاهد ذکر شد پس شیطان رابطه الهی را به هم میزند چون رابطه مردمی را به هم میزند و اگر جامعه ارتباطش از خدا قرض شد و از مردم قرض شد چون این جامعه به طرف حراکت سوغ داده میشه برد خب این تعلیل حرمت را هم تفهیم میکند چون ما موظفیم نسبت به دیگر تبلی داشته باشیم از عدابت بغزا بپررزیم در حال اینکه او ما را گرفته را عدابت بغزا میدهد ما موظفیم ذکر خدا و نماز را اقامه کنیم به این میگساری ما را از این منصرف بکنیم نظام فهمید فحل انتم منتهون این حل انتم منتهون دلالته روشن دارد در اینکه این کار حرام است یه وقت است که با سیغه نهیه میگویند لا تشتبر خبر یه وقت است با ماده نهیه نه میگوین نهاکم الله انظالک یه لقت هست که نه با سیغه نهی هست مثل آفشت شر نه با ماده نهی هست که نهاکم الله انظالک بلکه بین از فر انتون منتهون این فر انتون منتهون یعنی بر اینجا ما شما رو نه شردیم آیا شما نه رو میپذیرید یا نمیپذیرید این یک تحدید زمنی را هم به همراه دارد آیا نه پذیر هستید یا نیستید که اگر نه پذیر نبودید آسار ترک امتصال شما را پرامی گیرد این فر انتون منتهون قوی تر از اون دوتاست اونگاه آیه بعد در باری این هست که ادهی که قبل از نزول آیاتی که خمر را تحریم می کند مبتلا بودن به شروع خمر و مردن در باری اونها سآل شده هست و اد آیه نازر شده هست که این محضوری ندارد چون قانون قدشته را شامل نمی شود نزیر این که جمع بین اختی هرام است ایلا ما سلف و ماننده هم این الا ما سلف یعنی اون که قبل از نزول این قانون تحریم شده بود مشمول این نیست که این آیه 92 و 92 سن سه نازره بینست خب در آیه 92 یعنی اون که خدا عمر کرده است اطاعت کنید از مخالفتش برحضر باشید فیده که این هم یه تحدید را باز ده هم راه دارد گرچه این اطیه الله و اطیه رسول مصلق است اما قدر متقنش همون مورد سیاقه اوست که حرمت خمر است تو امثال بنابراین حرمت خمر از این آیه با هشت وجه تأکیدی است وقت می شود از اون تعبیر به انما کردن تعبیر به ریس کردن تعبیر به عمل شیطان کردن عمل به اشتراک کردن تعرید به فلاکه تعرید به این که شیطان عدابت و بغزا ایجاد میکند تعرید به این که شیطان به وسیل مگسار رابط شما را از خدا قطع میکند بعد فرمود فرانتون منتحون که تصوید کرد تفهیم شد اینجا نهیه است شما باید منتحی بشد و اگر منتحی نشدید منتظر وعید الهی باشد سوره مبارکه مایده اون طوری که قبلن بلازی فرموده جز اخرین صوره قرآنی است یعنی جز اخرین صوره است که بر پیغمبر صلی اللہ علیه و سلم ناظر شده است در جرمیان حرمت خمتا کنون آیات فرابانی گذاشت بعضی از آیات به نحوه عموم در سوره امبارکه اعراف است بعضی هم در سوره امبارکه بغرر و نسا که قبلن گذاشت در سوره امبارکه اعراف که بعدن خاص رو خدا حادمد به سوره مکی آیه سی و سه سوره اعراف این است فرمود خداوند همه فحشاها و چه ظاهر چه باطن همونها تحریم کرد و هر چه اسم است او رو حرام کرد خب این که فرمود خدا اسم رو حرام کرد از اسم یعنی گناه گناه رو خدا حرام کرد یعنی چه؟ یعنی اگر چیزی خدا بر او اسم اطلاع کرد او شی هرام است و یعنی اسم یعنی گناه استراحا خب پس هرچه مستاق اسم است حرام است چه این که هرچه مستاق بقیه است حرام است و هرچه مستاق فحشا و تعدی از وزیفه است حرام است این نماره حرم ربیالفواه شما ظهره منهامه و بطنه بل فیه ما اسمون کبیر نه تنها اسمه است بلکه اسم کبیر است هر چیزی را ذات اقبس اله بونوان کبیر یا عظیم معرفی نمی کنه درباره شرک و مشرک ظلم عظیم است و اگر کسی مشرک بود و قوی اختراع اسمن عالی ما غماننده اسم عظیم ظلم عظیم درباره شیخ آمده درباره می گساریم فرمود اسم کبیر است خب فلخمرو اسمون و کل اسمن محرمون فلخمرو محرم این قصوری در دلالت این آیات بر حرمت خمر نیست و اگر بخشی ها گرفتار متشابه شدن تقصیر از خود اونها است نه قصور در دلالت آیات باشه قل فیه ما اسمون کبیر پس هر اسم هم که محرم است پس اینا محرم هست سوره بقره که بیانگر سغراست در مدینه نادر شد سوره اعراف که مبینه کنه کبراست در مکه نازل شد یعنی مردم در سوره اعراف به این عصر رسیدن که هر چرا خدافرمود اسم است او محرم است و اگر در سوره مدینه بعدا نازل شده است که خمر و میصر اسم است اونا در استنداد و حرمت حالت منتظری نداشتن چون کبرای کلی که در سوره اعراف در مکه نازل شد که سغرا هم که در سوره اعراف در مدینه نازل شد که اینا اسم کبیر هستن منابرین اگر فرمود اسم کبیر و منافعون ناس این منافعون ناس نمیتواند قرینی باشد برای اینکه این حرمت ندارد چون فرمود به اسمه ما اکبروم نفعه ما یعنی اگر میفروشان یه بحره زودگزر اقتصادی از فروشه میمیبرن باید بدانن که اون حرمتش بیش از این نفع است و چون این ملاک ها تزاهم دارن اون ملاک زعیف رخت برای من داد این ملاک قوی حاکم میشود لذا فرمود فیه ما اسمون کبیر چون اسمش بیش از منفعت او است و منظور از این اسم زرر نیست که از در مقابل منفعت قرار گرفته باشد اسم یعنی هاون ممنوعیت معنوی یعنی گناه لذا یه قطرش هم این چنین است برو بی زرر باشد و اسمه ما اکبر من نفع ها برابر این فرمود شما اون گناهی را که کردید با این سودی که میبرید اون گناه بیش از این سود است نه اون زررش بیش از این سود است البته هر گناهی با تحریل عقلی زرر براد منطقه زررش در سور این واره که ماهده تبیین شد زررش به همزدن روابط انسانی است زررش به همزدن روابط الهی است خب انسانی که هم از خدا برید است هم از خلق خدا برید است این چه حیاتی داره؟ یک میگسار نه به خلق خدا بابست است نه به الله بابست است این نشون میدهد که این می حرام است برو افراد معتقده به خدا هم نباشند حکم برای غیر مسلمان هم هست بالاخره در دنیا انسان باید رابطه مردمی را حفظ بکنه و شیطان یوگو بینکم العداوت والبغلاف الخمر والمیسیر و اون بخشای از بشرنشین که به میگساری دامن زده اند بشه فسادی که مبتلا نشده به هر تقدید پس در سوره اعراف فرمود اسم مطلقا حرام است در سوره بغره که بعد نازر شد فرمود میگساری نه تنها اسم است بلکه اسم کبیر است خب یقینا این سغرا و کبرا دلاغت دارد بر این که خمر محرم است در سوره امبارک نسا که قبلن بحث شد آیه 43 سوره نسا فرمود یایوها لذین آمانون این به اون بخش این آیت دارد چون میگساری انسان را هم رابطه شوید از خلق خدا قطع میکند هم رابطه شوید از خدا انسان مست که اهل نماز نیست بر فرض نمازی بخاند نمیداند چی میگوید جدش متمشی نیست او قاسد نیست رضا فرمود به این که شما مستانه نماز نخانید اگر منظور از این و این این نه برای آنست که میگساری در حال نماز حرام است بلکه برای اهمیت مسئله در خصوص حالت سلاط این موضوع را متذکر شده است و حرمت این قبلن هم ثابت شده بود این کنین انسان خیال بکند که اول قانون عام نازر شده است در سوره اعراف که سوره مکی است که فرمود هر اسم حرام است بعد آیه سوره نسان نازر شده است که فرمود شما مستانه با نماز برخورد نکنید بعد به صورت روشن سغرا را بیان کرد فرمود به این که خمر اسم است اون گاد در سوره مبارکه ماعده که محل بحث است با تعبیرات هشگانه متعدد حرمت او را تثبیت کرده است فرمود یا ایوهاللزین آمنون اینمالخمرو والمیسرو والانسابو والازلام ریسون یکی از جهات معکله حرمت خمر آن است که مسئله حرمت خمر را در کنار بودپرستی یاد کرده است رضا در بعضی از روایات آمده است که مدمن الخمر که آب دل بسن میگسار که این کار حرف اوست مثل بودپرست است همون طوری که بودپرستی برخلاف اغل است میگساری هم اغل زود است بالاخره نه تنها کاریست برخلاف اغل اغل رزبه میبرد چه این که بودپرستی هم اغل رزبه میبرد و قرآن کریم به بودپرست ها به عنوان جاهل یاد میکند نه جاهل در مقابل آلم جاهل در مقابل آقل و میبوساری اغل رزبه میبرد نه اغل در مقابل علم نه اغل معنای علم اغل در مقابل همون جاهلیت خب این ترتیب است که انسان خیال میکنه کند آیات برابر این ترتیب نازل شده است و اگر کسی خواست خیال بکند که این آیات دلائت و حرمت ندارد که سخن اون برزه مفصلی را ممکنه نغل بکنیم با این بیانات مردود خواهد این اجمال بحث در باره خبر ممکنه از توضیحات دیگری هم باز در خلال مقامهای سگانه بد بیاید والحمدلله ربنار موسیقی موسیقی موسیقی آیه های تو بهترین نشانه های روشنده به هدایتن پیروبان تو حامیان مکتب امامت و ودایتن سوره های تو نقش مندگار و آشنایی از حقیقتن سوره های تو چشم هایی از زلال بیکران رحمتن مثل آفتا برزه جهان ما بهتا بر زمین ما بر زمان ما بهتا بهتا بهتا بهتا ای فراتر از زمان ای ندای آسمان ای ندای آسمان جاودان جاویدان ای شکوه بیکران قرآن قرآن قرآن